دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252559220040722-بررسی تغیرات کلینیکال پاتولوژی گوسفندان در آلودگی تجربی به همونکوس کنتورتوس11978FAدکتر احمد نعمتالهیدکتر سید حسینحسینیدکتر پروانه خضرائینیادکتر علیاسلامیدکتر فرهنگساسانیعباسگرامیJournal Article19700101Objective: Study on haematological and biochemical parameters and pathologic changes in experimental infestation to Haemonchus contortus in sheep.
Design: Experimental study.
Animals: Fourteen lambs, 5-6 months old (Two as egg donors, eight for experimental infestation and four as control).
Method: For experimental infestation, eight lambs (5-6 months old) that had no worm infestation were selected and 50000 of thirdstage larvae of Haemonchus contortus were fed to each of them. Four other lambs (control group) received placebo. In order to study the development and clinicopathologic changes, daily stool and blood samples were taken, weight was recorded, lambs were examined for clinical symptoms and slaughtered on days 12,21,35 and 60 post infestation (PT). Abomasal pH was meseared and microscopic sections were prepared.
Statistical analysis: Results were analysed by ANOVA, Duncan and “t” test.
Results: No clinical symptoms were found in the animals during this study however the body weight, monitored during 60 days P1 indicate a difference between live weight in the treatments. Statistically significant differences were observed in haemoglobulin, concentration, haematocrit, white blood cells count, neutrophil, lymphocyte, eosinophil, total protein, albumine, alpha globulins, and calcium between control and infested groups (P<0.05). Both infested and control groups had no differences in serum phosphorous, magnesium, alkaline phosphatase, beta globulins and gama globulins levels (P<0.05).
The comparison between infested and control sheep abomasal pH showed an increased pH in affected sheep. Abomasal necropsy findings were inflammation associated with mononuclear cells and eosinophilia. Lymphoblastic and follicular inflammation were seen in micrspcopic study.
Conclusion: Infestation to Haemonchus contortus were causes
remarkable changes in haematological and biochemical parameters.هدف : مطالعه تغییرات کلینیکال پاتولوژی گوسفندان در اثر آلودگی تجربی به همونکوس کنتورتوس.
طرح : مطالعه تجربی.
حیوانات: چهارده راس گوسفند (2 راس گوسفند به عنوان دهنده تخم انگل، 8 راس بره 6-5 ماهه برای آلودگی تجربی، 4 راس بره 6-5 ماهه به عنوان گروه شاهد) روش : برای آلودگی تجربی 8 راس بره 6-5 ماهه عاری از آلودگی کرمی انتخاب و به هر یک از آنها تعداد پنجاه هزار نوازد فعال مرحله همونکوس کنتورتوس خورانده شد به 4 راس گوسفند که به عنوان شاهد انتخاب شدند دارونما (Placebo) خورانده شد. جهت بررسی تغییرات کلینیکال پاتولوژی و آزمایش مدفوع نمونههای خون و مدفوع به طور مرتب اخذ شد. گوسفندان آلوده در روزهای 12، 21، 35 و 60 بعد از آلودگی ذبح شدند و بعد از کالبدگشایی pH شیردان تعیین شد و کرمهای بالغ شمارش شدند و به منظور بررسی آسیب شناسی از شیردان مقاطع میکروسکوپیک تهیه گردید.
تجزیه و تحلیل آماری: نتایج با استفاده از آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون دانکن و آزمون T مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج : مقایسه افزایش وزن در بین گوسفندان آلوده و شاهد اختلاف آماری معنیداری را نشان داد (P<0/01) مقایسه میزان هماتوکریت و هموگلوبین در بین دو گروه در روزهای 21، 35 و 60 اختلاف آماری معنیداری را نشان داد (P<0/0005) شمارش گلبولهای قرمز و اندیسهای آن بعد از روز 12 اختلاف آماری معنیداری را نشان داد. همچنین شمارش تام گلبولهای سفید تعداد لنفوسیتها، نوتروفیلها و ائوزینوفیلها در بعضی از روزها در بین دو گروه اختلاف آماری معنیداری را نشان داد. در اندازهگیری فاکتورهای بیوشیمیایی سرم خون میزان کلسیم در روز 60 پس از آلودگی د مقایسه گروه شاهد و تیمار اختلاف آماری (P<0/05) نشان داد مقدار پروتئین تام و آلبومین سرم در روز 60 در گروه تیمار در مقایسه با گروه شاهد کاهش معنیداری نشان داد (P<0/5) میزان آلفاگلوبولینها در روز 21 و 60 پس از آلودگی افزایش معنیداری در مقایسه با گروه شاهد داشت (P<0/005) pH شیردان در روزهای مختلف پس از آلودگی در بین برههای ذبح شده اختلاف آماری معنیداری نداشت اما در مقایسه با pH طبیعی شیردان این مقادیر افزایش یافت. در بررسی آسیبشناسی شیردان، آماس بافت شیردان همراه با حضور سلولهای تک هستهای و ائوزینوفیل و تورم شیردان لنفوبلاستیک و فولیکولر مشاهده گردید.
نتیجهگیری : آلودگی گوسفندان به همونکوس کنتورتوس باعث تغییرات مشخصی در پارامترهای خونی و سرمی، کاهش وزن و تغییرات پاتولوژیک در بافت شیردان میگردد.https://jvr.ut.ac.ir/article_11978_56b3d035643b8d0a9b73e5b38c66acdb.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252559220040722-نیتریک اکساید به عنوان میانجی سیستم غیر آدرنژیک غیر کولینرژیک در عروق کرونر گوسفند11979FAدکتر حسینعلیعربدکتر فردین حسینزادهJournal Article19700101Objective: This study aimed to examine the role of nitric oxide
(NO) as mediator of non-adrenergic non-cholinergic (NANC) system in coronary arteries of sheep. Design: In vitro study.
Samples: Sixtheen hearts of sheep aged 8-10 months.
Procedure: In vitro experiments were conducted using isolated
tissue preparations. The isolated tissues were obtained from the left coronary arteries of hearts collected from lambs aged 8-10 months. They were mounted in organ bath system to record the
isometric forces by a physiograph. The tissues were suspended in
37CC Krebs’ solution bubbled with 95% oxygen and 5% CO2. Four experimental groups were prepared and the isolated tissues were treated with 5x l0 M acetyl choline (Ach), an inhibitor of NO synthethase, nitro- L- arginine methyl ester (L-NAME) and L- arginine (L-arg) as precursor for NO.
Statistical analysis: Student t-test. Results: The tissues treated with Ach contracted for a short time before they were relaxed permanently. The relaxation induced by
Ach was dependent on the viability of endothelium. The pretreatment
of tissues with L-NAME, not only decreased the relaxation induced
by Ach, but also significantly (P<0.02) increased the level of tissue
contraction. It was also found that L-arg was significantly able to decrease the primary contraction induced byAch (P<0.Ol) as well as reducing the effects of L-NAME on coronary arteries of sheep
and the results of this study further suggest that there are different
types of muscarinic receptors in sheep coronary arteries.
Conclusion: The results of this study showed that a NANC system mediated by No is present in sheep coronary arteries and also
approved the findings that there are dufferent Achreceptors in these
arteries.هدف : بررسی نقش و جایگاه نیتریک اکساید (NO) در سیستم غیر آدرنرژیک غیر کولینرژیک عروق کرونر بزرگ گوسفند.
طرح : مطالعه آزمایشگاهی.
نمونهها : تعداد شانزده عدد قلب تازه گوسفند 10-8 ماه.
روش : بلافاصله بعد از کشتار گوسفند، قلب از بدن حیوان جمعآوری گردید و با قرار دادن آن در محلول کریس و در مجاورت یخ به سرعت به آزمایشگاه منتقل گردید. حلقههای ایزوله به طول 3-2 میلیمتر از عروق کرونر بطن چپ تهیه و سپس در حمام بافت به صورت معلق قرار داده شد تا کشش ایزومتریک عضلانی آن ثبت شود. حمام بافت حاوی محلول کربس 37 درجه سانتیگراد بود که اکسیژن به همراه 5 درصد گاز کربنیک دائما در آن جریان داشت. در یک گروه آزمایشی استیل کولین به غلظت 10×5 مولار در محیط حاوی حلقه ایزوله اضافه گردید.
برای بررسی نقش نیتریک اکساید در انبساط عروقی ابتدا عضو مورد آزمایش به مدت 10 دقیقه در مجاورت یک مهارت کننده تولید نیتریک اکساید، نیتروآرژینین متیل استر (L-NAME) قرار داده شد و پس از آن استیل کولین با غلظت قبلی به محیط آزمایش اضافه گردید. علاوه بر اینها اثرات اسید آمینه ال-0 آرژینین (L-arg) به عنوان پیش ساز NO بر روی بافتهای تحت درمان با استیل کولین و L-NAME مورد مطالعه قرار گرفت.
تجزیه و تحلیل اماری : آزمون استیودنت t.
نتایج : نتایج نشان داد که استیل کولین باعث یک انقباض موقت و گذرا و سپس انبساط طولانی مدت در بافت عضلانی جدار عروق شد. در حالی که استفاده از نیتروآرژینین متیل استر در محیط آزمایش به طور معنیداری (P<0/02) سبب افزایش انقباض ناشی از استیل کولین گردید. L-arg نه تنها به طور معناداری (P<0/01) 4/93 درصد باعث کاهش اثرات انقباضی استیل کولین گردید. بلکه به طور فزایندهای (P<0/05)، 9/54 درصد اثرات L-NAME را نیز کاهش داد.
نتیجهگیری : نتایج این تحقیق حاکی از آن است که اولا اندوتلیوم عروق کرونر بزرگ گوسفند حاوی سیستم غیر ادرنرژیک غیر کولینرژیک با واسطه NO میباشند که فعالیت آن سبب انبساط عروقی و افزایش جریان خون در این شریانها میشود. ثانیا این نتایج میتواند موید نظریهای باشد که اعلام داشته استیل کولین دارای گیرندههای متفاوت در عروق کرونر میباشد.https://jvr.ut.ac.ir/article_11979_e413c497f56dc78af8cb4c151766919f.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252559220040722-تاثیر یک برنامه کنترل ورم پستان بر برخی شاخصهای بهداشتی پستانها و کیفیت شیر در یک گله شیری بزرگ در استان تهران11980FAدکتر محمودبلورچیدکتر رضاکسرویدکتر سید عبدالمحمد حسنیطباطباییدکتر پرویزهورشتیJournal Article19700101Objective: To evaluate the effect of a mastitis control program
(based on the mastitis prevention, elimination and monitoring) on
a herd udder health and milk quality status. Design: Field trial.
Animals: A large Holstein dairy herd of 1150 dairy cows. Procedure: 1) Evaluating the herd udder health status (by CMT and milk sampling from 19.34% of the milking cows for bacteriologic
culture, 2) Carrying out a control program (Consisted of: blitz treatment of Strep. ag., Post milking teat dipping by a 2.5% povidone Iodine solution with 5% glycerin, dry cow combination therapy,
systemic antibiotic therapy of late pregnant heifers, bedding
management, early detection, and good record keeping of clinical
cases as well as continuous monitoring of udder health and milk
quality by using bulk tank milk analysis), 3) Reevaluating the herd
udder health status (by CMT and milk sampling from 13.2% of the milking cows for culture).
Statistical analysis: Chi-square test, Analysis of variance,
Correlation coefficient, Fisher’s exact test.
Results: 1) Significant decrease in point prevalence, and incidence
rates of clinical mastitis, relative frequency of CMT-positive quarters,
relative frequency of samples from which Strep. ag., Staph. aureus
and Coliforms yielded and distribution of Strep. ag. and Staph.
aureus in clinical cases, 2) Significant increase in relative frequency of samples from which C. bovis yielded, relative frequency of samples yielding no microorganism and distribution of environmental
Streptococci, C. bovis and no growth in clinical cases, 3) Significant decrease followed by an increase in BTSCC (with an average of 225080 cells/mI), significant decrease in staph. count (with an
average of 2726 cfuJml) being noticed at the beginning of monitoring
only, and absence of significant differences in TBC, Coli. count and Strep. count (with averages of 56996, 17131 and 9948 cfulml,
respectively). In addition, in 76% of weekly bulk tank milk samples, Strep. ag. and Staph. aureus were not detected, 4) No correlation between the concentrations of major contagious pathogens and
herd BTSCC and a significant positive correlation between staph. count and BTSCC were observed.
Clinical implications: Seemingly, the achievement of furthur
improvement in mastitis status of the studied herd (i.e., eradication of Strep. ag. and effective control of Staph. aureus) would be subjected to: Continuous supervising of post milking teat disinfection
and shifting from teat spraying to dipping, monthly measurement of individual cow SCC, washing and disinfecting teat cup liners
between cows during milking and using more effective dry period
intramammary preparations as well. In addition to improve quality of herd milk, good udder preparation prior to milking is advised..هدف : ارزیابی میزان تاثیر یک برنامه کنترل ورم پستان بر برخی شاخصهای بهداشتی پستانها و کیفیت شیر گله.
طرح : تجربه میدانی.
حیوانات : یک گله بزرگ نژاد هلشتاین با میانگین 1150 راس گاو شیری.
روش : ارزیابی وضعیت بهداشتی پستانها با استفاده از CMT و اخذ نمونه شیر به منظور کشت باکتریولوژی از 34/19 درصد گله دوشا، اجرای یک برنامه کنترل ورم پستان شامل درمان ضربتی استرپتوکوکوس آگالاکتیه، ضد عفونی سرپستانها پس از دوشش به روش اسپری با استفاده از محلول 5/2 درصد پاویدون آیوداین همراه با 5 درصد گلیسیرین، درمان ترکیبی گاوهای خشک، درمان عمومی تلیسههای آبستن سنگین، مدیریت بهداشتی بستر، شناسایی سریعتر و ثبت دقیقتر موارد بالینی و پایش مداوم وضعیت بهداشتی پستانها و کیفیت شیر به روش تجزیه و تحلیل نمونه شیر مخزن کل و ارزیابی مجدد وضعیت بهداشتی پستانها با استفاده از CMT و اخذ نمونه شیر از 2/13 درصد گله دوشا.
تجزیه و تحلیل آماری : آزمون مربع کای، آزمون آنالیز واریانس یکطرفه، محاسبه ضریب همبستگی و آزمون فیشر.
نتایج : در انتهای دوره مطالعه نسبت به ابتدای آن، کاهش معنیدار در میزان شیوع و بروز ورم پستان بالینی، فراوانی نسبی کارتیههای CMT مثبت و فراوانی نسبی نمونههایی که از آنها استرپتوکوکوس آگالاکتیه، استافیلوکوکوس اورئوس و کلیفرمها (Coliforms) جدا شدند و افزایش معنیدار در فراوانی نسبی نمونههایی که از آنها کوریته باکتریوم بوویس جدا شد و نیز در مورد نمونههایی که از آنها باکتری پاتوژن جدا نگردید مشاهده شد. در ارتباط با وقوع موارد بالینی ورم پستان، کاهش معنیدار در سهم استرپتوکوکوس آگالاکتیه و استافیلکوکوس اورئوس در برابر افزایش معنیدار در سهم استرپتوکوکهای محیطی، کورینه باکتریوم بوویس و موارد عدم جداسازی باکتری پاتوژن، در ارتباط با تجزیه و تحلیل نمونه شیر مخزن کل، ابتدا کاهش و سپس افزایش معنیدار در تعداد سلولهای سوماتیک شیر مخزن کل گله (با میانگین cells/ml 225080) کاهش معنیدار تنها در ابتدای دوره در Staph count (با میانگین cells/ml 2726) و عدم وجود تغییرات معنیدار در Strep count , coli count , TBC (به ترتیب با میانگینهای cells/ml 56966، 17131 و 9948) در 76 درصد از نمونههای هفتگی اخذ شده از مخزن کل، استرپتوکوکوس اگالاکتیه و استافیلوکوکوس اورئوس یافت نشدند. همچنین عدم وجود همبستگی بین مجموع تراکم این دو باکتری و سطح تعداد سلولهای سوماتیک شیر مخزن کل گله نشان داده شد.
نتیجهگیری : نتایج آماری این مطالعه، موفقیت برنامه کنترلی پیشنهاد شده را در کاهش میزان شیوع و بروز ورم پستان (تحت بالینی و بالینی) در این گله نشان میدهد.https://jvr.ut.ac.ir/article_11980_e1b78458d1e4676ef9503a9daaad3610.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252559220040722-شناسایی گونه های مختلف آیمریاهای جدا شده از طیور ایران به وسیله واکنش زنجیر پلیمراز (PCR)11981FAدکتر نسریننوذریدکتر باقریخچالیدکتر صادقرهبریدکتر غلامرضا موذنیجولاJournal Article19700101Objective: This study was carried out for identification of Eimeria spp isolated from poultry breeder farms in Iran by PCR. Design: Pop-Gene Analysis.
Animals: Poultry breeder farms.
Procedures: A total of 114 litter samples from poultry breeder farms without previous exposure to anticoccidial vaccine were collected randomly from relatively five different climate regions
of Iran. DNA was extracted from oocysts of samples, using phenol-
chloroform and proteinase-K. Four pairs of specific primers, designated from Internal Transcribed Spacer-l(ITSI) regions of ribosomal DNA of E. acervulina, E. brunetti, E. necatrix, and E. tend/a and one pairs of universal primer BSEF-BSER which
amplify ITS 1 of different Eimeria were used in PCR assay. In tests
on purified genomic DNA from all species of Eimeria isolated from infected samples, each of four primer pairs amplified the ITS!
region of their respective target species only. The PCR products
were analyzed by agarose gel electrophoresis
Results: DNA fragments in sizes of 320 pairs (E. acervulina), 311 pairs (E. brunette), 384 pairs (E. necatrix) and 287 pairs (E. tenella)
were detected on agarose gel electrophoresis. Universal primer
pairs also amplified ITS1 of five Eimeria which isolated from
infected samples. Laboratory implications: The results of this study were showed that PCR technique is a conventional method, faster, technically
easier and very cheaper than other methods to identify the Eimeria
spp. Finally, this technique can be recommended to be a routine
work in well equipped veterinary diagnostic labs in IRAN.هدف : شناسایی و تفکیک گونههای مختلف آیمریاهای طیور ایران با استفاده از روش (PCR).
طرح : استفاده از نرمافزار آنالیز جمعیتهای ژنتیکی جهت تعیین ضریب شباهت. حیوانات: واحدهای مرغداری مرغ مادر، از 5 منطقه آب و هوایی ایران که واکسن کوکسیدیوز استفاده نکرده بودند، جهت نمونهبرداری انتخاب و تعداد 114 نمونه بستر به طور تصادفی از این مرغداریها تهیه شد.
روش اواوسیستهای موجود در نمونهها به روش شناورسازی جدا و DNA آنها به وسیله قتل کلروفروم و با استفاده از پروتئیناز K استخراج شد. برای شناساییو تفکیک گونههای مختلف آیمریا از چهار جفت پرایمر اختصاصی طراحی شده از سکانس ناحیه DNA,Internal transcribed spacer-1(ITS1) ریبوزومی آیمریاآسروولینا، آیمریا برونتی، آیمریانکاتریکس و آیمریاتنلا و یک جفت پرایمر یونیورسال BSEF-BSER که ناحیه ITS1 گونههای مختلف آیمریاها را تکثیر میکند استفاده شد.
نتایج : DNA ژنوم اواوسیستهای جدا شده از مدفوع طیور آلوده با پرایمرهای اختصاصی توسط واکنش زنجیر پلیمراز تکثیر و بر حسب نوع گونه آیمریا یک قطعه DNA در اندازه 320 جفت باز (آیمریا آسروولینا)، 311 جفت باز (آیمریابرونتی)، 384 جفت باز (آیمریانکاتریکس ) و 287 جفت باز (آیمریاتنلا) بر روی ژل آگارز حاوی اتیدیوم بروماید مشاهده شد. برای شناسایی گونهها در نمونههایی که آلودگی مخلوط داشتند و گونههای خالصی که برای آنها جفت پرایمر اختصاصی وجود نداشت از جفت پرایمر یونیورسال استفاده شد. در این بررسی 5 گونه آیمریا ماکزیما، آیمریابرونتی، آیمریاتنلا، آیمریاآسروولینا و آیمریامیتیس شناسایی شدند که شناسایی و گزارش آیمریامیتیس و آیمریابرونتی برای اولین بار در ایران در این بررسی صورت گرفته است.
نتیجهگیری : در پایان با توجه به نتایج به دست آمده جفت پرایمرها معرفی شده کاملا اختصاصی عمل نمودند و جفت پرایمر یونیور سال نیز توانست 5 گونه ایمریا را در نمونههای آلوده و همچنین نمونههایی که برای آنها جفت پرایمر اختصاصیز وجود نداشت را از یکدیگر تفکیک و مورد شناسایی قرار دهد. بنابراین تشخیص گونههای آیمریا با روش (PCR) یک روش بسیار سریع، دقیق، آسان و ارزان است و نیاز به خالص سازش و تکثیر ندارد پیشنهاد میگردد این روش به عنوان یک روش روزمره در آزمایشگاههای کشور که امکانات لازم را دارند مورد استفاده قرار گیرد.https://jvr.ut.ac.ir/article_11981_76f39f4459eebd77091598012ad9e3a4.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252559220040722-بررسی حضور اشریشیاکلی، کوکسیدیا و کریپتوسپوریدیوم در مدفوع تعدادی از گوساله های زیر یکماه مبتلا به اسهال از قائم شهر و بابل و تعیین حساسیت آنتی بیوتیکی ایزوله ها11982FAدکتر صمد لطف الهزادهنوید ضیاییدرونکلاییدکتر تقی زهراییصالحیدکتر سید علیپوربخشدکتر محمدرضا مخبردزفولیدکتر غلامرضاافشاریJournal Article19700101Objective: Study on the presence of Escherichia coli, Coccidia
and Cryptosporidium in stool samples of neonatal diarrheic calves
in Ghaemshahr and Babol, simultaneous shedding of Coccidia and Cryptosporidium with Escherichia coli in these calves, serotyping
of Escherichia coli, comparison of antibiotic sensitivity of K99 and other serotypes of Escherichia coli.
Animals: Ninety three diarrheic neonatal calves (under one month)
Procedure: Taking stool sample from rectum of the diarrheic
calves, using standard methods for detection of Coccidia and Cryptosporidium, isolation of Escherichia coli carried out by using standard bacteriological methods and serotyping and antibiotic sensitivity test of isolates. Statistical analysis: Results were reported by descriptive scales.
Results: Escherichia coli were isolated from 40.8% of diarrheic calves from which only one isolate were K99 (1.07%). In 12 samples two pathogens have been diagnosed simultaneously which in 6 samples E. coli and Coccidia (6.4%) and 6 samples E. coli and
Cryptosporidium (6.4%) have been isolated. Isolated Escherichia
co/i were resistant to many antibiotics which routinely used in
treatment of diarrhea and there was no significant difference between K99 and other isolates of Escherichia coli in antibiotic sensitivity test.
Clinical implications: From the results of this study it seems that K99+ Escherichia coli is not a common isolate in neonatal diarrheic
calves in Ghaemshahr and Babol. J. Fac. Vet Med. Univ. Tehran. 59, 2: 131-136, 2004.هدف : بررسی حضور اشریشیاکلی، کوکسیدیا و کریپتوسپوریدیوم از مدفوع گوسالههای مبتلا به اسهال زیر یکماه در دو شهرستان قائم شهر و بابل، همزمانی احتمالی جداسازی اشریشیاکلی با کوکسیدیا و کریپتوسپوریدیوم، سروتایپینگ ایزولههای اشریشیاکلی از نظر حضور فیمبریه K99 و گروه سرمی . مقایسه حساسیت آنتی بیوتیکی این سروتایپ از اشریشیاکلی با سایر اشریشیاکلیهای جدا شده در این دو شهرستان.
حیوانات : نود و سه گوساله زیر یکماه مبتلا به اسهال.
روش : نمونهبرداری مدفوع از ناحیه رکتوم و انتقال به آزمایشگاه، بررسی نمونهها از نظر حضور اشریشیاکلی و کریپتوسپوریدیوم توسط روشهای استاندارد، کشت نمونهها بر روی محیطهای کشت باکتریولوژیک استاندارد و جدا نمودن اشریشیاکلی، تعیین حساسیت آنتی بیوتیکی باکتریهای اشریشیاکلی جدا شده به روش Disk Diffusion Test سروتایپینگ ایزولههای اشریشیاکلی.
تجزیه و تحلیل آماری : کلیه نتایج در جداول توصیفی و به صورت درصد بیان گردیده است.
نتایج : اشریشیاکلی از 8/40 درصد گوسالههای مبتلا به اسهال جداگردید که تنها یک مورد (07/1 درصد) از ایزولههای اشریشیاکلی K99 بود. همزمانی دفع اشریشیاکلی با کوکسیدیا در 6 مورد (4/6 درصد) و همزمانی وقوع اشریشیاکلی با کریپتوسپوریدیوم در 6 مورد (4/6 درصد) مشاهده گردید. در تست حساسیت آنتی بیوتیکی ایزولههای اشریشیاکلی به بسیاری از آنتی بیوتیکهای رایج مورد استفاده در درمان اسهال مقاوم بودند و اختلاف معنیداری از نظر آنتی بیوگرام بین اشریشیاکلی با سایر ایزولههای اشریشیاکلی K99 وجود نداشت.
نتیجهگیری : به نظر میرسد که اشریشیاکلی K99 ایزوله شایعی در گوسالههای مبتلا به اسهال زیر یکماه در این دو شهرستان نمیباشد. ایزولههای اشریشیاکلی در دو شهرستان مورد مطالعه به بسیاری از آنتی بیوتیکهای رایج مقاومت داشتند که احتمالا به دنبال استفاده بی رویه از این آنتی بیوتیکها بوده است و ممکن است در سایر نقاط نیز موضوع فوق صدق نماید.https://jvr.ut.ac.ir/article_11982_acba5ecdff6cff0b66589704e5dee850.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252559220040722-بررسی ژن های حدت پلاسمیدی در سروتیپ های مختلف سالمونلا انتریکا جدا شده در ایران11983FAدکتر غلامرضا نیکبختبروجنیدکتر حسن تاجبخشJournal Article19700101Objective: To study the presence of spy genes among different
Salmonella serovars that isolated m veterinaiy microbiology departement
Design: Observation study.
Samples : A total of 138 Salmonella strains belonged to 9 different serovars were studied.
Procedure: In this study we applied PCR method using PG44 and
PG48 primers to amplify spvR gene in different serotypes. Results: In PCR amplification, serotyps S.abortusovis, S.dublin, S.typhimurium and S.brandburg developed the 890 bp amplicons.
S.typhi, S.senftenberg and S.bovismorb,ficans have yielded
nonspecific bands of different sizes. S.newport revealed no band
in amplification.
Conclusion: Salmonella serotypes such as typhi, senftenberg and bovismorb/lcans with nonspecific bands in PCR amplification does not share virulence plasmids. Furthermore, spvR loci could
be considered as a good marker for presence or absence of virulence
plasmids in different Salmonella serotypes.هدف : بررسی حضور ژن SPV در جدایههای سروتیپهای مختلف سالمونلاانتریکا.
طرح : مطالعه مشاهدهای
نمونهها: تعداد صد و سی و هشت نمونه سالمونلای جدا شده در بخش میکروب شناسی دانشکده دامپزشکی.
روش : در این تحقیق از روش افزوده سازی با پرایمرهای PG44 , PG48 برای بررسی ژن تنظیم کننده حدت پلاسمیدی در سروتیپهای مختلف استفاده شد.
نتایج: در افزوده سازی ژن spvR سالمونلا آبورتوس اویس، انترایتیدیس، تیفی موریوم، دابلین و براندبورگ همگی باندهایی با وزن 890 جفت باز را به طور مشخص ایجاد کردند. سروتیپ بویس موریفیکانس، تیفی و سنفتنبرگ باندهای ضعیف و غیر اختصاصی تولید کردند. سروتیپ نیویورت هیچ محصولی را در این روش نشان دنداد.
نتیجهگیری : جدایههای سروتیپهای سالمونلا بویس موربیفیکانس، تیفی، سنفتنبرگ و نیوپورت فاقد ژن تنظیم کننده حدت پلاسمیدی هستند. علاوه بر این از روش افزوده سازی ژن spvR به خوبی میتوان در مشخص نمودن حضور یا عدم حضور پلاسمیدهای حدت در سروتیپهای مختلف سالمونلا بهره برد.https://jvr.ut.ac.ir/article_11983_9ba06dd1373b87ccc34aa0d6cf98b351.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252559220040722-کارایی سیدر و هورمون گونادوتروپین کوریونی مادیان بر همزمان کردن فحلی و درصد دوقلوزایی میشهای نژاد زندی در فصل جفتگیری11984FAمجیدخالداریدکتر پرویزتاجیکدکتر احمد افضلزادهندافرزینJournal Article19700101Objective: To study the effect of CIDR on oestrous synchronization and comparison of twining percentage by using eCG and handing diet and their interaction.
Design: Completely randomized design.
Statistical analysis: Use of SPSS statistical program for parameter data and x2 and Man- Witny test for non- parameter data. Animals: A total of 69 ewes and 6 rams of Zandi breed.
Procedure: Sixty-nine Zandi ewes within 2-5 years old and weighting 47.9 (±5.6) Kg, were divided into 3 groups (group 1 fed in the pasture and two other groups were fed in their pens). In order to synchronize oestrous cycle, all ewes (in 3 groups) were treated for 13 days with a controlled internal drug-releasing device (CIDR). On the following day after removing CIDRs, ewes in groups 1 and 2 received an injection of 400 IU eCG. Two Zandi rams were then introduced to each group.
Results: The results of the present study indicated that oestrus was induced within 36-48h post CIDR withdrawal in 100, 87 and 96 percentage of ewes in groups 1,2 and 3 respectively and this differences were not significant. The percentage of parturition was 91, 83 and 87 in groups 1, 2 and 3 respectively and differences were not significant. The percentage of twining (based on ewes lambing) was significantly (P<0.05) lower in the group 3, comparing to groups I and 2 (29, 37 and 15 in groups 1,2 and 3 respectively). Male and single born lambs was heavier than female and twinborn lambs (4.2, 4.2 and 3.7, 3.5 respectively), but differences were not significant. However, these differences within each group were significant (P<0.05). The effect weight of dam on the born weight was also significant (P<0.05).
Conclusion: The result of this study indicated that using of synthetic hormone caused length period of parturition decreased. Also difference of age and weight of lambs are lower. Besides cueing the synthetic hormones caused that percentage of twining increasedهدف: اثر سیدر برهمزمان کردن فحلی ومقایسه میزان دوقلوزایی با استفاده از هورمون گونادوتروپین کوریونی مادیان و تغذیه دستی و اثر متقابل آنها
حیوانات: شصت ونه راس میش نژاد زندی و شش راس قوچ نژاد زندی
طرح: کاملا تصادفی
تجزیه وتحلیل آماری : دراین طرح از برنامه آماری SPSS برای داده های پارامتری ومربع کاری ومن – وایت نیتروژن برای داده های ناپارامتری
روش: در این تحقیق 69 رأس میش نژاد زندی دارای سن 5-2 سال ومیانگین وزن 6/5±9/47 کیلوگرم به طور تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. گروه اول به صورت چرای آزاد از پس چر غلات و دو گروه دیگر به صورت دستی در آغل تغذیه شدند. برای همزمان نمودن فحلی درمهیل میشهای هر سه گروه به مدت 13 روز سیدر Controlled Onternal Drug Releasing (CIDR) قرارداده و پس از خارج کردن آنها به هر یک از دامهای گروه چرای آزاد و یکی از گروههای تغذیه دستی (گروه دوم) 400 واحد بین المللی هورمون گونادوتروفین سرم مادیان آبستن Equine Chorionic Gonadotrophin به صورت عضلانی تزریق شد. سپس به هر گروه دو قوچ نژاد زندی معرفی گردید. علائم فحلی در میشها حدود 48-36 ساعت پس از خارج نمون سید آشکار گردید.
نتایج: میزان فحلی در گروه اول، دوم و سومم به ترتیب برابر 100،95و 96 درصد بود که تفاوت بین گروهها معنی دار نبود . زایش در گروه اول، دوم و سوم به ترتیب برابر 83،91 و 87 درصد و این تفاوتها هم معنی دار نبود. دو قلوزایی (بر اساس میشهای زایش کرده) در گروه اول ، دوم و سوم به ترتیب برابر 37،29 و 15 درصد وتفاوتها از نظر آماری معنی داربود. (05/0 >P) میانگین وزن میشها در زمان آمیزش در گروه اول ، دوم و سوم به ترتیب برابر 4/6±3/47 ، 9/4 ±8/47 و 4/5±5/48 کیلوگرم بود. ولی اثر وزن مادر قبل از آمیزش بر وزن تولد معنی دار بود (05/0 >P) . میانگین وزن تولد بره های یک قلو و دو قلو و همچنین بره های نر و ماده به ترتیبب برابر 5/0 ±2/4 و 6/0 ±2/4 و 6/0 ±7/3 کیلوگرم بود و این تفاوتها معنی دار نبود. میانگین وزن تولد بره های دو قلو در گروه اول، دوم و سوم به ترتیب برابر 4/1±3/3 ، 5/0 ±5/3 و 6/0±7/3 کیلوگرم و این تفاوتها معنی دار نبود. میانگین وزن تولد بره ها در گروه اول ، دوم و سوم به ترتیب برابر 2/1±6/3 ، 4/1 ±3/3 و 4/1 ±7/3 کیلوگرم بود و این تفاوتها معنی دار نبود.
نتیجه گیری : نتایج این آزمایش نشان داد که استفاده از هورمونهای مصنوعی سبب کاهش طول فصل زایش وتولید بره های یکنواخت از نظر سن و وزن می شود. واحتمال بروز بیماریها و تلفات کاهش می یابد. همچنین استفاده از هورمون ها برای تحریک تولید تخمک نسبت به روشهای سنتی (تغذیه فلاشینگ) سبب افزایش درصد دوقلوزایی درگله می شود. در ضمن از نظر اقتصادی نیز با صرفه تر ونتایج حاصل از آن مطمئن تر است.https://jvr.ut.ac.ir/article_11984_36200b0228af6b4f6ee9b435cfc0a677.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252559220040722-مقایسه الگوی الکتروفورتیک پروتئین های تام و سیتوپلاسمی سویه های انتریکا، سروتیپ آبورتوس اویس تحت گونه سالمونلا انتریکا جدا شده از ایران11985FAدکتر حسن تاجبخشدکتر حمیدرضاایوبیدکتر ملیحه پور کبیرهعباسعلیدکتر تقی زهرائیصالحیJournal Article19700101objectives: The comparison of total and cytoplamic protein patterns
between Salmonella abortusovis strains isolated from Iran.
Design: Electrophoretic study of protiens. Samples: Salmonella abortusovis strains isolated from Iran. Procedure: Total proteins were prepared by sonication with a microbrobe. Cytoplasmic proteins were percipitated by the addition
of 3 volumes of acetone. Total and cytoplasmic extracted proteins
were analysed by SDS-PAGE and silver staining.
Results: The results showed that there were considerable differences between total protein profile of S. abortusovis strains. The cytoplasmic protein patterns were similar among the strains.
Conclusion: The protein profile differences and number of protein bands are showed in figure and tables. Infact this variations indicating a certain genotypic distance between bacterial strains that isolated
from different geographical area of Iran and may be usful for
describing the epidemiology or at least genetic relatedness of Salmonella abortusovis wild types. .1. Fac. VeL Med Univ. Tehran. 59, 2: 147-151, 2004هدف : مطالعه الگوی پروتئینهای تام و سیتوپلاسمی در سوشهای سالمونلا آبورتوس اویس جدا شده از ایران و بررسی تفاوتهای الگوی پروتئینی آنها.
طرح : مطالعه الکتروفورتیک پروتئین در باکتری
نمونهها: سویههای باکتری سالمونلا آبورتوس اویس جدا شده از ایران.
روش : جهت استخراج پروتئین تام از روش سونیکه کردن استفاده شد. پروتئینهای سیتوپلاسمی با استفاده از استن رسوب داده شد. جهت مشاهده این پروتئینها از روش SDS-PAGE در شرایط احیایی و غیر احیایی و رنگ آمیزی نیترات نقره استفاده شد.
نتایج : الگوی پروتئین تام در سویههای مختلف سالمونلا آبورتوس اویس تفاوتهای قابل ملاحظهای را نشان داد. البته الگوی پروتئینهای سیتوپلاسمی در سویههای مختلف در شرایط احیایی وغیر احیایی مشابه بود.
نتیجهگیری : با توجه به یکسان بودن شرایط رشد باکتری، تفاوتهای موجود در الگوی پروتئین تام نشان دهنده وجود یکسری اختلافات ژنوتیپی در این سویهها میباشد. این تفاوتها به عنوان یک شاخص جهت بررسیهای اپیدمیولوژی مولکولی قابل ارزیابی هستند.https://jvr.ut.ac.ir/article_11985_ad38a2d1426acf0a262511bea0f90611.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252559220040722-بررسی قابلیتهای رادیوگرافی در تشخیص عوارض و بیماریهای گاو11986FAدکتر سارنگسروریدکتر افشینرئوفیدکتر محمد مهدیدهقاندکتر علیاشرفیJournal Article19700101Objective: The aim of this study was to determine the frequency of diagnosed disorders or anomalies in different organs and systems and also effects of breed, age and sex on disorders incidence rate. Design: Retrospective study on cattle radiographs.
Animals: A total of 74 cattle referred to the radiology division.
Procedure: Data were collected of 171 cattle radiographs, which had been taken in the division of radiology during a 4-year period between 1998-2002. Radiographs were evaluated for site of injuries and relation of breed, sex and age with disorders incidence rate. The
information was finally gathered in charts specified for frequency
of disorders, sex, age and breed. Results: The disorders were fractures, osteomylitis, arthritis,
actinomycosis, pneumonia, colon Artesia, OCD and etc. The most
frequent disorder was fractures (16.7%) and sites of the fractures
were at lower jaw (7.1 O/), midshaft of radius and ulna, and digits
(each 4.8%).All the colon Artesia cases were detected in male calves. Frequency of disorders in immature cattle (89.4%) had a very obvious difference with matures (l0.6%).Actinomycosis was more in female.
Clinical implication: This study showed the potency of radiography
in diagnosis of cattle diseases and disorders and also percentage
of incidence probability of them in connection with factors such as sex, breed, age and site in different organs and systems of cattle.هدف : تعیین فراوانی عوارض و بیماریهای مختلف گاوان ارجاعی به بخش رادیولوژی بیمارستان تخصصی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر کرد واقع در شهر کیان و تاثیر فاکتورهای نژاد، سن و جنس دام بر میزان وقوع این عوارض و بیماریها.
طرح : مطالعه گذشته نگر کلیشههای رادیوگرافی موجود در بایگانی بخش رادیولوژی بیمارستان تخصصی دانشگاه آزاد شهر کرد.
حیوانات : هفتاد و چهار راس گاو ارجاعی به بخش رادیولوژی.
روش : صد و هفتاد و یک رادیو گراف مربوط به گاوان ارجاعی به بخش رادیولوژی بیمارستان مربوط به یکدوره 4 ساله (از خرداد ماه 1377 تا مرداد ماه 1381) مورد مطالعه و ارزیابی گذشته نگر قرار گرفت. رادیوگرافها از نظر عوارض موجود و اثر فاکتورهای نژاد سن، جنس و محجل عارضه مورد بررسی قرار گرفتند و اطلاعات در جداول خاصی به تفکیک فراوانی بیماری، سن، جنس، نژاد و محل عارضه درج گردید.
نتایج: بیماریها و عوارض مشاهده شده شامل شکستگیها، عفونت استخوانی (استئومیلیت)، آرتریت، اکتینومایکوز، پنومونی، آترزی کولون، استئوکندرایتیس دیسیکنس (OCD) و... بودند . شایعترین عارضه مشاهده شده در بیماران انواع شکستگیها (7/16 درصد) بود. شکستگیها بیشتر در قدام فک پایین (1/7 درصد)، ناحیه میانی زند زبرین و زند زیرین و بند انگشتان (8/4 درصد) مشاهده شد. همچنین تمامی موارد آترزی کولون در گوسالههای نر مشاهده شد. فراوانی عوارض در گاوان نابالغ با 4/89 درصد اختلاف بسیار زیادی با بالغین که 6/10 درصد موارد را دارا بودند، نشان داد. اکتینومایکوز نیز در جنس ماده شایعتر بود.
نتیجهگیری : این مطالعه قابلیتهای رادیوگرافی را در تشخیص عوارض و بیماریهای مختلف و همچنین فراوانی آنها را بر حسب جنس، نژاد، سن و محل عارضه در نواحی مختلف بدن گاو نشان میدهد.https://jvr.ut.ac.ir/article_11986_67f78552d6a2f4a9bbca894eda178666.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252559220040722-بررسی سرولوژی آلودگی به ویروس IBR در گوسفندان استان چهارمحال و بختیاری11987FAدکتر افشینرئوفیدکتر فرهید همتزادهدکتر حسنممتازدکتر سیمینعقیلیJournal Article19700101Objective: To determine serological prevalence rate of infection
of sheep with IBR virus in Chaharmahal-Bakhtiary province.
Design: Cross - sectional study. Animals: Four hundred and two healthy sheep. Procedure: Serum samples were collected from 402 sheep during
four seasons of 2002-2003 in all townships of Chaharmahal -
Bakhtiary province by cluster random sampling method.
Charactristics of the animals (age, sex and history of abortion) were
recorded. Sera were tested for antibodies against IBR virus by the serum neutralization test.
Statistical analysis: Chi-square, Linear regression.
Results: Serum samples from 43 (10.7%) sheep were positive. Prevalence rate of seropositive animals in all 5 townships of the
province was estimated. No relationship was found between township, sex, season, previous record of abortion and IBR infection
in sheep. Linear regression test indicated a relationship between
age and prevalence rate of infection (r = 0.94).هدف : تعیین میزان آلودگی سرمی گوسفندان استان چهار محال و بختیاری به ویروس IBR.
طرح : مطالعه مقطعی
حیوانات: چهارصد و دو راس گوسفند سالم.
روش : تهیه نمونههای سرم در طی چهار فصل سال 1381 از 402 راس گوسفند از تمامی 5 شهرستان استان چهار محال و بختیاری با روش خوشهای تصادفی، ثبت مشخصات دامهای مورد مطالعه از نظر سن، جنس و سابقه سقط جنین (در دامهای ماده)، انجام آزمون خنثی سازی سرم روی نمونهها و تعیین میزان آلودگی گوسفندان به ویروس IBR.
تجزیه و تحلیل آماری: تعیین وجود رابطه آماری بین شهرستان، جنسیت، فصل، و سابقه سقط جنین با میزان آلودگی با استفاده از آزمون مربع کای و تعیین وجود رابطه خطی بین سن و میزان آلودگی سرمی با استفاده از آزمون رگرسیون خطی، نتایج : در 43 نمونه سرم (7/10 درصد) نتیجه آزمون سرولوژی مثبت شد. میزان آلودگی گوسفندان در هر یک از پنج شهرستان مورد مطالعه برآورد گردید. ارتباط آماری معنیداری بین شهرستان، جنسیت، فصل و سابقه سقط جنین با میزان آلودگی گوسفندان با ویروس IBR وجود نداشت. با افزایش سن گوسفندان میزان آلودگی آنها افزایش مییابد و رابطه خطی مستقیم بین سن و میزان آلودگی دامها وجود دارد (94/0=r).https://jvr.ut.ac.ir/article_11987_25362c2518dce7c8099eaec4ce8671b9.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252559220040722-ارزیابی هیستومورفولوژیکی اثرات طب سوزنی در التیام ضایعات عضلانی در سگ11988FAدکتر داودشریفیدکتر جلالبختیاریدکتر سید حسینمرجانمهردکتر مریم زرینمهرJournal Article19700101Objective: To evaluate acupuncture therapeutic regimens on histomorphological changes of muscle injury healing in dog. Design: Prospective randomized experimental study. Animals: A total of 10 young adult clinically normal male cross
breed dogs weighing 26±4.4 kg and 30±4.2 months old.
Methods: All dogs were anaesthetized with 5% thiopental sodium and maintained with 1% halothane. A piece of 3 cm in length, 1 cm in width and 1 cm in depth of right biceps femoris was removed in all of them. Then they were divided into two groups of 5 animals
each. Acupuncture treatment was given daily for 10 minutes for
two weeks in experimental group by locating acupoints (GB3O,
BL4O, ST36), where as no treatment was given in control group till end of 60 days of observations period. Biopsy sample was collected from each case for histomorphological study which
were stained with H & E stain.
Result: There was the least inflammatory cells, with regular and parallel arrangement of collagenous fiber in experimental group as compared to control one in which sample of inflammatory cells, with irregular unparallel arrangement of collagenous fiber was
quite obvious.
Conclusion: Acupuncture therapeutic regimens for two weeks period had positive and stimulatory effect on muscle tissues formation
comparatively with the least inflammatory cells with regular and
parallel collagen fiber arrangement in experimental group.
Clinical relevant: Acupuncture as a physical method of therapy is quite effective on muscle healing and faster remodelling of muscleهدف : ارزیابی هیستومورفولوژیکی اثرات طب سوزنی در التیام ضایعات عضلانی.
طرح : مطالعه تجربی انتخابی.
حیوانات: ده قلاده سگ بالغ سالم نر نژاد مخلوط با وزن 4/4+26 کیلوگرم و میانگین سن 2/4+30 ماه.
روش : تمام حیوانات با استفاده از تیوپنتال سدیم 5 درصد بیهوش شدند و توسط هالوتان 1 درصد عمق بیهوشی کنترل گردید. بخشی از ماهیچه biceps femoris راست به اندازه 3 سانتیمتر از طول، 1 سانتیمتر در عرض و 1 سانتیمتر در قطر از کلیه حیوانات برداشته شد و ناحیه به روش روتین بخیه شد و سپس حیوانات به دو گروه 5 تایی تقسیم شدند. حیوانات گروه آزمایش (5 قلاده) تحت درمان تحریکات طب سوزنی به مدت 10 دقیقه در طی 2 هفته با مشخص کردن نقاط اکیوپوینت (GB30, BL40, ST36) قرار گرفتند، در صورتی که در گروه کنترل (5 قلاده) از هیچ روش درمانی استفاده نگردید. در پایان 60 روز مشاهدات بالینی نمونه بیوپسی از محل التیام یافته عضله هر حیوان تهیه گردید. بعد از تهیه مقاطع بافتی و رنگ آمیزی با روش H&E مورد ارزیابی میکروسکوپیک قرار گرفتند.
نتایج : آرایش منظم و موازی دستجات کلاژن با ضخامت مناسبی با حداقل سلولهای آماسی در گروه آزمایش در مقایسه با وجود سلولهای آماسی فراوان و دستجات کلاژن غیر منظم و غیر موازی که از ضخامت کمتری برخوردار بودند، در گروه کنترل از نشانیهای مهم یافتههای هیستوپاتولوژی بود.
نتیجهگیری : استفاده از تحریکات طب سوزنی اثرات مثبت و تحریک آمیزی را در التیام ضایعات عضلانی به همراه داشت. ارتباط بالینی طب سوزنی به عنوان یک مکمل درمان فیزیکی در التیام ضایعات عضلانی و تسریع در امر سازماندهی بافتی عضلانی موثر میباشد.https://jvr.ut.ac.ir/article_11988_a5d5be2c86e9824e142d2f5fbcb16b9a.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252559220040722-مقایسه تغییرات فشار کره چشم قبل و بعد از بیهوشی با ترکیب کتامین و آسپرومازین در گربه های ولگرد با استفاده از روش تونومتری شیوتز11989FAدکتر شهرامجمشیدیدکتر سعیدبکائیدکتر کمال الدینآراستهJournal Article19700101Objective: Comparison of intraocular pressure alternations measured
by Schiotz tonometry before and after induction of anesthezia by
ketamine and acepromazine in stray cats. The effects of factors like age, sex and iris color on intraocular pressure were also studied. Design: Uncontrolled clinical trial.
Animals: Hundred stray cats were used in the study.
Material and methods: Hundred stray cats were collected from different portions of Tehran by a special cage designed to do this. To improve the accuracy of data in each case measurement was
performed three times and it’s average was recorded as lOP in that
animal. Furthermore, because in many clinical examinations
especially when the animal suffer from pain due to glaucoma use of anesthesia is obligatory and to assess the effect of anesthesia on
lOP, all of the cats were anesthetized by ketamine hydrochloride
and acepromazine in traditional doses and lOPs were measured again in this situation.
Statistical analysis: In this study statistical analysis were performed by independent t test, paired t test, one way ANOVA and tookey as complementary test.
Results: In this study, the mean of lOP was 17.5 ± 0.46 mmHg. Furthermore, the results of this study showed that sex and color of
iris had no significant effect in lOP, but in respect to age based on
statistical ANOVA test, the difference was significant. Younger animals had higher values of lOP compared with older cats. Beside this, the results of this study showed that anesthesia with ketamine
and acepromazine in cats can lead to increase in IOP and X =
formula, as an index, can be used for lOP determination in situations that anesthesia performance is obligatory (x = corrected lOP value before anesthesia induction, y = acquired lOP value after
anesthesia).
Discussion: From the factors evaluated in this study, just age had a significant influence on lOP. Beside this for determination of glaucoma especially when use of ketamine and acepromazine are
obligatory and there is considerable pain in the patient and physical restraint is impossible, this could lead in increase of lOP in affected
animals. To evaluate lOP properly in this conditions use of correction
coefficients could be helpful.هدف : مقایسه تغییرات فشار کره چشم قبل و بعد از بیهوشی با کتامین و آسپرومازین در گربههای ولگرد بر اساس سن، جنس و رنگ چشم.
طرح : کارآزمایی بالینی بدون شاهد.
حیوانات: تعداد صد قلاده گربه ولگرد.
روش : جمعآوری گربههای ولگرد به صورت اتفاقی با استفاده از تله زندهگیر از نقاط مختلف شهر تهران، اندازهگیری فشار کره چشم هر حیوان پس از مقید کردن فیزیکی آن با استفاده از روش تونومتری شیوتز، ایجاد بیهوشی با ترکیب کتامین و آسپرومازین و اندازهگیری مجدد فشار کره چشم.
تجزیه و تحلیل آماری : انجام آزمونهای t نمونههای مستقل و t جفتی و آزمون آنالیز واریانس یکطرفه و روش تکمیلی توکی و آنالیز رگرسیون خطی.
نتایج: در این مطالعه فشار کره چشم به طور متوسط mmHg 46/0+5/17 اندازهگیری شد. همچنین نتایج این بررسی نشان داد که جنس و رنگ چشم بر روی فشار چشم تاثیرمعنیداری ندارند ولی حیوانات جوان نسبت به سنین بالاتر از مقادیر بیشتر فشار کره چشم برخوردار بودند. علاوه بر آن نتایج به دست آمده نشان داد که در گربهها بیهوشی با کتامین و آسپرومازین باعث افزایش معنیدار فشار کره چشم خواهد گردید.
نتیجهگیری : در پایان با توجه به یافتههای بالینی و نتایج آماری موجود در این مطالعه میتوان اظهار داشت که در بین فاکتورهای زمینهای مورد بررسی در این مطالعه تنها سن نقش موثری در تغییرات فشار کره چشم گربهها دارد. از طرفی استفاده از داروی بیهوشی (ترکیب کتامین و آسپرومازین) که در بسیاری از موارد به دلیل غیر ممکن بودن مهار فیزیکی دام درهنگام هوشیاری برای اندازهگیری فشار کره چشم، امری اجتناب ناپذیر است، میتواند موجب تغییر معنیداری در فشار طبیعی کره چژشم شود و بنابراین لازم است با استفاده از ضریب تصحیح زیر اندازه طبیعی فشار کره چشم تعیین شودhttps://jvr.ut.ac.ir/article_11989_aa05e4f7c8189c1faa4426523776db75.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252559220040722-بررسی آلودگی های کرمی گربه های ولگرد شهر تهران11990FAدکتر شاهرخ رنجبربهادریدکتر علیاسلامیدکتر بهناممشگیدکتر سعیدپورحسینیJournal Article19700101Objectives: A study on the prevalence of stray cats infected with
parasitic helminthes in Tehran.
Design: Cross sectional study. Animals: One hundred stray cats captured from different urban
areas of Tehran.
Methods: One hundred stray cats were trapped from different
geographic regions of Tehran and were necropsied. Different organs
including: kidney, heart, liver, lungs, gastrointestinal tract and abdominal cavity were inspected for helminthic infection.
Statistical analysis: X2 test was used to show the relationship between different factors and parasitic infection and E ta coeffeciency
was used to presenting effects of these factors on the infection.
Results: Four species of helminthes including 3 nematodes, Toxocara cati (23%), Physaloptrapraeputialis (7%) and Toxascaris leonine
(2%) and one cestode, Diplopylidium nolleri (5%) were found in
gastrointestinal tract and only this organ was found infected in
examined cats.
Conclusion: Although for some species (e.g. T.cati 23%), the percentage of infection was relatively high, but with regard to the
mild intensity of the collected worms, they could not cause clinical
or subclinical symptoms. On the other hand, considering the contact
between cat and man especially children, through courtyard
environment or direct contact and visceral or ocular larva migration
produced by ascarids of dog and cat, the report of two species of Ascaris in the present study could be a health hazard for human
especially children.هدف : مطالعه آلودگیهای کرمی گربههای ولگرد تهران و ارزیابی اهمیت آنها در سلامتی گربهها و اشاعه بیماریهای مشترک کرمی.
طرح : مطالعه مشاهدهای مقطعی
حیوانات: تعداد یکصد قلاده گربه ولگرد صید شده از مناطق مختلف شهر تهران
روش : یکصد قلاده گربه ولگرد از مناطق جغرافیایی مختلف شهر تهران به روش تله گذاری جمعآوری و پس از بیهوش و راحت نمودن، لاشه آنها کالبدگشایی گردید. سپس اندامهای مختلف محوطه بطنی و صدری شامل کبد، کلیه، قلب، ریهها، لوله گوارش و محوطه بطنی آنها از لحاظ آلودگی به انگلهای کرمی مورد بازرسی قرار گرفت.
تجزیه و تحلیل آماری : استفاده از آزمون مربع کای به منظور بررسی ارتباط بین سن، جنس و منطقه جغرافیایی مطالعه شده با آلودگی در ضمن برای نشان دادن میزان تاثیر متغیرهای فوق برآلودگی از ضریب Eta استفاده شد.
نتایج : در بین اندامهای بررسی شده تنها در لوله گوارش، آلودگی کرمی دیده شد و مجموعا چهار گونه مختلف نماتود و سستود به نامهای توکسوکاراکتی (23 درصد). فیزالوپترا پرده پوتیالیس (7 درصد)، دیپلوپیلیدیوم نولری (5 درصد) و توکساسکاریس لئونینا (2 درصد) از آن جدا گردید که شایعترین آنها توکسوکارا کتی بود.
نتیجهگیری : با توجه به یافتههای به دست آمده، شدت آلودگی به برخی گونهها مانند توکسوکاراکتی 23 درصد گزارش شده است که با توجه به نقش آسکاریسها در ایجاد سندروم مهاجرت نوزاد احشایی و مهاجرت نوزاد در چشم، توصیه میگردد در تردد گربه در اماکن انسانی و تماس با انسان بویژه کودکان، اهمیت بهداشتی آسکاریسها مورد توجه قرار گیرد و اقدامات لازم پیشگیرانه به عمل آید.https://jvr.ut.ac.ir/article_11990_d806278660270c1483a05f32c93fb36a.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252559220040722-مطالعه روند ایجاد تغییرات سلولی در کشتهای سلولی آلوده به پستی ویروس ها به روش ایمونوفلورسانس مستقیم11991FAدکتر فرهید همتزادهدکتر هادیکیوانفردکتر مریمبادواممحمدطاهریJournal Article19700101Objective: This study was carried out to find the progressive
cellular changes developed in cell culture with cytopathic (cp) and
noncytopathic (ncp) pestiviruses isolated from cow and sheep. Design: Observational study. Procedure: Following inoculating the R-BK cell cultures in Lighton tube with NADL strain of BVD, a cp strain of Border disease virus
and a nocytopathic BVD, the cells were stained with FA and
observed with IF microscope. In inoculated cultures with cp and
ncp pestivirus obvious changes were present at the first day and multiple focal expression of viral antigens were seen. Results: In the second day in cp inoculated cultures, the
morphological changes began and antigenic spread were more
intensive. In the 3rd day the CPE foci were seen in different parts
of the cultured cells with high concentration of antigen around the CPE sites. The cells started to detach and became rounds and finally in the 4th and 5th day, almost all cells were antigen positive and
developed CPE. However, those cultures inoculated with noncytopathic
strain of BVD, in daily observation the antigenic spread was too
slow and up to 6 days post inoculation no CPE were observed.https://jvr.ut.ac.ir/article_11991_bb8572dbfe902e378445432356457603.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252559220040722-اندازه گیری میزان باقیمانده نیتریت در انواع فرآورده های گوشتی عرضه شده در ایران به وسیله روش اسپکتروفتومتریک11992FAدکتر ابوالفضلکامکاردکتر نوردهررکنیدکتر عبدالمجیدچراغعلیدکتر هدایتحسینیدکتر مهران رضائیمجازدکتر سعیدبکاییدکتر ایرجنوروزیاندکتر عبدالحکیم عبدالهزادهJournal Article19700101Objective: Determination of Nitrite residues in different types and brands of meat products in order to assessment for setting up the standards and measures for this preservative in Iran.
Design: Descriptive, analytical study based on random sampling. Number of samples: A total of 250 meat product samples from (Sausages).
Procedure: Meat product samples (Sausages) produced by factories in Iran, selected randomly and the nitrite residues were analyzed in all samples by spectrophotometric method.
Statistical analysis: Means and standard errors nitrite residues were determined and then analyzed by one-way analysis of variance method.
Results: The results of the experiments on the different types and brands of meat products showed that level of nitrite residues were between 1-108 p.p.m and according to one-way analysis of variance differences between the means of nitrite residues in red meat Sausages were higher than the other meat products (P<0.05), and these residues in red meat garlic sausages were lower than the other meat products (P<0.05), while the lowest values were found in red meat garlic sausages (P<0.05). There weren’t significant differences between the values of poultry sausages and poultry garlic sausages.
Conclusion: This survey showed that nitrite residues on the different types and brands of meat products is up to 60 p.p.m in some cases which indicate the high level of nitrite residues. Concerning this result, the need for setting up the standards and measures for this preservative and regular control of the meat products is emphasized.هدف : تعیین میزان باقیمانده نیتریتها در انواع فرآوردههای گوشتی عرضه شده در ایران به منظور ارزیابی رعایت استانداردهای مربوطه به حدود مجاز مواد افزودنی در کشور .
طرح : مطالعه توصیفی – تحلیلی بر مبنای نمونهگیری اتفاقی.
تعداد نمونه: دویست و پنجاه نمونه از انواع فرآوردههای گوشتی (انواع کالباس و سوسیس).
روش: در این مطالعه تعداد 250 نمونه از انواع فرآوردههای گوشتی (کالباس و سوسیس) تولید شده توسط کارخانههای مختلف در سطح کشور به طور اتفاقی انتخاب و نمونههای مذکور از نظر شاخص میزان باقیمانده نیتریت با روش اسپکتروفتومتریک مورد بررسی قرار گرفتند.
تجزیه و تحلیل آماری : در مورد شاخص نیتریت، ابتدا میانگین حسابی و خطای معیار دادههای به دست آمده از هر کارخانه محاسبه شده و با استفاده از روش آنالیز واریانس یکطرفه به منظور یافته اختلاف احتمالی بین کارخانههای مختلف و محصولات مختلف دادهها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
نتایج : نتایج حاصله نشان داده که میزان باقیمانده نیتریت فرآوردههای مختلف (انواع سوسیس و کالباس) p.p.m108-1 بوده و بر اساس آنالیز واریانس یکطرفه اختلاف بین متوسط مقدار باقیمانده نیتریت مربوط به سوسیس گوشت قرمز از سایر محصولات بیشتر (P<0/05) و این مقدار در کالباس گوشت قرمز از سایر محصولات کمتر (P<0/05) است در حالیکه بر اساس آزمون فوقالذکر متوسط میزان باقیمانده نیتریت در سوسیس و کالباس گوشت مرغ تفاوت معنیداری با یکدیگر ندارد.
نتیجهگیری : با توجه به مطالعه انجام شده میزان باقیمانده نیتریت در مواردی بالاتر از حد مجاز پذیرفته شده در کشور میباشد، لذا رعایت استانداردهای مربوطه و اندازهگیری و کنترل مرتب این ماده افزودنی در فرآوردههای گوشتی توصیه میشود.https://jvr.ut.ac.ir/article_11992_cbf8b408da9c40918ba71739fe1d9abe.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252559220040722-بررسی سرولوژیکی سارکوسیستوزیس به روش ایمنوفلورسنت غیرمستقیم و مقایسه آن با نتایج مشاهدات کشتارگاهی در گاومیشهای اهواز11993FAدکتر حمیدرضاحدادزادهدکتر محمد راضیجلالیدکتر پروانه خضرائینیامحمدطاهریدکتر عبدالرحمنراسخJournal Article19700101Objective: Evaluation of IFAT and abattoir methods for identifying and study of buffalo sarcocystosis(Sarcocvstis fusiformis). Samples: A total of 398 serum samples were taken from buffaloes before slaughtering for IFAT studing the rate of sarcocystis infections and the results compared with meat inspection and laboratory finding (macro and micro cyst).
Procedure: Before slaughtering, blood samples were taken from jagular vein for serological examination by IFA method. After slaughtering, esophagus, diaphragm, heart and skeletal muscles were examined for macroscopic cyst of sarcocystis .For microscopic cysts, the samples were taken from each one of these tissues for impression smear (Dob smear). The macro cysts were identified as S.fusjformis. Bradizoites of this sarcocyst were used as antigen in IFAT and rabbit antibuffalo conjugated serum for this test was prepared in central laboratory of faculty of veterinary medicine, University of Tehran (Dr.Reza Rastegar central laboratory) using standard method.
Results: The results showed that macroscopic and microscopic infection rates of animals is 18.6% and 53,5°/a respectively. In this study, maximum rate of infection include macroscopic and microscopic finding was in eosophagus and minimum in heart muscle. Any significant differences were observed in infection rates due to sex: The infection rate in adult group was significantly more than young buffaloes. A significant correlation was observed between antibody titer and the rate of macroscopic and microscopic infection (P<0.05), increasing the antibody titer till 1:640 had positive correlation and more than this titre viceversa. All of slaughtered animals had atleast 1:40 titre and most of them were in 1:640 titer group (25.9%) and the lowest prevalence was in 1:10240 titer. (1.5%).
Conclusion:According to the results, the IFAT is a suitable test for studing sarcocystosis in buffaloes and is useful for further studies about this economically important parasite in Khoozestan provinceهدف: مقایسه روش ایمنوفلورسنت غیر مستقیم با بررسی کشتارگاهی در مطالعه سارکوسیستیس فوزیفورمیس در گاومیشهای کشتار شده در کشتارگاه اهواز.
حیوانات: تعداد سیصد ونود وهشت راس گاو میش کشتار شده در کشتارگاه اهواز در این بررسی از نظر آلودگی به سارکوسیستیس فوزیفورمیس در گروههای بالغ ونابالغ و در دو جنس مختلف مورد بررسی سرولوژیکی وکشتارگاهی قرار گرفتند.
روش: خونگیری از گاومیشها قبل ازکشتار در کشتارگاه وانجام آزمایش ایمنوفلورسنت غیر مستقیم بر روی سرمهای مربوطه ، ارزیابی مری، دیافراگم ، عضلات مخطط و عضله قلب دامهای کشتارشده از نظر آلودگی به کیست های ماکروسکوپی ومیکروکیست های سارکوسیتیس فوزیفورمیس به روش مشاهده مستقیم و آزمایش Dob smear .
تجزیه وتحلیل آماری: نتایج حاصله پس از تجزیه وتحلیل آماری با استفاده از آزمون مربع کاری از نظر چگونگی ارتباط فاکتورهای مورد مطالعه با یکدیگر به وسیله نرم افزار SPSS و از نظر تعیین بخت آلودگی بافتی در رابطه باتیتر آنتی بادی، آنالیز رگسیون لجستیک توسط نرم افزار MINITAB انجام گرفت.
نتایج: نتایج این بررسی آلودگی دامهای تحت مطالعه به فرم های ماکروسکوپی ومیکروسکوپی سارکوسیست را به ترتیب برابر 6/18 درصد و 5/35 درصد نشان داد که بیشترین میزان آلودگی اعم از ماکروسکوپی یا میکروسکوپی در بافت مری وکمترین آن در بافت قلب مشاهده شد. هیچ گونه اختلاف معنی داری در ارتباط با جنس در میزان آلودگی به فرمهای ماکروسکوپی ومیکروسکوپی انگل مشاهده نشد ولی میزان آلودگی دامهای بال به طور معنی داری بیش از دامهای نابالغ بود 100 درصد گاومیشهای تحت مطالعه در آزمایش ایمنوفلورسنت غیر مستقیم ، آلودگی را حداقل با تیتر 1:40 نشان دادند. بیشترین فراوانی دامها در گروه دارای تیتر 640:1 (9/25 درصد) وکمترین آنها در گروه دارای تیتر 10240:1(5/1 درصد) مشاهده شد. بین عیار آنتی بادی در آزمایش IFA و آلودگی بافتها به فرمهای ماکروسکوپی ومیکروسکوپی انگل ارتباط معنی داری مشاهده شد.(05/0>P) به نحوی که با افزایش عیار آنتی بادی تا 640:1 میزان آلودگی بافتی افزایش و بالاتر از این عیار میزان آلودگی کاهش نشان داد. نوع رابطه بین سن و جنس با میزان آلودگی به سارکوسیستیس در گاومیشها در آزمایش IFA و آزمایشات بافتی کاملا با یکدیگر همخوانی داشت.
نتیجه گیری : آزمایش ایمنوفلورسنت غیر مستقیم را می توان به خوبی به منظور بررسی وضعیت آلودگی گاومیشهای یک منطقه به سارکوسیستیس فوزیفورمیس مورد استفاده قرار داد.https://jvr.ut.ac.ir/article_11993_14fb1fc91bba3c528dfaeb2372145c60.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252559220040722-ارزیابی ایمنی زایی سروتیپ های بومی کلی باسیل جدا شده از طیور در ایران11994FAدکتر تقی زهراییصالحیدکتر ذوالفقاررجبیدکتر مهرداد مدیرصانعیدکتر سعیدبکائیJournal Article19700101Objective: Evaluation of the efficacy of inactivated monovalent and polyvalent vaccines prepared from F. coli serotypes in poultry in Iran.
Design: Randomized completely Design.
Animals: Three hundred sixty Arian broiler chicks.
Procedure: In this study monovalent vaccines 078:K80 and polyvalent vaccine were prepared, using native and virulent E.coli serotypes of078:K80, 0128:K67, 02:Kl, 0l24:K82, 01 19:B14 and appropriate adjuvant ALK (S04)2.12H20 and KOH. Three hundred sixty day old broiler chicks were randomly divided into four treatment and one control groups. Birds in each group were injected with 0.5 ml (1.5 x 0) of one of four prepared vaccines by subcutaneous administration in second week and intramuscular administration in third and fourth weeks of age. Before challenge serum antibody titers were measured by the tube and slide agglutination test. Ten days after the last vaccination chicks were challenged with virulent strain of 078:K80, 02K 1 and 012X:K67 E. coli serotypes.
Statistical analysis: Analysis of variance and Scheffe’s test. Results: More than 95 percent of chickens in control group showed colibacillosis and 70% of them were died after challenge with 078:K80, while in vaccinated groups just 3.7 oo mortality was observed. Live and dead challenged chicks of control group had typical lesions of colibacillosis. No adverse effects were noted on growth rate that were vaccinated with monovalent vaccines. Conclusion: The results of this study revealed that inactivated monovalent and polyvalent vaccines prepared from endemic E. coli serotypes are immunogenic and protective in broiler chicks against virulent E. coli. No cross protection was shown among heterologous serotypes. The vaccines do not have any effects on growth rate or carcasse quality in vaccinated chicks. Thus we suggest using the endemic E. coli vaccine to protect broiler chicks against colibacillosis.هدف: ارزیابی ایمنی زایی واکسنهای غیر فعال تهیه شده از چندین سروتیپ کلی باسیل جدا شده از طیور در ایران.
طرح: میدانی و آزمایشگاهی
حیوانات: سیصد و شصت قطعه جوجه خروس گوشتی از نژاد آرین.
روش: در این مطالعه از سروتیپ های بومی غالب و حاد (شامل سروتیپ های )O119:B14,O124:K82.O2:K1.O128:K67,O78:K80 اشریشیاکلی که در مرحله تحقیق جداشده بودند. به سه روش حرارت دادن، استفاده از فرمالین و اولتراسونیکاسیون، سه نوع واکسن منووالان ویک نوع واکسن پلی والان تهیه گردید. همچنین به این واکسنها KOH, ALK(SO4)2.12H2O به عنوان ماده کمکی اضافه شد. جهت ارزیابی ایمنی زایی واکسنها ، تعداد 360 قطعه جوجه خروس گوشتی یکروزه از نژاد آرین انتخاب وبه صورت کاملا تصادفی به چهار گروه درمانی ویک گروه شاهد تقسیم شدند. به چهار گروه آزمایشی، در سه مقطع سنی دوهفتگی (به روش زیر جلدی). سه و چهار هفتگی (به روش عضلانی ) به میزان 5/0 میلی لیتر یکی از چهار نوع واکسن تهیه شده تزریق گردید. در سن 38 روزگی قبل از چالش ، به منظور انجام آزمایشهای سرم شناسی از ورید بالی تعدادی از جوجه های هر پنج گروه خونگیری شد و سپس به میزان 5/0 میلی لیتر (واحد 109×5/1 جرم) از سویه های حاد O2:k1,O128:k67,O78:k80 به گروهها ی مربوطه تزریق شد. در طی دوره مطالعه میزان غذای مصرفی ، وزن جوجه ها وهمین طور تعداد تلفات نیز ثبت گردید.
تجزیه وتحلیل آماری: آنالیز واریانس و آزمون شف.
نتایج: بعد از چالش بیش از 95 درصد جوجه های متعلق به گروه شاهد در اثر تزریق سروتیپ حاد مبتلا به کلی باسیلوز شده و بیش از 70 درصد آنها در اثر این بیماری تلف شدند درحالی که میزان تلفات در گروههای واکسینه شده حدود 7/3 درصد بود. در گروههای واکسینه شده حدود 97 درصد جوجه ها به رشد طبیعی خود ادامه دادند. و بعد از چالش نیز مشکل خاصی در آنها دیده نشد.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده در این تحقیق هر چهار نوع واکسن تهیه شده از سروتیپ های بومی ایمنی زا هستند. و محافظت خوبی در برابر سویه حاد ایجاد می کنند. ولی ایمنی متقاطع بین سروتیپ های غیر مشابه کم است همچنین مشخص شد که واکسیناسیون با واکسن های کلی باسیل تهیه شده در این تحقیق تاثیر زیان آوری بر روند رشد جوجه ها وکیفیت گوشت آنها ندارد به طوریکه هیچ ضایعه ای در محل تزریق مشاهده نشد. لذا برای پیشگیری و کنترل بهتر کلی باسیلوز علاوه بر توجه به روشهای مدیریتی وکنترل بیماریهای تنفسی از روش واکسیناسیون نیز می توان در طیور استفاده نمود.https://jvr.ut.ac.ir/article_11994_1f491a5a95000e19582381cb6734fd40.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252559220040722-گزارش درمانگاهی و مطالعه فراساختاری یک مورد تومور سلولهای لیدیگ بیضه در سگ11995FAدکتر امیددزفولیاندکتر داریوششیرانیدکتر مسعود سلکغفاریدکتر رضانقشینهدکتر مهدیمرجانیJournal Article19700101Objectives: Clinical case report of leydig cell tumor in dog.’
Design: Clinical case study.
History: An eleven year old male German shepherd dog was reffered, small animal hospital of faculty of veterinary medicine
because of Anorexia. Because of poor body condition, the animal was euthanised and submitted for necropsy examination. Based on
the light & electronic microscopic observation, leydig cell tumor
was confirmed.
Clinical implications: Occurrence of tumor in dog is without
clinical findings, therefore maybe testicles are not necroptize at
necropsy. Thus the rate of tumor, must probably be higher than it is reported.
Results: Histopathology and uttrastructural observations, confirmed
the leydig cell tumor.هدف : گزارش درمانگاهی لیدیگ سل تومور در یک قلاده سگ ژرمن شپرد.
طرح : مطالعه موردی بالینی.
تاریخچه : یک قلاده سگ ژرمن شپرد نر یازده ساله به علت کاهش اشتها به درمانگاه دامهای کوچجک دانشکده دامپزشکی ارجاع گردید. در معاینات بالینی مورد غیر طبیعی مشاهده نگردید. به علت وضعیت نامناسب بیمار حیوان معدوم و در کالبدگشایی نمونه برداری از قسمتهای مختلف صورت گرفته و به پخش پاتولوژی ارسال شد. در بررسی میکگروسکوپ نوری و الکترونی بافت بیضه، تومور سلولهای بینابینی بیضه تایید گردید.
نتایج : مشاهدات هیستوپاتولوژی و اولترااستراکچرال، تومور سلولهای لیدیگ را تایید نمود.
نتیجهگیری : با توجه به اینکه وقوع تومور در سگ همراه با علایم درمانگاهی نمیباشد. بنابراین امکان دارد که در هنگام کالبدگشایی بیضهها بازرسی نگردند.به همین دلیل میزان وقوع تومور باید احتمالا بالاتر از گزارشهای موجود باشد.https://jvr.ut.ac.ir/article_11995_1f04b3266aaae94bfdedc76c965bb2e1.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252559220040722-بررسی موقعیت تشریحی نقطه اختتام نخاع شوکی در سنین مختلف گربه نر11996FAدکتر سید رضاقاضیدکتر سید هادیمنصوریدکتر ملیحه الزمانمنصفیJournal Article19700101Objective: Study of anatomical position of termination of the spinal cord in male cat. Animals: Fifteen male cat in 2 prenatal groups of mid stage fetus
(37d) and late stage fetus and 3 postnatal groups of newborn, sexually
adult (6 m) and adult age (>ly/o) and 3 animals in each group.
Procedure: Fixation of spinal cord with injection of and suspension inlO% formalin, laminectomy of vertebral column and definition of spinal cone on related to vertebral column by pin. Results: The results indicated that, as in the mid and late stage
fetuses, the spinal cord terminated at anterior one third of Co1
and posterior one third of 53, respectively but in newborn, sexually adult stage and adult age at posterior, middle and anterior one third of 2’ respectively.
Discution: Thus with increase of age the terminal portion of spinal
cord were more anterior and this showed that the vertebral column
had been grown faster than that the spinal cord.هدف : مطالعه موقعیت تشریحی نقطه اختتام نخاع شوکی گربههای نر.
حیوانات : پانزده گربه نر در 2 گروه جنینی شامل جنینهای 37 روزه اواسط دوره جنینی و جنینهای 52 روزه اواخر دوره جنینی و 3 گروه سنی بعد از تولد شامل نوزاد یکروزه 6 ماهه (بلوغ جنسی) و بالای 1 سال (بلوغ جسمی) و در هر گروه سنی 3 حیوان بررسی گردید.
روش : پایداری نخاع شوکی به وسیله تزریق و غوطه ورسازی در فرمالین، لامینکتومی ستون مهرهای و تعیین نقطه اختتام نخاع و یا مخروط نخاعی بر روی مهره مربوطه توسط سوزن.
نتایج: محل اختتام نخاع جنین 37 روزه در یک سوم پیشین مهره اول دمی، در جنین 52 روزه در یک سوم پسین مهره سوم خاجی در نوزاد در یک سوم پسین مهره دوم خاجی، در گروه سنی 6 ماهه در یک سوم میانی مهره دوم خاجی و در گروه سنی بالای یکسال در یک سوم پیشین مهره دوم خاجی می باشد.
نتیجهگیری : با افزایش سن محل اختتام نخاع نیز قدامیتر شده که حکایت از رشد سریعتر ستون مهرهای نسبت به نخاع شوکی دارد.https://jvr.ut.ac.ir/article_11996_344dd1076d931840ce6461bb0f9d76c0.pdf