دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252560320051023-تاثیر سطوح مختلف پروبیوتیک بر مورفولوژی مخاط روده جوجه های گوشتی16942FAدکتر معسودتشفامدکتر شعبانرحیمیدکتر کاظمکریمیJournal Article19700101Object: To Investigate the effect of probiotic on
morphology of small intestine in roosters.
Design: Factoriel 4 x 6 in completely randomized design.
Animals: 240 male broilers of Ross commecial hybrid
designated into 4 groups(N= 60 chi:ks). Procedure: Experimental groups were fed diet with
different levels of probiotic (Bioplus 2B) from day 1- 42.Treatrrient were done with just diet (basal or 0%) and
with increasing percentages of probiotic(0.05, 0.01 and
0.15%).Different segments of small intestine (1, 10,30,50,
70 and 90% of total length) were extracted from each group
(n=5) and analyzed for villus indices (hight(H), width(W),
H/W ratio), depth of cripts and villus types (tongue shape,
leaf shape, finger like, bridge from, ridged and convoluted) were recorded.
Statistical Analysis: Data were analyzed through ANOVA
by MSTATC and means of different villus parameters
were compared by Duncans Multiple test. Results: While intake of varius levels of probiotic
significantly increased villus height in the first part of
small intestine above basal levels(P<0.05), its width had
any change. H/W ratio was not affected by the probiotic
intake. Despite an apparent increase of crypt depth in the
first and last segments of small intestine (P<0.05) probiotic
intake did not change it in the mid portion of the intestine.
Percentage of different types of villi Li were not affected by consumption of probiotic.
Conclussion: Administration of probiotic in poultry diets
increases villus height of the first segment and crypt depth
in the first and last parts of small intestine. These data
suggest that probiotic administration providing increased
food digestion and absorption in chickens. J.Fac. Vet.Med.
Univ. Tehran. 60,3:205-211,2005.هدف: بررسی اثر پروبیوتیک بر ریخت شناسی مخاط روده باریک جوجه های گوشتی.
طرح: آزمایش به صورت فاکتوریل 6 ? 4 در قالب طرح کامل تصادفی اجرا شد.
حیوانات: شامل 240 قطعه جوجه گوشتی نرهیبرید راس ( Ross ) در 4 گروه 60 تائی، هر گروه در 3 تکرار 20 تائی و در نهایت 4 تیمار.
روش: هر یک از تیمارها از سن یک روزگی تا پایان دوره پرورش با جیره غذایی حاوی درصدهای مختلف پروبیوتیک Bioplus 2B ( 0 درصد به عنوان شاهد، 05/0، 10/0 و 15/0 درصد به عنوان گروههای آزمایشی ) تغذیه شدند. در سنین 28، 36 و 42 روزگی از هر تیمار 5 جوجه انتخاب و در آزمایشگاه از قسمتهای مختلف روده کوچک آنها ( 1، 10، 30، 50، 70 و 90 درصد طول روده ) نمونه گیری شد. در پایان نمونه گیری در هر نمونه ابعاد خملها و کریپتهای لیبرکون و نسبت بین آنها و درصد انواع خملها ( زبانی، برگی، انگشتی، پل مانند، رشته ای پیچیده ) اندازه گیری شد.
تجزیه و تحلیل آماری: پس از انجام آزکایش، داده ها با استفاده از نرم افزار MSTATC تجزیه و میانگین آنها با روش آزمون مقایسه میانگین چند دامنه ای دانکن در سطح احتمال 5 درصد مقایسه شدند.
نتایج: نتایج حاکی از این بود که مصرف سطوح مختلف پروبیوتیک موجب افزایش طول خملهای ابتدای روده جوجه های آزمایشی نسبت به گروه شاهد گردید ( 05/0 > P ) ولی عرض خملهای تغییری نکرد. نسبت طول خملها به عرض آنها ( H / W ) با مصرف سطوح مختلف پروبیوتیک تغییری نکرد. عمق کریپتهای لیبرکون در ابتدا و انتهای روده کوچک افزایش یافته ( 05/0 > P ) ولی در قسمتهای میانی روده تغییری نکرده بود. درصد انواع خملهای زبانی، برگی، انگشتی، پل مانند، رشته ای و پیچیده تحت تاثیر پروبیوتیک واقع نشد.
نتیجه گیری: مصرف پروبیوتیک در جیره غذایی ماکیان موجب افزایش طول خملها در ابتدای روده و افزایش عمق کریپتهای لیبرکون در ابتدا و انتهای روده باریک می شود. افزایش عمق کریپتها به دلیل تحریک غدد لیبرکون توسط پروبیوتیک و در نتیجه افزایش در تقسیم سلولی در این غدد می باشد. به نظر می رسد که تغییرات حاصله موجب بهبود هضم و جذب در دیواره روده می شود. مجله دانکده دامپزشکی دانشگاه تهران، 1384، دوره 60، شماره3، 211-205 .https://jvr.ut.ac.ir/article_16942_8529841422beba4970774dc57cb15a98.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252560320051023-تشخیص کیست هیداتیک تجربی در گوسفند با بررسی وجود پادگن انگل در سرم و ادرار به روش کواگلوتیناسیون16943FAدکتر محمدحسین راضیجلالیدکتر معسودقربانپوردکتر ناصر حقوقیراددکتر صالح اسماعیلزادهدکتر لیلینبویدکتر عبدالهرفیعیدکترمحمدرحیمحاجیحاجیکلاییJournal Article19700101Objective: To evaluate coagglutination test in the serum
and urine of sheep for diagnosing sing of hydatidosis.
Design: Experimental study.
Animals: Two rabbits, three dogs and nineteen sheep.
Procedure: Ovine hydatid cysts from affected livers and
lungs, were collected from Ahwaz abattoir (Khozestan
province, Iran). The hydatid fluid (HF) and protoscolces were
aseptically obtained in lab. Hydatid fluid was centrifuged and
injected to rabbits in two steps After then, rabbit hyperimmune
sera were collected. Furthermore, each dog was given 15,000 viable protoscoleces. Less than m two months later, dogs were
autopsied after euthanasia and all Echinococcus granulosus
worms were collected and their eggs were released. Almost,
2000 eggs were orally administred to each (N= 13). The six
other sheep were kept as control. All sheep were bled each
week and their urine samples were collected fortnight. All sera
and urine samples were examined with coagglutination (Co.A)
test. Reu1ts: While sensitivity o. coagglutination test, was nil during five weeks of post-infection (p.i.), its values showed a
biphasic pattern. While, it increased up to 23% in the sixth
week and after then up to 100% in the 12th and 13th week of p.i. it decreased in the following weeks. Specificity of test was 100% throughout the experiment. While examination of urine
in the affected sheep resulted in positive reaction from 6th week of p.i, its sensitivity and the sensitivity gradually
increased up to 100% at 12i1i week of p.i. Furthermore,
specificity of the test for urine of non-infected sheep remained
100%.
Discussion: These results suggest that the time of appearance
of hydatid antigens in serum and urine is approximately alike.
While positive results are very valuable, negative ones do not
rule out hydatidosis. J.Fac. Vet.Med. Univ. Tehran. 60,3:213-
218,2005.هدف: ارزیابی روش کواگلوتیناسیون در تشخیص هیداتیدوزیس گوسفند با آزمایش سرم و ادرار.
نوع مطالعه: مطالعه تجربی.
حیوانات: 2 قطعه خرگوش، 3 قلاده سگ و 19 راس کوسفند.
روش: کبد و ریه های گوسفند دارای کیست هیداتیک از کشتارگاه اهواز تهیه شد. از مایع کیست هیداتیک سانتریفوژ شده به دو قطعه خرگوش طی دو مرحله تزریق شد. پس از سرم هیپرایمن خرگوشها جمع آوری گردید. پروتواسکولکس های کیست ها پس از تعیین قدرت حیاتی به تعداد 000/15 به هر قلاده سگ خورانده شد. در عرض دو ماه کالبد گشایی سگها انجام شد و از روده باریک کرم های بالغ اکینوکوکوس گرانولوزوس جمع آوری و تخمها باله کردن بندهای بارور آزاد و شمارش شدند. به هر یک از 13 راس گوسفند مورد آزمایش تقریباً حدود 2000 تخم خورانده شد و 6 راس گوسفند دیگر به عنوان شاهد در شرایط کاملاً برابر با گوسفندان مورد آزمایش نگهداری شدند. هر هفته از تمام گوسفندان مورد آزمایش و شاهد خونگیری و هر دو هفته یکبار نمونه هاب ادرار تهیه شد. تمام نمونه ها پس از جمع آوری با روش کواگلوتیناسیون مورد آزمایش قرار گرفتند.
نتایج: با انجام آزمایش کواگلوتیناسیون معلوم شد که حساسیت این آزمایش در مورد سرم گوسفندان آلوده تا 5 هفته صفر و از هفته ششم حدود 23 درصد و در هفته های دوازدهم و سیزدهم 100 درصد و در هفته های بعد به تدریج کاهش می یابد. ویژگی آزمایش 100 درصد بوده است. آزمایش کواگلوتیناسیون در روی ادرار گوسفندان فقط از هفته ششم در مورد برخی نمونه ها مثبت شد و به تدریج افزایش یافت تا آنکه در هفته 12 به 100 درصد رسید. سپس در هفته های بعد روبه کاهش نهاد. ویژگی این آزمایش روی ادرار گوسفندان شاهد نیز درصد بوده است.
نتیجه گیری: چنین به نظر می رسد که زمان ظهور و تشخیص پادگن های کیست هیداتیک در سرم و ادرار کم و بیش یکسان است. گرچه اخذ جواب مثبت ارزش بسیاری دارد دلی نتایج منفی نشانه عدم وجود کیست هیداتیک نمی باشد. مجله دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، 1384، دوره 60.ف شماره 3، 218-213https://jvr.ut.ac.ir/article_16943_b9a5d9a4aa8699ec204ca9e5873e8f69.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252560320051023-تعیین کمترین عیار سرمی با ارزش جهت تشخیص توکسوپلاسموز گوسفند در روشهای الایزا، ایمونوفلورسنت و وسترت بلات16944FAدکتر احمدمرشدیدکتر علیرضامحمودیاندکتر احمدآوازJournal Article19700101Objective: To investigate 1) the cut-off titers of
antitoxoplasma antibodies through in IgG- ELISA and IFA
tests and 2) application of IgG- ELISA rather than IFA test for
diagnosis of toxoplasmosis (Toxoplasma gondii) in mature
sheep.
Animals: One hundred and ten Iranian mature sheep.
Procedure: The serum samples were examined to determine
the final positive dilution of antitoxoplasma antibody by IgG- ELISA and IFA tests. For this purpose, immunoreactivity of
the final positive dilution of each serum with to SAG-i antigen was determined by western blot analysis. The ELISA
microplate coated with 105 tachyzoites/ well, was incubated
with diluted sheep sera. After adding of substrate, enzymatic
activity was measured at 492 nm. Samples with higher
absorbance values (= 2.5 times greater than these values of
negative controls) designated as positive.The data obtained
from 110 sera with WA and FLISA was compared with each
other to determine the percentage of agreement between them.
Statistical analysis: Using a chi-square test to show the
significant differences between results of IFA and ELISA. Furthermore, these results were compared to determine the percentage of agreement between them.
Results: 24 out of 110 serum samples were concordant
positive (21.8%) and 79 cases (70.9%) were concordant
negative in both IFA and ELISA. All positive samples exhibited strong reactivity to SAG-i (30 KD band). Among
110 serum samples, five discordant ELISA- positive and two
discordant IFA- positive sera had no reactivity with SAG-i
band in WB. Moreover, there is 92.7% coincidence between
results of ELISA and WA tests.
Conclusion: In this study the lowest valuable titer, for
detection of Toxoplasmosis in, sheep, was obtained as 1:40
and 1:100 in the IFA and ELISA tests, respectively.
Furthermore, immunoreactivity of serum dilutions to SAG- lantigen in the WB proved to be a useful tool for setting of
optimum cut-off titers in the IFA and ELISA tests.
J.Fac. Vet.Med. Univ. Tehran. 60,3:219-223,2005.هدف: تعیین کمترین عیار با ارزش آنتی بادی ضد توکسوپلاسماگوندی آی در تشخیص آلودگی گوسفند، در الایزای غیر مستقیم و IFA، با استفاده از آنتی ژن محلول SAG-1 دروسترن بلات، به عنوان یک پروتئین مشخص کننده عفونت.
حیوانات: یکصدوده راس گوسفند بومی بالغ از 14 گله در اطراف ارومیه.
روش: جدا نمودن سرم و تعیین آخر رقت مثبت هر سرم با آزمونهای IFA، والایزا انجام شد و آخرین رقت مثبت هر سرم با آنتی ژن محلول SAG-1 در وسترن بلات، جهت تعیین کمترین عیار با ارزش در IFA والایزا مورد بررسی قرار گرفت. در IFA، لکه های آنتی ژن با استفاده از تاکی زوئیت انگل تهیه و رقت های 1:20 تا 1:640 سرم روی آن ریخته و سپس در معرض کنژوگه فلورسئیس قرار گرفت و آخرین رقت مثبت ثبت گردید. در الایزا پلیت با 105 تاکی زوئیت در هر حفره پوشش دار گردید و رقت های 1:50 و 1:100 سرم روی آن ریخته و تحت تاثیر کنژوگه پراکسیداز قرار گرفت و فعالیت آنزیمی هر حفره در 492 نانومتر ثبت گردید. نمونه های سرم که SAV آنها مساوی یا بزرگتر از 5/2 برابر SAV سرمهای کنترل منفی بود، مثبت در نظر گرفته شد. وسترن بلات با استفاده از آنتی ژن محمول کامل و SAV-1 تجاری و تاثیر آخرین رقت مثبت از هر سرم روی آن انجام شد. جهت مریی شدن واکنش هر سرم با باند 30 کیلو دالتون، نوارها را در کنژوگه پراکسیداز گذاشته و مریی شدن باند مورد بررسی قرار گرفت. داده های به دست آمده از 110 سرم با IFA والایزا به منظور تعیین درصد همخوانی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
تجزیه و تحلیل آماری: از آزمون آماری مربع کاری جهت پی بردن به اختلاف معنادار بین نتایج الایزا و IFA استفاده شد.
نتایج: از 110 نمونه سرم ، 24 مورد ( 8/21 درصد ) با هر دو تست الایزا و IFA مثبت شدند. تمامی 24 مورد سرم مثبت با هر دو آزمون، دروسترن بلات واکنش مریی قوی با باند SAG-1 نشان دادند. پنج مورد که الایزا مثبت ( عیار 1:50 ) و IFA منفی بوده و نیز 2 مورد IFA مثبت ( عیار 1:20 ) که الایزا منفی بودند، دروسترن بلات نیز واکنش مریی مشاهده نگردید.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های الایزا و IFA و نتایج وسترن بلات میزان آلودگی گوسفندان بالغ به توکسوپلاسموز 8/21 درصد به دست آمد. در این مطالعه همچنین نشان داده شد که بین داده های به دست آمده از الایزا و IFA درصد همخوانی وجود دارد. کمترین عیار با ارزش جهت تشخیص آلودگی با توکسوپلاسماگوندی آی در IFA 1:40 و در الایزا 1:100 به دست آمد. مجله دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، 1384، دوره 60، شماره 3، 223-219.https://jvr.ut.ac.ir/article_16944_84d67a13b2a372622800c2f66a3227e1.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252560320051023-بررسی فراوانی دیسریتمی های قلبی در اسبهای به ظاهر سالم باشگاههای سوارکاری ( شیراز، اصفهان و تهران )16945FAدکتر علیرضاخانیدکتر محمدرضامخبردذفولیدکتر مهدیگودرزیدکتر مریم انصاریلاریJournal Article19700101هدف: یافتن فراوانی وقوع دیسریتمی های قلبی و اینکه آیا در اسبهای بظاهر سالم دیسریتمی های پاتولوژیک دیده می شود یا نه.
طرح: مطالعه میدانی.
حیوانات: در مجموع استفاده از 544 راس اسب نر و ماده که از 395 راس از آنها الکتروکاردیوگرام اخذ شد.
تجزیه و تحلیل آماری: اطلاعت جمع آوری شده با استفاده از آزمون آنالیز واریانس و آزمون مربه کاری مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
روش: در حال استراحت بدون استفاده از آرامبخش و مقید کردن الکتروکاردیوگرام بر روی اشتقاق قاعده ای راسی با سرعت کاغذ 25 میلیمتر بر ثانیه و حساسیت 10 میلیمتر برابر با 1 میلی ولت ثبت و با مقایسه با معیارهای الکتروکاردیوگرام طبیعی مورد ارزیابی قرار گرفت.
نتایج: از تعداد 395 راس اسب مورد مطالعه 102 راس یعنی 82/25% دارای دیسریتمی بودند که بالاترین شیوع مربوط به بلوک های قلبی و پس از آن آریتمی سینوسی و تاکیکاردی سینوسی بود. فیبریلاسیون دهلیزی در هیچ یک از اسبها مشاهده نشد.
نتیجه گیری: این بررسی نشان داد که اسبهای مراکز سوارکاری همانند اسبهای مسابقات دارای دیسریتمی قلبی می باشند که بیشتر آنها فیزیولوژیک بوده وتنها در مورد انقباضهای زودرس بایستی با احتیاط عمل کرد. این بررسی نشان داد که بر خلاف آنچه در نوشتارهای دامپزشکی آمده فیبریلاسیون دهلیزی در بین اسبهای ایرانبسیار نادر است و تا این زمان به صورت مکتوب گزارش نشده است. مجله دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، 1384، دوره 60، شماره 3، 228-225.https://jvr.ut.ac.ir/article_16945_42c98416740d9cc7f5e5da30381ba5f3.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252560320051023-بررسی توانایی زنده ماندن جدایه های بومی قارچ آرتروبوتریس پس از عبور از لوله گوارش گوسفند برای کنترل زیستی نماتودهای گوارشی16946FAدکتر شاهرخرنجبربهادریدکتر علیاسلامیدکتر مهدی رزاقیابیانهJournal Article19700101Objective: Study on the viability and nematophagous
activity of three native isolates of Arthrobotrys (two A.
oligospora and one A. cladodes var. macroides) after
passage through sheep’s gastrointestinal tract.
Design: Field study.
Animals: Three sheep for each isolate.
Procedure: Three native isolates of Arthrobotrys (two A.
oligospora and one A. cladodes var. macroide) isolated
from soil of different regions of Mazandaran. Each isolate
was cultured on barley and given in equal amounts to three sheep. Four and five days after administration, the faeces of sheep were recultured for isolation of Arthrobotrys sp.
and to lest their viability and nematophagous activity using
faecal culture and dung pat bioassay.
Statistical analysis: Analysis of variance (ANOVA).
Results: Conidia of three native isolates of Arthrobotrys
were reisolated from faeces of infected animals which kept
their viability and showed 79.75 - 82.26% and 78.79-
89.27% nematophagous activity in faecal culture and dung
pat bioassay, respectively.
Clinical implications: These new isolates are significantly
able to reduce the number of Haemonchus contortus infective larvae through oral administration and can be
considered as an alternative for chemotherapy.
J.Fac. vet.Med. Univ. Tehran. 60,3:229-233,2005.هدف: بررسی توانایی زنده ماندن و اثر نماتود خواری جدایه های بومی قارچ آرتروبوتریس پس از عبور و تحمل شرایط دستگاه گوارش گوسفند.
طرح: مطالعه میدانی.
حیوانات: سه راس گوسفند برای هر جدایه.
روش: سه جدایه های بومی قارچ آرتروبوتریس شامل دو جدایه آرتروبوتریس شامل دو جدایه آرتروبوتریس اولیگوسپورا ویک جدایه آرتروبوتریس کلادودس واریته ماکروئیدس جدا شده از خاک مناطق مختلف استان مازندران، پس از کشت بر روی دانه های جو به 9 راس گوسفند خورانیده شد و پس از عبور از دستگاه گوارش مجددا از جوهای موجود در مدفوع جدا گردید. سپس برای نشان دادن اثر نماتود خواری جدایه های مذکور پس از عبور از دستگاه گوارش، از دو روش توده مدفوع و کشت مدفوع استفاده گردید.
تجزیه و تحلیل آماری: آنالیز واریانس.
نتایج: هر سه جدایه بومی قارچ آرتروبوتریس پس از عبور از دستگاه گوارش گوسفندان مجددا از مدفوع آنها جدا شدند و اثر نماتود خواری جدایه های فوق در کاهش نوزادان مرحله سوم همونکوس کونتورتوس به روش کشت مدفوع 75/79 درصد تا 26/82 درصد و به روش Dung pat bioassay 79/78 درصد تا 27/89 درصد تعیین گردید.
نتیجه گیری: سه جدایه بومی قارچ آرتروبوتریس پس از عبور از دستگاه گوارش گوسفند زنده مانه و قدرت نماتودخواری خویش را بخوبی حفظ نمودند بنابراین می توان با افزودن قارچ به غذای دام و پخش و گسترش کنیدیوم های قارچ در محیط، نماتودهای گوارشی را کنترل نمود. مجله دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، 1384، دوره 60، شماره 3، 233-229.https://jvr.ut.ac.ir/article_16946_7b1859c62ad2e6a7727a088dbb6a3134.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252560320051023-آنالیز ادراری و بررسی فعالیت آنزیمهای ادراری در شترهای یک کوهانه ایرانی16947FAدکتر سعیدنظیفیدکتر مهدیصائبدکتر لیلادادورJournal Article19700101Objective: Determination of the reference values of aspartate aminotransferase (AST), alanine aminotransferase(ALT),
alkaline phosphatase (ALP), lactate dehydrogenase (LDH)
and gamma glutamyltransferase (GGT) in the urine of
clinically healthy Iranian dromedary camels.
Design: Descriptive study.
Animals: Fifty clinically healthy adult camels (Camelus
dromedarius).
Procedure: Urine samples were collected from fifty
clinically healthy adult camels in identical nutritional and
managemental conditions. urine specimens were
lyophilized and the activity of AST, ALT, ALP, LDH and
GGT was measured by routine colorimetric methods. Also, urinalysis and measurement of urine creatinine were
performed.
Statistical analysis: The data were analysed by analysis of
Variance (ANOVA), Duncan’s multiple range test and
regression analysis. Results: LDH and GGT showed the highest and the lowest activity of urinary enzymes were related to LDH and GGT,
respectively. Urine pH was alkaline. The concentration of
creatinine in the urine of Iranian camels was relatively
high. According to urinalysis, the urine of Iranian camels was normal. Significant positive correlations were
observed between GGT activity and urine creatinine
(P<O.05; r=O.26) and ALT activity and specific gravity
(P<O.05; r=O.27), respectively.
Conclusion: The activity of AST, ALT, ALP, LDH and
GGT in the urine of Iranian camels can be used as indices for diagnosing renal disorders. J.Fac.Vet.Med. Univ.
Tehran. 60,3:235-239,2005.هدف: بررسی فعالیت آنزیمهای آسپارتات آمینوترانسفوراز ( AST )، آلانین آمینوترانسفراز ( ALT )، فسفاتازقلیایی ( ALP )، لاکتات اهیدروژناز ( LDH ) و گاماگلوتامیل ترانسفراز ( GGT ) در ادرار شترهای به ظاهر سالم یک کوهانه ایرانی.
طرح: بررسی توصیفی.
حیوانات: پنجاه نفر شتر یک کوهانه ایرانی.
روش: نمونه های ادرار 50 نفر شتر یک کوهانه بالغ ایرانی در شرایط یکسان مدیریتی و تغذیه ای گرفته شدند. پس از اندازه گیری آنزیمهای ادراری، تمام نمونه های ادرار با دستگاه لیوفیلیزاتور تغلیظ شدند. پس از تغلیظ نمونه ها، فعالیت آنزیمهای AST، ALT، ALP، LDH و GGT به روشهای متداول آزمایشگاهی اندازه گیری شدند. آزمایش تجزیه کامل ادرار و سنجش کراتینین ادرار نیز بر روی تمام نمونه ها انجام شد.
تجزیه و تحلیل آماری: نتایج به دست آمده با آزمونهای آنالیز واریانس ( ANOVA )، دانکن و آنالیز رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
نتایج: بیشترین فعالیت آنزیمی در ادرار شترهای یک کوهانه ایرانی مربوط به LDH و کمترین فعالیت آنزیمی مربوط به GGT است. pH ادرار شترهای ایرانی قلیایی و غلظت کراتینین ادرار آنها به نسبه بالا بود. آزمایش تجزیه دارار شترهای ایرانی حکایت از وضعیت طبیعی ادرار آنها داشت. همبستگی های معنی داری میان فعالیت GGT و کراتینین ادرار ( 26/0 = r ؛ 05/0 > P ) و فعالیت ALT و وزن مخصوص ادرار ( 27/0 = r؛ 05/0 > P ) شترهای یک کوهانه ایرانی دیده شد.
نتیجه گیری: در پژوهش حاضر، میزان فعالیت آنزیمهای AST، ALT، ALP، LDH و GGT ادرار شترهای به ظاهر سالم ایرانی می تواند به عنوان مبنایی برای مقایسه با فعالیت این آنزیمها در اختلالات و بیماریهای کلیوی شتر مورد استفاده قرار گیرد. مجله دانشکده دامپزشکی دانشکاه تهران، 1384، دوره 60، شماره 3، 239-235.https://jvr.ut.ac.ir/article_16947_1ff500661821dfda43b60a96cda01e2c.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252560320051023-مطالعه بالینی لنگش ناشی از بیماریهای موضعی انگشتی در گاوداریهای شیری اطراف ارومیه16948FAدکتر سعید عزیزی محمودجیقدکتر بهرامدلیرنقدهدکتر کامبیزاحمدیانJournal Article19700101Objective: To determine the prevalence rate of lameness associated with digital diseases.
Design: Cross-sectional study.
Animals: 8 industrial and 30 semi industrial dairy farms.
Procedure: With attending in the farms, lame cows were diagnosed by observation and clinical examination. Lameness was assessed according to the standard scoring method. The affected limb was carefully examined in a chute. The lesion was confirmed through clinical findings and gross pathology. The results were recorded in a self- administered questionnaire.
Statistical analysis: Chi-square test.
Result: 195 out of 1871 cases were affected in one or more feel. The prevalence rate of lameness in semi industrial farms was significantly higher than industrial ones. Foot overgrowth was the most important factor as the cause of lameness. Foot rot was seen in sporadic form. The prevalence rate of lameness in the hind limb was significantly higher than forelimb.
Clinical implication: It seems digital diseases are not prevalent in Urmia dairy farms and mainly occur sporadically. High prevalence rate of lameness in semi industrial farms is due to poor management in hoof trimming. J.Fac. Vet.Med. Univ. Tehran. 60,3:241- 246,2005.هدف: تعیین میزان شیوع لنگش با منشا انگشتی.
طرح: 8 واحد صنعتی و 30 واحد نیمه صنعتی گاو شیری.
روش: با بازدید گله توام با انجام مشاهده و معاینه، گاوهای لنگ شناسایی شده و بر اساس معیار مشخص درجه بندی لنگش صورت گرفت. اندام ( های ) حرکتی مبتلا در جایگاه مناسب به طور دقیق معاینه گردید. نوع ضایعه با توجه به یافته های بالینی و ظاهر مامروسکوپیک تایید گردیدو نتایج در پرسشنامه مخصوص مطالعه ثبت گردید.
تجزیه و تحلیل آماری: جهت مقایسه فراوانی نسبی انواع ضایعات در اندامهای حرکتی قدامی با خلفی از آزمون مربع کای استفاده گردید.
نتایج: در مجموع تعداد 195 مورد لنگش از میان 1871 گاو مورد معاینه، شناسایی و تشخیص داده شدو درصد شیوع لنگش با منشا موضعی در واحدهای نیمه صنعتی در مقایسه با واحدهای صتعتی به طور معنی دار بالاتر بود. افزایش رشد بافت شاخی به عنوان مهمترین عارضه منجر به لنگش در گاو شیری در منطقه مطرح بود. بیماری گندیدگی سم ( Footrat ) عمداتاً به شکل انفرادی سبب لنگش بود فراوانی نسبی وقوع لنگش در اندامهای حرکتی خلفی نسبت به اندامهای حرکتی قدامی به طور معنی داری بیشتر بود.
نتیجه گیری: به نظر می رسد که بیماریهای انگشتی در واحدهای گاو شیری شهرستان ارومیه چندان شایع نبوده و عمداتاً به طور انفرادی دیده می شوند. شیوع بیشتر لنگش در واحدهای نیمه صنعتی ناشی از مدیریت ضعیف این واحدها در اجرای مرتب سم چینی می باشد. مجله دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، 1384، دوره 60، شماره 3، 246-241.https://jvr.ut.ac.ir/article_16948_b3b963097028bdf4aaa1d35de679d772.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252560320051023-بررسی فراوانی بالینی و تحت بالینی و سنجش کمترین غلظت آنتب بیوتکی جلوگیری کننده از رشد ( MIC ) استافیلوکوکوس آرئوس و اشریشیاکلی جدا شده از اورام پستان گاوان16949FAدکتر عبداله حسین خانناظردکتر محمدرضاسرمدیJournal Article19700101Objective: To examine the prevalence of clinical and
subclinical bovine mastitis and determination of minimum
inhibitory cocentration (MIC) in the original bacteria
(such as staphylococus aureus(S.aureus) and Escherichia
coli(E coli) responsible for this disease. Animals: Three hundred thirty eight cows from 8 herds. Design: Cross sectional study
Statistic analysis: Descriptive study.
Procedure: Milk samples were collected from 1352
quarters of 338 cows in eight farms at the morning milking.
California mastitis test (CMT) was carried out on each
sample. Isolation, identification of bacteria and
determination of minimum inhibitory concentration (MIC)
were carried out in the laboratory. Results: The MIC and MBC of antibiotics
(Chloramphenicol, Cephalexin, Amoxicillin, Ampicillin,
Tetracycline, Streptomycin, Enrofloxacin, Gentamicin)
were carried out against 200 bacterial isolates including 118
E. coli and 82 S. aureus isolated from bovine mastitis.
Antimicrobial susceptibility testing showed that all the
isolates were sensitive to Gentarnicin and Enrofloxacin and
resistant to Penicillin. The occurrence of clinical and subclinical mastitis were 6.80 arid 67.45 percent in herds,
respectively.While the MIC values higher than 100 jig/ml
for 9 antibiotics (Chlorarnphenicol, Cephalexin,
Amoxicillin, Ampicillin, Penecillin, Tetracycline, Streptomycin, Enrofloxacin, Gentamicin) against E.coli
were 11.0, 0, 12.2, 20.7, 100, 22, 15.9, 0 and 0 %, these
values against S.aureus werel5.3, 0, 30.3, 0, 100,38.1,48.3, 0 and 0 %, respectively. On the other hand, while, the MBC
levels for these antibiotics against E.coli were 40.2, 19.5,
96.3,48.7, 100,74.4, 29.3, 0 and 0% these values against S.
aureus were 46.6, 13.5, 84.7, 100, 100, 100, 89, 0%,
respectively. J.Fac. Vet.Med. Univ. Tehran. 60,3:247- 252,2005.هدف از انجام این مطالعه بررسی فراوانی اورام پستانی بالینی و تحت بالینی در گاوان و سنجش کمترین غلظت آنتی بیوتیکی جلوگیری کننده از رشد باکتری های اصلی مولد این بیماری ( Staphylococus aureus, Eschrichia coli ) بود.
حیوانات: نمونه شیر از 338 گاو در 8 دامداری جمع آوری گردید. سپس آزمایش CMT بر روی هر نمونه شیر انجام می شد و در صورت مثبت بودن جهت انجام باکتریولوژی به آزمایشگاه انتقال داده می شدو در آزمایشگاه بعد از جدا سازی و تشخیص باکتری ها آزمایش جهت سنجش کمتریت غلظت آنتی بیوتیکی جلوگیری کننده از رشد باکتری ها ( MIC ) انجام می گرفت.
تجزیه و تحلیل آماری: مطالعه توصیفی.
نتایج: در این مطالعه حداقل غلظت ممانعت کننده از رشد ( MIC ) و حداقل غلظت کشنده ( MBC ) آنتی بیوتیکهای کلرامفنیکل، سفالکسین، آموکسی سیلین، آمپی سیلین، پنی سلین، تتراسیکلین، استرپتومایسین، انروفلوکساسین و جنتامایسین بر روی 200 باکتری شامل 118 سویه استافیلوکوکوس آرئوس و 82 سویه اشریشیاکلی جدا شده از اورام پستان مورد بررسی قرار گرفت. میزان شیوع ورم پستان بالینی و تحت بالینی به ترتیب 8/6 و 5/67 درصد بود. آزمایش حساسیت بیوتیکی نشان داد که صد درصد باکتری ها از هر دو گروه به پنی سیلین مقاوم و صد درصد این باکتری ها نسبت به جنتامایسین و انروفلوکساسین حساس بودند. برای اشریشیاکلی حداقل غلظت ممانعت کننده از رشد بالاتر از 100 میکروگرم در میلی لیتر برای آنتی بیوتیک های کلرامفنیکل، سفالکسین، آموکسی سیلین، آمپی سیلین، پنی سیلین، تتراسیکلین، استرپتومایسین، جنتامایسین و انروفلوکساسین به ترتیب 0/11، صفر، 2/12، 7/20، 100، 22، 9/15، صفر، و صفر درصد بود. برای استافیلو کوکوس آرئوس این میزان ( ?g/ml 100 < MIC ) برای آنتی بیوتیک های ذکر شده به ترتیب برابر با 3/15، صفر، 3/30، صفر، 100، 1/38، 3/48، صفر، و صفر درصد به دست آمد. مجله دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، 1384، دوره 60، شماره 3، 252-247.https://jvr.ut.ac.ir/article_16949_1a3359fe5aca149810b03e0c5bba10f9.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252560320051023-مطالعه پاتولوژیک ضایعات کبدی ناشی از آفلاتوکسیکوزیس تجربی در جوجه های گوشتی16950FAدکتر علیرضا صفامهردکتر جواد اشرفیهلاندکتر عبد الامیرعلامهدکتر محمود شیوازادJournal Article19700101Objective: To study gross and histopathologic lesions and
also relative weight of liver in experimental aflatoxicosis in Ross broiler chicks.
Design: Experimental study
Animals: Two hundred and forty 1-day-old Ross broiler
chicken. Statistic analysis: Linear model analysis and Duncan's
method for mean values with SAS package.
Procedure: The chickens were fed by NRC (1994) diet.
Feed and water were provided ad libitum. The diets were
divided into 3 groups: control(0 or basal) and treatment
with 1 and 2 ppm of aflatoxin. Aflatoxin was produced
by infecting of autoclaved rice with Aspergillus
parasiticus NRRL-2999 in the flasks and titrated by TLC
and HPLC. After 21 and 42 days, three chickens from
each group randomly killed and their livers were weighed. Tissue samples were collected and fixed in
10% neutral buffered formalin, embedded in paraffin,
sectioned at 5 um and stained by haematoxylin and eosin
(H&E).
Results: Relative weights of the livers (g/100g.b.w) in
treatment groups were significantly increased as compared
with control (p<O.O5). Histopathologic examination revealed severe fatty change, regeneration foci of liver
cells, fibrosis of portal regions and bile ductule
hyperplasia. The lesions were very severe in 42-days-old
chickens and had the lesser severity in 21-days-old chickens. Conclusion: Liver is the target organ for aflatoxin.
Aflatoxin causes severe lesions in the liver and increases
its relative weight. Prolonged exposure to low
concentrations of toxin produces severe changes in fat
metabolism and bile ductules proliferation. J.Fac.Vet. Med. Univ. Tehran. 6O,3253-257,2OO5.هدف: مطالعه ضایعات ماکروسکوپیک، تغییرات وزن نسبی و ضایعات میکروسکوپیک بافت کبد ناشی از آفلاتوکسیکوزیس تجربی در جوجه های گوشتی.
حیوانات: 240 قطعه جوجه گوشتی یک روزه از سویه تجاری راس.
تحلیل آماری: روش آنالیز مدلهای خطی و مقایسه میانگین ها به روش دانکن با استفاده از نرم افزار. SAS.
روش: جوجه های مورد مطالعه به طور تصادفی در بین 12 قفس تقسیم و از یک روزگی با جیره تجاری مطابق NRC اما در قالب جیره شاهد ( بدون آفلاتوکسین ) و جیره های آلوده ( دارای ppm 2 و 1 آفلاتوکسین ) و با دسترسی آزاد به آب و غذا تغذیه شدند. آفلاتوکسین با استفاده از آلوده کردن برنج اتوکلاو شده با آسپرژیلوس NRRL-2999 و داخل فلاسک های شیشه ای تولید و به روشهای TLC و HPLC اندازه گیری شد در انتهای هفته سوم و ششم از هر قفس 3 قطعه جوجه به طور تصادفی کشتار و پس از اندازه گیری وزن نسبی کبد، نمونه های بافتی مناسب برداشت و در فرمالین دو درصد بافر خنثی پایدار گردید که پس از گذاردن مراحل آماده سازی بافتی و تهیه بلوکهای پارافینی، مقاطعی به قطر 5 میکرون تهیه و به روش هماتوکسیلین وائوزین ( E ? H ) رنگ آمیزی گردید.
نتایج: آنالیز واریانس مقادیر به دست آمده از اندازه گیری وزن نسبی کبدها نشانگر افزایش معنی دار ( 05/0 > P ) وزن نسبی کبد در هر دو مقطع سنی 21 و 42 روزگی نسبت به گروه شاهد بود. در مطالعه ریز بینی تغییر چربی ( fatty change ) بسیار شدید در سلولهای کبدی، کانونهای متعدد کوچک و بزرگ از سلولهای کبدی در حال رژنره شدن، فیبروز نواحی باب و هیپرپلازی مجاری صفراوی کوچک در این نواحی در جوجه های با سن 42 روزگی مشاهده گردید. در 21 روزگی ضایعات میکروسکوپیک شبیه به ضایعات فوق بود اماوسعت و تعداد کانونهای رژنره شدن سلولهای کبدی و همچنین شدت تغییر چربی، فیبوز و هیپرپلازی مجرای صفراوی کمتر از جوجه های 42 روزه بود.
نتیجه گیری: کبد اندام هدف برای اثرات توکسین بوده و علاوه بر ایجاد ضایعات بافتی شدید در آن، می تواد سبب افزایش وزن نسبی کبد گردد. تجویز آفلاتوکسین با مقادیر کم و طولانی مدت سبب تغییرات شدید در متابولیسم چربی در سلولهای کبدی و نیز تکثیر مجاری صفراوی کوچک می شود. مجله دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، 1384، دوره 60، شماره 3، 257-253.https://jvr.ut.ac.ir/article_16950_e1ff64073905aa5bfe5e1fdc1e9661e1.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252560320051023-اثرات غلظتهای مختلف آفلاکسین B بر بقا و حرکت اسپرم اپیدیدیمی و انزالی قوچ در شرایط آزمایشگاهی16951FAدکتر پژمانمیرشکراییدکتر پرویزتاجیکدکتر علیرضاخسرویJournal Article19700101Objective: To study the effects of aflatoxin on ram epididymal and ejaculatory sperm cells.
Design: Interventional study.
Animals and specimens: 10 Chall rams and 25 isolated
testicles.
Procedure: Chall ram testicles (n=25) were obtained from
slaughter-house, cauda epididymides were incised, sperm
samples were isolated and put into media with increasing
concentrations of Aflatoxin B. Ejaculates were obtained from 11) healthy Chall rams and the same procedure was assigned. Every hour sperm cells were objected to live,
dead staining using eosin - nigrosin procedure and
examined under an optic microscope at magnification of
x100, Motility was also assessed in the same time using
warm slide glass and magnification of x 10-40.
Statistical analysis: ANOVA and Duncan’s multiple range
test.
Results: While after one hour incubation viability of
ejaculatory and epididymal sperm cells were 81.25 and
83.24% , when aflatoxin was added (7.81, 31.25 and 62.6
ppb) these values drastically reduced back (p<O.O5) in a
concentration dependent manner for both epididymal
(72.92, 71.8 and 66.72%) and ejaculatory (72.48, 69.6 and
63.63%) sperm cells. During 5 h incubation, viability
decreased moderately in all groups. However differences
among groups remained unchanged. Furthermore,
epididymal sperm motility in the 1st h incubation was
significantly higher (p<O.05) than those values in treatment
with of 31.25 and 62.6ppb aflatoxin (51.87 and 15.93%).
Ejaculatory sperm motility was 93.98% control group
(93.98%) was significantly higher than those values in
treatment with of 31.25 (52.09%) and 62.6 (18.09%)ppb
aflatoxin. In spite of differences among groups, values
were more apparent for epididymal sperm. Conclusion: Aflatoxin has detrimental effects on sperm
viability and motility. However, its effect on motility is
more severe. J.Fac. Vet.Med)univ. Tehran. 60,3:259-
264,20t5.هدف: بررسی اثر سم آفلاتوکسین B بر ماندگاری و تحرک اسپرم قوچ.
طرح: مطالعه مداخله ای.
حیواناتک 10 راس قوچ شال ایران و 25 عدد بیضه آن گرفته شده از کشتارگاه.
روش: گرفتن بیضه 25 راس از قوچهای شال در کشتارگاه برش قسمت دم اپیدیدیم اخذ اسپرم و قرار دادن آن در محیط شستشوی اسپرم حاوی غلظتهای مختلف سم آفلاتوکسین. در مورد اسپرم انزالی اخذ 25 انزال از 10 راس قوچ شال و قرار دادن آن در محیط های یاد شده.
تجزیه و تحلیل آماری: استفاده از آزمون آنالیز واریانس و در صورت معنی دار بودن، استفاده از آزمون چند دامنه دانکن برای تعیین گروههای دارای اختلاف.
نتایج: پس از یک ساعت از قرار گرفتن در گرمخانه، میزان ماندگاری اسپرم اپیدیدیمی و انزالی قوچ شال در گروه کنترل 25/81 و 24/83 درصد بود که با اختلاف معنی دار ( 05/0 > P ) بیش از میزان ماندگاری در گروههای حاوی 81/7، 25/31 و 6/62 قسمت در میلیارد ( ppb ) آفلاتوکسین بود ( 92/72، 8/71 و 72/66 در مقابل 48/72، 6/69 و 63/63 درصد ماندگاری به ترتیب برای گروههای یاد شده اپیدیدیمی و انزالی ). در طول 5 ساعت قرار گرفتن در محیط، ماندگاری چه در مورد اشپرم انزالی و چه اسپرم اپیدیدیمی در تماممحیط ها تقریبا با یک نسبت کاهش پیدا نموده و این اختلاف برقرار ماند. میزان تحرک اسپرم اپیدیدیمی قوچ در محیط کنترل نسبت به اسپرمهای زنده در ساعت اول 89/82 درصد بود که به طور معنی داری بیش از تحرک در گروههای حاوی 25/31 و 6/62 ppb بود ( درصد تحرک به ترتیب برای گروه های یاد شده ). در ساعت بعد این اختلاف بیشتر شده به طوری که در ساعت 5 آزمایش بین گروه کنترل و تمام گروه ها اختلاف معنی دار بود ( 05/0 > P ) به طوری که در گروه کنترل 16/82 درصد تحرک دیده شد حال آنکه در محیط های حاوی 96/1، 81/7، 25/31 و 6/26 آفلاتوکسین به ترتیب 52/66، 01/39، 7/2 و 41/0 درصد تحرک مشاهده شد. میزان تحرکت اسپرم انزالی در محیط کنترل نسبت به اسپرمهای زنده در ساعت اول 98/93 درصد بود که به طور معنی داری بیش از تحرک در گروههای حاوی 25/31 و 6/62 ححذ بود ( 09/52 و 09/18 درصد تحرک به ترتیب برای گروه های یاد شده. در ساعات بعد این اختلاف بیشتر شده به طوری که در ساعات 5 آزمایش بین گروه کنترل و تمام گروه ها اختلاف معنی دارهمانند آنچه در مورد اسپرم اپیدیدیمی مشاهده شد.
نتیجه گیری: در پایان می توان چنین نتیجه گیری نمود که سم آفلاتوکسین B بر بقا وبه ویژه تحرک اسپرم شدیدا موثر می باشد و باعث کاهش چشمگیر در میزان تحرک اسپرم انزالی و اپیدیدیمی می گردد. مجله دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، 1384، دوره 60، شماره 3، 264-259.https://jvr.ut.ac.ir/article_16951_969f6e6c9f885a1ae1e63f17b6cbb0f5.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252560320051023-بررسی اثرات به کارگیری با کلوفن ( آگونیست رسپتور GABA-B ) به تنهایی و همراه با LRH-A و متاکلوپرامید بر آزاد سازی GTH-I در ماهی کپور
( Cyprinus carpio L. )16952FAدکتر شهربانوعریاندکتر کاظمپریورخلیلراسخیJournal Article19700101Objective: Investigation of possibility and the role of?-
aminobutyric acid (GABA) in the fish pituitary functional
regulation ,by measuring the changes in blood serum GTH
levels. Design: Experimental study. Animals: Fifty sexually regressing female carps.
Procedure: Seven experimental conditions were
tested. Injection with just normal saline (control or basal)
and intraperitoneal injection of Bac.(9 mg/kg), LRH-A (50
ug/kg), Met.(15 mg/kg), Bac.+LRH-A, Met.+LRH-A, Bac.+ Met.+LRH-A were done. In this study fishes were
bled imediately before injection and 5 hours after then.
Statistical analysis: Pre and post-treatment GTH-I values were compared by t-test and Mann-Whithney U test. Results: Experiments indicated that only the injection of baclofen alone could produce a significant decrease in the
serum GTH-I levels. Other factors, whether alone or in
combination with each other did not produce acceptable
changes in GTH-I secretion at least in this stage of sexual
cycle.
Conclusion: The results of the present study suggest that
GABA may be one modulator for serum GTH-I levels in
the sexually regressing female carps.
J.Fac. Vet. Med.Univ.Tehran. 60,3:265-271,2005.هدف: بررسی نقش احتمالی نوروترانسمیتر گاماآمینوبوتیریک اسید ( گابا ) و چگونگی تاثیر آن در تنظیم فعالیت هیپوفیزی ماهیان، با تاکید بر اندازه گیری تغییرات GTH-I سرم خون.
حیوانات: تعداد 50 عدد کپور ماده مولد که در مرحله پس روی جنسی ( Sexual regression ) قرار داشتند.
روش: تعداد هقت گروه تجربی و یک گروه کنترل بترتیب جهت تزریق ( IP ) داروهای Bac ( 9 میلی گرم در کیلوگرم )، LRH-A ( 50 ?g/kg ) و Met ( 15 میلی گرم در کیلوگرم ) و Bac+Met+LRH-A و Bas+Met و Met+LRH-A و ، Bas+LRH-A و حلال مشترک سالین در نظر گرفته شد. در این پروژه دو مرحله خونگیری وجود داشت که مرحله اول قبل از تزریقات و مرحله دوم 5 ساعت پس از تزریقات صورت می گرفت.
تجزیه و تحلیل آماری: آزمون t-test یا Mann-whithney جهت مقایسه مقادیر GTH-I سرم قبل از تیمار و بعد از تیمار.
نتایج: تجربیات نشان دادند که فقط تزریق با کلوفن به تنهای می تواند کاهش معنی داری را در میزان GTH-I سرم ایجاد نماید. سایر فاکتورهای تزریقی، چه به تنهایی، چه در ترکیب با هم، و یا به همراه Bac قادر به ایجاد تغییرات قابل قبولی ( حداقل در این مرحله از سیکل جنسی ) در میزان ترشح GTH-I هیپوفیزی نیستند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج فوق، گابا ممکن است یکی از فاکتورهای تعدیل کننده میزان GTH-I خون باشد که عمدتاً از طریق تاثیر مستقیم برگنا و تروف های هیپوفیزی عمل می نماید. مجله دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، 1384، دوره 60، شماره 3، 271-265.https://jvr.ut.ac.ir/article_16952_f19ed13984ce4e6175a9d7fc57dfc7e0.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252560320051023-تشخیص سرمی سارکوسیستوزیس گاومیش با آزمایش ELISA و مقایسه آن باروش هضم عضلانی16953FAدکتر حسین حمیدینجاتدکتر لیلینبویدکتر مسعود قربانپور نجفآبادیدکتر غلامحسینخواجهدکتر محمد راضیجلالیدکتر عبدالرحمنراسخJournal Article19700101Objective: To compare the ELISA test with digestion
method for dignosis sarcocystosis in water buffalo and
estimate its sensitivity and specificity.
Design: Cross sectional study.
Animals: Three hundred slaughtered water buffaloes in
Ahwaz abattoir.
Procedure: Blood and oesophageal muscles were examined. Oesophageal muscles were examined for
sarcocystis by both macroscopic and microscopic
(digestion method) examination.Then the ELISA test were designed and compared with digestion method. Finally its sensitivity and specificity were determined.
Statistical analysis: Sensitivity , specificity and 95%
confidence intervals were determined by comparing the
results obtained by the ELISA assay and digestion method.
Mc nemar test were used for comparing the percentage of
positive cases and their correlation.
Results: While specific anti-sarcocytis antibodies were detected in 54.3% of cases macroscpic and microscopic
infection were 20% and 57%, respectively. Furthermore,
while the positive results of the macroscopic examination
significantly differed from those values of the digestion
and ELI[SA methods(P<0.01), no differences were
observed between the positive results of the microscopic
infection (digestion method) and the ELISA test (P>0.05).
Conclusion: ELISA test providing an effective and reliable means for detecting sarcocystosis in naturally infected
water buffaloes. Its simplicity and ease of performance
makes it particulary suitable for using in large-scale epidemiological surveys of livestock. J.Fac. Vet.Med.
Univ. Tehran. 60,3:273-276,2005.هدف: تشخیص سرمی سارکوسیستوزیس گاومیش با آزمایش الایزا و مقایسه آن با روش هضم عضلانی.
طرح: 300 راس گاومیش کشتار شده در کشتارگاه اهواز.
روش: خونگیری از گاومیش ها بصورت تصادفی و سپس ردیابی لاشه گاومیش ها و پس از آن بازرسی کامل لاشه از نظر وجود کیست و نمونه گیری از عضله مری جهت روش هضم عضلانی. سپس طراحی روش الایزا و مقایسه آن با روش هضم عضله و نهایتاً تعیین حساسیت و ویژگی روش الایزا.
تجزیه و تحلیل آماری: حساسیت و ویژگی الایزا با استفاده از جدول فراوانی موارد مثبت و منفی واقعی و کاذب محاسبه گردید و بوسیله روش مک نمار ( Mcnemar ) درصد جوابهای مثبت مورد مقایسه قرار گرفت.
نتایج: آنتی بادی اختصاصی ضد سارکوسیستیس در آزمایش الایزا با استفاده از آنتی ژن برادی زوئیت سارکوسیستیس فوزی فورمیس ( Sarcocystis fusiformis ) در 163 راس ( 3/54 درصد ) مورد تشخیص قرار گرفت در حالیکه در آزمایش هضم عضله باپیسین، 171 راس ( 57 درصد ) مثبت تشخیص داده شدند و کیست ماکروسکوپی نیز در 60 راس از گاومیش ها ( 20 درصد ) دیده شد. درصد جوابهای مثبت در مشاهدات کشتارگاهی در مقایسه با روشهای هضم عضلانی و الایزا اختلاف معنی داری داشت ( 01/0 > P )، در حالی که مقایسه درصد موارد مثبت در دو روش هضم عضله و الایزا اختلاف معنی داری را از خود نشان نداد ( 05/0 < P ). در نهایت حساسیت و ویژگی الایزا در مقایسه با هضم عضله بترتیب 97 درصد و 5/90 درصد محاسبه گردید.
نتیجه گیری: روش الایزا با حساسیت و ویژگی بالا یک روش مناسب برای بررسی های اپیدمیولوژیک می باشد. مجله دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، 1384، دوره 60، شماره 3، 276-273.https://jvr.ut.ac.ir/article_16953_8de6cb0ed7694256e01172e5e7eacf93.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252560320051023-اثرات تزریق داخل بطن مغزی آنتاگونیست های H1 و H2 هیستامین بر اخذ غذای خرگوشهای با تغذیه آزاد و محروم از غذا16954FAدکتر غلارضا وفاییسیاحدکتر اسماعیلتمدنفرددکتر رسولشهروزJournal Article19700101Objective: To investigate the role of central histamine Hi
and H2 receptors on food intake in freely feeding and food
- deprived rabbits.
Design: Experimental study.
Animals: Forty - two male New Zealand white rabbits
weighing between 2.5 - 3 Kg.
Procedure: A 23- gauge, 18mm long stainless steel guide
cannula was surgically implanted into the lateral ventricle
of brain, Intracerebroventricular injections of normal saline (control), promethazine and ranitidine at the same
doses of 50, 100 and 200 jig /rabbit in a volume of 25 ul
were performed using a 25 jil Hamilton’s syringe.
Cumulative food intake was measured in freely feeding
and food - deprived rabbits at the 0.5, 1, 2, 3, 6 and 24h
after injections.
Statistical analysis: Paired t-test, Factorial ANOVA and
Duncan’s test.
Results: Food deprivation for i6hincreased0.5, 1,2,3 and 6h cumulative food intake. In freely feeding rabbits,
promethazine (50 jig) had no effect on food intake, and at
the dose of 100 pg increased 1 and 2h feeding after
injection, but at the dose of 200 pg increased 2 and 3h post-
injection food intake. In the 1 6h food- deprived rabbits
promethazine (50,100 and 200 jig) had no effect.
Ranitidine at the doses of 50,100 and 200 pg produced no
significant changes on food intake in both freely feeding
and food- deprived rabbits. Prometliazine did not exert any
significant effects on the 6 and 24h post- injection food
intake.
Conclusion: Based on the results of the present study it is
concluded that the blockade of central Hi but not H2
receptors induce a short- lasting e citatory effect on food
intake. Thus, central Hi receptor may have an important role in the central control of feeding behavior.
J.Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 60,3:277-282,2005هدف: بررسی نقش مرکزی گیرنده های H1 و H2 هیستامین بر اخذ غذا در خرگوشهای با تغذیه آزاد و محروم از غذا.
طرح: مطالعه تجربی.
حیوانات: چهل و دو سر خرگوش سفید نیوزیلندی نر با وزن بین 3-5/2 کیلوگرم.
روش: قرار دادن کانول راهنما از جنس فلز زنگ نزن به شماره 23 و بطول 18 میلیمتر در داخل بطن جانبی مغز خرگوش، انجام دادن تزریقات داخل بطن مغزی سالین نرمال ( کنترل ) و پرومتازین و رانیتیدین در مقادیر 50 و 100 و 200 میکروگرم به هر خرگوش به حجم 5 میکرولیتر به وسیله سرنگ هامیلتون 25 میکرولیتر به وسیله سرنگ هامیلتون 25 میکرولیتری، ثبت کردن اخذ غذا در 5/0، 1، 2، 3، 6 و 24 ساعت پس از تزریقات در خرگوشهای با تغذیه آزاد و با محرومیت غذایی 16 ساعته.
تجزیه و تحلیل آماری: آزمون تی- زوج، آنالیز واریانس عاملی و آزمون دانکن.
نتایج: محرومیت 16 ساعته از غذا خوردن، موجب افزایش اخذ غذا در 5/0، 1، 2، 3 و 6 ساعت شد. در حیوانات با تغذیه آزاد، پرومتازین در مقدار 50 میکروگرم، بر اخذ غذا اثر نگذاشت در حالی که در مقدار 100 میکروگرم موجب افزایش اخذ غذای یک و دو ساعت پس از تزریق شد و در مقدار 200 میکروگرم اخذ غذای دو و سه ساعت پس از تزریق را افزایش داد. در حیوانات محروم از غذا خوردن، پرومتازین ( 50، 100 و 200 میکروگرم ) اثری بر اخذ غذا نگذاشت. رانیتیدین در مقادیر 50، 100 و 200 میکروگرم در اخذ غذای هیچ کدام از دو گروه حیوانات با تغذیه آزاد و محروم از غذا تغییر معنی داری ایجاد نکرد. پرومتازین و رانیتیدین در مقادیر 50، 100 و 200 میکروگیرم بر اخذ غذای 6 و 24 ساعت پس از تزریق اثر نگذاشت.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر میتوان مطرح نمود که با مهار کردن گیرنده های H1 و نه H2 مرکزی هیستامین، اثر تحریکی کوتاه مدت بر اخذ غذا در خرگوشهای با تغذیه آزاد ایجاد می شود. بنابراین گیرنده های H1 مرکزی نقش مهمی در کنترل رفتار تغذی ای توسط هیستامین دارند. مجله دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، 1384، دوره 60، شماره 3، 282-277.https://jvr.ut.ac.ir/article_16954_9fb6b191c3ba9f34517e222fcb84a8f4.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252560320051023-ارزیابی روش تشخیص سالمونلا آبورتوس اویس بر اساس کپی IS200 ویژه سروار16955FAدکتر غلامرضا نیکبختبروجنیدکتر حسن تاجبخشدکتر اشکانجبلیJournal Article19700101Objective: Evaluation of primers designed due to the serovar specific 1S200 copy for detecting Salmonella abortusovis strains isolated in Iran.
Design: Observational study.
Samples: Ninety seven Salmonella abortusovis strains.
Procedure: PCR amplification was carried out by serovar specific primers and different strains according to PCR results were studied by 1S200 fingerprinting analysis.
Results: All strains could be classified in 2 distinct genotypes by 2 kb and 900 bp amplicons in PCR amplification. These two genotypes were related to two different profiles with 11 and 9 kb band respectively in 1S200 fingerprinting.
Conclusion: PCR amplification by serovar specific primers was capable of grouping the strains in 2 major genotypic patterns. J.Fac.Vet.Med. Univ. Tehran. 60,3:283-286,2005.هدف: ارزیابی پرایمرهای طراحی شده ویژه سرووار در تشخیص سویه های سالمونلا آبورتوس اویس جدا شده در ایران.
طرح: مطالعه مشاهده ای.
نمونه ها: تعداد 97 سویه سالمونلا آبورتوس اویس.
روش: آزمون PCR با استفاده از پرایمرهای مربوط به کپی IS200 اختصاصی سرووار برروی تمامی سویه ها صورت گرفت و پروفایل های متفاوت از لحاظ نتایج PCR با استفاده از روش انگشت نگاری IS200 مورد بررسی بیشتر قرار گرفتند.
نتایج: سویه های مورد آزمایش را می توان با توجه به نتایج PCR به دو گروه با افزوده های 2 کیلو بازو 900 جفت باز تقسیم نمود. تمامی سویه ها واجد افزوده های 2 کیلو باز در PCR، دارای باند 11 کیلو باز در انگشت نگاری IS200 بودند و تمامی سویه ها واجد افزوده های 900 جفت باز در PCR، واجد باند 9 کیلو باز در نتایج انگشت نگاری IS200 بودند.
نتیجه گیری: با استفاده از پرایمرهای ویژه سرووار می توان سویه های سالمونلا آبورتوس اویس جدا شده در ایران را دوژنوتیپ عمده تفکیک نمود. مجله دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، 1384، دوره 60، شماره 3، 286-283.https://jvr.ut.ac.ir/article_16955_2222efdd2ee3d07d2f12876999adf30e.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252560320051023-مطالعه وضعیت آلودگی با ویروس هاری کاذب در گرازهای وحشی ایران ( اولین گزارش )16956FAدکتر فرهید همتزادهدکتر آرزو علینژاددکتر مجید خرازیانمقدمJournal Article19700101Objectives: Serological study of infection caused by pseudorabies virus (PHV-1) in Iranian wild boars.
Designe: Descriptive study.
Animals: 28 wild boars were captured in different provinces of Iran.
Procedurs: After bleeding of hunted boars, serum samples were collected and tested by using a blocking ELISA kit (Eurodiagnostica). Results were detected by an ELISA reader machin.
Results: 12 out of 28 sera samples (42.8%) from the boars of Tehran, Markazi, Khorasan, Zanjan, Golestan, Fars and Esfahan provinces were positive. Total infection rate (42.8%) was diagnosed as 40% of male versus 50% of female boars. Average age in positive and negative cases was 5. 1 and 4.9 years, respectively. This results show the considerable spread of the infection among Iranian wild boars (42.8%) which is indicating a need of great attentions to the risk of transmission of the disease to animals, human and specially boar meat consumers. J.Fac.Vet.Med. Univ. Tehran. 60,3:287-290,2005.هدف: بررسی سرولوژیک وضعیت آلودگی با ویروسهای کاذب در گرازهای وحشی.
طرح: مطالعه توصیفی.
حیوانات: 28راس گراز وحشی شکار شده از استانهای مختلف کشور.
روش: پس از شناسایی و شکار گرازها، سریعا اقدام به خونگیری از آنها شده پس از جدا سازی سرم، کلیه نمونه ها با استفاده از کیت تشخیص سرمی اوژسکی به روش الایزای انسدادی ( Blocking ELISA ) آزمایش شده و نتایج در دستگاه قرائت کننده الایزا قرائت گردید.
نتیجه گیری: از میان 28 نمونه آزمایش شده، 12 مورد مثبت ( 8/42 درصد ) مربوط به استانهای تهران مرکزی، خراسان ، زنجان، گلستان، فارس و اصفهان مشاهده گردید. آلودگی در جنس نر 40 درصد و در ماده ها 50 درصد و متوسط سن موارد مثبت 1/5 و موارد منفی 9/4 سال براورد می گردد. مشاهده این موارد دال بر گستردگی چشمگیر آلودگی در بین خوکهای وحشی مملکت می باشد که توجه فراوانی را در رابطه با انتقال بیماری به انسان و سایر حیوانات و همچنین پاره ای از مصرف کنندگان داخلی گوشت گراز، می طلبد. مجله دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، 1384، دوره 60، شماره 3، 290-287.https://jvr.ut.ac.ir/article_16956_bca33b0d8f8e7a36b154e71f29620a73.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252560320051023-اثرات بی دردی ناشی از تزریق اپیدورال دتومیدین در گاو16957FAدکتر اسدالهکریمانJournal Article19700101Objective: To evaluate the analgesic effect of detomidine hydrochloride administered by caudal epidural injection and probable alteration in clinical parameters.
Design: Experimental study
Animals: Ten healthy adult Holstein were used for this study.
Procedure: A dose of 0.04 mg/kg detomidine (diluted to 5 ml normal saline) was injected into sacro-coccygeal epidural space. The onset and duration of analgesia were assessed using pinprick test. The heart and respiratory rates, rectal temperature and ruminal movements were recorded at 10 mm intervals until recovery.
Results: Despite a deep sedation, massive salivation and mild ataxia in the hind limbs, moderate analgesia occurred in the perineal region. No ruminal movements were observed after injection. The heart and respiratory rates significantly decreased. However, no significant change was found in rectal temperature.
Clinical implications: The results of this experiment showed that the epidural injection of detomidine is safe, but might not provide sufficient surgical analgesia.
J.Fac.Vet.Med. Univ. Tehran. 60,3:291-293,2005.هدف: هدف از این مطالعه بررسی اثرات بی دردی و ارزیابی اثرات جانبی احتمالی آن بر روی سایر پارامترهای درمانگاهی بوده است.
حیوانات: برای این مطالعه از 10 راس گاو هلشتین بالغ بهره گرفته شد.
روش کار: دز داروی دتومیدین 04/0 میلی گرم به ازا هر کیلوگرم در نظر گرفته شد که با 5 میلی لیتر سرم فیزیولوژی استریل رقیق شده و در محل فضای اپیدورال عجزی دمی تزریق می شد. شروع و دوام اثر بی دردی از طریق آزمایش نیش سوزن مورد ارزیابی قرار گرفت. ضربان قلب و تعداد تنفس در دقیقه و همچنین درجه حرارت و تعداد حرکات شکمبه هر 10 دقیقه مورد ثبت واقع شد.
نتایج: علی رغم تسکین عمیق، ترشح بزاق فراوان و مختصری عدم تعادل در پاها، بی دردی متوسطی در ناحیه پرینه ایجاد گردید. حرکات شکمبه پس از تزریق از بین رفت. تعداد ضربان قلب و تنفس به صورت معنی داری کاهش یافت اما تغییرات معنی داری در دجه حرارت بدن صورت نگرفت.
نتیجه گیری: این تجربه نشان داد که تزریق اپیدورال دتومیدین با دز مذکور بی خطر بوده ولی ممکن است بی دردی کاملی را برای انجام جراحی فراهم ننماید. مجله دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، 1384، دوره 60، شماره 3، 293-291.https://jvr.ut.ac.ir/article_16957_bbe9b9e348a2c7bfd02edb27345124ac.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252560320051023-مطالعه آناتومیکی مجرای سینه ای در اسبچه خزر16958FAدکتر حسنگیلانپوردکتر محمدرضاپریانیJournal Article19700101Objective: Location and course of thoracic duct in the thorax of Caspian miniature horse.
Design: Descriptive study.
Procedure: Three Caspian miniature horses, above two years old, were used for this study. Horses were embalmed after euthanasia by exsangunation.Thorax was dissected on either sides and different structures including thoracic duct were determined, painted and photographed. The course an[ relation of the thoracic duct to adjacent structures were studied.
Results: In two miniature horses, the duct was situated on the right side, passed cranial and opened in cranial vena cava at the venous angle. In one horse the duct was on the left side on its entire course.
Conclusion: The anatomical position, relation and course of the thoracic duct in two miniature horses which was on the right side was similar to ordinary horse. However in one horse the duct was totally situated on the left. This condition is very rare and uncommon in horses.
J.Fac. Vet.Med. Univ. Tehran. 60,3:295-296,2005.هدف: مطالعه وضعیت و موقعیت تشریحی مجرای سینه ای در اسبچه خزر.
طرح: در این بررسی از 3 راس اسبچه خزر بالای 2 سال استفاده گردید. از این اسبچه ها خونگیری به عمل آمده پس از فیکس کردن نمونه ها، قفسه سینه دردو طرف تشریح و ساختارهای داخل آن از جمله مجرای سینه ای مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج: در اسبچه خزر این مجرا در سمت راست قرار داشت و همانند گزارشات موجود در اسب بود، تنها در یک نمونه مجرای سینه ای در تمام طول خود در سمت چپ قرار داشت.
نتیجه گیری: وجود مجرای سینه ای چپ، که در اسب موردی نادر است در یکی از این سه اسبچه قابل توجه می باشد. مجله دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، 1384، دوره 60، شماره 3، 296-295.https://jvr.ut.ac.ir/article_16958_9a5a26da9a4036a67d3d50cc2c5f57d0.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252560320051023-گزارش یک مورد لیپوما در یک قطعه طوطی استرالیایی16959FAدکتر جمشید رزمیاردکتر امیددرفولیاندکتر علیرضاوجهیدکتر سید مصطفیپیغمبریJournal Article19700101هدف: تشخیص علت وجود توده های سفت و برجسته در مدخل سینه و شکم یک قطعه طوطی استرالیایی.
طرح: گزارش درمانگاهی.
نمونه ها: یک جفت طوطی استرالیایی نر و ماده که به مدت چهار سال در کنار هم نگه داری شده بودند به کلینیک پرندگان زینتی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران ارجاع شدند.
روش: معاینه درمانگاهی، رادیگرافی، کابدگشایی، مشاهدات هیستوپاتولوژیک.
نتایج: علائم رشد غیر طبیعی منقار، سختی تنفس، و وجود توده های سفت و برجسته در مدخل سینه و شکم در پرنده ماده مشاهده شد. پس از معاینات اولیه و انجام رادیوگرافی، وجود توده های بافتی به طور منتشر در اکثر نقاط بدن و بصورت متمرکز در دو بالشتک ایجاد شده در مدخل سینه و شکم مشخص گردید. با توجه به وضعیت وخیم پرنده و موافقت صاحب آن، تصمیم به القای مرگ بدون درد گرفته شد. در کابدگشایی، بالشتک های زرد رنگ با قوام نسبتاً سخت در مدخل سینه و شکم و همچنین در سایر قسمتهای بدن از جمله کشاله ران و ناحیه زیر بغل مقادی زیادی بافت چربی با قوام نرم مشاهده شدند.
نتیجه گیری: در مشاهدات هیستوپاتولوژیک، توده های بافتی به عنوان لیپوما تشخیص داده شد. مجله دانشکده دامپزشکس دانشگاه تهران، 1384، دوره 60، شماره 3، 298-297.https://jvr.ut.ac.ir/article_16959_7ea5b68c4a4c3004a207889534096cae.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252560320051023-تعیین میزان غلظت پروژسترون خون گاومیش در ماههای مختلف آبستنی با استفاده از روش رادیوایمنواسی16960FAدکتراسماعیلآیندکتر محمد حسن خادمانصاریدکتر طاهرنوریJournal Article19700101Objective: To study the progesterone concentration during different months of pregnancy in buffalo.
Design: Case control.
Animals: Buffalo in different months of pregnancy
Procedures: blood samples were taken from 6 -8 herds of bufalo in different months of pregnancy. After preparing the sera, progesterone concentrations measured by RIA.
Statistical analysis: One - way ANOVA.
Results: The maximum and minimum concentrations of progesterone were in the second and tenth month of gestation, respectively. Studing of the concentration of this hormone during the three period of gestation (early, middle and end) indicates that it’s level is decreasing by progressing of pregnancy.
Clinical implications: Different months of pregnancy can be diagnosed by identification of progesterone concentrations, and the time close to parturation or even parturation time can be identified by this method.
J.Fac. Vet.Med. Univ. Tehran. 60,3:299-300,2005.هدف بررسی تغییرات غلظت پروژسترون در ماههای مختلف آبستنی در گاومیش.
طرح: آینده نگر.
حیوانات: 71 راس گاومیش آبستن در ماههای مختلف آبستنی.
روش: تعداد 8-6 نمونه خون محیطی در هر ماه آبستنی از دامهای انتخاب شده تهیه و پس از جدا کردن سرم، غلظت پروژسترون موجود در آنها به روش رادیوایمنواسه اندازه گیری شد.
تجزیه و تحلیل آماری: آزمون آنالیز واریانس یک طرفه.
نتایج: حداکثر غلظت پروژسترون در ماه دوم آبستنی و حداقل غلظت آن در ماه دهم آبستنی می باشد. بررسی میزان این هورمون در سه دوره ابتدایی- میانی و پایانی آبستنی نشانگر کاهش میزان آن با پیشرفت آبستنی است.
نتیجه گیری: با استفاده از این روش میتوان محدوده زمانی آبستنی را بر حسب ماه تعیین نمود. همچنین با به کارگیری این روش می توان زمان نزدیکی زایمان و یا حتی زمان تقریبی وقوع زایمان را نیز تخمین زد. مجله دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، 1384، دوره 60، شماره 3، 300-299.https://jvr.ut.ac.ir/article_16960_7a69895ea9699227bb55bd6bd63e89ad.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252560320051023-گزارش یک مورد تریکوبلاستوما ( تومور سلول های بازال) در خرگوش16961FAدکتر جواد اشرفیهلاندکتر بهمن مصلینژاددکتر آذینتوکلیدکتر رضانقشینهدکتر شمسی الساداتموسویJournal Article19700101Objective: Diagnosis of a subcutaneous mass in a rabbit.
Design: Case report
Animals: A 3-years-old female mixed shorthair black and white rabbit.
Procedure: The rabbit was referred to the Small Animal Clinic, Faculty of Veterinary Medicine, University of Tehran, with a 1-month history of a cutaneous mass. Clinical examinations, radiography of thorax and ultrasonography of abdominal cavity was carried out. The mass was removed surgically.
Result: Clinical examinations revealed a well circumscribed subcutaneous mass on left gluteal region. Macroscopically the mass was solid, ovoid (1.6x1.3 xO.6 cm) with reddish cut surface and flesh-like consistency. Histopathologic examination revealed prominent, oval, basophilic nuclei, with single scant nucleolus and eosinophilic cytoplasm. The tumor cells morphologically resembled the normal basal cells of the epidermis and showed no epidermal or adenexal differentiation.
Conclusion: This is the first report of rabbit trichoblastoma from Iran. (basal cell tumor).
J.Fac.VeLMed.Univ.Tehran.60, 3:301-302,2005.هدف: تشخیص یک توده زیر جلدی در خرگوش.
حیوانات: یک سر خرگوش ماده با سن 5/3 سال، از نژاد مخلوط.
روش: حیوان یاد شده با سابقه یک ماهه از داشتن یک توده برآمده در پهلوی چپ به بیمارستان حیوانات کوچک دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران ارجاع و پس از انجام معاینات بالینی، رادیوگرافی قفسه صدری و اولتراسونوگرافی محوطه بطنی، توده یاد شده از طریق جراحی برداشته شد.
نتایج: در بررسی ماکروسکوپیک، توده ای توپر، با قوام گوشتی و به ابعاد cm 6/0 ? 3/1 ? 6/1 بود و دارای سطح مقطع به رنگ زرد مایل به صورتی مشاهده گردید. در مطالعه ریزبینی سلول های نئوپلاستیک دارای هسته های پر رنگ و بیضوی، با هستک مرکزی و غشا هسته نازک و سیتوپلاسم اندک و مرزسیتوپلاسمی نامشخص و بسیار شبیه به سلول های قاعده ای اپیدرم بودند.آثار تمایز این سلولها به اپی تلیوم سنگفرشی یا ضماوم پوست وجود نداشت. توده مذکور به عنوان تریکوبلاستوما ( تومور سلولهای بازال ) با الگوی ترابکولارو از نوع خوش خیم تشخیص داده شد. مجله دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، 1384، دوره 60، شماره 3، 302-301.https://jvr.ut.ac.ir/article_16961_2f47f41e23ff7787fab431d77a937f73.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252560320051023-گزارش یک مورد شکاف کام در گوساله گاومیش16962FAدکتر روز علیباتوانیJournal Article19700101Objective: To introduce cleft palate in buffalo calf Animals: A 3 days old buffalo calf.
Procedure: Clinical examination and Necropsy.
Results: History taking showed dysphagia and nasal regurgitation of milk. Clinical examination diagnosed aspiration pneumonia and cleft palate. necropsy findings confirmed it. J.Fac. Vet.Med. Univ. Tehran.60,3:303- 304,2005.هدف: معرفی شکاف کام در گوساله گاومیش.
حیوان: یک گوساله گاومیش 3 روزه.
روش: معاینات بالینی و کالبدشکافی.
نتیجه: با توجه به تاریخچه مشکل قورت دادن شیر و برگرداندن آن از بینی و علایم بالینی پنومونی استنشاقی، شکاف کام تشخیص و با کالبدشکافی تایید گردید. مجله دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، 1384، دوره 60، شماره 3، 304-303.https://jvr.ut.ac.ir/article_16962_dab7c7ef94a11f2e2737ee4d908cb181.pdf