دانشگاه تهران
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
2008-2525
2251-6190
64
4
2009
12
22
مطالعه تاثیر برخی پروبیوتیکها بررویاشریشیاکلی 7:H157O در شرایط رشد توامان در شیر
FA
حمید
میرزایی
دانشگاه آزاد اسلامی
hmirzaii@yahoo.com
محمد رضا
نهایی
دانشگاه علوم پزشکی تبریز
1h-mirzaii@iau.ac.ir
افشین
جوادی
دانشگاه آزاد
2h-mirzaii@iau.ac.ir
مهدی
احمدی منش
دانشگاه علوم پزشکی تبریز
3h-mirzaii@iau.ac.ir
در دو دهه گذشته استفاده از پروبیوتیکها در مهار باکتریهای بیماریزا اهمیت بسیاری پیدا کرد. در این مطالعه تاثیر پروبیوتیکهای بیفیدوباکتریوم آنگولاتوم، بیفیدوباکتریوم بیفیدوم، لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس و لاکتوباسیلوس کازئی بر سرعت رشد اشریشیاکلی 7:H157O در شرایط رشد توامان در شیر مورد بررسی قرار گرفت.ابتدا به داخل 500 میلی لیتر شیر استریل CFU/ml108*5/1 باکتری شریشیاکلی اضافه و بعد از همگن سازی در 5 ارلن مایر استریل به طور مساوی توزیع شد. ارلن اول به عنوان کشت انفرادی لحاظ گردید و به ارلنهای دوم تا پنجم به ترتیب CFU/ml108*5/1 از باکتریهای پروبیوتیک فوق تزریق و بعد از 24 و 48 ساعت گرمخانه گذاری در دمای 37 درجه سانتیگراد، pH و تعداد اشریشیاکلی موجود در هر میلی لیتر از آنها به ترتیب با استفاده از pH متر و کشت مخلوط در محیط ویولت رد بایل آگار (VRBA) اندازهگیری شد. این عملیات 10 بار تکرار و میانگین pH و تعداد اشریشیاکلی موجود در هر میلی لیتر از کشت انفرادی و کشتهای توامان با پروبیوتیکها با استفاده از آزمونهای آماری آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی مورد مقایسه قرار گرفتند. بر اساس نتایج حاصله رشد توامان هر کدام از پروبیوتیک ها در طول 48 ساعت گرمخانه گذاری بطور معنی دار رشد اشریشیاکلی 7:H157Oرا مهار نمود (01/0 .)p< pH نمونه شیر حاوی کشت E.coli + L. casei بعد از 48 ساعت گرمخانه گذاری از pH نمونه شیر حاوی E.coli بطور معنی دار کمتر بود (01/0 .)p< در مجموع نتایج این مطالعه نشان میدهد که مصرف طولانی مدت محصولات حاوی فوق الذکر میتواند در جلوگیری از بروز عفونت با اشریشیاکلی 7:H157O و درمان آن مفید واقع شود.
اشریشیاکلی 7:H157O,پروبیوتیک,رشد توامان,شیر.
https://jvr.ut.ac.ir/article_20493.html
https://jvr.ut.ac.ir/article_20493_ee403d8cd78ec59a526dffbffda5f8b1.pdf
دانشگاه تهران
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
2008-2525
2251-6190
64
4
2009
12
22
تاثیر تزریق دز زیاد پروژسترون بر عملکرد تولیدمثلی مرغهای مادرگوشتی
FA
مجتبى
زاغرى
پردیس کشاورزى و منابع طبیعى دانشگاه تهران
1honarbhk@ut.ac.ir
شیرین
هنربخش
پردیس کشاورزى و منابع طبیعى دانشگاه تهران
honarbhk2@ut.ac.ir
رضا
طاهرخانى
پردیس کشاورزى و منابع طبیعى دانشگاه تهران
2honarbhk@ut.ac.ir
مصرف خوراک مازاد بر نیاز مرغهای مادر گوشتی، باعث شروع تغییرات متابولیک و هورمونی و نهایتا تضعیف عملکرد تولیدمثلی میگردد. در این آزمایش، پاسخ مرغهای مادرگوشتی به دو نوع نحوه خوراکدهی (تحت تغذیه آزاد و خوراکدهی محدود) و دو حالت تزریق یا عدم تزریق روزانه دز زیاد پروژسترون، در مقابل گروه کنترل ارزیابی شد. 64 قطعه مرغ مادرگوشتی کاب 500 از سن 27 الی 38 هفتگی در دو گروه متفاوت تغذیه آزاد یا خوراکدهی محدود توزیع شدند. از هر گروه، 14 پرنده برای تزریق پروژسترون انتخاب گردید. در یک دوره 3 هفتهای، روزانه به میزان 5/2 میلیگرم پروژسترون به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، زیر پوست پشت ناحیه ابتدای گردن آنها تزریق شد. هر تیمار 7 تکرار داشت. تعداد تخممرغهای قابل جوجهکشی و تخممرغهای غیرطبیعی، روزانه ثبت گردید. قبل از شروع دوره تزریق، 10 روز و 20 روز بعد از آغاز تزریقات، خونگیری انجام شد. غلظت گلوکز، کلسترول، تریآسیلگلیسرول، پروژسترون، استرادیول، تستوسترون، 3Tو 4Tدر پلاسماها اندازهگیری شد. تزریق پروژسترون در پرندگان تحت تغذیه آزاد و مرغهای با خوراکدهی محدود، منجر به تحلیل تخمدان گردید و تخمدانهای این پرندگان فاقد سلسله مراتب فولیکولی بودند (05/0.)p> تزریق پروژسترون، وقوع پدیده توقف تخممرغ در رحم را افزایش داد (05/0.)p> بر اساس نتایج، علیرغم اینکه در اوایل دوره تزریق، دز زیاد پروژسترون، در مرغهای مادرگوشتی تحت تغذیه آزاد و خوراکدهی محدود، موجب تخمکگذاری مکرر گردید (05/0)p> ولی این نرخ بالای تخمکگذاری منجر به افزایش میزان تولید تخممرغهای قابل جوجهکشی نشد. مرغهای مادرگوشتی در هر دو نحوه خوراکدهی، به تزریق دز زیاد پروژسترون، پاسخ مشابهی دادند.
اوج مصنوعی پروژسترون,مورفولوژی تخمدان,نحوه خوراکدهی,هورمونهای پلاسما.
https://jvr.ut.ac.ir/article_20494.html
https://jvr.ut.ac.ir/article_20494_268bde0c9a9c720d37e5518f11ed868c.pdf
دانشگاه تهران
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
2008-2525
2251-6190
64
4
2009
12
22
تأثیر تغذیه سطوح مختلف ال– کارنیتین در جیره مرغهای مادر و جوجههای گوشتی بر عملکرد، ترکیبات سرم خون، خصوصیات لاشه و سیستم ایمنی جوجههای گوشتی
FA
احمد رضا
خیرخواه
دانشکده کشاورزی– دانشگاه تربیت مدرس
1rahimi_s@modares.ac.ir
شعبان
رحیمی
دانشکده کشاورزی– دانشگاه تربیت مدرس
rahimi_s80@yahoo.com
محمد امیر
کریمی ترشیزی
0000-0002-8141-9404
دانشکده کشاورزی– دانشگاه تربیت مدرس
karimitm@yahoo.com
حمید
ملک محمدی
دانشکده کشاورزی– دانشگاه تربیت مدرس
3rahimi_s@modares.ac.ir
ال–کارنیتین به عنوان مشتق لیزین محلول در اب دارای نقش بیولوژیکی مهمی در متابولیسم چربی میباشد. هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی عملکرد، ترکیبات سرم، خصوصیات لاشه و سیستم ایمنی جوجههای گوشتی است که مادر یا خودشان به تنهایی و یا به طور توأCم از مکمل ال–کارنیتین تغذیه نمودهاند. مرغهای مادر در سن 25 هفتگی با جیرههای حاوی سطوح 0 و ppm60 و نتاج آنها با سطوح 0، 100 و 200 .ppm مکمل ال– کارنیتین تغذیه شدند. عملکرد دورههای آغازی، رشد، پایانی و کل دوره بررسی شد. عیار پادتن علیه واکسن نیوکاسل و تزریق گلبول قرمز گوسفند به عنوان معیار پاسخ ایمنی تعیین و در پایان آزمایش خصوصیات لاشه پرندگان بررسی شد.ال–کارنیتین باعث کاهش خوراک مصرفی و افزایش وزن جوجههای گوشتی گردید(01/0p<)، اما بر ضریب تبدیل غذایی تأثیری نداشت (05/0.)p> کلسترول و تری گلیسرید سرم و صفات مربوط به لاشه تحت تاثیر ال–کارنیتین قرار نگرفت (05/0.)p> ال– کارنیتین تأثیری بر تولید پادتن علیه SRBC نداشت (05/0)p>، اما در 48 روزگی سطوح ال– کارنیتین مادری باعث ایجاد تفاوت معنیداری در پادتن علیه SRBC گردید (01/0p<) و سبب ایجاد اختلاف در وزن طحال جوجههای گوشتی در سن 21 روزگی شد (05/0<.)p اثر متقابل بین مکمل موجود در جیره غذایی مرغهای مادر و جوجهها باعث ایجاد اختلاف چشمگیری در پاسخ جوجهها به عیار پادتن علیه واکسن نیوکاسل گردید (05/0p<.)
ال– کارنیتین,جوجه گوشتی,خصوصیات لاشه.,فاکتورهای خونی,مرغهای مادر گوشتی
https://jvr.ut.ac.ir/article_20495.html
https://jvr.ut.ac.ir/article_20495_51870c46043300b2dd6d4afe3e9ce169.pdf
دانشگاه تهران
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
2008-2525
2251-6190
64
4
2009
12
22
بررسی قارچهای سطحی تاس ماهی ایرانی Acipensr persicus() پرورشی و صید شده از دریای خزر
FA
فرید
فیروزبخش
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
f.firouzbakhsh@sanru.ac.ir
رضوان الله
کاظمی
انستیتو تحقیقات بین المللی ماهیان خاویاری دکتر دادمان
1f.firouzbakhsh@sanru.ac.ir
محسن
کاظمی
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
2f.firouzbakhsh@sanru.ac.ir
علیرضا
خسروی
0000-0002-6777-5930
دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تهران
akhosravi@ut.ac.ir
جلیل
جلیل پور
انستیتو تحقیقات بین المللی ماهیان خاویاری دکتر دادمان
4f.firouzbakhsh@sanru.ac.ir
حسینعلی
ابراهیمزاده موسوی
دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تهران
5f.firouzbakhsh@sanru.ac.ir
عفونتهای قارچی ماهیان پراکندگی جهانی دارند که اغلب گونه های وحشی و پرورشی را تحت تاثیر قرار می دهند. هدف از مطالعه حاضر، جداسازی و شناسایی قارچهای سطحی در تاس ماهی ایرانی پرورشی و صید شده از دریای خزر بود. نمونه ها از پوست، باله و آبشش ماهیان تهیه و در محیط های کشت قارچی همراه با آنتی بیوتیک تلقیح و در دمای 1±23 درجه سانتیگراد نگهداری شدند. سیزده نوع قارچ از ماهیان جداسازی شد که شامل: آلترناریا آلترناتا، کلادوسپوریوم کاریونی، موکور، اورئوبازیدیوم، پنی سیلیوم سیترینوم، پنی سیلیوم نوتاتوم، پنی سیلیوم فرکوئینتس، پسیلومایسس، آسپرژیلوس فلاووس، آسپرژیلوس فومیگاتوس، سودوآلشریا بوئدی، رودوتورلا روبروم و فوزاریوم بودند. در این میان کلادوسپوریوم کاریونی بیشترین فراوانی را در بین قارچهای جدا شده از تاس ماهی ایرانی پرورشی (95/16درصد) و صید شده از دریا (17/10درصد) نشان داد. همچنین بیشترین و کمترین میزان قارچها بترتیب از باله (68/40درصد) و پوست (82/28درصد) ماهیان جدا شدند.
آبشش,باله,پوست.,تاس ماهی ایرانی,فلور قارچی
https://jvr.ut.ac.ir/article_20496.html
https://jvr.ut.ac.ir/article_20496_9c8e0bfe8c814e1870c036fdee852823.pdf
دانشگاه تهران
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
2008-2525
2251-6190
64
4
2009
12
22
مطالعه مقایسهای خصوصیات بافتی و هیستوشیمیایی مری در جوجه شتر مرغ
FA
ابوالقاسم
نبی پور
دانشکده دامپزشکی دانشگاه فردوسی مشهد
nabipour@ferdowsi.um.ac.ir
احمدرضا
راجی
دانشکده دامپزشکی دانشگاه فردوسی مشهد
1nabipour@ferdowsi.um.ac.ir
محمد رضا
باسامی
دانشکده دامپزشکی دانشگاه فردوسی مشهد
2nabipour@ferdowsi.um.ac.ir
ماندانا
بابازاده
دانشکده دامپزشکی دانشگاه فردوسی مشهد
3nabipour@ferdowsi.um.ac.ir
با توجه به ارزش اقتصادی بالای شترمرغ و همینطور برخی ویژگیهای منحصر به فرد این پرنده، داشتن اطلاعات کافی در زمینههای مختلف علمی بخصوص در ارتباط با خصوصیات دقیق بافتی و هیستوشیمیایی ارگانهای بدن شتر مرغ ضروری به نظر میرسد. در این تحقیق ساختار بافتی بخشهای مختلف مری در 4 قطعه جوجه شتر مرغ مورد بررسی قرار گرفت. مقاطع بافتی تهیه و با روشهای متداول بافت شناسی رنگ آمیزی شدند. اپیتلیوم مری از نوع سنگفرشی مطبق و به میزان بسیار کم شاخی بود. لایه پارین شامل بافت همبندی متراکم و دارای میزان اندکی رشته الاستیک بود. این لایه دارای غددی موکوسی، از نوع ساده و به شکل لولهای–آلوئولی (عمدتاً لولهای) بود. ترشحات غدد دارای کربوهیدرات از نوع موکوپلی ساکارید خنثی و اسیدی بود. ماهیچه مخاطی در تمام طول مری به صورت ساختاری کامل وجود داشت و از نوع ماهیچه صاف بود. طبقه زیر مخاطی از نوع بافت همبندی سست و دارای میزان اندکی رشته الاستیک بود. طبقه ماهیچهای دارای دو لایه ضخیم تر حلقوی داخلی و لایه نازک تر طولی خارجی بود. طبقه سروزی و ادوانتیس از نوع بافت همبندی نسبتا متراکم بود. در این تحقیق نتایج حاصله، با اطلاعات موجود در خصوص سایر پرندگان و همچنین انسان و سایر پستانداران مقایسه شد که شباهتها و تفاوتهایی بین مری جوجه شتر مرغ و سایر گونهها وجود داشت.
بافت شناسی,غدد مری,مری,هیستوشیمی.شترمرغ
https://jvr.ut.ac.ir/article_20497.html
https://jvr.ut.ac.ir/article_20497_f1ae4729766b4875f3b061d2ceb16d03.pdf
دانشگاه تهران
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
2008-2525
2251-6190
64
4
2009
12
22
شناسایی و بررسی انگلهای منوژن آبشش شانک ماهیان زردباله(Acanthopagrus latus Houttuyn, 1782)وحشی و پرورشی سواحل خلیج فارس
FA
کاظم
عبدی
دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران
kazemabdy@yahoo.com
بابا
مخیر
دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران
bmokhayer@ut.ac.ir
بهیار
جلالی
واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد
behiar_jalali@yahoo.com
ایرج
موبدی
دانشکده بهداشت دانشگاه تهران
3kazemabdy@yahoo.com
محمدرضا
احمدی
دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران
4kazemabdy@yahoo.com
سعید
میرزرگر
دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران
zargars@ut.ac.ir
بهنام
مشکی
دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران
6kazemabdy@yahoo.com
علیرضا
باهنر
دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران
bahonar@ut.ac.ir
منوژنها عمدتاً انگل خارجی ماهیان میباشند که در میان ماهیان آب شیرین ایران نیز شیوع بسیار بالایی داشته و هر ساله باعث بروز خسارات اقتصادی زیادی در بچه ماهیان و در مواردی ماهیان پرواری ومولدین میشوند. هدف از انجام این تحقیقق جداسازی و شناسایی انگلهای منوژن آبشش شانک ماهیان زرد باله وحشی و پرورشی خلیج فارس بود. در این تحقیق که به مدت یک سال از پاییز 1385 تا پاییز 1386 بر روی مجموعاً 276 قطعه ماهی انجام گرفت دو گونه انگل منوژن پلی لابریس آنجیفر و لاملودیسکوس آکانتوپاگری برای اولین بار جداسازی و مورد شناسایی قرار گرفتند. درصد آلودگی به انگل پلی لابریس آنجیفر در کل شانک ماهیان وحشی و پرورشی مورد بررسی 3/12 درصد و شدت آلودگی نیز 62/2 ± 76/2 درصد بود. در ماهیان پرورشی جزیره هنگام درصد آلودگی 5/12 و شدت آلودگی 78/0± 43/2 و در بندر امام نیز به ترتیب 60 درصد و 98/3 ± 50/6 بود. بیشترین درصد آلودگی به انگل پلی لابریس آنجیفر در فصل بهار و کمترین آن مربوط به فصل پاییز بود. بیشترین شدت آلودگی نیز در فصل تابستان مشاهده گردید. درصد آلودگی به انگل لاملودیسکوس آکانتوپاگری در شانک ماهیان وحشی و پرورشی مورد بررسی 5/6 و شدت آلودگی 73/5 ± 33/6 بود. در ماهیان پرورشی در قفس بندر امام نیز درصد آلودگی 60 و شدت آن 07/2 ±50/5 بود. بیشترین درصد و شدت آلودگی به این انگل در فصل زمستان مشاهده شد. این انگل در ماهیان پرورش در قفس جزیره هنگام جداسازی نگردید. در بررسی رابطه بین تغییرات آلودگی به انگل منوژن با وزن ماهیان نیز مشاهده شد که با افزایش وزن بر درصد آلودگی به این انگل ها افزوده می شود. ضایعات آسیب شناسی مشهود انگل پلی لابریس آنجیفر ازدیاد سلول های جامی، در آبشش شامل خونریزی و اتساع لاملای اولیه و چسبندگی لاملاهای ثانویه بود.
آبشش,پلی لابریس آنجیفر,خلیج فارس.,شانک زردباله,لاملودیسکوس آکانتوپاگری
https://jvr.ut.ac.ir/article_20498.html
https://jvr.ut.ac.ir/article_20498_acd633dffad8f9eec01107171dcbba9c.pdf
دانشگاه تهران
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
2008-2525
2251-6190
64
4
2009
12
22
بررسی سرولوژیکی آلودگی ویروس آنفلوانزای مرغی تحت تیپ 2N9H درجمعیت انسانی منطقه شهرکرد
FA
عبدالکریم
زمانی مقدم
دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهرکرد
azamani2@yahoo.com
بابک
امراء
دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
1fathie@vetmed.ut.ac.ir
ادریس
شیروانی
موسسه تحقیقات واکسن وسرم سازی رازی
e.shirvani@rvsri.ir
ویروسهای خانواده ارتومیکسوویریده(ویروسهای آنفلوآنزا) عامل عمده ای در ایجاد بیماری ومرگ ومیر ناشی از بیماریهای تنفسی در انسان به شمارمی روند. با وجودیکه عامل ایجادبیماری آنفلوانزای مرغی درجمعیت طیور ایران تحت تیپ 2N9H می باشد تاکنون میزان آلودگی به تحت تیپ 2N9H آنفلوانزا در جامعه انسانی مطالعه نشده بود. در این تحقیق به بررسی سرلوژیکی آلودگی ویروس آنفلوانزای مرغی تحت تیپ 2N9H در گروه های مختلف انسانی پرداخته شده است. تعداد334 نمونه سرم خون شامل136 نمونه سرم بیماران با عوارض تنفسی بستری در بیمارستان،130 نمونه سرم بیماران بدون عوارض تنفسی بستری در بیمارستان‚42 نمونه سرم مرغداران و کارگران مرغداری ها و26 نمونه سرم کارورزان رشته دامپزشکی و افراد مرتبط با حرفه دامپزشکی جمع آوری گردید. عیار آنتی بادیهای ضدویروس آنفلوانزا بهوسیله دو آزمایش الایزا وHI سنجیده شد. درآزمایش الایزا 1/59 درصد از بیماران بیمارستانی،1/88 درصد از مرغداران و کارگران مرغداری ها و7/80 درصد ازکارورزان و افراد مرتبط با حرفه دامپزشکی از نظر آلودگی به ویروس آنفلوانزا تیپ A مثبت بودند. در آزمایش HI،6/17 درصد از بیماران با عوارض تنفسی بستری در بیمارستان،5/11 درصد از بیماران بدون عوارض تنفسی بستری در بیمارستان،8/54 درصد از مرغداران و کارگران مرغداریها،8/30 درصد از کارورزان و افراد مرتبط با حرفه دامپزشکی از نظر آلودگی به تحت تیپ 2N9H ویروس آنفلوانزای A مثبت بودند. این گروه ها بوسیله آزمون T با هم مقایسه شدند (0.05p<.) نتایج این مطالعه حاکی از آلودگی گروه های مختلف جمعیت انسانی با تحت تیپ 2N9H ویروس آنفلوآنزا بود که این آلودگی در مرغداران وکارگران مرغداری ها بیشتر نشان داده شده است.
آنفلوانزای مرغی,تحت تیپ 2N9H,جمعیت انسانی,شهرکرد.
https://jvr.ut.ac.ir/article_20499.html
https://jvr.ut.ac.ir/article_20499_8fd8afbda921d748dc3cd4e6f332002e.pdf
دانشگاه تهران
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
2008-2525
2251-6190
64
4
2009
12
22
تغییرات فصلی فعالیت اسپرماتوژنیک لولههای اسپرم ساز قوچ نژاد عربی خوزستان
FA
نعیم
عرفانی مجد
دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز
naeemalbo@yahoo.com
مهران
درست قول
دانشکده علوم، دانشگاه شهید چمران اهواز
mdorostghol@scu.ac.ir
سعد
گورانی نژاد
دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز
goorani_s@cua.ac.ir
فعالیت تولید مثلی در اکثر گونههای دامی تحت تأثیر شرایط محیطی قرار داشته و بیشترین فعالیت در زمانیکه شرایط محیطی برای بقاء نوزادان در هنگام تولد مهیا باشد، مشاهده میشود. مطالعه حاضربا هدف تعیین درجه تغییرات فصلی فعالیت اسپرماتوژنیک لولههای اسپرم ساز قوچ نژادعربی، تحت سیستم پرورشی بسته در منطقه خوزستان، با استفاده از میکروسکوپ نوری انجام گرفت. در ابتدای مطالعه سی رأCس قوچ بالغ نژاد عربی با سن تقریبا یکسان بطور تصادفی انتخاب، تحت شرایط پرورشی و مدیریتی یکسان نگهداری و وزن زنده و محیط اسکروتوم بیضه آنها اندازهگیری شد. در ابتدای هر فصل از میان قوچهای اخیر، چهار رأCس قوچ به طور تصادفی انتخاب، وپس از خونگیری با استفاده از روش رادیوایمنواسی میزان هورمون تستوسترون درپلاسمای آنها اندازهگیری گردید. پس از ذبح کشتارگاهی قوچهای اخیر، بیضههای راست برداشت و وزن آنها اندازهگیری شد. نمونههای بافتی از سه قسمت سری، میانی و دمی بیضه هر حیوان برداشت و در محلول تثبیت کننده بوئن قرار داده شد. جهت انجام مطالعات هیستولوژیک و مورفومتریک، پس از انجام مراحل آماده سازی نمونههای بافتی، مقاطع پارافینی 5 میکرومتری تهیه شده با روش هماتوکسیلین– ائوزین مورد رنگ آمیزی قرار گرفتند. نتایج حاصل با بهرهگیری از آزمون توکی و نیز آزمون همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. محیط اسکروتوم و وزن بیضه درسرتاسر سال به طور معنیداری (05/0p<) تغییر یافت به طوریکه کمترین میزان آن در اوایل فصل تابستان مشاهده شد. فعالیت اسپرماتوژنیک در همه فصول سال وجود داشت. تغییرات ساختاری در سطح سلولهای اسپرماتوژنیک و سرتولی لولههای اسپرم ساز بویژه طی فصل بهار مشاهده گردید. قطرلولههای اسپرم ساز و ارتفاع اپی تلیوم زایا طی فصول تابستان و پاییزبه تدریج افزایش نشان داد، به طوریکه بیشترین مقادیرآنها در اوایل زمستان مشاهده شد. میزان هورمون تستوسترون به طور معنیداری (05/0p<) بسته به فصل سال تغییر نشان داد، به طوریکه بالاترین سطح پلاسمایی آن در اوایل فصل زمستان و کمترین میزان آن در اوایل فصل تابستان بدست آمد. قطر لولههای اسپرم سازهمبستگی معنیداری با محیط اسکروتوم بیضه و سطح پلاسمایی هورمون تستوسترون نشان داد. نتایج بدست آمده نشان داد که فعالیت اسپرماتوژنیک لولههای اسپرم ساز بیضه قوچ بالغ نژاد عربی، تحت سیستم پرورشی بسته در منطقه خوزستان، به میزان زیادی بسته به فصل سال تغییر میکند.
تستوسترون.,تغییرات فصلی,تولید مثل قوچ,لولههای اسپرم ساز
https://jvr.ut.ac.ir/article_20500.html
https://jvr.ut.ac.ir/article_20500_24fc367c04ba74837b12eb9771860948.pdf
دانشگاه تهران
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
2008-2525
2251-6190
64
4
2009
12
22
ارزیابی تغییرات مرفومتری و هیستومتری کلیه در موشهای مواجه شده با فنول در یک مطالعه تجربی کوتاه مدت
FA
علی
لویی منفرد
دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تهران
1tootianz@vetmed.ut.ac.ir
زهرا
طوطیان
دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تهران
ztootian@yahoo.com
سیمین
فاضلی پور
دانشگاه آزاد
babak.kiaei@yahoo.com
فنل یکی از مواد ضد عفونی کنندهای است که از راههای مختلف و بهصورت گسترده مورد استفاده قرار می گیرد. هدف از این مطالعه اثرات وابسته به دُز فنل در تغییرات مرفومتریک و هیستومتریک کلیه در موش میباشد. در این تحقیق 60 سر موش سوری ماده نژاد Balb/C انتخاب، وزن اولیه آنها تعیین و به صورت تصادفی به سه گروه تیمار و یک گروه شاهد تقسیم گردید. موشهای گروههای تیمار فنول را به مدت 10 روز متوالی به روش گاواژ به میزان 80، 180و 320 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن و موشهای گروه شاهد تنها آب مقطر فاقد هر گونه ماده افزودنی را به همان روش دریافت نمودند. در پایان دوره آزمایش موشها وزنگیری و سپس توسط کلروفرم بیهوش شدند. پس از باز کردن حفره شکم، کلیه راست موشها مورد مطالعه مرفومتری قرار گرفت. جهت مطالعه هیستومتری، مقاطع بافتی تهیه و به روشH&E رنگ آمیزی گردید. تجزیه و تحلیل آماری نتایج حاصله نشان داد که تغییرات وزن، طول و عرض کلیه در مقایسه بین گروههای تیمار و شاهد معنیدار بوده (05/0p<) ولی تغییرات وزن بدن، قطر کلیه و قطر جسمک کلیوی از نظرآماری معنیدار نمی باشد. به علاوه قطرکلافه مویرگی جسمک، قطر دهانه داخلی لولههای پیچیده دور و نزدیک و همچنین ارتفاع سلولی بافت پوششی لولههای پیچیده دور و نزدیک در گروههای تیمار نسبت به گروه شاهد، اختلاف آماری معنیداری را نشان داد (05/0p<.) وسعت ارتشاح گلبولهای سفید تک هستهای در بافت کلیه در گروههای تیمار در مقایسه با گروه شاهد بیشتر بود. نتایج حاصله بیانگر تاثیر فنول بر ساختار مرفومتری و هیستومتری کلیه میباشد.
فنول,کلیه,مرفومتری,موش.,هیستومتری
https://jvr.ut.ac.ir/article_20501.html
https://jvr.ut.ac.ir/article_20501_0e26d79d9d70a9d7a325f4bcb00e0aee.pdf
دانشگاه تهران
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
2008-2525
2251-6190
64
4
2009
12
22
سیاه ماهی(Capoeta damascina)میزبان جدید برای انگل میکسوزوآ(Myxozoa)رودخانه هلیل رود، استان کرمان
FA
فاطمه
نظری چمک
دانشکده» علوم زیستی، دانشگاه شهید بهشتی
1j-pazooki@sbu.ac.ir
جمیله
پازوکی
دانشکده» علوم زیستی، دانشگاه شهید بهشتی
pazooki2001@yahoo.com
مهتاب
ابراهیمی
مرکز تحقیقات و منابع طبیعی و کشاورزی استان کرمان
2j-pazooki@sbu.ac.ir
محمود
معصومیان
مؤسسه تحقیقات شیلات ایران
ifro_masoumian2@yahoo.com
سیاه ماهیان در مناطق مختلف آبهای داخلی کشور پراکنده بوده و بررسی انگلهای این ماهیان میتواند از نظر چرخه حیات انگلها و انتقال به سایر ماهیان و نهایتاً بوم شناختی انگلهای آبهای داخلی ایران حائز اهمیت باشد. هدف از این مطالعه بررسی انگل شناسی بر روی سیاه ماهیان رودخانه هلیل رود در استان کرمان میباشد. نمونه برداری ا ز مهرماه 1386 تا شهریور 1387 انجام گرفته ودر مجموع109 عدد سیاه ماهی (Capoeta damascina) مطالعه گردیدند. ماهیان از چهار ایستگاه در هلیل رود صید و به آزمایشگاه تحقیقات آبزیان دانشکده علوم زیستی دانشگاه شهید بهشتی منتقل و پس از شناسایی گونه ماهی از نقطه نظر آلودگی انگلی معاینه گردیدند. بر اساس نتایج این تحقیق مجموعاً 7 انگل از جنس میکسوبولوس (Myxobolus) از ماهیان بررسی شده بدست آمد. گونههای انگلهای بدست آمده عبارتند از: M. samgoricus, M. cristatus, M. varicorhini, M.musajevi, M. karelicus, M. buckei, M. suturalis آلودگی به چهار انگل اول در گذشته از ماهیان سایر نقاط ایران مشاهده و گزارش شده بودند در این تحقیق گونههای انگلهای میکسوبولوس بوکئی، میکسوبولوس کارِلیکوس و میکسوبولوس سوتورالیس نه تنها برای اولین بار است که از ماهیان ایران گزارش میشوند، بلکه به همراه میکسوبولوس موسایوی، سیاه ماهی (Capoeata damascina) از رودخانه هلیل رود را به عنوان میزبان جدید برای چهار انگل فوق معرفی مینماید.
Capoeata damascina, M. yxozoa,سیاه ماهی,کرمان.,هلیل رود
https://jvr.ut.ac.ir/article_20502.html
https://jvr.ut.ac.ir/article_20502_343b4cb37442909947e218de98ec3b28.pdf
دانشگاه تهران
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
2008-2525
2251-6190
64
4
2009
12
22
مطالعه شیوع لینگواتولا سراتا در نشخوارکنندگان کشتار شده در کشتارگاه شهرستان ارومیه
FA
محمد
یخچالی
دانشکده دامپزشکی دانشگاه ارومیه
yakhchalim@yahoo.com
شمس الدین
اطهاری
دانشکده دامپزشکی دانشگاه ارومیه
1m.yakhchali@mail.urmia.ac.ir
بهادر
حاجی محمدی
دانشکده دامپزشکی دانشگاه ارومیه
2aakhond@ut.ac.ir
مجتبی
رئیسی
دانشکده دامپزشکی دانشگاه ارومیه
3m.yakhchali@mail.urmia.ac.ir
لینگواتولا سراتا انگلی با گسترش جهانی است که مطالعاتی برای تعیین شیوع آن در ایران صورت گرفته است. در این مطالعه مقطعی، شیوع آلودگی و ارتباط آن با سن و جنس دامها تعیین گردید. به این منظور کبد و گرههای لمفاوی مزانتریک لاشه 623 راس گاو، 784 راس گاومیش، 787 راس گوسفند و 527 راس بز طی هفت ماه جمع آوری شد. جستجو و شمار ش نوچهها با له کردن گرههای لمفاوی مزانتریک انجام میشد. کبد نیز چرخ شده و در اسید پپسین 5/0 درصد انکوبه میگردید. نتایج بیانگر شیوع آلودگی در بین همه دامهای نشخوارکننده تحت مطالعه بود. میزان آلودگی در گرههای لمفاوی مزانتریک و کبد گوسفند (79/65درصد و 28/32درصد) بیشتر از بز (78/59درصد و 46/5درصد) بود. به علاوه، بیشترین و کمترین میزان شیوع آلودگی به ترتیب در گرههای لمفاوی بزهای ببیشتر از 3سال (5/47درصد) و در کبد گاومیشهای بیشتر از 4سال (7/0درصد) مشاهده گردید. تعداد نوچههای جمع آوری شده از گرههای لمفاوی مزانتریک دامها به طور متوسط 45-1عدد بود. میزان شیوع آلودگی با افزایش سن افزایش معنیداری نشان داد (05/0<p.) اختلاف معنیداری نیز میان میزان آلودگی در دامهای نر و ماده وجود داشت (05/0<.)p با توجه به شیوع آلودگی لینگواتولا سراتا در بین دامهای نشخوارکننده منطقه امکان بروز لینگواتولوزیس در مردم منطقه به دلیل مصرف خام یا کم پخته کبد دامهای آلوده وجود دارد.
ارومیه.,لینگواتولا سراتا,نشخوارکنندگان,نوچه
https://jvr.ut.ac.ir/article_20503.html
https://jvr.ut.ac.ir/article_20503_7c24fe41061a7fd8b876c30eafff2701.pdf
دانشگاه تهران
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
2008-2525
2251-6190
64
4
2009
12
22
مطالعه توپوگرافیک تنه بازویی سری در اسبچه خزر
FA
محمدرضا
پریانی
دانشکده دامپزشکی دانشگاه آزاد
mrparyani3@kiau.ac.ir
حسن
گیلانپور
دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران
hgilan@ut.ac.ir
اسبچه خزر نژادی نادر از اسبهای ایران است که دارای جثه کوچکی میباشد. هدف از انجام این مطالعه بررسی موقعیت توپوگرافیک تنه بازویی سری منشعب شده از آئورت و انشعابات آن میباشد. در این مطالعه از 5 راس اسبچه خزر بالای 2 سال استفاده گردید. بدین منظور ابتدا از این اسبچهها خونگیری بعمل آمده و 3 راس از آنها پس از تزریق محلول فیکساتیو و بقیه بصورت تازه مورد تشریح قرار گرفتند. در تمام نمونههای مورد مطالعه تنه بازویی سری از قسمت محدب قوس آئورتی جدا شده و به سمت قدامی و پشتی رفته که در این مسیر همانند اسب ابتدا سرخرگ زیــــر تــرقوهای چپ و سپس تنه گردنی راست از آن جدا میگردد ودر نهایت به سرخرگ کــاروتید دوتایی ختم میگردد. در این مطالعه اختلافاتی در رابطه با برخی انشعابات مشاهده گردید که با گزارشهای موجود در رابطه با موارد نادر در اسبها مطابقت دارد.
آناتومی,اسب,اسبچه خزر,تنه بازویی سری,توجوگرافی
https://jvr.ut.ac.ir/article_20504.html
https://jvr.ut.ac.ir/article_20504_29567d94244e154a59fb55d9aa44d522.pdf
دانشگاه تهران
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
2008-2525
2251-6190
64
4
2009
12
22
بررسی آلودگی سالیانه گوسفندان به کرمهای ریوی بر اساس آزمایش مدفوع و مطالعه کشتارگاهی در شهرستان تبریز
FA
احمد
نعمت الهى
دانشکده دامپزشکى دانشگاه تبریز
anemat2@tabrizu.ac.ir
غلامعلى
مقدم
دانشکده دامپزشکى دانشگاه تبریز
1anemat@tabrizu.ac.ir
برونکوپنومونی یکی از بیماریهای مهم گوسفندان در ایران می باشد که عوامل مختلفی از قبیل باکتریها، ویروسها و انگلها می توانند سبب بروز آن گردند. به نظر می رسد که کرمهای ریوی بیشترین نقش را در بروز این بیماری در نشخوارکنندگان داشته باشند . این مطالعه جهت مشخص شدن میزان آلودگی نشخوارکنندگان کوچک منطقه آذربایجان شرقی به کرمهای ریوی صورت گرفت. نمونه های مدفوع از 1000 راس گوسفند در طول یک سال (250 نمونه در هر فصل) از گوسفندان مناطق مختلف تبریز گرفته شد ودرآزمایشگاه توسط دستگاه برمن نوزادان مرحله اول کرمهای ریوی از آنها جداگردید و مورد شناسایی قرار گرفت. همچنین 400 نمونه ریه ضبطی از کشتارگاه صنعتی تبریز در طول همان سال (100 نمونه در هر فصل) تهیه گردید ودر آزمایشگاه کرمهای بالغ موجود جدا گردید وبا استفاده از کلید های تشخیصی مورد شناسایی قرار گرفت. نتایج بررسی نمونه های مدفوع نشان داد که 9/56 درصد نمونهها آلوده به نوزادان کرمهای ریوی بودند. آلودگی به نوزاد دیکتیوکالوس فیلاریا (9/28درصد)، پروتوسترونجیلوس روفسانس (7/12درصد)، مولریوس کاپیلاریس (29درصد) و سیستوکالوس اکراتوس (4/29درصد) مشاهده گردید. آنالیزیافته ها با واریانس یک طرفه نشان داد که میزان آلودگی درفصول مختلف سال اختلاف معنی داری دارد (05/0p<.) بیشترین میزان آلودگی در پاییز و کمترین میزان آلودگی در فصل تابستان مشاهده گردید. همچنین اختلاف معنی داری در میزان آلودگی مدفوع گوسفندان زیر دو سال به نوزادان کرمهای ریوی نسبت به گوسفندان بالای دو سال مشاهده گردید(05/0p<.) میزان آلودگی درگوسفندان نر بیشتر از گوسفندان ماده بود. از مجموع 400 نمونه ریه مورد بررسی، آلودگی به کرمهای بالغ دکتیوکالوس فیلاریا (34درصد)، پروتوسترونجیلوس روفسانس(11درصد) و سیستوکالوس اکراتوس (32درصد) مشاهده گردید. اما کرم بالغ مولریوس کاپیلاریس بدست نیامد. همچنین بیشترین میزان آلودگی به کرمهای ریوی در فصل پاییز مشاهده گردید. با توجه به میزان نسبتا بالای میزان آلودگی به نوزادان کرمهای ریوی در گوسفندان منطقه تبریز اعمال روشهای پیشگیری و درمان توصیه می گردد.
آزمایش مدفوع,کرمهای ریوی,کشتارگاه.,گوسفند
https://jvr.ut.ac.ir/article_20505.html
https://jvr.ut.ac.ir/article_20505_e3dcba5c011a42437b35319474e1696b.pdf