دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558320031023-مطالعه الگوی پروتئینی پاستورلامولتوسیدا جدا شده از طیور و مقایسه حدث پروتئین تیپ های شناسایی شده در موش11904FAدکتر احمدرضاجباریدکتر مهدی وصفیمرندیدکتر عزیزسهاریJournal Article19700101Objective: Detennination and classification of Pasteurella multocida isolates from poultry in Mazandaran province, study of cross¬protection and virulence among different protein types in mouse. Samples: Eighteen Pasteurella multocida isolates obtained from poultry during 10 years (1988-1998) from Mazandaran province. Procedure: Twenty five to thirty /lg of bacterial protein was electrophoresed in a discontinuous polyacrylamide gel electrophoresis system. The concentration of acrylamide in resolving and stacking gels were 12% and 4.5% respectively. Minimum lethal dose of each protein type was determined by IP injection of several bacterial dilutions to groups (n= 3) of Balb/c mice. To study the cross- protection, four groups of 10 mice were immunized with vaccinal strain. The immunized mice together with control groups were challenged with homologous and heterologous protein type isolates.
Results: The electrophoretic pattern of the isolates contained over 30 polypeptide bands ranging from 24 to 174 kda. The overall
. protein pattern of the isolates were similar. The main difference was in the position of a major protein band, which is known as protein H. The position of this band was presented in 38,36.5 and 34 kda. Based on this difference the isolates were classified as protein types I, II and III respectively. Immunization of mice with the vaccinal strain (protein type I) protected the animals against homologous challenge.
Conclusion: According to results of this study, preparation of a polyvalent vaccine containing different protein types are suggested to prevent fowl cholera in Mazandaran province. J. Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 58,3: 197-201, 2003.هدف : تعیین ویژگی الگوی پروتئینی و طبقهبندی نمونههای پاستورلا مولتوسیدا جدا شده از طیور استان مازندران، بررسی ایمنیت متقاطع و نیز مقایسه حدت پروتئین تیپهای شناسایی شده در مدل موشی.
نمونهها: تعداد 18 نمونه پاستورلا مولتوسیدا جدا شده از طیور استان مازندران که در طی ده سال (1388-1368) در موسسه رازی جدا شدهاند.
روش : مقدار 30-25 میکروگرم پروتئین خام تهیه شده از جدایهها در سیستم ناپیوسته در ژل سدیم دو دسیل سولفات پلی آکریل آمید الکتروفورز گردید. غلظت آکریل آمید در ژل جدا کننده 5/12 درصد و در ژل متراکم کننده 5/4 درصد بود. حداقل دوز کشنده هر تیپ پروتئینی با تزریق رقتهای مختلف باکتری پاستورلا مولتوسیدا به گروههای سه تایی موش از طریق داخل صفاقی تعیین گردید. چهار گروه دهتایی موش ایمن شده با سویه واکسینال به همراه چهار گروه دهتایی به عنوان کنترل برای بررسی ایمنی متقاطع با سایر تیپهای پروتئینی مورد استفاده قرار گرفت.
نتایج : بیش از 30 باند پلی پپتیدی در فاصله بین 24 تا 174 کیلو دالتون مشاهده شد. شکل کلی الگوهای پروتئینی جدایهها بسیار به هم شباهت داشت. اختلاف عمده بین آنها در محل قرار گرفتن یکی از باندهای اصلی موسوم به پروتئین H بود. این باند در جدایههای مختلف در سه موقعیت 38، 5/36 و 34 کیلو دالتون قرار داشت که بر همین اساس جدایهها را در سه پروتئین تیپ (III , II , I) جای داد. ایمنسازی گروههای موش با سویه واکسینال (پروتئین تیپ I) توانست آنها را در مقابل چالش با پروتئین تیپ همنوع (همولوگ) حفاظت نماید.
نتیجهگیری : بر اساس یافتههای این مطالعه تهیه یک واکسن پلی والان متشکل از هر سه پروتئین تیپ جهت پیشگیری از وبای مرغان در این منطقه پیشنهاد میگردد.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558320031023-بررسی میزان آلودگی پنیرهای محلی تازه به میکروبهای بروسلا در شهرستان سراب و حومه11905FAدکتر جعفراکبرمهرJournal Article19700101Objective: Detennination the incidence of Brucella organisms in fresh cheese.
Design: Cross sectional observation.
Procedure: A total 1 000 cheese samples were collected from Sarab and its rural area for a period of one year from September 1999 to
September 2000. All samples were examined by bacteriological and biochemical examination.
Staistical analysis: Use of desecriptive statistic and histogram to indicate the distribution of contamination.
Results: Overall, Brucella organisms were isolated from 22 samples (%2.2) seven of which (%0.7) were Brucella melitensis and the
rest (%1.5) were Brucella abortus. The rates of contamination of cheese samples with Brucella abortus in different seasons autumn, winter, spring and summer were: %1.81, %0.69, %1.87 , %1.74 and for Brucella melitensis were: %0.60, %0.69, %0.62, and %0.87 respectively.
Conclusion: The main sources of human brucellosis for the general population are dairy products prepared from raw or unpasteurized
milk. The milk of infected animals may contain large numbers of organisms which become concentrated in dairy products such as fresh cheese. J. Fac. VeL Med. Univ. Tehran. 58, 3: 203-206, 2003هدف : تعیین میزان آلودگی پنیرهای تازه به میکروبهای بروسلا.
طرح : مشاهده مقطعی.
روش : هزار نمونه پنیر طی مدت یکسال از تاریخ 1/7/78 لغایت 1/7/79 از شهرستان سراب و روستاهای اطراف آن جمع آوری گردید. سپس نمونهها از نظر باکتریولوژیکی و بیوشیمیایی مورد آزمایش قرار گرفتند.
تجزیه و تحلیل آماری: استفاده از آمار توصیفی و نمودار هیستوگرام جهت نشان دادن پراکندگی آلودگی.
نتایج : از کل نمونههای مورد آزمایش 22 نمونه (2/2 درصد) آلودگی به گونههای مختلف بروسلا را نشان داد که از این تعداد از 7 نمونه (7/0 درصد) بروسلا ملی تنسیس و 15 نمونه (5/1 درصد) بروسلا ابورتوس جدا گردید. همچنین در این بررسی وقوع فصلی آلودگی نمونهها نیز مورد مطالعه قرار گرفت که میزان آلودگی نمونهها به بروسلا ابورتوس در فصول مختلف پاییز، زمستان، بهار، تابستان به ترتیب : 81/1 درصد، 69/0 درصد 87/1 درصد و 74/1 درصد و درمورد بروسلا ملی تنسیس نیز به ترتیب : 60/0 درصد 69/0 درصد، 62/0 درصد و 87/0 درصد تعیین گردید.
نتیجهگیری : فرآوردههای شیر غیر پاستوریزه به عنوان یکی از عمدهترین منابع آلودگی بروسلوز انسانی محسوب میشوند. شیر حیوانات آلوده حاوی مقدار زیادی میکروارگانیسم بیماریزا است که در صورت عدم پاستوریزاسیون، عامل بیماری به سایر فراوردههای لبنی بویژه پنیر انتقال مییابد.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558320031023-بررسی کالبدشناسی کانالهای داخل جسم غاری و نحوه ارتباط آنها در اندام جفتگیری گاومیش نر بالغ11906FAدکتر محمدعلی ابراهیمیسعادتلودکتر غفاراردلانیJournal Article19700101Objective: To determine direction, number and relation of corpus cavernosum's canals with each other and cavernous spaces in buffalo.
Samples: Twenty mature buffalo's penis.
Procedure: Injection of colored plastic material to corpus cavernosum's canals in the proximal part of penis in order to study the route and relation of canals after dissolving soft tissues in acid. Results: There is a single canal that courses distally in the dorsal and proximal part of the corpus cavernosum penis to the sigmoid flexure, where it is connected by anastomoses to two ventrolateral canals, one on each sides of urethral groove. These canals extend from sigmoid flexure to the distal end and their accessory branches lead to cavernous spaces.
Conclusion: Presence of these canals along the penis explain fast erection in these animals' penis. J. Fac. Vet. Met/. Univ. Tehran. 58,3: 207-210, 2003هدف : مطالعه مسیر و تعداد کانالهای داخل جسم غاری و ارتباط آنها با هم و با فضاهای غاری.
نمونهها: بیست اندام جفتگیری گاومیش نر بالغ.
روش : از انتهای قطع شده آلت تناسلی، به داخل کانالهای جسم غاری و مواد رنگی پلاستیکی نظیر لاتکس و رزین رودوپاس تزریق گردید و بعد از هضم بافتهای نرم در اسید مسیر این کانالها و نحوه ارتباط آنها مورد مطالعه قرار گرفت.
نتایج : تعداد این مجاری در ناحیه ابتدایی بدنه آلت تناسلی یکی بوده که به نام مجرای پشتی آلت تناسلی نامیده میشود. این مجرا به طور واضح تا قبل از خم S شکل در قسمت پشتی آلت تناسلی آلت تناسلی ادامه پیدا میکند و توسط مجازی ریز خون فضاهای غاری این ناحیه را تامین خواهد کرد ولی بعد از آن کم کم محو شده و جای خود را به دو مجرای شکمی – جانبی میدهد. بعد از خم S شکل فقط مجاری شکمی – جانبی در طول آلت تناسلی به طور واضح دیده میشوند که در طرفین شیار پیشابراهی به سمت جلو ادامه پیدا میکنند. در بخش آزاد آلت تناسلی این مجاری شکمی – انبی هر کدام به دو یا سه شاخه طولی تقسیم شده که یکی از آنها تا انتهای آلت کشیده میشود.
نتیجهگیری: وجود این کانالها به صورت واضح در طول آلت تناسلی و ارتباط زیاد اینها با فضاهای غاری کوچک توجیه کننده نعوظ سریع در این حیوان است.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558320031023-بررسی تغییرات لیپیدها، لیپوپروتئینها و بتا - هیدروکسی بوتیرات سرم خون بز در اواخر دوران آبستنی، زمان زایمان و اوایل دوران شیردهی11907FAدکتر سعیدنظیفیدکتر مهدیصائبدکتر سکینهاسدزادهJournal Article19700101Objective: To determine the concentrations of serum lipids, lipoproteins and - hydroxybutyrate in Iranian native goats in late pregnancy, at parturition and during the post - parturition period. Design: Quasi - experimental time series single group design.
Animals: Fifteen pregnant Iranian native goats without records of twining.
Procedure: Blood samples were taken from the jugular vein of 15 Iranian native goats during 8 weeks pre-partum, at parturition and 8 weeks post-partum. The measured parameters were cholesterol, triglyceride, total lipid, high density lipoprotein (HDL), low density lipoprotein (LDL), very low density lipoprotein (VLDL) and ? ¬hydroxybutyrate.
Statistical analysis: The data were analysed by repeated measure of analysis of variance (Time series). All values were expressed as mean± standard error with P< 0.05.
Results: Pregnancy had a significant effect (P<0.05) on the serum cholesterol, triglyceride, VLDL- cholesterol and LDL-cholesterol of the Iranian native goats, as with progression in the pregnancy period there was an increase in the cholesterol and LDL- cholesterol
concentrations and a decrease in the triglyceride and VLDL¬
cholesterol concentrations. Lactation had a significant effect on the serum lipids and lipoproteins of Iranian native goats as with progression in the lactation period there was an increase in the cholesterol, triglyceride, LDL- cholesterol and VLDL- cholesterol concentrations.
Conclusion: During the periparturient period of Iranian native goats, variations of serum lipids and lipoproteins should be taken into consideration in reaching a more precise diagnosis of metabolic diseases. In these times, the variations of serum ? -hydroxybutyrate were not significant and hence neglectable in assessing the disease
state. J. Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 58, 3: 211-215, 2003هدف : بررسی تغییرات چربیها، لیپوپروتیئنها و بتا هیدروکسی بوتیرات سرم خون بز در اواخر دوران آبستنی ، زمان زایمان و اوایل دور شیر دهی
طرح: طرح شبه آزمایشی از نوع تک گروهی سری های زمانی
حیوانات: پانزده راس بز ماده از نژاد آمیخته ایرانی ، آبستن ، بدون سابقه دو قلوزایی .
روش : از 8 هفته پیش از زایمان تا 8 هفته پس از زایمان ، هر هفته در یک روز مشخص از ورید و داج بزها خونگیری به عمل می آمد. در سرم بزهای مورد مطالعه ، کلسترول ، تری گلسیرید ، لیپید تام، HDL - کلسترول LDL – کلسترول VLDL – کلسترول و بتا هیدروکسی بوتیرات مورد سنجش قرار گرفتند.
تجزیه و تحلیل آماری: برای پی بردن به اختلاف معنی دار هر پارامتر در هفته های مختلف نمونه گیری (پیش از زایمان و پس ازآن) از آزمون Repeated measureof analysis of variance (Time series) استفاده شد. تمام مقادیر به صورت میانگین ± خطای استاندارد در سطح (05/0 >P) بیان شدند.
نتایج: میزان کلسترول ، تری گلسیرید ، LDL- کلسترول و VLDL – کلسترول تغیرات معنی داری را در هفته های پیش و پس از زایمان نشان دادند. (05/0 >P) میزان لیپید تام، HDL - کلسترول و بتا هیدروکسی بوتیریک اسید تغییرات معنی داری را نشان ندادند(05/0 >P) . میزان کلسترول در طول هفته های پیش از زایمان و هفته های پس از زایمان روند افزایش معنی داری را نشان داد. میزان تری گلیسیرید در خلال هفته های پس از زایمان روند افزایشی را نشان داد. میزان LDL- کلسترول در خلال هفته های پیش و پس از زایمان روند افزایشی معنی داری را نشان داد. میزان VLDL – کلسترول در خلال هفته های پیش از زایمان تا زمان زایمان روند کاهش و در هفته های پس از زایمان روند افزایشی داشت.
نتیجه گیری : درهفته های قبل وبعد از زایمان باید به تغییرات چربیها و لیپوپروتئینهای سرم خون بز توجه داشت و از آنها در جهت دستیابی به تشخیص دقیقتر بیماریهای متابولیک استفاده کرد. در این زمان ، تغییرات بتا هیدروکسی بوتیرات سرم معنی دار و قابل اعتنا نمی باشد.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558320031023-تکنیک دید جراحی ایجاد همدهانی در سر پستانک گاو شیری11908FAدکتر مصطفی دارستانیفراهانیدکتر سید مهدیقمصریJournal Article19700101Objective: Usually sever and progressed lesions in distal end of teat results to economic losses due to inability of milking of affected quarter, increase possibility risk of mastitis and early culling. The new technique of anastomosis between affected and its normal neighboring teats can be an alternative surgical method to prevention of lost of quarter lactation and subsequent adverse effects on mammary gland parenchyma and early culling from milking herds. Design: Descriptive study.
Animals: Five healthy, non-pregnant Holstein cows. Procedure: The rear teats were prepared for aseptic surgery. The left teats (1/3 of distal portion) were amputated horizontally, and
full-thichness elliptical incisions were induced in 1/3 of proximal of the right teats from the base, in medial aspect. Anastomosis between amputated and neighboring teats was completed with two rows of sutures, simple interrupted in mucosal layer and interrupted horizontal mattress in intermediate and skin layers with polyglactin 910 (Coated Vicryl), sized 3-0 and 2-0, respectively.
Results: Healing process during the study (45 days) was very good, without any milk leakage or fistula formation.No clinical sign of mastitis was observed and from milk samples of anastomated teats no bacteria was isolated in culture. Milking with machine after removal of skin sutures was done without any difficulty. There was no considerable difference in total milk volume of rear quarters after anastomosis in comparison with before surgery. Milking time of the anastomated quarters was a little more than before anastomosis. Conclusion: According to the clinical findings of this study, it could be concluded that the introduced new technique of teat anastomosis could be performed in severe and progressed lesions in distal end of teat in dairy cattle to maintain total capacity of milk production of cow. J. Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 58,3: 217¬222, 2003.هدف : معمولا ضایعات شدید و پیشرفته قسمت انتهایی سر پستانک به دلیل عدم امکان دوشش کارتیه مبتلا، افزایش خطر ورم پستان و حذف زود هنگام دام منجر به خسارات اقتصادی میگردد تکنیک جدید ایجاد همدهانی بین سر پستانک مبتلا با سرپستانک سالم کناری جهت جلوگیری از دست رفتن ظرفیت تولید شیر یک کارتیه و اثرات زیانبار متعاقب آن بر بافت غده پستان و حذف زود هنگام دام از گلههای شیری میتواند یک روش جراحی جایگزین باشد.
طرح : مطالعه توصیفی.
حیوانات: پنج راس گاو هلشتاین شیروار غیر آبستن.
روش : پس از انجام مقدمات لازم، قسمت یک سوم انتهایی سر پستانکهای چپ عقب به صورت عرضی اریب با اسکالپل بریده شد و پس از ایجاد یک برش طولی قاچ خربزهای بر روی سطح میانی سرپستانکهای راست عقب، دو سر پستانک در دو لایه با الگوی ساده تک برای لایه مخاطی و الگوی تشکی افقی برای پوست و لایه میانی (ماهیچهای)، به ترتیب با نخ بخیه 0-3 و 0-2 از جنس پلی گلاکتین 910 (ویکریل) بخیه شدند. گاوها تا 45 روز تحت نظر بودند و در نهایت محل ایجاد همدهانی به روش جراحی برداشت و گاوها به کشتارگاه اعزام شدند.
نتایج : بر اساس انجام کشتهای باکتری شناسی از نمونههای شیر اخذ شده از سر پستانک مشترک بین کارتیههای عقب، هیچ گونه ورم پستانی بروز نکرد و مشکلی از بابت تخلیه شیر توسط دستگاه شیر دوش مشاهده نشد و در حجم شیر کارتیههای عقب (نسبت به قبل از عمل)، تغییر قابل ملاحظهای دیده نشد ولی از لحاظ شیر دوشی، زمان مورد نیاز اندکی بیشتر از زمان تخلیه هر کارتیه به طور جداگانه بود. در مدت تحقیق هیچ گونه فیستولی در محل پیوندها رخ نداد و در زمان برداشت محل همدهانی بین سرپستانکها، نشانهای از ضایعات گرانولوماتوز مشاهده نشد.
نتیجهگیری : با توجه به یافتههای بالینی در این تحقیق نتیجهگیری میشود که این تکنیک را میتوان به عنوان یک روش جایگزین در درمان ضایعات شدیدو پیشرفته انتهای سرپستانک گاو شیری که موقعیت تشریحی سرپستانکها اجازه انجام این روش را میدهند. توصیه نمود.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558320031023-مقاومت آنتی بیوتیکی برخی عوامل باکتریایی متداول جوجه های گوشتی در مرغداریهای اطراف شیراز11909FAکتر حمیدرجائیاندکتر رویافیروزیجعفرجلاییدکتر فرید حیدریدزفولیJournal Article19700101Objectives: The aim of this research was to examine the extent of antibiotic resistance among bacterial isolates from unhealthy broiler chickens in Shiraz area.
Animals: two hundred broiler chickens.
Procedure: First, bacterial agents were isolated from chickens. After identification, their drug resistance pattern was studied using impregnated filter paper disc diffusion method.
Statistic analysis: Descriptive study.
Results: Eschirichia coli, Salmonella and Staphylococcus aureus were isolated with incidence rates of 82, 16.5, and 1.5%, respectively. Among antibiotics used in the antibiogram (penicillin G, ampicillin, gentamicin, furazolidone, chloramphenicol, tylosin, enrofloxacin, tetracycline, lincospectin, flumequine, and erythromycin), the highest and the lowest rate of drug resistance were shown to be against penicillin G and gentamicin, respectively. In addition, Eschirichia coli exhibited a higher degree of antibiotic resistance compared with the other two microorganisms. Moreover, all the bacterial isolates were resistant to at least one antibiotic, and 12%
of coliforms were sensitive to one antibiotic. Salmonella isolates were sensitive to 3, but resistant to 8 antibiotics. Staphylococci showed sensitivity to 6, but resistance to 5 antimicrobial agents. Conclusion: Results of the present study indicate a high incidence of antibiotic resistance among bacterial agents isolated from chickens
which can be attributed to the incorrect use of antibiotics in poultry industry. J. Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 58, 3: 223-226, 2003هدف : از انجام مطالعه حاضر بررسی میزان فراوانی این پدیده در میان باکتریهای جدا شده از لاشه مرضی جوجههای گوشتی میباشد.
حیوانات: دویست قطعه جوجه گوشتی.
روش: دراین تحقیق، ابتدا عوامل باکتریایی عفونتها در 200 قطعه جوجه گوشتی واحدهای پرورش اطراف شیراز جدا و شناسایی گردیدند و سپس با کاربرد روش انتشار از دیسک، میزان مقاومت دارویی این عوامل نسبت به تعداد از آنتی بیوتیکهای مورد استفاده در صنعت طیور تعیین شد.
تجزیه و تحلیل اماری: مطالعه توصیفی.
نتایج : عوامل عمده جدا شده شامل اشریشیاکلی (82 درصد)، سالمونلا (5/16 درصد) و استافیلوکوکوس (5/1 درصد) بود. پنی سیلین، آموکسی سیلین، جنتامایسین، انروفلوکساسین، تایلوزین، کلرامفنیلکل، فورازولیدون، تتراسایکلین، لینکواسپکتین، فلومکوئین واریترومایسین آنتی بیوتیکهایی بودند که آزمایش حساسیت آنتی بیوتیکی در مورد شان انجام گردید. نتایج به دست آمده از این بررسی نشان میدهد که عوامل باکتریایی جدا شده بیشترین میزان مقاومت را نسبت به پنی سیلین و کگمترین میزان مقاومت را نسبت به جنتامایسین نشان دادهاند. همچنین اشریشیاکلی در مقایسه با دو عامل دیگر مقاومت دارویی بیشتری از خود بروز داد. تمام باکتریهای جدا شده حداقل به یک آنتی بیوتیک مقاوم و دوازده درصد از اشریشیاکلی جدا شده تنها به یک آنتی بیوتیک حساس بودند تمام نمونههای سالمونلا حداقل به سه آنتی بیوتیک حساس و حداکثر به هشت آنتی بیوتیک مقاوم بودند. سه نمونه استافیلوکوکوس جدا شده به شش آنتی بیوتیک حساس و در مقابل پنج آنتی بیوتیک مقاومت نشان دادند.
نتیجهگیری : یافتههای این تحقیق دلالت بر بالا بودن میزان مقاومت آنتی بیوتیکی در عوامل باکتریایی جدا شده از لاشه مرضی طیور دارد. این امر میتواند احتمالا به دلیل استفاده نادرست از آنتی بیوتیکها در صنعت مرغداری باشد.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558320031023-بررسی رشد کیست هیداتید اکینوکوکوس گرانولوزوس در حیوانات آزمایشگاهی11910FAدکتر عبدالهرفیعیپروفسور فیلیپکریگJournal Article19700101Objective: To investigate growth of Echinococcus granulosus protoscoleces in BALB/c mice and gerbils and their susceptibility for secondary cystic echinococcosis.
Design of study: Prospective experimental study.
Animals: Forty two BALB/c mice, fifty four gerbils and one rabbit were used.
Material and Methods: Echinococcus granulosus protoscoleces were aspirated aseptically from fertile sheep hydatid cysts of lungs and livers. Protoscoleces were checked under light microscope for motility to ensure viability prior to passage. BALB/c mice and
gerbils were inoculated interperitoneally. Each animal received approximately 2000 protoscoleces. A single rabbit was also injected
with about 200,000 protoscoleces. Animals were euthanized and investigated for the presence of proto scoleces or developing cysts. Results: By the second week post-infection (wpi), in both mice and gerbils, some white glistening masses of 2-3 mm in diameter
were visible in the abdominal cavity. At six wpi 6-8% of protoscoleces were viable. Over the course of infection (46 weeks) 38 mice (92%) were developed hydatid cysts. For gerbils the rate of cyst development after 72 wpi was 83.3% (45/54). The infected rabbit was euthanized at 56 wpi and 15 hydatid cysts were developed. Discussion: The development of granuloma (2-3mm) around protoscoleces after 2 wpi in both gerbils and mice indicated that a host cellular response was made to the parasite. Decreasing viability of proto scoleces indicates that they may be damaged by host immune system. According to our results mice and gerbils could be infected for secondary echinococcosis. Gerbils were shown to be superior to mice in terms of the development rate of fertile
cysts. J. Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 58, 3: 227-230, 2003هدف : ارزیابی موش BALB/c و ژربیل جهت ایجاد مرحله لاروی اکینوکوکوس کرانولوزوس و مقایسه این دو حیوان جهت ایجاد مرحله لا روی انگل.
طرح : مطالعه مداخلهای تجربی آیندهنگر.
حیوانات: چهل و دو موش BALB/c و پنجاه و چهار ژربیل و یکعدد خرگوش.
روش : پروتواسکولکس از کبد و ریه گوسفندان آلوده به کیست هیداتید تهیه شد و پس از اطمینان از زنده بودن 2/0 میلیلیتر مایع کیست هیداتید حاوی حدود 2000 پروتواکولکس از طریق داخل صفاقی به موش و ژربیل تلقیح شد. خرگوش به طریق مشابه و به تعداد تقریبی 200000 پروتواسکولکس آلوده شد پس از کشتن حیوانات با اتروباز کردن حفره شکمی تشکیل کیست مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج : تودههای اولیه تولید کیست به اندازه تقریبی 3-2 میلیلیتر اکثرا به صورت آزاد در حفره شکمی موش و ژربیل بعد از هفته دوم از آلودگی مشاهده شده است.
بعد از هفلته ششم آلودگی در تودههای تشکیل شده در حفره شکمی تقریبا 8-6 درصد پروتواسکولکسهای تزریق شده به حیوان هنوز زنده بودند. میزان آلودگی موش به کیست هیداتید بعد از 46 هفته 92 درصد در صورتی که در مقابل ژربیل تا 72 هفته بعد از تزریق پروتواسکولکس، میزان آلودگی 3/83 درصد را نشان داد. خرگوش مرد مطالعه پس از 54 هفته دارای 15 کیست هیداتید بود.
نتیجهگیری : تشکیل گراتولومای به اندازه 3-2 میلیمتر در اطراف پروتواسکولکسها در هفته دوم بعد از آلودگی در موش و ژربیل پاسخ سلولی میزبان به انگل میباشد. در عین حال عدم زنده بودن تعداد زیادی از پروتواسکولکسها احتمالا نشان دهنده تخریب این سلولها توسط سلولهای سیستم ایمنی در مراحل اولیه عفونت میباشد . ب اساس نتایج این مطالعه موش BALB/c و ژربیل حیوانات آزمایشگاهی مناسبی جهت تشکیل کیست هیداتید تجربی میباشند. از نظر تشکیل تعداد زیادتر کیست، موش حیوان مناسبتری است. در مقابل ژربیل حیوان مناسبتری جهت تشکیل کیستهای بزرگتر از نظر اندازه و کیست هیداتید ثانویه بارور میباشد.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558320031023-بررسی باکتریولوژیکی ادرار گاوهای ارجاعی به کشتارگاههای اطراف تهران11911FAدکتر فریدون نورمحمدزادهدکتر محمدرحیم حاجیحاجیکلاییدکتر تقی زهراییصالحیدکتر عبدالمحمد حسنیطباطباییJournal Article19700101Objective: Bacteriological study of urine in cattle at Tehran abattoirs. Animals: Four hundred five cattles.
Procodure: In 1998 a total of 405 urine samples were obtained from cattle slaughtered at Tehran abattoirs. Out of these 270 were from cows of above 2 years of age, 71 from heifers below 2 years of age and 64 from bulls.
Statistical analysis: Chi-square test.
Results: From 405 urine samples, 43 (10.6%) were positive. Group
of C. renale 9(20%) cases (8 C. renale and 1 C. pylosums), E. coli 20(46%), Staphylococcus sp 13 (30%), Streptococcus sp 1(2.3%), Alcaligenes faecalis 1(2.3%) and Flavobacterium sp 1(2.3%). Conclusions: The results obtained in this study showed there were significant changes between two different age-groups of cows using Chi-square analysis in urine examination. There was more contamination of urine in cows of above 2 years of age. The significant changes were observed between female and male cows below 2 years of age, but there were no significant changes in these animals above 2 years of age. J. Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 58, 3: 231-233, 2003.هدف : تعیین آلودگی باکتریایی ادرار گاوهای ارجاعی به کشتارگاههای اطراف تهران.
حیوانات: چهارصد و پنج راس.
روش : در سال 1377 با مراجعه به کشتارگاههای زیاران و قائم شهریار، نمونه ادرار 405 راس گاو جمعآوری گردید. از این تعداد 270 راس گاو ماده بالای دو سال و 71 راس زیر دو سال و 64 راس گاو نر بودند. نمونهها به بخش میکروب شناسی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران ارسال و از هر نمونه کشت به عمل آمد.
تجزیه و تحلیل آماری: با استفاده از آزمون مربع کای.
نتیجهگیری : با توجه به آزمایش ادرار و نتایج آماری در این مطالعه میتوان گفت که بین دو گروه سنی از گاوهای ماده اختلاف معنیداری وجود دارد و آلودگی ادرار در گاوهای ماده بالای دو سال سن بیشتر میباشد. همچنین آزمون مربع کای نشان داد که از نظر آلودگی ادرار به باکتریها بین گاوهای نر و ماده زیر دو سال اختلاف معنیداری وجود دارد ولی بین گاوهای نر و ماده بالای دو سال اختلاف معنیداری مشاهده نگردید.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558320031023-بهینه سازی تجویز خوراکی هورمون 17 آلفا - متیل تستوسترون به منظور نر سازی و عقیم سازی در ماهی قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss)11912FAدکتر فرهادامینیمهندس مریمطلاJournal Article19700101Objective: To optimize the dose and rout of administration of 170,¬methyltestosterone for masculinization and sterilization of rainbow
trout.
Animals: Rainbow trout, Oncorhynchus mykiss.
Procedure: Oral administration of 17o'-methyltestosterone in I 1
treatments as follows: in AI, A2, A6 and A 7 treatments 0.5, 1,2 and 3 ppm, respectively, all starting from active feeding of larvae for 60 days; in A3 and A8 treatments 1 and 3 ppm, respectively, both starting from active feeding of larvae for 90 days; in A4 and A9 treatments 1 and 3 ppm, respectively, starting two weeks after active feeding of larvae for 60 days; in A5 and Al 0 treatments 1 and 3 ppm, respectively, starting four weeks after active feeding of larvae for 60 days; and in A 11 treatment 30 ppm starting from active feeding of larvae for 120 days as well as control group with no hormonal treatment. Twenty fish from each treatment and control
groups were examined histologically at the age of 11 months to determine
the sex ratio including female, male, intersex and sterile fish.
Statistical analysis: Sex ratios and growth rates were analyzed
using chi square andANOVA, respectively and the mean survival
rates were comparal by student "t" test.
Results: In sample taken from Al treatment 100% of fish were
males. Other samples showed a variety of results (percentage of males is shown in brackets): A2 (90%), A6 (95%), A3 (80%), A4
(80%), A9 (68%), A7 (65%), A8 (50%), A5 (45%), AI0 (45%). In
A 11 treatment no males were found. All treatments adopted for masculinization except for A5 and A1O changed the sex ratio highly
significantly (P<O.OOI) in favor of males. In All treatment 90% of the examined fish were sterilized which was deviated from the control
group significantly (P<O.OO 1). No significant differences were detected
in growth of fisch taken from the treatment groups compared to the
control group.
Conclusion: According to histological evidence and statistical
analysis of data as well as considering the minimum usage of
hormone it can be concluded that the oral administration of
0.5 ppm 17a-methyltestosterone starting from active feeding of
rainbow trout larvae for 60 days was determined as to be the
optimum treatment. J. Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 58, 3: 235¬
240, 2003.هدف : یافتن کمترین و موثرترین مقدار هورمون 17 آلفا – متیل تستوسترون جهت نرسازی و عقیم سازی ماهی قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss).
حیوانات: ماهی قزل الای رنگین کمان.
روش : تجویز خوراکی هورمون 17 آلفا – متیل تستوسترون در 11 تیمار : A2-A1، A6 و A7 به ترتیب 3ppm , 2ppm, 1ppm, 0/5ppm از زمان شروع تغذیه فعال به مدت 60 روز، A3 و A8 به ترتیب 3ppm , 1ppm از زمان شروع تغذیه فعال به مدت 90 روز، A4 و A9 به ترتیب 3ppm , 1ppm از دو هفته بعد از شروع تغذیه فعال به مدت 60 روز، A5 و A10 به ترتیب 3ppm , 1ppm از چهار هفته بعد از شروع تغذیه فعال به مدت 60 روز و A11 به میزان 30ححئ از زمان شروع تغذیه فعال به مدت 120 روز در مقایسه با گروه شاهد (بدون تجویز هورمون)، سپس تهیه لامهای بافتشناسی ازغدد جنسی 20 عدد ماهی از هر گروه در سن 11 ماهگی و تعیین نسبتهای جنسی (نر، ماده، جنسیت بینابینی و عقیمی) در گروههای تیمار و شاهد.
تجزیه و تحلیل آماری: بررسی آماری نسبتهای جنسی و مقایسه میانگینهای میزان رشد ماهیا تیمارهای مختلف با گروه شاهد به ترتیب با استفاده از آزمون مربع کای و آنالیز واریانس و مقایسه میانگینهای بازماندگی با آزمون t.
نتایج: در نمونه تیمار A1، 100 درصد ماهیها نر بودند. در نمونههای دو تیمار A2 و A6 به ترتیب 90 درصد و 95 درصد ماهی نر مشاهده گردید. در نمونه هر یک از دو تیمار A3 و A4، 80 درصد ماهیها نر بودند. در نمونههای سه تیمار A9، A7 و A8 به ترتیب 68، 65 و 50 درصد و در نمونه هر یک از دو تیمار A5 و A10، نسبت 45 درصد ماهی نر مشاهده شد. در نمونه تیمار A11 هیچ ماهی نری مشاهده نگردید. آزمون مربع کای نشان داد که هشت تیمار از 10 تیماری که برای نرسازی منظور شده بودند (به جز تیمارهای A10 , A5) نسبت جنسی ماهیان را به طور بسیار معنیداری (P<0/001) به سمت نر تغییر دادند. نمونه تیمار 30ppm از زمان شروع تغذیه فعال به مدت 120 روز نیز که برای ایجاد عقیمی در نظر گرفته شده بود. شامل 90 درصد ماهی عقیم بود که به طور بسیار معنیداری (P<0/001) با گروه شاهد اختلاف داشت.
نتیجهگیری : با توجه به مشاهدات بافتشناسی و نتایج آماری این مطالعه و نیز حداقل مصرف هورمون میتوان اظهار داشت که در نرسازی با روش تجویز خوراکی هورمون 17 آلفا- متیل تستوسترون، تیمار 0/5ppm از زمان شروع تغذیه فعال به مدت 60 روز، تیمار بهینه برای نرسازی در قزل آلای رنگین کمان میباشد.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558320031023-باروری آزمایشگاهی تخمکهای کومولوس دار یا بدون کومولوس گاو در غلظتهای مختلف آلبومین سرم گاو با و یا بدون کافئین و هپارین11913FAدکتر پرویزتاجیپروفسور کوجینیوادکتر حمید قاسم زادهنواJournal Article19700101Objectives: To assess fertilizability of in vitro matured bovine oocytes in different concentrations of bovine serum albumin (BSA) with or without caffeine or heparin.
Design: Interventional study.
Samples: In vitro matured bovine oocytes.
Procedure: Ovaries were removed from cows and heifers in local slaughterhouses, carried to the laboratory. Follicles were aspirated and intact oocytes were isolated and transferred into TCM -199 supplemented with 10% heat inactivated fetal bovine serum, cultured
for up to 24h in a CO2 incubator. After culture half of the oocytes were denuded and put into BO medium containing different concentrations of BSA and with or without caffeine or heparin and inseminated with frozen thawed semen. After 22-24 h inseminated oocytes were fixed for 3 days in acetic alcohol, stained in aceto orcein and examined under a phase-contrast microscope for the evidence of sperm penetration.
Statistical analysis: ANOVA and when a significance different was seen, Duncan's Multiple Range Test.
Results: When cumulus intact oocytes were inseminated in caffeine supplemented BO, there was no significant different among different concentrations of BSA (72%, 78%, 83% and 62% penetration rates for 0, 5mg, 10mg and 20mg/ml BSA respectively). However, in
cumulus-free oocytes, there was significantly lower penetration in protein-free medium comparing other concentrations of BSA (P<0.05). When inseminations of oocytes were carried in heparin¬supplemented medium, penetration of cumulus-intact and-free oocytes were lower in protein-free medium than those other concentrations of BSA.
Conclusion: When cumulus-free bovine oocytes are inseminated in vitro, heparin may have synergistic effects with protein. However, when cumulus-intact bovine oocytes are inseminated in vitro protein may be eliminated from medium, but caffeine and heparin are prerequisites for in vitro fertilization in this condition. J. Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 58, 3: 241-247, 2003.هدف : بررسی آزمایشگاهی میزان باروری تخمکهای بالغ شده گاو در مجاورت آلبومین سرم گاو و در حضور یا غیاب کافئین و هپارین.
طرح : مطالعه مداخلهای.
نمونهها: تخمکهای گاو بالغ شده در آزمایشگاه
روش : جمعآوری و انتقال تخمدانهای دامهای ذبح شده در کشتارگاه در محیط سرم فیزیولوژی اسریل و در دمای 35-30 درجه سانتیگراد و حاوی آنتی بیوتیک، مکش فولیکولها و جداسازی تخمکها و کشت آنها در محیط کشت سلول TC-199 دارای 10 درصد سرم گکوساله جنینی توسط حرارت غیر فعال شده، کشت تخمکها به مدت 24 ساعت در انکوباتور با حرارت 5/38 درجه سانتیگراد و 5 درصد گاز کربنیک، گرفتن کومولوس نیمی از تخمکها و تقسیم اتفاقی آنها در محیط باروری حاوی کافئین یا هپارین و غلظتهای مختلف از آلبومین سرم گاو تلقیح تخمکها با اسپرم از ذوب خارج شده و قرار دادن آنها به مدت 24-22 ساعت در انکوباتور، ثابت نمودن تخمکها در اسید الکل و رنگ آمیزی آنها با استواورسئین و سپس مطالعه آنها با میکروسکوپ فاز کنتراست جهت تعیین میزان باروری.
تجزیه و تحلیل آماری : آنالیز واریانس و د صورت وجود اختلاف معنادار، استفاده از آزمون دانکن.
نتایج: هنگامی که تخمکهای دارای کومولوس در حضور کافئین تلقیطح شدند. اختلاف معناداری در باروری آنها در غلظتهای مختلف آلبومین سرم گاو وجود نداشت (72 درصد در محیط فاقد آن، 78 درصد در محیط حاوی 5 میلی گرم در سی سی، 83 درصد در محیط حاوی 10 میلیگرم در سی سی و 62 درصد در محیط حاوی 20 میلیگرم در سی سی). در صورت یکه میزان باروری تخمکهای بدون کومولوس در محیط فاقد آلبومین (صفر) به طور معناداری کمتر (P<0/05) از باروری آن در غلظتهای مختلف آلبومین (به ترتیب 19، 18 و 15 درصد) بود. باروری تخمکهای کومولوس دار و در حضور هپارین در محیط فاقد آلبومین 46 درصد و کمتر (P<0/05) از میزان باروری آنها در غلظتهای مختلف آن بود. در حالی که باروری تخمکهای بدون کومولوس در محیط فاقد آلبومین (صفر) و به طور معناداری کمتر (P<0/001) از محیطهای حاوی غلظتهای مختلف آن بود. در محیط فاقد کافئین و هپارین میزان باروری بسیار کم و بیشترین آن مربوط به باروری تخمکهای بدون کومولوس در غلظت 10 میلیگرم در سی سی آلبومین سرم گاو بود که 21 درصد آنها بارور شدند.
نتیجهگیری : هنگامی که تخمکهای گاو در شرایط آزمایشگاهی فاقد کومولوس است، هپارین اثر سینرژیستی با آلبومین سرم گاو در باروری آنها دارد. در صورتی که تخمکهای دارای کومولوس باشند، آلبومین را میتوان از محیط باروری حذف نمود ولی وجود کافئین یا هپارین برای باروری الزامی است.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558320031023-جداسازی و تعیین هویت بعضی از باکتری های تجزیه کننده لیگنین و پلی ساکاریدهای کاه از دستگاه گوارش موریانه ها11914FAدکتر محسنبرجیدکتر شعبانرحیمیدکتر غلامرضاقربانیدکتر جلیل وندیوسفیدکتر حسنفضایلیJournal Article19700101Objective: Isolation of some bacteria species capable of degrade wheat straw lignin and polysaccharides.
Design: Completely rondomizied design with factorial experiment. Animals: The collected Termites including bacteria from their guts. Procedure: Presenting reports related to distribution pattern and species of Termites in Markazy province (Saveh area) in Iran. The collected samples(Termites) were transported to the diagnostic laboratory for primary identification. Then, samples were sent to the reference laboratory in Ontario, Canada for further identification approval. From cultured Termites in laboratory bacteria were isolated by selection method. Kinds of lignin was extracted from wheat straw were used as specific media in isolation of bacteria. After isolation of bacteria, they identified by our and then by reference laboratory. Determination of growth curve and optimum temperature and pH for isolated bacteria performed by present methods. Stastical analysis: Growth curve, ANaYA, optimum pH and temperature by CRD design and factorial experiment were analysied. Results: The collected Termites were identified as Anacanthotermes vagans. Three of the isolates, tentatively identified as Bacillus sp., Enterobacter sp., and Ocrobacterium sp., were capable of utilizing all three lignin preparations as well as extracted wheat strawas a sole source of carbon. Between the selected bacteria, Enterobacter had more and faster growth rate than the other two species. The results showed that the isolated bacteria prefer 40°c and nuetral pH for their growth.
Conclusion: The isolated bacteria makes the biodegradation of wheat straw and other similar lignin containing biological waste products commercially feasible. J. Fae. Vet. Met!. Univ. Tehran. 58, 3: 249-256, 2003.هدف : جداسازی بعضی از گونههای باکتریایی که قادر به تجزیه لیگنین وپلی ساکاریدهای کاه گندم هستند.
طرح : طرح کاملا تصادفی متعادل با آزمایش فاکتوریل.
حیوانات: در این آزمایش از موریانههای جمعآوری شده و همچنین از باکتریهای مستخرجه از دستگاه گوارش آنها استفاده شد.
روش : با توجه به گزارشات موجود در خصوص نحوه پراکندگی و نوع موریانههای موجود در استان مرکزی با مراجعه به منطقه ساوه نمونهها جمعآوری و به آزمایشگاه انتقال یافت و بعد از شناسایی اولیه جهت تایید به آزمایشگاه مرجع فرستاده شد. از نمونههای پرورش یافته در آزمایشگاه جهت استخراج باکتریها با روش انتخابی استفاده شد. انواعی از لیگنین از کاه گندم استخراج گردید و همراه با کاه گندم عصارهگیری شده با آب به عنوان محیط اختصاصی در استخراج باکتریها مورد استفاده قرار گرفت. بعد از جداسازی، باکتریها در آزمایشگاه مرجع شناسایی شدند. تعیین منحنی رشد و دما و PH بهینه باکتریهای جدا شده نیز با استفاده از روشهای موجود انجام شد.
تجزیه و تحلیل آماری : نحوه رشد با روش آنایز واریانس و تعیین دما و PH با استفاده از طرح کاملا تصادفی متعادل و آزمایش فاکتوریل انجام شد.
نتیجهگیری : باکتریهای جدا شده در این مطالعه تجزیه بیولوژیکی کاه گندم و سایر فرآوردههای بیولوژیکی دارای لیگنین مشابه با کاه گندم که به عنوان ضایعات هستند را آسان میسازند.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558320031023-بررسی سرولوژیک میزان آلودگی گاوان به BHV-1 با آزمون الایزا، مقایسه استفاده از نمونه های شیر و سرم در ارومیه11915FAدکتر احمدمرشدیدکتر علیرضامحمودیاندکتر بهرام دلیرنقدهدکتر احمد قرهخانیدکتر رضارحمتیJournal Article19700101Objective: Detecting seropositive BHV-l infection in cattle by indirect ELISA using milk and serum samples from individual cows; comparing the use of milk instead of serum for determining the BHV-l infection in cattle herds.
Design: Retrospective study.
Animals: A total of 140 cows and 50 bulls from 22 herds.
Procedures: Preparing serum and milk for detection of anti BHV¬1 antibody by indirect ELISA. The sera were diluted 1 :25 and the milk samples were used as undiluted. The sera and milk which had OD higher than 2.5 time OD of reference control serum considered
as ELISA positive. The data obtained from 140 matched sets of milk and serum were compared with each other to determine the percentage of agreement between them.
Statistical analysis: Using of student's t and chi square tests for determine the significant differences between the percentage of milk and serum-ELISA positive.
Results: Out of 140 matched sets of milk and serum, 38 cases (27.15%) of milk -ELISA positive were obtained. The data showed 95% agreement between the results of milk-ELISA and sero¬-ELISA. The males showed higher levels (40%) of BHV-l infection than females (32.1 %).
Conclusion: The present study showed that the milk - ELISA can be used instead of serum-ELISA in detection of infected herds as a screening test. J. Foe. Vet Med Univ. Tehran. 58,3: 157-159, 1003هدف : این مطالعه تعیین آلودگی به BHV-1 با استفاده از نمونههای شیر و سرم گاوان توسط الایزای غیر مستقیم و مقایسه نتایج حاصل از نمونههای شیر و سرم بود.
طرح : مطالعه گذشته نگر.
حیوانات: صد و چهل راس گاو ماده شیری و پنجاه راس گاو نر از نژاد دو رگ در سنین بالاتر از 2 سال.
روش : خونگیری از گاوان و جدا نمودن سرم و تهیه نمونه شیر از گاوان ماده و جستجوی پادتن BHV-1 در شیر و سرم به روش الایزای غیر مستقیم با تعیین OD نمونهها و درصد موارد الیزا مثبت و الایزا منفی و مقایسه نتایج به دست آمده از شیر و سرم و تعیین درصد موافقت بین نتایج الایزای شیر و سرم.
تجزیه و تحلیل آماری: استفاده از آزمونهای استیودنت تی و مربع کای به منظورپی بردن به اختلاف بین درصد نتایج الایزای شیر و سرم، با سطح اطمینان 95 درصد .
نتایج : از 140 جفت نمونه شیر و سرم مربوط به گاوهای ماده 38 مورد (15/27 درصد) الایزا مثبت از شیر و 45 مورد (1/32 درصد) از سرم به دست آمد. نتایج نشان داد که الایزای سرم توانست 5 درصد (14/7) بیشتر از الایزای شیر موارد آلودگی به BHV-1 را کشف نماید. لکن اختلاف آماری معنیداری بیین درصد موارد الایزا مثبت شیر و سرم مشاهده نگردید. در این مطالعه همچنین نشان داده شد که بین نتایج الایزای شیر و سرم 95 درصد همخوانی وجود دارد. همچنین در تحقیق حاضر نشان داده شد که حدود 32 درصد از گاوان ماده و 50 درصد از گاوان نر آلوده به BHV-1 میباشند.
نتیجهگیری : با توجه به یافتههای آزمون الایزای شیر و سرم و نتایج آماری به دست آمده تحقیق حاضر نشان داد که در آزمون الایزا جهت تعیین وضعیت آلودگی گله به BHV-1 می ”وان نمونههای شیر را به جای سرم به راحتی به کار برد و از آن به عنوان یک تست غربالی در تشخیص گلههای آلوده از غیرآلوده استفاده نمود.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558320031023-بررسی اثرات استفاده از سه نوع پروبیوتیک تجاری در جیره غذایی بر عملکرد تولیدی جوجه های گوشتی11916FAدکتر مهرداد مدیرصانعیدکتر سید محمدمهدیکیاییدکتر سید مصطفیپیغمبریدکتر گیتاامامJournal Article19700101Objective: Study the effects of adding three commercial probiotics to broiler chicks' ration on performance.
Design: Randomized completely design.
Animals: Seven hundred and twenty day-old male Ross 208 broiler chicks.
Procedure: The chicks were randomly assigned to four dietary treatments so that each treatment contained six replicate floor pens of 30 chicks. One treatment (as control) received a basal corn¬soybean meal diet without any antibiotics, growth promoters, coccidiostates. Three other treatments fed diets including commercial probiotics A, B, or C respectively. Body weight (BW), food consumption (FC), feed conversion ratio (FCR) and mortality were evaluated at 21, 42, and 49 days of age.
Statistical analysis: Data for all response variables were subjected to ANOVA. Variable means for treatments showing significant differences in the ANOVA were compared using the Tukey's test. Results: By the end of 21-days old of age, feeding diets supplemented with probiotics A and C increased BW significantly (P < 0.05), in comparison with control, while supplementation diet
with probiotic B had no significant effect on BW. At the end of experimental period, dietary treatments did not affect BW
significantly. However, adding commercial probiotics to basal diets caused partial increasing in BW. Supplementation diets with
commercial probiotics decreased FCR significantly (P<O.O5) by
the end of 21-days old of age. Although no significant differences were observed among FCR in dietary treatments, at the end of experimental period, but chicks fed diets containing probiotics A and B, had better FCR when compared with control. Conclusion: According to the obtained results, it seems that supplementation of broiler chicks' rations with commercial probiotics which were used in this feeding trial could improve broiler
. performance, especially in the first three weeks of rearing priod.
J. Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 58, 3: 261-266, 2003هدف : بررسی تاثیر افزودن سه نوع پروبیوتیک تجاری به خورک بر بازده تولید جوجههای گوشتی.
طرح : طرح آماری کاملا تصادفی.
حیوانات: هفتصد و بیست قطعه جوجه یکروزه گوشتی جنس نر از سویه تجاری Ross 208.
روش : در این آزمایش تجربی از چهار گروه استفاده گردید که هر گروه شامل شش زیر گروه 30 قطعهای بود. جوجههای یک گروه به عنوان شاهد جیره غذایی پایه ذرت – سویا را دریافت کردند. برای تغذیه جوجهها در سه گروه دیگر از جیرههای غذایی پایه که به ترتیب سه نوع پروبیوتیک B , A و C به آنها اضافه شده بود، استفاده گردید. وزن بدن، مقدار مصرف غذا، ضریب تبدیل غذایی، و میزان تلفات در سنین 21، 42 و 49 روزگی تعیین گردیدند.
تجزیه و تحلیل آماری : برای تعیین اثر استفاده از پروبیوتیکها در خوراک بر عملکرد تولید، از آزمون تجزیه واریانس استفاده شد. در موارد مشاهده اختلاف معنیدار، از آزمون Tukey برای مشخص نمودن اختلاف بین گروهها استفاده شد.
نتایج : افزودن پروبیوتیکهای C ,A به غذا سبب افزایش معنیدار وزن بدن در گروههای تیمار شده در مقایسه با گکروه شاهد مشاهده نگردید.
با این حال استفاده از پروبیوتیکها همراه با غذا موجب افزایش نسبی وزن بدن شد. به کارگیری هر سه نوع پروبیوتیک تجاری مورد بررسی در جیرههای غذایی موجب کاهش معنیدار ضریب تبدیل غذایی در مقایسه با گروه شاهد تا سن 21 روزگی گردید (P<0/05)، ولی در خاتمه آزمایش تفاوت معنیداری بین بازده غذایی گوههای تیمار شده و شاهد وجود نداشت. در پایان دوره آزمایش، جوجههای دریافت کننده جیره حاوی پروبیوتیک B از وزن بالاتر و ضریب تبدیل بهتری نسبت به سایر گروهها برخوردار بودند.
نتیجهگیری : از مجموع نتایج به دست آمده میتوان چنین نتیجهگیری نمود. اگرچه در خاتمه دوره آزمایش اختلاف بین عملکرد تولید در گروههای تیمار شده و شاهد معنی دار نبوده است، ولی به دلیل آن که افزودن پروبیوتیکهای مورد استفاده در این بررسی به غذا سبب بهبود معنیدار وزن بدن و ضریب تبدیل غذایی بویژه در سه هفته اول پررش گردیدند، لذا به نظر میرسد که استفاده از این ترکیبات در جیره غذایی جوجههای گوشتی حداقل تا سن سه هفتگی قابل توصیه بوده و میتواند موجب افزایش بازده تولید گردد.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558320031023-گزارش دو مورد نادر سیستی سرکوزیس شکمبه گاو در شهرستان خرم آباد11917FAدکتر علیاسلامیدکتر جواد اشرفیهلاندکتر محمد حسینقارونیJournal Article19700101Objective: Study on the macroscopic and microscopic characteristics of rumen cysticercosis of cattle.
Design: Case report.
Procedure: At routine meat inspection in Khorram-Abad slaughterhouse, in two indigenous cattle with generalized cysticercosis, the cysticerci with peripheral tissues were fixed in 10% formalin and were then examined for identification of microscopic characteristics. In order to study tissue lesions induced by parasite, the tissue sections were stained with H&E, PAS, Giemsa geners and Masson's Trichorome.
Results: In two indigenous cattle, 2 and 4 year-old with generalized cysticercosis, a number of cysticercus bovis were found between serous and muscle layer of rumen. Parasitologic and pathologic examinations of the cysticerci revealed they were cysticercus bovis having a diameter of 0.8-1 cm xOA-O.5 cm. A white, thin and translucent membrane through which the scolex of Taenia saginata was visible surrounded them. Internally a pale or light yellow fluid filled the cysticerci. Histopathologic examination revealed the cysticerci being located in loose connective tissues between
mesothelial layer and external muscle layer of rumen. A very slight inflammatory reaction around the cysts with infiltration of lymphoid cells especially small lymphocytes and edema were among lesions
causing a gap between connective tissues and muscle layers. Masson's trichrome stain showed that a fibrous capsule with a thin inner layer and a thick outer layer surrounds the metacestodes. The inner layer was composed of compact smooth muscle cells and the outer layer was dense connective tissue. There were no differences between the lesions induced by the metacestode in the heart and the rumen except that in the latter the cysts were more superficial. Clinical implications: Rumen could be a natural site location for C.bovis. This could cause mild pathologic changes very similar to those produced in other muscles. On the other hand because Tania saginata infection in human being is induced by consumption of row or uncooked infected muscle thus this could be born in man becomes infected with row or uncooked rumen. J. Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 58, 3: 267-270, 2003.هدف: مطالعه ماکروسکوپیک ومیکروسکوپیک سرکوزیس شکمبه گاو
طرح: گزارش مورد.
روش: در بازرسی رایج کشتارگاهی لاشه گاو . درشهرستان خرم آباد در سال 1380 ، علاوه بر عضلات اسکلتی و قلب ، سیستی سرک های جدار شکمبه با بخشی از بافتهای اطرافی در فرمالین 10 درصد حفظ و به آزمایشگاه انگل شناسی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران ارسال گردید. برای بررسی مقایسه ای ، از لاشه های آلوده علاوه بر شکمبه از سیستی سرک های موجود درقلب و بافتهای اطراف آنها نیز نمونه برداری شد. و پس ازطی مراحل آماده سازی بافتی ، مقاطعی به قطر 5 میکرون تهیه و به روشهای هماتوکسیلین و ائوزین (H&E) ، پریودیک اسید شیف (PAC) ،تری کروم ماسون و گیمسای بافتی رنگ آمیزی شد.
نتایج: در مطالعه ماکروسکوپیک جدار شکمبه ، در 2 راس گاو بومی دو و چهار ساله، سیستی سرک های بیضی شکل به قطر 8/0-1 در 5/0 -4/0 سانتیمتر ، دارای غشایی نازک و شفاف و براق به رنگ سفید دیده شد. از ورای غشاء لکه سفید ی درون کیست قابل مشاهده بود که پس از شکافتن، اسکولکس تنیا ساژیناتا تشخیص داده شد. داخل سیستی سرک ها پراز مایع شفاف بیرنگ و یا زرد روشن بود. در مطالعه میکروسکوپیک ، سیستی سرک ها پراز مایع شفاف بیرنگ و یازرد روشن بود. در مطالعه میکروسکوپیک ، سیستی سرک ها داخل بافت همبند بین پوشش مزوتلیال لایه سروزی و لایه خارجی عضلات دیواره شکمبه قرار داشتند. واکنش آماسی اطراف سیستی سرک ها بسیار مختصر بود. علاوه بر تشکیل کپسول همبندی نازک در اطراف انگل ، نفوذ اندک سلولهای لنفوسیتی بویژه لنفوسیت های کوچک و ادم که موجب فاصله دار شدن رشته های همبندی و عضلانی شده بود. مشاهده گردید. در رنگ آمیزی با تری کروم ماسون، رشته های ماهیچه ای صاف در سطح داخلی کپسول و رشته های متراکم کلاژن در سطح خارجی آن دیده شد. در بررسی مقایسه ای میان این ضایعات و ضایعات ایجاد شده در اطراف سیستی سرکها در قلب همان حیوان ، اختلاف قابل ذکری مشاهده نگردید. جز آنکه سیستی سرک ها در شکمبه سطحی و در قلب عمیق تر جا سازی شده بودند.
نتیجه گیری : یکی از نواحی استقرار طبیعی سیستی سرکوس بویس می تواند جدار شکمبه باشد بر اثر جایگزینی ، تغییرات آسیب شناسی مختصری بوجود می آید. که شباهت زیادی به ضایعات ایجاد شده در سایر عضلات دارد. با توجه به اینکه در این مطالعه کلیه سیستی سرک های جدار شکمبه زنده بودند و انسان بر اثر خوردن سیستی سرک های زنده همراه با گوشتهای نیم پخته وکم پخته مبتلا به تنیا ساژیناتا می شود. بنابراین در تغذیه از شکمبه این موضوع مورد توجه قرار گیرددانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558320031023-باستان جانورشناسی قره تپه قمرود شهرستان قم11918FAدکتر بیژنرادمهردکتر محمد حسین توحیدیپورزهراخوشنویسJournal Article19700101Objective: Knowing ecology of this region, the way of living people and the pattern of animals in old days.
Design: Morphological studies of animal remains.
Animals: All animals of the territory such as Equidae, Ruminant, dog and hog.
Procedure: Clearing, coding and recognising the kind of bones, animals, and biometry of some of them.
Results: Most of the animal remains were bones of domestic and wild animals especially ruminant. All bones were in five layers and probably belong to 6200 to 6800 years ago. The morphology of some bones studied properly.
Discussion: The results showed that this area were very fertile and the kind of bones indicated that the main sources of food of inhabitant were mostly ruminant especially sheep, goat and cattle and less pig. There were also bones of horses and dogs, which probably related to different usage of these animals in old days. J. Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 58,3: 271-274, 2003.هدف : پی بردن به طیف جانوران منطقه مورد بررسی، اکولوژی محیط و نحوه زندگی مردم بویژه در دوران قدیم.
طرح : بررسی کالبد شناسی باقیماندههای جانوران.
حیوانات: جانوران موجود در منطقه شامل تک سمیان، نشخوار کنندگان و گوشتخواران.
روش : تمیز کردن نمونهها، کدبندی، تشخیص نوع استخوان، نوع حیوان و اندازهگیری نواحی مختلف برخی از استخوانها.
نتایج : بیشتر باقیماندههای حیوانی اکثرا شامل استخوانهای بدن حیوانات اهلی و تعدادی حیوانات وحشی بودند ولی بیشتر نمونهها را نشخوارکنندگان تشکیل میدادند.
نتیجهگیری : نتایج نشان داد که منطقه مورد بررسی (قره تپه قمرود در شهرستان قم فعلی) در زمانهای قدیم بسیار حاضلخیز بوده است. استخوانهای به دست آمده نشان میدهد که منشا اصلی غذای ساکنین این ناحیه بیشتر نشخوار کنندگان بویژه گوسفند، بز و گاو و بعد گراز بوده است. وجود استخوانهای اسب نشانه استفاده از این حیوان برای بارکشی و وجود استخوانهای سگ، نیز احتمالا نشانه نگهبانی از گله و غیره میباشد، استخوانهای به دست آمده متعلق به 6200 تا 6800 سال قبل بودند.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558320031023-وضعیت هاری در ایران11919FAدکتر سوسنسیمانیJournal Article19700101Objectives: 1. Study of prevalence rate of positive cases in all over the country. 2. Survey of prevalence and causes of the disease. 3.Survey of prevalence Rate and causes of Rabies in human, in all over the country. 4. Study of prevalence rate of the disease in Tehran.
Project: Retrospective study.
Method: Data collection has been done in WHO-Collaborating Center for Reference & Research on Rabies and other Anti-rabies treatment centers in all parts of the country. The information has gone under statistical analysis by Research Software EP5. Statistical analysis: Descriptive statistics.
Results: Two hundred seventy three antirabies treatment center are involving in post-exposure treatment right now. During the year 2002, 93216 individuals have been treated in antirabies post¬-exposure centers. In this year, 350 positive cases of animal rabies have been confirmed in all parts of country, which most of the positive cases have been due to dogs and ruminants. In north part of the country, dog, fox and jackal are the most vectors of the disease; although wolf is the main vector in the west and north¬
west parts. Sylvatic and urban forms are the different features of the disease which could be found in Iran. Animal rabies in north, north-east, and north-west parts in addition, to Fars and Kerman provinces have the most prevalent area in the country. A positive case of rabies in cat has been found in Tehran citywhich has been rabies free since thirteen years ago, from then, the positive rabies cases in Tehran, reaches to 5 cases.
Conclusion: According to the given results, it could be concluded that by stablishing the antirabies treatment centers, all bitten individuals can refer to the nearest health centers and undergo the antirabies treatment, after injured by rabid animal. Considering to the increasing trend of positive cases in all parts of the country, it seems that measures regarding combat or eradication of rabies could have an effective role in rabies control, in neighboring provinces. Increasing trend of positive rabies cases in dogs shows that in each region generally increased positive rabid dogs could result a rising trend in economical damages in ruminants. So, by effective control measures in rabies combat, it could be possible to compensate the economical damages due to rabies in animal and human by lowering the consumption of vaccine and antirabies serum. J. Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 58, 3: 275-278, 2003هدف : 1- بررسی میزان انتشار موارد مثبت بیماریهای در سطح کشور. 2- بررسی علل و راههای انتشار بیماری هاری 3- بررسی میزان و علل انتشار بیماری در انسان در سطح کشور. 4- بررسی میزان انتشار بیماری در سطح تهران.
طرح : بررسی گذشته نگر.
روش کار : جمعآوری اطلاعات موجود در مرکز رفرانس هاری انستیتو پاستور. ایران و سایر مراکز درمان ضد هاری در سطح کشور صورت گرفته است. اطلاعات مزبور توسط کامپیوتر و به کمک نرمافزار تحقیقات EP5 مورد استخراج و آنالیز آماری قرار گرفت.
تجزیه و تحلیل آماری : آمار توصیفی.
نتایج: در حال حاضر 273 مرکز درمان ضد هاری در نقاط مختلف کشور در امر درمان مجروحین هار گزیده فعالیت دارند. و در سال 1381 تعداد 93216 نفر در مراکز فوق تحت درمان ضد هاری قرار گرفتند. در این سال تعداد 350 نمونه مثبت هاری حیوانی در سطح کشور تشخیص داده شد که بیشترین موارد آن در سگها و نشخوارکنندگان بوده است. در ناحیه شمال کشور، سگ، روباه و شغال مهمترین ناقلین بیماری و در غرب و شمال غربی، گرگها از ناقلین اصلی میباشند. بیماری در ایران به دو فرم صحرایی و شهری مشاهده میگردد و در نواحی شمال، شمال شرقی و شمال غربی، استانهای فارس و کرمان بیشترین موارد انتشار بیماری هاری در حیوانات مشاهده شده است. در سال 1379، پس از 13 سال که شهر تهران عاری از بیماری هاری بود. یک مورد گربه هار در تهران مشاهده شد و از آن زمان تا کنون تعداد موارد مثبت هاری در تهران به 5 مورد رسیده است.
نتیجهگیری : در پایان با توجه به نتایج حاصله در این مطالعه میتوان اظهار داشت که با افتتاح مراکز درمان ضد هاری در سطح کشور، مجروحین هار گزیده در سراسر کشور میتوانند بلافاصله پس از مجروح شدن به وسیله حیوان هار به نزدیکترین مرکز بهداشت در محل واقعه گزیدگی مراجعه و تحت درمان ضد هاری قرار گیرند. با توجه به نحوه و روند افزایش موارد مثبت هاری در نقاط مختلف کشور به نظر میرسد که به اجرا درآوردن اقداماتی در خصوصو مبارزه با بیماری هاری و ریشه کنی آن در هر استان میتواند نقش موثری در پیشگیری از افزایش و کنترل این بیماری در استانهای مجاور داشته باشد. روند افزایش موارد مثبت در سگ و نشخوار کنندگان نشان میدهد که معمولا در هر منطقه با افزایش موارد ه9اری در سگ خسارات اقتصادی ناشی از این بیماری در نشخوار کنندگان نیز افزایش مییابد. همچنین با افزایش موارد هاری حیوانی، تعداد موارد هاری انسان نیز افزایش مییابد، لذا به اجرا درآوردن اقدامات کنترلی موثر در مبارزه با بیماری هاری میتواند نقش مفیدی در پیشگیری از خسارات اقتصادی ناشی از بیماری در حیوانات و انسان داشته باشد و با کاهش تعداد موارد هاری حیوانی، تعداد موارد هاری انسانی نیز افزایش مییابد، لذا به اجرا درآوردن اقدامات کنترلی موثر در مبارزه با بیماری هاری میتواند نقش مفیدی در پیشگیری از خسارات اقتصادی ناشی از بیماری در حیوانات و انسان داشته باشد و با کاهش تعداد موارد هار گزیدگان تحت درمان، در مصرف واکسن و سرم ضد هاری نیز صرفه جویی شده و مشکلات ناشی از حوادث گاز گرفتگی از بین خواهد رفت.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558320031023-عضو ومرونازال در گوسفندان لری11920FAدکتر محسنعباسیمهندس حشمت ا... خسروینیاJournal Article19700101Objective: Anatomical and histological studies of VNO in Lori sheep.
Samples: Twenty-one of Lori sheep heads were used. Procedure: VNO of Lori sheep prepared and fixed in fixative solution, then processed for tissue sectionning.
For histological observation using H&E technique. Biometrical parameters of VNO were evaluated.
Results: The mean length of VNO was 90.645.96mm.This organ is encapsulated in cartilagenous capsule that in most portion incompleted but in small portion completed. In histological study of VNO showed that the epithelium linning the lumen of VNO were of two different kinds i.e: pseudostratified ciliated columnar epithelium (Respiratory) in lateral wall and pseudostratified nonciliated columnar (Receptory) in medial wall oflumen. J. Fac.Vet. Med. Univ. Tehran. 58, 3: 279-282, 2003.دکتر محسن عباسی-مهندس حشمت ا... خسروی نیا
هدف : مطالعه ساختمان آناتومی و بافت شناسی عضو و مرونازال در گوسفندان لری.
نمونهها : بیست و یک عدد سر گوسفند لری مورد استفاده قرار گرفت.
روش : عضو و مرونازال گوسفندان تهیه گردید و پس از تثبیت و تهیه مقاطع بافتی با استفاده از روش رنگ آمیزی هماتوکسیلین و ائوزین بررسیهای بافلتی صورت گرفت. ارزیابیهای بیومتری عضو نیز انجام شد.
نتایج : میانگین طور عضو ومرونازال 96/5+64/90 میلیمتر اندازهگیری گردید. این عضو توسط کپسول غضروفی احاطه شده که در اکثر طول عضو ناقص و در بخشی کامل است. در بررسی بافت شناسی عضو و مرونازال مشاهده شد که اپی تلیوم مخاطی لومن عضو، از دو نوع شامل اپی تلیوم استوانهای مطبق کاذب مژهدار (تنفسی) و استوانهای مطبق کاذب بدون مژه (رسپتوری) به ترتیب در دیواره جانبی و داخلی لومن تشکیل شده است.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558320031023-مطالعه ایمونوهیستوشیمی گیرنده های هورمونهای جنسی در تومور پستان سگ11921FAدکتر فرهنگساسانیدکتر عیسی جهانزاددکتر بنفشهغلامحسینیJournal Article19700101Objective: In this research, immunohistochemical method was used to study estrogen and progestrone receptors in canine mammary gland tumors.
Animals: Six dogs with mammary gland tumors.
Procedure: six out of 141 paraffin embedded blocks of canine mammary gland tumors, were selected from files of veterinary pathology department, faculty of veterinary medicine, Tehran university. Tissue samples were processed then H&E and immunohistochemistry staining carried out on sections. Results: Neither of species showed positive reaction to oestrogenic receptor nor progestronic receptor.
Conclusion: Reasons for negative reactions may be one of these situations: malignancy of tumors, destruction of antigens in processing of tissues. It is necessary to remind that human being tumor markers have been used on uterus of horse with positive reaction to these hormones. Carcinoma is often observed with mixed tumors .Because of malignancy of carcinomatous tissues, there were no positive reactions. In this study ID5 monoclonal Ab
for oestrogenic receptor and lA6 colon for progesteronic receptor have been used. J. Fac. Vet Med. Univ. Tehran. 58, 3: 283-285, 2003.هدف : از این پژوهش استفاده از تکنیک ایمونوهیستوشیمی و چگونگی کاربرد آن در تومورهای پستانی سگ و مطالعه گیرندههای استروژن و پروژسترون میباشد.
حیوانات: شش قلاده سگ مبتلا به تومور پستانی.
روش : به طور اتفاقی 6 بلوک پارافینه تومور پستانی سگ از بین 141 تومور پستانی موجود در پروندههای اسیب شناسی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران جهت انجام رنگ آمیزی ایمونوهیستوشیمی و H&E انتخاب گردید.
نتایج : هیچ یک از نمونهها واکنش مثبت به گیرنده استروژن و پروژسترون نشان ندادند.
نتیجهگیری : ممکن است نتیجه فوق به دلیل عدم حضور گیرنده به خاطر بدخیمی تومور، عدم حفظ آنتی ژن در موقعیت اصلی در حین پروسه تهیه بافت باشد. البته لازم به ذکر است که مارکر تومور انسانی روی رحم اسب پاسخ مثبت نشان داد. کارسینوما در کنار تومور مختلط وجود داشته و مقاطع کارسینومایی به علت بدخیمی پاسخ مثبت نشان ندادهاند. در این مطالعه از مونوکلونال آنتی بادی 1D5 برای گیرنده استروژن و از کلون 1A6 برای گیرنده پروژسترون استفاده شده است.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558320031023-مقایسه ارزش سه روش کشت مدفوع، آزمایش آگلوتیناسیون والایزای نقطه ای در تشخیص حاملین سالمونلا دابلین در گوساله های به ظاهر سالم11922FAدکتر تقی زهراییصالحیدکتر محمد قلینادعلیاندکتر یلدا فقیهحبیبیJournal Article19700101Objective: Diagnosis of Salmonella carrier calves by using feces culture, agglutination test and Dot ELISA.
Procedure: 216 sera and feces samples were obtained from calves in farms of around of Tehran. The feces sampels were cultured in enrichment and selective media and then isolated Salmonella were serotyped by a and H antisera. The sera samples were tested for a and H agglutinins via Widal and Dot ELISA tests.
Statistical analysis: ANOVA and when a significance different was seen, Duncan's Multiple Range Test.
Results: In this study two serotypes including: Salmonella typhimurium (4 cases) and Salmonella dublin (2 cases) were isolated from feces. In serological tests 5 and 15 sera samples were positive in Widal and ELISA tests respectively.
Conclusion: From the results of this study it seems that dot Elisa method is very sensitive in diagnosis of Salmonella carrier calves than other tests.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558320031023-ارزیابی کاربرد اسانس درمنه در درمان حیوانات (سگ و گربه) مبتلا به درماتوفیتوزیس11923FAدکتر علیرضاخسرویدکتر داریوششیرانیدکتر محمودمحمودیJournal Article19700101Objective: To compare the effect of artemisia solution and c1otrimazole on the treatment of dermatophytosis in cats & dogs. Design: Experimental study.
Animals: Sixty eight cats and 23 doge with proven ringworm infection.
Procedure: The infected animals were received 3% Artemisia sieberi solution (44 cats and 14 dogs )or topical c1otrimazole (24cats and 9dogs), respectively.
Statistical analysis: Chi-square test.
Results: Clinical cure were observed in 34 cats (77.3%) and 10 dogs (71.4%) after therapy with artemisia solution, wheareas clinical responses were obtained in 17 cats (70.8%) and 6 dogs (66.7%)
when clotrimazole were used. Regarding to clinical cure and Mycological responses, there were no significant differences in the animals under study.
Conclusion: It is concluded that Artemisia solution, as a new antifungal agent, should be used to treatment in animals having dermatophytosis into the Future.هدف : مقایسه اثرات اسانس درمنه (Artemisia sieberi) و کلوتریمازول در درمان درماتوفیتوزیس گربه و سگ.
طرح : مطالعه تجربی.
حیوانات: تعداد 68 قلاده گربه و 23 قلاده سگ که عفونت درماتوفیتی در آنها تایید شده بود.
روش : یک دسته از حیوانات مبتلا (44 گربه و 14 سگ) تحت درمان با محلول 3 درصد اسانس درمنه و بقیه آنها (24 گربه و 9 سگ) با کلوتریمازول موضعی به مدت 2 هفته و دوبار در روز تحت درمان قرار گرفتند.
تحلیل آماری: از آزمون مربع کای استفاده گردید.
نتایج: بهبودی کامل در گربهها و سگهایی که تحت درمان با اسانس درمنه قرار گرفتند، به ترتیب در 34 (3/77 درصد) و 10 (4/71 درصد) مورد از حیوانات مشاهده شد، در حالی که در حیوانات تحت درمان با کلوتریمازول موضعی، بهبودی در 17 گربه (8/70 درصد) و 6 سگ (7/66 درصد) حاصل گردید. بر اساس بهبودی بالینی و نتایج مایکولوژی به دست امده از دو گروه حیوانات تحت مطالعه اختلف معنیداری بین حیوانات تحت درمان با محلول اسانس درمنه و کلوتریمازول مشاهده نگردید.
نتیجهگیری : با توجه به اثرات مفید درمانی حاصل از کاربرد اسانس درمنه در این مطالعه، در آینده میتوان از این محلول به عنوان داروی ضد قارچی جدید در درمان درماتوفیتوزیس حیوانات بهره جست.