دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252569120140321Atypical digital dermatitis of bovine claw in dairy cows:
clinical and histopathologic findingsدرماتیت انگشتی نابجا در کپسول شاخی انگشت گاوهای شیری: یافتههای بالینی و هیستوپاتولوژی173502310.22059/jvr.2014.35023FAمحسننوریگروه دامپزشکی مهرگان،تهران– ایرانامیددزفولیانگروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه لرستان، خرم آباد–ایرانجواداشرفی هلانگروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تبریز، تبریز–ایران0000-0001-9496-2064Journal Article20131015BACKGROUND: Digital dermatitis is an inflammation of the skin on the bulbs of the heel<br />which cause lameness and economic losses. Atypical digital dermatitis is a new form of an<br />old disease which has been reported recently in the USA, UK and Netherlands. OBJECTIVES:<br />The purpose of this study is the clinical and histopathological evaluation of claw lesions with<br />exposed corium in cases of concurrent digital dermatitis in two endemically infected herds<br />without preventative herd strategies for BDD. METHODS: The majority of non-healing claw<br />lesion samples included in this study were taken from 'typical' clinical cases, namely, from<br />lame cows examined in the course of veterinary practice by one author over a period of 8<br />months in two commercial dairy farms in Iran. Fourty five lame cows with claw lesions were<br />selected for clinical and histopathological purposes. RESULTS: Examination of the affected<br />claws revealed a topical granular appearance, painful to touch, prone to bleed with distinctive<br />odour and extensive regional loss of the claw horn. Histologically, the epidermis was lost<br />completely over the extension of sole ulcer lesion. The underlying dermis was intensely<br />infiltrated by inflammatory cells, mainly polymorphic leukocytes, and in deep, newly formed<br />capillaries were embedded in the stroma. Hyalinized thrombi were also significant in small<br />blood vessels. In wall ulcer, there was extremely proliferative epidermis, 2-3 times with<br />severe acanthosis and rete ridge formation. Stratum corneum was hyperplastic. The stratum<br />corneum were filled with neutrophils, cellular debris and erythrocytes lodged in the<br />orthokeratotic stratum corneum. CONCLUSIONS: In all the observed cases, the disorder<br />included penetration through the horn capsule lesions to involve the corium, resulting in<br />damage of the horn-forming cells. This new manifestation seems to be a combination of<br />metabolic and infectious diseases.<br /> زمینه مطالعه: بیماری درماتیت انگشتی، التهاب سطحی پوست است که در غالب موارد در ناحیه پشتی شکاف بین دو پاشنه انگشت رخ میدهد و باعث بروز لنگش و ضررهای اقتصادی میشود. درماتیت انگشتی آتیپیک (نابجا) شکل جدیدی از یک بیماری قدیمی است که به تازگی در هلند، امریکا و انگلیس گزارش شده است. هدف: ارزیابی بالینی و هیستوپاتولوژی جراحات کپسول شاخی انگشت که با ضایعات درماتیت انگشتی در دو گلـه شیری مبتلا به درماتیت انگشتی اندمیک همراه شده است. روش کار: در این مطالعه، 45 رأCس گاو شیری هلشتاین که این بیماری را نشان میدادند، از لحاظ بالینی و هیستوپاتولوژی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج: نتایج مشاهدات بالینی حاکی از حضور یک نسج گرانوله بزرگ، دردناک، مستعد به خونریزی با بوی بد و از بین رفتن ناحیهای نسج شاخی بود. ضایعات مرز مشخصی داشتند. در نمای ریزبینی در نمونههای مبتلا به زخم کف، اپیـدرمیـس کاملاً از بین رفته بود. لایه درمیس با سلولهای التهابی همچون لکوسیتهای چندشکلی اشغال شده بودند. در لایههای عمیقتر، مویرگهای تازه تشکیل در استروما خودنمایی مینمودند. همچنین ترومبوز هیالونی در مویرگهای کوچک خونی قابل توجه بود. در بیماری زخم دیواره سم، تزاید اپیدرمیس، دو تا سه برابر بیشتر از حالت طبیعی بود که با آکانتوزیس شدید و تکوین رته ریج (فرورفتگیهای اپیدرم در درم) و مدارکی دال بر تغییرات هیدروپیک در آکانتوسیتها همراه شده بود. استراتوم کورنئوم هیپرپلاستیک بود. پرخونی شدید، واکنشهای التهابی که با ارتشاح نوتروفیل و سلولهای چند هستهای همراه بود، در درمیس مشاهده شد. نتیجهگیری نهایی: بر پایه نتایج حاصله به نظر میرسد که عامل میکروبی درماتیت انگشتی پس از جراحات نسج شاخی خود را به کوریوم رسانده و باعث ابتلای آن نواحی و اختلال در تکوین نسج شاخی شده است. به نظر میرسد شکل نوظهور اخیر، ماحصل ترکیب بیماریهای متابولیک و عفونی باشد که به یک شکل جدید متظاهر شده است.https://jvr.ut.ac.ir/article_35023_05068b4f0ea9983e4f208e352d297a91.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252569120140321The role of house fly (Musca domestica) in transmission
of pathogenic strains of E.coliنقش مگسهای خانواده موسیده (موسکا دومستیکا) در انتقال سویههای بیماریزای E.coli9153670910.22059/jvr.2014.36709FAسعیدسهیلی نیاگروه میکروبیولوژی، دانشکده علوم، دانشگاه آزاد اسلامیواحد کرج، کرج– ایرانعباسبرینگروه میکروبیولوژی، دانشکده علوم، دانشگاه آزاد اسلامیواحد کرج، کرج– ایرانJournal Article20130708BACKGROUND: Colibacillosis is an infectious disease caused by E. coli. This infection is<br />spread by the feces and other secretions of infected animals and humans. Non-biting Muscid<br />flies characteristically visit manure and decaying organic materials to feed and oviposit and<br />may contribute to disease transmission. OBJECTIVES: This paper reviews the role of house<br />flies (Musca domestica) in E.coli transmission at poultry farms. METHODS: In this study,<br />2000 house flies (Musca domestica) were collected from 2 commercial laying hen farms<br />around Karaj. They were examined for the presence of the bacteria. In an adjacent study,<br />laboratory-reared flies were experimentally exposed to E. coli (ATCC10536) strain and the<br />infected samples were examined at regular intervals. RESULTS: The E. coli was detected in<br />the dissected gasterointestinal tract of laboratory-exposed flies for up to 72 h. post exposure,<br />whereas after that time the infected flies and the untreated control flies were negative.<br />CONCLUSIONS: The results showed that considering the ability of mechanical vector during<br />72 hours, the E. coli transmission is possible in short time.<br /><br />زمینه مطالعه: کلی باسیلوز بیماری عفونی است که به وسیله باکتری E.coli ایجاد می شود. این عامل بیماری به وسیله مدفوع و سایر ترشحات افراد و حیوانات آلوده دفع و منتشر می شود . مگس خانگی که از فضولات، کود و مواد آلی تخمیر شده آن تغذیه و در آن تخم گذاری می کند، در انتقال این عامل بیماری نقش دارد. هدف : هدف از این مطالعه بررسی نقش مگس خانگی در انتقال E.coli در مرغداریها می باشد. روش کار: طی این تحقیق 2000 مگس خانگی از 2 مزرعه پرورش طیور تخم گذار تجاری اطراف کرج جمع آوری گردیدند و از نظر حضور باکتری مذکور مورد بررسی و کشت باکتری شناسی قرار گرفتند. در ادامه مگسها بطور تجربی با )10536E.coli (ATCC آلوده شدند و در فواصل زمانی معین مورد بررسی باکتری شناسی قرار گرفتند. نتایج: این بررسی نشان داد که باکتری E.coli تا سه روز از مگس قابل کشت و شناسایی بوده و از روز چهارم غیر قابل شناسایی بود. در این رابطه گروه مگسهای خانگی کنترل (غیرآلوده) و همچنین سطح بدن کلیه مگسهای مورد آزمایش عاری از باکتری بودند. نتیجه گیری نهایی: نتایج این بررسی نشان داد با توجه به اینکه از دستگاه گوارش مگس خانگی تا سه روز باکتری E.coli جدا گردید، این مگس در کوتاه مدت قدرت انتقال این باکتری را دارد.
https://jvr.ut.ac.ir/article_36709_41d061c66d48178787296baa2eae3bb7.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252569120140321An optimized method for ex vivo generation of dendritic cellsبهینهسازی تولید آزمایشگاهی سلولهای دندریتیک17233671810.22059/jvr.2014.36718FAصمدفراشی بنابگروه میکروبیولوژی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران–ایران؛ گروه ایمونولوژی، دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران، تهران–ایرانتقیزهرایی صالحیگروه میکروبیولوژی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران–ایران0000-0002-5665-5757نعمت الهخوانساریگروه ایمونولوژی، دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران، تهران–ایرانجمشیدحاجتیگروه ایمونولوژی، دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران، تهران–ایراناحمدمسعودگروه ایمونولوژی، دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران، تهران–ایرانJournal Article20130311BACKGROUND: Dendritic cells are the most potent antigen presenting cells. They capture, process and present antigens to T cells and secrete various cytokines and soluble factors to initiate adaptive immune responses. Dendritic cells are also important in induction of immunological tolerance to self- antigens. Due to their crucial role in immune responses during infections, cancers, transplantations, allergies, and autoimmune diseases, they have become important targets for many biological and clinical studies. Usually large numbers of dendritic cells is essential for these studies; however, small numbers of these cells in blood and tissues makes the isolation very difficult. Therefore, In vitro generation of these cells is useful for research and clinical applications. OBJECTIVES: The aim of this study was in vitro generation of dendritic cells from bone marrow-hematopoietic progenitor cells using a simple and efficient method. METHODS: Murine bone marrow cells were cultured in medium supplemented with Granulocyte-macrophage colony-stimulating factor and Interleukin 4 without depletion of any cell population for 9 days. Fresh medium containing cytokines was added every 3 days. RESULTS: Analysis of the morphology and immunophenotype of cultured cells showed the generation of dendritic cells from day 2 of the culture period. But, the number of cells that possess morphological characteristics and typical cell surface markers (CD11c, MHC-II and CD86) of dendritic cells was elevated by increasing the culture period. The purity of dendritic cells was 86% by the end of 9 days culture. CONCLUSIONS: This method can be used as an efficient method for ex vivo generation of dendritic cells.
زمینه مطالعه: سلولهای دندریتیک قویترین سلولهای عرضه کننده آنتیژن محسوب میشوند. این سلولها آنتیژنهای مختلف را گرفته و پس از فراوری و عرضه آنها به سلولهای T و همچنین با ترشح سیتوکینهای مختلف و عوامل محلول دیگر پاسخهای ایمنی اختصاصی را فعال میسازند. سلولهای دندریتیک در پاسخهای ایمنی غیراختصاصی و همچنین القاء تحمل ایمنی نسبت به آنتیژنهای خودی هم نقش دارند. با توجه به اهمیت سلولهای دندریتیک در پاسخهای ایمنی بدن در برابر عفونتها، سرطانها، پیوند بافت، آلرژیها و بیماریهای خود ایمن؛ این سلولها هدف بسیاری از مطالعات بنیادی و کلینیکی شده است. در حال حاضر برای مطالعه بیولوژی این سلولها و استفاده از آنها در ایمونوتراپی نیاز به تعداد نسبتـاً زیـاد سلولهای دندریتیک است. به علت تعداد کم این سلولها در خون و بافتها و مشکل جداسازی آنها، تولید سلولهای دندریتیک در آزمایشگاه یک ضرورت محسوب می شود. هدف: هدف از این مطالعه بهینهسازی تولید سلولهای دندریتیک از پیشسازهای خونساز مغز استخوان موش در آزمایشگاه بود تا به عنوان الگوئی برای مصارف پزشکی مورد استفاده قرار گیرد. روش کار: سلولهای مغز استخوان در محیط کشت حاوی سیتوکینهای GM-CSF و 4-IL بدون تخلیه هیچیک از ردههای سلولی به مدت نه روز کشت داده شدند. هر سه روز یکبار محیط کشت تازه حاوی سیتوکین اضافه شد. نتایج: بررسی مورفولوژی سلولها و ایمونوفنوتیپ آنها از نظر بیان شاخصهای سطح سلولی c11CD، 2MHC و 86CD حاکی از تولید سلولهای دندریتیک از روز دوم کشت بود ولی با افزایش دوره کشت، تعداد سلولها با خصوصیات سلولهای دندریتیک بیشتر شد. در روز نهم خلوص سلولهای دندریتیک حدود 86% بود. نتیجهگیری نهایی: این روش میتواند به عنوان روشی کارآمد برای تولید سلولهای دندریتیک مورد استفاده قرار گیرد.
https://jvr.ut.ac.ir/article_36718_f953c1164ea0f045b5fb8e4ba728a3a5.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252569120140321Study of cathepsins involved in haemoglobin and vitellin digestion in Rhipicephalus (Boophilus) annulatus larvae by one- and two-dimensional zymographyمطالعه کاتپسینهای مرتبط با هضم هموگلوبین و ویتلین در نوزاد کنه ری پی سفالوس (بوافیلوس) آنولاتوس به روش زایموگرافی یک بعدی و دوبعدی25313671010.22059/jvr.2014.36710FAمحمدطاهریآزمایشگاه مرکزی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران–ایرانصدیقهنبیانگروه انگل شناسی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران–ایران0000-0002-2350-4151غلامرضانیکبخت بروجنیگروه میکروب شناسی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران– ایران0000-0002-2970-5827پرستویوسفیآزمایشگاه مرکزی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران–ایرانJournal Article20120812BACKGROUND: Enzymatic digestion of proteins in ticks is a complex process and the study of functional proteomics of these enzymes can help to select them as possible vaccine candidates. Blood protein changes (e.g. haemoglobin to vitellin) occur in female mature ticks. Vitellin digestion, as an amino acid and energy source, is one of the vital and important processes in development and evolution of tick eggs and larval stage of unengorged ticks. Several studies reveal a network of proteolytic enzymes involved in haemoglobin and vitellin digestion. These enzymes are mostly cysteine and aspartic peptidases. OBJECTIVES: The aim of this study was the detection of the cathepsins in Rhipicephalus (Boophilus) annulatus larvae extract. METHODS: In the current research, cysteine proteases extracted from Rhipicephalus (Boophilus) annulatus larvae were studied by one- and two-dimensional zymography. RESULTS: Findings from one dimensional zymography showed a transparent band with 28 KDa. In two-dimensional zymography transparent area are seen in the dark gel background distributed in 21 to 65 KDa zones related to cathepsins. When DTT was added to incubation buffer (10 mM acetate buffer, pH= 4), the proteolytic activity of some enzymes was increased and appeared as more clear transparent bands in one-dimentional zymography compared with samples incubated in buffer without DTT. CONCLUSIONS: As the pH of incubation buffer was acidic and adding DTT resulted in increased activity of the enzymes, therefore, some of these proteolytic enzymes are assumed to be cysteine proteases.
زمینه مطالعه: بیوشیمی هضم پروتئینها در کنهها یک فرآیند پیچیده است و مطالعات پروتئومیکس عملکردی که بیانگر نقش آنزیمهای پروتئولیتیک است میتواند در ارتباط با انتخاب این آنزیمها بعنوان واکسن مفید واقع شود. تبدیل پروتئینهای خون از جمله هموگلوبین به ویتلین در کنههای بالغ ماده صورت میگیرد. همچنین هضم ویتلین در تخم و لارو کنههای خون نخورده در جهت تأمین اسید آمینه و انرژی، از فرآیندهای مهم و حیاتی در روند تکاملی کنهها میباشد. مطالعات متعدد، حاکی از وجود شبکه ای از آنزیمهای پروتئولیتیک در رابطه با هضم هموگلوبین و ویتلین میباشد. این آنزیمها در اغلب موارد مربوط به سیستئین پپتیدازها و آسپارتیک پپتیدازها میباشند. هدف: هدف از این مطالعه، بررسی کاتپسینها در عصاره لارو کنه ری پی سفالوس ( بوافیلوس) آنولاتوس، بوده است. روش کار: در این تحقیق، با اضافه نمودن هموگلوبین و ژلاتین به ژل آکریل آمید و با روش زایموگرافی یک بعدی و دو بعدی، به بررسی کاتپسینها در عصاره لارو کنه ری پی سفالوس (بوافیلوس) آنولاتوس، پرداخته شد. نتایج : نتایج بدست آمده از زایموگرافی یک بعدی، نشان دهنده حضور یک باند حدود kDa 28 بود. در زایموگرافی دوبعدی نیز نواحی شفاف در زمینه تیره ژل با وزنهای مولکولی حدود kDa 21 تا 65 و با pH ایزوالکتریک مختلف مربوط به کاتپسینها، مشاهده شد. زمانی که DTT به بافر انکوباسیون (بافر استاتmM10 و 4 = )pH اضافه گردید، فعالیت پروتئازی افزایش یافت که در زایموگرافی یک بعدی به صورت تشکیل باند شفاف واضح تر در مقایسه با نمونههای قرار گرفته در بافر فاقد DTT نمایان گردید. نتیجهگیرینهایی: با توجه به این که pH بافر انکوباسیون اسیدی بوده و با اضافه نمودن DTT فعالیت این آنزیمها افزایش یافته است، لذا بهنظر میرسد که برخی از این آنزیمهای پروتئولیتیک مربوط به سیستئین پروتئازها بودهاند.
https://jvr.ut.ac.ir/article_36710_fdb5280a9477185f0a561b6db3524102.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252569120140321Flow cytometric immunophenotyping of bone marrow in cats
diagnosed with hematopoietic disordersبررسی ایمنوفنوتایپینگ و فلوسایتومتری سلولهای مغز استخوان در گربههای مبتلا به اختلالات هماتوپویتیک33393671110.22059/jvr.2014.36711FAعاطفهعراقیپخش کلینیکال پاتولوژی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران–ایرانناهیداطیابیگروه بیماریهای داخلی دامهای کوچک، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران–ایرانسید مهدینصیریپخش کلینیکال پاتولوژی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران–ایران0000-0002-5746-9593داریوششیرانیگروه بیماریهای داخلی دامهای کوچک، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران–ایرانالهاممحمدیپخش کلینیکال پاتولوژی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران–ایرانمحمدرضااستاد علیمرکز تحقیقات هماتولوژی–انکولوژی و پیوند مغز استخوان علوم پزشکی دانشگاه تهران، تهران–ایران احسانجان زمینپپژوهشگاه رویان، پژوهشکده زیست شناسی و فناوری سلولهای بنیادی جهاددانشگاهی، مرکز تحقیقات علوم سلولی، گروه سلولهای بنیادی و زیست شناسی تکوینی، تهران–ایراناعظمزغلمرکز تحقیقات هماتولوژی–انکولوژی و پیوند مغز استخوان علوم پزشکی دانشگاه تهران، تهران–ایرانJournal Article20120930BACKGROUND:Cytological examination of bone marrow in cats, due to the large number<br />of cells and various growth phases is somewhat complicated. The use of flow cytometric<br />techniques and monoclonal antibodies are appropriate methods in the diagnosis of<br />hematopoietic malignancies. OBJECTIVES: The purpose of the present study is to determine<br />cell-surface antigens for various developmental stages of feline bone marrow cells in<br />hematopoietic disorders using flow cytometric. METHODS: In this study, bone marrow cells<br />from 4 cats with hematopoietic disorders and 2 clinically healthy cats, were labeled with 5<br />types of anti-feline MAbs included: CD21-like (Cr-Br), T lymphocyte subpopulation, CD-<br />172a, Granulocyte, Pan-Leukocyte (CD45-like) and then analyzed using flow cytometric.<br />RESULTS: The results revealed changes in immunophenotyping and light scatter properties<br />compared with normal cases. The percentage of CD45, Granulocyte and CD172a markers in<br />the bone marrow of a cat with erythroleukemia were lower compared with normal bone<br />marrow. In a cat with myelodysplastic syndrome, scatter plot indicated an increase in the<br />immature myeloid cells and a decrease in mature myeloid cells. CONCLUSIONS: It was<br />concluded that cytological examination of bone marrow with studying dispersion studies on<br />cells using flow cytometric and usage of a panel of antibodies such as CD21-like(Cr-Br), T<br />lymphocyte subpopulation, CD-172a, Granulocyte, Pan-Leukocyte (CD45-like) could<br />support the diagnosis of feline hematopoietic abnormalities.<br /> زمینه مطالعه: بررسی سیتولوژیک مغز استخوان گربه به دلیل تعداد زیاد سلولها و مراحل مختلف رشد تا حدودی پیچیده است. تکنیکهای فلـوسـایتومتری و آنتیبادیهای منوکلونال روش مناسبی به ویژه در تشخیص بدخیمیهای هماتوپویتیک میباشند. هدف: بررسی سلولی مغز استخـوان گـربههای مبتلا به اختلالات هماتوپویتیک با استفاده از آنتی بادیهای منوکلونال با روش فلوسایتومتری. روش کار: در این مطالعه سلولهای مغز استخوان 4 گربه با اختلالات هماتوپویتیک و دو گربه سالم از نظر کلینیکی با روش فلوسایتومتری مقایسه شدند. آنتیبادیهایی مورد استفاده در این بررسی شامل -like (Cr-Br)21CD، T lymphocyte subpopulation، a172CD-، گرانولوسیتی و پنلکوسیتی -like)45(CD بودند. نتایج: فلوسایتومتری مغز استخوان گربههای مبتلا نشان دادند که تغییراتی در خصوصیات ایمنوفنوتایپی و پراکنش نوری (Light Scatter) در مقایسه با موارد کنترل وجود داشتند. در گربه مبتلا به اریترولوکمی بیان مارکر 45CD، گرانولوسیتی و a172CD کمتر از موارد کنترل (نرمال) بودند. در گربه مبتلا به میلودیسپلازی، در بررسی نمودار نقطهای، افزایش سلولهای نابالغ میلوییدی و کاهش سلولهای بالغ میلوییدی مشاهده شد. نتیجه گیرینهایی: این نتایج بیانگر آن است که همراه با بررسی سیتولوژی سلولهای مغز استخوان، مطالعه خصوصیات پراکنشی سلــولهــا در فلــوســایـتــومـتــری وهـمـچـنـیــن اسـتـفــاده ازآنـتــی بــادیهــای -like21CD، گــرانـولـوسیـت، پـن لکـوسیتـی 45CD، T lymphocyte subpopulation و a172CD میتوانند در تشخیص اختلالات هماتوپویتیک گربه تکمیل کننده باشد.
https://jvr.ut.ac.ir/article_36711_942cc25cf56134d2484d90842c542817.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252569120140321A survey on antibacterial drug usage in dairy farms in Tehran province during 2004-2005بررسی وضعیت مصرف داروهای ضد باکتریایی در گاوداریهای شیری استان تهران (1384-1383)41483671210.22059/jvr.2014.36712FAعلیرسولیگروه فارماکولوژی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران– ایران0000-0001-6591-2404سیدمحمدفقیهیگروه فارماکولوژی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران– ایرانJournal Article20130416BACKGROUND: Antibacterial drug use in food-producing animals may be associated with risks to public health. The present survey was carried out due to lack of data on the status of antibacterial drug usage in Tehran Province dairy farms. OBJECTIVES: The purpose of the present study was to investigate the status of antibacterial drug usage in these farms and implementation of the points from public health view. METHODS: A total of 120 dairy farms in four regions of Tehran province including East (Damavand), South-East (Varamin and Shar-e-Rey), South-West (Shariar and Islamshar) and West (Karaj and Savojbolagh), were surveyed by direct interview using a questionnaire. RESULTS: The mean consumption rate of oxytetracycline and penicillin + streptomycin, 100% and 93.25%, respectively, were the most frequently used antibacterial products in these dairy farms in terms of variety, and a wide range of other antibacterials also showed high percentages of usage. Regarding intramammary formulations, cloxacillin, Dry Cow (DC), with a mean of 82.5%, was shown to be the most frequently used intramammary products in terms of variety. In 47.4% of farms, the orders for antibacterial drugs were issued by non-veterinarians. Also, in a considerable percentage of dairy farms the milk collected from animals receiving antibacterial drugs for mastitis (27.5%) or other infectious diseases (24.2%) were being entered into the milk reservoirs to be used for humans. CONCLUSIONS: The principles of rational antimicrobial therapy as well as withdrawal/ milk discard times are not implemented in a great percentage of these dairy farms. This situation may be due to lack of knowledge among dairymen regarding drug use and public health, and inadequate supervision of the veterinary offices of Tehran province.
زمینه مطالعه: مصرف داروهای ضدباکتریایی در دامهای مولد غذا میتواند با مخاطرات بهداشتی همراه باشد. با توجه به نبودن اطلاعات در مورد وضعیت مصرف این داروها در گاوداریهای شیری استان تهران این مطالعه انجام گردید. هدف: بررسی وضعیت و تنوع داروهای ضد باکتریایی مصرفی و میزان رعایت نکات مرتبط با بهداشت عمومی در گاوداریهای فوق. روش کار: در مجموع 120 واحد گاوداری شیری درچهار منطقه استان تهران شامل منطقه شرق (دماوند)، جنوب– شرق (ورامین و شهر ری)، جنوب– غرب (شهریار و اسلام شهر) و غرب (کرج و ساوجبلاغ)، با استفاده از پرسشنامه و به طور حضوری بررسی شد. نتایج: اکسی تتراسایکلین و پنی سیلین+ استرپتومایسین به ترتیب با میانگین 100% و 25/93% بیشترین فـراوانـی را از نـظـر تنـوع مصـرف در بین 24 فرآورده ضدباکتریایی مورد استفاده در گاوداریهای استان داشتند و طیف وسیعی از سایر داروهای ضدباکتریایی نیز درصدهای بالایی را نشان دادند. در بین 10 فرآورده داخل پستانی، کلوگزاسیلین دوره خشکی (DC) با میانگین 5/82% بیشترین فـراوانـی را از نـظـر تنوع مصرف نشان داد. در 4/47% گاوداریها دستور تجویز داروهای ضدباکتریایی توسط افراد غیردامپزشک صادر میشد. همچنین درصد قابل توجهی از گاوداریها، شیرهای جمع آوری شده از دامهای مبتلا به ورم پستان (5/27)% و یا مبتلا به بیماریهای دیگر (2/24)% که با داروهای ضدباکتریایی درمان میشدند را به مخازن شیر مورد مصرف انسان وارد میکردند. نتیجه گیری نهایی: درصد بالایی از واحدهای گاوداری شیری، اصول درمان منطقی و زمان منع مصرف شیر و گوشت را رعایت نمیکنند. این امر میتواند ناشی از آگاهی ناکافی افراد شاغل در دامداری در زمینه کاربرد داروها و بهداشت عمومی و نظارت ناکافی شبکههای دامپزشکی استان باشد.
https://jvr.ut.ac.ir/article_36712_4e3a65a630a78f5832ebfbdb8c82b5a7.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252569120140321Characterization of single nucleotide polymorphisms (SNPs)
in the 5'-flanking region of bovine lactoferrin gene
in the local and holstein cattle of Iranبررسی خصوصیات چند شکلیهای تک نوکلئوتیدی در ناحیه َ5 ژن لاکتوفرین در گاوهای بومی و هلشتاین ایران49553503110.22059/jvr.2014.35031FAمصطفیمحقق دولت آبادیگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی دانشگاه یاسوج، یاسوج– ایرانجوادحبیبی زادگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی دانشگاه یاسوج، یاسوج– ایرانفرحنازایمانی خواهگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی دانشگاه یاسوج، یاسوج– ایرانJournal Article20130812BACKGROUND: Lactoferrin (Lf), an iron binding glycoprotein, has a variety of<br />physiological roles and its foremost is antimicrobial properties. Therefore, the lactoferrin<br />gene can be considered as a potential candidate gene for resistance to mastitis. OBJECTIVES:<br />This study was carried out to determine the haplotype frequency of the 5'-flanking region of<br />bovine lactoferrin gene in local and Holstein cattle breeds of Iran using PCR-SSCPand DNA<br />sequencing. METHODS: Genomic DNA was isolated from 100 blood samples of two cattle<br />breeds (50 Local, 50 Holstein). Two new primer pairs were designed from Lf sequence to<br />amplify a part of 5'-flanking region of the gene. The amplified fragment was screened by<br />single strand conformation polymorphism (SSCP) and DNA sequencing. The multiple<br />alignments were carried out for the nucleotide sequences of different SSCPpatterns. In silico<br />analysis of identified single nucleotide polymorphisms (SNPs) within the 5'-flanking region<br />of bovine Lf gene was screened, to identify any association on transcription factor binding<br />affinity. REULTS: Analysis of the whole samples revealed three SSCP patterns (A, B and C)<br />for amplified fragment that C haplotype was the only variant identified in local breed samples.<br />The bioinformatics analysis revealed that the Tto G trans version at position -602 created an<br />AML-1 transcription binding site in combined genotype A. In -586 position, Tto C transition<br />abolished binding site of AML-1 transcription factor. CONCLUSIONS: Therefore, to apply Lf<br />gene for marker-assisted selection, additional studies are required to evaluate the functional<br />role of these identified polymorphic sites on gene expression and somatic cell counts in cattle.<br /><br />زمینه مطالعه: لاکتوفرین، گلیکوپروتیین متصل شونده به آهن، دارای نقشهای فیزیولوژیکی متعددی می باشد که مهمترین آنها خواص آنتی میکروبی است. از این رو ژن کد کننده این پروتیین می تواند به عنوان ژن کاندیدایی در مقاومت به بیماری ورم پستان در نظر گرفته شود. هدف: بررسی ناحیه َ5 ژن لاکتوفرین گاو در نمونههای بومی و هلشتاین با استفاده از روش PCR-SSCP و تعیین توالی می باشد. روش کار: برای این منظور از تعداد 50 نمونه گاو بومی و 50 نمونه گاو هلشتاین ماده ژنتیکی استخراج گردید. آغازگرهای لازم جهت تکثیر بخشی از ناحیه َ5 طراحی، و قطعه مورد نظر توسط روش SSCP تعیین ژنوتیپ شد. سپس هر الگوی مشاهده شده تعیین توالی گردید و همترازی توالیها جهت شناسایی چند شکلیهای تک نـوکلئـوتیـدی صـورت گـرفت. همچنین، تجزیه و تحلیل این سیلیکو(In silico) جهت تأثیر چند شکلیهای تک نوکلئوتیدی برجایگاه اتصال فاکتورهای رونویسی در ناحیه تکثیر شده صورت گرفت. نتایج: در این تحقیق، در تمام نمونههای مورد بررسی 3 الگوی واضح ) SSCPA، B و (C برای قطعه تکثیر شده مشاهده شد که در گاوهای بومی تنهاهاپلوتیپ C آشکار گردید. تجزیه و تحلیل بیوانفورماتیکی توالیها نشان داد که جایگزینی T با G در جایگاه 602 منجر به ایجاد جایگاه اتصالی برای فاکتور رونویسی 1AML- گردید. از طرف دیگر، جایگزینی T با C در جایگاه 586 جایگاه اتصال فاکتور رونویسی 1AML- را منسوخ می کند. نتیجه گیری نهایی: بنابراین، جهت استفاده از ژن لاکتوفرین به عنوان نشانگر مقاومت به بیماری ورم پستان در گاوهای شیری، بررسی این چند شکلیها از نظر تأثیر بر فرآیند رونویسی ژن، همچنین ارتباط آن با تعداد سلولهای سوماتیکی شیر امری ضروری می باشد.
https://jvr.ut.ac.ir/article_35031_1e450f38e7542410c01a6756a2b7e4da.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252569120140321Study of efficacy of vaccination against yersinosis in rainbow trout using local strains of Yersinia ruckeriارزیابی کارایی واکسن ضد یرسینیوزیس در ماهی قزلآلای رنگینکمان با استفاده از سویههای منطقهای یرسینیا راکری57633671310.22059/jvr.2014.36713FAمهدیسلطانیگروه بهداشت و بیماریهای آبزیان، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران– ایران0000-0002-5367-7133شفیقشفیعیگروه بهداشت و بیماریهای آبزیان، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران– ایرانسید سعیدمیرزرگرگروه بهداشت و بیماریهای آبزیان، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران– ایران0000-0003-2706-1009حسینعلیابراهیم زاده موسویگروه بهداشت و بیماریهای آبزیان، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران– ایران0000-0002-9442-786xمریمقدرت نماگروه بهداشت و بیماریهای آبزیان، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران– ایرانJournal Article20130814BACKGROUND: Outbreak and development of yersiniosis in rainbow trout farms in Iran has caused a serious problem over the last years. Objectives: The purpose of this study was to evaluate the efficacy of immersion vaccination with Yersinia ruckeri in rainbow trout. Methods: Prior to antigen preparation, the phenotypic, molecular and serological features of a number of Yersinia ruckeri isolates obtained from affected trout farms were studied. The virulent of these isolates were then evaluated using intra peritoneal injection route. Trout were vaccinated by immersion route (3 min at 12 °C) using Yersinia ruckeri bacterin of the virulent strains. The efficacy of vaccine antibody titer within 2, 4, 6, 8 and 10 weeks post vaccination were evaluated using relative percent survival. Results: The phenotyping, serological and molecular studies have led to identification of 8 isolates of Yersinia ruckeri and all the isolates produced bands 409 bp, which is indicative of Yersinia ruckeri. In pathogenicity test 3 isolates caused above 50% mortality, while 5 isolates reached 16%. The RPS of vaccinated fish reached 72.7, 80, 80, 82.2 and 83.3% within 2, 4, 6, 8 and 10 weeks post vaccination, respectively. In the other words, the mortality level in vaccinated groups was in range of 10-20% within 10 weeks post vaccination, while those of control group was in range 56.7 - 73.3% (p<0.05) .The lowest and the highest antibody titers in immunized groups were 32±4.50 and 164.57±9.37 respectively, obtained after 4 and 10 weeks of immunization, whereas the control group had no measurable titer of antibody. Conclusions: The results of this study clearly show that this vaccine can remarkably protect the trout from yersiniosis outbreaks inside Iran.
زمینه مطالعه: بروز و توسعه بیماری یرسینوزیس در مزارع قزل آلای رنگین کمان کشور طی سالهای اخیر موجب نگرانی پرورش دهندگان ماهی گردیده است، لذا تولید دانش فنی واکسن یرسینوزیس با استفاده از سویههای بومی جهت خودکفایی داخلی ضروری به نظر میرسد. هدف: این مطالعه به منظور ارزیابی کارایی واکسن حمام ضد این بیماری در ماهی قزل آلای رنگین کمان انجام شد. روش کار: دراین مطالعه ابتدا نسبت به مطالعه خواص فنوتایپینگ، سرولوژیک و مولکولار تعدادی از ایزولههای باکتریایی یرسینیا راکری بدست آمده ازتلفات مزارع قزلآلای کشور اقدام و میزان حدت این ایزولههااز طریق تزریق داخل صفاقی مطالعه گردید. در ادامه ماهیان با استفاده از آنتی ژن سلول کشته حادترین ایزولههای باکتریایی به روش حمام واکسینه شدند. سپس کارایی واکسن و میزان تیتر آنتی بادی در طی 10 هفته پس از واکسیناسیون ارزیابی گردید. نتایج: نتایج حاصل از مطالعه فنوتایپینگ، سرولوژیک و مولکولی منجر به شناسایی 8 ایزوله یرسینیا راکری گردید وهمگی این ایزولهها تولید باند bp409 نموده که بیانگر گونه یرسینیا راکری است. طی دوره بیماریزایی 3 ایزوله موجب تلفات بالای 50% و 5 ایزوله به میزان 16% شدند. میزان درصد بقای نسبی (RPS) طی هفتههای2،4،6،8و10 پس از واکسیناسیون به ترتیب 7/72، 80، 80، 2/82 و 3/83 % بر آورد شد. به عبارت دیگر میزان درصد تلفات در گروههای واکسینه طی زمان مذکور در دامنه 20-10% بوده در حالی که در گروه شاهد این میزان در دامنه 3/73-7/56 % بوده است که از تفاوت کاملاً معنی داری بـرخـوردار بـود (05/0p<.) نتایج تیتر آنتی بادی در گروه واکسینه نیز نشان داد که کمترین و بیشترین تیتر آنتی بادی به ترتیب برابر 50/4±32 و 37/9±57/164 بوده که مربوط به هفتههای 4 و 10 پس از واکسیناسیون بوده است در حالی که تیتر آنتی بادی گروه شاهدغیر قابل سنجش بود. نتیجهگیری نهایی: با توجه به مطالعات بهعمل آمده و تفاوت قابل توجه بین میزان درصد بقا درگروههای واکسینه و غیر واکسینه استفاده از این واکسن میتواند موجب پیشگیری از بروز بیماری یرسینیوزیس در مزارع قزل آلای کشور شود.
https://jvr.ut.ac.ir/article_36713_020eca7beee0a951529f5cde59f3c006.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252569120140321Effect of different levels of synbiotic on productivity and egg quality,
blood parameters and hatchability in broiler breeder hensتأثیرسینبیوتیک بر فراسنجههای خونی، عملکرد تولید، کیفیت تخممرغ و قدرت جوجهدرآوری در مرغهای مادر گوشتی65713671410.22059/jvr.2014.36714FAحسینفلاحگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی دانشگاه گیلان، رشت–ایراناردشیرمحیطگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی دانشگاه گیلان، رشت–ایرانزربختانصاریگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری–ایرانJournal Article20130522BACKGROUND: The present study deals with the effect of different levels of synbiotic on<br />egg production and quality, blood parameters, hatchability and yolk cholesterol in broiler<br />breeder hens. OBJECTIVES:The aim of this study was to determine the best level of synbiotic<br />in the diet of broiler breeder hens. METHODS:The study was conducted based on a completely<br />randomized design with 4 treatment groups, 2 replicates and 10 controls in each experimental<br />unit. The experimental rations were containing 0 (control S0), 0.05 (S0.05), 0.1 (S0.1) and 0.2%<br />(S0.2) synbiotic. Egg quality and weight were measured daily. Blood parameters, laying rate<br />and hatchability were measured weekly. Yolk cholesterol, ovarian weight and number of<br />ovarian large follicles were evaluated at the end of the experiment. The data were analyzed<br />using GLM procedure. RESULTS: The results showed that yolk index in group S0.1 was<br />significantly lower (p<0.05) than groups S0.05 and S0.2, but was not statistically different from<br />the control (p>0.05). Also, synbiotic had no significant effect on other egg quality traits, egg<br />weight and hatchability (p>0.05). Addingy synbiotic supplement to diet reduced significantly<br />the laying rate, ovarian weight and number of ovarian large follicles in the group S0.2<br />compared with the other groups (p<0.05). Synbiotic significantly increased plasma glucose<br />concentration (p<0.05), but plasma triglyceride, HDL and yolk cholesterol concentrations<br />were not influenced by dietary symbiotic (p>0.05). Furthermore, plasma cholestrol<br />concentration (last week) in groups S0.1 and S0.2 were significantly lower than control group<br />(p<0.05). CONCLUSIONS: The results showed that it would be proper to use 0.1% synbiotic<br />in the diet of broiler breeder hens.<br /> زمینه مطالعه: افزودن آنتی بیوتیکها به خوراک دام وطیور منجر به کاهش یا حذف جمعیتهای باکتریایی از دستگاه گوارش آنها می شود،یک جایگزین مناسب، استفاده از باکتریهای مفید و یا کربوهیدراتهای غیر قابل هضم در خوراک است که سبب افزایش باکتریهای مفید و کاهش باکتریهای مضر در دستگاه گوارش میگردد . هدف: هدف از انجام این مطالعه، تعیین سطح مناسب سینبیوتیک برای مرغهای مادر گوشتی بود. روشکار: از طرحی کاملاً تصافی با 4 تیمار، 2 تکرار و 10 زیرمشاهده در هر واحد آزمایشی استفاده شد. جیرههای آزمایشی شامل مقادیر صفر(شاهد0)S، 05/0 (05/0S)، 1/0(1/0)S و 2/0(2/0S) درصد سینبیوتیک بود. کیفیت و وزن تخممرغ به صورت روزانه تعیین شد. فراسنجههای خونی، تولید تخممرغ و درصد جوجهدرآوری به صورت هفتگی اندازهگیری شد. کلسترول زرده، وزن تخمدان و تعداد فولیکولهای بزرگ تخمدان در پایان آزمایش مورد ارزیابی قرار گرفت . دادهها با روش GLM مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: شاخص زرده در تیمار 1/0S(32/0±63/40)% بطور معنیداری از تیمارهای 05/0S و 2/0S کمتر بود (05/0p<)، ولی با تیمار شاهد تفاوت معنیداری نداشت (05/0.)p> همچنین سینبیوتیک اثر معنیداری بر سایر صفات کیفی تخممرغ، وزن تخممرغ و درصد جوجهدرآوری نداشت (05/0p>.) درصد تولید تخممرغ، وزن تخمدان و تعداد فولیکولهای بزرگ تخمـدان در تیمـار 2/0S بـطـور معنـیداری نسبت به سایر تیمارها کاهش یافت (05/0p<.) سینبیوتیک بطور معنیداری گلوکز پلاسما در تیمار 1/0 Smg/dL(67/5 ±22/214) را افزایش داد (05/0p<)، اما تأثیر معنیداری بر غلظت HDL و تریگلیسرید پلاسما و همچنین کلسترول زرده نداشت (05/0p>.) بعلاوه غلظت کلسترول پلاسما در تیمارهای 1/0 Smg/dL(09/9±26/150) و 2/0 mg/dL(S17/13±93/154) در هفته آخر آزمایش بطور معنیداری از گروه شاهدmg/dL(53/5±95/184) کمتر بود (05/0p<.) نتیجهگیری نهایی: استفاده از سینبیوتیک ،در سطح 1/0 % جیره مرغهای مادر گوشتی، اثرات مثبتی بر عملکرد آنها دارد .
https://jvr.ut.ac.ir/article_36714_3748e6b5aafac277710eec54f519a34a.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252569120140321Effects of vitamin C injection on some blood parameters under
hyperacute heat stress in male Baluchi sheepاثر تزریق ویتامین C بر برخی پارامترهای خونی در گوسفندان نر بلوچی تحت شرایط استرس گرمائی فوق حاد73773671510.22059/jvr.2014.36715FAآرشامیدیگروه مدیریت بهداشت دام، دانشکده دامپزشکی دانشگاه شیراز، شیراز–ایر0000-0001-9323-2721معصومهخیریهگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی دانشگاه بیرجند، بیرجند–ایرانهادیسریرگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی دانشگاه بیرجند، بیرجند–ایرانJournal Article20130626BACKGROUND: Heat stress can affect the health and performance of sheep. Researchers<br />have investigated various methods to prevent the harmful effects of heat stress. OBJECTIVES:<br />In this study, injection of vitamin C on some biochemical parameters, red blood cells (RBC),<br />hemoglobin (Hb), hematocrit (HCT) and white blood cells (WBC) in sheep under hyper acute<br />heat stress were studied. METHODS: Eight healthy male sheep in similar range of age (5±1<br />months) and weight (28.75±3.17 kg) were enrolled in this study. The sheep were divided into<br />two groups. Both groups were placed in an environment with hyper-acute heat stress based<br />on temperature-humidity index (THI).Vitamin C was injected intramuscularly on days 0, 1,<br />3 and 5.Blood samples were collected from the jugular vein on days 0. 1, 3, 5, and 7. Glucose,<br />cortisol, cholesterol, triglycerides and blood components were measured and evaluated.<br />Results were analyzed using statistical software SPSS (version 16). RESULTS: The results<br />showed that vitamin C injection has a significant effect on serum cortisol, glucose, hematocrit<br />and white blood cells (p<0.05). Vitamin C injection has lowering effects on serum cortisol<br />and glucose during heat stress. Mechanism for attenuating the levels of cortisol and glucose<br />by vitamin C is not well known. However, it may be done by decrease in cortisol synthesis or<br />degradation. Increased hematocrit provided sufficient water to cool the body through<br />perspiration. CONCLUSIONS: The present study probably shows a beneficial effect of<br />injection of vitamin C on adaptation mechanisms against of heat-stressed sheep.<br /> زمینه مطالعه: استرس گرمایی می تواند سلامت و کارایی گوسفندان را تحت تأثیر قرار دهد. پژوهشگران روشهای مختلفی را برای پیشگیری از اثـرات مضر استرس گرمایی مورد بررسی قرار داده اند. هدف: در این تحقیق تأثیر تزریق ویتامین C در شرایط استرس گرمائی شدید بر برخی پـارامتـرهـای بیـوشیمیـایـی خـون گـوسفنـدان، گلبـولهـای قـرمـز خون(RBC)، هموگلوبین(Hb)، هماتوکریت )HCT( و گلبولهای سفید خون)WBC(مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: هشت راس گوسفند نر سالم در محدوده وزنی kg(17/3±75/28) و سنی یکسان(1±5 ماه)در این مطالعه وارد شدند.این گوسفندان به دو گروه مساوی تقسیم شدند. هر دو گروه بر اساس معیار دما–رطوبت (THI) در محیطی با استرس گرمایی فوق حاد قرار گرفتند. به گروه شاهد میزان mL4 آب مقطر و به گروه تیمار، mg20 ویتامین C به ازای هر کیلو گرم وزن بدن در پنج روز متوالی آزمایش به صورت عضلانی تزریق شد. نمونههای خون از ورید وداج در روزهای 7،5،3،1،0 جمع آوری شد. مقادیر گلوکز،کورتیزول،کلسترول،تری گلیسرید و اجزای خونی اندازه گیری و ارزیابی شدند.دادهها با استفاده از نرم افزار آماری )SPSSنسخه 16) آنالیز شد. نتایج: نتایج نشان داد که تزریق ویتامین C بر میزان کورتیزول، گلوکز، هماتوکریت وگلبولهای سفید اثر معنی داری دارد (05/0 p<.) تزریق ویتامین C اثر کاهنده بر میزان کورتیزول و گلوکز در هنگام استرس گرمایی دارد. مکانیسم کاهش میزان کورتیزول و گلوکز توسط ویتامین C به خوبی مشخص نیست. اما ممکن است با کاهش سنتز و یا تخریب کورتیزول صورت گیرد. در عین حال، افزایش هماتوکریت موجب می شود تا آب مورد نیاز برای خنک سازی بدن از طریق تعریق فراهم شود. نتیجه گیری نهایی: مطالعه حاضر احتمالاً اثر سودمند تزریق ویتامین C را بر مکانیسمهای سازگاری گوسفند در برابر تنش گرمائی نشان می دهد.
https://jvr.ut.ac.ir/article_36715_ceb10b40844cba578ce25d1c8047186f.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252569120140321Acomparison of the effects of commercial prebiotic (safmannan®, biomos
® and fermacto®) on performance, egg quality and antibody
titer of Avian Influenza and Newcastle disease in laying hensمقایسه اثرات پریبیوتیکهای تجاری (ساف مانان، Bio-MOS و فرمکتو) بر عملکرد، صفات کیفی تخممرغ و تیتر آنتی بادی آنفولانزا و نیوکاسل در مرغهای تخمگذار79843501710.22059/jvr.2014.35017FAمحمدشهیرگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی دانشگاه زنجان، زنجان–ایرانمریمشریفیگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی دانشگاه زنجان، زنجان–ایرانامیدافسریانگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی دانشگاه زنجان، زنجان–ایرانسید سعیدموسویگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی دانشگاه زنجان، زنجان–ایرانJournal Article20130701BACKGROUND: Effects of different sources of prebiotic on performance and immune<br />response in laying hens were evaluated in this study. OBJECTIVES:The aim of this experiment<br />was to compare the effects of commercial prebiotics on performance, egg quality and<br />antibody titer against Newcastle disease (ND) and Avian Influenza (AI) in laying hens.<br />METHODS:The experiment was performed for 11 weeks (from 33 to 44 weeks of age) on 240<br />laying hens (the LSL strain), in a completely randomized design with 4 treatments, and 5<br />replicate for each treatment and 12 birds for each replicate. Treatments were: 1) control; 2)<br />control +Safmannan®; 3) control +Bio-Mos® and 4) control +Fermacto®. RESULTS: The<br />results showed that feed intake, feed conversion ratio and egg production percentage were not<br />affected by different sources of prebiotic. However, egg weight and egg mass were<br />significantly increased (p<0.05) by adding prebiotic, in comparison with control diet. Egg<br />specific gravity and shell thickness were increased (p<0.05) by prebiotic addition. The results<br />of experiment showed that antibody titers against AI and ND were significantly increased<br />(p<0.05) by prebiotics compared with control group. CONCLUSIONS:The results showed that<br />the effects of different sources of prebiotic on performance and immune response of laying<br />hen are similar. However, inclusion of prebiotic in the diet results in improvement of the<br />performance and antibody titer against Influenza and Newcastle.<br /> زمینه مطالعه: به منظور بررسی اثرات منابع مختلف پریبیوتیک بر عملکرد و پاسخهای ایمنی مرغهای تخمگذار این مطالعه انجام شده است. هدف: هدف از این مطالعه، مقایسه اثرات پریبیوتیکهای تجاری بر عملکرد، صفات کیفی تخممرغ و تیتر آنتیبادی آنفولانزا و نیوکاسل در مرغهای تخمگذار بوده است. روش کار: این آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 تیمار، شامل تیمار 1) جیره شاهد (فاقد پریبیوتیک)؛ تیمار 2) جیره شاهد+پریبیوتیک سافمانان؛ تیمار 3) جیره شاهد+پریبیوتیک Bio-MOS و تیمار 4) جیره شاهد+پری بیوتیک فرمکتو، و با 5 تکرار و نیز 12 قطعه مرغ در هر تکرار و در مجموع با 240 قطعه مرغ تخم گذار سویهی ( LSLتخم سفید) به مدت 11 هفته از سن 33 الی 44 هفتگی، انجام گردید. نتایج: نتایج نشان داد که افزودن پریبیوتیک به جیره غذایی مرغهای تخمگذار تأثیر معنیداری بر خوراک مصرفی، درصد تولید و ضریب تبدیل غذایی نـداشـت. در حـالـی که استفاده از پریبیوتیک در جیره غذایی میانگین وزن تخممرغ و توده تخممرغ را نسبت به گروه شاهد، به طور معنیداری (05/0p<) افزایش داد. استفاده از پریبیوتیک وزن پوسته، وزن مخصوص تخممرغ و ضخامت پوسته تخم را نسبت به گروه شاهد به طور معنیداری (05/0p<) افزایش داد. نتایج آزمایش نشان داد که استفاده از پریبیوتیک در جیرههای غذایی، تیتر آنتیبادی بر علیه آنفولانزا و نیوکاسل را نسبت به گروه شاهد به طور معنیداری افزایش (05/0p<) میدهد. نتیجهگیری نهایی: نتایج این آزمایش نشان داد که اثرات منابع مختلف پریبیوتیک بر عملکرد و پاسخ ایمنی مرغهای تخمگذار مشابه است. به هر حال، استفاده از پریبیوتیک در جیره غذایی، سبب بهبود عملکرد و پاسخ ایمنی پرنده در مواجهه با بیماریهای آنفلوآنزا و نیوکاسل میگردد.
https://jvr.ut.ac.ir/article_35017_b668038b8e0d8fae04f2903627fd6b02.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252569120140321Molecular investigation of banana shrimp (P. merguiensis) populations
from Persian Gulf and Oman sea using microsatellite markersبررسی ملکولی جمعیت میگوی موزی( P.merguiensis) در منطقه خلیج فارس و دریای عمان با استفاده ازنشانگرهای میکروساتلایت (ریزماهواره)85933671610.22059/jvr.2014.36716FAسعیدتمدنی جهرمیبخش ژنتیک، پژوهشکده اکولوژی خلیج فارس و دریای عمان، بندر عباس–ایرانسهرابرضوانی گیل کلاییبخش بیو تکنولوژی، موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، تهران–ایرانسید حسنقدیر نژادبخش ارزیابی ذخایر، مرکز تحقیقات ذخایر آبزیان داخلی کشور ، گرگان –ایراناحمدغروقیبخش بیو تکنولوژی، موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، تهران–ایرانمریمطلاگروه شیلات، دانشگاه آزاد اسلامی واحد قشم، قشم–ایرانمحمد رضاصادقیبخش ژنتیک، پژوهشکده اکولوژی خلیج فارس و دریای عمان، بندر عباس–ایرانJournal Article20130806BACKGROUND: Molecular investigation of important commercial shrimp species is one<br />of the main goals to find out the pure populations and brood stocking of marine resources.<br />OBJECTIVES: The purpose of the present study was to study the population of P. merguiensis<br />and determining the extent of genetic diversity of this species. METHODS: Samples were<br />collected from three major distribution areas in the Persian Gulf and Oman Sea. Molecular<br />investigation was carried out using microsatellite markers. RESULTS: Only five out of the<br />eight primers of P. merguiensis produced good amplified PCR products with fixed annealing<br />temperature. The rest of the primers were either not easily amplified or produced nonspecific<br />bands. Seven alleles were found to be unique to each of the three populations of P.merguiensis.<br />Occurrences of heterozygosity deficiency were found at most loci. These heterozygosity<br />deficiencies in observed heterozygosity in comparison to expected heterozygosity may be<br />due to inbreeding, genetic drift and consequences of illegal overharvesting of P. merguiensis<br />in the studied areas as well. Deviation from Hardy-Weinberg Equilibrium in both studied<br />species was significant in most microsatellite loci (p<0.001). We observed deviation from<br />HWE in most loci with hetrozygosity deficits. The genetic variation results showed that the<br />pairwise Fst values were significant between studied populations. The assignment test<br />revealed high gene flow between Hormoz and Jask and restricted genetic flow between Guatr<br />and Hormoz populations. CONCLUSIONS: It seems that the changes in immigration patterns<br />of populations between Hormoz, Jask and Guatr areas depend on the influence of Persian Gulf<br />currents or the life cycle of P. merguiensis in studied areas. Alternatively, the presence of<br />ecological barriers such as mangrove forests may result in restricted genetic flow between<br />Guatr and both Hormoz and Jask populations.<br /> زمینه مطالعه: شناسایی ژنتیکی ذخایر گونههای مهم و اقتصادی میگوهای منطقه خلیج فارس از اولویتهای مهم در جهت یافتن منابع طبیعی و بکر در جهت اطمینان از به گزینی و فاصله ژنتیکی بین جمعیتهامیباشد. هدف: در این پژوهش بررسی جمعیت و تعیین میزان تنوع ژنتیکی گونه میگوی موزی (Penaeus merguiensis) مورد مطالعه قرار گرفت . روش کار: نمونه برداری در 3 منطقه پراکنش این گونه ( بندرگواتر، اطراف جزیره هرمز و بندر جاسک به تعداد40 نمونه از هر منطقه در یک نوبت) انجام وبررسی ملکولی جمعیتهای مورد مطالعه با استفاده از نشانگرهای ملکولی ریزماهواره انجام گردید. نتایج: از مجموع 8 پرایمر مورد استفاده در این تحقیق فقط 5 پرایمر قادر به تولید محصول PCR مناسب گردیدند. مجموعا 7 آلل اختصاصی در سه جمعیت مورد مطالعه یافت شد . میزان هتروزیگوسیتی مشاهده شده در اغلب موارد کمتر از هتروزیگوسیتی قابل انتظاربودند. بررسی تعادلهاردی واینبرگ نشان داد که اکثر جایگاههای ژنی مورد مطالعه خارج از تعادل بودند. حداکثر میزان (F- statistic) Fst بر اساس فراوانی آللها( 088)/ بین نمونههای مناطق هرمز و گواتر که دارای کمترین جریان ژنی بودند (580/2)Number of migrants=و حداقل آن (016)/ بین مناطق هرمز و جاسک که دارای بیشترین جریان ژنی بودند(733/15Nm=) دیده شد. نتیجه گیری نهایی: از نتایج حاصل استنباط میگردد که مناطق هرمز و گواتر از تمایز ژنتیکی متوسط با جریان ژنی کمتری نسبت به دو منطقه هرمز و جاسک برخوردار میباشد. این درجه از تمایز ژنتیکی را میتوان به اثر فاکتورهایی از قبیل ساختار هیدرو داینامیک منطقه (جریانهای دریایی) بین منطقه تنگه هرمز و گواتر، وجود جریان گردابی در خلیج عمان ،الگوی حرکتی مولدین در زمان تخمریزی و همچنین وجود جنگلهای انبوه حرا به عنوان یکی از مهمترین مناطق نوزاد گاهی ارتباط داد.
https://jvr.ut.ac.ir/article_36716_bd0d22922c2b7f9557450ef37c64dd7b.pdfدانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252569120140321Comparison of the effect of Astaxanthin and Dunaliella salina algae on
skin carotenoid, lipid peroxidation and coloration of Heros severusمقایسه اثر آستاگزانتین و جلبک دونالیلا سالینا (Dunaliella salina ) بر میزان کاروتنوئید پوست، پراکسیداسیون لیپیدها و رنگ ماهی سورم (Heros serverus)951023671710.22059/jvr.2014.36717FAمجتبیعلیشاهیگروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز–ایرانمسعودکرمی فردانش آموخته، دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز–ایرانمهرزادمصباحگروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز–ایرانمهدیزارعیگروه بهداشت مواد غذایی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز–ایرانJournal Article20120825BACKGROUND: Microalgae Dunaliella salina is a national source of carotenoids which<br />can be used in aquaculture, meanwhile synthetic Astaxanthin is very expensive for use in<br />aquaculture and several attempts have been made to find alternatives for Astaxanthin.<br />OBJECTIVES: The purpose of this study is to investigate the effect of oral administration of<br />Astaxanthin and D.salina on skin carotenoid level, skin and fins coloration as well as lipid<br />peroxidation of muscles in H.severus. METHODS: One hundred and thirty five H.severus<br />weighing 27±0.5g were randomly divided to three groups in triplicate: Groups 1 (G1) was fed<br />with basal diet, group 2 (G2) and group 3 (G3) were fed with basal diet supplemented with<br />200 mg kg-1 D.salina or Astaxanthin respectively. After 6 weeks, digital photo were taken<br />from 15 fishes of each group and skin and muscles samples were taken after euthanasia. Skin<br />beta carotene rate, lipid peroxidation of muscle (based on Malondialdehyde activity) as well<br />as skin and fins coloration pattern (a*, b*, Hue, L* and Chroma) were compared among<br />groups. RESULTS: Skin beta-carotene rate significantly increased in G2 and G3 compare to<br />G1 but, Lipid peroxidation rate were decreased in G2 and G3 compare to control (p<0.05).<br />Although some improvement in color quality were observed in trunk area, there was no<br />significant difference in color indicators among the groups (p>0.05). In the fin areas a* value<br />significantly increased in G2 and G3 compare to control also Hue and b* value significantly<br />decreased in G2 and G3 compare to control (p<0.05). Chroma significantly increased in G3<br />compared with other (p<0.05). No significant difference were observed in L* between the<br />groups (p>0.05). CONCLUSIONS:Although the effect of Astaxanthin on skin carotenoid level<br />and skin and fins coloration was better compared with D. salina. However, because of<br />reasonable price, wide availability and the production of Dunaliella salina, it can be used as<br />an alternative for Astaxanthin.<br /> زمینـه مطالعه: محققین از دیرباز به دنبال جایگزینهای مناسبی برای رنگ دانههای صناعی مانند آستاگزانتین بودهاند. هدف: لذا در این تحقیق اثر تجویز خوراکی آستاگزانتین و جلبک دونالیلا سالینا بر میزان بتاکاروتن پوست، رنگ پوست و بالهها و میزان پراکسیداسیون لیپیدهای عضله ماهی سورم (H.serverus) مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: به این منظور تعداد 135 قطعه ماهی با وزن ( g 5/0± 27) به 3 تیمار در 3 تکرار تقسیم شدند: تیمار اول با غذای معمولی (1)G و دو تیمار دیگر به ترتیب با mg/kg 200 جلبک دونالیلا )2(G و mg/kg200 آستاگزانتین )3(G تغذیه شدند. بعد از 6 هفته تغذیه از ماهیهای هر تیمار عکس دیجیتال، نمونه پوست و عضله تهیه گردید. میزان بتاکاروتن پوست و (مالوندیآلدئید) MDA عضله و نیز شاخصهای رنگ Hue, b*,a*,L*( و )Chroma بین تیمارها مقایسه گردیدند. نتایج: میزان بتاکاروتن در تیمارهای 3Gو 2G نسبت به 1G افزایش معنیداری را نشان داد (05/0.)p< میزان پراکسیداسیون لیپیدی در تیمار 2G و 3G کاهش معنیداری نسبت به تمیار شاهد نشان داد (05/0)p<. در ناحیه تنه اگرچه بعضی از شاخصهای رنگ بهبود یافت ولی تفاوت معنیداری در بین تیمارها مشاهده نشد (05/0.)p> در ناحیه بالهها شاخصهای a* و Hue در تیمارهای 2G و 3G به ترتیب افزایش و کاهش معنیداری نسبت به تیمار 1G داشتند (05/0.)p< شاخص b* در تیمارهای 2G و 3G کاهش معنی داری نسبت به تیمار 1G را نشان داد (05/0.)p< شاخص Chroma در تیمار 3G افزایش معنیداری نسبت به دو تیمار دیگر نشان داد (05/0.)p< شاخص L* در بین تیمارها تفاوت معنیداری را نشان نداد (05/0)p>. نتیجهگیرینهایی: طبق نتایج اگرچه تأثیر آستاگزانتین بر میزان بتاکاروتن و رنگ پوست بیشتر از جلبک دونالیلا میباشد، ولی با توجه به قیمت مناسبتر، در دسترس بودن و امکان تولید وسیع، از این جلبک میتوان به عنوان یک جایگزین مناسب برای آستاگزانتین استفاده نمود.
https://jvr.ut.ac.ir/article_36717_036cfc39da6d12ce558591865c0f9357.pdf