@article { author = {زاده, دکتر فریدون رضا and صالحی, دکتر تقی زهرایی and دزفولی, دکتر محمدرضا مخبر and ربانی, دکتر محمد and مرشدی, دکتر احمد and خاکی, دکتر زهره and نبیان, دکتر صدیقه and رهبری, دکتر صادق and باهنر, دکتر علیرضا}, title = {-}, journal = {Journal of Veterinary Research}, volume = {59}, number = {4}, pages = {-}, year = {2005}, publisher = {The University of Tehran Press}, issn = {2008-2525}, eissn = {2251-6190}, doi = {}, abstract = {Objective: Study of the clinical, biochemical and microbiological factors that cause Neonatal calves diarrhea. Animals:A total of 140 diarrheic neonatal calves (under one month and 35 apparently normal calves). Procedure: Taking stool sample from rectum of the diarrheic calves, and Blood from jugular vein, using standard methods for detection of bacteria and cryptosporidium measurement and the blood biochemical factors. Statistical analysis: Results were repoted by descriptive scales and software SPSS(version 12) and Chi-Square and t-student. Result: Clinical evaluation revealed that 36/4% of diarrheic samples were sever fluid. 42/9% of diarrheic Samples were yellow in color. 87/9% of calves were thin and vivacious. 65.7% diarrheic calves had poor feeding behaviour and 72.8% of diarrheic calves had second degree dehydration. We separated just E.coli from 28/6% and both E.coli & cryptosporidium from 35% of diarrheic fecal samples. k99 + Ecoli Consisted 2/1 % of separated E.coli bacteria. Biochemical factors such as Ca,Mg, Cl, k and Na also measured by routine methods and compared with control group (35 case) .There wasn't any significant difference in Ca, Mg, Cl, K and Na values between the control group and the group that E.coli was isolated from .But these values differed between the control group and the group which E.coli and cryptospordium were isolated from. Comparison between Ecoli and Ecoli and cryptosporidm groups revealed that there is not any difference between Na and k measures .but Ca, Mg and Cl values were different between these two groups. Clinical implications: The diferences between treatment and control groups could be due to severe diarrhea in which E.coli and cryptosporidium have been isolated. J.Fac. Vet .Med. Univ.Tehran.59,4:301-308,2004..}, keywords = {Calf,cryptosporidium,Diarrhea,Ecoli}, title_fa = {یافته های بالینی، بیوشیمیایی و میکروب شناسی سندرم اسهال گوساله ها در یک واحد شیری در اطراف تهران}, abstract_fa = {هدف : ارزیابی یافته‌های بالینی، بیوشیمی و میکروب شناسی سندرم اسهال گوساله‌های زیر یکماه. حیوانات: صدو چهل راس گوساله مبتلا به سندرم اسهال. روش : نمونه‌های مدفوع از ناحیه رکتوم و خونگیری از ورید و داج و کشت نمونه‌ها بر روی محیط‌های کشت باکتریولوژیک و تشخیص باکتری‌های موجود در مدفوع اسهالی. تجزیه و تحلیل آماری: نتایج به شکل توصیفی و آنالیز آماری داده‌ها توسط نرم‌افزار SPSS (نسخه12) و آزمون مربع کای و آزمون تی. نتیجه‌: بیشترین وضعیت مشاهده شده اسهال شدیدا آبکی بود (4/36 درصد)، بیشترین موارد مشاهده شده رنگ زرد داشتند (9/42 درصد)، دامهای لاغر و چالاک بیشترین درصد را تشکیل می‌دادند (9/87). رفتار تغذیه‌ای ضعیف (7/65 درصد) موارد را تشکیل می‌داد. (8/72 درصد) موارد گوساله‌های بیمار درجه دهیدراتاسیون در حد 2 را نشان می‌دادند. در (6/28 درصد) موارد اشریشیاکلی و در (35 درصد) موارد مجموع اشریشیاکلی و کریپتوسپوریدیوم جدا گردید. بیشترین سروتیپ‌های جدا شده شامل Poly O2k1 , poly4, poly3 , poly2 بودند که هر یک (9/2 درصد) سروتیپ‌ها را تشکیل می‌دادند. در مقادیر اندازه‌گیری شده کلسیم، منیزیم، پتاسیم و کلر در گروه ظاهرا سالم و گروه بیمار اختلاف آماری معنی‌داری مشاهده شد (P0/05) . مقادیر کلسیم، منیزیم و کلربین گروهی که فقط اشریشیاکلی از آنها جدا شده بود با گروهی که اشریشیاکلی و کریپتوسپوریدیوم از آنها جدا شده بود اختلاف آماری معنی‌داری داشت ولی در مورد مقادیر اندازه‌گیری شده سدیم و پتاسیم اختلاف آماری معنی‌دار مشاهده نگردید، مقایسه مقادیر اندازه‌گیری شده عناصر ذکر شده در گروه ظاهرا سالم و گروهی که اشریشیاکلی و کریپتوسپوریدیوم از آنها جدا شده بود اختلاف آماری معنی‌دار نشان داد. نتیجه‌گیری : تفاوتهای آماری معنی‌داری در مقادیر بیوشیمیایی بین دو گروه فوق‌الذکر با گروه ظاهرا سالم می‌تواند ناشی از شدت اسهال در گروهی که اشریشیاکلی و کریپتوسپوریدیوم جدا شده است باشد.}, keywords_fa = {اسهال,اشریشیاکلی,کریپتوسپوریدیوم,گوساله}, url = {https://jvr.ut.ac.ir/article_11997.html}, eprint = {https://jvr.ut.ac.ir/article_11997_ca5a99c43ebe19df5a89d6f6e0cd0216.pdf} } @article { author = {احمدی, دکتر محمد رحیم and نظیفی, دکتر سعید and تفتی, دکتر عزیزاله خداکرم and فراهانی, دکتر بیتا صفایی}, title = {-}, journal = {Journal of Veterinary Research}, volume = {59}, number = {4}, pages = {-}, year = {2005}, publisher = {The University of Tehran Press}, issn = {2008-2525}, eissn = {2251-6190}, doi = {}, abstract = {Objective: Comparing cytological findings of the uterus and cervix mucusae in two methods (swab and aspiration) in cows during oestrus cycle. Design: Comparative descriptive survey. Animals: A total of 120 cows. Procedure:A total of 120 genital systems of slauthered cows were selected. An the genital systems were contained uterine horns and cervix. In according to the physical appearances, genital samples were divided into estrus, metestrus, diestrus, proestrus, anestrus, post parturition and ovarian cysts. Geni¬tal smears were prepaired from uterine horns and cervix by swab and aspiration methods. The smears were stained with Giemsa stain and examined by a microscope. Statistical analysis: The data were analysed statisticany using one way analysis of variance (ANOY A). The differenc between the means were statistically estimated by Duncan's test. Results: There were no significant differences in the percent¬age of large vacuolated epithelial cens, neutrophils, macro ph¬ages and lymphocytes of cervical and uterine mucusae by swab and aspiration methods(P>O/O5). There was a signifi¬cant difference in the percentage of epithelial cells in the smears obtained from cervix and uterus in swab and aspiration meth¬ods. So that the percentage of epithelial cells in swab method were more than aspiration methods (P}, keywords = {Aspiration,Cow,Cytology,Swab,Uterine cervical mucusae}, title_fa = {بررسی مقایسه ای تغییرات یاخته ای ترشحات گردن و مخاط رحم گاو در دو روش سو?ب و آسپیراسیون}, abstract_fa = {هدف : بررسی باخته شناسی ترشحات گردن و مخاط رحم گاو به دو روش سوآب و آسپیراسیون در مراحل مختلف چرخه فحلی. طرح : بررسی توصیفی – مقایسه‌ای. حیوانات: صد و بیست راس گاو روش : صدوبیست نمونه دستگاه تناسلی گاوهای تازه کشتار مورد مطالعه قرار گرفت. دستگاه تناسلی گاوهای مورد مطالعه همگی دارای گردن و شاخهای رحم بودند. بر اساس نشانه‌های ظاهری ارگانها، به مراحل استروس، مت استروس، دی استروس، پرواستروس و آنستروس تقسیم‌بندی شدند. سپس به دو روش سوآب و آسپیراسیون از شاخ و گردن رحم هر یک از نمونه‌ها گسترش تهیه شد. گسترشها با رنگ گیمسا رنگ‌آمیزی شده و سلولها با بزرگنمایی 1000× در 20 میدان میکروسکوپی تفریق و شمارش شدند. تجزیه و تحلیل آماری: برای پی بردن به اختلاف آماری بین دو روش سوآب و آسپیراسیون در دو ناحیه گردن و شاخ رحم از آزمون آنالیز واریانس و جهت بررسی اختلاف بین میانگین‌ها از آزمون دانکن استفاده شد. نتایج : پس از تحلیل آماری، در درصد سلولهای پوششی واکوئول دار بزرگ، نوتروفیل‌ها، ماکروفاژها و لنفوسیت‌ها در گسترشهای تهیه شده از مخاط گردن و شاخ رحم در هر دو روش سوآب و آسپیراسیون اختلاف معنی‌داری مشاهده نشد. اما اختلاف معنی‌داری (P>0/05) در درصد سلولهای پوششی در نمونه‌های تهیه شده از هر دو ناحیه بین دو روش سوآب و آسپیراسیون به دست آمد به طوری که درصد سلولهای پوششی در روش سوآب بیشتر از آسپیراسیون بود (P>0/05). میانگین درصد نوتروفیل‌ها در مرحله استروس پایینترین درصد را داشته و در سایر مراحل چرخه فحلی نیز از 5 درصد کمتر بود. نتیجه‌گیری : برای بررسی یاخته‌شناسی ترشحات رحمی، نمونه‌گیری از مخاط دهانه گردن رحم با نمونه‌گیری از مخاط شاخهای رحم تفاوت معنی‌داری نداشت و از هر دو محل نتیجه یکسانی حاصل خواهد شد. به علاوه برای بررسی یاخته شناسی ترشحات رحم و گردن رحم، روش آسپیراسیون بر روش سوآب ارجحیت دارد.}, keywords_fa = {آسپیراسیون,ترشحات دهانه گردن و مخاط رحم,سوآب,گاو,یاخته شناسی}, url = {https://jvr.ut.ac.ir/article_11998.html}, eprint = {https://jvr.ut.ac.ir/article_11998_1cb681124898756e5201bdbcc1cf91da.pdf} } @article { author = {بختیاری, دکتر جلال and زاده, دکتر عبدالمحمد کجباف and مرجانی, دکتر مهدی and وشکینی, دکتر عباس and نوروزیان, دکتر ایرج and جعفرزاده, دکتر سید رضا}, title = {-}, journal = {Journal of Veterinary Research}, volume = {59}, number = {4}, pages = {-}, year = {2005}, publisher = {The University of Tehran Press}, issn = {2008-2525}, eissn = {2251-6190}, doi = {}, abstract = {Objective: To induce experimental vesicoureteral reflux in dogs. Design: Experimental study. Animals: A total of 16 mixed- breed Persian dogs with different sex. Procedure: All sixteen dogs evaluated for absence of congenital or acquired vesicoureteral reflux before study by cystography. Vesicoureteral reflux induction was attempted in healthy animals by ureteral unroofing (3-5 mm) without suture, unroofing (3-5 mm) with catheter as a cutting guide and suturing by silk, unroofing (3-5 mm) with catheter and suturing by nylon and unroofing (5-7 mm) with catheter and suturing by nylon. After ten days the reflux assessment was confirmed by cystography. i Statistical analysis: Descriptive study. Results: Vesico ureteral induced refluxes in all four groups were variable (incision length, catheter as guide, Number and kind of suture material)but refluxes induced with 5-7 mm incision length and nylon suturing was excellent as compared with other three groups. Clinical implications: Cutting method with catheter and nylon suture material used for vesicoureteral reflux induction in dogs, were preferred with special attention to be made to I the length of cutting and the number of suture needed. J.F ac. Vet.Med. Univ. Tehran. 59, 4: 319-323,2004.}, keywords = {bladder,Cystography,Dog,Vesicoureteral reflux}, title_fa = {ایجاد ریفلاکس وزیکویورترال تجربی در سگ}, abstract_fa = {هدف : ایجاد ریفلاکس و زیکویورترال در سگ جهت ایجاد مدل تجربی بیماری. طرح : مطالعه تجربی. حیوان: شانزده قلاده سگ نژاد مخلوط ایرانی. روش : تعداد شانزده قلاده سگ پس از آماده‌سازی از نظر سلامت و حضور ریفلاکس و زیکویورترال مادرزادی یا اکتسابی با سیستوگرافی به 4 گروه چهارتایی تقسیم شدند. ریفلاکس با روش جراحی باز و برش سقف حالب (5-3 میلیمتر) بدون بخیه لبه‌های شکاف، برش سقف حالب (5-3 میلیمتر) با سوند و بخیه لبه‌های شکاف با نخ ابریشم، برش سقف حالب (5-3 میلیمتر) به کمک سوند و بخیه با نخ نایلون و برش (7-5 میلیمتر) به کمک سوند و بخیه با نخ نایلون انجام شد. ده روز پس از انجام جراحی که با کمک سوند و بخیه با نخ نایلون انجام شد. ده روز پس از انجام جراحی که با شیوه‌های مختلف صورت گرفت سیستوگرافی مثبت انجام و حیوانات مورد مطالعه از نظر ابتلا یا عدم بیماری ریفلاکس ادراری بررسی شدند. موفقیت در ایجاد ریفلاکس با روشهای مختلف فوق بررسی و مقایسه توصیفی گردید. تجزیه و تحلیل آماری : امار توصیفی. نتایج : در ایجاد ریفلاکس ادراری با روش جراحی باز استفاده از سوند به عنوان راهنمای برش و بخیه لبه‌های مخاط حالب به دیواره مثانه اهمیت بسزایی داشت. علاوه بر آن افزایش طول برش و به کارگیری نخ نایلون نسبت به ابریشم در ایجاد ریفلاکس نقش قابل توجهی داشت. نتیجه‌گیری : با توجه به عواملی مانند طور برش، تعداد بخیه، جنس نخ و استفاده از سوند به عنوان راهنمای برش به نظر می‌رسد کاربرد سوند برای مشخص نمودن مجرای جالب به عنوان راهنمای برش و برش کافی (7-5 میلیمتر) درسقف حالب و همچنین بکاریگری نخ نایلون برای بخیه برشهای سقف حالب در ایجاد ریفلاکس ادراری حالب نقش زیادی دارد.}, keywords_fa = {ریفلاکس وزیکویورترال,سگ,سیستوگرافی,مثانه}, url = {https://jvr.ut.ac.ir/article_11999.html}, eprint = {https://jvr.ut.ac.ir/article_11999_93e12f4ccdda4e6a616fcb105eefcbb1.pdf} } @article { author = {تهرانی, دکتر علی مصطفی and شحنه, دکتر احمد زارع and قربانی, دکتر غلامرضا and میرهادی, دکتر سید احمد}, title = {-}, journal = {Journal of Veterinary Research}, volume = {59}, number = {4}, pages = {-}, year = {2005}, publisher = {The University of Tehran Press}, issn = {2008-2525}, eissn = {2251-6190}, doi = {}, abstract = {Objective: Evaluating the differences in performance traits and carcass composition in Shal fattening lambs fed organic or inorganic chromium (Cr). Design: Experimental study. Animals: Seventy fat-tailed ram lambs of Shal breed with an average body weight (BW) of 37.0:t 2.8 kg, randomly partitioned in seven groups. Procedure: Feeding a 60.5% barley-based diet (12.2% crude protein) supplemented with 0 (control), 200, 600, or 1000 19/kg dry matter of Cr from chromium nicotinate (CrNic) and 200, 600, or 1000 19/kg dry matter of Cr from chromium chloride (CrCI3) to individually penned lambs, measuring dry matter intake (DMI) and average daily gain (ADG) through wk 12, and slaughtering lambs and determining carcass characteristics at the end of wk 15 of the experiment. Statistical analysis: Analysis of covariance for studying treatment differences and orthogonal coefficients for contrasting treatment groups. Results: Addition of 600 or 1000 19/kg dietary dry matter of Cr from CrNic decreased ratio of DMI to % BW (P}, keywords = {Carcass,chromium,Growth,Lamb,Shal}, title_fa = {بررسی تجربی کارایی مکمل های آلی و معدنی کروم در تغذیه بره های پرواری شال}, abstract_fa = {هدف : ارزیابی اختلافات صفات تولیدیو ترکیب لاشه در بره‌های پرواری شال تغذیه شده با مکمل‌های آلی و معدنی حاوی کروم. طرح : مطالعه تجربی حیوانات : هفتاد راس بره‌نر دنبه دار از توده گوسفندی شال با میانگین وزن 8/2+37 کیلوگرم که بطور تصادفی در هفت گروه تقسیم‌بندی شدند. روش : تغذیه انفرادی بره‌ها با جیره‌ای بر پایه 5/60 درصد جو (2/12 درصد پروتئین خام) تکمیل شده با سطوح صفر (شاهد)، 200، 600 یا 1000 میکروگرم در کیلوگرم ماده خشک از مکمل کرومیم نیکوتینیت (CrNic) و 200،600 یا 1000 میکروگرم کروم (Cr) در کیروگرم ماده خشک از مکمل کرومیم کلراید (CrCI3) اندازه‌گیری ماده خشک مصرفی و افزایش وزن در طول 12 هفته، کشتار بره‌ها و تعیین خصوصیات لاشه در پایان هفته پانزدهم آزمایش. تجزیه و تحلیل آماری : آزمون آنالیز کوواریانس برای بررسی اختلاف تیمارها و مقایسه گروه‌های تیماری با استفاده از ضرایب متعامد. نتایج : افزودن 600 و 1000 میکروگرم کروم در کیلوگرم ماده خشک جیره از مکمل CrNic ماده خشک مصرفی را بر حسب درصد وزن بدن کاهش داد (P}, keywords_fa = {بره,رشد,شال,کروم,لاشه}, url = {https://jvr.ut.ac.ir/article_12000.html}, eprint = {https://jvr.ut.ac.ir/article_12000_c8f4790513bcb7acb716e3f8b4d08798.pdf} } @article { author = {خارا, دکتر حسین and ستاری, دکتر مسعود and نظامی, دکتر شبانعلی and موسوی, مهندس عباس and جعفرزاده, مهندس ابراهیم and آزنگ, مهندس بیژن}, title = {-}, journal = {Journal of Veterinary Research}, volume = {59}, number = {4}, pages = {-}, year = {2005}, publisher = {The University of Tehran Press}, issn = {2008-2525}, eissn = {2251-6190}, doi = {}, abstract = {Objective: To study the prevalence and mean intensity of parasites from pike, ( Esox lucius ) in Amir Kelaieh Lagoon Design :Descriptive study. Animals: A total of 78 pikes. Procedure: Cutting the wall of body cavity and removing viscera which include intestine, liver, ovaries, testis and etc to isolate the parasites, cutting the muscles and finding the cysts of the parasites in them, fixing the metazoans by formalin 10% and protozoans by schaudinn's fluids, clearing the nematodes by lactophenol, staining the other parasites by acetocarmine and identifying them by identification keys ( Moravec, 1994 ; Bykhovskaya and Pavlovskaya , 1962 ) . Statistical analysis: Calculating the prevalence, mean intensity and range of the parasites by Microsoft Excel and comparing infections based on season, sex and age by Z test and One Way Anova test (P_0.05). Results: Collection of ten different parasite species from pikes of the lagoon including Raphidascaris acus (prevalence = 26.9% , mean intensity = 8.7 ) ; Camallanus lacustris ( p = 6.4% , rni = 1.8 ) ; Eustrongylides excisus ( p =2.6% , rni = 1 ); Triaenophorus crassus (p=9%, mi=2.7 ) ;Trichodina sp. (p = 1.28% , mi=lO) ; Tetraonchus monenteron ( p = 20.5 % , mi = 12 ) ; Diplostomum spathaceum ( p = 7.7 , mi = 3.6 ) Lemaea sp. (p= 2.6% , mi =3 ) ; Argulus sp. ( p =3.8% , mi = 1.33) ;piscicola sp. (p =1.28%, mi = 1 ). Conclusion: The results of the survey showed that the parasite community of pike had much diversity due to piscivorous diet of the fish and the parasites which had vertebrate ( fish) intermediate hosts, including Eustrongylides excisus. Raphidascaris acus and etc. the prevalence and mean intensity of Raphidascans acus were more than other parasites. Camallanus lacustris is reported for the first time from pike in Iran .J.Fac. Vet.Med.Univ.Tehran.59,4:333-339,2004.}, keywords = {Amir kelaieh lagoon,parasite,Pike ( Esox lucius )}, title_fa = {بررسی میزان شیوع و شدت آلودگیهای انگلی اردک ماهی تالاب امیر کلایه لاهیجان}, abstract_fa = {هدف : خبررسی میزان شیوع و شدت الودگیهای انگلی اردک ماهی در تالاب امیر کلایه لاهیجان و ارزیابی اهمیت این آلودگیها. حیوانات: هفتاد و هشت قطعه اردک ماهی. نوع طرح : طرح توصیفی. روش : انجام بررسی با استفاده از روشهای متداول کالبد گشایی و انگل شناسی. تجزیه و تحلیل آماری : استفاده از نرم‌افزار کامپیوتری Excel بر اساس آزمون Z و آنالیز واریانس یک طرفه (P}, keywords_fa = {اردک ماهی,انگل,تالاب امیر کلایه}, url = {https://jvr.ut.ac.ir/article_12001.html}, eprint = {https://jvr.ut.ac.ir/article_12001_580277d3bc6a3dca33bea54c898c828d.pdf} } @article { author = {خاکسار, دکتر ذبیح اله and فر, دکتر امیر بزرگی}, title = {-}, journal = {Journal of Veterinary Research}, volume = {59}, number = {4}, pages = {-}, year = {2005}, publisher = {The University of Tehran Press}, issn = {2008-2525}, eissn = {2251-6190}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {aortic wall,female guinea pig,histomorphometric}, title_fa = {مقایسه هیستومورفرمتریک لایه های مختلف دیواره آئورت در زندگی پس از تولد خوکچه هندی ماده}, abstract_fa = {هدف : مقایسه لایه‌های مختلف آئورت به صورت کمی در سه گروه سنی نوزاد، بلوغ جنسی و مسن خوکچه هندی ماده. طرح : مطالعه هیستومورفومتریک 7 قطعه از آئورت به روش میکروسکوپ نوری. حیوانات: پانزده قطعه خوکچه هندی ماده (5 قطعه نوزاد، 5 قطعه، بالغ جوان و 5 قطعه مسن). روش : بالافاصله بعد از کشتن حیوان، سرخرگ آئورت در تمامی طول خود بیرون آورده شد و به قطعاتی شامل آئورت صعودی، قوس آئورتی، آئورت سینه‌ای قدامی و خلفی و آئورت شکمی قدامی، میانی و خلفی تقسیم گردید. بعد از ثبوت در محلول بافر فرمالین 10 درصد و تهیه بلوکهای پارافینی، برشهای آماده شده با هماتوکسیلین – ائوزین و ماسون‌تری کروم رنگ‌آمیزی شدند. تجزیه و تحلیل آماری : به وسیله برنامه آماری SPSS با روشهای آماری آنالیز واریانس یک طرفه و دانکن. نتایج : نتایج نشان داد که بیشترین قطر بیرونی و درونی آئورت و ضخیم‌ترین بخش دیواره آن مربوط به آئورت صعودی است. میزان درصد لایه‌های داخلی و خارجی نسبت به ضخامت کل دیواره از آئورت صعودی تا آئورت شکمی خلفی بتدریج افزایش می‌یابد، در حالی که میزان درصد لایه میانی از آئورت صعودی تا آئورت شکمی خلفی کاهش می‌یابد. نتیجه‌گیری : قطر بیرونی و درونی آئورت، ضخامت دیواره و ضخامت لایه‌های داخلی و میانی از آئورت صعودی تا آئورت شکمی خلفی کاهش می‌یابد اما ضخامت لایه خارجی از آئورت صعودی تا آئورت شکمی خلفی افزایش می‌یابد.}, keywords_fa = {خوکچه هندی ماده,دیواره آئورت,هیستومورفرمتریک}, url = {https://jvr.ut.ac.ir/article_12002.html}, eprint = {https://jvr.ut.ac.ir/article_12002_036940ea740a9d0403e25c1bb0f84e56.pdf} } @article { author = {ژندی, مهندس مهدی and توحیدی, دکتر آرمین and خزعلی, دکتر همایون and شکراللهی, مهندس برهان}, title = {-}, journal = {Journal of Veterinary Research}, volume = {59}, number = {4}, pages = {-}, year = {2005}, publisher = {The University of Tehran Press}, issn = {2008-2525}, eissn = {2251-6190}, doi = {}, abstract = {Objective: Determination of the Naloxone opioid antagonist effect on the LH and FSH secretion in ewe in non-breeding season. Design: Repeted measures. Animals: Six zandi breed ewes with average (±SE) of weight and age, 42.4 ±4.2 and 760:t8 respectively and all of ewes had one birth. Procedure: Ewes were received five injections of 0.5 or 0.2 mg naloxone/kg BW and followed by injection of 1 1 g gonadorelin /kg BW. Blood samples were collected every 15 minutes for 4 hours before injections until 4 hours after injections of naloxone and every 15 minutes for 1 hours after injection of gonadroline. Statistical analysis: Analysis of variation. Results: Mean plasma LH concentrations had been significantly increased in both groups after naloxone injections. LH pulses frequencies in both groups significantly increased after naloxone injections. Naloxone failed to alter pulsatile LH amplitudes in both groups. LH base concentrations increased in both groups after injections of naloxone but it was not significant. Also mean plasma LH concentrations had been significantly increased after gonadorelin injection. Mean plasma FSH concentrations, pulsatile frequencies, amplitudes and base concentrations of FSH did not change significantly. Clinical Implications: The results of this study indicate that the opioids may affect on LH pattern secretion in the ewes in nonbreeding season, but the effect of opioid on FSH secretion is not observed.J.Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 59,4: 345-350,2004.}, keywords = {Ewe,FSH,LH,Naloxone,Nonbreeding season}, title_fa = {اثر تزریق متوالی نالوکسان بر ترشح گنادوتروپین های میش در فصل غیرآمیزشی}, abstract_fa = {هدف : مطالعه اثر آنتاگونیست اپیوئیدی نالوکسان بر ترشح هورمون‌های FSH , LH در میش در فصل غیر آمیزشی. طرح : طرح اندازه‌گیریهای مکرر. حیوانات : شش راس میش نژاد زندی که دارای میانگین (+ خطای معیار) وزنی و سنی به ترتیب 2/4+4/42 کیلوگرم و 8+760 روز و تمام آنها یک شکم زایش کرده بودند. روش : شش راس میش به طور تصادفی به دو گروه سه تایی تقسیم شدند. از هر دو گروه ابتدا به مدت چهار ساعت و به فواصل 15 دقیقه‌ای نمونه‌های خون جمع‌آوری شد. سپس به هر دام در گروه اول و دوم به ترتیب به میزان 5/0 و 2/0 میلیگرم نالوکسان به ازاء هر کیلوگرم وزن بدن به فواصل هر 30 دقیقه و به تعداد پنج بار تزریق شد. ضمن آنکه همچنان خونگیری به فواصل 15 دقیقه‌ای و از ساعت چهارم تا ساعت هشتم ادامه یافت. در پایان ساعت هشتم به تمام دامها مقدار یک میکروگرم گنادورلین (آنالوگ سنتتیک GnRH) به ازاء هر کیلوگرم وزن بدن تزریق شد و تا یک ساعت پس از آن نمونه‌های خون به فواصل 15 دقیقه‌ای از کلیه دامها اخذ شد. تجزیه و تحلیل آماری: آزمون آنالیز واریانس به منظور پی بردن به اختلاف بین گروههای درمانی. نتایج : میانگین غلظت پلاسمایی و بسامد پالسهای LH در هر گروه در دوره پس از تزریق نسبت به دوره قبل از تزریق نالوکسان افزایش معنی‌داری نشان داد. میانگین دامنه پالسهای LH در دوره قبل از تزریق نالوکسان نسبت به دوره بعد از تزریق تغییر معنی‌داری را نشان نداد. همچنین میانگین غلظت پایه هورمون LH در هر دو گروه پس از تزریق نالوکسان افزایش یافت ولی از نظر آماری معنی‌دار نبود. در این آزمایش میانگین غلظت پلاسمایی، بسامد، دامنه پالس‌ها و غلظت پایه‌ای FSH بعد از تزریق نالوکسان نسبت به دوره قبل از آن در هر دو گروه تغییر معنی‌داری را نشان نداد. تزریق گنادورلین باعث افزایش معنی‌داری در میانگین غلظت هورمون LH در دوره بعد از تزریق آن نسبت به دوره قبل از تزریق شد. نتیجه‌گیری : می‌توان اظهار داشت که اپیوئیدها در تنظیم ترشح هورمون LH در فصل غیر آمیزشی نقش دارند، ولی اثر آن بر روی هورمون FSH به طور واضحی مشخص نیست.}, keywords_fa = {فصل غیرآمیزشی,میش,نالوکسان}, url = {https://jvr.ut.ac.ir/article_12003.html}, eprint = {https://jvr.ut.ac.ir/article_12003_2698fe7bcd9dd0c8a2aae4f93bd53277.pdf} } @article { author = {نظیفی, دکتر سعید and صائب, دکتر مهدی and ابراهیمی, دکتر مهشید}, title = {-}, journal = {Journal of Veterinary Research}, volume = {59}, number = {4}, pages = {-}, year = {2005}, publisher = {The University of Tehran Press}, issn = {2008-2525}, eissn = {2251-6190}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {Blood,Dromedary camel,Hair,Tissue,Zinc}, title_fa = {بررسی توزیع عنصر روی در بافتهای مختلف شتر یک کوهانه ایرانی}, abstract_fa = {هدف : بررسی توزیع عنصر روی در بافتهای مختلف شتر یک کوهانه ایرانی. طرح : بررسی توصیفی. حیوانات: پنجاه نفر شتر یک کوهانه ایرانی. روش : نمونه‌های سرم، پلاسما، گلبول‌های سفید و قرمز، مو، کلیه، ریه، کبد، عضلات اسکلتی، قلب (دهلیز و بطن)، شیردان (پیلور و فاندوس) و مثانه 50 نفر شتر بالغ یک کوهانه ایرانی تهیه و غلظت روی آنها با استفاده از دستگاه جذب اتمی اندازه‌گیری شد. تجزیه و تحلیل آماری: نتایج با استفاده از برنامه کامپیوتری SPSS و به روش آنالیز واریانس (ANOVA) تجزیه و تحلیل آماری شدند. برای پی بردن به اختلاف آماری معنی‌دار بین میانگینها از آزمون دانکن استفاده شد. در تمام موارد برای بیان اختلاف معنی‌دار از سطح (P}, keywords_fa = {بافت,خون,روی,شتر یک کوهانه,مو}, url = {https://jvr.ut.ac.ir/article_12004.html}, eprint = {https://jvr.ut.ac.ir/article_12004_103aafcbc9ecf43364520d022816ab35.pdf} } @article { author = {اسدی, دکتر فرزاد and دوستی, دکتر محمود and زهرائی, دکتر مهین and قاضی, دکتر محمود and احمدیان, دکتر شهین and سلیمانی, صدیقه}, title = {-}, journal = {Journal of Veterinary Research}, volume = {59}, number = {4}, pages = {-}, year = {2005}, publisher = {The University of Tehran Press}, issn = {2008-2525}, eissn = {2251-6190}, doi = {}, abstract = {Objective: To compare the effect of HMG-CoA reductase and ACAT inhibition on the protein and phospholipid contents of perfusate VLDLI and VLDL2. Design: Experimental study. Animal: Guina pig. Procedure: After anesthesia and abdominal surgery, guinea pig liver was perfused by Krebs-Henslite buffer through completely closed perfusion system. in continue the effect of progesterone, lovastatin and progesterone plus lovastatin on the perfusate VLDLI and VLDL2 contents was studied. For this reason, VLDL fractions were separarted by cumulative flotation ultracentrifugation ,confirmed by electrone microscopy and in each pool total protein(TOP), total lipid and phospholipid (PL) were measured. Statistical analysis: Percent of 90 minute point mean secretion were compared among different treatment groups by ANOVA More over, slope linear regression between each of treatment group and control was analyzed by t-student test. Results: Progesterone has no significant effect on total lipid, TOP and PL contents of VLDL 1 while percent slope changes of linear regression for VLDL2 contents show a significant decrease in lovastatin treatment group (P}, keywords = {cholesterol,Esterified,Liver,Perfusion,triglyceride}, title_fa = {تاثیر مهار کننده های HMG-CoA رودوکتاز و ACAT بر ترشح محتوای پروتئینی و فسفولیپیدی VLDL1 و VLDL2 در مدل خوکچه هندی}, abstract_fa = {روش : کبد خوکچه های هندی پس از بیهوشی و جراحی محوطه بطنی در سیستم پرفیوژن مدار بسته با بافرکریس- هنسلیت (krebs-Henslite) پرفیوژن گردید. در این حالت تأثیر داروهای لواستاتین (Lovastatin) ، پروژسترون (progesterone) و پروژسترون+ لواستاتین بر محتوای پروتئینی و فسفولیپیدی فراکسیون های VLDL1 و VLDL2 مورد مطالعه قرار گرفت . برای این منظور فراکسیون های VLDL با روش اولتراسانتریفوژ تجمعی –شناوری جدا شدند و با میکروسکوپ الکترونی تایید گردیدند. پس از آزاد سازی محتوای این فراکسیون ها میزان لیپید تام، پروتئین تام و فسفولیپید آنها اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل آماری : میانگین تغییر درصد ترشح دقیقه 90 در بین گروههای مختلف باروش ANOVA مورد مطالعه قرار گرفت. از سوی دیگر اختلاف شیب رگرسیون خطی گروههای درمانی وکنترل با آزمون t-student مطالعه شد. نتایج: در حالیکه پروسترون فاقد تأثیر معنی دار بر ترشح لیپید تام، فسفولیپید و پروتئین تام VLDL1 می باشد. تغییر درصد شیب رگرسیون خطی برای VLDL2در مقابل لواستاتین معنی دار است. (05/0 >P) . در این راستالواستاتین به ترتیب موجب کاهش 20 و 41 درصد در لیپید تام VLDL1 و VLDL2 می شود. میزان کاهش فسفولیپید به ترتیب 20 و 39 درصد است.از سوی دیگر در گروه درمانی پروژسترون + لواستاتین میزان این تغییرات برای لیپید تام به ترتیب 20 و45 درصد وبرای فسفولیپید 21 و 44 درصد است. نتیجه گیری : کلسترول استریفیه نقش مهمی در فرایند لیپید دار شدن و ترشح فراکسیون های VLDL1 و VLDL2 در مدل پرفیوژن کبد خوکچه هندی دارد، به نحوی که تاثیر مهار کننده های HMG_COA ردوکتاز بر VLDL های با اندازه کوچکتر بیشتر از تأثیر آن بر VLDL های با اندازه بزرگتر است. این یافته ها برا ی مطالعه اختلالات لیپوپروتئین ها با استفاده از حیوانات مدل LDL حائز اهمیت زیادی است.}, keywords_fa = {پرفیوژن,تری گلیسرید,کبد,کلسترول استریفیه}, url = {https://jvr.ut.ac.ir/article_12005.html}, eprint = {https://jvr.ut.ac.ir/article_12005_065b254578ac0aa309a503e3fe141d85.pdf} } @article { author = {طاهریانفرد, دکتر مهناز and علیزاده, دکتر علیرضا}, title = {-}, journal = {Journal of Veterinary Research}, volume = {59}, number = {4}, pages = {-}, year = {2005}, publisher = {The University of Tehran Press}, issn = {2008-2525}, eissn = {2251-6190}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {rat,Sex differences,Sex steroids,Stress}, title_fa = {بررسی اثر استرس حاد شنا کردن بر میزان پروژسترون، تستوسترون، +Na و +K سرمی در موش صحرایی نر و ماده}, abstract_fa = {هدف : مقایسه پاسخ پروژسترون و تستوسترون سرمی به استرس حاد شنا کردن در دو موجود نر و ماده. طرح : اثر استرس حاد شنا کردن (به مدت 10 دقیقه در دمای 25 درجه سانتیگراد) بر تستوسترون، پروژسترون K+ , Na+ سرمی. حیوانات: ده موش صحرایی ماده و ده موش صحرایی نر در شرایط نوری 12 ساعت روشنایی و 12 ساعت تاریکی. روش : آزمایشات در دو مرحله انجام شد. مرحله اول در شرایط بدون استرس در ساعت 8 صبح خونگیری انجام شد. در مرحله دوم ساعت 50:7 به حیوانات استرس وارد شده و در ساعت 8 صبح نیز خونگیری انجام شد. در حیوانات ماده آزمایشات در شروع فاز پرواستروس انجام گرفت. تستوسترون و پروژسترون به روش BIA اندازه‌گیری شد K+ , Na+ به روش Flame photometer آنالیز گردید. تجزیه و تحلیل آماری : داده‌ها به روش Student "t" بررسی آماری شدند و سطح معنی‌داری (P}, keywords_fa = {اختلاف جنسی,استرس,پروژسترون,تستوسترون,موش صحرایی}, url = {https://jvr.ut.ac.ir/article_12006.html}, eprint = {https://jvr.ut.ac.ir/article_12006_1726fc3270de5ee6ed1636fccf6cf0fc.pdf} } @article { author = {پرمون, مهندس مسلم and رنانی, دکتر حمیدرضا انصاری and پوستی, دکتر ایرج and طاهرپور, مهندس نصرت اله}, title = {-}, journal = {Journal of Veterinary Research}, volume = {59}, number = {4}, pages = {-}, year = {2005}, publisher = {The University of Tehran Press}, issn = {2008-2525}, eissn = {2251-6190}, doi = {}, abstract = {Objective: The Study on follicle characteristics and thier relationship with pelt quality in Zandi sheep breed. Design: Sampling and laboratory activities. Animals: Fifty five ewes (2 , 3 .and 4 years old) ,15 rams (2 and 3 years old) and 30 lambs (1-3 days old) of Zandi sheep breed. Procedure: Skin biopsy from the right flank of each sheep in one centimeter in diamiter and skin processing, blocking samples, cutting sections, sacpic stain, counting the follicles by graticule and microscope and visual evaluation of the pelts amb's. Results: The primary follicles density in rams, ewes and lambs was estimated as 2.7(±0.5l),4(i:0.98), 12.5 (±2.2) per mm2 respectively. The Secondary follicles density in rams, ewes and lambs were esimated as 12.2 (±2.l4), 16.8 (13.24) and 28.5 (±3.9) per mm2 respectively. Secondary to Primary follicle ratios in rams, ewes and lambs were 4.5 (±0.7), 3.6 (±0.43), 2.8 (±0.2l) respectively. There was a significant difference between follicle characteristics of 2 years old ewes and each of the other three and four years old ewes (P}, keywords = {follicle,Pelt quality,Zandi sheep}, title_fa = {خصوصیات فولیکولی و ارتباط آنها با کیفیت پوست گوسفند زندی}, abstract_fa = {هدف : بررسی خصوصیات فولیکولی و ارتباط آنها با کیفیت پوست گوسفند زندی، طرح: نمونه‌گیری از دامها و عملیات آزمایشگاهی. حیوانات: پنجاه و پنج راس میش 2،3 و 4 ساله پانزده راس قوچ 2 و 3 ساله و 30 راس بره 3-1 روزه نژاد زندی. روش : نمونه‌برداری از پوست پهلوی راست گوسفند به قطر یک سانتیمتر و عمل‌آوری پوست قالب گیری نمونه‌ها، برش بافت و رنگ‌آمیزی به روش ساکپیک و شمارش فولیکول‌های پوست با استفاده از گراتیکول و میکروسکوپ و ارزیابی مشاهده‌ای پوست بره‌ها. نتایج : تعداد فولیکول‌های اولیه در هر میلی‌متر مربع از پوست قوچها، میشها و بره‌ها به ترتیب 51+7/2، 98/0+0/4 و 2/2+ 5/12 برآورد گردید.تراکم فولیکولهای ثانویه در هر میلی‌متر مربع در پوست قوچها، میشها و بره‌ها به ترتیب 14/2+ 2/12 ، 24/3+8/16 و 9/3+5/28 برآورد شد نسبت فولیکول‌های ثانویه به اولیه در قوچها، میشها و بره‌ها به ترتیب 7/0+5/4، 43/0+6/3 و 21/0+8/2 بود. تفاوت خصوصیات فولیکولی میشهای دو ساله با سه و چهار ساله معنی‌دار بود. اثر جنس بر تفاوتهای خصوصیات فولیکولی نیز معنی‌دار بود (P}, keywords_fa = {فولیکول پوست,کیفیت پوست,گوسفند زندی}, url = {https://jvr.ut.ac.ir/article_12007.html}, eprint = {https://jvr.ut.ac.ir/article_12007_f9ce67dad9c9cd79951f8f4a31421598.pdf} } @article { author = {تمدنفرد, دکتر اسماعیل and مجتهدین, دکتر علی}, title = {-}, journal = {Journal of Veterinary Research}, volume = {59}, number = {4}, pages = {-}, year = {2005}, publisher = {The University of Tehran Press}, issn = {2008-2525}, eissn = {2251-6190}, doi = {}, abstract = {Objective: To investigate the peripheral effect of cimetidine on formalin induced pain and morphine analgesia. Design: Experimental study. Animals: A total of 72 male mice weighing between 23-26 gr. Procedure: The animals placed in the formalin test chambers. Intraperitoneal (IP).injections of cimetidine at dose rates of 5, 10 and 20 mg/Kg, morphine (5 mg/Kg) and cimetidine (20 mg/Kg) before morphine (5 mg/Kg), Subcutaneus(SC). injection of naloxone (5 mg/Kg) alone or before (IP). injectionof cimetidine(20 mg/Kg) were performed. Following intraplantar injection of formalin (20 µ1,5%) with a 28-guage syringe, the paw licking and biting durations as pain response were measured at five minutes intervals for total 1 hour. Statistical analysis: Paired t-test, one way and repeated measures ANaYA and duncan test. Results: Intrapaw injection of normal saline induced pain at 0-5 minutes after injection. Formalin injection by the same route produced biphasic pain response (first phase: 0-5 and second phase: 20-40 min after injection)(IP). injection of cimetidine at dose rates of 5 and 10 mg/Kg had no effect, and cimetidine (20 mg/Kg) without any effect on first phase, reduced the second phase of pain (IP). injection of morphine produced analgesia by reducing the first and second phases and total 1 h of pain response. Cimetidine (20 mg/Kg) injection before morphine (5 mg/Kg) had no effect on morphine analgesia injection (SC) of naloxone (5 mg/Kg) didn't changed the formalin induced pain phases. Cimetidine injection after naloxone without any effect on first phase, reduced the second phase of noloxane hyperalgesia. Clinical implication :By the present study it is concluded that cimetidine (histamine Hz antagonist) produced an analgesic effect on inflammatory but not on neurogenic phase of formalin-induced pain. Then, histamine Hz receptor may be involved in flammatory pain. It seems that in pain mechamisms, there may be not a relationship between Hz receptor and opiate system.J.Fac. Vet.Med.Univ.Tehran. 59,4:373-378,2004}, keywords = {Cimetidine,Formalin-induced pain,mice,Morphine,Naloxon}, title_fa = {اثر تزریق داخل صناقی سایمتیدین بر پاسخ درد ناشی از فرمالین در موشهای سوری}, abstract_fa = {هدف : مطالعه اثر محیطی سایمتیدین بر پاسخ درد ناشی از فرمالین و همچنین تاثیر ان بر اثر ضد دردی مورفین در موشهای سوری. طرح : مطالعه تجربی. حیوانات : هفتاد و دو عدد موش سفید کوچک آزمایشگاهی نر با وزن بین 26-23 گرم. روش : گذاشتن حیوانات در دستگاه آزمون فرمالین، تزریقات داخل صفاقی سایمتیدین (5، 10 و 20 میلی‌گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن)، مرفین (5 میلی‌گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) و سایمتیدین (20 میلی‌گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) بعد از مرفین (5 میلی‌گرم به ازای هر کیلوگرم وزن زدن)، تزریق زیر جلدی نالوکسان (5 میلی‌گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) و قبل از سایمتیدین (20 میلی‌گرم به ازاء هر کیلوگرم وزن بدن). تزریق کف پایی فرمالین 5 درصد به حجم 20 میکرولیتر با سرنگ شماره 28، ثبت مدت زمان لیسیدن و گاز گرفتن پنجه پای تزریق شده در فواصل زمانی 5 دقیقه‌ای به مدت یکساعت. تجزیه و تحلیل آماری: آزمون تی – زوج، آنالیز واریانس یکطرفه و با اندازه‌گیری مکرر و آزمون دانکن. نتایج : تزریق کف پایی سالین نرمال پاسخ ضعیفی در پنج دقیقه و تزریق کف پایی فرمالین پاسخ درد دو مرحله‌ای (مرحله اول : 5-0 و مرحله دوم: 40-20 دقیقه) پس از تزریق ایجاد کردند. تزریق داخل صفاقی سایمتیدین در مقادیر 5 و 10 میلی‌گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن اثر نگذاشت و سایمتیدین (20 میلی‌گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) بدون اثر بر مرحله اول، پاسخ درد مرحله دوم را کاهش داد. تزریق داخل صفاقی مرفین پاسخ درد را در هر دو مرحله کاهش داد. تزریق سایمتیدین قبل از مرفین بر کاهش درد ناشی از مرفین اثری نگذاشت. تزریق زیر جلدی نالوکسان موجب پایداری درد در مرحله اول و دوم شد. تزریق سایمتیدین بعد از نالوکسان در مرحله اول درد اثر نکرد ولی درد مرحله دوم را کاهش داد. نتیجه‌گیری ک بر اساس نتایج می‌توان چنین مطرح نمود که سایمتیدین (آنتاگونیست گیرنده H2 هیستامین) موجب کاهش درد التهابی (مرحله دوم درد فرمالینی) و نه درد نوروژنیک (مرحله اول درد فرمالینی) می‌شود پس گیرنده H2 هیستامین ممکن است در درد التهابی نقش داشته باشد و به نظر می‌رسد که بین گیرنده H2 و سیستم اپیوئیدی در مکانیسم‌های درد التهابی احتمالا ارتباطی وجود ندارد.}, keywords_fa = {درد فرمالینی,سایمتیدین,مرفین,موشهای سوری,نالوکسان}, url = {https://jvr.ut.ac.ir/article_12008.html}, eprint = {https://jvr.ut.ac.ir/article_12008_9ad1e5df7e6c0c16e488e5edf88f035e.pdf} } @article { author = {صادق, دکتر مجید محمد and هورشتی, دکتر پرویز and بلورچی, دکتر محمود and تاجیک, دکتر پرویز}, title = {-}, journal = {Journal of Veterinary Research}, volume = {59}, number = {4}, pages = {-}, year = {2005}, publisher = {The University of Tehran Press}, issn = {2008-2525}, eissn = {2251-6190}, doi = {}, abstract = {Objectives: Evaluation of the effects of dexamethasone on estrous cycle length. Design :Clinical trial. Animals: A total of 12 Holstein heifers at 16 month of age, 340kgs mean body weight and the average estrous cycle length of 20 days were selected. Treatmont: Dexamethasone (4mg , im , Colvasone , Placebo (4mg , im , injectable Water solution) and PGF2a . Procedurs : The estrous cycles of the heifers were synchronized with two injections of PGF 2a fourteen days apart. Estrous period (day=O) was detected with observation of estrous behaviors and evaluation of grafian follicle and regressed corpus luteum with rectal pulpation.In the treatment group, dexamethasone was injected at 12h intervals on days 13 to 17 of the iduced estrous cycle in six synchronized heifers. Blood sample were collected on day 13 and 21 via coccygeal vein puncture. Presence of corpus luteum was evaluated with rectal pulpation , and estrous behaviors were detected with observation at mentioned period. In control group; water solutiom was injected at 12h intervals on day 13 to 17 of the induced estrous cycle in six remained synchronized heifers and serum progesterone assay, rectal pulpation and estrous detecion were accomplished as the test group. Statistical analysis: Difference between serum progesterone levels on day I 3 and day21 of estrous cycle were statistically . analysed by student t- test and difference between the number . of animals suffered from luteolysis on day 21 of estrous cycle were analysed by fisher exact (two tailed) test. Results: In the test group, corpus luteum regressed normally in 4 heifers (66.6%) , showing behavioral estrous and serum progesterone levels less than 0.5ng/ml . However, two treated animals (33.3%) did not show estrus on day 21 of the cycle, retaining their corpura lutea with the serum progesterone concentrations higher than I ng/ml , persisting high until day 27 of estrus in one, and day 34 in the other. All the heifers in the control group with high concentration of progesterone on day 13 of the cycle returned to estrus on day 21 (100% ) and showied serum progestrone levels less than 0.5 ng/m!. Conclusion: Findings of present study shows that dexamethasone injection at diestrous could not significantly inhibit, the endogenous regression of corpus luteum in Holstein heifers, and/or the presence of new estrous cycle .J.Fae. Vet. Med .Univ. Tehran.59,4:379-383,2004.}, keywords = {Dexamethasone,estrous cycle,Heifers,lutalyse}, title_fa = {تاثیر تزریق دگزامتازون در انتهای دی استروس بر طول دوره فحلی تلیسه هلشتاین}, abstract_fa = {هدف : آشنایی با تغییرات احتمالی در طول دوره فحلی (مرحله فولیکولی با مرحله حضور جسم زرد) که ممکن است پس از تزریق ترکیبات ضد التهاب استروئیدی مشاهده شود. طرح : آزمون کلینیکی حیوانات : دوازده راس تلیسه هلشتاین در سن متوسط 16 ماه و متوسط وزن 340 کیروگرم. روش : با دو تزریق پروستاگلندین طبیعی به فاصله 14 روز دوره فحلی دامها همزمان شد و به 6 راس از تلیسه‌ها از روز 13 تا 17 دوره فحلی روزانه 2 بار دگزامتازون (4 میلیگرم کولوازون، نوربروک، انگلستان، داخل عضله) تزریق شد و در روزهای 13 و 21 میزان پروژسترون سرم حاصل از سینوس و رید زیردمی برسی شد و وجود جسم زرد از طریق آزمایش راست روده از روز 13 تا 21 بررسی شد و تمام دامها از نظر بروز علائم فحلی تحت کنترل قرار گرفتند (گروه آزمایش) به 6 راس تلیسه دیگر از روز 13 تا 17 دوره فحلی روزانه دو بار، آب مقطر 4 میلی‌لیتر، داخل عضله) تزریق شد و آزمایش پروژسترون سرم و حضور جسم زرد و علائم فحلی مانند گروه قبل انجام شد (کنترل). تجزیه و تحلیل آماری : اختلاف مقدار پروژسترون سرم در روزهای 13 با 21 توسط آزمون استیودنت t- و اختلاف تعداد دامهایی که چشم زرد آنها در روز 21 سیکل استروس تحلیل رفته توسط آزمون دو طرفه فیشر مقایسه شد. نتایج : در 4 راس از دامهای تحت درمان با دگزامتازن (6/66 درصد) جسم زرد به موقع تحلیل رفت (پروژسترون سرم کمتر از 5/0 نانوگرم در میلی‌لیتر سرم) و در روز 21 دوره فحلی علائم مشاهده شد تنها در 2 راس از دامهای گروه آزمایش (3/33 درصد) جسم زرد در روز 21 دوره فحلی باقی ماند و پروژسترون سرم بیشتر از 1 نانوگرم در میلی‌لیتر سرم بود در حالیکه جسم زرد در 6 راس تلیسه گروه کنترل (100 درصد) به موقع تحلیل رفت و علائح فحلی در روز 21 فحلی مشاهده شد. فعالیت جسم زرد در یک راس از دامهای گروه آزمایش تا روز 27 و در یک راس تا روز 34 باقی مادند. مقایسه اختلاف میزان پروژسترون سرم در روزهای 13 یا 21 در گروه کنترل و آزمایش اختلاف معنی‌داری را نشان نداد. نتیجه‌گیری : دگزامتازون اثر معنی‌داری در بروز استروس، تحلیل رفتن به موقع جسم زرد دوره‌ای و یا فعالیت آن را نشان نداد.}, keywords_fa = {دگزامتازون,طول دوره فحلی تلیسه,لوتالایز}, url = {https://jvr.ut.ac.ir/article_12009.html}, eprint = {https://jvr.ut.ac.ir/article_12009_edcae00c3be89d695c239077b66da2f4.pdf} } @article { author = {حیدری, مهندس مهرنوش and آخوندزاده, دکتر افشین and رضایی, دکتر مسعود and حسینی, دکتر هدایت and صفاریان, دکتر علیرضا}, title = {-}, journal = {Journal of Veterinary Research}, volume = {59}, number = {4}, pages = {-}, year = {2005}, publisher = {The University of Tehran Press}, issn = {2008-2525}, eissn = {2251-6190}, doi = {}, abstract = {Objective: To find the precise and suitable method in hygienic quality control of some commercial marine species such as Skipjack tuna and Talang queenfish. Design: Comparative study. Animals: A total number of 20 frozen bony marine fish, i.e. Skipjack tuna (Katsuwonus pelamis) and Talang queenfish (Scomberoides commersonianus) which obtaind frizely. Procedures: The prepared samples transported to the food hygiene laboratory and after aerobic psychrotrophic bacterial total count (TC) and macro kjeldal determination of total volatile nitrogen (TVN) by APHA, FDA and AOAC methods, they were removed and transmitted to the central laboratory of food and drug quality control for evaluation of Trimethylamine (TMA) and histamine. Statistical analysis: Using SPSS statistical program including Kappa and Fisher's exact tests. Results: No significant correlation observed between the consideration factors and total count in all 20 studied species (P>0.05). Conclusion: According to the results of this study in comparing histamine, trimethylamine and total volatile nitrogen with total count that indicates no significant correlation, it seems that none of these methods can be supposed as a precise quality control index, lonely. ].Fac. Vet.Med. Univ. Tehran. 59,4:385¬390 ,2004.}, keywords = {Bacterial total count,Chemical methods,quality control,Skipjack tuna,Talang queenfish}, title_fa = {بررسی کارایی برخی از روشهای شیمیایی کنترل کیفیت بویژه اندازه گیری هیستامین در مقایسه با شمارش باکتری های سرما دوست در هوور مسقطی و سارم خلیج فارس}, abstract_fa = {هدف : یافتن روش مناسب و دقیق در کنترل کیفیت بهداشتی برخی گونه‌های دریایی متداول از جمله هوور مسقطی و سارم در مقایسه با آزمون TC. طرح : مطالعه مقایسه‌ای. حیوانات: تعداد 20 نمونه ماهی استخوانی دریایی از گونه‌های هوور مسقطی (Katsuwonus pelamis) و سارم (Scomberoides commersonianus) که به صورت منجمد از سردخانه تهیه گردیدند. روش : نمونه‌های تهیه شده با حفظ شرایط یکسان در کنار یخ به آزمایشگاه کنترل کیفی گروه بهداشت مواد غذایی دانشکده دامپزشکی منتقل گردیدند و با استفاده از روشهای ارائه شده توسط FDA , AOAC , APHA پس از شمارش کلی باکتری‌های هوازی و اندازه‌گیری ازت فراتر تام (ماکروکجلدال) به منظور انجام آزمونهای تری متیل آمین و هیستامین (TLC) به آزمایشگاه مرکزی کنترل کیفی غذا و دارو، انتقال یافتند. تجزیه و تحلیل آماری: با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و انجام آزمون دقیق فیشر و آزمون کاپا انجام شد. نتایج : ارتباط معنی‌داری (از نظر استاندارد پذیرش و عدم پذیرش) بین فاکتورهای مورد نظر و شمارش کلی باکتری‌های هوازی در مجموع 20 گونه مطالعه شده مشاهده نگردید (P>0/05). نتیجه گیری : بر اساس نتایج آماری حاصل از این تحقیق در مقایسه فاکتورهای هیستامین، تری متیل آمین و ازت فرار با ازمون میکروبی شمارش کلی باکتری‌های هوازی سرما دوست که موید عدم وجود همبستگی و ارتباط معنی‌دار بین آنها می‌باشد می‌توان اظهار داشت که هیچ کدام از این روشها به تنهایی، گویای خوبی از فساد یا پذیرش و عدم پذیرش نمونه‌های مورد مطالعه نیستند.}, keywords_fa = {روشهای شیمیایی,شمارش کلی باکتری های سرما دوست,کنترل کیفیت,ماهی سارم,ماهی هوور مسقطی}, url = {https://jvr.ut.ac.ir/article_12010.html}, eprint = {https://jvr.ut.ac.ir/article_12010_366f4fe1a96f6cb811cbdfd6a315ce7f.pdf} } @article { author = {افشاری, دکتر غلامرضا and اطبایی, دکتر ناهید and بیاتی, دکتر مصطفی}, title = {-}, journal = {Journal of Veterinary Research}, volume = {59}, number = {4}, pages = {-}, year = {2005}, publisher = {The University of Tehran Press}, issn = {2008-2525}, eissn = {2251-6190}, doi = {}, abstract = {Objective: Isolation of Histophilus somni (Haemophilus somnus) from pneumonic lesions in cattle. Animals: Fifty - two samples of pneumonic lungs from slaughtered cattle. Procedure: During a six -month period, 52 lung samples with pneumonia were collected from slaughterhouses in suburbs of Tehran for isolation of H. somni. Samples were cultured by standard bacteriological methods and isolated bacteria were identified according to Carter and Cole method by biochemical and enzymatic examinations. Antibiotic sensitivity test was performed on H. somni isolates. Results: H. somni was isolated alone or with other bacteria from 4 (7.69 %) lungs with pneumonia. Antibiotic sensitivity test showed that the isolated bacteria were sensitive to Ceftioufur (Exenel) and Enrofloxacine but resistant to Trimethoprim, Penicillin and Streptomycin. Conclusion: To the authors' knowledge this is the first report of H. somni isolation from respiratory system of cattle in Iran and further research is necessary about it].Fac. Vet. Med. Univ. Tehran.59,4:391-394,2004.}, keywords = {Antibiotic sensitivity test,bacteriology,Cattle,Histophilus somni (Haemophilus somnus),Pneumonia}, title_fa = {جداسازی باکتری هموفیلوس سومنوس از جراحات پنومونی گاوهای ذبح شده در اطراف تهران}, abstract_fa = {هدف : جداسازی باکتری هیستوفیلوس سومنی (هموفیلوس سومنوس) از ریه‌های واجد جراحات پنومونی در گاو. حیوانات: پنجاه و دو نمونه ریه واجد جراحت پنومونی از گاوهای ذبح شده. روش : در مدت 6 ماه 52 نمونه ریه از کشتارگاه‌های اطراف تهران برای جداسازی هیستوفیلوس سومنی (هموفیلوس سومنوس) جمع‌اوری شد. نمونه‌ها با روش استاندارد باکتری شناسایی کشت داده شدند و باکتریهای جدا شده بر اساس روش کار ترو به کمک آزمایشات بیوشیمیایی و آنزیمی مورد شناسایی و تایید قرار گرفت. آنتی بیوگرام بر روی موارد جدا شده باکتری انجام شد. نتایج : چهار نمونه (69/7 درصد) واجد آلودگی با هیستوفیلوس سومنی به تنهایی یا با سایر باکتری‌ها بود. انتی بیوگرام نشان داد باکتری جدا شده در مقابل سفتیوفور (اکسنل) و انروفلوکساسین بسیار حساس و در مقابل تری متوبریم، پنی سیلین و استرپتومایسین مقاوم است. نتیجه‌گیری : بر اساس اطلاعات موجود این مقاله اولین گزارش آلودگی دستگاه تنفس گاو با باهیستوفیلوس سومنی در ایران می‌باشد. بنابراین بررسی‌های بیشتر در مورد آن ضرورت دارد.}, keywords_fa = {آنتی بیوگرام,باکتریولوژی,پنومونی,گاو,هموفیلوس سومنی (هموفیلوس سومنوس)}, url = {https://jvr.ut.ac.ir/article_12011.html}, eprint = {https://jvr.ut.ac.ir/article_12011_eeec9865ca2cdc4f72e606b4eb87e176.pdf} } @article { author = {نوده, دکتر حسن and تشفام, دکتر مسعود and زاده, دکتر محمد حسن}, title = {-}, journal = {Journal of Veterinary Research}, volume = {59}, number = {4}, pages = {-}, year = {2005}, publisher = {The University of Tehran Press}, issn = {2008-2525}, eissn = {2251-6190}, doi = {}, abstract = {Objective: To study the changes in the viscera weight and intestinal density of broiler chickens in response to T3-induced ascites, caused by T3-supplementation of the diet. Design: Experimental study. Animals: One hundred and fifty, day old, male Ross broiler chicks. Treatment: Triiodothyronine (T3). Procedure: The chickens were randomly divided into two equal groups (Control and T3-treated). Diet of T3-treated group was supplemented with 1.5 ppm T3 for five weeks. At the end of each week five chicks from either group (ten chicks in total) were separated, and sacrificed. After exsanguinations and opening the thoracic and abdominal cavities ,the hearts and visceras were removed. The weight of right ventricle (RV) and total ventricles (TV s) of the heart were measured. The weight of viscera and weight and length of the intestines were also determined. Statistical analysis: T -test. Results: In T3-treated group, RV /TV s significantly increased at the end of the 3rd, 4th, and 5th week, but the viscera weight was significantly decreased at the same time. The intestinal lengths were significantly reduced at the end of the 2nd, 4th, and 5th week, in response to T3 supplementation of the diet, but the reduction of intestinal weight and density were significant at the end of the 3rd week. Conclusion: According to the results of this study the increases in RV /TV s and the decreases in viscera weight and intestinal length seem to be related to T3-induced ascites. The reductions in intestinal weight and density seen at the end of 3rd week did not last for the following two weeks. This might indicates a transient reduction in thickness of the intestinal wall at the end of the 3rd week and a direct proliferative effect of T3 on the intestinal crypt cells during the 4th and 5th weeks. J.Fac. Vet.Med. Univ. Tehran. 59,4:395¬399,2004.}, keywords = {ascites,Broiler Chickens,Intestinal density,Triiodothyronine (T3),Viscera weight}, title_fa = {بررسی تاثیر آسیت تجربی (با استفاده از مدل خوراکی تری یدوتیرونین) بر وزن اندامهای احشایی و تراکم روده های جوجه های گوشتی}, abstract_fa = {هدف : مطالعه تغییرات وزن اندامهای احشایی و تراکم روده در جوجه‌های گوشتی تحت تاثیر آسیت تجربی ناشی از خوراندن تری یدوتیرونین (T3). طرح : مطالعه تجربی. حیوانات: یکصد و پنجاه قطعه جوجه گوشتی نریکروزه، سویه راس. روش : جوجه‌های مساوی و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (شاهد و T3) تقسیم شدند . به جیره غذایی گروه آزمایشی هورمون تری یدوتیرونین (T3) به میزان ppm5/1 و به مدت پنج هفته اضافه گردید. هر هفته تعداد 5 قطعه از هر گروه جدا و پس از کشتار و باز شدن دیواره محوطه‌های شکمی و سینه‌ای، قلب آنها مجزا، دهیزها و چربیهای قاعده قلب برداشته شدند. وزن دو بطن و نیز وزن بطن راست پس از جدا نمودن اتصاف آن از دیواره بین دو بطن تعیین گردید. اندامهای احشایی(شامل کبد، لوزالمعده، طحال، پیش معده، سنگدان و روده‌ها) مجموعا از محوطه بطنی خارج و به عنوان یک واحد توزین گردیدند. روده‌های بزرگ و کوچک نیز به صورت جداگانه از این مجموعه مجزا شده و طول و وزن آنها معین گردید. تجزیه و تحلیل اماری : آزمون t نتایج: نتایج نشان داد که نسبت وزن بطن راست قلب به مجموع وزن دو بطن از هفته سوم به بعد، در گروه آزمایشی T3 بین 25/0 و 3/0 بود که نشان دهنده بروز علائم آسیت تجربی است. وزن اندامهای احشایی در گروه آزمایشی T3 از هفته سوم به بعد اختلاف معنی‌داری را با گروه آزمایشی شاهد نشان می‌داد (به صورت کاهش). تراکم روده‌ها (نسبت وزن به طول) نیز در هفته سوم، کاهش معنی‌داری را در گروه ازمایشی T3 آشکار ساخت ولی در هفته‌های چهارم و پنجم کاهش معنی‌دار نبود. نتیجه‌گیری : به نظر می‌رسد که افزایش نسبت وزن بطن راست قلب به مجموع وزن دو بطن و کاهش وزن اندامهای احشایی و تراکم روده‌ها با اسیت تجربی ناشی از خوراندن T3 مرتبط باشند. روده‌ها قادر بودند پس از کاهش تراکم در هفته سوم، طی دو هفته بعد کاهش تراکم خود را جبران نمایند و این اثر ممکن است به علت اثر پرولیفراتیو T3 آشکار ساخت ولی در هفته‌های چهارم و پنجم کاهش معنی‌دار نبود. نتیجه‌گیری : به نظر می‌رسد که افزایش نسبت وزن بطن راست قلب به مجموع وزن دو بطن و کاهش وزن اندامهای احشایی و تراکم روده‌ها با آسیت تجربی ناشی از خوراندن T3 مرتبط باشند. روده‌ها قادر بودند پس از کاهش تراکم در هفته سوم، طی دو هفته بعد کاهش تراکم خود را جبران نمایند و این اثر ممکن است به علت اثر پرولیفراتیو T3 بر روی سلول‌های کریپتهای روده‌ای بوده باشد.}, keywords_fa = {آسیت,اندامهای احشای,تراکم روده ها,تری یدوتیرونین (T3),جوجه های گوشتی}, url = {https://jvr.ut.ac.ir/article_12012.html}, eprint = {https://jvr.ut.ac.ir/article_12012_4d4104061d5c9641fdf8f9fc77965b97.pdf} } @article { author = {بهادری, دکتر شاهرخ رنجبر and اسلامی, دکتر علی and زارع, دکتر رسول and ابیانه, دکتر مهدی رزاقی}, title = {-}, journal = {Journal of Veterinary Research}, volume = {59}, number = {4}, pages = {-}, year = {2005}, publisher = {The University of Tehran Press}, issn = {2008-2525}, eissn = {2251-6190}, doi = {}, abstract = {Objective: Biological control of gastrointestinal nematodes of ruminants . Design: Case-control study. Samples:A total of 50 sheep feces naturally infected by Haemonchus contortus ova. Procedure: Arthrobotrys oligospora (1] 1.37 & 251.83), Daddingtonia flagrans (583.9]) and Haptocillium sphaerosporum (381.84) were obtained and the nematophagous activity of these isolates was studied after addition of 8000, 20000 and 100000 conidia to ] gram of fecal samples containing 70 ova of Haemonchus contortus per each petridish. All of the samples were incubated at 25-27°C for 8 days and then, the nematophagous effect of fungal isolates were determined after calculation of third staged larval reduction using Berman method . Statistical analysis: One-way ANDY A and complementary method of Tukey were used. Results: Study of nematophagous effects of 8000 conidia of all above-mentioned fungi and 20000 conidia of A. oligospora (251.82) on the third stage larvae of H. contortus showed that there was not any significant difference as compared with the control groups. But for 20000 conidia of A. oligospora (111.37) and D.flagrans (583.91) and also 100000 conidia for all above¬mentioned fungi, significant reduction in larvae of H. contortus was observed as compared with the control groups. In H. sphaerosporum, the percentage oflarvae reduction for 8000 and 20000 conidia was determined as 21.46% and 48.99%, respectively. But, the increasion of conidia to 100.000 caused only 42.28% reduction in infective larvae so above-mentioned fungus can not function as an effective agent in biological control of H. contortus. Clinical implications: The present study showed that we can control gastrointestinal nematodes by use of nematode-trapping fungi, in suitable conditions along with chemical treatment. J.Fac. Vet. Med. Univ. Tehran.59,4:309-312,2004.}, keywords = {Arthrobotrys oligospora,Daddingtonia flagrans,Haemonchus contortus,Haptocillium sphaerosporum,nematophagous fungi}, title_fa = {کنترل زیستی همونکوس کونتورتوس توسط قارچهای نماتودخوار آرتروبوتریس اولیگوسپورا، دادینگتونیا فلگرنس و هاپتوسیلیوم اسفروسپوروم}, abstract_fa = {هدف : کنترل زیستی نماتودهای دستگاه گوارش نشخوارکنندگان. طرح : آزمون مقایسه عملکرد. نمونه‌ها: پنجاه نمونه مدفوع گوسفند آلوده به تخم همونکوس کونتورتوس. روش : نمونه لیوفیلیزه دو جدایه از قارچ آرتروبوتریس اولیگوسپور 111.37 و 251.82 و یک جدایه از قارچ دادینگتونیا فلگرنس 583.91 و همچنین یک جدایه از قارچ هاپتوسیلیوم اسفروسپوروم 381.84 تهیه و سپس 8000، 20000، 100000 کتیدی از هر یک از جدایه‌های فوق (45 نمونه) به یک گرم مدفوع حاوی 70 عدد تخم همونکوس کونتورتوس مدفوع افزوده شد و کلیه نمونه‌ها به مدت 8 روز در دمای 25 تا 27 درجه سانتیگراد قرار داده شدند (برای ایجاد نوزاد مرحله سوم) و پس از جداسازی نوزادهای تولید شده به روش برمن، اثر نماتود خواری این جدایه‌ها در مقایسه با گروه شاهد مقایسه گردید. تجزیه و تحلیل آماری: تست One-Way ANOVA و روش تکمیلی توکی. نتایج: با افزودن 8000 کنیدی از قارچهای فوق و 20000 کنیدی از قارچ آرتروبوتریس اولیگوسپورا جدایه 251.81 در مقایسه با شاهد کاهش محسوسی در تعداد نوزادان مرحله سوم همونکوس کونتورتوس به وجود نیامد ولی در مورد آرتروبوتریس اولگوسپورا جدایه 111.37 و دادینگتونیا فلگرنس جدایه 581.9 در ازای افزودن تعداد 20000 کنیدی، کاهش به شدت معنی‌داری در مقایسه با شاهد مشاهده گردید. با افزودن 100000 کنیدی از هر سه جدایه مورد آزمایش کاهش به شدت معنی‌داری در تعداد نوزادان به وجود آمد در مورد قارچ هاپتوسیلیوم اسفروسپوروم با افزودن 8000 و 20000 کنیدی به ترتیب باعث 46/21 و 99/48 درصد کاهش در تعداد نوزادها گردید اما با افزایش تعداد کنیدی به 100000 تنها 28/42 درصد کاهش در تعداد نوزادان عفونتزا مشاهده گردید. نتیجه‌گیری : بررسی اخیر نشان داد که با استفاده از جدایه‌های قارچهای آرتروبوتریس اولیگوسپورا و دادینگتونیا فلگرنس می‌توان در صورت ایجاد شرایط لازم به صورت توام با درمان شیمیایی به خوبی نماتودهای دستگاه گوارش نشخوار کنندگان را کنترل نمود.}, keywords_fa = {آرتروبوتریس اولیگوسپورا,دکتر مهدی رزاقی ابیانه,قارچهای نماتودخوار}, url = {https://jvr.ut.ac.ir/article_12013.html}, eprint = {https://jvr.ut.ac.ir/article_12013_40e87db5f67493d611ec31701528554a.pdf} }