2024-03-29T18:20:30Z
https://jvr.ut.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=9208
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1397
73
4
بررسی تغییرات هیستوپاتولوژیک ناشی از تجویز عصاره منتا اسپیکاتا در پانکراس رتهای دیابتی شده با آلوکسان
سونیا
ساهویه
عباس
جواهری وایقان
محمود
احمدی همدانی
زمینه مطالعه: با توجه به گسترش روز افزون ابتلا به دیابت و وجود آثارجانبی نامطلوب در استفاده گسترده از داروهای سنتتیک، تحقیقات زیادی در جهت جایگزینی ترکیبات طبیعی با آثار بیولوژیک مشابه انجام میگیرد. هدف: هدف از این تحقیق مطالعه تغییرات هیستوپاتولوژیک در پانکراس رتهای دیابتی شده با آلوکسان و مقایسه اثر عصاره آبی منتا اسپیکاتا و گلیبنکلامید بر این تغییرات در جزایر لانگرهانس در این حیوانات است. روش کار: تعداد 24 قطعه رت نر نژاد ویستار در چهار گروه شامل گروههای سالم(کنترل منفی)، دیابتی(کنترل مثبت)، دیابتی تیمار شده با2mg/kg گلیبنکلامید(داروی استاندارد ضد دیابت) و دیابتی تیمار شده با 300mg/kg عصاره آبی برگ منتا اسپیکاتا توزیع شدند. القاء دیابت از طریق تزریق داخلصفاقی آلوکسانمونوهیدرات (150mg/kg ) انجام گرفت. کلیه تیمارها روزانه و از طریق گاواژ به مدت 21 روز بر روی رتهای دیابتی انجام شد. پس از دوره تیمار از بافت پانکراس همه رتها مقاطع میکروسکوپی تهیه شده و رنگآمیزیهای هماتوکسیلین _ ائوزین و گوموری انجام گرفت. پس از بررسیهای کیفی و ثبت تغییرات بوجود آمده در جزایر لانگرهانس، تراکم کل سلولها و تراکم سلولهای بتا در واحد سطح جزایر و نسبت مساحت جزایر به مساحت زمینه میکروسکوپی مورد بررسی قرار گرفت. دادهها با آزمونهای آنالیز واریانس یک طرفه و تست تعقیبی توکی با نرم افزار آماری SPSS تحلیل شدند. نتایج: یافتههای آماری نشان دادند که عصاره آبی منتا اسپیکاتا در حیوانات دیابتی باعث کاهش گلوکز خون شده و از نظر ممانعت از تخریب سلولهای بتا در جزایرلانگرهانس تفاوت معنیداری با گلیبنکلامید ندارد. نتیجهگیری نهایی: عصاره آبی منتا اسپیکاتا به علت داشتن خواص آنتیاکسیدانی قوی میتواند مانع اثر تخریبی شدید رادیکالهای آزاد برروی سلولهای بتا جزایر لانگرهانس شود. بر این اساس در صورت تایید در تحقیقات تکمیلی در مورد مصرف دراز مدت این عصاره، میتوان از آن به عنوان جایگزینی برای داروهای شیمیایی استفاده کرد.
آلوکسان
منتا اسپیکاتا
سلول بتا
پانکراس
گلیبنکلامید
2018
12
22
383
391
https://jvr.ut.ac.ir/article_69353_b919baa1d94f1e1aa7b7407746808548.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1397
73
4
تأثیر سطوح مختلف بیوفلاک بر کیفیت آب، عملکرد رشد و بازماندگی پست لارو میگوی وانامی (Litopenaeus vannamei)
حسین
آدینه
محمد
هرسیج
زمینه مطالعه: در سالهای اخیر، استفاده از بیوفلاک بهعنوان یک روش پرورشی برای حفظ کیفیت آب و کاهش هزینه غذای مصرفی در محیط پرورش میگو قابل توجه است. هدف: هدف از این مطالعه بررسی اثرات استفاده از سطوح مختلف بیوفلاک بر کیفیت آب، عملکرد رشد و بازماندگی پست لارو میگوی وانامی پرورش یافته بدون تعویض آب است. روش کار: پست لاروها با میانگین وزنی و طولی بهترتیب mg 85/0± 48/7 و mm 49/0± 23/9 در 15 تانک با حجم L 40 و تراکم 10 پست لارو در لیتر ذخیرهسازی شدند. سطوح مختلف بیوفلاک بهعنوان منبع غذایی به آب مخازن آزمایشی اضافه شد: تیمار 0B (100% کنسانتره)، تیمار 75B (75 % بیوفلاک+ 25% کنسانتره)، تیمار 50B (50% بیوفلاک+ 50% کنسانتره)، تیمار 25B (25% بیوفلاک+ 75% کنسانتره) و تیمار 100B (100% بیوفلاک). طول انجام دوره آزمایش 28 روز بود. نتایج: سطح آمونیاک کل در تیمار 25B نسبت به دیگر تیمارها کاهش نشان داد (05/0>P). سطح نیترات بطور معنیداری در تیمار 25B و 50B نسبت به دیگر تیمارهای در روز 28 آزمایش کاهش یافت (05/0>P). در پایان آزمایش، نتایج نشان داد که رشد و بازماندگی میگو در تیمار 25B (بترتیبmg 20/32± 23/301 و 56/81%) نسبت به دیگر تیمارها افزایش داشت (05/0>P). غلظت کل مواد جامد معلق در تیمارها در طول دوره آزمایشی افزایش داشت. نتیجهگیری نهایی: نتایج این مطالعه نشان داد که جایگزینی 25 % بیوفلاک (25B) با غذای کنسانتره میتواند عملکرد رشد و کیفیت آب محیط پرورش میگو را بهبود بخشد.
میگوی پاسفید
سیستم بیوفلاک
پارامترهای رشد
بهرهوری تغذیه
کیفیت آب محیط پرورش
2018
12
22
393
401
https://jvr.ut.ac.ir/article_69454_a09cef0556cd85b6ec8086db955a25c1.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1397
73
4
تأثیر فرآوری جیرههای غذایی حاوی ارقام جو بر خصوصیات مورفولوژیکی، فعالیت آنزیمی و غلظت اسیدهای چرب فرار روده باریک و لیپیدهای سرم خون جوجه های گوشتی
علی محمد
هوشمندی
اکبر
یعقوبفر
محمد
بوجارپور
سمیه
سالاری
زمینه مطالعه: ارقام جو دارای مقادیر متفاوتی از مواد ضد تغذیهای بوده که اثرات منفی بر اکوسیستم روده طیور دارند و غلظت کلسترول خون را کاهش میدهند. هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر فرآوری جیرههای غذایی حاوی ارقام جو بر برخی خصوصیات مورفولوژیکی، فعالیت آنزیمی ، غلظت اسیدهای چرب فرار دستگاه گوارش و غلظت لیپیدهای سرم خون جوجههای گوشتی صورت گرفت. روش کار: آزمایش به روش فاکتوریل 2×2×3 و در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی اجرا گردید. فاکتورهای مورد بررسی شامل ارقام جو (فجر، ریحانه و یوسف) ، شکل فیزیکی خوراک (آردی و پلت) و سطح آنزیم (g/kg 0 و 05/0 ماده خشک) بودند. از تعداد 972 قطعه جوجه گوشتی سویه راس درقالب12 تیمار، 3 تکرار و 27 قطعه جوجه به ازای هر تکرار استفاده گردید. نتایج: میزان فعالیت آنزیمهای آمیلاز ژژونوم، لیپاز پانکراس وpH تحت تأثیر اثرات اصلی ( به استثنای واریته) و اثرات متقابل قرار گرفت (0.05>P). فرآوری (پلت نمودن، افزودن آنزیم و یا ترکیبی از پلت و آنزیم) جیرههای حاوی واریتههای مختلف جو، بویژه جیرههای حاوی جو واریته ریحانه سبب کاهش میزان ویسکوزیته محتویات گوارشی (0.05>P) و افزایش غلظت اسیدهای چرب فرار و درصد نسبی اسید استیک و اسید بوتیریک شد (0.05>P). تغذیه پرندگان با جیرههای حاوی جو واریته فجر، جیرههای پلت و یا جیرههای حاوی آنزیم، میزان گلوگز ، کلسترول و HDL خون را کاهش داد (0.05>P). نتیجه گیری نهایی: با توجه به اینکه جو واریته ریحانه در مقایسه با سایر واریتهها میزان پلی ساکاریدهای غیر نشاستهای محلول پایین تری داشت، لذا این واریته به فرآوری و افزودن آنزیم پاسخ مناسبتری نشان داد و سبب بهبود خصوصیات مورفولوژیکی روده باریک گردید.
فرآوری
ارقام جو
جوجه های گوشتی
فعالیت آنزیمی
مورفولوژی روده باریک
2018
12
22
403
418
https://jvr.ut.ac.ir/article_69447_1c47e373039fde53e62588e289d7273a.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1397
73
4
تأثیر افزودن بذر، عصاره و گیاه خارمریم بر فراسنجههای خونی و پاسخ ایمنی جوجه های گوشتی تغذیه شده با جیره آلوده به آفلاتوکسین
مجتبی
افشین
نظر
افضلی
محسن
مجتهدی
عباس
محمدی
زمینه مطالعه: آفلاتوکسینها سموم قارچی طبیعی هستند که سبب تضعیف سیستم ایمنی و آسیب به کبد میگردند. هدف: اثر پودر بذر، عصاره و پودر گیاه کامل خارمریم در کاهش اثرات منفی تغذیه جیره آلوده به آفلاتوکسین بر فراسنجههای خونی و پاسخ ایمنی جوجههای گوشتی بررسی شد. روش کار: از 192 قطعه خروس یک روزه سویه راس 308 به مدت 35 روز در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با شش تیمار، چهار تکرار و هشت قطعه پرنده در هر تکرار استفاده گردید. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از: 1) تیمار شاهد سالم، 2) شاهد آلوده به آفلاتوکسین، 3) شاهد آلوده + 5/0% پودر بذر خارمریم، 4) شاهد آلوده + 1% پودر گیاه خارمریم، 5) شاهد آلوده + ppm 600 عصاره گیاه خارمریم، 6) شاهد آلوده + ppm 1000 عصاره گیاه خارمریم. نتایج: تیمارهای آزمایشی اثر معنیداری بر کلسترول، لیپوپروتئین با چگالی بالا، لیپوپروتئین با چگالی پایین، آلکالینفسفاتاز، لاکتاتدهیدروژناز، آسپارتاتآمینوترانسفراز و ایمنوگلوبولینهای M و G خون جوجههای گوشتی نداشتند. تیمار شاهد آلوده موجب افزایش معنیدار غلظت پلاسمایی آلانینآمینوترانسفراز در مقایسه با تیمار شاهد سالم گردید (05/0≥P). افزودن 5/0% پودر بذر خارمریم، 1% پودر گیاه خارمریم و ppm 1000 عصاره گیاه خارمریم به جیره آلوده سبب کاهش معنیدار غلظت پلاسمایی آلانینآمینوترانسفراز در مقایسه با شاهد آلوده شد (05/0≥P). جیره آلوده حاوی 1% پودر خارمریم موجب افزایش معنیدار عیار پادتن علیه چالش SRBC در مقایسه با شاهد سالم و شاهد آلوده گردید (05/0≥P). نتیجهگیری نهایی: براساس نتایج این پژوهش، پودر گیاه خارمریم به میزان یک درصد در مقایسه با دیگر افزودنیهای مورد آزمایش به منظور کاهش و یا حذف عوارض منفی آفلاتوکسین بر فراسنجههای خونی و پاسخ ایمنی جوجههای گوشتی قابل توصیه است.
آفلاتوکسین
آلانین آمینو ترانسفراز
جوجه گوشتی
خارمریم
فراسنجه های خونی
2018
12
22
419
425
https://jvr.ut.ac.ir/article_69516_e0a1396cf27502b397606361fd3f4ca2.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1397
73
4
بررسی تاثیر زمان و ظرف بر خصوصیات فیزیکوشیمیایی عسل های تولیدی استان کردستان
هومن
خان بابائی
محمد
خضری
حمید رضا
بهمنی
صالح
صالحی
زمینه مطالعه: عسل یک محصول غذایی فوقالعاده و دارای خواص درمانی است. از سوی دیگر کیفیت عسل میتواند در اثر عوامل مختلف دچار تغییر شود. هدف: هدف از انجام این تحقیق آزمایش خصوصیات فیزیکوشیمیایی عسل تولیدی در چهار جهت جغرافیایی استان کردستان در دورههای مختلف نگهداری و ظروف مختلف نگهداری بود. روش کار: در این تحقیق کلاً 96 نمونه عسل از 4 زنبورستان در مناطق مختلف استان تهیه شد و در ظروف مختلف و دورههای مختلف زمانی در دمای C°5/3±5/25 نگهداری گردید. پس از آمادهسازی نمونهها، ویژگیهای رطوبت، قندهای احیاء کننده، ساکارز، pH، اسیدیته، نسبت فروکتوز به گلوکز، خاکستر، دیاستاز و هیدروکسیمتیلفورفورال مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج: نتایج به دست آمده نشان داد که میانگین کل رطوبت، قندهای احیاء کننده، ساکارز، pH، اسیدیته، نسبت فروکتوز به گلوکز و خاکستر، به ترتیب 79/13% ، 67/77 %، 22/2%، 86/3 ، meq/kg 39/21، 09/1% و 13/0% بود. بررسی کیفی نشان داد دیاستاز در نمونهها وجود داشت ولی هیدروکسیمتیلفورفورال وجود نداشت. با افزایش زمان نگهداری، نسبت فرکتوز به گلوکز و اسیدیته به طور معنیداری افزایش یافتند، لیکن رطوبت و pH به طور معنیداری کاهش پیدا کردند (05/0>P). ظروف مختلف اثر معنیداری بر خواص فیزیک وشیمیایی عسل تولیدی نداشتند. نتیجهگیری نهایی: بهطورکلی میتوان اعلام نمود که مقایسه مقادیر به دست آمده با استانداردهای موجود نشان داد که کیفیت نمونههای عسل مورد بررسی مطلوب و در حد استاندارد بود. همچنین بر اساس نتایج این تحقیق، عسل تولیدی استان را میتوان به مدت 9 ماه در حد کیفیت قابل قبول در دمای اتاق و ظروف مختلف نگهداری کرد.
خواص فیزیکوشیمیایی
ظرف
عسل
زمان
نگهداری
2018
12
22
427
434
https://jvr.ut.ac.ir/article_69488_e1d2c931d3b2fd9b214ef0c1dba1f8b3.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1397
73
4
بررسی پارامترهای اکسیداسیون چربی فیلههای پیش پخته ماهی قزلآلای رنگینکمان (Oncorhynchus mykiss) تیمار شده با اسانس زیره سبز (Cuminum cyminum) در دمای C°ا18–
فهیمه
توریان
محمد
ریحانی
زلیخا
شیروانی
زمینه مطالعه: امروزه به منظور افزایش مدت زمان ماندگاری مواد غذایی پیش پخته، از اسانسهای گیاهی با خاصیت آنتی اکسیدانی استفاده میگردد. هدف: این مطالعه با هدف مقایسه تأثیر اسانس زیره سبز و سه روش سرخ کردن، پخت در فر و بخارپز بر روی تغییرات اکسیداتیو فیلههای پیش پخته ماهی قزلآلای رنگینکمان در دمای انجماد انجام گرفت. بدین منظور شاخصهای شیمیایی(picryl hydrazin-۲-Diphenyl-1,1) (DPPH) برای اسانس زیره سبز و اندیسهای (Free fatty acid)اFFAا، (Peroxide value)اPVا، (Thiobarbituric acid reactive substances)اTBARS و حسی طی 4 ماه نگهداری در دمای انجماد ارزیابی شد. روش کار: نمونههای فیله با اسانس زیره سبز و BHT تیمار شدند. روشهای پخت به صورت سرخ کردن در دمای C° 180 بمدت 4 دقیقه در روغن آفتابگردان، پخت در فر در دمای C° 200 بمدت 22 دقیقه و روش بخار پز نیز در دمای C° 200 بمدت 22 دقیقه بهکار گرفته شد و تغییرات اکسیداتیو فیلهها در طول دوره نگهداری بصورت انجماد، ارزیابی گردید. نتایج: نتایج نشان داد که میزان تشکیل FFA در همه نمونهها روند افزایشی داشته و بیشترین میزان افزایش در فیله پخت شده در فر (05/0>P) و بالاترین مقدار شاخص PV برای فیله سرخ شده حاوی اسانس زیره سبز، meq/kg 23/0 ± 92/4 بدست آمد. بعد از فرآیند پخت اندیس TBARS در نمونههای کنترلی تفاوت معنیداری با نمونه خام نداشتند (05/0<P) اما نمونههای پخت شده حاوی اسانس تغییرات اکسیداتیو کمتری نسبت به نمونههای کنترلی داشتند. از لحاظ مقبولیت حسی نمونههای سرخ شده مناسبتر بودند و همچنین افزودن اسانس زیره سبز تأثیر مفیدی روی خواص حسی فیله پخت شده قزلآلای رنگینکمان داشت. نتیجهگیری نهایی: تفاوت در روشهای سرخ کردن، پخت در فر و بخارپز نشان داد که فیله ماهی قزلآلای رنگینکمان تیمار شده با اسانس زیره سبز تحت روش سرخ کردن نسبت به سایر گروههای تیمار از نظر تغییرات شیمیایی و ارزیابی حسی مطلوبتر میباشد
قزل آلای رنگین کمان
اکسیداسیون
فیله
پیش پخته
اسانس زیره سبز
2018
12
22
435
446
https://jvr.ut.ac.ir/article_69519_a44fb7ea6aa8982120c71a6184ba2914.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1397
73
4
تغییرات عملکرد، پارامترهای کمی و کیفی گوشت و فراسنجههای خونی جوجه های گوشتی تحت آسیت القایی سرمایی
عباس
علیپناه
پرویز
فرهومند
محسن
دانشیار
غلامرضا
نجفی
زمینه مطالعه: آسیت یکی از بیماریهای متابولیک است که اثرات مضری بر جوجههای گوشتی دارد. هدف: این آزمایش به منظور بررسی اثرات آسیت القایی با سرما بر عملکرد، پارامترهای کمی و کیفی گوشت و برخی فراسنجههای خونی جوجههای گوشتی انجام شد. روش کار: برای این منظور، از 300 قطعه جوجه گوشتی یک روزه سویه راس در دو تیمار شاهد (تحت دمای معمولی) و آسیتی (تحت تنش سرمایی) با 5 تکرار (30 قطعه در هر تکرار) استفاده گردید. نتایج: آسیت القاشده با سرما باعث کاهش عملکرد، وزن لاشه و گوشت سینه و ران گردید (05/0>P). بعلاوه آسیت باعث افزایش دمای مقعد و روشنی (L) و قرمزی (a) گوشت ران در سن 42 روزگی گردید (05/0>P). آسیت سرمایی باعث کاهش آنزیمهای خونی گلوتاتیون پراکسیداز و سوپراکسید دیسوموتاز، اسید اوریک و آلبومن خون ومالون دی الدئید در سن 42 روزگی شد (05/0>P). افزایش میزان هماتوکریت و هموگلوبین خون نیز در جوجههای آسیتی مشاهده شد (05/0>P). نتیجهگیری نهایی: به طورکلی، آسیت القایی ناشی از سرما از طریق افزایش پراکسیداسیون و کاهش آنتیاکسیدانهای خون سبب افزایش روشنی گوشت در جوجههای گوشتی میگردد. همچنین آسیت از طریق افزایش متابولیسم پایه سبب افزایش دمای مقعد میگردد.
آسیت
آلبومین
آنتیاکسیدانهای بدن
رنگ گوشت
ضریب تبدیل خوراک
2018
12
22
447
456
https://jvr.ut.ac.ir/article_69180_e49d98b3afd6590456666c2df8c68725.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1397
73
4
ردیابی انگل نئوسپورا کانینوم در جنینهای سقط شده در گاوداریهای شهرستان اراک به روش واکنش زنجیرهای پلیمراز (PCR)
محمد
خانی
فاطمه
عرب خزائلی
سید داوود
حسینی
پرویز
شایان
زمینه مطالعه: : نئوسپورا کانینوم تک یاخته انگلی بیماریزاست که به عنوان یکی از عوامل مهم ایجاد کننده سقط جنین عفونی گاو در سراسر جهان مطرح می باشد. هدف: هدف از این مطالعه بررسی و ردیابی حضور انگل نئوسپورا کانینوم در مغز، مخچه و بصل النخاع جنین های سقط شده در گاوداری های شهرستان اراک به روش ملکولی می باشد. روش کار: تعداد 38 نمونه مغز، مخچه و بصل النخاع جنین های سقط شده با روش ملکولی از نظر وجود انگل نئوسپورا مورد آزمایش قرار گرفت. نتایج: بررسی آماری یافته های مطالعه نشان دهنده این است که در 3/26 ٪ از مغز جنین های سقط شده DNA نئوسپورا کانینوموجود دارد و در مخچه و بصل النخاع جنین های سقط شده حضورDNA نئوسپورا کانینوم مشاهده نگردید. ارتباط آماری معنیداری بین آلودگی به انگل نئوسپورا کانینوم باسن مادر (تعداد زایش)، سابقه سقط و حضور سگ در گله وجود دارد. نتیجهگیری نهایی: نتایج تحقیق حاضر ارتباط معنی داری را بین آلودگی به نئوسپوروزیس و تعداد سقطهای انجام شده در گاو های مورد بررسی نشان داد؛ به همین دلیل به نظر میرسد این تکیاخته را میتوان از عوامل مهم همه گیریهای سقط جنین در گله گاوهای مزرعه شیری شهرستان اراک به شمار آورد که لزوم نظارت مستمر در تشخیص و پیشگیری در صنعت گاوداری را گوشزد می نماید
نئوسپورا کانینوم
گاو
گوساله
سقط
PCR
2018
12
22
457
463
https://jvr.ut.ac.ir/article_68905_89a226943bf8a90f7c0f0c739c20f4f2.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1397
73
4
بررسی شیوع سرمی آلودگی به ویروس طاعون نشخوارکنندگان کوچک در گوسفند و گاو دراهواز
آریا
رسولی
محمد
نوری
مسعود رضا
صیفی آبادشاپوری
الهام
خلفی
مریم
داغری
زمینه مطالعه: طاعون نشخوار کنندگان کوچک یک بیماری حاد و به شدت واگیردار نشخوارکنندگان کوچک میباشد. این بیماری با تب بالا، ترشحات چشم و بینی، پنومونی، نکروز و اولسر غشاهای مخاطی و التهاب دستگاه گوارش که به اسهال شدید ختم میشود، مشخص میگردد. هدف: هدف از انجام این مطالعه بررسی شیوع سرمی آلودگی به ویروس طاعون نشخوارکنندگان کوچک درگوسفندان و گاوهای شهرستان اهواز بود. روش کار: از 100رأس گوسفند و 100 رأس گاو که در مجاور هم نگهداری میشدند، از مناطق مختلف شهرستان اهواز خونگیری به عمل آمد. همچنین از 16 راس گوسفند که واکسن طاعون نشخوار کنندگان کوچک را دریافت کرده بودند به عنوان کنترل مثبت خونگیری شد. سرمها توسط سانتریفیوژ با دور 3000 به مدت 10 دقیقه جدا سازی شدند و ml 3 از سرمها تا زمان جداسازی آنتیبادی ضد ویروسPPR به روش آزمون خنثیسازی ویروس، در دمای C° 20- ذخیره گردید. نتایج: شیوع سرمی آنتیبادی PPR در گوسفند 58 ٪ و در گاو 23 ٪ بود و تمام نمونههای گوسفند جمعآوری شده برای کنترل، مثبت بودند. نتیجهگیری نهایی: آنتیبادیهای جدا شده درگاو و گوسفند، انتقال طبیعی ویروس را تحت شرایط فیلد تأیید کرد و اطلاعاتی پایه در خصوص شیوع سرمی آنتیبادیهای ویروس PPR در جمعیت گاو و گوسفند در شهرستان اهواز فراهم نمود.
طاعون نشخوارکنندگان کوچک
گاو
گوسفند
شیوع سرمی
ویروس
2018
12
22
465
473
https://jvr.ut.ac.ir/article_69354_1339232da06ad9676fdcf815eaa25845.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1397
73
4
بررسی اثر نانوذره سلنیم و سلنیت سدیم بر بیان ژن لپتین در جفت میشهای آبستن
پدرام
معیری
غلامعلی
کجوری
افشین
جعفری دهکردی
علی محمد
احدی
زمینه مطالعه: لپتین بهعنوان یکی از هورمونهای شبه سیتوکینی، حاصل از ژن ob (یکی از ژنهای بزرگ اثر بر وزن تولد و صفات رشد) بوده و عمدتاًً توسط بافت چربی ترشح میشود. این هورمون با اتصال به گیرندههای خود در هیپوتالاموس، جذب غذا را مهار و مصرف انرژی را افزایش میدهد. هدف: در حال حاضر گزارشی در خصوص بیان ژن لپتین در پاسخ به تجویز خوراکی سلنیم در دامهای اهلی در دسترس نمیباشد. در این مطالعه برای اولین بار، تأثیر نانوذره سلنیم و سلنیت سدیم بر میزان نسخهبرداری ژن لپتین در دوره انتقالی در بافت جفت مورد مطالعه قرار گرفت. روش کار: 20 رأس میش 4 ماه آبستن، بهصورت تصادفی انتخاب گردید و در زمان 21 روز منتهی به زایمان، هر روز تجویز خوراکی مکملهای سلنیت سدیم (به میزان mg 1/0 به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) و نانوذره سلنیوم (در دو دوز 05/0 و mg 1 /0 به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) صورت گرفت و در دوره زمانی مذکور نیز به گروه شاهد آب مقطر با حجم مشابه خورانده شد. پس از زایمان با نمونهبرداری از جفت میزان نسخهبرداری از ژن لپتین به روش Real-time RT-PCR و بر اساس روش مقایسهای ΔΔCt-2 تعیین شد. نتایج: تجویز خوراکی مکملهای سلنیت سدیم و نانوذره سلنیم نسبت به تیمار شاهد، موجب افزایش معنیدار بیان ژن مذکور شد. اختلاف معنیداری نیز بین مکملهای مورد مطالعه مشاهده شد؛ بهگونهای که بالاترین بیان ژن لپتین در جفت، در تیمار نانوذره سلنیوم با دوز mg 1/0 مشاهده شد و پس از آن مکمل نانوذره سلنیوم با دوز mg 05/0 قرار داشت. نتیجه گیری نهایی: سلنیم موجب افزایش بیان ژن لپتین در بافت جفت میشود.
تجویز خوراکی
لپتین
میشهای آبستن
نانوذره سلنیم
2018
12
22
475
482
https://jvr.ut.ac.ir/article_69490_57cf6ab30f120385fc2a938961f4e5a5.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1397
73
4
بررسی آلودگی با هرپس ویروس تیپ ۴ تک سمیان با روش Real Time PCR Taqman در چهار استان منتخب ایران
آرش
تازیکه
افشین
رئوفی
امید
مددگار
حسام الدین
اکبرین
علیرضا
قدردان مشهدی
زمینه مطالعه: عفونتهای حاصل از هرپس ویروسها در جمعیت تک سمیان در تمامی مناطق دنیا پراکنده بوده و از میان آنها، هرپس ویروسهای تیپ 4 تک سمیان یکی از مهمترین علل خسارتهای اقتصادی در صنعت پرورش اسب هستند. آلودگی با هرپس ویروس تیپ 4 تک سمیان عمدتاًً منجر به بیماری تنفسی میشود. هدف: هدف از این مطالعه ارزیابی شیوع هرپس ویروس تیپ 4 تک سمیان در میان اسبهای با نشانههای بالینی یا سابقه بالینی مرتبط با این ویروس در 4 استان کشور با حساسترین روش موجود یعنی روش Real Time PCR تکنیک Taqman میباشد. روش کار: نمونههای خون و سواب بینی از تعداد 150 رأس اسب با نشانههای بالینی یا سابقه بالینی مرتبط با این ویروس از 4 استان گلستان، خوزستان، تهران و آذربایجان غربی اخذ گردید. DNA نمونهها استخراج شد و سپس با روش Real Time PCR Taqman پیشنهادی سازمان OIE از جهت وجود این ویروس مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج: از مجموع 150 رأس اسب نمونهگیری شده، 18 راس (12%) از نظر هرپس ویروس تیپ 4 تک سمیان مثبت بودند. از نمونههای خون 7 مورد (6/4%) و از نمونههای سواب بینی 11 مورد (3/7%) از نظر هرپس ویروس تیپ 4 تک سمیان مثبت بودند. از 47 رأس اسب نمونهگیری شده از استان گلستان، 45 رأس اسب نمونهگیری شده از استان خوزستان، 37 رأس اسب نمونهگیری شده از استان تهران و 21 رأس اسب نمونهگیری شده از استان آذربایجان غربی به ترتیب 6 راس (76/12%)، 3 راس (6/6%)، 5 راس (5/13%) و 4 راس (04/19%) از نظر هرپس ویروس تیپ 4 تک سمیان مثبت بودند. نتیجه گیری نهایی: مطالعه حاضر وجود این ویروس را در اسبهای 4 استان کشور با روشی حساس و ویژه تأیید نمود و بنابراین توجه به برنامههای کنترل و پیشگیری در مورد انتشار این ویروس باید مد نظر قرار گیرد.
اسب
هرپس ویروس تیپ 4
Real time PCR
Taqman
2018
12
22
483
490
https://jvr.ut.ac.ir/article_69455_8440b9b8cb64c4cc1a755120c96fe8cf.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1397
73
4
بررسی توصیفی رادیوگرافی و اولتراسونوگرافی تخم در ایگوانای سبز (Iguana iguana) سالم و متعاقب تخم ماندگی
سارنگ
سروری
محمد
ملازم
امیر
رستمی
محمد رضا
اسماعیلی نژاد
مرضیه
خواجویی نژاد
زمینه مطالعه: بیماریهای تولید مثلی از مهمترین و مخاطره برانگیزترین مشکلات ایگواناهای ماده میباشند. تخم ماندگی یکی از بیماری تولید مثلی میباشد که در این بیماری ایگوانای ماده در گذاشتن یک یاچند تخم دچار مشکل میشود،که اغلب نگهداری نامناسب این حیوانات در شرایط خانه علت اصلی این عارضه میباشد. تمایز حالات فیزیولوژی و پاتولوژی تولید تخم، نظیر تخم ماندگی در ایگوانا بسیار دشوار است و نیاز به مطالعات گسترده دارد. هدف: در مطالعه حاضر ارزش تشخیصی دو تکنیک تصویربرداری رادیوگرافی و اولتراسونوگرافی در عارضه تخم ماندگی در ایگوانای سبز مقایسه شده اند. روش کار: از دو روش تصویربرداری تشخیصی رادیوگرافی دیجیتال و اولتراسونوگرافی به عنوان روشهای غیر تهاجمی و به منظور ارزیابی تخم ماندگی در ایگوانای ماده استفاده شد. اولتراسونوگرافی با رهیافت شکمی و در نماهای استاندارد صورت گرفت. حالت گماریهای رادیوگرافی نیز به صورت پشتی-شکمی و جانبی بود. نتایج: اولتراسونوگرافی اطلاعات بیشتر و دقیق تری نسبت به رادیوگرافی که شاید تنها در تشخیص حضور تخمهای با پوسته کلسیفیه و بارداری ایگوانا مفید باشد، دراختیار میگذارد. تخمها و فولیکولهایی با اکوژنیسیته و اندازه متفاوت، حاشیههای نامنظم تخمها و مایع آزاد اکوژن درمحوطه شکمی نشانههایی میباشد که در اولتراسونوگرافی ایگواناهای ماده متعاقب تخم ماندگی مشاهده میشود. از میان نشانههای اولتراسونوگرافی، مهم ترین و قابل اعتمادترین نشانه بیماری تخم ماندگی، وجود مایع آزاد اکوژن در حفره سلومی میباشد، در حالیکه رادیوگرافی قادر به نشان دادن این مایع در حفره سلومی ایگواناهای سبز تخم مانده نمی باشد. از بین دو نمای رادیوگرافی نیز، نمای پشتی-شکمی نسبت به نمای جانبی اطلاعات بیشتری در مورد وضعیت تخمها و فولیکولها ارائه میدهد. نتیجه گیری نهایی: در مجموع در صورت مشکوک بودن به بیماری تخم ماندگی در ایگوانای سبز، اولتراسونوگرافی نسبت به رادیوگرافی قابل اعتمادتر است و محکم ترین نشانه نیز مشاهده مایع آزاد اکوژن در محوطه شکمی میباشد. درنهایت هردو روش اولتراسونوگرافی و رادیوگرافی دیجیتال به عنوان مکمل در تشخیص بیماری تخم ماندگی در ایگوانای ماده سبز توصیه میشود.
رادیوگرافی
اولتراسونوگرافی
ایگوانای سبز
تخم ماندگی
اکوژنیسیته
2018
12
22
491
498
https://jvr.ut.ac.ir/article_69135_3d859e9b6ce052d1a1b1e0507f472896.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1397
73
4
مقایسه کیفیت تصاویر اروگرافی ترشحی با آیودیکسانول و سدیم مگلومین دیاتریزوئیت متعاقب عمل جراحی تجربی آناستوموز میزنای در سگها
فریدون
صابری افشار
علیرضا
غدیری
میثم
مودبی
زمینه مطالعه: یک مطالعه تجربی با طرح تصادفی، دوسر کور و متقاطع در مورد اروگرافی ترشحی با دو داروی آیودیکسانول (mgI/ml 320) و سدیم مگلومین دیاتریزوئیت (mgI/ml 760) در سگها. هدف: مقایسه کیفیت تصاویر رادیوگرافی حاصل از دو داروی آیودیکسانول و سدیم مگلومین دیاتریزوئیت پس از آناستوموز میزنای. روش کار: در این بررسی شش قلاده سگ سالم دورگ با وزنی بین 30-15 کیلوگرم استفاده شد. قبل از جراحی، تمامی سگها هر دو دارو را در فاصله زمانی سه روزه به طور تصادفی دریافت کرده و در همه حیوانات تصاویر کنترل اروگرافی ترشحی پس از تززیق آیودیکسانول (mgI/kg 500) و سدیم مگلومین دیاتریزوئیت (mgI/kg 850) در دقایق 1، 5، 10، 15، 30 و 45 اخذ گردید. پس از جراحی با باز کردن محوطه شکمی، میزنای چپ نزدیک به ناحیه تریگون بریده شد و بلافاصله آناستوموز انتها به انتها با یخیههای ساده تکی توسط نخ 0/6 پلیدیاکسانون انجام گرفت. پس از جراحی در روز 90 رادیوگرافهای مشابه در تمامی حیوانات گرفته شد. در پایان مطالعه، رادیوگرافهای گرفته شده توسط یک رادیولوژیست که از نوع ماده حاجب به کار رفته بیاطلاع بود، به طور مستقل مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفتند. برای ارزیابی آماری، رادیوگرافها به چهار درجه از رایوگرافهای فاقد اپسیتی (درجه صفر) تا رادیوگرافهای با کیفیت عالی (درجه سه) طبقهبندی شدند. نتایج: در دقایق 1، 5 و 15 پس از تزریق آیودیکسانول نفروگرامهای بهتری در کلیه راست در مقایسه با سدیم مگلومین دیاتریزوئیت بدست آمد و در کلیه چپ نفروگرام حاصله در دقیقه 1 در تزریق آیودیکسانول بهتر بود (05/0<P). در ارتباط با پیلوگرامها در میزنای راست، آیودیکسانول در دقایق 1، 10 و 15 کیفیت بهتری داشت (05/0<P) اما در کیفیت پیلوگرامها در میزنای چپ از نظر آماری تفاوت معنیداری را نشان ندادند. نتیجه گیری نهایی: بر اساس این نتایج در مورد کیفیت تصاویر رادیوگرافی حاصل از آیودیکسانول و با توجه به منابع موجود که نفروتاکسیسیتی کمتری را در مورد مواد حاجب غیریونی و ایزوتونیک گزارش کرده است، میتوان نتیجه گرفت که آیودیکسانول داروی بهتری برای اروگرافی ترشحی پس از آناستوموز میزنای در سگ میباشد.
اروگرافی ترشحی
آیودیکسانول
سدیم مگلومین دیاتریزوئیت
آناستوموز میزنای
سگ
2018
12
22
499
506
https://jvr.ut.ac.ir/article_69381_44fc11672f03f4dea178c5413dc9f9e1.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1397
73
4
مقایسه هیستولوژی و هیستومتری آبشش ماهی کپور نقرهای بالغ و نابالغ
حسن
مروتی
سارا
فلاح
مهزاد
مصباح
زهرا مینوش
سیاوش حقیقی
آمینه
عارفی
زمینه مطالعه: آبشش یکی از اندامهای مهم ماهیها است که در ماهیان مختلف دارای عملکردهای مختلفی به خصوص تبادل گازهای تنفسی و فرایندهای فیزیولوژیکی مهمی مانند تنظیم اسمزی، تنظیم یونی، دفع فرآوردههای نیتروژنی و تعادل اسید و باز میباشد. هدف: مطالعه حاضر با هدف تعیین و شناسایی ساختار بافت شناسی و هیستومتری آبشش ماهی کپور نقرهای بالغ و نالغ انجام گرفت. روش کار: جهت مطالعه هیستومتریک، از آبشش ماهیان بالغ و نابالغ نمونههایی به ضخامت حداکثر cm 5/0 برداشته و پس از ثبوت در فرمالین 10% و طی مراحل معمول تهیه مقاطع بافتی، برشهایی به ضخامت µ 5 تا µ 6 تهیه و مورد رنگ آمیزی هماتوکسیلین- ائوزین و پریودیک اسید شیف قرار گرفتند. نتایج: در این پژوهش آبشش 10 قطعه ماهی کپور نقرهای نابالغ با میانگین طول کل بدن cm 36/0 ± 95/10 و میانگین وزنی g 08/1 ± 02/12 و 10 قطعه ماهی کپور نقرهای بالغ با میانگین طول کل بدن cm 07/1 ± 40/41 و میانگین وزنی g 6/66 ± 1050 با حدود سنی 7 ماه مورد مطالعه قرار گرفتند. آبشش ماهیان در حالت ماکروسکوپی از 4 جفت کمان آبششی تشکیل شده که در محفظه آبششی و در طرفین سر ماهی قرار دارد و در حالت تازه به رنگ قرمز روشن میباشد. براساس نتایج میکرومتریک ضخامت بافت پوششی لاملای اولیه و خارهای آبششی در سمت راست و چپ در همه قسمتهایی که مورد مطالعه قرار گرفت در بالغین و نابالغین دارای تفاوت معنیداری نبود، تنها ضخامت بافت پوششی خار آبششی در قسمت نوک خار در بالغین بیشتر از نابالغین بود. تعداد منافذ خار آبششی با افزایش وزن ماهی کاهش یافته و اندازه آنها بزرگتر میشود. همچنین در ماهیان بالغ تعداد سلولهای موکوسی در قسمت چماقیشکل و در نابالغین در بدنه لاملای اولیه بیشتر از سایر قسمتها مشاهده گردید، که نشان دهنده ترشح موکوس بیشتری در این ناحیه میباشد. نتیجه گیری نهایی: بافت پوششی و لاملاهای این ماهی تفاوتی با سایر ماهیان هم خانواده خود نداشت تنها تفاوت در اندازه و شکل خارهای آبششی میباشد.
هیستومتریک
ماهی کپور نقرهای
آبشش
بالغ
نابالغ
2018
12
22
507
514
https://jvr.ut.ac.ir/article_69442_c757d2fec8997e6796f49cf62717c718.pdf
مجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)
J Vet Res
2008-2525
2008-2525
1397
73
4
مقایسه ژنتیکی سویه های اشریشیاکلی جداسازی شده از موارد عفونت ادراری انسان و کلی باسیلوز طیور در شهرستان سمنان، ایران.
سمانه
جورابلو
حمید
استاجی
مریم
رسولی
زمینه مطالعه: باکتری اشریشیا کلی گونه پیچیدهای است که به طور کلی به دو گروه پاتوتیپ بیماریزای رودهای و خارج رودهای (ExPEC) تقسیم میشود و سویههای موجود در گروه بیماریزای خارج رودهای بیماریهای متفاوتی را در میزبانهای مختلف ایجاد مینمایند و ممکن است به علت خصوصیات ژنتیکی مشترک، احتمال انتقال آنها از یک گونه به گونهای دیگر محتمل تر باشد. هدف: گزارشهای اخیر در مورد شیوع عفونتهای ادراری در انسان مشخص نموده این باکتری از منابع دامی به ویژه از طریق مواد غذایی مانند لاشه طیور میتواند به انسان منتقل شده، موضعی و تکثیر گردد، لذا هدف از مطالعه حاضر تعیین قرابت ژنتیکی سویههای مربوط به این دو میزبان میباشد. روش کار: در مجموع 260 جدایه باکتری اشریشیا کلی از موارد عفونت ادراری در انسان (160 جدایه) و کلیباسیلوز طیور (100جدایه) از شهر سمنان جمعآوری شدند و گروههای فیلوژنی با استفاده از تکنیک Triplex-PCR و همچنین تعیین ژنوتیپ حدت سویههای فوق با استفاده از یک تکنیک Tetraplex-PCR اصلاح شده که در آن ژنهای hly ،iucD ،sfa/focDE و papEF ردیابی شدند، انجام شد. نتایج: آنالیز نتایج نشان داد که 77 % جدایههای مربوط به عفونت ادراری در گروههای B2 و D قرار داشته و در مورد جدایههای طیور 66 % آنها متعلق به گروههای D و A هستند. آنالیز آماری مشخص نمود که شیوع گروه A در جدایههای طیور نسبت به موارد انسانی و شیوع گروه B2 در جدایههای انسانی نسبت به طیور به طور معنیداری بیشتر میباشد . نتایج تعیین ژنوتیپ حدت و آنالیز آنها در دو میزبان مشخص نمود که ژن iucD در جدایههای مربوط به طیور نسبت انسان به طور معنیداری شیوع بیشتری دارد. همچنین ژن sfa/focDE در جدایههای انسانی به طور معنیداری بیشتر از سویههای طیور است. نتیجه گیری نهایی: در مجموع به جز تفاوتهای معنیدار اندکی که مشاهده شد، شباهتهای ژنتیکی عمدهای در جدایههای اشریشیا کلی مربوط به عفونت ادراری انسان و کلیباسیلوز طیور در منطقه مشاهده شده و احتمالاً این دو میزبان میتوانند به عنوان مخزن برای یکدیگر مطرح باشند.
اشریشیاکلی
گروه فیلوژنی
ژنهای حدت
عفونت ادراری
کلیباسیلوز طیور
2018
12
22
515
523
https://jvr.ut.ac.ir/article_69356_0e23da562ceb7ad136db26c8f3b97a5d.pdf