2024-03-29T18:16:24Z
https://jvr.ut.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=7248
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1394
70
2
ارزیابی خواص ضد کاندیدایی پپتیدهای کاتیونیک پوست قورباغه مردابی ایران (Rana ridibunda)
احمد
عرفان منش
حجت اله
شکری
جلال
حسن
دنیا
نیک آیین
ثریا
غریبی
علیرضا
باهنر
علیرضا
خسروی
زمینه مطالعه: پپتیدهای ضد میکروبی به طور معمول نسبتاً کوتاه (12 تا 100 آمینو اسید) با بار مثبت (بار خالص (9+)-(2+) ) و آمفی فیلیک هستند که از بسیاری از موجودات زنده جدا شدهاند. چنین پپتیدهایی اخیراً به عنوان یک جزئی از پاسخ ایمنی ذاتی با خاصیت ضد میکروبی وسیع شناسایی شدهاند. امروزه بیش از500 نوع پپتید ضد میکروبی با منشأ غدد پوست دوزیستان گزارش شده است. هدف: مطالعه حاضر به بررسی اثر ضد قارچی پپتیدهای جداشده از پوست قورباغه بر روی مخمرهای تحت مطالعه پرداخته است. روشکار: در این مطالعه پپتیدهای پوست قورباغه با روش الکل اسید استخراج شده و پس از خالص سازی با ستون Sep-Pack و سفادکس، اثر ممانعت از رشد تنها فراکشن بدست آمده از آن در غلظتهای مختلف (µg/mL 100-2/0) با روش میکرودایلوشن بر روی 9 سوش مخمری از گونههای کاندیدا آلبیکنس حساس به فلوکونازول، کاندیدا آلبیکنس مقاوم به فلوکونازول و کاندیدا گلابراتا مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج: مقایسه آماری نشان داد که بیشترین تأثیر ممانعت از رشد پپتید در غلظتهای µg/mL 25، 50 و 100 بوده است و پپتیدها کمترین تأثیر ممانعت از رشد را روی کاندیدا آلبیکنس مقاوم به فلوکونازول داشتهاند (05/0<p). نتیجه گیری نهایی: مطالعه حاضر اثر ضد کاندیدایی پپتیدهای کاتیونیک پوست قورباغه را تأیید مینماید.
پپتید کاتیونیک
قورباغه مردابی ایران
کاندیدا آلبیکنس
کاندیدا گلابراتا
فلوکونازول
2015
06
22
119
124
https://jvr.ut.ac.ir/article_53725_ae339c9b4f07253a8278287bf647a8c0.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1394
70
2
مطالعه و تعیین دز مطلوب غیرفعال سازی ویبریو پاراهمولیتیکوس در شرایط کشت تازه و لیوفیلیزه با استفاده از پرتو گاما
مرضیه
حیدریه
مهدی
سلطانی
فرحناز
معتمدی سده
سعید
رجبی فر
محمدرضا
احمدی
غلامرضا
شاه حسینی
زمینه مطالعه: ویبریو پاراهمولیتیکوس یکی از عوامل مولد بروز بیماری ویبریوزیس در مزارع تکثیر و پرورش ماهیان و میگوها میباشدکه در صورت بروز شرایط مساعد موجب تلفات قابل توجه مینماید. هدف: هدف از این مطالعه ارزیابی تأثیر پرتو گاما بر غیرفعال سازی ویبریو پاراهمولیتیکوس در شرایط کشت تازه و لیوفیلیزه میباشد. روشکار: ویالهای حاوی mL 5/0 سوسپانسیون باکتری با رقت 1010*5/1 عدد سلول باکتری در میلی لیتر در حالت کشت تازه با دزهای KGY 1، 5/1، 2، 5/2، 3 و 4 و ویالهای باکتری لیوفیلیزه با دزهای KGY 2، 4، 7 و 8 پرتودهی گردیدند. سپس رفتار رشد باکتریهای پرتودیده مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج: نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که حداقل دز مطلوب برای غیرفعال سازی این باکتری به صورت کشت تازه و در حالت لیوفیلیزه با پرتو گاما به ترتیب KGY 4 و 10 برآورد شد. نتیجهگیرینهایی:نتیجه این مطالعه نشان میدهد که غیر فعال سازی ویبریو پاراهمولیتیکوس در شرایط کشت تازه با میزان کمتر از نصف دز مورد نیاز برای غیر فعال سازی یان با پرتوگاما مورد نیاز میباشد.
پرتو گاما
میگو
ویبریو پاراهمولیتیکوس
ویبریوزیس
2015
06
22
125
130
https://jvr.ut.ac.ir/article_53728_b316b2985066a27de62fd8940f4ee1e9.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1394
70
2
بررسی اثر ضد قارچی عصاره متانولی میوه سماق طی دوره انکوباسیون تخم ماهی سفیدک سیستان (Schizothorax zarudnyi)
سعید
کیخا
احمد
قرایی
جواد
میردارهریجانی
مصطفی
غفاری
عبدالعلی
راهداری
زمینه مطالعه: امروزه استفاده از مواد شیمیایی نظیر مالاشیت گرین جهت ضد عفونی تخم ماهیان به دلیل مشکلات زیست محیطی آنها در بسیاری از کشورهای جهان ممنوع شده است. هدف: هدف از این مطالعه بررسی عصاره میوه گیاه سماق به عنوان ماده ضدقارچ در طی دوره انکوباسیون تخمهای ماهی سفیدک سیستان Schizothorax zarudnyi و مقایسه اثرات آن با مالاشیت گرین است. روش کار: بدین منظور 24 ساعت پس از لقاح، جهت ضد عفونی تخمهای ماهی سفیدک، عصاره متانولی میوه سماق در چهار گروه با غلظت mg/L 500،750،1000 و 1250 و سه تکرار به ازای هر غلظت به صورت حمام 20 دقیقهای به فاصله هر 12 ساعت و گروه مالاشیت گرین با غلظت mg/L 1/0 به صورت حمام 6 دقیقه ای ودو بار در روز استفاده شد. گروه شاهد نیز بدون استفاده از مواد ضدقارچی و با شرایط یکسان با سایر تیمارها مورد آزمایش قرار گرفت. نتایج: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که بیشترین میزان درصد قارچ زدگی برای گروه شاهد به میزان 75/5±23/20٪ و کمترین آن برای تیمار mg/L1250 عصاره سماق به میزان 51/0±91/0٪ بدست آمد. همچنین بررسی نتایج نشان داد که تفاوت معنیداری بین تیمارهای غلظتهای مختلف سماق با هم و همچنین با گروه مالاشیت گرین از نظر قارچ زدگی، درصد لقاح و بازماندگی وجود ندارد (05/0>p). نتیجهگیرینهایی: از آنجا که هیچگونه بدشکلی و ناهنجاری ظاهری در لاروهای تفریخ شده مشاهده نشد لذا عصاره میوه گیاه سماق با غلظت mg/L500 میتواند بعنوان ماده ای ضد قارچ و بی خطر برای انسان و محیط زیست جهت ضدعفونی تخمهای ماهی سفیدک سیستان طی دوره انکوباسیون بکار رود.
ضد قارچ
تخم ماهی
عصاره متانولی سماق
سفیدک سیستان
2015
06
22
131
137
https://jvr.ut.ac.ir/article_53729_1c1e06c853bea97b1dd5a159b54ebf12.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1394
70
2
تأثیر اسانس و عصارههای مختلف مرزه ماکروسیفون و مرزه خوزستانی بر رشد میسلیومی و تولید آفلاتوکسینB1 قارچ آسپرژیلوس فلاووس
اکبر
گران
بنت الهدی
صالح نیا
حمیدرضا
علیزاده
محسن
فرزانه
محمود
شیوازاد
زمینه مطالعه: سمی بودن آفلاتوکسینها برای انسان و حیوان، دستیابی به روشهای مناسب برای کنترل آنها را ضروری ساخته است. هدف: اثر اسانس و عصارههای مختلف مرزه خوزستانی و مرزه ماکروسیفون در جلوگیری از رشد میسلیومی، تولید آفلاتوکسین توسط قارچ آسپرژیلوس فلاووس و تجزیه آفلاتوکسین B1 در محیط کشت مایع بررسی شد. روش کار: اسانس به روش تقطیر با آب و به کمک دستگاه کلونجر تهیه شد و عصارهها با حلالهای آب، اتانول و اتانول70% استخراج شدند. تأثیر اسانس (mg/L 0، 5/62، 125، 250، 375 و 500) و عصارهها (mg/L 0، 500، 1000، 2000، 4000 و 6000) بر کاهش رشد قارچ آسپرژیلوس فلاووس و آفلاتوکسین به روش اختلاط با محیط کشت مایع، مورد ارزیابی قرار گرفت. میزان آفلاتوکسین با استفاده از کروماتوگرافی نازک با کارایی بالا سنجش شد. نتایج: اسانس و عصارههای اتانولی و اتانولی70% مرزه خوزستانی بیشترین تأثیر در جلوگیری از رشد قارچ داشتند و بترتیب در غلظتهای mg/L 375، 4000 و6000 علیه قارچ آسپرژیلوس فلاووس مهارکنندگی کامل نشان دادند. اسانس و عصارههای مرزه ماکروسیفون حتی در بیشینه غلظت مورد استفاده قادر به مهار کامل رشد قارچ نبودند. اسانسهای مرزه خوزستانی و مرزه ماکروسیفون در غلظت mg/L 250 به ترتیب باعث 98 و 52/33 % بازدارندگی از تولید آفلاتوکسین B1 شدند. عصارههای مختلف گیاه مرزه خوزستانی در مقایسه با مرزه ماکروسیفون در کاهش آفلاتوکسین قارچ از فعالیت بالاتری برخوردار بودند بطوری که در غلظت mg/L 4000 از عصارههای اتانولی، اتانولی70% و آبی بترتیب 100، 96 و 37/32 % کاهش در میزان آفلاتوکسین تولیدی مشاهده شد. از سوی دیگر، اسانس و عصارههای اتانولی و اتانولی70% هر دو گیاه، قادر به تجزیه قابل توجه آفلاتوکسین B1 محیط نبوده در حالیکه عصارههای آبی مرزه ماکروسیفون و مرزه خوزستانی در غلظت mg/L 4000 بترتیب باعث تجزیه 16/32 و 25 % آفلاتوکسین B1 شدند. نتیجه گیری نهایی: اسانس و عصاره اتانولی مرزه خوزستانی بطور قابل توجهی از رشد قارچ و تولید آفلاتوکسین جلوگیری کردند در حالیکه عصاره آبی مرزه ماکروسیفون فعالیت تجزیهکنندگی بالاتر آفلاتوکسین B1 را نشان داد و بعنوان کاندیدای امیدبخش جهت تجزیه و کاهش آفلاتوکسین معرفی شد.
آفلاتوکسین
قارچ آسپرژیلوس فلاووس
مرزه خوزستانی
مرزه ماکروسیفون
2015
06
22
139
145
https://jvr.ut.ac.ir/article_53730_f55973ad91dbb7074edbf4ce3e9dd580.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1394
70
2
تعیین هویت مولکولی و مطالعه شجره شناسی بر اساس ژن ماتریکس (M) ویروس آنفلوانزای پرندگان (H9N2) در ایران بین سالهای 1387- 1377
شهرام
کریمی
وحید
کریمی
آرش
قلیان چی لنگرودی
امید
مددگار
حمیده
نجفی
حسین
مقصودلو
زمینه مطالعه: در دهه گذشته موارد متعددی از بیماری آنفلوانزای پرندگان تحت تیپ H9N2 بصورت پانزئوتیک رخ داده و از سال 1377 موارد متعددی از بیماری آنفلوانزای پرندگان (تحت تیپ H9N2 ) در صنعت طیور ایران گزارش شده است و از آن زمان واکسن کشته H9N2 برای کنترل بیماری در ایران استفاده شد. هدف: هدف از این مطالعه بررسی تعیین هویت مولکولی و شجره شناسی بر اساس ژن ماتریکس آنفلوانزای پرندگان تحت تیپ H9N2 جدا شده از گلههای گوشتی استان تهران از سال1377- 1387 میباشد. روش کار: در این مطالعه منطقه کد کننده ژن ماتریکس هشت ویروس آنفلوانزای پرندگان H9N2 جداسازی شده از گلههای گوشتی استان تهران ازسال 1998 تا2007 به طور کامل تعیین توالی گردید. نتایج: تجزیه و تحلیل حاصل از بررسی توالی مناطق ژن ماتریکس ومطالعه شجره شناسی ویروسهای مورد مطالعه بیانگر این است که توالی ژنی این منطقه از ویروسهای جداسازی شده در مقایسه با توالی سویه استاندارد که در بانک ژن وجود دارد، تفاوتیهایی را در سطوح مختلف نشان میدهد. تجزیه و تحلیل سکانس ژن ماتریکس نشان از جهشهایی در این ژن میباشد. مطالعه شجره شناسی نشان میدهد که این ویروسهای جداسازی شده مربوط به تحت دودمان G1 میباشند. دراین مطالعه نشان داده شده است که سویههای ایران بر اساس این ژن به دو گروه تقسیم گردیده اند. همچنین در این مطالعه نشان داده شده است ژن ماتریکس ویروسهای H9N2 سویههای ایران در بین سالهای مورد مطالعه بیشترین شباهت را به سویههای پاکستان، فلسطین اشغالی و امارت متحده عربی دارد. نتیجهگیرینهایی: این مطالعه نشان میدهد که ژن ماتریکس سویههای در حال گردش در ایران دچار تغییر شده وحفاظت در مورد این ژن رخ نداده است. نتایج این مطالعه بر پایش دقیق و ادامه دار در زمینه بیماری آنفلوانزای پرندگان در کشور را تأکید میکند.
مطالعه شجره شناسی
ژن ماتریکس
H9N2
2015
06
22
147
153
https://jvr.ut.ac.ir/article_53731_8cee8c0680de244f308242bdebf0753f.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1394
70
2
اثر تعداد سلولهای گرانولوزا در محیط کشت در بیان ژن آنزیمهای مؤثر در ساخت هورمونهای استروییدی
عیسی
دیرنده
زمینه مطالعه: سلولهای گرانولوزا دارای نقشی کلیدی در مسیر استروئیدوژنسیز هستند. هدف: از مطالعه حاضر بررسی تراکم سلولهای گرانولوزا کشت داده شده حاصل از فولیکولهای mm 5-2بر تراوش استرادیول و بیان ژنهای مرتبط با ساخت استرادیول و پروژسترون بود. روش کار: به طور خلاصه، فولیکولهای mm 5-2 از تخمدان گاوهای بالغ از کشتارگاه جمع آوری شدند، پس از جدا سازی و شمارش سلولها با استفاده از رنگ تریپان بلو 4/0%، سلولهای گرانولوزا در محیط DMEM/F12 به مدت شش روز کشت داده شدند. تیمارها شامل 1) 500 هزار سلول در mL500 محیط کشت، 2) 500 هزار سلول در mL 200 محیط کشت، 3) 250 هزار سلول در mL500 محیط کشت و 4) 250 هزار سلول در mL200 محیط کشت بود. دادههای مربوط به بیان ژنها با استفاده از نرم افزار JMP مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج: در شرایطی که مقدار محیط کشت ثابت بود کاهش تعداد سلولها (کاهش تراکم) منجر به افزایش غلظت استرادیول گردید و در شرایطی که تعداد سلولها ثابت بود کاهش محیط کشت (افزایش تراکم) سبب کاهش غلظت استرادیول گردید. میزان پروتئین و RNA استخراجی تفاوتی بین تیمارها نداشت. با کاهش تراکم بیان ژنهای FSHR، CYP19، 17βHSD افزایش و بیان ژنهای GADD45β و StAR کاهش یافت. نتایج مطالعه حاضر نشان داد کاهش تراکم سلول سبب افزایش تولید استرادیول و همچنین افزایش mRNA کد کننده آنزیمهای استروژنیک گردید ولی بالعکس سبب کاهش بیان mRNA کد کننده آنزیمهای پروژستژنیک (Progestagenic) گردید. نتیجهگیرینهایی: غلظت پروتئین با کاهش تراکم سلول تغییر نکرد در نتیجه میتوان سلول را از اثرات مضر افزایش تراکم محافظت کرد.
کشت سلول
سلول گرانولوزا
گاو هلشتاین
RIA
PCR
2015
06
22
155
161
https://jvr.ut.ac.ir/article_53732_3603c0967bb08141ade59cc9add32868.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1394
70
2
ارتباط مجتمع عمده پذیرش بافتی طیور با پاسخ پادتن به واکسن
غلامرضا
نیکبخت بروجنی
عاطفه
اسماعیل نژاد
ندا
خازنی اسکوئی
زمینه مطالعه: مجتمع عمده پذیرش بافتی (MHC) نقشی مرکزی در چگونگی پاسخ به بیماریهای عفونی دارد و پاسخهای ایمنی تحت کنترل ژنهای این مجتمع هستند. بدلیل تنوع MHC تفاوتهای فردی در پاسخ به واکسنهای مختلف طیور مشاهده میشود. بررسی ارتباط آللهای MHC طیور با توان پاسخ به واکسنهای معمول، به توفیق واکسیناسیون و کنترل بیماریها کمک خواهد نمود. هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی تنوع MHC در جمعیت طیور بومی خراسان و ارتباط آن با پاسخ پادتن به واکسنهای گامبورو، نیوکاسل و آنفلوانزا است. روشکار: به منظور تعیین ژنوتیپهای MHC از نشانگر ریزماهواره LEI0258 و روش تحلیل قطعهای استفاده شد. عیار پادتن تولید شده بر ضد واکسنهای نیوکاسل و آنفلوانزا با آزمون ممانعت هماگلوتیناسیون و واکسن گامبورو با آزمون الایزا اندازهگیری شدند. تحلیل آماری با کمک نرمافزار SPSS نسخه 21 صورت پذیرفت. جهت تعیین ضرایب تأثیر آللها از تحلیل رگرسیون تک متغیره با روش حداقل مربعات استفاده شد. نتایج: در جمعیت طیور بومی خراسان 13 آلل ریزماهواره LEI0258 شناسایی شد که نشاندهنده تنوع بالای MHC در این جمعیت است. آلل 361 بیشترین (48/28%) و آلل 350 کمترین (69/0%) فراوانی را در جمعیت داشتند. در بررسی ارتباط MHC با پاسخ ایمنی، آلل 266 ریزماهواره LEI0258 با کاهش عیار پادتن ضد واکسن گامبورو و آللهای 311 و 313 با افزایش پاسخ پادتن به واکسن نیوکاسل همراه بودند (05/0<p). نتیجهگیرینهایی: با توجه به نقش قابل ملاحظه MHC در مقاومت یا حساسیت در برابر بیماریهای عفونی ویروسی و کیفیت پاسخهای ایمنی، از روشها و نتایج بدست آمده میتوان برای انتخاب و بهبود جمعیتهای در حال اصلاح نژاد بهره برد.
گامبورو
آنفلوانزا
مجتمع عمده پذیرش بافتی
ریزماهواره
نیوکاسل
2015
06
22
163
170
https://jvr.ut.ac.ir/article_53733_59c7f713f84195f2d86868e4437b23e7.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1394
70
2
مقایسه اثر منابع اسیدهای چرب اشباع و غیر اشباع در دوره آماده به زایش بر فعالیت تخمدانی گاوهای شیری هلشتاین
صادق
هاشمی
مهدی
گنج خانلو
مهدی
دهقان بنادکی
ابوالفضل
زالی
امیر
اکبری
منوچهر
امینی
احمد
پور اکبری
زمینه مطالعه: استفاده از منابع مختلف چربی و اثر اسیدهای چرب بر روی عملکرد تخمدان از موضوعاتی روز مراکز علمی و تحقیقاتی میباشد. هدف: هدف از انجام این آزمایش بررسی تأثیر تغذیه منابع مختلف چربی (از لحاظ پروفایل اسید چرب) در دوره آماده به زایش بر سنجش جمعیت و اندازه فولیکولهای تخمدان و فراسنجههای خونی مرتبط با وضعیت انرژی بدن در پس از زایش در گاوهای هلشتاین بود. روش کار: بدین منظور 15 رأس گاو شیری هلشتاین انتطار به زایش (حدود 30 روز به زایش) انتخاب و به صورت تصادفی در هریک از 3 تیمارآزمایشی توزیع گشتند که شامل 1) کنترل ( منبع کربو هیدراتی)، 2) مکمل پودر چربی (محتوی اسیدهای چرب اشباع) و 3) سویای حرارت داده شده (محتوی اسیدهای چرب غیر اشباع) بودند. برای بررسی وضعیت متابولیکی گاوها در دوره گذار، نمونه خون از همه گاوها در روزهای 21-، 14-، 7-، 1، 7، 14، 21 مربوط به زایش گرفته شد همچنین ماده خشک مصرفی و نمره بدنی دامها نیز اندازهگیری گردید و برای بررسی عملکرد تخمدانی، گاوها در 2 دوره 10 روزه بعد از زایش مورد اولتراسونوگرافی تخمدان قرار گرفتند. نتایج: تفاوت معنیداری در غلظت گلوکز و کلسترول در بین تیمارها مشاهده گردید. همچنین در دوره اول اولتراسونوگرافی تعداد کلاسهای فولیکولی بزرگ از لحاظ عددی در گاوهای تغذیه شده با مکملهای چربی نسبت به گروه کنترل بیشتر بود. در دوره دوم نیز تفاوت معنیداری بین 3 گروه تیماری مشاهده نشد. نتیجهگیرینهایی: با توجه به نتایج این آزمایش به نظر میرسد اسیدهای چرب غیر اشباع برای بهبود دادن وضعیت انرژی و نهایتاً عملکرد تخمدان مزیت بیشتری نسبت به اسیدهای چرب اشباع دارند.
دوره آماده به زایش
اسیدهای چرب
عملکرد تخمدانی
دانه سویای حرارت داده شده
2015
06
22
171
179
https://jvr.ut.ac.ir/article_53735_809d0478501143ae4512d12bd4f09ace.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1394
70
2
تأثیر آبستنی بر تغییرات ماکرومینرالها و میکرومینرالهای سرم اسب اصیل عرب
محمد
راضی جلالی
سعد
گورانی نژاد
سیدرضا
فاطمی طباطبایی
مژده
مخدوم
زمینه مطالعه: تعیین مقادیر مینرالها در شرایط متفاوت خصوصاً در دامهایی همچون اسب اصیل عرب که درمنطقه وجهان جایگاه ویژهای دارد، میتواند اطلاعات ارزشمندی را ارائه نماید. هدف: به منظور مطالعه تغییرات احتمالی این مینرالها در شرایط آبستنی تحقیق حاضر بر اسب اصیل عرب صورت پذیرفت. روش کار: از تعداد 100 رأس مادیان اصیل عرب به ظاهرسالم ازمناطق مختلف اهواز شامل 50 رأس آبستن (سبک، متوسط و سنگین) و 50 رأس غیرآبستن خونگیری بعمل آمد. درمطالعه حاضر ماکرومینرالها (کلسیم، فسفر، منیزیم، سدیم وپتاسیم) ومیکرومینرالها (مس،روی وآهن) با استفاده از روشهای استاندارد، اندازهگیری شدند. برای اندازهگیری کلسیم از روش ارتوکرزولفتالئین، فسفر روش احیای مولیبدات، منیزیم روش زایلیدیلبلو، سدیم و پتاسیم روش فلیمفتومتری، مس، روی و آهن، جذب اتمی استفاده گردید. به منظور تجزیه و تحلیل نتایج به دستآمده از نرم افزار 17-SPSS استفاده شد. نتایج: در بررسی میزان کلسیم، منیزیم و سدیم سرم، بین مادیانهای آبستن و غیرآبستن اختلاف معنیداری مشاهده نشد. دراین مطالعه میزان فسفرسرم درمادیانهای آبستن وغیرآبستن اختلاف معنیداری را نشان داد (05/0>p). همچنین سطح فسفرسرم طی مراحل مختلف آبستنی دارای اختلاف معنیداری بوده (05/0>p) و میزان فسفر سرم در طول آبستنی نسبت به مادیانهای غیرآبستن در مجموع کاهش مییافت. تغییرات میزان پتاسیم سرم درمطالعه حاضراختلاف معنیداری بین دوگروه آبستن وغیرآبستن رانشان داد (05/0>p). مقدار پتاسیم سرم در مادیانهای آبستن نسبت به غیرآبستن کاهش یافته و کمترین غلظت پتاسیم، در آبستنی متوسط مشاهده گردید. درمطالعه انجام شده، در مادیانهای غیرآبستن ودردورههای مختلف آبستنی، میزان مس و آهن سرم تغییرات معنیداری نداشت، اما میزان روی سرم، در گروههای مورد مقایسه اختلاف معنیداری را نشان داد، این در حالی بود که بالاترین میزان روی، در طی آبستنی سبک مشاهده شد. نتیجهگیرینهایی: بهغیر از فسفر، پتاسیم و روی سایر شاخصهای معدنی سرم به دنبال آبستنی تغییرات چندانی را از خود نشان نمیدهند. اگرچه ارتباط میان این تغییرات و آبستنی میتواند نتیجه روندهای فیزیولوزیک آبستنی باشد، ولی در این میان نمیتوان سایر عوامل مؤثر همچون تعداد زایمانهای انجام شده، سن، تغذیه، فصل، شرایط اقلیمی و سایر عوامل را از نظر دور داشت. لذا بررسی دورهای این پارامترها در مراحل مختلف آبستنی میتواند در کنترل رخدادهای آبستنی در اسب مفید واقع شود.
اسب
ماکرومینرال
میکرومینرال
آبستنی
سرم
2015
06
22
181
187
https://jvr.ut.ac.ir/article_53745_2c01d8eca5aca8925fa15198a5484c2c.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1394
70
2
تغییرات هورمونهای تیروئیدی در فصل تولیدمثل گربه کوسه لکه دار (Chiloscyllium punctatum) در خلیج فارس
رحمان
علیمی
احمد
سواری
عبدالعلی
موحدی نیا
محمد
ذاکری
نگین
سلامات
زمینه مطالعه: گربه کوسه لکهدار (Chiloscyllium punctatum) یکی از ماهیان غضروفی آبهای خلیج فارس میباشد. هدف: با وجود مطالعات درباره تأثیر هورمونهای تیروئیدی بر روی تولید مثل ماهیان استخوانی، هدف از این مطالعه بررسی نقش این هورمونها در تولیدمثل کوسه ماهیان میباشد. روش کار: در این تحقیق تعداد 36 قطعه گربه کوسه لکهدار شامل 17 قطعه در فصل پاییز (زمان قبل از تولید مثل) و 19 قطعه در فصل بهار (زمان تولید مثل) از خور درویش در شمال خلیج فارس با استفاده از تور گوشگیر صید شدند. پس از صید کوسهها ابتدا از ماهیان خونگیری به عمل آمده و سپس مورد توزین، بیومتری و شماره گذاری قرار گرفتند. جهت اندازهگیری غلظت هورمونهای تیروئیدی سرم از روش الایزا استفاده گردید. نتایج: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که غلظت هورمونهای تیروئیدی در فصل پاییز در بین دو جنس نر و ماده اختلاف معنیداری وجود ندارد (05/0<p)، اما بین غلظتهای هورمونی کوسههای صید شده در فصل پاییز با کوسههای صید شده در فصل بهار اختلاف معنیداری مشاهده گردید (05/0>p). از طرف دیگر، با دسته بندی کوسهها به گروههای مختلف طولی مشخص شد که غلظت این هورمونها در بین کوسههای بزرگتر نسبت به کوسه کوچکتر افزایش معنیداری وجود داشت (05/0>p). نتیجهگیرینهایی: نتیجه قابل توجه این پژوهش، افزایش غلظت هورمونهای تیروئیدی در فصل تولیدمثل نسبت به فصل غیر تولیدمثل میباشد، به طوری که احتمالاً برای تکوین تخم در کوسههای ماده غلظت هورمون T4 خون افزایش چشمگیری مییابد.
گربه کوسه لکهدار (Chiloscyllium punctatum)
خلیج فارس
فصل تولیدمثل
هورمونهای تیروئیدی
2015
06
22
189
194
https://jvr.ut.ac.ir/article_53746_6c99dacba26fac746d8637b34e811d0d.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1394
70
2
اثر سطوح مختلف اسانس درمنه دشتی (Artemisia sieberi) بر خصوصیات مورفولوژی روده، جمعیت میکروبی و سیستم ایمنی در جوجههای گوشتی
شکوفه
غضنفری
مسعود
ادیب مرادی
فرزانه
رحیمی نیت
زمینه مطالعه: اسانسها به عنوان محرکهای رشد نقش مهمی در بهبود فلور میکروبی و خصوصیات مورفولوژیکی روده و سیستم ایمنی در جوجههای گوشتی دارند. هدف: هدف از تحقیق حاضر، بررسی سطوح مختلف اسانس درمنه دشتی بر مورفولوژی روده، جمعیت میکروبی سکوم و سیستم ایمنی در جوجههای گوشتی بود. روش کار: از 200 قطعه جوجه یک روزه سویه رأس (308) در قالب طرح کاملاًً تصادفی با 5 تیمار و 4 تکرار به مدت 42 روز استفاده شد. تیمارهای آزمایشی شامل شاهد (جیره پایه)، سطوح مختلف اسانس درمنه دشتی (mg/kg100، 200 و 300 + جیره پایه) و mg/kg600 آنتی بیوتیک فلاووفسفولیپول + جیره پایه بودند. در 42 روزگی، خصوصیات مورفولوژی و جمعیت میکروبی روده و سیستم ایمنی از طریق اندازهگیری وزن بورس و طحال و اندازهگیری پادتن تولیدی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج: تیمار اسانس درمنه دشتی در سطح mg/kg300 و تیمار آنتی بیوتیک بیشترین جمعیت لاکتوباسیل و کمترین جمعیت اشرشیاکلی را در بین تیمارهای آزمایشی داشتند (0001/0>p). تیمارهای اسانس درمنه دشتی و آنتی بیوتیک بیشترین ارتفاع پرز را در بخش دئودنوم نسبت به تیمار شاهد داشتند (01/0>p). ضخامت لایه اپیتلیوم و تعداد سلولهای گابلت در تیمارهای اسانس درمنه دشتی و آنتی بیوتیک در تمامی بخشهای روده کوچک کمتر از تیمار شاهد بود (05/0>p). از نظر عمق کریپت و نسبت ارتفاع پرز به عمق کریپت اختلاف معنیداری بین تیمارها مشاهده نشد. تیمار اسانس درمنه دشتی در سطح mg/kg300 دارای بیشترین مقدار تیتر نیوکاسل بود (01/0< p). نتیجه گیری نهایی: افزودن اسانس درمنه دشتی در سطح mg/kg300 به جیره غذایی جوجههای گوشتی میتواند در تثبیت میکروفلورای مفید (لاکتوباسیل) و کاهش باکتریهای مضر (اشرشیاکلی) سکوم مؤثر باشد.
تیتر آنتی بادی
درمنه دشتی
جوجه گوشتی
لاکتوباسیل
ارتفاع پرز
2015
06
22
195
202
https://jvr.ut.ac.ir/article_53747_643f724b926b2e6ffbf3442ca15728aa.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1394
70
2
مطالعه هیستومورفومتری تخمدان ماهی کپور نقرهای (Hypophthalmichthys molitrix) در دو گروه سنی
نعیم
عرفانی مجد
مهرزاد
مصباح
سارا
رحیمی زرنه
زمینه مطالعه: بلوغ جنسی ماهی کپور نقرهای در یک میانگین سنی وسیعی بین 8-2 سالگی قرار دارد که این دامنه وسیع بلوغ جنسی به شرایط محیطی به خصوص فوتوپریود و درجه حرارت محیط وآب بستگی دارد. هدف: تعیین وضعیت بلوغ و شناسایی ساختار بافتی تخمدان ماهی کپور نقره ای در دو گروه سنی 2 و 4 سال در شرایط آب و هوایی استان خوزستان میباشد. روشکار: تخمدان 20 ماهی کپور نقرهای ماده در دو گروه سنی شامل گروه سنی 2 ساله با تعداد 10 عدد ماهی میانگین طولی Cm 33/1± 46 و میانگین وزنی g09/0±1050، و گروه سنی 4 ساله با تعداد 10 عدد ماهی میانگین طولیCm 64/3± 86 و میانگین وزنی g800±5460 مورد مطالعه قرار گرفت. جهت مطالعه هیستومورفومتریک، پس از ثبوت به روش معمول تهیه مقاطع بافتی، برشهایی به ضخامت µ 5 تا 6 تهیه و مورد رنگ آمیزی هماتوکسیلین- ائوزین و PAS قرار گرفتند. نتایج: تخمدان ماهیان گروه سنی 2 ساله،، تیغههایی از کپسول به نام تیغههای تخمکزا به داخل تخمدان کشیده شده و حاوی سلولهای جنسی اولیه، اووگونی و فولیکولهای کروماتین نوکلئولوس، پری نوکلئولوس و کورتیکال آلوئولوس میباشند که سلولهای اووگونی بیشترین درصد سلولی موجود در این تیغهها را تشکیل میدهند. تخمدان گروه سنی 2 ساله، فاقد فولیکول در مراحل زردهای و بالغ بود. در تخمدان ماهیان گروه سنی 4 ساله، رشد و تکامل فولیکولی تا تشکیل فولیکولهای زردهای و بالغ ادامه یافته و بیشترین نوع فولیکولهای تخمدانی را تشکیل میدهند. در قطر فولیکول، اووسیت، هسته اووسیت و تعداد هستکها در بین گروههای سنی 2 و 4 ساله، اختلاف معنیداری وجود دارد. ضخامت زونا پلوسیدا در انتهای مرحله کورتیکال آلوئوس (µ 11/1±53/1) و در فولیکول بالغ به بیشترین ضخامت خود (µ 21/0 ±88/6) رسید. نتیجهگیرینهایی: در شرایط آب و هوایی استان خوزستان تخمدان ماهیان گروه سنی 2 ساله، نابالغ ولی تخمدان ماهیان گروه سنی 4 ساله، بالغ میباشند.
کپور نقره ای (Hypophthalmichthys molitrix)
هیستومورفومتری
تخمدان
2015
06
22
203
211
https://jvr.ut.ac.ir/article_53748_87f934890b0a4ff95f495f1f40284c8f.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1394
70
2
تأثیر جیره های حاوی سطوح مختلف خارمریم (Silybum marianum) و دانه هایی با سرعت تجزیه متفاوت بر قارچ های شکمبه گاومیش خوزستان
زینب
نیک زاد
مرتضی
چاجی
خلیل
میرزاده
طاهره
محمدآبادی
محسن
ساری
زمینه مطالعه: شناخت پتانسیلهای دامی و گیاهی هر منطقه راهی برای جبران کمبود منابع علوفهای و استفاده بهینه از منابع خوراکی آن کشور میباشد، خارمریم از جمله گیاهان دارویی است که برای دامهای بومی خوزستان مصرف علوفهای نیز دارد. هدف: تحقیق حاضر با هدف مطالعه تأثیر جیرههای حاوی مقادیر مختلف خارمریم بر فعالیت قارچها و کل میکروارگانیسمهای شکمبه گاومیش خوزستان در جیرههای حاوی دانه با سرعت تجزیه شکمبهای متفاوت انجام شد. روش کار: اثر جیرههای حاوی سطوح مختلف خارمریم (DMرg/kg 0، 100 و 200) بر کل میکروارگانیسمها و قارچهای شکمبهی گاومیش با استفاده از روشهای مختلف مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج: پتانسیل و نرخ تولید گاز جیرههای آزمایشی توسط کل میکروارگانیسمها تفاوت معنیداری نداشت. پتانسیل و نرخ تولید گاز جیرههای آزمایشی توسط قارچهای شکمبه گاومیش تفاوت معنیدار داشت و در جیرههای حاوی خارمریم افزایش یافتند (05/0>p). در جیره بر پایه جو افزودن خارمریم باعث افزایش عددی قابلیت هضم ماده خشک و NDF گردید در حالی که در جیره بر پایه ذرت، باعث کاهش ناچیز هضم ماده خشک و NDF شد. در محیط کشت اختصاصی قارچها، قابلیت هضم NDF، در هر دو جیره پایه در زمان 9 روز و کل دوره تحت تأثیر جیرههای حاوی خارمریم قرار گرفت و با افزایش سطح خارمریم، هضم NDF کاهش یافت (05/0>p). صرف نظر از نوع جیره پایه، قابلیت هضم NDF (05/0<p) و ماده خشک (05/0>p) در هر دو جیره پایه در زمان 6 روز، با ازدیاد مقدار خارمریم افزایش داشت. نتیجهگیرینهایی: در کل استفاده از خارمریم اثر منفی بر میکروارگانیسمها و هضم مواد مغذی توسط آنها نداشت، بنابراین نتایج نشان میدهد که میتوان از خارمریم تا 20% جیره گاومیش بدون اثرات منفی بر هضم و تخمیر توسط کل میکروارگانیسمها و قارچها استفاده کرد.
جو
ذرت
تولید گاز
کشت اختصاصی قارچ های شکمبه
هضم دو مرحله ای
2015
06
22
213
225
https://jvr.ut.ac.ir/article_53749_e321bcd6ba2b95137bf1a8e2750b621e.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1394
70
2
تأثیر اسانس مرزه خوزستانی بر pH پس از کشتار و پتانسیل آنتی اکسیداتیو عضله سینه مرغ گوشتی تحت تنش گرمایی
حشمت اله
خسروی نیا
مسعود
علیرضایی
صدیقه
قاسمی
شیما
نعمتی
زمینه مطالعه: تأمین منابع آنتی اکسیدانی از طریق خوراک یا آب برای مرغ گوشتی ضمن کاهش اثرات زیانبار رادیکالهای آزاد در بدن پرنده متأثر از تنش گرمایی، به افزایش پتانسیل آنتی اکسیداتیو و پایداری لیپیدها در بافتهای مختلف کمک میکند. هدف: این مطالعه به منظور بررسی تأثیر اسانس مرزه خوزستانی (Satureja khuzistanica) بر تغییرات پس از کشتار pH و پتانسیل آنتی اکسیداتیو عضله سینه در مرغ گوشتی اجرا شد. روش کار: تعداد 720 قطعه جوجه یکروزه سویه آرین تهیه و اثر شش تیمار آزمایش شامل سطوح mg/L0، 200، 300، 400 و 500 اسانس مرزه خوزستانی و mg/L500 پلی سوربات-80 در آب آشامیدنی، در 6 تکرار (شامل 20 پرنده)، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی، طی 42 روز بررسی شد. فعالیت آنزیم کاتالاز (با استفاده از روش کینتیکی)، گلوتاتیون پراکسیداز و سوپراکسید دیسموتاز (با استفاده از کیتهای راندوکس) بوسیله اسپکتروفتومتر اندازه گیری شد. میزان پراکسیداسیون لیپید با سنجش میزان مواد واکنش دهنده با تیوباربیتوریک اسید (TBARS) به روش شیمیایی در عضله سینه انجام گرفت. نتایج: وزن سینه، pH اولیه و نهایی عضله سینه مرغ در سن 42 روزگی، تحت تأثیر افزودن اسانس مرزه به آب آشامیدنی قرار نگرفت (05/0>p). سطوح بالاتر از mg/L200 اسانس مرزه، میزان TBARS موجود در عضله سینه را به طور معنیداری کاهش داد (05/0<p). فعالیت آنزیم کاتالاز در عضله سینه پرندگان دریافت کننده آب حاوی اسانس، بالاتر از گروههای شاهد بود. فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز در عضله سینه مرغهای دریافت کننده سطوح mg/L400 و 500 اسانس مرزه به طور معنیداری بالاتر از مرغهای دریافت کننده آب فاقد اسانس بود (05/0<p). افزودن اسانس مرزه به آب تا سطح mg/L400 باعث افزایش میزان فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز عضله سینه گردید (05/0<p). نتیجه گیری نهایی: افزودن اسانس مرزه خوزستانی به آب آشامیدنی مرغ گوشتی تحت تنش گرمایی، با افزایش فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدان و کاهش پراکسیداسیون لیپید، موجب افزایش پتانسیل آنتی اکسیداتیو عضله سینه مرغ میشود.
عضله سینه
تنش گرمایی
آنتی اکسیدان فیتوژنیک
مرزه خوزستانی
2015
06
22
227
234
https://jvr.ut.ac.ir/article_53750_c4da7235aa2ec415a76e541e1756d0a4.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1394
70
2
بررسی ایمونوهیستوشیمی یک مورد تومور شبه کارسینوئید کبدی در سگ
سعید
حصارکی
بهروز
یحیایی
کتایون
مومنی ازندریانی
سلولهای نورواندوکرین از سلولهای ترشح کننده پپتیدها و آمینها میباشند که با منشأ اندودرمال در بسیاری از ارگانها و بافتها بخصوص دستگاه تنفسی ودستگاه گوارشی حضور دارند. کارسینوئید، توموری برخاسته از سیستم نورواندوکرینی منتشر است که در انسان وحیوانات بسیار نادر میباشد. در این گزارش وجود تومور با استفاده از روش ایمنوهیستوشیمی تأیید میگردد. مورد گزارش یک قلاده سگ نر 10 ساله نژاد مخلوط است که بدلیل کاهش وزن شدید، بی اشتهایی، استفراغ مکرر، بیحالی و غش ارجاع گردید. سطح سرمی آنزیمهای ALT و AST بسیار بالاتر از حد طبیعی بود و در عین حال علائمی نظیر کم خونی و لوکوسیتوز نیز مشاهده گردید. در رادیولوژی تودههای کوچک و بزرگ با دانسیته بالا در کبد، نواحی اطراف کبد و نیز محوطه شکمی و سینهای تشخیص داده شد. در کالبد گشایی تودههای ندولی یا بزرگ چند لوبی متعدد با قوام سخت مشاهده گردید که البته مجاری صفراوی خارج کبدی و کیسه صفرا را تحت تأثیر قرار نداده بود. متاستاز در ریهها، کلیهها، گرههای لنفاوی مزانتریک و بیضهها نیز مشاهده گردید. در زیر میکروسکوپ نوری توده مورد نظر حاوی تجمعاتی از سلولهایی یکدست با هستههایی گرد تا بیضی، هیپرکروماتیک و سیتوپلاسمی دانه دار و ائوزینوفیلیک بود که آرایش گل رزی (rosette formation) و ترابکولار داشت. همچنین استرومای فیبرووسکولار فراوانی این ترابکولها را از یکدیگر جدا نموده بود. در بررسی ایمونوهیستوشیمی سلولهای نئوپلاستیک با مارکرهای NSE و پروتئین S100، مثبت و توسط سیناپتوفیزین، کروموگرانین A، CEA،CD34، CK20،AE1/AE3 وآنتی ژن هپاتوسیتی (HA) منفی گردیدند. منفی بودن HA،CEA و CD34 به ترتیب، احتمال هپاتوسلولار کارسینوما، کولانژیو کارسینوما و ریشه عروقی یا اجداد خونساز بودن تومور مورد مطالعه را به حداقل میرساند. منفی بودن CK20، آدنوکارسینومای متاستاتیک را بطور کامل رد میکند، درحالیکه مثبت شدن پروتئین S100 و NSE دال بر شبه کارسینوئید بودن تومور مذکور است. منفی بودن کروموگرانین A نیز نمیتواند به تنهایی دلیلی بر رد کارسینوئید باشد. به طور کل بهره گیری از روش ایمونوهیستوشیمی در تشخیص تفریقی این تومور مفید میباشد.
شبه کارسینوئید
سگ
ایمونوهیستوشیمی
کبد
2015
06
22
235
240
https://jvr.ut.ac.ir/article_53751_c258d76b88d2648d656fdbba1d6ee3a8.pdf