دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252557220020723-مقایسه روشهای مختلف ایمن سازی ماکیان با سویه پیش رس ایمریاتنلا11924FAدکتر صادقرهبردکتر سید محمد مهدیکیاییدکتر مهرداد مدیرصانعیJournal Article19700101Objective: To compare different procedures of immunization of chicken with precocious line of chicken with precocious line of Eimeria
Design: Completely randomized design.
Animals: Three hundred and sixty day-old Aryan broiler chicks.
Procedure: Chicks were randomly assigned to four treatments.
Each treatment was contained of 3 replicate floor pens of 30 chicks. One treatment considered as control and was not immunize. For immunizing the other three groups, oral, intra-acular, and intra- cloacal routs were used. All of the chicks were challenged at 28 days of post-irrtmunizatton with 2× 104 Eimeria tenella sporulated
oocysls per bird. Surveillances bar coccidian oocvsts on feces and
litter samples were continued until the day 9 post challenge and
determining oocyst counts per gram of litter sample were carried out tip to 8 weeks of rearing. Statistical analysis: Analysis of varianceTukey’s test.
Results: The results showed that the OPG in control groups were - significantly more than three immunized groups (P<0.01). Among’
immunized treatments, the lowest OPG was related to the chicks which had been vaccitnated by oral rout. It as indicated that the three routes of immunization caused aquired immunity to species which had been used for challenge. Taking sample from litter was a good way for monitoring oocysts count.
Conclusion: According to obtained results, it could he concluded
that vaccination against coccidiosis with all of the routes which were used in this experimental trial (including oral, intra-ocular, and intra—cloacal) could cause the adequate itmmune response in
chicken. J. Fac. Fkt. Med. Univ. Tehran. 57, 2: 1-4, 2002.هدف: مقایسه بین روشهای مختلف مورد استفاده جهت ایجاد ایمنی در ماکیان با سویه پیش رس ایمریاتنلا.
طرح: طرح کاملاً تصادفی.
حیوانات: تعداد360 قطعه جوجه یکروزه گوشتی ار نژاد آرین.
روش: جوجه های مورد آزمایش به طور تصادفی به چهار گروه تقصیم شدند به طوری که هر گروه به چهار زیر گروه 30 قطعه ای تقصیم شده و هر زیر گروه درون یک پن مجزا و بر روی بستری از تراشه چوب نگهداری شدند. یکی از گروه های آزمایشی به عنوان گروه شاهد ( غیر ایمن ) منظور گردید. برای ایجاد ایمنیت در سه گروه دیگر به ترتیب از روشهای خوراکی ( دهانی )، تلقیح داخل چشمی و تلقیح داخل کلواکی استفاده شد. جوجه های هر چهار گروه در فاصله 28 روز بعد از ایمن سازی با تعداد 20000 عدد ااسیست هاگدار ایمریاتنلا به ازای هر پرنده، مورد چالش قرار گرفتند. جستجوی ااسیست های کوکسیدیایی در نمونه های مدفوع و بستر تا 9 روز پس از آلوده کردن جوجه ها و تعیین تعداد ااسیست ها در هر گرم از نمونه های بستر تا هفته نهم دوره پرورش ادامه یافت.
تجزیه و تحلیل آماری: آزمون تجزیه واریانس، آزمون توکی برای مقایسه بین میانگینها.
نتایج: نتایج حاصل نشان دادند که میزان دفع ااسیست در هر گرم مدفوع در گروه شاهد به طور بسیار معنی داری بالاتر از گروه های ایمن شده بود ( 01/0 > P ). کمترین تعداد دفع ااسیست در گروه های ایمن شده، مربوط به جوجه های ایمن شده از راه دهانی بود. بر اساس نتایج به دست آمده، هر سه روش ایمن سازی به کار گرفته شده در این آزمایش، سبس ایجاد ایمنی اکتسابی در مقابل سویه های مورد استفاده جهت آلوده کردن جوجه ها شدند. نمونه گیری از بستر روش خوبی برای پایش تعداد ااسیست دفع شده، می باشد.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل می توان چنین استنباط نمود که به کارگیری تمام روشهای مورد استفاده در این مطالعه تجربی جهت انجام واکسیناسیون در ماکیان در مقابل بیماری کوکسیدیوز، می تواند سبب ایجاد پاسخ ایمنی کافی در آنها شود. مجله دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران.( 1381 )، دوره 57، شماره 2، 4-1 .https://jvr.ut.ac.ir/article_11924_4cc89c6a383a2259e9145dd2ebae3958.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252557220020723-گزارش یک مورد ملانوم بدخیم در حفره دهانی سگ11925FAدکتر علیرضاکامرانیعلوم درمانگاهیدکتر محمدمهدیدهقانتهراندکتر احمدرضاموثقیJournal Article19700101Objective: Case presentation of oral malignant melanoma in a dog
Design: Case report
Animal: A 15 years old Yorkshire terrier bitch.
Case history: In the spring of 1996 a dog was admitted in the Small Animal Hospital of the Faculty of Veterinary Medicine. Tehran University with the signs of halitosis, fistulae tract beneath her left medial canthus arid haemorrhagie salivation. In clinical examination of the oral cavity, a black tumoral mass, which was attached to the left molar gingival of the maxilla, was observed. There was not seen arty local invasion to the bone and systemic metastasis to lungs by radiological examination. The tumoral mass was excised and sent for histopathological examination. The diagnosis of malignant, melanoma was confirmed.
Clinical implication: Oral malignant melanoma is one of the most malignant tumours in the dogs. This kind of tumour usually has poor prognosis. This is the first report of oral malignant melanoma in dogs in Iran. J. Fac. 14!. Med. Univ. Tehran. 57, 2: 5-7 2002.هدف: معرفی بالینی یک مورد ملانوم بدخیم در حفره دهانی سگ.
طرح: یک قلاده سگ ماده 15 ساله نژاد یورکشایر تریر.
تاریخچه: در خرداد ماه سال 1375 سگ مذبور با سابقه بوی بد دهان، ترشحات خونابه ای از دهان و فیستول مترشحه زیر چشم چپ به بیمارستان حیوانات کوچک دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران ارجاع گردید. در معاینه داخل حفره دهانی یک توده توموری سیاه رنگ به قطری حدود5 سانتی متر چسبیده به لثه در منطقه مولار سمت چپ در فک بالا مشاهده شد. در معاینه بالینی حیوان بجز وجود یک فیستول در زیر گوشه داخلی چشم چپ که به خاطر گسترش و دست اندازی تومور به بافتهای اطراف ایجاد شده بود مورد خاصی مشاهده نشد. همچنین در رادیوگرافی ناحیه جمجمه و ریه و همچنین آزمایش شمارش کامل خون مورد غیر طبیعی مشاهده نشد. حیوان مورد عمل جراحی برداشت توده توموری قرار گرفته و نمونه به آزمایشگاه آسیب شناسی ارسال شد و تشخیص ملانوم بدخیم مورد تایید قرار گرفت.
کاربرد بالینی: ملانومهای حفره دهانی در سگها جزو بدخیم ترین تومورهای مشاهده شده در حیوانات کوچک می باشند و عموماً از پیش آگهی دبی برخوردارهستند. این گزارش اولین گزارش وقوع تومور ملانومهای بدخیم در حفره دهانی سگ در ایران می باشد. مجله دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، (1381)، دوره 57، شماره 2، 7-5 .https://jvr.ut.ac.ir/article_11925_4bb5ab7e8dacf92bb194089fba2ec87e.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252557220020723-تاثیر کادمیم در ضریب تبدیل غذا و رشد در جوجه های گوشتی نژاد راس11926FAدکتر جمیله سالارآملیدکتر محمد جوادقراگزلودکتر سعیدبکاییدکتر مهرداد مدیرصانعیدکتر زهرهخاکیJournal Article19700101تاثیر کادمیم در ضریب تبدیل غذا و رشد در جوجه های گوشتیی نژاد راسhttps://jvr.ut.ac.ir/article_11926_69ad260f413295338441bbb8846b098e.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252557220020723-مطالعه بافت شناسی مغز میانی و مخچه در ماهی سفید دریای خزر11927FAدکتر مسعود ادیبمرادیدکتر محمدتقیشیبانیJournal Article19700101Objective: Study of normal histological feature of brain in Rutlus frissi kutum.
Design: Descriptive study.
Animals: Five adult and normal fish.
Procedure: A total number of five fish from Caspian sea fishing regions were subjected to this study. Tissue specimens were taken from mesencephal and cerebellum. After fixation in 10% fromalin for 24h, they were transferred into the tissue processor, Paraffin blocks were made and thin sections of five micron were cut, The sections were subjected to staining by hematoxylin and eosin and were studied under the light microscope and photomicrographs were taken.
Results: The different parts of the brain were, telencephal, diencephal, mesencephal, cerebellum and myclcnccphal. The mesencephal and cerebellum were composed of both white and gray matter. White matter contained myelinated and unmyclinated fibers and microglical cells.
Conclusion: This species in the Caspian sea like the other vertebrates, possess a density of nervous tissue as brain in the rostral part of the body. Considering the extension of brain this species can be compaired with higher vertebrates. In this fish the mesencephal which is responsible for vision has highly developed. For this, they have sharp-sighted eyes and seem to be good chasers. Generally the vision power of fishes are diffirent and more dependent with their habitat. Cerebellum occupies most of the hindbrain and It’s weight is different in each fish and histologically the arrangement and shape of the constituting cells are similar to those of other fishes and mammals. J. Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 57, 2: 15-18, 2002.هدف: مشخص کردن نمای طبیعی مغز میانی و مخچه در ماهی سفید دریای خزر.
طرح: مطالعه توصیفی.
حیوانات: 5 ماهگی بالغ و سالم دریای خزر به منظور بررسی بافتی ناحیه مغز هر کدام از آنها.
روش: پس از جدا کردن مغز، ابتدا نمونه ها از نظر ریخت شناسی مورد بررسی قرار گرفته و سپس در فرمالین 10 درصد پایدار شده تا آمار برش گردند. سپس نمونه ها به روش معمول بافت شناسی در دستگاه اتوتکنیکون قرار گرفتند و مراحل آبگیری و شفاف سازی و نفوذ پارافین در آنها انجام گرفت. پس از آن از نمونه ها بلوکهای پارافینی تهیه و این بلوکها با ضخامت 5 میکرومتر برش داده شد. رنگ آمیزی بافته به روش هماتوکسیلین و ائوزین انجام گرفت و توسط میکروسکوپ نوری مورد مطالعه قرار گرفتند. از برشهای تهیه شده فتومیکروگرافهایی نیز تهیه گردید.
نتایج: در بررسی ماکروسکوپیک مشخص گردید که مغز ماهی سفید از قسمتهای زیر تشکیل شده است: مغز جلویی، مغز میانی، مخچه و بصل النخاع. در بررسی میکروسکوپ مشاهده گردید که مغز میانی و مخچه از ماده خاکستری و سفید تشکیل می شود که در هر دو ناحیه ماده خاکستری در سطح و ماده سفید در عمق قرار دارد و توسط نرم شامه احاطه می شوند. ماده خاکستری از لایه های سلولی مختلفی تشکیل می شود و ماده سفید نیز شامل رشته ها و سلولهای عصبی است.
نتیجه گیری: ماهی سفید دریای خزر مانند تمام مهره داران در قسمت قدامی سر دارای تراکمی از بافت عصبی تحت عنوان مغز می باشد که با توجه به وسعت مغز می توان این ماهی را جز مهره داران برتر به حساب آورد. در ماهی سفید، مغز میانی که مسئول بینایی است از رشد قابل توجه ای برخوردار است که با توجه به این مطلب این ماهیان دارای چشمهای تیزبین هستند و شکارچیان خوبی به نظر می رسند. به طور کلی قدرت دید ماهیان بر حسب گونه متفاوت است و بیشتر با شرایط آنها ارتباط دارد. مخچه قسنت اعظم مغز خلفی را اشغال می کند، وزن مخچه در ماهیان مختلف متفاوت است و از نظر بافت شناسی ترتیب قرار گرفتن و شکل سلولهای تشکیل دهنده آن همانند سایر ماهیان استخوانی و پستانداران است. مجله دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، (1381)، دوره 57، شماره 2، 18-15.https://jvr.ut.ac.ir/article_11927_f7331cbaffcd4d353275c9c4d6b67ff4.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252557220020723-تاثیر استفاده از دیاتومیت و زئولیت طبیعی در جیره غذایی بر میزان بازده تولید و درصد رطوبت بستر در جوجه های گوشتی11928FAدکتر سید محمد مهدیکیاییمهرداد مدیرصانعیدکتر محسنفرخویدکتر اردلانتقدیریJournal Article19700101Objective: To compare the effects of adding diatomite (D) and natural zeolite (NZ) into diets on broiler chicks’ performance and percentage of moisture in the litter.
Design: Completely randomized design.
Animals: Six hundred day-old male Ross 208 broiler chicks. Procedure: Chicks were randomly assigned to five treatments divided into four replicates. Five diets were employed for each treatment in this experiment. One treatment received a diet without addition of diatomite and zeolite. Four other treatments fed diets containing different levels of diatomite and zeolite (2 % Diatomite, 3 % Diatomite, 3 % Zeolite, and I % Diatomite + 2 % Zeolite). The chicks were maintained on their dietary treatments FOr48 days. Body weight (BW) feed intake (Fl) and feed conversion ratio (FCR) were determined for each treatment at 21, 42 and 48 days of age. For evaluation of litter condition, the litter moisture for each group of treatments at 21,28,35, 42 and 48 days of age were determined. Statistical analysis: Data for all response variables were subjected to ANOVA. Variable means for treatments showing significant differences in the ANOVA were compared using the Tukey’s test. Results: At the end of the experiment, addition of 3% zeolite and combination of 1% diatomite + 2% zeolite into diets significantly decreased BW (P< 0.05). No significant differences were observed among BWs of chicks in control and treatments fed diets containing 2% or 3% diatomite. Among treatment groups, only addition of combination of 1% diatomite + 2% zeolite increased FCR significantly (P< 0.05). There were no significant differences among litter moisture of experimental treatments (P< 0.05). The best litter condition was belonged to group that received diet supplemented with 3% ditomitc.
Conclusion: obtained results indicated that at the end of this experimental trial period, addition of diatomite and natural zeolite into diets did not caused any significant improvement on 8W, FCR and litter moisture in broiler chicks. However, since addition of 3% diatomite into diet, partially decreased litter moisture, and there was no significant difference between performance of chicks fed this diet and control, it seems that inclusion of diatomnite up to 3% in broiler diets could be recommended for reducing litter moisture. J.Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 57, 2: 19-24, 2002.هدف: مطالعه اثرات ناشی از افزودن در ترکیب دیاتومیت یا زئولیت طبیعی به جیره غذایی، بر روی میزان بازده تولید و درصد رطوبت بستر در جوجه های گوشتی.
طرح: طرح آماری کاملاً تصادفی.
حیوانات: 600 قطعه جوجه گوشتی یکروزه جنس نر از سویه تجاری راس 208.
روش: استفاده از پنج گروه مورد آزمایش و تغذیه آنها به ترتیب با جیره های غذایی فاقد دیاتومیت و زئولیت ( به عنوان گروه شاهد )، 2 درصد دیاتومیت، 3 درصد دیاتومیت + 2 درصد زئولیت و 3 درصد زئولیت در طول دوره آزمایش ( 48 روز )، محاسبه شاخص های تولیدی شامل وزن بدن، مقدار غذای مصرفی و ضریب تبدیل غذایی در سنین 21، 42 و 48 روزگی، تهیه نمونه از بستر و اندازه گیری میزان رطوبت آن در سنین 21، 28، 35، 42 و 49 روزگی.
تجزیه و تحلیل آماری: استفاده از آزمون تجزیه واریانس به منظور تعیین اثر استفاده از دیاتومیت یا زئولیت طبیعی در خوراک بر روی عملکرد تولید و میزان رطوبت بستر و استفاده از آزمون توکی برای پی برن به تفاوتهای بین گروههای مورد آزمایش.
نتایج: نتایج بدست آمده در پایان آزمایش نشان دادند که افزودن 3 درصد زئولیت به تنهایی، و یا 1 درصد دیاتومیت همراه با 2 درصد زئولیت به جیره غذایی به طور معنی داری سبب کاهش وزن بدن در مقایسه با گروه شاهد گردید (05/0 > P)، در حالی که اضافه کردن 2 یا 3 درصد دیاتومیت به تنهایی به جیره غذایی، تاثیر معنی داری بر وزن بدن جوجه ها در مقایسه با گروه شاهد نداشت. اضافه نمودن 1 ردصد دیاتومیت همراه با 2 درصد زئولیت به جیره غذایی موجب افزایش معنی دار ضریب تبدیل غذایی در مقایسه با گروه شاهد گردید (05/0 > P) ولی استفاده از دیاتومیت ( در سطوح 2و3 درصد ) و یا زئولیت ( در سطح 3 درصد ) به تنهایی، تاثیر معنی داری بر ضریب تبدیل غذایی نداشت. در ارتباط با میزان رطوبت بستر، در نتیجه استفاده از دیاتومیت بازئولیت به تنهایی و یا توام با یکدیگر در جیره غذایی، اختلاف معنی داری بین میزان رطوبت بستر در گروههای مورد آزمایش با گروه شاهد مشاهده نگردید. با این حال کمترین میزان رطوبت بستر به جوجه های تغذیه شده به وسیله جیره غذایی حاوی 3 درصد دیاتومیت بود.
نتیجه گیری: به طور کلی بر اساس نتایج به دست آمده از این مطالعه می توان چنین نتیجه گیری نمود که با توجه به تاثیر نسبتاً مطلوب افزودن 3 درصد دیاتومیت به جیره غذایی در کاهش رطوبت بستر و عدم وجود اختلاف معنی دار بین شاخصهای تولیدی در جوجه های تغذیه شده به وسیله جیره واجد 3 درصد دیاتومیت و گروه شاهد، استفاده از دیاتومیت تا سطح 3 درصد در خوراک جوجه های گوشتی می تواند قابل توصیه باشد. با این حال باید نسبت به تاثیر این افزودنی بر چگونگی هضم و جذب مواد غذایی مطالعات بیشتری انجام گیرد.مجله دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، (1381)، درره 57، شماره 2،24-19 .https://jvr.ut.ac.ir/article_11928_f809a3132ed223be4ec73f1ee874f695.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252557220020723-بررسی انگلهای کرمی دستگاه گوارش در گربه های ولگرد شهرستان اصفهان11929FAدکتر شهرامجمشیدیدکتر بهناممشگیدکتر مسعودطوقانیJournal Article19700101Objective: This study was done to determine the prevalence of gastrointestinal helminthie infection of stray eats in Isfahan. Design: This study was performed based on a cross sectional design from late 1998 to mid 1999.
Animal: One hundred and thirty one stray cats were collected from different urban areas of Isfahan.
Procedure: Animals were euthanised by high doses of anesthetic drugs and all of the parasites in their digestive system were isolated. After fixation of the samples in 10% formalin their identification were performed based on parasitological characteristics. Statistical analysis: Descriptive statistics and chi square.
Results: Total infection rate in stray cats in this study was 98.5%. In parasitological study two nematodes: Physalopterapraeputialis (36/6%) and Toxocara cati (13%) and five cestodes: Taenia taeniaeformis (9.2%), Diplopylidium nolleiy (0.7%), Mesocestoides lineatus (7.6%), Joyeoxiella pascjualie (75.6%) and .Joyeoxiella echinorhncoides (3%) were identified. Maximum number of parasites in one animal belonged to Joyeoxilla pasqualie (28. 1 worm).
Conclusion: There was not any significant difference in infection rate between ma., and females. However, with regard to age, it seems that older animals arc more prone to acquire the infection. Furthermore, results of the study showed that many stray cats in urban areas of Isfahan harbor a parasitic infection. This emphasizes the importance of collection of these animals to improve hygienic parameters. J. Fac. Vet. Med. Unis’. Tehran. 57, 2: 25-2 7, 2002هدف: هدف اصلی از این بررسی تعیین نوع و شدت آلودگیهای کرمی دستگاه گوارش در گربه های ولگرد شهرستان اصفهان بوده است.
طراحی مطالعه: مطالعه مشاهده ای مقطعی.
حیوانات مورد بررسی: این بررسی از اواخر 1378 تا اواسط 1379 بر روی تعداد 131 قلاده گربه که از مناطق مختلف شهر اصفهان با استفاده از تله زنده گیر صید گردیده بودند صورت پذیرفت.
روش کار: پس از بیهوشی کلیه حیوانات به روش بدون درد و با استفاده از مقادیر بالای دارای بیهوشی معدوم و مورد کالبد گشایی قرار گفتند و کرمهای دستگاه گوارش آنها جمع آوری شد. شناسایی آنها در حد جنس و گونه پس از شمارش، فیکساسیون در فرمالین 10 درصد و رنگ آمیزی توسط کلید شخصی جنس و گونه آنها تشخیص داده شد.
تجزیه و تحلیل آماری: آمار توصیفی و مربع کای.
نتایج: در مجموع 129 قلاده ( 5/98 درصد ) حداقل به یک نوع سستوده یا نماتود مبتلا بودند. در بررسی انگل شناسی دو نوع نماتود شامل فیزالوپتراپره پوتیالیس ( 6/36 درصد ) و توکسوکاراکتی ( 13 درصد ) و پنج نوع سستود شامل تنیاتنیه فورمیس ( 2/9 درصد )، دیپلوپلیدیوم نولری ( 7/0 درصد )، مزوسستوئیدس لینه آتوس ( 6/7 درصد )، جویوکسیلاپاسکوالی ( 6/75 درصد ) و جویوکسیلااکینورنکوئیدس ( 3 درصد ) جدا گردید. حداکثر میانگین تعداد کرم جدا شده ( 1/28 ) مربوط به جویوکسیلاپاسکوالی بود.
نتیجه گیری: اگرچه بین جنس و آلودگی به عنواع کرمهای گزارش شده ارتباط آماری معنی داری وجود نداشت ولی در مورد سن جز در آلودگی با تنیاتنیه فورمیس در بقیه موارد میزان ابتلا به انگلهای کرمی با افزایش سن سیر صعودی داشت. همچنین بررسی حاضر نشان داد که آلودگیهای کرمی دستگاه گوارش گربه های ولگری اصفهان از اشاعه بسیار فراوانی برخرودار است که حاکی از لزوم مبارزه با این حیوانات به منظور کاهش آلودگیهای انگلی اعم از حیوان و انسان می باشد. مجله دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، (1381)، دوره 57، شماره 2، 27-25 .https://jvr.ut.ac.ir/article_11929_a178d6f682d57c981e29a75afc5e5057.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252557220020723-مروری بر هموگلوبینوری پس از زایش و ارتباط آن با برخی عوامل مستعد کننده11930FAدکتر غلامعلیکجوریJournal Article19700101Objective: The incidence of the post parturient hemoglubinuria (PPI-1) in the cattle population is very low, and usually only one or two cases will be seen at one time in an individual herd. In Shahrekord area, between June and July 2000, 15 cases had been observed suffering from PPH.
Design: Field study and sample survey.
Animals: Fifteen parturient dairy cattle suffering from PP[-1.
Procedure: Clinical signs were noticed and blood samples were taken from jugular vein of PPH cows, for measuring the levels of calcium and phosphorus.
Statistical analysis: Descriptive statistics.
Results: Serum levels of calcium and phosphorus were as 8 2±0.45 and 2.85±0.31 mg/dl, respectively.
Clinical implications: Some epidemiological aspects such as; decrease rainfall (approximately 7% less than last year), warm weather (approximately 0.5c higher than last year), decrease roughage quality, primary selenium and secondary copper deliciency (1) and hypophosphatemia (13) may interfere with evidence of postparturient haemoglubinuria. J. Fee. Vet. Med. Univ. Tehran. 57, 2: 29-31, 2002.هدف: حضور بیش از حد انتظار بیماری هموگلوبینوری پس از زایش (PPH) Post parturient haemoglubinuria در فاصله زمانی اندک و نیز حضور شواهدی دال بر همراهی عوامل محیطی و زمینه ساز در منطقه شهر کرد، نگارنده را بر آن داشت تا با نگرشی تحقیقی- تحلیلی به موضوع، مواردی را به رشته تحریر در آورد.
طرح: مطالعه میدانی و نمونه برداری از دامهای مبتلا.
حیوانات: 15 راس گاو شیری مبتلا به هموگلوبینوری پس از زایش.
روش: در خلال خردادماه تا اواسط تیرماه 1379، پانزده راس گاو شیروار با تاریخچه هموگلوبینوری به درمانگاه ارجاعو با توجه به نتایج حاصل از معاینات درمانگاهی، بررسیهای آزمایشگاهی وپاسخ به درمان اختصاصی، حضور بیش از حد انتظار هموگلوبینوری پس از زایش در منطقه شهر کرد به اثبات رسید. گاوان مبتلا به سندرم هموگلوبینوری به دقت مورد معاینه درمانگاهی و آزمایشگاهی قرار گرفتند. ضمن ثبت پارامترهای حیاتی ( تعداد نبض، تعداد تنفس و درجه حرارت بدن )، کلیه علایم درمانگاهی یادداشت و نمونه های خون ( محیطی و وداجی ) و سرم حیوانات مبتلا جهت بررسی آلودگیهای انگلی، تعیین میزان کمخونی و بررسی میزان کلسیم و فسفر به آزمایشگاه ارسال گردید.
تجزیه و تحلیل آماری: آمار توصیفی.
ننتایج: نتایج حاصله حکایت از عدم ابتلای گاوان ارجاعی به بیماریهای تک یاخته ای خونی و عفونی داشت و میزان کلسیم و فسفر سرم گاوان مبتلا به ترتیب معادل 45/0 ? 2/8 و 31/0 ? 85/2 میلی گرم در دسی لیتر گزارش گردید.
نتیجه گیری: بیماری هموگلوبینوری پس از زایش به عنوان یک بیماری متابولیک در سطح صنعت گاوداری مطرح بوده و بیشتر در گاوان پر تولید و در خلال 2 الی 4 هفته پس از زایمان گزارش شده است. اکثر محققین علت بروز بیماری را، منوط به حضور کمبود دراز مدت فسفر در جیره غذایی دانسته و برخی مشاهده سایر عوارض کمبود فسفر را ( قبل از بروز هموگلوبینوری ) از شرایط مورد نیاز برای پیدایش بیماری می دانند. بر اساس گزارشات موجود علاوه بر کمبود فسفر، عوامل مستعد کننده و متعدد دیگری همچون؛ کمبود مس و سلنیوم، تغذیه با خانواده خاجیان و مواجه با هوای سرد در پیدایش هموگلوبینوری پس از زایش دخیلند. طی تحقیقی بر گاوان تازه زای زمینگیر در منطقه شهر کرد، کمبود فسفر به عنوان عاملی موثر در پیدایش تب شیر شناخته شد. همچنین حضور کمبود مس و سلنیوم در منطقه، به عنوان عاملی زمینه ساز مطرح گردید و شاید بتوان کاهش میزان بارندگی در سال زراعی، گرمی نسبی هوا در مقایسه با سال گذشته و کاهش کیفیت علوفه مصرفی ( به دلیل خشکسالی ) را از دیگز عوامل مستعد کننده دانست. بر اساس اطلاعات کسب شده از مراجع ذزربط میزان بارندگی نسبت به سال گذشته زراعی دچار 7 درصد کاهش و گرمی هوا در مدت مشابه با سال گذشته دچار 5/0 درجه سانتیگراد افزایش، شده است. لذا چنین می توان نتیجه گرفت که کمبود فسفسر همراه با سایر مسایل مطروحه منجر به بروز بیش از حد بیماری هموگلوبینوری پس از زایش در منطقه شده است. مجله دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران،(1381)، دوره 57، شماره 2، 31-29 .https://jvr.ut.ac.ir/article_11930_aab228fb6bc58e12984adca8c3f21309.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252557220020723-اولین گزارش جداسازی پاروویروس سگ در ایران11931FAدکتر فرهید همتزادهدکتر شهرامجمشیدیJournal Article19700101Objective: Isolation and confirmation of canine Parvovirus in Iran.
Design: Case study.
Procedure: A 7 months male dog was referred to Small Animal Hospital, Faculty of Veterinary Medicine University of Tehran, with clinical sings of vomiting, diarrhea and anorexia. In clinical examinations, severe dehydration, melena and in cell blood count, leukopenia were evident. Immunobloating test in order to antigen detection in stool sample was positive for canine parvovirus. The sample was cultured in MDCK cell line. In 4th passage many focuses of CPE were seen after 3-4 days, these cell culture fluids tested by antigen detection kits for canine parvovirus and received positive results from those samples, that confirm isolation of canine parvovirus from above mentioned case. A sample of cell cultuer supernstent, after preparation was studied by E.M and parvoviral particles was detected.
Conclusion: This if to first report of dog parrovirus isolation in Iran. J. Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 57, 2: 33-35, 2002.هدف:جداسازی و تایید تشخیص یک مورد عفونت ویروسی در سگ با پاروویروس.
طرح: مطالعه موردی.
تاریخچه: سگ نر 7 ماهه ای از نژاد مخلوط با علایم استفراغ، اسهال و بی اشتهایی به درمانگاه دامهای کوچک دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران ارجاع داده شد. در معاینه بالینی دهیدراتاسیون شدید، حضور خون در مدفوع و در شمارش سلولهای خونی کاهش شدید تعداد WBC ( I ? / 500 ) جلب توجه نمود. نمونه مدفوع در آزمون تشخیص پادگنی ایمونوبلاتینگ پاسخ مثبت داد و پس از آماده سازی در کشت سلولیMDCK کشت داده شد. در پاساژ چهارم به بعد CPE واضح بعد از 4-3 روز ایجاد شده و از نمونه های حاصله در کیت تشخیصی پاروویروس سگ مجدداً پاسخ مثبت دریافت گردید. مشاهده همین نمونه پس از اولترا سانتریفوژ و آماده سازی در زر میکروسکوپ الکترونی حضور ذرات پاروویروسی را نشان داد که دال بر جدا سازی پاروویروس سگ از نمونه های مرضی مربوط به سگ مبتلا است.
نتیجه گیری: این گزارش اولین گزارش جداسازی پاروویروس سگ در ایران می باشد. مجله دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، (1381)، دوره 57، شماره 2، 35-33 .https://jvr.ut.ac.ir/article_11931_983bd3884eff1d5ee0b8140b5dd147ee.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252557220020723-تعیین میزان pH مرز رشد و عدم رشد و مرز بقا و مرگ استافیلوکوکوس ارئوس با استفاده از اسیدهای آلی و معدنی در حرارتهای مختلف نگهداری11932FAدکتر ودودرضویلردکتر عبدالهجمشیدیدکتر بهارشمشادیJournal Article19700101Objective: To compare the antimicrobial activity (The minimum supporting and maximum inhibiting pH values) of 3 organic (acetic, lactic, citric) and one morgonic (hydrochloric) acids aginst S. aureus growth.
Design: Experimental study, multiple factorial analysis using inoculation technic.
Procedure: The effects of pH (6 to 4 with 0.2 unit intervals) adjusted by three organic (acetic, lactic, citric) and one inorganic (Hydrochloric) acids, 3 levels of temperature (15, 25, 35 C) stared up to 14 days were evaluated on the growth of S. aurevs with inoculum level of 105/mI in Brain heart infusion broth (BHI) the pH border of growth and no growth was determined based on the turbidity of BHI after 14 days, and the pH border of survival and death of organism was determined using a subculture from no growth condition of BHI samples on Baird Parker agar plates at the end of 14 days meubation.
Results: The highest pH values of growth and no growth were observed in the case of acetic acid (5.2 and 5, 5.4 and 5.2, 5.8 and 5.6 at 35, 25 and 15 C, respectively), where as, the lowest pH values belonged to hydrochloric acid (with <4 and 4 at 35 and 25 C, and 5 and 5.2 at 15 C). The bacteriostatic and bacteriocidic effects of acids were in the order of acetic> lactic> citric> hydrochloric. These effects decreased with increasing the temperature of storage in all of he acids used in this study. J. Foe. Vet. Med. Univ. Tehran. 57, 2: 37-41, 2002.هدف: مقایسه خاصیت ضد میکروبی ( pH مرز رشد و عدم رشد و مرز بقا و مرگ ) سه اسید آلی ( استیک، لاکتیک، سیتریک ) و اسید معدنی ( هیدروکلریک ) در مقابل استافیلوکوکوس آرئوس.
طرح: رفتار استافیلوکوکوس آرئوس از نظر رشد در pH های مختلف ( 6 تا 4 با اختلافهای 2/0 واحد ) با استفاده از سه اسید آلی ( استیک، لاکتیک، سیتریک ) و یک اسید معدنی ( هیدروکلریک ) در محیط آبگوشت BHI ( Brain Heart Infusion Broth )، در حرارتهای مختلف ( 15، 25، 35 درجه سانتیگراد ) به مدت 14 روز جهت تعیین مرزهای رشد و عدم رشد و نیز مرزهای بقا و مرگ سلول باکتری مورد مطالعه آنالیز چند فاکتوری قرار گرفت. مرز رشد و عدم رشد بر اساس مشاهده کدورت در محیطهای کشت ( BHI ) به عنوان نشانه رشد و شفافیت آن به عنوان عدم رشد باکتری و مرز بقا و مرگ سلول باکتری نیز بر اساس کشت سطحی از محیطهای شفاف ( بدون رشد ) در محیط Bairal Parker در پیان روز چهاردهم تعیین گردید.
نتایج: بالاترین pH حد مرز رشد و عدم رشد در مورد اسید استیک، به مقادیر 5 و 2/5، 2/5و 4/5، 6/5 و 8/5 به ترتیب در حرارتهای 35، 25 و 15 درجه سانتیگراد مشاهده گردید. پایینترین pH حد مرز رشدو عدم رشد در مورد اسید هیدروکلریک در حرارتهای 35 و 25 درجه سانتیگراد برابر با 4 > و 4 و در حرارت 15 درجه سانتیگراد برابر با 8/4 و 5 تعیین گردید. در این مطالعه قدرت باکتری اسیدی اسید استیک بیش از سایر اسیدها بود و پس از آن بیشترین خاصیت ضد باکتری اسیدهای آزمایش شده را به ترتیب اسیدهای لاکتیک، سیتریک، و هیدروکلریک نشان دادند طوری که pH مرز بقا و مرگ سلول باکتری در استفاده از اسید استیک بین 5 و 2/5 در حرارتهای 15 و 25 درجه سانتیگراد تعیین گردیده و در حرارت 35 درجه سانتیگراد، مقدار pH جلوگیری کننده از رشد pH مرگ باکتری هر دو برابر با 5 تعیین گردید. کاهش درجه حرارت نگهداری در تمامی اسیدهای مورد استفاده باعث افزایش pH مرز رشد وعدم رشد و بقا و مرگ سلول باکتری گردید.
نتیجه گیری: از یافته های حاصل از این بررسی می توان نتیجه گیری نمود که بالاترین خاصیت ضد میکروبی استافیلوکوکوس ارئوس در اسید استیک و پایینترین آن در اسید هیدروکلریک رخ می دهد. مجله دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، (1381)، دوره 57، شماره 2، 41-37 .https://jvr.ut.ac.ir/article_11932_3cd6a3dc95c2ba0b6378664b1dbcfcc7.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252557220020723-وقوع رابدومیوسارکوم در چشم یک راس گاو نژاد دو رگ ایران11933FAدکتر عباستوسلیدکتر تقی تقی پوربازرگانیJournal Article19700101هدف: گزارش اولین مورد رابدومیوسارکوم در چشم یک راس گاو نژاد دو رگ ایران.
طرح: گزارش موردی یک تومور بدخیم.
حیوانات: یک راس گاو نژاد دو رگ.
تاریخچه: یک راس گاو ماده دو رگ با سن تقریبی 18 سال و وزن حدود 400 کیلوگرم به علت بیماری چشمی به بیمارستان آموزشی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران ارجاع شد. علایم بالینی شامل بزرگ شدن چشم چپ، ترشحات سروزی خونی و عدم بینایی بود. به دلیل پیش اگهی ضعیف بیماری چشم به روش جراحی از حدقه خارج گردید.
نتایج: تومور برداشت شده از چشم گرد بوده و تقریباً 15 سانتیمتر قطر داشت. این توده بدون کپسول بوده و رنگ آن خاکستری و قوامش نسبتاً سخت بود. سلولهای توموری تفکیک و تمایز کمی یافته و سلولهای واکوئله بزرگ حضور داشتند. اشکال میتوزی متعدد بوده و سلولهای توموری به طور واضحی پلئومورفیک بودند. هسته ها اندازه های متعدد داشتند و شکل غالب آنها تخم مرغی و واکوئله همراه با هستکهای متعدد بود. سلولهای بزرگ چند وجهی حضور داشتند. در رنگ آمیزی مخصوص وان گیسون که جهت مشخص نمودن بافت همبند می باشد، عضلات اسکلتی همانند سلولهای اپی تلیال زرد رنگ شده و رشته های کلاژن قرمز رنگ گردیدند.
نتیجه گیری: بر اساس مشخصات میکروسکوپیک و رنگ آمیزی مخصوص مشخص شد که این تومور یک رابدومیوسارکوم پلئومورفیک می باشد. مجله دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، (1381)، دوره 57، شماره 2، 45-43 .https://jvr.ut.ac.ir/article_11933_c732fb126047ae77fa12e839b17211d0.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252557220020723-گزارشی درباره آلودگی روباه قرمز (ولپس ولپس) به کرمهای گرد11934FAدکتر علیاسلامیJournal Article19700101Objective: To determine the fauna and prevalence of roundworm infections of red foxes in Iran.
Design: Sample Survey.
Animals: Twenty four red foxes were catched from different parts of Iran.
Procedure: Examination of different organs including alimentary canal, abdominal cavity, liver, Kidneys, Heart and lungs for roundworm infections were done. The worms found in the washed contents of alimentary canal and sliced organs were collected, counted and indentified under the microscope after being cleared in lactophenol.
Results: Alimentary tract was the only organ to be found infected with 10 species of nematodes and one speceis of acanthocephale as follow. Oesophagus: Spirocerca lupi (12.5%). Stomach:
Physaloptera praeputialis (4%), Spirura Jytipleurites (16.5%). Small intestine: Toxascaris leonina (12%), Peterigoderiniatites (Multipectines) affinis (20%), Ancylostorna caninurn (25%), Uncinaria stenocephala (4%). Capillaria sp. (4%), Oxynema crassispiculum (54%), Onicola canis (24%). Large intestine:
Trichuris vulpis (8%).
Conclusion: All the parasites reported here are recorded for the first time from red fox in Iran and S. rytipleurites, P. affinis, 0. crassispiculum, capillaria sp and Onicala canis are reported for the first time from carnivores of Iran. According to minimum and maximum number of worms recovered from infected animals (two for P praeputialis and 48 for. 0. crassispiculum) no pathogcnicity can be noticed for worm burden of examined animals. J. Fee. Vet. Med. Univ. Tehran. 57, 2: 47-48, 2002.هدف: تعیین فون و میزان شیوع کرمهای گرد در روبا قرمز ( ولپس ولپس ) ایران.
طرح: بررسی نمونه.
حیوانات: 24 قلاده روباه صید شده از نقاط مختلف ایران.
روش: بازرسی لوله گوارش، محوطه بطنی، کبد، ریه، قلب و کلیه از نظر آلودگی به کرمهای گرد. جدا کردن، شمارش تعین جنس و گونه کرمهای جدا شده ( پس از شفاف کردن در لاکتوفنل ) از لوله گوارش پس از شستشوی محتویات آن و سایر اندامها متعاقب مشاهده با چشم غیر مسلح و تکه تکه کردن آنها.
نتایج: از میان اندامهای بازرسی شده فقط در لوله گوارش آلودگی کرمی دیده شد مجموعاً، ده گونه نماتود بر حسب اندامهای آلوده شامل: اسپیرسرکا کالوپی ( 5/12 درصد ) معده: فیزالوبتراپره پوتیالیس ( 4 درصد ) روده باریک: اسپیروراریتی پلوراتیس (5/16 درصد) توکساسکاریس لئونینا ( 12 درصد ) پتری گودرماتاتیس ( مولتی پکتی نس ) آفی نیس ( 20 درصد ) انکیلوستوما کانینوم ( 25 درصد ) اونسیناریا استنوسفلا ( 4 درصد ) اوکسی نما کراسیی اسپیکولوم ( 45 درصد ) و یک گونه آکانتوسفال به نام: اونیکولا کانیس ( 25 درصد ) روده بزرگ: تریشوریس ولپیس ( 8 درصد ) دیده شد.
نتیجه گیری: کلیه انگلهای گزارش شده در این بررسی برای اولین بار از روباه قرمز ایران گزارش می شود و اسپیرورا ریتی پلوراتیس، پتری گودرما ( مولتی پکتینس ) آفینیس، اوکسی نما کراسی اسپیکولوم، کاپیلاریا گونه نا مشخص و انیکولا کانیس برای اولین بار از گوشتخواران ایران گزارش می شود سایر نماتودهای جدا شده قبلاً از گوشتخواران ایران گزارش شده اند میانگین تعداد کرمهای گزارش شده بین 2 ( فیزالوپتراپره پوتیالیس ) و 48 عدد ( اوکسی نما ) متغیر بود. این تعداد کرم گرد نمی تواند موجب بیماری در حیوانات آلوده شوند. مجله دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، (1381)، دوره 57، شماره 2، 48-47 .https://jvr.ut.ac.ir/article_11934_f68eb6fc05ad9f0a56ef908e7d0d8baf.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252557220020723-گزارش بالینی یک مورد مگاازوفاگوس گربه در ایران11935FAدکتر علیرضاکامرانیدکتر مجید مسعودیفرددکتر علیرضاوجهیJournal Article19700101Design: Case report.
Case history: One month old kitten was referred to VTH of Veterinary Faculty of University of Tehran with a history of depression, labored breathing and poor appetite. Plain and contrast radiography revealed severe megaesophagus. The only treatment which advised, was holding the kitten in upright position after meal for 15 minutes. After two months, the kitten showed remarkable improvement, clinically and radiographically. This is the first report of feline megaesophagus in Iran. J. Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 57, 2: 49-50, 2002.طرح: گزارش موردی.
تاریخچه بیماری: یک بچه گربه یکماهه با تاریخچه افسردگی، سختی تنفس و کاهش اشتها به کلینیک دانشگاه دامپزشکی دانشگاه تهران مراجه داده شد. رادیوگرافهای ساده و یا ماده حاجب، مگاازوفاگوس شدید را در این بچه گربه مشخص کرد. تنها درمان توصیه شده به صاحب حیوان، نگاهداشتن حیوان به حالت ایستاده به مدت 15-10 دقیقه بعد از غذا دادن بود. بعد از دو ماه بچه گربه مزبور بهبودی مشخصی را نشان می داد. این اولین گزارش مگاازوفاگوس گربه در ایران می باشد. مجله دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، (1381)، دوره 57، شماره 2، 49-50 .https://jvr.ut.ac.ir/article_11935_edec907c2f203225fa6825b99577ea5b.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252557220020723-ارزیابی بالینی تحریکات عصبی (T.E.N.S) در درمان تورم مزمن اوتار در اسب11936FAدکتر داودشریفیدکتر آرشعزیزیاناحمدرضوانیJournal Article19700101Objective: To evaluate transcutaneous electrical neural stimulation in treatment of chronic tendosynovitis in horses. Design: Clinical field study. Animals: Fifteen adult sport horses of different breeds and sexes Methods: Horses were randomly divided into 3 groups of five
animals each according to local swelling, pain, duration of lameness and type of treatment suggested. In group I animals, local analgesic ointment was used once a day for 30 days, whereas in group II animals transcutaneous electrical neural stimulation (TENS) was
given 24 minutes for 15 to 30 days. The combination of red-lamp
exposure for 15 minutes from 30cm distance followed by T.E.N.S application 24 minutes daily for 15 to 30 days subscqucnlly in animals of group III. Statistical analysis: Paired student “t” test.
Result: There was no apparent quantitative or qualitative changes
in group I animals. There was complete improvement in 3 horses
of group 11 within 15 days with no pain or resistance during the exercise or application of pressure on the site. The mild degree of pain and lameness was observed in 2 cases of this group. There was complete improvement and good prognosis in 4 cases of group
III with no significant changes in local circumferences. Conclusions: Clinical observations shown even so there is local
reaction in chronic tendosynovitis cases as major clinical sign but application of such physical methods (TENS) having effect on increasing local blood supply and diminishing pain will have
positively drastic effect on increasing body performances. Clinical relevance: T.E.N.S as a physical method of therapy is quite effective in reducing pain and swelling in chronic tendosynovitis in horses. J. Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 57, 2: 51-55, 2002.هدف:ارزیابی بالینی تحریکات عصبی در درمان تورم مزمن اوتار در اسب.
طرح: مطالعه بالینی میدانی.
حیوان: پانزده راس از اسبان بالغ ورزشی از نژاد و جنس مختلف.
روش: این حیواناتبا توجه به محل تورم و درد و مدت زمان لنگش و نوع درمان پیشنهادی به سه گروه 5 تایی تقسیم شدند. در گروه I از پماد ضد التهاب فنیل بوتازون روزانه به صورت موضعی به مدت 30 روز استفاده گردید. در گروه II از تحریکات عصبی به مدت 24 دقیقه به مدت 15 الی 30 روز اسفاده شد و حیوانات گروه III تحت درمان لامپ مادون قرمز به مدت 15 دقیقه از فاصله 30 سانتیمتری و سپس تحریکات عصبی همانند گروه دوم قرار گرفتند.
نتایج: در حیوانات گروه اول به دلیل استفاده از پماد موضعی تغییری از نظر کمی و کیفی در میزان درد و لنگش مشاهده نگردید. در صورتی که در حیوانات گروه دوم تعداد 3 راس از اسبان در عرض 15 روز بعد از درمان بهبودی کامل یافتند و در تمرین و فشار ناحیه، مقاومتی از خود نشان ندادند، ولی در دو راس از این اسبان با وجود ادامه درمان به مدت 30 روز درد خفیف و لنگش در یورتمه مشاهده شد. تعداد 4 راس از اسبان در گروه III در عرض 15 روز بهبودی کامل پیدا کردند ولی تغییرات معنی داری در محیط میزان تورم ناحیه به دلیل فیبروزه مشاهده نگردید.
تجزیه و تحلیل آماری: آزمون ,,t ،، زوج.
نتیجه گیری: علایم بالینی نشان می دهد هرچند التهاب و واکنش موضعی در شرایط تورم مزمن اوتار شاخص می باشد، با استفاده از چنین روشهایی که قابلیت افزایش خونرسانی و از بین بردن درد را داشته باشند، در افزایش کارآیی دام مفید و موثر خواهند بود .
ارتباط بالینی: تحریکات الکتریکی به عنوان یک مکمل درمان فیزیکی غیر تهاجمی در درمان تورم های مزمن اوتار مفید می باشد و منجر به افزایش کارآیی و بازدهی دام می گردد. مجله دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، (1381) دوره 57، شماره 2، 55-51 .https://jvr.ut.ac.ir/article_11936_28441270dcb8b9dfd23e6833cf407926.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252557220020723-برسی تغییرات خونی متعاقب عفونت تجربی با بابزیااویس در بره ها11937FAدکتر حمید رضاحدادزادهدکتر پروانه خضرایینیادکتر صادقرهبردکتر موسیتوسلیدکتر فرهادامینیJournal Article19700101Objective: This study was conducted to evaluatc the pathogen city of B.ovis isolate in Iran under experimentally condition.
Design: Experimental study.
Procedure: The infected blood from Urmia naturally infected sheep was injected to the 7 healthy lambs. The blood samples of the lambs were taken before and at the third, fifth, ninth and eleventh days after injection. Haematological studies were done on these samples. Statistical analysis: Analysis of variance, Duncan’s multiple range, test. Results: The lambs showed clinical symptoms 3-5 days after injection. The comparison between the blood parameter (MCHC, Ht, Hb and RBCs count) before and after injection, showed highly significant decrease and increased The MCV (P< 0.001). Total WBC decreased, but differential count had no significant differences.
Conclusion: In this study, it was shown that the B. ovis isolate from naturally infected sheep in Iran is able to induce acute babesiosis experimentally. J. Fac. Vet. Meti Univ. Tehran. 57, 2: 57-59, 2002هدف: بررسی تغییرات هماتولوژیک در بابزیوز تجربی، به وسیله ایزوله جدا شده از گوسفندان ارومیه در بره ها.
طرح: مطالعه تجربی.
حیوانات: 7 راس بره زیر 6 ماه.
روش: تزریق خون آلوده به بابزیا اویس ( اخذ شده از گوسفندان ارومیه ) به 7 راس بره زیر 6 ماه. خونگیری از بره ها قبل از تزریق خون آلوده و در روزهای سوم، پنجم، نهم و یازدههم پس از تزریق خون آلوده به بابزیا و مطالعات هماتولوژیک بر روی نمونه های خون.
تجزیه و تحلیل آماری: آزمون تجزیه واریانس و مقایسه میانگینها.
نتایج: مقایسه میانگین پارامترهای خونی ( شمارش RBC و Hb و Ht و MCHC ) کاهش معنی داری را در روزهای بهد از تزریق نشان داد و میزان MCV به طور معنی داری افزایش یافت ( 001/0 > P ) در ارتباط با گلبولهای سفید لکوپنی مشاهده شد اما در شمارش تفریقی آنها اختلاف معنی داری وجود نداشت.
نتیجه گیری: در این تحقیق مشاهده گردید که ایزوله های بابزیا اویس موجود در ایران به طور تجربی نیز قادر به آلوده ساختن گوسفندان می باشند و علایم بالینی و تغییرات هماتولوژیک را در گوسفندان ایجاد می نماید. مجله دانشکده دامپزشکس دانشگاه تهران، (1381)، دوره 57، شماره 2، 59-57 .https://jvr.ut.ac.ir/article_11937_f23c7bcf6d53137bba14498bb83ce89a.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252557220020723-مقایسه پارامترهای الکتروکاردیوگرام در جوجه های گوشتی طبیعی و مبتلا به آسیت11938FAدکتر منوچهر عالیمهردکتر بهرام دلیرنقدهJournal Article19700101Objective: This study was conducted to obtain information about
different electrocardiograghic parameters in healthy broiers and
their probable change in ascite syndrome. Design: Observational study. Animal: Arian broiler chicks. Procedure: Arian broiler chicks were divided into control and
treatment groups. The control birds were reared in standard condition
while the treatment chicken were kept in l3l60c temperature. Statistical analysis: One way repeated measure ANOVA, student “t”test. Results: In both groups heart rate decreased (P<0.0l) in relation to age of birds although this pattern was significantly (P<0.01)
greater in treatment than in control group. Four QRS complex
configurations, rs, QS, RS, and rS were observed in ventricular depolarization complex. rS complex was the most (P>50%) prevalent and rs was the least. The R wave was found in all elevated leads with relatively high frequency, but no significant (P>0.05) changes were found related to the age of chicks. S wave was observed with the frequency of 100/0 in all ages. In control group S wave amplitude
was not significantly elevated according to age, but in treatment group its changes in relation to the age was statistically significant (P<0.05). The amplitude of S wave was also significantly greater
in treatment group than the other. The duration of ventricular depolarisation complex was not significantly different according to the age of chicks in both groups. The mean electrical axis of ventricular depolarsation complex in frontal surface, in both groups,
regardless of the variation within groups, were negative and it was not significantly different between both groups. Clinical implications: This study indicated that the ventricular depolarisation wave distributed along the longitudinal axis of body
directed from back to front and close to the midline with tendency
to left side. In conclusion it can be postulated that the dramatic variations could be seen in ECG of ascitic chicken and also electrocardiography is a noninvasive tool in diagnosis of the pulmonary hypertension syndrome. J. Fac. Vet. Med Univ. Tehran.هدف: مطالعه حاضر با هدف دسترسی به اطلاعاتی در مورد پارامترهای مختلف الکتروکاردیوگرام در طیور گوشتی طبیعی و ارزیابی تغییرات آن در جوجه های مبتلا به آسیت به انجام رسید.
طرح: مطالعه مشاهده ای.
حیوانات: 100 قطعه جوجه گوشتی نژاد آرین.
روش: در این مطالعه الکتروکاردیوگرام جوجه های گوشتی آرین در طی 8 هفته پرورشی در دو گروه طبیعی، گروهی که در شرایط استاندارد پرورش یافتند؛ و گروه تیمار، گروهی که در شرایط سرد با دمای 13 تا 16 درجه سانتیگراد پرورش یافتند، مورد مطالعه و مقایسه قرار گرفت.
تجزیه و تحلیل آماری: آزمون تجزیه واریانس با اندازه گیری مکرر، آزمون Duncan's multiple range ، آزمون ,, t ،، Student.
نتایج: مطالعه تعداد ضربان قلب نشان داد که در هر دو گروه با افزایش سن از تعداد آن به طور معنی داری کاسته می شود ( 01/0 > P ) ولی سرعت این کاهش در گروه تیمار به طور معنی داری ( 01/0 > P ) بیش از آن در گروه طبیعی بود. مطالعه اشکال مختلف مجموعه QRS نشان داد که می توان این اشکال را در 4 نمود rS، RS،QS و rs قرار داد. Rs نمود غالب بود و در بیش از 50 درصد موارد دیده شد، نمود rs بندرت و تنها در برخی از سنین مشاهده شد. موج R با فراوانی نسبی قابل توجهی در تمام اشتقاقهای مورد مطالعه دیده شد و مقایسه ارتفاع آن نشان داد که با افزایش سن تغییر معنی داری در آن روی نمی دهد. موج S در تمام سنین تحت مطالعه و با فراوانی نسبی 100 درصد در تمام اشتقاقهای مورد مطالعه دیده شد. در گروه طبیعی با افزایش سن ارتفاع این موج متحمل تغییرات معنی داری نشد ولی در گروه تیمار با افزایش سن به طور معنی داری ( 05/0 > P ) بر ارتفاع آن افزوده گشت. همچنین آزمون آماری نشان داد که ارتفاع این موج در گروه تیمار به طور معنی داری ( 05/0 > P ) بیش از آن در گروه طبیعی است. فاصله زمانی مجموعه QRS با افزایش سن متحمل تغییرات معنی داری در هیچ یک از دو گروه نشد. میانگین محور الکتریکی مجموعه QRS در سطح جلویی نشان داد که در هر دو گروه با وجود دامنه نوسان قابل توجه، میانگین این محور منفی است و تفاوت معنی داری بین دو گروه به چشم نخورد.
نتیجه گیری: در کل مطالعه مزبور نشان داد که برآیند امواج دپولاریزاسیون بطنی در جوجه های گوشتی آرین در امتداد محور طولی بدن از عقب به جلو و نزدیک به خط میانی بدن اندکی متمایل به سمت چپ گسترش می یابد. با توجه به نتایج مطالعه می توان اظهار داشت که تغییرات قابل توجهی در الکتروکاردیوم جوجه های مبتلا به آسیت پیش می آید و الکتروکاردیوگرافی می تواند به عنوان وسیلع غیر تهاجمی مفیدی در ارزیابی سندروم هیپرتانسیون ریوی مورد استفاده قرار گیرد. مجله دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، (1381)، دوره 57، شماره 2، 70-61 .https://jvr.ut.ac.ir/article_11938_fd3af06ed19ff5c9c871e7232b52d874.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252557220020723-بررسی اثر استرس حمل و نقل بر تابلوی خونی گوساله11939FAدکتر سعیدنظیفیدکتر علی رضاخانیدکتر غلامرضامحمدیدکتر علیاوجاقیJournal Article19700101Objective: To what extent do factors such as long periods of transportation by vehicles especially in inclement weather, crowdness in trailers and the resultant stress can cause changes in haematological parameters and how these changes can be differentiated from haematological changes induced by other causes.
Design: Independent concurrent experimental studies. Animal: Twenty clinically healty male calves, 4-10 months old and average weight of 160kg.
Procedure: During a period of 42 days experiment, the calves were kept indoors and fed alfalfa hay and corn silage ad libitum. After a period of adaptation, on day 21, the first blood sample was taken from all calves in order to have the baseline data. Then the calves were divided into three groups: Control 1 (5 calves) which kept at stable and had free access to food and water during a 12-hour period of transportation of the experimental group. Control 2 (5 calves) which confined at stable but were deprived of food and water at the same time, and experiment (10 calves) which were transported and deprived of food and water. On day 26, when transportation began, blood samples were obtained simultaneously from all groups at 0,1,3,6 and 12 hours of transportation. On day 27, blood samples were taken from the experimental group and both control groups. Then on days 31 and 42, blood samples were taken from the both experimental and control groups (2). Haematological parameters were measured with routine laboratory methods.
Statistical analysis: A analysis of Variance (ANOVA) and paired student “t”.
Results: Haematological examination of blood samples revealed that the number of RBCs, WBCs, neutrophils and the level of corlisol and PCV significantly increased, but lymphocytes and monocytes significantly decreased in the experimental group compared with the control groups (I &2) on the day of transportation (P<0.05). Conclusion: Transport stress caused significant changes in serum cortisol values and haematological parameters in calves. Furthermore; the maximum effects of transportation-induced haematological changes are produced in the early stage of transport. More significant changes are produced in the early stage of transport. More significant changes in haematological parameters and serum cortisol values are expected during longer transport periods. These changes are induced by physiological changes in the haematological system and adrenal gland during stress. J. Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 57, 2: 71-76, 2002.هدف: دوره های طولانی حمل و نقل دامها با وسایل نقلیه بویژه در آب و هوای نا مطلوب، ازدحام دامها در کامیونهای مخصوص حمل و نقل و استرس ناشی از این امر تا چه اندازه بر پارامترهای هماتولوژیک خون اثر دارد و چگونه می توان این تغییرات را از تغییرات تابلوی خونی در دیگر موارد تفکیک کرد.
طرح: مطالعه تجربی با شاهدهای همزمان مستقل.
حیوانات: بیست راس گوساله به ظاهر سالم نر با سن 4 تا 10 ماه و میانگین وزنی 160 کیلو گرم.
روش: گوساله ها به مدت 42 روز نگه داری شدند و در این مدت به طور آزاد با یونجه و سیلوی ذرت تغذیه شدند. پس از طی دوره سازگاری با محیط جدید، در روز 21 نگهداری، معاینه های رایج و اولین خونگیری انجام شد. سپس گوساله ها به سه گروه تقسیم شدند: گروه کنترل یک ( 5 گوساله )، کنترل دو ناشتا ( 5 گوساله ) و گروه آزمایش ( 10 گوساله ). در روز 26 نگهداری، ضمن اقدام به حمل و نقل گروه آزمایش به مدت 12 ساعت و مسافت حدود 300 کیلومتر، از دو گروه کنترل یک و کنترل دو ناشتا نیز خونگیری به عمل آمد. در خلال 12 ساعت، در پنج نوبت در ساعتهای 0، 1، 3، 6، 12 حمل و نقل از هر سه گروه به طور همزمان خونگیری به عمل آمد. پارامترهای هموتولوژیک به روشهی معمول آزمایشگاهی مورد سنجش قرار گرفتند.
تجزیه و تحلیل آماری: با آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون ,,t ،، زوج.
نتایج: نتایج آزمایشهای خون شناختی، نشان دهنده افزایش معنی دار در تعداد گلبولهای قرمز و سفید، نوتروفیلها، میزان هماتوکریت و کورتیزول و کاهش معنی دار در لنفوسیتها و منوسیتها در گروه آزمایش در روز حمل و نقل در مقایسه با گروههای کنترل بود ( 05/0 > P ).
نتیجه گیری: در مجموع، استرس حمل و نقل، تغییرات معنی داری در میزان هورمون کورتیزول و پارامترهای خونی گوساله ایجاد کرد. همچنین، بیشترین اثر استرس حمل و نقل در ابتدای مرحله حمل و نقل بروز کرده و در حمل و نقلهای طولانیتر باید منتظر تغییرات شدیدتری در پارامترهای هماتولوژیک خون و میزان کورتیزول سرم بود، تغییرات پارامترهای هماتولوژیک و میزان کورتیزول خون ناشی از تغییرات فیزیولوژیک در سیستم خونساز و غدد فوق کلیوی در خلال استرس است. مجله دانشکده داپزشکی دانشگاه تهران، (1381)، دوره 57، شماره 2، 76-71 .https://jvr.ut.ac.ir/article_11939_e3a922ca9ed78f50ae0d08f6141836ef.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252557220020723-تعیین غلظت موثر ضد باکتریایی سیستم لاکتو پراکسیداز بر اشریشیکالی در شیر UHT11940FAدکتر گیتیکریمدکتر لادن منصورینژندJournal Article19700101Objective: To assess the effect of natural concentrations of LPS in cow’s milk on E.coli 0111:B4 in UHT milk.
Design: Experimental study.
Procedure: Different concentrations of E.coli (101-103-107 cuf/ml) were inoculated into the UHT milk which contained active LPS to study the effect of the system on the microorganism. Two concentrations of LP (10 and 30 ppm) which are the naturally accrued of this enzyme in raw milk were prepared and added to the UHT milk together with each of the microorganism concentrations mentioned above with 0.25 mM of thiocy,anate and 0.25 mM of hydrogen peroxide, control was prepared using UHT milk with I08 cfu/ml of microorganism. All the samples and control were stored at 4°C and 25°C and tested at 0, 1,2,7 and 14 days intervals. For each sample and control two repetition were considered.
Statistical analysis: Two ways analysis of variance.
Results: The micro organism in the samples showed the same growth trendes as in the controls. The data obtained in his study, shows that the LPS has no considerable antibacterial effect on E.coli 0111 :B4. J. Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 57, 2: 77-81,, 2002.هدف: تعیین تاثیر مقادیر طبیعی سیستم لاکتوپراکسید از شیر براشریشیاکلی ( E.coli ) در شیر UHT.
طرح: مطالعه تجربی.
روش: غلظتهای مختلف باکتریایی اشریشیاکلی ( cfu / ml 101- 103-105-107 ) تهیه و به شیر UHT که قبلاً سیستم لاکتوپراکسیداز در آن فعال شده بود تلقیح گردید. برای فعال کردن سیستم LP در شیر استریلیزه از دو غلظت مختلف آنزیم لاکتوپراکسیداز یعنی 10 و 30 ppm که مقادیر طبیعی این آنزیم در شیر گاو است استفاده شد و آنزیم به همراه 25/0 میلی مول تیوسیانات و 25/0 میلی مول آب اکسیژنه برای هر یک از غلظتهای باکتریایی فوق الذکر به شیر اضافه گردید. شیرهای تلقیح شده در دودمای 4 و 25 درجه سانتیگراد قرار داده شدند و در زمانهای صفر، روز اول، روز دوم، روز هفتم و چهاردهم شمارش باکتری انجام گرفت. به همراه هر یک از آزمونها یک نمونه شاهد ( تلقیح شده با میکروارگانیسم و بدون افزودن LPS ) در نظر گرفته شد. برای هر آزمون ( نمونه و شاهد ) دو تکرار انجام گردید.
نتیجه گیری: در پایان با توجه به مشاهدات و اطلاعات به دست آمده مشخص گردید که به طور کلی سیستم لاکتوپراکسیداز فعال شده در شیر اثر قابل توجهی بر سویه B4: O111 ندارد و این سویه از میکروارگانیسم در مقابل LPS مقاوم است. مجله دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، (1381)، دوره 57، شماره 2، 81-77 .https://jvr.ut.ac.ir/article_11940_20fa03c787486a88cbb64b1152ae0b03.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252557220020723-اندازه گیری هیدروکسی پرولین به عنوان شاخص میزان کلاژن در فرآورده های گوشتی به روش کلریمتریک11941FAدکتر ابوالفضلکامکاردکتر نوردهررکنیدکتر سعیدبکائیدکتر هدایتحسینیJournal Article19700101Objectives: To determine hydroxyproline and connective tissue in heated meat products (birchinken) marktting in Tchran in order to determination of protein quality in this product.
Design: Cross- Sectional.
Sample: Sixty samples from birchinken.
Procedure: In this Survey 60 Samples of birchinken contain meat more than 80% produced by 12 factories, selected via haphazardly sampling and the hydroxyproline, collagen and collagen! crude protein contents were analyzed in all samples by spectrophotometric method
(AOAC).
Statistical analysis: One-way Analysis of Variance.
Results: This study showed that means of hydroxyprolinc, collagen and collagenous connective tissue/crude protein in I OOgr birchinken produced by 12 factories were in order: 0.190.01(0.16-0.21), 1 .540.04 (1.19-1.66) and 9190.74 (7.55-10.0). There were not significant differences between them.
Conclusion: It was councluded that chemical analysis such as biological analysis should be used for quality control of meat products, and means of hydroxyproline, collagen. J. Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 57, 2: 83-87, 2002.هدف: اندازه گیری میزان هیدروکسی پرولین و کلاژن ژامبون گاوی عرضه شده در شهر تهران جهت تعیین میزان پروتئینهای بافت پیوندی و ارزش غذایی آنها می باشد.
طرح: مطالعه مقطعی.
تعداد نمونه: 60 نمونه از محصول ژامبون گاوی.
روش: در این بررسی 60 نمونه ژامبون گاوی با گوشت بالای 80 و 90 درصد مربوط به 12 کارخانه تولید کننده این محصول به صورت تصادفی انتخاب و در آنها میزان هیدروکسی پرولین، کلاژن و نسبت کلاژن در پروتئین خام با روش شناخته شده کلریمتریک ( AOAC ) مورد ارزیابی قرار گرفتند.
تجزیه و تحلیل آماری: آنالیز واریانس یکطرفه.
نتایج: نتایج به دست آمده نشان داد که متوسط درصد هیدروکسی پرولین، کلاژن محصول و نسبت کلاژن در پروتئین خام بر حسب گرم، در مجموع 12 کارخانه به ترتیب 01/0 ? 19/0 با دامنه ( 21/0- 16/0 )، 04/0 ? 54/1 با دامنه ( 66/1- 19/1 ) و 74/0 ? 19/9 با دامنه ( 0/10- 55/7 ) بوده است. آنالیز واریانس یکطرفه برای مقایسه هر شاخص در بین کارخانه های مختلف، اختلاف معنی داری را نشان نداد.
نتیجه گیری: مطالعه حاضر دلالت بر آن دارد که ارزیابی ترکیب شیمیایی محصولات فوق نیز به اندازه ارزشیابی بهداشتی آنها اهمیت دارد. مجله دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، (1381)، دوره 57، شماره 2، 87-83 .https://jvr.ut.ac.ir/article_11941_b3fb4d2c66dad7d5193f346f732766e0.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252557220020723-ارزیابی واکنش های سرولوژی ناشی از تزریق واکسن Rev1 در گوسفند11942FAدکتر غلامرضا نیکبختبروجنیدکتر اسماعیلذوقیدکتر سیمینعقیلیمحمدرضا مصطفیزادهJournal Article19700101Objective: Evaluation the serological reactions against RevI vaccine and the effects of different ages of vaccination on titers. Design: Comparative study. Animals: One hundred and eighty six lambs, which had received one dose of RevI vaccine, underwent on this study.
Procedure: To be sure that all animals were free from brucellosis
they were checked with RBPT before vaccination. All animals were tested with RBPT, Wright and 2ME. These lambs divided to 8 ages - group with one-month interval differences from 4 to 11 months old. Statistical analysis: Linear regression analysis. Results: After vaccination only 6 lambs were positive by RBPT
up to 42 weeks post vaccination. Wright’s titers dropped to zero as
bellow: in 4 months old group aftcrl4 weeks; in 5, 6 and II months
old after 30 weeks; in 10 months old after 36 weeks, and in 9
months old after 42 weeks. In 42nd week mean titer of the 7 and 8-months-old group were respectively 1.85 and 6.15. 2ME titer dropped to zero as fallow:
in 4 and 5 months old group after 14 weeks; in 11 month old after 18 weeks; in 6 month old after 24 weeks; and other groups after 42 weeks. Conclusion: According to the results the 4 months old group had
the sharpest decreasing titer in cantrast to the 7, 8 and 9 months
old group that had been slowest ones. Significant differences in the titer between group of 4 and 8 months old, especially in the were found last weeks of titration. Moreover in 7 and 8 months old group
the titers lasted relatively for a longer time than the others. In conclusion, age of vaccination against Rev I had considerable effects
on serological titers. J. Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 57,2: 89-93,هدف: بررسی منحنی عیارهای پادتن ناشی از تزریق واکسن Rev1 و مقایسه اثرات تزریق واکسن در سنین متفاوت.
طرح: مطالعه مقایسه ای.
حیوانات: یکصد و هشتاد و شش بره واکسینه شده با Rev1 در گروه های سنی بین 11 تا 14 ماه.
روش: سلامتی گوسفندان و عدم حضور عیار پادتن ضد بروسلا قبل از واکسیناسیون بوسیله آزمون رزبنگال ( RBPT ) مشخص شد. ارزیابی واکنشهای سرمی ناشی از تزریق واکسن با استفاده از روشهای رز بنگال رایت و مرکاپتواتانل ( 2ME ) صورت گرفت.
تجزیه و تحلیل آماری: تجزیه و تحلیل با استفاده از معادله شیب خط.
نتایج: آزمون رزبنگال در تمامی گوسفندان به جز شش مورد تا هقته 42 منفی گشت. عیارهای آزمون رایت در گروه سنی 4 ماهه در هفته چهاردهم، در سنین 5، 6 و 11 ماهه در هفته سی ام، سن 10 ماهه در هفته سی و ششم و سن 9 ماهگی در هفته چهل و دوم به صفر رسیدند. میانگین تیترها در گروه سنی 7 و 8 کاهه در هفته 42 به ترتیب 85/1 و 15/6 بود. آزمون مرکاپتواتانل در گروه های سنی 4 و 5 ماهه در هفته 14، 11 ماهه در هفته 18ف 6 ماهه هفته 24 و سایر گروه ها در هفته 42 به صفر رسیدند. اختلاف معنی دار تیترها بین گروه های سنی 4 و 8 ماهه در هفته های آخر قابل توجه بود. تیترها در گروه های سنی 7 و 8 ماهه مدت زمان طولانیتری در مقایسه با سایر گروهها دوام داشته اند.
نتیجه گیری: چنین به نظر می رسد که واکسیناسیون در سنین پایینتر تیترهای بیشتری را در زمان کمتری نشان می دهد و در همین حال سریعتر از سنین متوسط کاهش می یابد. گروههای متوسط سنی 7، 8، و 9 ماهه و بخصوص 8 ماهه دیرتر بر علیه واکسن واکنش نشان می دهند، اما دوام پاسخها در گروه های مذکور بیش از سایر گروه ها است. در مجموع سن واکسیناسیون اثرات قابل توجهی بر روی سرعت ظهور پادتن ها و دوام انها دارد. مجله دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، (1381)، دوره 57، شماره 2، 93-89 .https://jvr.ut.ac.ir/article_11942_dcaf7b8160f31689e9cca68c49736ee1.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252557220020723-بررسی مقایسه ای اثرات فلونیکسین مگلومین و کتوپروفن بر روی پارامترهای هماتولوژیک و برخی پارامترهای بیوشیمیایی سرم خون گاو11943FAدکتر سعیدنظیفیدکتر علی رضاخانیدکتر فاطمه قنبریمهارلوJournal Article19700101Objective: To compare the effects of two non-steroidal anti- inflammatory drugs (flunixin meglumine and ketoprofen) on haematological and some biochemical parameters of cattle. Design: Self controlled experimental study.
Animals: Five clinically healthy male cattle with average weight of 150±5kg.
Procedure: Blood samples were taken for 3 consecutive days after administration of equal volume of distilled water as for control. Ketoprofen (30 .µg/kg BW) was given intramuscularly for 3 days. Blood samples were obtained from the first treatment clay until four days after final dosage. All the cattle were given 2 months rest and then blood samples were collected in a similar way as described above, before the second drug was given. Flunixin meglumine (22 . µg/kg 8W) was injected intravenously for 5 days and blood samples were collected for 7 days starting from the first day of injection. Statistical analysis: The data were analysed statistically by analysis of variance (ANOVA). The differences between the means were statistically estimated by the Duncans test.
Results: Results revealed that PCV decreased and the percentage of neutrophils and monocytes increased significantly in flunixin megluminc group (p<O.O5) when compared with the ketoprofen group which showed no significant changes. In the ketoprofen group, concentration of ereatinine increased significantly (p<O.O5). However, in the flunixin meglumine group, concentrations of albumin, glucose, urea nitrogen, calcium and the activity of AST decreased significantly (p<O.O5) and concentrations of creatinine and total globulin increased significantly (p<O.O5).
Conclusion: On the basis of the results it is concluded that ketoprofen has less side effects on hacmatotogical and biochemical parameters of cattle than flunixin megluminc. J. Fec. Vet. Med. Univ. Tehran. 57, 2: 95-99, 2002.هدف: مقایسه اثرات دو داروی ضدالتهاب غیر استروئیدی فلونیکسین مگلومین و کتوپروفن بر روی پارامترهای بیوشیمیایی سرم خون گاو.
طرح: مطالعه تجربی با استفاده از خود شاهدها.
حیوانات: پنج راس گاو نر به ظاهر سالم با وزن تقریبی 5 ? 150 کیلوگرم.
روش: پس از اطمینان از سلامتی دامها و پیش از تزریق دارو، در سه نوبت از دامها خونگیری به عمل آمد که در مجموع به عنوان نمونه های شاهد منظور شدند. ابتدا به گاوها داروی کتوپروفن به میزان 30 میکروگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به صورت داخل عضلانی به مدت 3 روز تزریق گردید و تا یک هفته پس از شروع تزریق از گاوها خونگیری به عمل آمد. پس از دو ماه استراحت، مجدداً در سه روز متوالی از گاوها خونگیری به عمل آمد که در مجموع به عنوان نمونه های شاهد منظور شدند. سپس فلونیکسین مگلومین به میزان 22 میکروگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به صورت داخل وریدی و به مدت 5 روز تزریق گردید و تا یک هفته بعد هر روز از دامها خونگیری به عمل آمد. در نمونه ها، پارامترهای هماتولوژیک و بیوشیمیایی سرم ( پروتئین تام، آلبومین، گلبومین، گلوکز، ازت اوره، کراتینین، کلسیم، فسفر و AST ) به روشهای معمول آزمایشگاهی اندازه گیری شدند.
تجزی و تحلیل آماری: برای تجزی آماری نتایج به دست آمده در مورد هر دارو به صورت جداگانه عمل شد. برای تعیین اختلاف معنی دار بین گروه شاهد و روزهای پس از تجویز دارو از آزمون تجزیه واریانس استفاده شد. برای پی بردن به وجود اختلاف آماری معنی دار بین میانگینها از آزمون دانکن در سطح ( 05/0 > P ) استفاده شد.
نتایج: پس از تزریق کتوپروفن، هماتولوژیک خون، تغییرات معنی داری نشان ندادند ( 05/0 > P ) در حالی که پس از تزریق فلونیکسین مگلومین، میزان هماتوکریت به صورت معنی داری کاهش یافته ودرصد نوتروفیل ها و منوسیت ها به صورت معنی داری افزایش یافت ( 05/0 > P ). در مورد پارامترهای بیوشیمیایی سرم، پس از تزریق کتوپروفن، تنها میزان کراتینین به صورت معنی داری افزایش یافت ( 05/0 > P ). در حالی که پس از تزریق فلونیکسین مگلومین، میزان آلومین، گلوکز، ازت اوره، کلسیم و فعالیت AST سرم به صورت معنی داری کاهش و میزان کراتینین و گلوبولین تام سرم به صورت معنی داری افزایش یافت ( 05/0 > P ).
نتیجه گیری: بر پایه این پژوهش، کتوپروفن در مقایسه با فلونیکسین مگلومین دارای اثرات جانبی کمتری بر روی پارامترهای هماتولوژیک و بیوشیمیایی خون گاو است. مجله دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، (1381)، دوره 57، شماره 2، 99-95 .https://jvr.ut.ac.ir/article_11943_7acb851fa5fcf0e462767e10b57011fc.pdf