دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252552319971023-بررسی مقایسه ای الکترولیت های سرم خون ومایع مغزی نخاعی گاوهای بومی ایران14601FAدکتر سعید نظیفی حبیبآبادیدکتر علیمجابیدکتر ملیحه عباسعلی پورکبیرهJournal Article19700101The purpose of the present study is to compare of serum and cerebrospinal fluid electrolytes of Iranian native cows. Blood and cerebrospinal fluid samples of 447 Iranian cows of three breeds (Sarabi, Golpayegani and Sistani) were collected. Serum and cerebrospinal fluid electrolytes were measured by automated laboratory methods. Comparison of electrolytes in serum and cerebrospinal fluid of Iranian native cows revealed that concentrations of sodium, chloride and magnesium in cerebrospinal fluid are higher than serum. In contrast, concentrations of potassium, calcium, phosphorus and iron in serum are higher than cerebrospinal fluid.به منظور ارائه تابلوی طبیعی الکترولیتهای سرم خون ومایع مغزی نخاعی گاوهای بومی ایران،نمونه های سرم خون ومایع مغزی نخاعی 447 رأس گاو بومی سرابی،گلپایگانی و سیستانی از نظر میزان الکترولیت های سرم خون و مایع مغزی نخاعی مورد آزمایش قرار گرفتند. مقایسه میزان الکترولیت های سرم خون و مایع مغزی نخاعی گاوهای بومی ایران نشان میدهد که میزان سدیم،کلر و منیزیم مایع مغزی نخاعی بیشتر از سرم خون وبرعکس میزان پتاسیم،کلسیم،فسفر و آهن سرم خون بیشتر از مایع مغزی نخاعی می باشد و اختلافات در سطح P<0/05 معنی دار می باشد.https://jvr.ut.ac.ir/article_14601_01720b6f1a545586da9885a1568c7114.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252552319971023-یافته های ویروس شناسی وسرم شناسی گوساله های مبتلا به پنومونی آنزئوتیک گوساله
در تعدادی از گاوداریهای اطراف تهران14602FAدکتر غلامرضاافشاریدکتر عباسبریندکتر عباسعلیاطمینانیدکتر سعیدبکاییJournal Article19700101Enzootic calf-pneumonia is a common disease of calves in dairy farms in Tehran. A virological and serological study was carried out during 1992-1994.
Two hundred and twenty nine calf pneumonia were diagnosed clinically and samples were taken for virological and serological examinations. Infectious Bovine Rhinotracheitis Virus (IBR) was the most commonly isolated virus (46 cases) in cultured samples. Other viruses such as Parainfuluenza type 3 (PI3), Adeno, Bovine Viral Diarrhea Virus (BVD) and Bovine Respiratory Syncytial Virus (BRSV) were identified 13, 4, 3
and one cases, respectively. Serological findings showed that the
prevalences of seropositive calves for IBR, PI3, BVD and BRSV viruses were 93.8%, 80.5%, 41.0% and 17.4%, respectively. Vaccination againsts viral agent of enzootic calf pneumonia, preferably IBR and PI3, can be considered as a preventive measure.پنومونی انزئوتیک گوساله ها یکی از بیماریهای متداول در گاوداریهای اطراف تهران است.مطالعه ای در ارتباط با ویروس شناسی وسرم شناسی طی سالهای 1371 تا 1373 انجام گرفت. از 229 مورد گوساله که از نظر بالینی مبتلا به پنومونی تشخیص داده شده بودند،نمونه برداری شد و آزمایش های سرمی و ویروس شناسی برای 5 ویروس مهم دستگاه تنفس انجام گرفت.
یافته های ویروس شناسی نشان داد که شناسایی عامل تورم عفونی بینی و نای گاوان(IBR) با 46 مورد بیش از سایر عوامل ویروسی است. سایر ویروس ها چون پاراآنفلونزای تیپ 3(PI3) و آدنوویروس،عامل اسهال ویروسی گاوان(BVD) و ویروس سن سی شیال(BRSV) به ترتیب در 13، 4، 3 و1 مورد شناسایی شد.
یافته های سرم شناسی نشان داد که فراوانی نسبی موارد دارای پادتن عوامل ویروسیIBR,PI3,BVD,BRSV به ترتیب 8/93، 5/80 ، 41 و4/17 درصد است. واکسیناسیون برعلیه عوامل ویروسی ذی مدخل در پنومونی انزئوتیک ترجیحاً عامل IBRوPI3 پیشنهاد می گردد.https://jvr.ut.ac.ir/article_14602_acb8a4a53dbec5d1713f3b842856acb8.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252552319971023-عفونت ناشی از ارگانیسم های شبیه سایتوفاگا/فلکسی باکتر
در کارگاههای پرورش قزل آلای رنگین کمان14603FAدکتر مهدیسلطانیدکتر مینارستمیJournal Article19700101A mortality level of about 16% occurred in two farmed rainbow trout of 1-3 g and 10-100 g in the north Iran during spring 1996. Infected fish were darkened in colour and showed fin and tail rot, gill necrosis with a general aneamia and ulceration of dorsal area at the base of dorsal fin. In some cases, the infected fish showed exophthalmia, flashimg swimming, and skeletal deformity including lordosis and scoliosis.
Bacteriological examinations of the lesions resulted in isolation of a Cytophaga/Flexibacter like bacterium (CFLB) when cultured onto a selective Cytophaga agar. Histopathologically, the epithelial layers of epiderm were lost and where the epithelial cells existed there were clusters of thin filamentous rod organisms invaded to epithelial tissue.
The epizootiological study of this condition shows that unsuitable long transportation, poor water quality, long exposure to the sunlight and malnutrition, in particular, vitamin deficiency were probably the main predisposing factors involved in the occurring of CFLB infection.This is first finding of CFLB infection reported in Iranian cold-water fish farm.در بهار سال 1375 در دو کارگاه پرورش قزل آلای رنگین کمان واقع در حاشیه رودخانه هراز تلفات قابل توجهی به وقوع پیوست. ماهیان مبتلا دارای علائمی از قبیل بی اشتهایی،تیره شدن رنگ بدن،پوسیدگی باله های پشتی و شکمی،پوسیدگی باله دمی،نکروز ناحیه دم،جراحات پیشرونده در ناحیه باله پشتی و در بعضی موارد حالاتی از اسکولیوزیس،لردوزیس بودند.
در مطالعه باکتری شناسی از جراحات ارگانیسم های گرم منفی رشته ای شبیه فلکسی باکتر-سایتوگا جداسازی گردید. در مقاطع هیستولوژیکی از این جراحات این گونه ارکانیسم ها به صورت توده هایی در بافت اپی تلیال اپیدرم نفوذ کرده و منجر به نکروز یا حذف اپیدرم شده بودند . رشته های آبششی نیز دچار نکروز بوده ولی اینگونه رشته های باکتریایی به ندرت در آنها دیده میشد.
نتایج مطالعات اپیدمیولوژیکی نشان میدهد که حمل و نقل نامناسب،کیفیت نامناسب آب استخرها،سوء تغذیه و در معرض نورخورشید قرار گرفتن از جمله عوامل اصلی مستعدکننده بروز عفونت ناشی از ارگانیسم های شبیه فلکسی باکتر-سایتوفاگا در کارگاههای پرورش قزل آلا بوده است. این مقاله اولین مورد عفونت ناشی از این ارگانیسم های بیماریزا در کارگاههای پرورش ماهیان سرد آبی کشور گزارش می نماید .https://jvr.ut.ac.ir/article_14603_9f0469afd10c0da175ffbf0b1390681c.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252552319971023-بررسی آلودگی های انگلی(کرمی و خارجی)جوندگان شهرستان مشکین شهر
واهمیت بهداشتی آنها14604FAدکتر مهدیمحبعلیدکتر حمیدرضاییدکتر علیفرهناکاصغر کنعانینوتاشJournal Article19700101The purpose of this survey which has been conducted from summer 1994 to Autumn 1995, was to identify the parasitic fauna of rodents in Meshkinshahr, Iran. 132 small mammals were collected by live traps in arid region of the area under study and the following species were found Meriones persicus, Cricetulus migratorius, Mus musculus and Alactaga elater. 116 (87.8%) of collected rodends were Meriones persicus that six genus of helminths were identified as follows. Hymenolepis diminuta (32.7%), Hymenolepis nana vaT. fraterna (7.7%), Tetratyridium (7.7%), Trichuris muris (29.3%), Siphac ia (0.86%), eggs of Capillaria hepatica (1. 7%) and Moniliformis moniliformis (31.8%). Seven genus of ectoparasites were identified as follows:
Xenopsylla gerbilli (93%), Xenopsylla nuttalli (89.6%), Nosopsylla las'datus (5.1%), Stenoponia tripectinata (1.7%), Ornitonyssus bacoti (99%), Trichoeciu'i romboutsi (0.86%) and Haemaphysalis .sp (0.86%).این مطالعه به منظور تعیین فون انگلی(کرم ها و انگل های خارجی)جوندگان شهرستان مشکین شهر با همکاری ایستگاه تحقیقات پزشکی و بهداشتی آن شهرستان انجام گرفته است. طی این بررسی که از شهریور ماه 1373 تا آبان ماه 1374 انجام شده است مجموعاً 132 جونده از چهار جنس و گونه مختلف شامل مریونس پرسیکوس،کرایستولوس میگراتوریوس،موس موس کولوس و آلاکتاگاالاتر از مناطق مختلف شهرستان مشکین شهر به طور زنده صید شده و مورد مطالعه قرار گرفتند. از 132 جونده صید شده 116عددآنها را مریونس پرسیکوس(8/87 درصد)تشکیل می دادند. این گونه غالب جوندگان از نظر انگل های کرمی و خارجی مورد بررسی قرار گرفتند که 7/32 درصد آنها به هایمنولپیس دیمینوتا،7/7درصد به هایمنولیپس نانا واریته فراترنا،7/7 درصد به تتراتیریدیوم،3/29درصد به تریکوریس موریس،86%درصد به سیفاسیا،7/1درصد به تخم کاپیلاریاهپاتیکا و 8/31درصد به مونیلی فورمیس مونیلی فورمیس آلوده بودند. مطالعات انجام شده پیرامون آلودگی مریونس پرسیکوس های صید شده به انواع انگل های خارجی نشان میدهند که 93درصد آنها به گزنوپسیلاژربیلی،6/89درصد به گزنوپسیلانوتلی،1/5درصد به نزوپسیلافاسیاتوس،7/1درصد به استنوپونیاتری پکتیناتا،99درصد به اورنیتونیسوس باکوتی،86% درصد به تریکوسیوس رومبوتسی و 86% درصد به همافیزالیس آلوده بودند.https://jvr.ut.ac.ir/article_14604_d323f29e79f1c466b963728f8c690a3f.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252552319971023-توزیع رودنیز در تیموس،طحال،مغزاستخوان و غدد لنفاوی در گوسفند و خرگوش14605FAدکتر حسنگیلانپوردکتر محمود امینلاریدکتر محمدحسنیوسفیJournal Article19700101In this study the distribution of rhodanese (thiosulfate: cyanide sulfurtransferase) of thoracic and cervical portions of thymus, yellow and red pulp of bone marrow, spleen, prescapular, prefemoral, mesenteric mediastinal, and lateral retropharyngeallymph nodes of sheep and rabbit was measured and compared. Rhodanese activity was present in all tissues of both animals. In sheep, the highest activity was found in yellow and red bone marrow followed by prescapular, mediastinal, prefemoral, mesenteric lymph nodes, ,spleen, cervical and thoracic portions of thymus and lateral retropharyngeallymph nodes. In rabbit the highest activity was observed in yellow bone marrow followed by thoracic portion of thymus, prescapular lymph node, red bone marrow, mesenteric, mediastinal, prefemoral and lateral retropharyngeallymph nodes, cervical portion of thymus and spleen. Rhodanese activity of all tissues of rabbit was significantly (p<O.O5) greater than sheep. These results are discussed in terms of the possible role of rhodanese in cyanide detoxification of tissues of animals.در این بررسی میزان طبیعی فعالیت آنزیم(Rhodanese) در ده اندام و بافت (تیموس سینه ای،تیموس گردنی،مغزاستخوان ران،مغز استخوان ایلیوم،طحال،غده لنفی پیش رانی،غده لنفی مزانتریک،غده لنفی مدیاستینال و غده لنفی جانبی پشت حلقی)در خرگوش و گوسفند مطالعه گردید. تمام بافت های آزمایش شده در خرگوش و گوسفند دارای فعالیت آنزیمی رودنیر بودند و در گوسفند،مغز زرد و قرمز استخوان و تیموس سینه ای دارای بیشترین میزان فعالیت آنزیمی بودند. پس از آن به ترتیب بافت های غده لنفی پیش کتفی،غده لنفی مدیاستینال،غده لنفی مزانتریک،طحال،تیموس گردنی،تیموس سینه ای و غده لنفی جانبی پشت حلقی بیشترین فعالیت آنزیم را نشان دادند. در خرگوش بعد از بافت های مغز زرد استخوان و تیموس سینه ای به ترتیب بافت های غده لنفی پیش کتفی مغز استخوان ،غده لنفی مزانتریک،غده لنفی مدیاستینال،غده لنفی پیش رانی،غده لنفی جانبی پشت حلقی،تیموس گردنی و طحال بیشترین فعالیت آنزیم را نشان دادند. تست آماری انجام شده در مورد فعالیت ویژه در بافت های گوسفند،اختلاف آماری معنی داری را نشان نداد ولی در خرگوش بین بافت های طحال با مغز استخوان و طحال با تیموس سینه ای و مغز زرد استخوان با سایر بافت ها اختلاف آماری معنی داری وجود داشت(p<0/05)میزان فعالیت ویژه آنزیم در بافت های مطالعه شده گوسفند با خرگوش نیز دارای اختلاف آماری معنی داری بود و فعالیت ویژه رودنیز تمام بافت های خرگوش بیشتر از گوسفند بود. این نتایج از دیدگاه نقش اندام و بافت های مختلف در سم زدایی سیانور توسط رودنیز به بحث گذاشته میشود.https://jvr.ut.ac.ir/article_14605_08ec5919485d9bc1793b2c2438798762.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252552319971023-گزارش اولین مورد بیرون زدگی یکطرفه غده پلک سوم سگ در ایران
وتثبیت آن با یک روش جدید جراحی14606FAدکتر سید جاوید آلداوددکتر غلامرضاعابدیJournal Article19700101The third eyelid gland prolapse which is a seromucinous gland has been known as hypertrophy, hyperplasia, adenoma and even cherry eye. Age and breed have been known to have a direct role as far as etiology is concerned. This prolapse is due to congenital weakness of connective tissues between cartilage and gland mass of third eyelid. As the different fixation techniques of the prolapse have been so far reported, but by using modified purse string suture shown to have the least side effect on conjunectiva. This technique is highly recommended for such cases.بیرون زدگی غده پلک سوم که یک غده سروموسینی است با نامهای هیپرتروفی،هیپرپلازی،آدنوم یا چشم گیلاسی شناخته شده است. سن و نژاد در ابتلا به بیماری نقش دارند و علت بیماری ضعف مادرزادی احتمالاً ارثی در بافت همبند بین غضروف و بخش غده ای پلک سوم است. هرچند تثبیت های مختلفی در بازگرداندن دائمی بیرون زدگی تاکنون بکار گرفته شده است ولی بااستفاده از روش تثبیتی purse string تغییر یافته با داشتن کمترین ضایعات وارده به ملتحمه تثبیت غده مطمئن تر می باشد و این روش در چنین شرایطی توصیه میشود.https://jvr.ut.ac.ir/article_14606_aeb1a0c9a3822da9f190e33ae0b565f2.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252552319971023-مقاومت های آنتی بیوتیکی قابل انتقال در سالمونلاهای جداشده از
موارد اسهال گوساله ها در اطراف شیراز14607FAدکتر هادیکیوانفردکتر رویافیروزیJournal Article19700101Out of 38 isolated salmonella from feces, 36 (94.73%) were resistance to
one or a few antibiotics. The highest rate of resistance was against streptomycin (80.55%). The resistance to Co-trimoxazole ampicilin, nalidixic acid and
Kanamycin was 38.80%, 16.66%, 11.11% and 5.55% respectively.
The isolate aU were sensitive to tetracycline, chloramphenicol, amikacin
and furazolidone. The P value for the rate of drug resistance was significance
(p<0.01).
Of the total isolates, 20 cases (55.55%) were able to transfer all or at least parts of their resistance factor to E. Coli. Transfer of a triple drug resistance was
100% although transfer of double and mono drug resistance was 62.5% and 47.36% respectively. Among total isolates, 31 isolates (81.57%) were S. dublin and 7 isolates (18.43%) were S. typhimurium.در این بررسی مقاومت آنتی بیوتیکی و انتقال فاکتور مقاومت در سالمونلا جداشده از موارد اسهال گوساله ها در اطراف شیراز مورد مطالعه قرار گرفت. از 38 مورد سالمونلای جداشده از مدفوع،36مورد (73/94 درصد)نسبت به یک یا چند آنتی بیوتیک مقاومت نشان دادند. بیشترین مقاومت نسبت به استرپتومایسین (55/80 درصد) بود. مقاومت نسبت به کوتریموکسازول،آمپی سیلین،نالیدیکسیک اسید و کانامایسین به ترتیب 88/38 درصد،66/16درصد،11/11درصد و55/5درصد گزارش گردید. سالمونلاهای جداشده همه در مقابل تتراسایکلین،کلرامفنیکل،آمیکاسین و فورازولیدون حساس بودند. میزان مقاومت های آنتی بیوتیکی از نظر آماری اختلاف معنی داری را نشان میدهند(p<0/001).
از 36مورد سویه های مقاوم سالمونلا،20مورد(55/55درصد)قادر به انتقال تمام یا قسمتی از فاکتور مقاومت خود به سویه آزمایشگاهی E.Coli K12 بودند.انتقال مقاومت سه گانه 100درصد،مقاومت دوگانه 5/62 درصد و مقاومت یگانه 36/47 درصد گزارش گردید. از مجموع سالمونلاهای جداشده،31 مورد (57/81درصد)از نوع سالمونلادابلین و 7مورد (43/18درصد)از نوع سالمونلاتیفی موریوم بوده است.https://jvr.ut.ac.ir/article_14607_88cb9408aa846fae8a6e5b85fa72bfa6.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252552319971023-گزارش همه گیری اورنیتوبیلارزیوزیس در گوسفندان بابلسر14608FAدکتر سید حسینحسینیدکتر علیاسلامیدکتر حمیدرضاحدادزادهJournal Article19700101In 1993 an outbreak of omiJhobilharzwsis, an endemic disease of sheep, was occured in babolsar, Province of Mazandaran, north of Iran. The outbreak was mainly occured in 2 regions Gasreh Sorya and Azizak. In these regions about 60% of the infected sheep died due to omiJhobilharzwsis. Survived animals were heavily cashectic, and suffered from intermittent diarrhea, anemia, wool loss and weakness. In the autopsy numerous worms were found in the mesentary. Liver, Lunq, Blodder, Kidney, hear, Iymphnodes and spleen. Ascite and hydrothorax was noticed in the post - mortem. Meanwhile o. turkestanicum eggs were found in the faeces of 72% survived animals.
A reverse relationship was found between the number of adult worms and the number of egg per gram of faeces. Treatment of infected sheep with Praziquantel and trichlorophen was unsuccessfull, and no significant changes were observed in egg count before and after treatment (p>0.05).در این گزارش همه گیری اورنیتوبیلارزیا ترکستانیکم(Ornithobilharzia turkestanicum) در شهرستان بابلسر از استان مازندران مورد بررسی قرار گرفته است . این همه گیری از اوایل مهر ماه سال 72 شروع شد و تا اواخر زمستان همان سال ادامه داشت. میزان تلفات ناشی از آلودگی در گله ها متفاوت بوده و در 5 گله 150رأسی 60-80 درصد دامهای آلوده ،تلف شدند. نشانیهای درمانگاهی در دامهای مبتلا لاغری مفرط و اسهال متناوب و بدبو،ریزش پشم و مخاط رنگ پریده بود. در کالبد گشایی از اکثر اندام ها مانند روده بند،کبد،ریه،مثانه،قلب،کلیه،غدد لنفاوی و طحال انگل جدا گردید. در آزمایش مدفوع 150رأس گوسفند از گله های مختلف در 72 درصد آنها تخم انگل دیده شد و حداکثر تعداد تخم در یک گرم مدفوع 520عدد بود و نتایج آزمایش مدفوع در مقایسه با تعداد کرم های جدا شده بعد از کالبد گشایی نشان داد که رابطه معکوسی بین شدت آلودگی و تعداد تخم در گرم مدفوع وجود دارد . جهت یافتن میزبان های واسط 500 عدد لیمنه آگدروزیانا(Lymnaea gedrosiana) .لیمنه آاوریکولاریا(L.auricularia) و لیمنه پالوستریس (L.palustris) از نواحی آلوده جمع آوری گردید ولی در هیچیک از آنها سرکر یا سایر مراحل نوزادی اورنیتوبیلارزیا ترکستانیکم مشاهده نشد. درمان دامهای مورد بررسی با پرازیکوانتل و تری کلروفن نیز با موفقیت همراه نبود و اختلاف آماری معنی داری از نظر وجود تخم در گرم مدفوع در قبل و بعد از درمان مشاهده نگردید(p>0/05).https://jvr.ut.ac.ir/article_14608_1a88312d25606f96484d398a4ef40913.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252552319971023-مطالعه رادیو گرافیکی اثرات اولتراسوند بر روی شکستگی های استخوان قلم دست
در تک سمی ها14609FAدکتر فریدونمهرجودکتر داودشریفیدکتر عباسوشکینیدکتر ایرجنوروزیانJournal Article19700101A study was undertaken to evaluate radiographically the effect of ultrasound therapy after creating" wedge fracture" in the left metacarpal bone in 12 clinically healthy adult donkeys aged between 4 to 6 years and weighing 150 to 300kg/BW.The animals were randomly divided in to two groups of 6 animals each. These groups were further divided into two subgroups of la, lIa of one month and Ib, lIb of two months duration with 3 animals in each subgroup for clinical observations. Ultrasound therapeutic regimen of 1 MHz and with the intensity of 1 W / cm2 for 10 minutes for 10 days, was started a week after fracture creation in animals of group II, Group I acted as a control. The radiographs of 0, 15, 30,45 and 60 post fracture days of both groups were evaluated for percentage of callus formation and radiographic density of fracture site. The percent of gap filled in 15 and 30 days in la was 27 .6:t0. 7 and 59.4:t3.62, whereas in lIa it was about 34.61:t2.67 and 76.77:t2.32 but in subgroup of Ib the percentage was 25.24:t1.68 and 65.1:t1.52 and in lIb 33.14:t1.50 and 77.30:t2.14. Whereas the percent for 45 and 60 days was 74.63:t2.45
and 94.26±O.53 for Ib animals and in lIb subgroup was 92.55O.86 and
100:t0, respectively. In comparison there were significant changes (p<0.05) with linear regression which indicated the acceleration rate of callus formation in the experimental group. The density differences were observed on 30 days as it was 3 only'in one animal of la and all animals of lIa. It was 3 in Ib and 2 in lIb on 45 days and 2 in Ib whereas 1 in lIb on 60 days. These density and percentage changes in group II indicated the effect of ultrasound therapy for well organised and compact callus formation.نشانه های رادیوگرافی اثرات اولتراسوند بعداز ایجاد شکستگی(Wedge fracture) در استخوان قلم دست 12 راس تک سمی (الاغ) که بین 4الی 6سال سن و 300-150 کیلو وزن داشتند قبل از شکستگی و روزهای 15 ، 30 ، 45 و60 بعد از شکستگی مورد بررسی قرار گرفت. این حیوانات به دو گروه شش تایی گروه I(گروه شاهد)و گروهیI (گروه آزمایش) و هر کدام به دو زیر گروه سه تایی IIa,Ib,Ia وIIb به مدت یک ماه و دو ماه جهت ثبت اطلاعات تقسیم شدند. یک هفته بعد از ایجاد شکستگی تمام حیوانات در زیر گروه IIa وIIb به مدت ده روز تحت تأثیر امواج اولتراسوند پالس دار به شکل منقطع(2:8)با فرکانسMHz وشدت w/cm2 با حرکات طولی به مدت ده دقیقه قرار گرفتند . در رادیوگراف های تهیه شده میزان پرشدن نقیصه با کانل و دانسیته کال در هر دو گروه نیز محاسبه واندازه گیری شدند. میزان پرشدن نقیصه در روزهای 15و30بعد از شکستگی در زیر گروه شاهد Ia به ترتیب7/0±6/27 و62/3±4/50 درصد رسید در صورتیکه در زیر گروه IIa گروه آزمایش 67/2±61/34 و 32/2±66/76 درصد محاسبه گردید. ولی در زیر گروه Ib گروه شاهد دو ماهه میزان درصد پرشدگی نقیصه در روزهای 15 ، 30 ، 45 و60 به ترتیب 69/1±24/25 ، 52/1±1/65 ، 45/2±63/74 و 52/0±26/94 درصد اندازه گیری شدند در صورتیکه در زیر گروه IIb گروه آزمایش میزان درصد پرشدگی نقیصه در روزهای آزمایش به ترتیب 5/1±14/33 ، 14/2±30/77 و67/0±55/92 و100% ثبت گردیدند که از نظر مقایسه آماری اختلاف معناداری (p>0.05) واز طرفی محاسبه شیب خط حاکی از سرعت تشکیل کال را در حیوانات گروه آزمایش نشان میدا د.
مدت 15 روز بعد از ایجاد شکستگی هم دانسیته فرضی یکسانی را نشان میداد. تفاوت از روز 30آشکار گردید به طوری که در گروه آزمایش تنها حیوانات دانسیته(3) تیره روشن ولی در گروه شاهد فقط یک حیوان این دانسیته را نشان میداد. در 45 روز اختلاف واضح تری را بیان می گردد به طوری که تمام حیوانات آزمایش دانسیته 2(روشن) و گروه شاهد دانسیته(3) تیره و روشن را هنوز نشان میداد. در 60 روز اختلاف بسیار آشکار بود. به طوری که گروه Ib دانسیته2(روشن)وIIb دانسیته(کاملاً روشن) را که تقریباً دانسیته طبیعی استخوان است نشان میداد. این تغییرات دانسیته با توجه به میزان درصد پرشدن نقیصه کانال نشان دهنده آن است که کال به طور متراکمی شکاف شکستگی را پرکرده و به خوبی سازمانبندی شده بود.https://jvr.ut.ac.ir/article_14609_1d27a188487e229a13e8e559ef11e563.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252552319971023-تأثیر زمان نگهداری و میزان اسیدیته شیر خام بر نقطه انجماد آن14610FAدکتر فاطمهپورفلاحJournal Article19700101Random sampling was carried out on 70 samples of raw milk obtained from one of the Tehran's milk pasteurization plants. Acidity and freezing points (F.P.) of milk were tested on the first day and after seven days of refrigeration. To titre milk acidity, decimal NaOH method was used and F.P. was determined by cryoscope (Cryotest model, Gerber comp.).
It was seen that the percentage of samples which had F.P. above -0.53°C decreased from 42.85% to 15.71% after seven days and percentage of those which had F.P. less than -0.55°C increased from 1.42% to 20%. The acidity was 13.5°0 (Oornic degree) with a mean of 1 7 .64°0 at the first day which was increased to 16.2°0 and 42.3°0 with a mean of 21.05° 0 after being preserved for one week. An inverse relationship was observed between acidity and F.P. which was significant as seen by the Student's t-test (p<0.05).70 نمونه شیرخام مخلوط دامداریهای طرف قرارداد با یکی از کارخانه های تولید کننده شیر پاستوریزه در تهران از محل کارخانه تهیه گردید. تیتراسیدیته و نقطه انجماد شیرها در روز اول و بعد از یک هفته نگهداری در یخچال اندازه گیری شد. تیتراسیدیته بوسیله سنجش اسیدیته به روش سود دسی نرمال و تعیین نقطه انجماد بوسیله دستگاه کریوسکوپ مدل cryotest ساخت کارخانه ژربر انجام گرفت.
در این بررسی درصد نمونه هایی که نقطه انجماد آنها بالاتر از 530-درجه سانتیگراد بود بعد از یک هفته از 85/43 درصد به 71/15 درصد کاهش یافت و برعکس درصد نمونه هایی که نقطه انجماد آنها کمتر از 550/0- درجه سانتیگراد بود بعد از یک هفته 42/1 درصد به 20 درصد افزایش یافته ،همچنین میزان اسیدیته در روز اول آزمایش بین 5/13 تا 5/33 (بامتوسط 64/17)درجه در نیک بود که میزان 2/16تا3/42 (با متوسط05/21) درجه بعد از یک هفته نگهداری در یخچال افزایش یافت. با استفاده از فرمول های آماری رابطه خطی معنی داری بین اسیدیته شیر و نقطه انجماد بدست آمد(p<0/05).https://jvr.ut.ac.ir/article_14610_72c8795565e58e2f1df28e898829a992.pdf