2024-03-29T15:15:13Z
https://jvr.ut.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=7578
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1394
70
4
بررسی صداهای غیر طبیعی قلبی بوسیله فونوکاردیوگرافی و مقایسه آن با یافته های اکوکاردیوگرافی در سگ
یارا
تمبرچی
داریوش
شیرانی
سارنگ
سروری
مجید
مسعودی فرد
زمینه مطالعه: یکی از مهمترین بیماریهای قلبی در سگها، نارسایی دریچه ای بوده که به وسیله روشهای کمک تشخیصی از قبیل فونوکاردیوگرافی(phonocardiography) ، اکوکاردیوگرافی (echocardiography) و ... قابل ارزیابی می باشند. هدف: هدف از این مطالعه بررسی نارسایی های دریچه ای قلبی بوسیله دو تکنیک فونوکاردیوگرافی و اکوکاردیوگرافی و همچنین استفاده کاربردی از تکنیک فونوکاردیوگرافی در تشخیص نارسایی های دریچه ای قلبی می باشد.روش کار: تعداد 180 قلاده سگ ارجاعی به بیمارستان حیوانات کوچک دانشکده دامپزشکی با سن بالای 5 سال مورد معاینه قرار گرفتند. از این تعداد، 30 مورد بیمار قلبی تشخیص داده شد که پس از سمع قلب و ضبط صدای سوفل (murmur)قلبی و بررسی آن بوسیله فونوکاردیوگرافی مورد معاینه اکوکاردیوگرافی انجام گرفت. بوسیله فونوکاردیوگرافی نوع عارضه دریچه ای و محل آن را مشخص کرده و پس از عمل اکوکاردیوگرافی یافته های حاصل از این دو تکنیک با هم مقایسه شد. نتایج: در تمامی این 30 بیمار که صدای قلبی آنها ضبط و بررسی گردید، سوفل ها از نوع سیستولیک بوده و نارسایی دریچه میترال (mitral insufficiency)و عارضه برگشت خون(mitral regurgitation) از این دریچه تشخیص داده شد. پس از انجام اکوکاردیوگرافی، در 28 بیمار نارسایی دریچه میترال تایید شده که از این تعداد در یک بیمار علاوه بر نارسایی میترال، نارسایی دریچه سه لتی (Tricuspid insufficiency) و تنگی دریچه پولمونری(Pulmonary stenosis) نیز تشخیص داده شده است. در دو بیمار عارضه ای مبنی بر وجود هرگونه بیماری قلبی از جمله نارسایی دریچه ای دیده نشده است. نتیجه گیری نهایی: با توجه به نتایج به دست آمده از این مطالعه توصیه می شود به منظور تشخیص اولیه نارسایی دریچه ای و محل آن از تکنیک فونوکاردیوگرافی استفاده شود و به منظور تعیین روند بیماری و پیگیری پیشرفت عارضه، اکوکاردیوگرافی صورت گیرد.
اکوکاردیوگرافی
فونوکاردیوگرافی
نارسایی دریچه ای
2015
12
22
357
362
https://jvr.ut.ac.ir/article_56454_f92f37ae33972eae00e1710e4d147a4a.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1394
70
4
مطالعه جدایههای اشریشیاکلی مدفوعی تولید کننده بتالاکتامازهای ESBLs و AmpC در طیور و کارگران مرغداریهای اطراف تهران
فاطمه
دره گیرایی
بهار
نیری فسایی
مسعود
آل بویه
زمینه مطالعه: AmpC و ESBL به عنوان بتالاکتامازهای وسیعالطیف وابسته به پلاسمید عامل اصلی مقاومت برخی باکتریها مخصوصاً انتروباکتریاسهها به سفالوسپورینهای وسیعالطیف بوده و نهایتاً شکست درمانی، افزایش هزینههای درمان در انسان و ضررهای اقتصادی در صنعت طیور را در پی خواهد داشت. هدف: هدف این مطالعه بررسی و غربالگری جدایههای اشریشیاکلی تولیدکننده آنزیمهای ESBL و AmpC در مدفوع طیور و کارگران طیور مربوطه میباشد. روش کار: در این مطالعه 500 نمونه سواپ کلوآک از جوجههای گوشتی مربوط به پنچ مرغداری اطراف تهران و 25 نمونه سواپ رکتال از کارگران همان مرغداریها جمعآوری و با کشت در محیط مک کانکی و تستهای بیوشیمیایی مربوطه، تایید جدایههای اشریشیاکلی انجام گردید. حساسیت جدایهها توسط روش انتشار دیسک به 12 آنتی بیوتیک (طبق پیشنهادهای CLSI) تعیین گردید و برای تأیید جدایههای ESBL از دو دیسک سفتازیدیم و سفتازیدیم- کلاولانیک اسید و از دیسکهای سفوکسیتین و سفوکسیتین- EDTA نیز جهت تعیین جدایههای AmpC استفاده گردید. دادههای مقاومت آنتیبیوتیکی با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون مربع کای تجزیه و تحلیل شدند. جدایههای تولیدکننده ESBL توسط PCR جهت حضور ژنهای کد کننده بتالاکتامازهای TEM، CTX-M و SHV مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج: در مجموع 467 جدایه اشریشیاکلی از 9/88% نمونهها جدا گردید به طوریکه 92% جدایههای طیور و 7/72% جدایههای کارگران الگوی مقاومت دارویی چندگانه (MDR) نشان دادند. فنوتیپ مقاومت ESBL در 5/5% (26) جدایههای طیور تعیین گردید در حالیکه در بین هیچکدام از جدایههای کارگران مشاهده نگردید. شش جدایه حامل هر دو ژن TEM و CTX-M بودند در حالیکه 5 جدایه فقط برای ژن TEM و یک جدایه برای CTX-M تایید شدند. 6/88% از جدایههای ESBL مثبت برای تولید AmpC تایید فنوتیپی شدند. نتیجهگیرینهایی: با توجه به اینکه سفالوسپورینها در جوجههای گوشتی در ایران استفاده نمیگردند بنابراین جداسازی جدایههای اشریشیاکلی مدفوعی تولیدکننده بتالاکتامازهای وسیعالطیف میتواند نشان دهنده انتقال ژنهای مقاومت مربوطه از طریق پلاسمیدهای حامل و یا دیگر عوامل متحرک ژنتیکی در بین انتروباکتریاسهها باشد.
AmpC
جوجههای گوشتی
EDTA
اشریشیاکلی
بتالاکتامازهای وسیع الطیف
کارگران مرغداری
2015
12
22
363
370
https://jvr.ut.ac.ir/article_56455_df346a137154313788457e15b4d77b5f.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1394
70
4
شیوع سرمی آنتی بادیهای ضد بروسلا در جمعیت گوسفند و بز جنوب استان کرمان در سال 1391
جهانگیر
کبوتری
حمید
شریفی
افسانه
یوسف زاده
خوبیار
مشایخی
مطهره
خوشکام
نرجس
افشاری پور
زمینه مطالعه: بروسلوز یکی از مهمترین بیماریهای واگیردار بین انسان و دام میباشد، که امروزه تعداد زیادی از جمعیت دامی و عده بی شماری از جمعیت انسانی از عوارض ناشی از آن رنج میبرند. هدف: بر آورد شیوع آنتی بادیهای ضد بروسلا در سطح حیوان و گله در شهرستانهای منطقه جنوب استان کرمان. روش کار: این مطالعه مقطعی در دامداریهای 7 شهرستان این منطقه طراحی گردید و 300 گله در این منطقه و از هر گله 10 نمونه گوسفند یا بز به طورتصادفی انتخاب گردیدند. از مجموع3000 نمونه خون اخذ شده 2952 نمونه مورد آزمایش رزبنگال قرارگرفتند و بر روی نمونههای مثبت آزمایشهای رایت و2-ME انجام گرفت. جهت تجزیه وتحلیل دادهها از آمار توصیفی و رگرسیون لجستیک با استفاده از نرم افزار آماری Stata نسخه 1/11 استفاده گردید. نتایج: شیوع سرمی آنتی بادیهای ضد بروسلا در حیوانات مورد مطالعه 4/6% و در گلههای مورد مطالعه 3/25% برآورد گردید. بین وضعیت ابتلا و نوع دام تفاوت معنیداری مشخص گردید و شانس ابتلا گوسفندان نسبت به بزها 12/2 برابر بود. نتیجه گیری نهایی: شیوع بروسلوز در این منطقه در سطح حیوان و گله قابل توجه است که علاوه بر اهمیت آلودگی این بیماری در این منطقه توصیه میشود جهت کنترل و مبارزه با این بیماری با اختصاص بودجه بیشتری به سازمان دامپزشکی کشور بیماری در جمعیت حیوانی کنترل گردد.
آنتی بادیهای ضد بروسلا
شیوع سرمی
گوسفند و بز
2015
12
22
371
375
https://jvr.ut.ac.ir/article_56456_4eafcaf7f6766ed117b4c45c3e376485.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1394
70
4
بیان ژن هورمون ادیپونکتین و گیرندههای آن در هیپوتالاموس و هیپوفیز گاو هلشتاین در طول سیکل فحلی
محمدرضا
تابنده
ارسلان
حسینی
مهدی
صائب
مجتبی
کافی
ناهید
کبیری
زمینه مطالعه: ادیپونکتین یکی از مهمترین ادیپوسیتوکاینهای بافت چربی است که بواسطه گیرندههای AdipoR1 و AdipoR2 در تنظیم باروری جنس نر و ماده نقش دارد. اخیرا بیان ژنهای سیستم ادیپونکتین و نقش تنظیمی منفی آن بر محور هیپوفیز- هیپوتالاموس به تأیید رسیده است. هدف: در حال حاضر اطلاعاتی در مورد بیان ادیپونکتین و گیرندههای آن در محور هیپوفیز – هیپوتالاموس در دامهای اهلی در دسترس نمیباشد. در این مطالعه برای اولین بار بیان ژنهای سیستم ادیپونکتین در مراحل مختلف سیکل فحلی گاو در بافتهای هیپوفیز و هیپوتالاموس مورد مطالعه قرار گرفت. روش کار: نمونهگیری از بافتهای هیپوفیز و هیپوتالاموس از گاوهای هلشتاین ماده در کشتارگاه بعمل آمد. تعیین مراحل مختلف سیکل استروس (پرو استروس، مت استروس، ابتدای لوتئال، انتهای لوتئال) بر اساس ارزیابی ماکروسکوپی تخمدانها و رحم انجام گرفت. ارزیابی کمی بیان ژنهای ادیپونکتین و گیرندههای آن با استفاده از آزمون PCR در زمان حقیقی کمی (qPCR Probe Maste Kit) و بر اساس روش مقایسه ای ΔΔCt-2 انجام شد. مقادیر هورمونهای استروژن و پروژسترون با استفاده از روش الیزا اندازهگیری شد. نتایج: نتایج این مطالعه نشاندهنده بیان ادیپونکتین و گیرندههای آن در بافتهای مورد مطالعه بود. بالاترین بیان ادیپونکتین در بافتهای مورد مطالعه در فاز لوتئال مشاهده شد درحالیکه حداقل میزان بیان ادیپونکتین مربوط به دوره پرو استروس بود. تغییر معنیداری در بیان گیرنده 1 در طول سیکل فحلی در بافتهای مورد مطالعه مشاهده نشد. بالاترین میزان بیان گیرنده 2در مرحله پرو استروس و کمترین میزان آن مربوط به اواخر فاز لوتئال بود. بین تغییرات ادیپونکتین در بافتهای مورد مطالعه با استروژن ارتباط منفی و با پروژسترون ارتباط مثبت وجود داشت. نتیجهگیرینهایی: بر اساس یافتههای این تحقیق در خصوص بیان پایین ادیپونکتین در پرو استروس و نتایج سایرین مبنی بر اثر منفی ادیپونکتین بر ترشح هورمون LH از هیپوفیز میتوان نتیجهگیری نمود که ممکن است ادیپونکتین بر عملکرد محور هیپوفیز-هیپوتالاموس در گاو در طول سیکل فحلی نقش تنظیمی داشته باشد.
ادیپونکتین
گاو
سیکل فحلی
هیپوفیز
هیپوتالاموس
2015
12
22
377
386
https://jvr.ut.ac.ir/article_56457_e54d0f14218ab032f846c2c1ae4a96c4.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1394
70
4
تغییرات بیان ژنی برخی پروتئینهای متابولیکی فعال در اپیتلیوم شکمبه برههای پرواری تغذیه شده با روغن و موننسین
حمیدرضا
میرزایی الموتی
سعیده
مرادی
آرمان
رزازیان
محمدطاهر
هرکی نژاد
زمینه مطالعه: نشخوارکنندگان تغذیه شده با جیرههای غلاتی در معرض بروز ناهنجاریهای گوارشی از جمله اسیدوز هستند که میتواند آثار زیان بار اقتصادی بالایی داشته باشد. هدف: مطالعه اثر افزودن موننسین و مخلوط روغنهای گیاهی و دریایی به جیرههای غنی از غلات روی بیان ژنی آنزیمهای درگیر در مسیرهای متابولیک تکثیر و کارکرد سلولهای اپیتلیالی شکمبه. روش کار:22 رأس بره نر افشاری با میانگین وزنی ( kg8 ± 45) در قالب طرح کاملاً تصادفی با جیره غلاتی حاوی 80 % کنسانتره و 20 % علوفه به مدت 21 روز عادت دهی شدند. پس از دوره عادت پذیری برهها به مدت 8 هفته به 3 جیره آزمایشی شامل:1)جیره غلاتی بدون مواد افزودنی، 2) جیره غلاتی و mg 30 موننسین برای هر بره در روز و 3 ) جیره غلاتی و مخلوط روغنهای غیر اشباع ( g40 روغن ماهی و g60 روغن آفتابگردان) اختصاص داده شدند. در پایان دوره پرواربندی تمام برهها کشتار شدند و نمونههای اپیتلیوم از قسمت شکمی شکمبه برای سنجش تغییرات در بیان mRNA ژنی گرفته شدند و بررسی بیان ژنهای MCT1، MCT4، HMGCS1 و HMGCS2 توسط Real Time PCR؛ انجام شد. نتایج: بیان mRNA ژنهای درگیر در سنتز پروتئینهای ناقل اسیدهای چرب فرار (MCT1 و MCT4) در بافت اپیتلیوم برههای تغذیه شده با جیره غلاتی و موننسین در مقایسه با شاهد تنظیم افزایشی داشت و در برههای تغذیه شده با جیره غلاتی و روغن در مقایسه با شاهد تنظیم کاهشی داشت (P<0.001). اضافه کردن روغن و موننسین به جیره غلاتی به ترتیب سبب افزایش و کاهش بیان mRNA ایزوفرم سیتوزولی آنزیم هیدروکسی متیل گلوتاریل کوآنزیم آ سنتاز (HMGCS1) شد(P<0.001). بیان mRNA ایزوفرم میتوکندریایی این آنزیم (HMGCS2) در بافت اپیتلیوم شکمبه برههای تغذیه شده با جیرههای مکمل شده با روغن و موننسین نسبت به شاهد به ترتیب بدون تغییر و افزایش نشان داد(P<0.001). نتیجهگیری نهایی: نتایج این پژوهش نشان داد افزودن موننسین و روغن به عنوان ابزاری تغذیهای برای کاهش اسیدوز سبب تغییر در بیان mRNA پروتئینهای انتقال دهنده اسیدهای چرب فرار و آنزیمهای محدود کننده در سنتز کلسترول و اجسام کتونی در اپیتلیوم شکمبه شد.
موننسین
روغن غیر اشباع
اسیدوز
اپیتلیال شکمبه
بیان ژن
2015
12
22
387
393
https://jvr.ut.ac.ir/article_56458_279cc0be29721c23b256f96149f1164d.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1394
70
4
جستجوی ژنومی بروسلا در گاوهای سرم مثبت استان چهارمحال و بختیاری
محمد رضا
محزونیه
حمیدرضا
مهری
حسن
صیدی سامانی
امیر
مومنی
علی
شکوهی
خدیجه
خاکسار
محمد
اسدی
مرضیه
صفرپور
فاطمه
یک تنه
پیام
نیک پور
زمینه مطالعه: بروسلوز یکی از مهمترین بیماریهای مشترک انسان ودام در خاورمیانه و ایران میباشد. هدف: هدف از انجام این مطالعه جستجوی ژنومی بروسلا در گاوان سروپوزیتیو بود. روش کار: برای انجام این تحقیق در طی سالهای 1391-1392، از 28519 رأس گاو خونگیری انجام شد. سپس نمونهها توسط تستهای رز بنگال، رایت و 2 - مرکاپتو اتانول از نظر حضور آنتیبادی ضد بروسلا، غربالگری شدند. نمونههای با تیتر آنتی بادی برابر یا بیشتر از 80 و40 به ترتیب در تستهای رایت و 2 – مرکاپتو اتانول به عنوان نمونه مثبت تلقی و کشتار شدند. بافتهای عقدههای لنفی، کبد و کلیه از 122 مورد از گاوهای کشتار شده جمعآوری شد. بیضه حیوانات نر نیز گرفته شد. نمونههای سروپوزیتیو با مجموعهای از پرایمرهای اختصاصی برای بروسلا آبورتوس، بروسلا ملیتنسیس و سویههای واکسن Rev1 و RB51 توسط آزمون PCR تست شدند. نتایج: نتایج تستهای سرولوژی نشان داد که 450 نمونه در تست رزبنگال مثبت هستند و 447 نمونه در تست رایت دارای تیتر آنتی بادی ≥1:80 هستند و 389 نمونه، در تست 2MEمثبت میباشند. نتایج PCR نشان داد که 46 مورد (37/7%) از 122 نمونه از نظر حضور توالی نوکلئوتیدی خاص بروسلا مثبتاند یا به عبارتی عفونت فعال داشته و به باکتری جنس بروسلا آلوده بودند، در حالی که 62/3 % از نمونهها منفی بودند. از بین موارد مثبت، 2 مورد (4/35%) به بروسلا ملیتنسیس،2 مورد (4/35%) به سویه واکسن Rev1 و 42 مورد (91/3%) به بروسلا آبورتوس آلوده بودند. نتیجه گیری نهایی: همان طور که انتظار میرود اکثر گاوها با گونه آبورتوس آلوده هستند. موارد آلوده با سویههای واکسن Rev1 و B.melitensis احتمالاً به دلیل پرورش گوسفند و بز در محیط نگهداری گاوها میباشد. اما 62/3 % از دامهای سروپوزیتیو در آزمون PCR به بروسلا آلوده نبودند که میتواند به دلیل بروز واکنش متقاطع در تستهای سرولوژی و یا برانگیخته شدن سیستم ایمنی و حذف باکتری از اندامهای داخلی باشد.
گاو
بروسلا
PCR
سرولوژی
2015
12
22
395
401
https://jvr.ut.ac.ir/article_56459_6c479d27601906c2e6d3946c91014fd1.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1394
70
4
مطالعه مقایسه ای منحنی رشد فیبروبلاست های جدا شده از پوست نواحی اندام حرکتی و گردن اسب
محمد رضا
آقچه لو
سید مهدی
قمصری
محمد مهدی
دهقان
داریوش
سعادتی
زمینه مطالعه: فیبروبلاستها یکی از سلولهای مهم در التیام زخمها هستند. این سلولها بستر مناسب را جهت مهاجرت کراتینوسیتها و انقباض زخم ایجاد میکنند. التیام زخم در ناحیه پایین اندام حرکتی اسب با تأخیر میباشد که یکی از دلایل آنرا رشد و تکثیر زیاد فیبروبلاستها میدانند که منجر به ایجاد بافت جوانهای اضافی در زخمهای این ناحیه میشوند. هدف: این مطالعه به منظور مقایسه منحنی رشد و تکثیر فیبروبلاستهای جدا شده از پوست نواحی اندام حرکتی و گردن اسب صورت پذیرفت. روش کار: تعداد 5 رأس اسب با یافتههای طبیعی آزمایشگاهی و بالینی انتخاب شدند. دو نمونه تمام ضخامت پوست به روش استریل از ناحیه جانبی گردن و دیگری از قسمت جانبی اندام حرکتی (ناحیه متاکارپ) در هر اسب برداشت شد، سپس نمونهها با PBS شسته شده و با قیچی ریز شده و در داخل فلاسک 25 کشت سلولی برده شدند. بعد از چسبیدن نمونهها به فلاسک،cc5 محیط کشت اضافه شد. بعد خروج تعداد کافی سلولها از بافتهای چسبیده به کف فلاسک سلولها پاساژ داده شدند و بعد از رشد وتکثیر کافی سلولها مجددا پاساژ داده شده و به میزان 10هزار سلول در هر گوده یک پلیت 24 تایی برده شدند. بعد از 48 ساعت تا 8 روز، روزانه سه گوده تریپسینه شده و تعداد سلولهای هر گوده شمارش و درصد قابلیت زیستی سلولها تعیین شد و به این صورت تعداد سلولهای زنده به دست آمد. نتایج: منحنی رشد فیبروبلاستهای جدا شده از نواحی اندام حرکتی و گردن کشیده شده و مقایسه آماری بین سلولها صورت پذیرفت که تفاوت معنیداری در تعداد سلولهای زنده مشاهده نگردید، ولی تفاوت در قابلیت زیستی این سلولها معنیدار است. میانگین زمان دوبرابر شدن جمعیت سلولی در ناحیه گردن 73/31 ساعت و در ناحیه اندام حرکتی 4/26 ساعت است که البته از نظر آماری این تفاوت معنیدار نبوده است. نتیجه گیری نهایی: به نظر میرسد با توجه به تفاوت در درصد قابلیت زیستی، مرگ برنامهریزی شده در فیبروبلاستهای ناحیه گردن منظم تر از ناحیه اندام حرکتی است.
اندام حرکتی
تک سمی
فیبروبلاست
2015
12
22
403
410
https://jvr.ut.ac.ir/article_56460_679f16bc0848c41b44b1a122adec0e7e.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1394
70
4
بررسی کالبد شناختی تصاویر سی تی اسکن و توپوگرافی اندامهای غیر تنفسی حفره سلومی در لاکپشت برکهای اروپایی (Emys orbicularis)
امید
زهتاب ور
علیرضا
وجهی
زهرا
طوطیان
امیر
رستمی
بهادر
شجاعی
زمینه مطالعه: خزندگان و خصوصاً لاکپشتانی که هم در خشکی و هم در آب زندگی میکنند، دارای سازگاریهای ویژهای هستند. بسیاری از افراد لاکپشتان را به عنوان حیوان خانگی نگهداری میکنند. بنابراین اطلاعات کالبدشناسی در مورد لاکپشتان باید افزایش یابد و برای اهداف درمانی مورد استفاده قرار گیرد. یکی از انواع آنها لاکپشت برکهای اروپایی (Emys orbicularis) است که بیشتر دستگاههای حیاتی بدن در داخل فضای محفوظ لاک قرار گرفتهاند و به همین دلیل به طور عادی توسط دامپزشکان قابل معاینه نیستند. روشهای غیر تهاجمی تصویر برداری تشخیصی میتوانند فراهم کننده اطلاعات دقیق مربوط به این اندامها باشند. هدف: این مطالعه با هدف ارائه اطلاعات کامل توپوگرافی و شیوه قرارگیری اندامهای غیر تنفسی حفره سلومی در لاکپشت برکهای اروپایی با استفاده از روش لایهنگاری رایانهای (سی تی اسکن) و روشهای معمول کالبدشناسی انجام شد. روش کار: ده لاکپشت نر و ماده بالغ انتخاب شدند. تمامی اسکنها به وسیله اسکنر دو دتکتوره انجام شد. در بررسیهای کالبدشناسی سه لاکپشت نر و سه لاکپشت ماده تشریح و دو نمونه دیگر از هر جنس به صورت عرضی برش داده شدند. نتایج: در این مطالعات تفاوتهایی در شیوه قرارگیری اندامها مانند معده، کیسه صفرا، کبد و قلب با سایر گونهها مشاهده شد. علاوه براین توپوگرافی اندامها در دو حالت، گردن جمع شده و باز توصیف شد. جمع شدن گردن، بر روی شیوه قرارگیری اندامهایی مانند مری، معده، کبد و قلب تأثیر گذار بود. نتیجه گیری نهایی: در این مطالعه نمای عمومی ساختارهای غیر تنفسی حفره سلومی لاکپشت برکهای اروپایی به وسیله سی تی اسکن و به صورت ماکروسکوپیک مورد بررسی قرار گرفت و تفاوتهای مهمی با سایر گونهها یافت شد.
کالبدشناسی
حفره سلومی
سی تی اسکن
لاکپشت برکهای اروپایی
اندامهای غیر تنفسی
2015
12
22
411
418
https://jvr.ut.ac.ir/article_56461_e920ba14d80f0a3cb6b314c33d944b6d.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1394
70
4
بررسی آناتومی تاندونها و لیگامانهای ناحیه کف دستی متاکارپ الاغ آناتولی و مقایسه آن با اسب
محمد ناصر
ناظم
سیدمحسن
سجادیان
زمینه مطالعه: مهمترین تاندونها و لیگامانهای عبوری از ناحیه کف دستی متاکارپ تک سمیها به ترتیب تاندون خم کننده سطحی انگشت، تاندون خم کننده عمقی انگشت و لیگامان معلقه میباشد که همگی در مکانیسم ایستایی ایفای نقش میکنند. هدف: به دست آوردن اطلاعات دقیق آناتومیکی ناحیه کف دستی متاکارپ الاغ آناتولی و مقایسه آن با اطلاعات موجود در اسب، هدف انجام این مطالعه میباشد. روشکار: در این مطالعه، 14 رأس الاغ آناتولی بدون هرگونه سابقه لنگش انتخاب و پس از کشتار به روش انسانی، تاندونها و لیگامانهای اندام حرکتی قدامی آنها در ناحیه کف دستی متاکارپ، در هر دو دست چپ و راست مورد مطالعه آناتومیکی قرار گرفت. از طرفی دست 4 رأس اسب نیز انتخاب و تاندونها و لیگامانهای آن با ساختارهای مذکور در دست الاغ آناتولی مقایسه شد. نتایج: نتایج به دست آمده نشان داد که تاندونهای خم کننده سطحی و عمقی انگشتان و نیز لیگامان معلقه، در هر دو گونه مشابه بوده اما تاندون عضله خم کننده سطحی الاغ آناتولی، در ناحیه کف دستی متاکارپ دارای لیگامانی اضافی بود که از فاسیای عمقی کانال مچی، در ناحیه کف دستی آغاز و به تاندون عضله خم کننده سطحی انگشت متصل میگشت. نتیجه گیری نهایی: دومین لیگامان اضافی تاندون عضله خم کننده سطحی در اسبهای این مطالعه و سایر منابع مربوط به اسب دیده و گزارش نشده است. نتایج حاصل از این مطالعه در تشخیص و درمان لنگشهای احتمالی این نژاد الاغ، برای رادیولوژیستها و جراحان، حائز اهمیت و ارزش کاربردی خواهد بود.
الاغ آناتولی
اسب
عضله خم کننده سطحی انگشت
دومین لیگامان اضافی عضله خم کننده سطحی انگشت
2015
12
22
419
424
https://jvr.ut.ac.ir/article_56462_f32c815b8ee60a34e843525007d84f86.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1394
70
4
بررسی مورفومتریک و مولکولی انگل ژیروداکتیلوس کوبایاشی در ماهی طلایی (Linnaeus, 1758)رCarassius auratus
شیلا
امیدظهیر
حسینعلی
ابراهیم زاده موسوی
پرویز
شایان
الهه
ابراهیم زاده آبکوه
همایون
محمودزاده
زمینه مطالعه: ماهیها همواره در معرض عوامل بیماریزای مختلف هستند که در این میان انگلها نقش مهمی دارند. انگل ژبروداکتیلوس از شاخه کرمهای پهن و از جمله انگلهای خارجی تک میزبانه مهم ماهیهای پرورشی و آزاد آبهای شیرین، شور و ماهیهای زینتی محسوب میشود که میتواند سبب ایجاد بیماری و خسارات اقتصادی قابل توجهی گردد. انگل ژیروداکتیلوس در بین ماهیهای زینتی به ویژه در خانواده کپورماهیان بسیار شایع است. هدف: در این مطالعه انگل ژیروداکتیلوس بر اساس ویژگیهای مورفومتریک و مولکولی در ماهی طلایی مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: انگل ژیروداکتیلوس از سطح بدن، پوست، بالهها و آبشش نمونههای ماهی طلایی پس از انتقال به آزمایشگاه توسط گسترش مرطوب جداسازی گردید و توسط میکروسکوپ نوری مورد بررسی قرار گرفت. ویژگیهای ریخت شناسی هریک از انگلها با اندازهگیری قسمتهای مختلف اپیستهاپتور انگل (قلاب مرکزی، قلابک حاشیهای، میله پشتی و میله شکمی) انجام شد. جهت بررسی مولکولی گونه انگل ژیروداکتیلوس، پرایمر بالادست، در ناحیه 8/5 ژن RNA ریبوزومی ('3'CGATCATCGGTCTCTCGAAC'5) و پرایمر پایین دست، در ناحیه ITS2 ژن RNA ریبوزومی ('3'TTAAGGAAGAACCACTAGAG'5) برای تکثیر DNA گونههای انگل ژیروداکتیلوس به روش PCR، طراحی گردید. نتایج: ویژگیهای ریختی گونه انگل ژیروداکتیلوس با استفاده از کلیدهای تشخیصی Yamaguti در سال1961 بررسی گردید، سپس توالی به دست آمده از انگل مورد نظر با توالیهای ثبت شده انگل ژیروداکتیلوس در ژن بانک مورد مقایسه قرار گرفت و نهایتاً انگل ژیروداکتیلوس کوبایاشی شناسایی گردید. نتیجه گیری نهایی: استفاده از نتایج بررسی مورفومتریک همراه با نتایج مولکولی، بهترین روش دستیابی به شناسایی صحیح گونههای جدید این انگل میباشد.
ماهی طلایی
ژیروداکتیلوس کوبایاشی
ریخت شناسی مولکولی
2015
12
22
425
432
https://jvr.ut.ac.ir/article_56463_f76021a91e4b23ac6e3d094c6f3fd185.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1394
70
4
بوم شناسی حلزونهای خانواده لیمنه ایده و تأثیر برخی شاخصهای شیمیایی بر پراکنش آنها در زیستگاههای آبی استان آذربایجان غربی
عباس
ایمانی باران
محمد
یخچالی
رضا
ملک زاده ویایه
بهارک
صحت نیا
رضا
درویش زاده
زمینه مطالعه: گونههای مختلفی از حلزونهای پولموناتای آب شیرین خانوادۀ لیمنهایده به عنوان میزبان واسط ترماتودهای دی ژه نهآ در دنیا و ایران مطرح میباشند. هدف: از اهداف این تحقیق بوم شناسی حلزونهای لیمنه ایده و تأثیر متغیرهای فیزیکی و شیمیایی آب بر پراکنش و تراکم جمعیتی آنها بود. روش کار: حلزونهای لیمنه ایده به روش تصادفی خوشهای از 16 منبع آبی استان آذربایجان غربی جمعآوری و شناسایی شدند. آب زیستگاهها نیز نمونه برداری و آنالیز شیمیائی گردیدند. نتایج: گونههای مختلف حلزونهای لیمنهایده در زیستگاههای تحت مطالعه به جز در فصل زمستان، پراکنش مشابهی در آبهای با جریان آرام نهرها یا تالابهای با آب راکد داشتند. تراکم حلزونهای لیمنهآ اوریکولاریا، لیمنهآ گدروزیانا و لیمنهآ استاگنالیس در دو نیمه سال در بین ایستگاههای مختلف اختلاف معنیدار داشت. غلظت نیترات و کلسیم به ترتیب با تراکم و اندازه حلزونها همبستگی نسبتاً بالایی داشتند. در حالی که همبستگی بین نیتریت یا فسفات با تراکم جمعیتی و یا اندازه حلزونها وجود نداشت. نتیجه گیری نهایی: نتایج بیانگر تأثیر فصل، شاخصهای فیزیکی و شیمیایی بر پراکنش و تراکم جمعیتی حلزونها در استان بود که میتوانند برای اجرای برنامههای کنترلی بر ضد ترماتودهای انگلی در منطقه مفید باشند.
بوم شناسی
لیمنهایده
حلزون
2015
12
22
433
440
https://jvr.ut.ac.ir/article_56464_431bc167c35c8d5746af1a29c925f25c.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1394
70
4
بررسی ماکروسکوپی و میکروسکوپی سارکوسیستوزیس در نشخوارکنندگان کشتارگاه شهریار در سال 91-92
زهره
علی بیگی
صادق
رهبری
ناصر
حقوقی راد
سهیلا
نیسی
زمینه مطالعه: آلودگی به سارکوسیستیس یکی از شایع ترین عفونتهای تک یاخته ای مشترک بین انسان و دام میباشد که توسط گونههای مختلف سارکوسیستیس ایجاد میشود. هدف: با توجه به اهمیت بهداشتی این انگل، در این مطالعه میزان آلودگی به کیستهای ماکروسکوپی و میکروسکوپی سارکوسیستیس در گاو و گوسفند ذبح شده در کشتارگاه شهریار مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روش کار: در این مطالعه 138 لاشه گاو و 138 لاشه گوسفند بطور تصادفی انتخاب شده و نمونههایی از مری، دیافراگم، قلب، زبان، عضله جوشی و بین دنده ای آنها تهیه و به منظور یافتن کیستهای ماکروسکوپی و میکروسکوپی، لاشه و نمونههای تهیه شده به دو روش مشاهده مستقیم (ماکروسکوپی) و گسترش فشاری(Dab smear) مورد بررسی قرار گرفتند. اساس تشخیص کیستهای میکروسکوپی، تهیه گسترش فشاری از نمونهها و سپس رنگ آمیزی آنها با گیمسا و مشاهده میکروسکوپی برادی زوآیتهای انگل بوده است. نتایج: با بررسی لاشه و نمونهها هیچ گونه کیست ماکروسکوپی مشاهده نگردید. در روش گسترش فشاری 48/93% از گاوها و 95/86 % از گوسفندان مورد بررسی ، از نظر وجود کیستهای میکروسکوپی مثبت تشخیص داده شدند. همچنین اختلاف آماری معنیداری بین میزان آلودگی در عضلات مختلف، مشاهده گردید (0.05<p). نتایج: برطبق نتایج حاصل قلب و مری، بیشترین و زبان، کمترین میزان آلودگی را دارا بودند. در گاو و گوسفند آلودگی در جنس نر بیشتر از ماده مشاهده شد. در گاو آلودگی با سن اختلاف معنیداری نداشت ولی در گوسفند آلودگی در سن زیر یکسال بیشتر از سایر سنین بود. نتیجهگیرینهایی: با توجه به آلودگی بالای گوشتهای مورد بررسی به تک یاخته سارکوسیستیس و با توجه به اهمیت بهداشتی این انگل، توصیه میشود از مصرف گوشتهای گاو و گوسفند بصورت نیم پز و کبابی اجتناب گردد و همچنین اقدامات پیشگیرانه در کشتارگاه از قبیل: بررسیهای دقیق تر لاشهها و حذف موضعی یا کلی لاشهها در کشتارگاه ، انجام شود.
گاو
گسترش فشاری
سارکوسیستیس
گوسفند
2015
12
22
441
445
https://jvr.ut.ac.ir/article_56465_11c4b932283cccd4cca88ff0319ec3b4.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1394
70
4
اثر عصاره آویشن شیرازی (Boiss Zataria multiflora) و پونه (Mentha pulegium L) بر تغییرات فاگوسیتوز، لیزوزیم، انفجار تنفسی و گلبولهای خون در ماهی قزلآلای رنگینکمان (Oncorhynchus mykiss)
پریا
اکبری
محبوبه
قرقانی
محمد سعید
فریدونی
زمینه مطالعه: بهبود کارایی سیستم ایمنی ماهی یکی از روشهای پیشگیری از بیماریها و تحریک رشد میباشد. هدف: هدف از این تحقیق، بررسی اثر تجویز خوراکی عصاره آویشن شیرازی (BoissZataria multiflora) و پونه (.Mentha pulegium L) بر تغییرات لیزوزیم، فاگوسیتوز، انفجار تنفسی و گلبولهای سفید و قرمز خون ماهی قزلآلای رنگینکمان (Oncorhynchus mykiss) با میانگین وزنی g10±100 بود. روش کار: 210 قطعه ماهی در قالب یک طرح تصادفی شامل 7 تیمار و 3 تکرار برای هر تیمار بهمدت 14 روز متوالی مورد تغذیه قرار گرفتند. تیمارها شامل یک جیره پایه آزمایش (گروه شاهد) و سطوح mg/kg20،50 و 100 برای عصارههای آویشن شیرازی و پونه بود. شمارش گلبولهای سفید /قرمز خون ( به روش لام نئوبار)، فعالیت لیزوزیم سرم (یه روش کدورت سنجی)، فعالیت فاگوسیتوز (به روش فاگوسیتوز سلول مخمر) و انفجار تنفسی ( به روش احیاء نیتروبلو تترازولبوم) بافت رأس کلیه ماهیها پس از پایان روز 14 مورد سنجش قرار گرفت. نتایج: نتایج حاصل از این تحقیق، نشان داد که بیشترین میزان فعالیت فاگوسیتوزی و انفجار تنفسی در گروه تغذیه شده با غلظت mg/kg50 عصاره آویشن شیرازی مشاهده شد و نسبت به گروه شاهد اختلاف معنیداری داشته است (05/0>p). بیشترین تعداد گلبول سفید و میزان فعالیت لیزوزیم در گروه تغذیه شده با غلظت mg/kg100 آویشن شیرازی مشاهده شد (05/0>p). ولی گلبولهای قزمز در بین گروه شاهد و گروههای تیمار تفاوت معنیداری را نشان نداد (05/0<p). همچنین بیشترین میزان فعالیت فاگوسیتوزی در گروه تغذیه شده با غلظت mg/kg100 عصاره پونه مشاهده شد (05/0>p). ولی میزان فعالیت لیزوزیم، تعداد گلبولهای قرمز و سفید خون و میزان انفجار تنفسی در بین گروه شاهد و گروههای تیمار تفاوت معنیداری را نشان ندادند (005/0<p). نتیجهگیرینهایی: براساس نتایج حاضر، غلظت mg/ kg50 و100 عصاره آویشن شیرازی و غلظت mg/kg100 عصاره پونه تأثیر مثبتی بر تحریک سیستم ایمنی ذاتی در ماهی قزلآلای رنگینکمان دارد. اما اثر عصاره آویشن شیرازی) با غلظت mg/kg100 بهتر ازعصاره پونه است.
سیستم ایمنی
پونه
قزلآلای رنگینکمان
فعالیت فاگوسیتوز
آویشن شیرازی
2015
12
22
447
454
https://jvr.ut.ac.ir/article_56466_afaeafd89d2839fe176c48a791e2d7c1.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1394
70
4
بررسی تأثیرعصاره گیاهان جغجغه، تاتوره و استبرق بر سه گونه باکتری بیماریزای ماهی
نرجس
سنچولی
مهین
ریگی
زمینه مطالعه: استفاده مکرر از آنتی بیوتیکها در زمینههای مختلف (دامپزشکی و پزشکی) ظهور و بروز پدیده مقاومت را در باکتریهای بیماریزا بهبود میبخشد. با توجه به مشکل مقاومت میکروبی، نیاز فوری به کشف داروهای جدید و درمانهای جایگزین برای کنترل بیماریهای باکتریایی در زمینه آبزی پروری وجود دارد. هدف: هدف از این مطالعه، بررسی اثرات ضد باکتریایی عصارههای متانولی و هگزانی گیاهان دارویی جغجغه (Prosopis farcta)، تاتوره(Datura stramunium L) و استبرق (Calotropis procera L)، بر باکتریهای بیماریزای مهم ماهی از جمله آئروموناس هیدروفیلا (Aeromonas hydrophila)، یرسینیا راکری (Yersinia ruckeri) و استرپتوکوکوس اینیایی (Streptococcus iniae) است. روش کار: عصاره گیری با استفاده از دستگاه روتاری(تقطیر در خلا) انجام شد. برای تعیین حداقل غلظت مهار رشد (MIC) از روش استاندارد رقیق سازی در محیط مایع استفاده شده و میزان حداقل غلظت باکتری کشی(MBC) با استفاده از مقادیر MIC هر عصاره تعیین شد. نتایج: نتایج نشان داد که قو ی ترین عصاره، عصاره متانولی میوه جغجغه بر هر سه باکتری مورد مطالعه با میزان MIC ، MBC، به ترتیب mg/mL25،50 بود. حساس ترین باکتری نسبت به عصارههای متانولی و هگزانی گیاهان، باکتری استرپتوکوکوس اینیایی بوده و باکتری آئروموناس هیدروفیلا و یرسینیا راکری مقاوم بودند و عصارههای مورد بررسی، خواص ضد باکتریایی قوی تری بر باکتری گرم مثبت در مقایسه با باکتریهای گرم منفی داشتند. نتیجه گیری نهایی: بر طبق نتایج به دست آمده به نظر میرسد که استفاده از عصاره متانولی میوه جغجغه برای درمان بیماریهای باکتریایی در آبزی پروری مؤثر باشد.
فعالیت ضد باکتریایی
عصاره هگزانی
عصاره متانولی
2015
12
22
455
462
https://jvr.ut.ac.ir/article_56467_378eff309b451dae8beb48e60b7d0942.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1394
70
4
ااثرات ترکیبی مخمر ساکارومایسس سرویزیا و آسپرژیلوس نایجر بر پارامترهای هماتولوژی و بیوشیمیایی سرم خون فیل ماهیان جوان پرورشی (Huso huso)
احمد
حسن پور فتاحی
حجت الله
جعفریان
علیرضا
خسروی
زمینه مطالعه: امروزه پروبیوتیکها به عنوان مکملهای غذایی میکروبی جایگزینی مناسب برای آنتیبیوتیکها تعریف میشوند که میتوانند شاخصهای سلامتی میزبان را تحت تأثیر قرار دهند. هدف: این تحقیق اثرات ترکیبی مخمر ساکارومایسس سرویزیا و آسپرژیلوس نایجر را بر پارامترهای هماتولوژی و بیوشیمیایی سرم خون فیل ماهیان جوان مورد بررسی قرار داد. روش کار: این مطالعه در قالب یک طرح کاملاًً تصادفی با 4 تیمار و 3 تکرار بر روی بچه فیل ماهیان پرورشی با میانگین وزنی (± خطای استاندارد) g81/2±8/31 انجام شد. بچه ماهیان به صورت تصادفی در 12 حوضچه فایبرگلاس با تراکم 30 قطعه ماهی در هر تانک توزیع گشته و با جیرههای غذایی حاوی (Cells/g) 106×2 در تیمار اول، (Cells/g) 106×4 در تیمار دوم، (Cells/g) 106×6 در تیمار سوم و جیره پایه بدون پروبیوتیک در گروه شاهد به مدت 8 هفته تغذیه شدند. نتایج: جیره غذایی مکمل سازی شده با غلظت (Cells/g) 106×6 در تیمار سوم، بطور معنیداری پارامترهای بیوشیمایی سرم خون را بهبود داد (05/0>p)، با این حال پارامترهای هماتولوژی در تیمارهای تحت تأثیر جیرههای مکمل سازی شده با پروبیوتیک تفاوت معنیداری را با گروه شاهد نشان ندادند (05/0<p). بررسی نتایج بدست آمده از فاکتورهای رشد نیز حاکی از بهبود این شاخصها در تیمارهای آزمایشی تغذیه شده با پروبیوتیک در مقایسه با گروه شاهد بود. نتیجهگیرینهایی: یافتههای این پژوهش نشان داد که بکارگیری ترکیبی ساکارومایسس سرویزیا و آسپرژیلوس نایجر در سطوح مورد مطالعه میتواند موجب بهبود عملکرد برخی از پارامترهای بیوشیمیایی نظیر فاکتورهای متابولیتی، ایمنی، آنزیمها و الکترولیتهای سرم خون فیل ماهیان جوان شود. براساس نتایج بدست آمده پیشنهاد میشود که غلظت بکار رفته در تیمار سوم به عنوان یک محرک ایمنی برای فیل ماهیان جوان پرورشی بکار گرفته شود.
آسپرژیلوس نایجر
سرم خون
هماتولوژی
بچه فیل ماهی
ساکارومایسس سرویزیا
2015
12
22
463
473
https://jvr.ut.ac.ir/article_56468_a36a662dea8d5c2fdb73ae6d79f29a8b.pdf