دانشگاه تهران
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
2008-2525
2251-6190
68
4
2013
12
22
مطالعه ملکولی و بالینی شیوع هرپس ویروس تیپ 1 و کلیسی ویروس در گربههای غیر واکسینه شهر تهران
309
317
FA
امید
مددگار
گروه میکروبیولوژی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران–ایران
o_madadgar@yahoo.com
شهرام
جمشیدی
0000-0003-2182-2196
گروه داخلی دامهای کوچک، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران–ایران
shjamshidi@ut.ac.ir
مهدیه
درزی لمراسکی
گروه میکروبیولوژی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران–ایران
mahdiehdarzi@yahoo.com
حمیده
نجفی
0000-0001-5329-5808
گروه میکروبیولوژی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران–ایران
hamideh.najafi.1988@gmail.com
حسام الدین
اکبرین
دانشآموخته اپیدمیولوژی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران–ایران
h.akbarein@gmail.com
احمد
نازک تبار
دانشگاه تخصصی فن آوریهای نوین آمل دانشکده دامپزشکی، آمل– ایران
10.22059/jvr.2013.35018
زمینه مطالعه : هرپس ویروس و کلیسی ویروس گربه از عوامل اصلی در ایجاد بیماری بخشهای فوقانی دستگاه تنفس میباشند و علی رغم واکسیناسیون گسترده علائم بالینی به صورت وسیع در جمعیت گربهها دیده میشود. هدف: این مطالعه با هدف تعیین میزان آلودگی هرپس ویروس تیپ 1 )1(FHV- و کلیسی ویروس گربهها (FCV) در موارد مبتلا به علائم بیماری تنفسی و همچنین حیوانات سالم غیرواکسینه در تهران انجام شد. روش کار: بدین منظور سواب تنفسی و ملتحمه از 16 گربه بیمار و 26 سالم اخذ گردید. تکنیکهای PCR و RT-PCR برای ردیابی ژنوم ویروس استفاده شد. نتایج: شیوع FCV در گربههای بیمار (100)% بیشتر از FHV(43)% بود و همچنین در موارد آلودگی به FCV علائم بالینی بسیار متنوع مشاهده گردید. در گربههای سالم و فاقد علامت بالینی شیوع این دو ویروس تقریباً برابر بود (هر کدام در حدود 50.)% شایعترین علامت بالینی زخم قرنیه دو طرفی و بر خلاف انتظار در حدود نیمی از مبتلایان به زخم قرنیه، FHV وجود نداشته و فقط FCV ردیابی شد. استوماتیت در نیمی از بیماران مشاهده گردید که همگی آلودگی به FCV داشتند. 30% از حیوانات تحت مطالعه به عفونت همزمان با دو ویروس مبتلا بودند در حالیکه فقط نیمی از آنها دارای علائم بالینی بودند. نتیجه گیری نهایی: به نظر میرسد واریانتهای جدید FCV حدت بیشتر داشته و توانایی ایجاد آسیب به سایر بافتها از جمله قرنیه و ملتحمه را دارا بوده و نقش FCV در شیوع و وسعت چهرههای بالینی به مراتب بیش از FHV است. نیز آلودگی به واریانتهای جدید FCV و FHV در بیمـاران و گـربـههـای سـالـم بسیـار بالاتر از نتایج مطالعات در نقاط دیگر دنیا میباشد و لزوم بازنگری در نوع واکسن و برنامه واکسیناسیون به خصوص در مورد کلیسی ویروس گربهها مانند سایر کشورها احساس میگردد.
زخم قرنیه,کلیسی ویروس گربه,هرپس ویروس گربه,شیوع,استوماتیت
https://jvr.ut.ac.ir/article_35018.html
https://jvr.ut.ac.ir/article_35018_8e2ec3699963a901e2072f6f4abe5b3c.pdf
دانشگاه تهران
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
2008-2525
2251-6190
68
4
2013
12
22
تشخیص آلودگی دیروفیلاریا ایمیتیس در سگهای شهری و روستایی اهواز با روش کانترایمونوالکتروفورز
319
326
FA
محمدحسین
راضی جلالی
0000-0002-8160-8522
گروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز–ایران
mh.jalali@scu.ac.ir
مسعود
قربانپور نجف آبادی
گروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز–ایران
m.ghorbanpoor@scu.ac.ir
بهمن
مصلی نژاد
گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز–ایران
bmosallanejad@scu.ac.ir
رضا
آویزه
گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز–ایران
avizeh@yahoo.com
علیرضا
البرزی
گروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز–ایران
alborzi@yahoo.com
مریم
رهروانی
دانش آموخته دکتری حرفه ای دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز–ایران
rahrovani@yahoo.com
10.22059/jvr.2013.35958
زمینه مطالعه: دیروفیلاریا ایمیتیس نماتودی شایع در سگها میباشد و میتواند آلودگی انگلی، تحت عنوان دیروفیلاریوز را بوجود آورد. بیماری قابل انتقال به انسان بوده و از نظر بهداشت عمومی حائز اهمیت است. هدف: هدف از انجام تحقیق حاضر، تشخیص آلودگی به دیروفیلاریا ایمیتیس در جمعیت سگهای شهری و روستایی اهواز، به روش کانترایمونوالکتروفورز ومقایسه آن با روش نات بود. روش کار: در مطالعه حاضر، سرم 200 قلاده سگ (80 قلاده سگ شهری و 120 قلاده روستایی) جهت تشخیص دیروفیلاریوز به روش نات اصلاح شده و کانترایمونوالکتروفورز، در جنوب غرب ایران، اهواز، مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج: با روش کانترایمونوالکتروفورز میزان آلودگی 5/9( %19 مورد) و در روش نات اصلاح شده موارد مثبت 8( %16 مورد) تعیین گردید. که احتمالاً مربوط به آلودگی مخفی بودهاند، البته تفاوت بین 2 روش آزمایشات مزبور معنیدار نبود (05/0>p.) بر اساس نتایج آزمایش کانترایمونوالکتروفورز، در جمعیت سگهای شهری، 25/6% از سگهای نر و صفر درصد از مادهها و در سگهای روستایی، 13% از سگهای نر و 6/7% از مادهها به ترتیب آلوده بودند. همچنین در در گروه سنی بالای 6 سال، جمعیت سگهای شهری و روستایی، بیشترین میزان آلودگی به ترتیب 3/23% و 29/14% تعیین گردید. بررسی آماری، ارتباط معنیداری را بین میزان آلودگی و فاکتورهایی نظیر سن و جنس سگهای مورد مطالعه نشان نداد (05/0>p.) نتیجهگیری نهایی: پیشنهاد میگردد جهت تأیید تشخیص دیروفیلاریوز در کنار روش نات اصلاح شده، از روش کانترایمونوالکتروفورز به شکل همزمان استفاده شود.
کانترایمونوالکتروفورز,دیروفیلاریا ایمیتیس,سگهای شهری وروستایی
https://jvr.ut.ac.ir/article_35958.html
https://jvr.ut.ac.ir/article_35958_dc5d492d444a7f9a410927ae8488e712.pdf
دانشگاه تهران
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
2008-2525
2251-6190
68
4
2013
12
22
شناسایی جدایههای قارچی کیسه ملتحمه چشم بزهای سالم
327
332
FA
عبدالله
عراقی سوره
گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه، ارومیه، ایران
a.araghi@iaurmia.ac.ir
محمد رضا
مخبر دزفولی
null
گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران، ایران
mokhberd@ut.ac.ir
مجید
محمدی چورسی
دانش آموخته دانشکده دامپزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه، ارومیه، ایران
majidchorsi@yahoo.com
10.22059/jvr.2013.35033
زمینه مطالعه: قارچها به عنوان فلور طبیعی در سطح چشم حیوانات سالم حضور دارند، اما تحت شرایط خاص قادر به ایجاد بیماری هستند. هدف: هدف از پژوهش شناسایی جدایههای قارچی کیسه ملتحمه چشم بزها ی سالم و تعیین اثر سن و جنس بزها روی جدایهها میباشد. روش کار: در کل تعداد 140 سواب از کیسه پائینی ملتحمه 70 رأCس بز سالم برداشته شد. حیوانات از دو جنس انتخاب و به 2 گروه سنی تقسیم شدند. نمونهها در سطح محیط سابرو دکستروز آگار کلرآمفنیکل دار کشت شده و به مدت 21 روز در دمای oC25 انکوبه شدند. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون دقیق فیشر مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج: در مجموع تعداد 6 جنس مختلف قارچی، از 26 راس بز (14/37)% و 36 چشم (7/25)% جدا گـردیـد. جـدایـههـا شامل پنی سیلیوم از 14 چشم (88/38)%، اسکوپولاریوپسیس از 11چشم (55/30)%، آسپرژیلوس فومیگاتوس از 4 چشم (11/11)%، فوزاریوم از 3 چشم (33/8)%، موکور از 3 چشم (33/8)% و آلترناریا از یک چشم (77/2)% بودند. جنس بز تأثیر معنیدار روی فراوانی جدایهها داشت (01/0p<.) نتیجهگیرینهایی: گونههای قارچی جدا شده در این گزارش قابل مقایسه با مطالعات انجام گرفته در نشخوارکنندگان است. مطالعه حاضر اولین گزارش از فلور قارچی کیسه ملتحمه بزهای سالم میباشد.
ملتحمه,فلور قارچی,بز,پنی سیلیوم,اسکوپولاریوپسیس
https://jvr.ut.ac.ir/article_35033.html
https://jvr.ut.ac.ir/article_35033_acbc0c1ea9c1ca525ca09acbbe5c0f99.pdf
دانشگاه تهران
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
2008-2525
2251-6190
68
4
2013
12
22
تغییرات مورفومتری، هیستومورفومتری وهیستوشیمی طحال در پاسخ به مصرف متیل فنیدیت در مدل حیوانی
333
339
FA
سیمین
فاضلی پور
گروه آناتومی، واحد پزشکی تهران دانشگاه آزاد اسلامی، تهران– ایران
simin_fazelipour@yahoo.com
زهرا
طوطیان
گروه علوم پایه، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران – ایران
ztootian@yahoo.com
میتو
ساعتیان
گروه پاتولوژی، واحد پزشکی تهران دانشگاه آزاد اسلامی، تهران–ا یران
msaatian@yahoo.com
محمد رضا
شهراسبی
گروه آناتومی، واحد پزشکی تهران دانشگاه آزاد اسلامی، تهران– ایران
mohammadrezashahrasbi@yahoo.com
سید بابک
کیائی
فارغ التحصیل دانشکده پزشکی دانشگاه تهران، تهران – ایران
babak.kiaei@gmail.com
10.22059/jvr.2013.35035
زمینه مطالعه: طحال عضوی است که نقش اصلی را در ایمنی بدن ایفا میکند و میتواند بعضی از دارو ها بر آن تأثیر گذار باشد. هدف: هدف از این مطالعه بررسی اثر مزمن متیل فنیدیت بر تغییرات مورفومتری، هیستومورفومتری و هیستوشیمی طحال که میباشد. روش کار: در این تحقیق 18 سر موش سوری نر بالغ به یک گروه کنترل و دو گروه تجربی تقسیم شدند. گروههای تجربی، متیل فنیدیت را به میزان mg/kg2 و 10 وزن بدن، روزانه به صورت گاواژ به مدت 40 روز دریافت نمودند.پس از طی مدت تیمار، تعداد پلاسماسلها و تغییرات مورفومتری و هیستومورفومتری طحـال و وزن حیـوانات مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج: نتایج نشان داد که اختلاف آماری معنیداری بین گروه کنترل و تجربی در مطالعه تعداد پلاسماسلها و ساختار مورفومتری و هیستومورفومتری طحال و همچنین وزن بدن وجود دارد(05/0.)p< نتیجهگیرینهایی: نتایج حاصل از این مطالعه بیانگر اثر زیان آور متیل فنیدیت بر طحال که در سیستم ایمنی بدن نقش دارد میباشد.
متیل فنیدیت,طحال,مورفومتری,هیستومورفومتری,موش
https://jvr.ut.ac.ir/article_35035.html
https://jvr.ut.ac.ir/article_35035_03b64d42be7d0da0951df642c287aac9.pdf
دانشگاه تهران
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
2008-2525
2251-6190
68
4
2013
12
22
سطح تمایز و عملکرد سیستم عصبی رودهای در جنین مرغ
341
348
FA
صمد
محمد نژاد
گروه فارماکولوژی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران–ایران
smuhammadnejad@gmail.com
حسینعلی
عرب
گروه فارماکولوژی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران–ایران
harab@ut.ac.ir
سعیده
نعیمی
گروه علوم پایه، دانشکده دامپزشکی دانشگاه سمنان،سمنان–ایران
phd_s_naeimi@yahoo.com
10.22059/jvr.2013.35024
زمینه مطالعه: بروز ناهنجاریهای تکاملی سیستم عصبی رودهای میتواند زمینهساز بروز بیماریهای مادرزادی دستگاه گوارش شود. هدف: هـدف از مـطالعه حاضر، ارزیابی نحوه تمایزیافتگی ساختاری و فعالیت سیستم عصبی رودهای جنین مرغ بوده است. روش کار: تعداد 10 عدد از جنینهای 19 روزه مرغ با جدا کردن سر قربانی گردیدند و پس از باز کردن محوطه بطنی، قطعاتی از ژژونوم و کولون آنها جمع آوری شدند. حلقههای مجزایی از این قطعات رودهها تهیه و فعالیت حرکتی آنها در سیستم عضو مجزا مورد بررسی قرار گرفت. این فعالیتها در وضعیت پایه و بدنبال تحریک گیرندههای کولینرژیک و آدرنرژیک با آگونیستهای مربوطه و همچنین تحریک سیستم غیرآدرنرژیک– غیرکولینرژیک توسط تحریک میدان الکتریکی ثبت گردیدند. وضعیت ساختاری قطعات اخذ شده از روده نیز با استفاده از نشانگر Glial Fibrillary Acidic Protein (GFAP) به روش ایمونوهیستوشیمی ارزیابی شد. نتایج: انقباضات ریتمیک خودبخودی هم در ژژونوم و هم در کولون مجزای جنین نوزده روزه مرغ وجود داشت. تحریکات کولینرژیک به طور معنیداری سبب افزایش دامنه انقباضات ژژونوم (01/0<p ) و کولون (001/0<p ) نسبت به حالت پایه شد. اما تحریکات آدرنرژیک به شکل معنیداری دامنه انقباضات را در ژژونوم (05/0<p ) و کولون (001/0<p ) کاهش داد. تحریک میدان الکتریکی، موجب کاهش کشش روده مجزای منقبضشده با کلرید پتاسیم در ژژونوم (001/0<p ) و کولون (001/0<p ) گردید. نتایج مطالعه ایمونوهیستوشیمی حاکی از مثبت بودن واکنشپذیری ایمنی گانگلیونهای عصبی رودهای با GFAP بوده است. نتیجهگیری نهایی: به نظر میرسد سیستم عصبی رودهای قبل از تولد به تمایزیافتگی ساختاری میرسد و میتواند سبب تنظیم الگوهای حرکتی رودهها شود. <br />
روده جنین مرغ,سیستم عصبی رودهای,ایمونوهیستوشیمی,انقباضات ریتمیک خودبخودی
https://jvr.ut.ac.ir/article_35024.html
https://jvr.ut.ac.ir/article_35024_489093cd99f05326825ba7b4f1bfec2f.pdf
دانشگاه تهران
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
2008-2525
2251-6190
68
4
2013
12
22
مطالعه مورفومتریک بیضه و هیستومتریک لولههای اسپرم ساز در شترمرغهای مواجهه شده با کوآنزیم 10Q
349
357
FA
نیما
وزیر
گروه علوم پایه، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران– ایران
vazirnima@yahoo.com
مسعود
ادیب مرادی
گروه علوم پایه، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران– ایران
adibmoradi@ut.ac.ir
پرویز
تاجیک
گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران– ایران
ptajic@ut.ac.ir
مریم
رضائیان
گروه علوم پایه، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران– ایران
rezaianm@vetmed.ut.ac.ir
وهاب
باباپور
گروه علوم پایه، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران– ایران
babapour@ut.ac.ir
یوسف
باغچغی
گروه علوم دامی، دانشکده علوم زراعی و دامی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج– ایران
y_baghcheghi@ut.ac.ir
10.22059/jvr.2013.35016
زمینه مطالعه : امروزه استفاده از کوآنزیم 10Q به عنوان مکمل خوراکی یا تزریقی در بهبود ناباروری در مردان بسیار موثر بوده است. نقش اصلی 10COQ، حضور در زنجیره انتقال الکترون در طی فرایند تنفس سلولی به منظور تولید انرژی در غشای میتوکندری است. هدف: هدف از انجام این مطالعه بررسی اثرات کوآنزیم 10Q بر خصوصیات مورفولوژیک بیضه و هیستولوژیک لولههای اسپرم ساز شترمرغ بود. روش کار: 18 شترمرغ نر شش ماهه، از نژاد آفریقای جنوبی (استروتیو کاملوس استرالیس) انتخاب و به سه گروه6 تایی تقسیم شدند. گروه اول یا شاهد فقط با جیره نگهداری تغذیه شدند، به گروه دوم mg/kg 10 کوآنزیم 10Q به ازای هرکیلو گرم وزن بدن و به گروه سوم mg/kg 20 کوآنزیم 10Q به ازای هر کیلوگرم وزن بدن نیز داده شد. این کوآنزیم به صورت روزانه، خوراکی و یک بار در روز داده شد. بعد از گذشت دو ماه پرندهها کشتار شده و اندیکس گونادوسوماتیک، وزن بیضهها، طول و قطر آنها، قطر لولههای اسپرم ساز، قطر لومن و ارتفاع اپیتلیوم آنها و نیز تعداد سلوهای اسپرماتوگونی، اسپرماتوسیت اولیه، سرتولی و لیدیگ در گروههای شاهد و آزمایشی مقایسه گردید. پرندهها در ابتدای دوره، روز 30 و روز 60 برای بررسیهای اندوکرین خونگیری شده و پلاسمای خون آنها برای اندازه گیری غلظت پلاسمایی هورمون تستوسترون و کلسترول جدا گردید. نتایج: با خوراندن کوآنزیم 10Q به شترمرغها، وزن، قطر، طول و اندیکس گونادوسوماتیک بیضه به طور معنیداری در گروههای آزمایشی نسبت به گروه کنترل افزایش یافت (05/0“.)p بررسیهای هیستومتری نیز نشان از افزایش معنیدار قطر لولههای اسپرم ساز، قطر لومن و ارتفاع اپیتلوم آنها و همچنین افزایش معنیدار تعداد سلولهای اسپرماتوگونی و اسپرماتوسیت اولیه، سرتولی و لیدیگ داشت(05/0“.)p بررسیهای آندوکرین افزایش معنیدار غلظت پلاسمایی هورمون تستوسترون را در گروههای mg/kg 10 و mg/kg 20 نسبت به گروه شاهد نشان داد ولی این افزایش در مورد کلسترول معنیدار نبود. نتیجهگیرینهایی: کوآنزیم 10Q خوراکی میتواند اثرات مطلوبی بر خصوصیات تولیدمثلی شترمرغهای نر داشته باشد.
کوآنزیم 10Q,هیستومتری,مورفومتری,شترمرغ,لولههای اسپرم ساز
https://jvr.ut.ac.ir/article_35016.html
https://jvr.ut.ac.ir/article_35016_17a36cb2a199e9d96fc3960b56f7cf16.pdf
دانشگاه تهران
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
2008-2525
2251-6190
68
4
2013
12
22
مطالعه تأثیر استفاده طولانی مدت کتوکونازول براسپرماتوژنز و بافت بیضه در موش سوری
359
365
FA
فرهاد
عظیمی دباغ
گروه بهداشت و بیماریهای طیور، دانشکده علوم تخصصی دامپزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات تهران،تهران–ایران
alirea.babapour@live.com
فرزاد
میررضوی
فارغ التحصیل دانشکده دامپزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، تبریز–ایران
farzadvet@yahoo.com
علیرضا
باباپور
گروه بهداشت مواد غذایی، دانشکده علوم تخصصی دامپزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات تهران، تهران–ایران
alireza.babapour@live.com
10.22059/jvr.2013.35959
زمینه مطالعه: کتوکنازول داروی ضد قارچ وسیع الطیف با کاربرد وسیع در درمان بیماریهای قارچی میباشد. مطالعات نشان دادهاند که این دارو روی تولید هورمونهای استروئیدی از جمله گلوکوکورتیکوئیدها و هورمونهای جنسی اثر مهاری دارد. هدف: هدف از این مطالعه تعیین اثر تجویز مزمن کتوکنازول بر روی شاخصهای اسپرماتوژنز در بافت بیضه موش سوری نر می باشد. روش کار: در این تحقیق 50 سر موش سوری نر نژاد NMRI با وزن g30-25 که شرایط نگهداری و تغذیه ای یکسانی داشتهاند در 5 گروه 10تایی تقسیم شدند. موشهای سوری دوز کتوکنازول mg/kg( 50) را روزانه به مدت 15 روز، 1، 2 و3 ماه از راه خوراکی دریافت کردند. به طوری که یک گروه کنترل (نرمال سالین) و 4 گروه دریافت کننده کتوکنازول بودند. بعد از گذشت زمانهای ذکر شده نمونه بافت بیضه اخذ گردید و پس از تهیه مقاطع بافتی و رنگ آمیزی هماتوکسیلین ائوزین، از لحاظ شاخصهای اسپرماتوژنز(ضریب تمایز لولهای TDI، ضریب اسپرمیوژنز SI و ضریب بازسازی RI ) مطالعه شد .جهت آنالیز دادهها از آنالیز واریانس یک طرفه و به دنبال آن تستهای مقایسه چندگانه توکی استفاده شد، مقدار (05/0p< )برای تعیین سطح معنی دار بودن بین گروهها در نظر گرفته شد. نتایج: نتایج نشان داد که SI و RI در روز پانزدهم و TDI، SI و RI درماههای اول دوم و سوم بعد از تجویز دارو در مقایسه با گروه نرمال کاهش معنی دار (05/0)p< داشت. نتیجه گیری نهایی: نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که تجویز مزمن کتوکنازول باعث کاهش اسپرماتوژنز و شاخصهای آن در بافت بیضه موش سوری می شود. این کاهش در مقدار TDI، SI و RI احتمالاً از طریق کاهش غلظت سرمی تستسترون می باشد. اثر این دارو در روند اسپرماتوژنز و ناباروری انسان نیاز به مطالعات بیشتر دارد.
کتوکونازول,موش سوری,ضرایب اسپرماتوژنز
https://jvr.ut.ac.ir/article_35959.html
https://jvr.ut.ac.ir/article_35959_1965a110b81b08cc7118a10f5589fbbc.pdf
دانشگاه تهران
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
2008-2525
2251-6190
68
4
2013
12
22
شناسایی و بررسی خصوصیات چند شکلی تک نوکلئوتیدی در ناحیه پروموتر ژن اینترلوکین–8 در گاوهای بومی و هلشتاین ایران
367
373
FA
مصطفی
محقق دولت آبادی
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی دانشگاه یاسوج،یاسوج–ایران
mmuhaghegh@mail.yu.ac.ir
10.22059/jvr.2013.35960
زمینه مطالعه: اینترلوکین–8، سیتوکین پیش التهابی، پروتیین کوچکی است که نقش آن جذب و فعال کردن نوتروفیلها در مراحل اولیه دفاع میزبان در مقابل هجوم باکتریها است. چند شکلی تک نوکلئوتیدی در ناحیه پروموتر ژن اینترلوکین–8 میتواند با تأثیر بر فرآیند رونویسی این ژن، نقش و فعالیت آن را تحت تأثیر قرار دهد. هدف: شناسایی و بررسی چند شکلیهای تک نوکلئوتیدی در ناحیه پروموتر این ژن در گاوهای بومی و هلشتاین بوده است. روش کار: بخشی از ناحیه پروموتر ژن اینترلوکین–8 توسط تکنیک تفاوت فرم فضایی رشتههای منفرد (SSCP) در گاوهای دو نژاد تعیین ژنوتیپ شد. سپس هر الگوی مشاهده شده تعیین توالی شد و همترازی بین توالیها جهت شناسایی چند شکلیهای تک نوکلئوتیدی صـورت گـرفـت. همچنیـن، تجـزیـه و تحلیل بیوانفورماتیکی جهت بررسی ارتباط چند شکلیهای تک نوکلئوتیدی برراندمان اتصال فاکتورهای رونویسی در ناحیه تکثیر شده صورت گرفت. نتایج: در این مطالعه، در کل نمونههای بررسی شده تعداد 4 الگوی (SSCPs) مجزا مشاهده شد که با تعیین توالی نوکلئوتیدی آنها تعداد 2 چند شکلی تک نوکلئوتیدی در جایگاههای 126– و 180– قبل از شروع رونویسی آشکار شد که چندشکلی تک نوکلئوتیدی جایگاه 126– تنها درگاوهای بومی مشاهد شد. بررسی بیوانفورماتیکی چند شکلیهای شناسایی شده روی جایگاه فاکتورهای رونویسی نشان داد که جایگزینی نوکلئوتیدها در جایگاههای 126– و 180– به ترتیب منجر به ایجاد جایگاه اتصال برای فاکتورهای رونویسی 2Ik- و 1Oct- شد. نتیجه گیری نهایی: امکان نقش کاربردی چندشکلیهای شناسایی شده در فعالیت این ژن باید با استفاده از آزمون بیان ژن به اثبات برسد. مطالعات بیشتری جهت ارزیابی چند شکلیهای شناسایی شده بر روی صفات مقاومت به بیماری در گاو مورد نیاز میباشد. <br />
اینتر لوکین–8,چند شکلی تک نوکلئوتیدی,پروموتر,SSCP,فاکتورهای رونویسی
https://jvr.ut.ac.ir/article_35960.html
https://jvr.ut.ac.ir/article_35960_1d2e3818a792cdc210687650e2f6ac68.pdf
دانشگاه تهران
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
2008-2525
2251-6190
68
4
2013
12
22
اثرات پروبیوتیک باکتوسل و پری بیوتیک مانان اولیگوساکارید بر رشد و ایمنی در ماهی قزل آلای رنگین کمان
375
382
FA
رضوانه
جنابی حق پرست
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه ارومیه، ارومیه–ایران
rezvanehjenabi@yahoo.com
سعید
مشکینی
گروه بهداشت مواد غذایی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه ارومیه، ارومیه–ایران
s.meshkini@urmia.ac.ir
امیر
توکمه چی
0000-0003-3080-4723
گروه پاتوبیولوژی و کنترل کیفی، پژوهشکده آرتمیا و آبزیان، دانشگاه ارومیه،ارومیه–ایران
atokmachi@gmail.com
10.22059/jvr.2013.35961
زمینه مطالعه: افزایش جمعیت و تأمین غذا یکی از بزرگترین مشکلات جهان بوده و در این راستا پرورش آبزیان نقش مهمی را در تولید و تامین غـذای مـورد نیـاز انسـان ایفـا مـیکند. هدف: هدف از این مطالعه ارزیابی اثر استفاده خوراکی پروبیوتیک تجاری باکتوسل و پری بیوتیک مانان الیگوساکارید بر رشد و برخی از پارامترهای ایمنی ماهی قزل آلای رنگین کمان بود. روش کار: برای این منظور 720 قطعه ماهی قزل آلای رنگین کمان g(2±10) در شش گروه هر کدام با سه تکرار بصورت تصادفی تقسیم شدند. ماهیان گروه اول (شاهد) فقط با غذای تجاری، گروه دوم پروبیوتیک mg/k(100)، گروه سوم پری بیوتیک g/k(5/2)، گروه چهارم پری بیوتیک g/k(5)، گروه پنجم (پروبیوتیک mg100 و پری بیوتیک g/k5/2) و گروه ششم (پروبیوتیک mg100 و پری بیوتیک g/k5)، به مدت 45 روز مورد تغذیه قرار گرفتند. سپس کلیه تیمارها به مدت 15 روز غذای معمولی (فاقد پروبیوتیک و پری بیوتیک) را دریافت کردند. بررسی شاخصهای رشد در روزهای صفر و 60 و خونگیری و تهیه سرم برای آزمایشهای ایمنی شناسی (فعالیت لیزوزیم، میزان آنتی بادی کل و فعالیت سیستم کمپلمان سرم) در روزهای صفر، 15، 30، 45 و 60 انجام شد. نتایج: تیمارهای تغذیه شده با پروبیوتیک و پری بیوتیک دارای شاخصهای رشد (درصد افزایش وزن، ضریب تبدیل غذایی، شاخص وضعیت و نرخ رشد ویژه) بهتری در مقایسه با ماهیان شاهد بودند. همچنین نتایج نشان داد که شاخصهای ایمنی در تیمارهای تغذیه شده با پروبیوتیک و پری بیوتیک به صورت توام نسبت به سایر گروهها، به صورت معنیداری (05/0)p< بیشتر بودند. نتیجه گیری نهایی: استفاده از پروبیوتیک باکتوسل و پری بیوتیک مانان باعث بهبود رشد و پاسخ ایمنی در ماهی قزل آلای رنگین کمان میگردد.
پروبیوتیک باکتوسل,شاخصهای رشد,پارامترهای ایمنی,پری بیوتیک مانان الیگوساکارید,قزل آلای رنگین کمان
https://jvr.ut.ac.ir/article_35961.html
https://jvr.ut.ac.ir/article_35961_16cb919024bbde8de855a5267bec3eaf.pdf
دانشگاه تهران
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
2008-2525
2251-6190
68
4
2013
12
22
مقایسه نسبت اسیدهای چرب اٌمگا–6 و اٌمگا–3 در شیر گاوهای دو سیستم صنعتی و سنتی ایران
383
388
FA
سلمان
میار عباس کیانی
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی دانشگاه لرستان، خرم آباد– ایران
kiani.s63@gmail.com
علی
کیانی
گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی دانشگاه لرستان، خرم آباد– ایران
asglu86@gmail.com
نوشین
ندائی
گروه آسیب شناسی، دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی، درمانی شهید بهشتی تهران–ایران
noushin_1733@yahoo.com
سهیل
اسکندری
گروه شیمی غذا با منشاء دامی، مرکز تحقیقات آزمایشگاهی غذا و دارو، سازمان غذا و دارو وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، تهران– ایران
s.eskandari@fdo.gov.ir
10.22059/jvr.2013.35962
زمینه مطالعه: شیرگاو منبع اسیدهای چرب خانواده اٌمگا–6 و اٌمگا–3 می باشد که مصرف آنها نقش حیاتی در سلامت انسان دارد. از آنجاییکه نسبت نامتعادل بین این دو خانواده با افزایش وقوع بیماریهای مزمن مرتبط شناخته شده است لذا نسبت بین این دو مهمتر از مقدار کمی آنهاست (مطلوبترین نسبت 1:1.) هدف: این پژوهش با هدف تعیین مقدار کمی و نسبت بین اٌمگا–6 و اٌمگا–3 در شیر گاو حاصل از دو سیستم پرورش صنعتی و سنتی در استان لرستان انجام شد. روش کار: بدین منظور تعداد 20 نمونه شیر (10 نمونه صنعتی و 10 نمونه سنتی) از گاوداریهای شهرستان خرم آباد جمع آوری و با استفاده از دستگاه گازکروماتوگرافی آنالیز شد. نتایج: مقدار نسبی اٌمگا–6 در چربی شیر سنتی (2/0±65/1)% کمتر از شیر صنعتی (4/0±12/2)% بود در حالیکه میزان اٌمگا–3 در شیر سنتی (04/0±21/0)% بیشتر از شیر صنعتی (03/0±16/0)% مشاهده شد. نسبت بین اٌمگا–6 و اٌمگا–3 در شیر سنتی (8 به 1) کمتر از شیر صنعتی (13 به 1) مشخص گردید (01/0.)p< نتیجه گیری نهایی: این پژوهش نشان داد که شیر تولیدی در سیستم سنتی در مقایسه با سیستم صنعتی استان لرستان دارای نسبت متعادل تری بین خانواده اٌمگا–6 به اٌمگا–3 است و البته این نسبت در شیر تولیدی هر دو سیستم مطلوب نیست.
شیر گاو,اسید چرب,اٌمگا–6,اٌمگا–3
https://jvr.ut.ac.ir/article_35962.html
https://jvr.ut.ac.ir/article_35962_0a26761fdae08a6031015d9a489e7c70.pdf
دانشگاه تهران
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
2008-2525
2251-6190
68
4
2013
12
22
تغییرات آنزیمهای دخیل در دفاع آنتی اکسیدانی طی مراحل اول زندگی ماهیان قزل آلای رنگینکمان پرورش یافته در تراکمهای مختلف
389
395
FA
سمیرا
شریفی
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی دریا، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر، خرمشهر–ایران
samirasharifi90@gmail.com
امیر پرویز
سلاطی
گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی دریا، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر، خرمشهر–ایران
salatia@gmail.com
پیمان
اسدیان
گروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه لرستان، خرم آباد–ایران
asadianp@gmail.com
عین الله
گرجی پور
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی یاسوج– ایران
apsalati@kmsu.ac.ir
حسین
مرادیان
موسسه تحقیقات علوم شیلاتی یاسوج– ایران
moradian.s.h@gmail.com
10.22059/jvr.2013.35963
زمینه مطالعه: تراکم دخیره سازی به عنوان یک فاکتور استرس بیولوژیکی در آبزی پروری شناخته شده است و میتواند ترکیبات ژنتیکی، بعضی فاکتورهای استرس، فعالیتهای آنزیمی و مصرف اکسیژن را تحت تأثیر قرار دهد. هدف:در این مطالعه تغییرات آنزیمهای آنتی اکسیدانی، سوپر اکسید دسموتاز SOD()، کاتالاز(CAT) و گلوتاتیون پراکسیداز (GPX) در تخم و لارو قزل آلای رنگین کمان Oncorhynchus mykiss طی نگهداری در تراکمهای ذخیره سازی مختلف مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: سه گروه از تخمها در ترافها (ابعادcm 10×5/9×16، حجم L10) با تراکم 400 تخم در لیتر (گروه 1 به عنوان تراکم متداول)، 200 تخم در لیتر (گروه 2 به عنوان تراکم پایین) و 600 تخم در لیتر (گروه 3 به عنوان تراکم بالا) و در سه تکرار پرورش داده شدند. تخمها در ترافهای آب شیرین جریان دار با دمای oC8/10 نگه داری گردیدند. نمونه برداری در روز لقاح (1)، تسهیم (3)، ارگان زایی (8)، چشم زدگی (16)، تخم گشایی (31) و شروع تغذیه فعال (48) صورت گرفت. نتایج: افزایش معنی داری در فـعـالـیـت آنـزیمهـای SOD و GPX از چـشم زدگـی تـا تـخم گـشـایـی دیـده شد. (001/0p<) فعالیت این آنزیمها تا شروع تغذیه فعال کاهش یافتند(001/0p<)، در ضمن این فعالیت در مقایسه با لقاح، بیشتر بود. تغییرات مشابهی در فعالیت SOD و GPX در تراکمهای پایین و بالا(گروه 2 و 3) مشاهده گردید. فعالیت CAT تا ارگانزایی در مقایسه با لقاح، افزایش یافت و پس از آن، کاهش معنیداری را تا شروع تغذیه فعال در مقایسه با لقاح نشان داد (001/0p<.) الگوی تغییرات فعالیت CAT در تراکم بالا مشابه با تراکم متداول بود اما گروه با تراکم پایین تا زمان چشم زدگی بیشترین بود. فعالیت آنزیمهای CAT، SOD و GPX در روزهای نمونه برداری در میان گروههای مختلف، اختلاف معنیداری نشان ندادند (05/0p>.) نتیجه گیری نهایی: نتایج به دست آمده نشان داد که تراکمهای مورد استفاده در این مطالعه اثری بر تکامل سیستم دفاع آنتی اکسیدانی در مراحل اولیه زندگی قزلآلای رنگین کمان ندارند.
آنزیمهای آنتی اکسیدانی,تراکم,لارو,پراکسیداسیون لیپید,قزل آلای رنگین کمان
https://jvr.ut.ac.ir/article_35963.html
https://jvr.ut.ac.ir/article_35963_86e8bdb953397c387445af3382b5bd8c.pdf
دانشگاه تهران
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
2008-2525
2251-6190
68
4
2013
12
22
اثر عصاره آبی ریحان بر تغییرات رشد و شاخصهای هماتولوژی و بیوشیمی خون ماهی قزلآلای رنگینکمان
397
404
FA
آمنه
ذوالفقاری
دانش آموخته گروه شیلات، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری–ایران
ameneh.zolfaghari@yahoo.com
فرید
فیروزبخش
گروه شیلات، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری–ایران
f.firouzbakhsh@sanru.ac.ir
10.22059/jvr.2013.35964
زمینه مطالعه: امروزه استفاده از ترکیبات گیاهی در آبزی پروری رایج شده است. ریحان از جمله گیاهانی است که دارای ترکیبات موثر و مهمی است. هدف: هدف از این مطالعه، بررسی اثر عصاره آبی ریحان بر رشد، فاکتورهای خونی و بیوشیمیایی در قزلآلای رنگینکمان است. روش کار: تیمارهای آزمایش بر اساس پنج جیره غذایی شامل: جیره فاقد عصاره آبی ریحان (شاهد) و جیرههای حاوی ppm30، 60، 120 و 240 عصاره آبی ریحان در غذا تهیه شد. ماهیان قزلآلای رنگینکمان با میانگین وزنی g6/2±12، به مدت 48 روز با جیرههای آزمایشی تغذیه شدند و در انتهای دوره آزمایش، پارامترهای رشد و شاخصهای خونی اندازه گیری شدند. نتایج: بررسی کلیه شاخصهای مربوط به رشد نشان داد که بین تیمارهای مورد بررسی ppm(30، 60، 120 و 240) با شاهد اختلاف معنیداری وجود ندارد (05/0.)p> نتایج حاصل از بررسی فاکتورهای خونی نشان داد که افزایش تعداد گلبولهای قرمز(3mm 106×04/0±24/1) و میزان هموگلوبینg/dL( 6/0±3/6 ) در غلظت ppm120 عصاره آبی ریحان مشاهده شد. در حالیکه غلظتppm240 سبب افزایش تعداد گلبولهای سفید (3mm 103× 4/3±7/22) و افزایش میانگین هموگلوبین در گلبول قرمز(pg 8/3±1/57) نسبـت بـه گـروه شـاهـد شـده اسـت (05/0.)p< همچنیـن بـررسـی نتـایـج فـاکتـورهـای بیـوشیمیـایـی خون ماهیان نشان داد که کمترین میزان کلسترولmg/dL( 15/20±7/163) و تریگلیسرید(mg/dL 2/16±5/166) در غلظتppm30 مشاهده شد که با سایر تیمارها اختلاف معنی دار نشان داد (05/0.)p> در حالیکه مقدار گلوکز در تیمارهای مورد بررسی اختلاف معنیداری با گروه شاهد نداشت (05/0.)p> نتیجه گیری نهایی: بر طبق نتایج بدست آمده از این تحقیق به نظر میرسد که میتوان از عصاره آبی ریحان به عنوان یک ماده موثر در جیره غذایی ماهی قزلآلای رنگینکمان به منظور بهرهگیری از خواص مثبت فیزیولوژیک آن استفاده نمود.
عصاره آبی,فاکتورهای خونی,ریحان,رشد,قزلآلای رنگینکمان
https://jvr.ut.ac.ir/article_35964.html
https://jvr.ut.ac.ir/article_35964_e9193481c998aa769826dc02aa426bf3.pdf
دانشگاه تهران
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
2008-2525
2251-6190
68
4
2013
12
22
اثر روغن ماهی کیلکای دریای خزر بر لیپوپروتئینهای سرمی، عملکرد تولید و غنی شدن گوشت با اسیدهای چرب اٌمگا–3 در جوجههای گوشتی
405
414
FA
بهمن
نویدشاد
گروه علوم دامی، دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل–ایران
bnavidshad@uma.ac.ir
10.22059/jvr.2013.35106
زمینه مطالعه: استفاده از منابع غذایی غنی از اسیدهای چرب اٌمگا–3 در غنی سازی گوشت طیور همواره مد نظر پژوهشگران بوده است. هدف: این مطالعه به منظور بررسی اثر روغن ماهی کیلکای دریای خزر (Clupeonella cultiventris) و ترکیب آن با روغن سویا بر غنی سازی گوشت جوجههای گوشتی با اسیدهای چرب نوع اٌمگا–3 طراحی شد. روش کار: دویست و چهل قطعه جوجه یکروزه مخلوط هر دو جنس از سویه تجاری راس 308 طی 11 تا 42 روزگی با جیرههای آزمایشی: 1) جیره حاوی 7% روغن سویا، 2) جیره حاوی 7% روغن ماهی و 3) جیره حاوی 5/3% روغن ماهی + 5/3% روغن سویا تغذیه شدند. نتایج: مصرف جیره حاوی 7 % روغن ماهی علاوه بر تأثیر نامطلوب بر میانگین افزایش وزن روزانه g(5/34) و ضریب تبدیل غذایی (85/1)، کاهش نامطلوبی نیز در درصد لاشه (5/54) و درصد سینه پرندگان (1/18) ایجاد نمود. جیرههای حاوی روغن ماهی باعث افزایش مجموع میزان EPA و DHA(میلی گرم در هر g100) در بافت سینه (230 تا 254) و ران (266 تا 361) شدند. جیره حاوی 7% روغن ماهی باعث کاهش سطح تری گلیسرید سرم شد mg/dL(5/3،0/37) و جیره حاوی مخلوط روغن ماهی و روغن سویا اثر سودمندی به دلیل افزایش غلظت HDL- سرم ایجاد نمود mg/dL(8/4،0/65.) نتیجهگیری نهایی: در مطالعه حاضر، بافت ران تمام جوجههای تغذیه شده با جیرههای حاوی روغن ماهی حاوی بیش از mg300 اسیدهای چرب اٌمگا–3 در هر g100 گوشت بودند که بر اساس معیارهای بین المللی به عنوان فرآورده ای غنی سازی شده قابل طبقه بندی بود. از طرف دیگر ذخیره سازی بیشتر اسیدهای چرب اٌمگا–3 در بافت گوشت پرندههای تغذیه شده با جیره حاوی 7% روغن ماهی در مقایسه با پرندههای تغذیه شده با جیره حاوی مخلوط 5/3% روغن ماهی و 5/3 %روغن سویا مبین آن است که سطح چربی گوشت عاملی تعیین کننده در تفسیر نتیجه غنی سازی گوشت است.
جوجههای گوشتی,روغن ماهی,غنی سازی گوشت,لیپوپروتئینهای سرم,روغن سویا
https://jvr.ut.ac.ir/article_35106.html
https://jvr.ut.ac.ir/article_35106_3f2d31937e7f11d3aa2fc25029f62e9f.pdf