دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558420040121-مقایسه امواج الکتروکاردیوگرام و محور الکتریکی قلب در جوجه های گوشتی مبتلا به آسیت تجربی، با استفاده از مدل خوراکی T3 با جوجه های سالم12033FAدکتر مسعودتشفامدکتر حسننودهدکتر کیوانکرامتیJournal Article19700101Objective: To evaluate the eletrocardiographic changes in the experimentally induced ascites in broiler chicks using T3 model. Design: Comparective study.
Animals: A total of 150 one- day- old male cockerels from Ross breed.
Procedure: Chicks were randomly divided into two equal groups (control and test). Chicks were reared for six weeks. T3 (1.5 ppm) was added to the diet of the test group from the 6th day of rearing period to the end of 6th week. At the end of each week, 5 chicks from each group were selected and electrocardiographic recordings were performed.
Statistical analysis: Student's "t" test and Analysis of Variance.
Results: There were significant elevation of the amplitude of R
and S waves at the end of the 3 rd and 6 th weeks (for R waves), 2 nd
and 6th weeks (for S waves) in the test group in the leads III, a VF and a YR. The amplitude of both of these waves were elevated significantly in the test group, when they were considered as total means of weeks. There were significant elevations of the amplitude of R waves at the end of 6th compared with the other weeks in all 3 leads and the amplitude ofS waves at the end of 6th week compared with the 5th in the lead III. There were no significant changes in the direction of MEA.
Conclusion: Recorded electrocardiograms can be used effectively to evaluate the likelihood of development of ascites syndrome in broiler chickens. The increase in the amplitude of Rand S waves could be considered as the sign of ventricular hypertrophy. J. Pac.
Vet. Med. Univ. Tehran. 58, 4: 297-300, 2003.هدف : مطالعه تاثیر آسیت تجربی با استفاده از مدل خوراکی T3 بر روی امواج الکتروکاردیوگرام و محور الکتریکی قلب.
روش : جوجهها در دو گروه مساوی و مجزا و نزدیک به هم صورت گروه کنترل و گروه آزمایش تا 6 هفته در روی بستر پرورش یافتند. تجویز خوراکی هورمون تری یدوتیرونین (1/5 ppm) به گروه آزمایش از روز ششم تا پایان دوره صورت گرفت. با مجزا نمودن 5 جوجه از هر گروه در پایان هر یک از هفتههای دوم تا ششم و ثبت الکتروکاردیوگرام هر یک از آنها انجام پذیرفت.
تجزیه و تحلیل آماری : تعیین اختلاف بین گروه کنترل و آزمایش به روش آزمون تی استیودنت و نیز اختلاف بین هفتههای مختلف با استفاده از تجزیه واریانس.
نتایج : در اشتقاقهای III، aVR و aVR و بین دو گروه کنترل و ازمایش، موج R در پایان هفته سوم و ششم و موج S در پایان هفتههای دوم و ششم و نیز هر دو این امواج در میانگین جمع کل هفتههای تمام دوره. اختلاف معنی داری را به صورت افزایش ارتفاع در گروه آزمایش نشان دادند. درجات محور الکتریکی قلب اگر چه در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در جهتمثبت تغییر یافته بود ولی بین دو گروه کنترل و آزمایش و بین هفتههای مختلف اختلاف معنیداری را ظاهر نساخت.
نتیجهگیری : با ثبت و مطالعه الکتروکاردیوگرام در جوجههای گوشتی مبتلا به آسیت تجربی با استفاده از مدل خوراکی T3 امواج R و S بخصوص پس از 6 هفته استفاده مداوم خوراکی، دچار افزایش میشوند که شاهدی بر هیپرتروفی بطنی و عوارض مربوطه میباشد.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558420040121-بررسی لیپیدها و لیپوپروتئینهای سرم خون گوسفندهای نژاد لری بختیاری و ارتباط آنها با فعالیت تیروئید12034FAدکتر سعیدنظیفیدکتر ابراهیمروغنید کتر داودزمانیدکتر مجید منورصادقJournal Article19700101Objective: To estimate the normal values of serum lipids and lipoproteins and their correlations with thyroid hormones in clinically healthy male and female Lori-Bakhtiari sheep.
Design: Descriptive study (correlation type ). Animals: A total of 118 Lori-Bakhtiari sheep.
Procedure: Blood samples were collected from the jugular vein of 118 clinically healthy Lori-Bakhtiari sheep according to their age «I, 1-2,2-3,3-4, and 4-5 years) and sex. In each serum sample the concentrations of cholesterol, triglyceride, total lipids, HDL ¬cholesterol, LDL-cholesterol, VLDL-cholesterol, thyroxine (T 4), triiodothyronine (T 3), T 3 uptake and free thyroxine index (FTI) were measured by routine procedures.
Statistical analysis: Data were analysed by analysis of variance (ANaVA), regression analysis and Duncan's multiple range test to detect significant differences among the means, using SPSSIPC software. All values were expressed as and standard error of mean (SEM). P<0.05 was considered as significant.
Results: The concentrations of cholesterol, triglyceride, LDL-¬cholesterol, T4, T3, T3 uptake and FTI in the different age groups were significantly different (P<0.05). With an increase in the age of the animals there were significant increases in the concentrations of cholesterol (P<0.05; r = 0.24) and LDL-cholesterol (P<0.05; r=0.20). The concentrations of cholesterol, total lipid, HDL¬cholesterol, LDL-cholesterol, T 4 and FTI were higher in females as compared with males (P<0.05). In contrast, the concentrations of triglyceride and VLDL - cholesterol were higher in male animals as compared to females (P<0.05). There were no significant correlations between thyroid hormones (T3 and T4) and serum cholesterol, triglyceride, total lipids and lipoproteins (HDL, LDL and VLDL).
Conclusion: The results of this study indicate that in Lori - Bakhtiari
sheep, there were no correlations among thyroid hormones and lipids and lipoproteins probably due to specific lipids metabolism in ruminants. J. Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 58, 4: 301-306, 2003.هدف : بررسی لیپیدها و لیپوپروتئینهای سرم خون گوسفندهای نژاد لری بختیاری و ارتباط آنها با فعالیت غده تیروئید.
طرح : مطالعه توصیفی از نوع همبستگی
حیوانات : صد و هجده راس گوسفند نژاد لری – بختیاری در دو جنس نر و ماده روش نمونههای خون از ورید و داج 118 راس گوسفند نژاد لری – بختیاری در سنین مختلف (5-4، 4-3، 3-2، 2-1 و 1< سال) و دو جنس نر و ماده گرفته شدند. غلظت سرمی کلسترول، تری گلیسیرید، لیپیدتام، VLDL – کلسترول. LDL- کلسترول و HDL- کلسترول با روشهای متداول آزمایشگاهی و غلظت تیروکسین (T4). تری یدوتیرونین (T3) و جذب (T3 uptake) T3 با روش رادیوامونواسی و میزان (Free thyroxine index FTI) با استفاده از فرمول استاندارد مورد سنجش قرار گرفتند.
تجزیه و تحلیل آماری: اعداد به دست آمده از این پژوهش با استفاده از آزمون آنالیز واریانس (ANOVA) و آنالیز رگرسیون در برنامه کامپیوتری SPSS مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. با استفاده از آزمون دانکن به تفاوتهای معنیدار میان میانگینهای مختلف پی برده شد. تمام مقادیر به صورت میانگین + خطای استاندارد در سطح (P<0/05) ارائه گردیدند.
نتایج میزان کلسترول، تری کلیسیرید، LDL- کلسترول، (T3 uptake) T4T3 و سرم گوسفندهای نژاد لری – بختیاری در گروههای سنی مختلف دارای اختلاف آماری معنیدار بودند (P<0/05) با افزایش سن، میزان کلسترول (P<0/05.r=0/24) و LDL- کلسترول سرم (P<0/05.r=0/20) افزایش یافت. میزان تمام لیپیدها، لیپوپروتئینها، FTI , T4 سرم در دو جنس نر و ماده دارای اختلاف آماری معنیدار بودند (P<0/05). به طوری که میزان کلسترول لیپیدتام. HDL- کلسترول LDL- کلسترول FTI , T4 در جنس ماده بیشتر از جنس نر و میزان تری گلیسیرید و VLDL- کلسترول در جنس نر بیشتر از جنس ماده بود (P<0/05) هیچ گونه همبستگی معنیداری میان هورمونهای تیروئیدی (T3 , T4) و لیپیدها و لیپوپروتئینهای سرم خون گوسفندهای نژاد لری بختیاری به دست نیامد.
نتیجهگیری در گوسفند به عنوان یک نشخوار کننده بر خلاف گوشتخواران همبستگی معنیداری میان هوئرمونهای تیروئیدی و لیپیدها و لیپوپروتئینهای سرم خون وجود ندارد که میتواند ناشی از متابولیسم خاص لیپیدها و لیپوپروتئینها در نشخوارکنندگان باشد.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558420040121-بررسی الگوی الکتروفورتیکی پروئینهای سرم خون گاومیشهای بومی خوزستان12035FAدکتر غلامحسینخواجهدکتر محمد راضیجلالیJournal Article19700101Objective: Determination of reference values of serum proteins in Khuzestan indigenous buffaloes.
Animals: A total of 154 apparently healthy mature and immature buffaloes including both sexes.
Procedure: Blood samples were taken from Jagular vein. Total serum protein and protein fractions were determined by biuret and agarose gel electrophoresis, respectively.
Statistical analysis: Two ways ANOYA and the least significant difference test were used to compare mean values of different proteins of male and female, mature and immature buffaloes. Also the student t-test was used to compare mean serum protein values between mature and immature buffaloes in both sexes. The regression analysis was used to compare the effect of age and sex on protein percentage between male and female, mature and immature buffaloes. Results: In this study 4 main serum proteins as albumin, ?,? and y-globulin were separated. y-globulin mean value in females was higher than males. ? and y-globulin mean values in mature buffaloes were higher than immatures and ? -globulin mean value in immatures was significantly higher than matures. In mature males a-globulin mean value was significantly lower than immatures. Total globulin, p and y- globulin in mature females were significantly higher than immatures and a-globulin and albumin in immature females were significantly higher than matures. y-globulin and total globulin in mature females were higher than mature and immature males. Conclusion: Blood serum proteins of Khuzestan indigenous buffaloes consist of 4 fractions as albumin, a, p and y-globulins. The variable age effect on proteins significantly and with increasing age p and y-globulin .mean values increased but albumin and a-globulin mean values decreased. The variable sex just effected on y-globulin mean
value in females and was higher than males. J. Fac. Vet. Med Univ.
Tehran. 58, 4: 307-311,2003.هدف : تعیین مقادیر مرجع پروتئینهای سرم خون گاومیشهای بومی خوزستان.
حیوانات : صد و پنجاه و چهار راس گاومیش نر و ماده بالغ و نابالغ.
روش : خونگیری از ورید و داج ، سنجش پروتئین نام سرم خون به روش بیوره و تفکیک پروتئینها سرم خون به روش الکتروفورز ژل آگارز.
تجزیه و تحلیل آماری : آنالیز واریانس دو طرفه و آزمون حداقل اختلاف معنیدار برای مقایسه میانگین پروتئینهای مختلف در میان گاومیشهای نر و ماده و بالغ و نابالغ نر و نیز بالغ و نابالغ ماده، آنالیز رگرسیون با دو متغیر مستقل سن و جنس برای مقایسه درصد پروتئینها در گاومیشهای نر و ماده و گاومیشهای بالغ و نابالغ نتایج چهار فرکسیون پروتئینی آلبومین و آلفا، بتا و گاماگلوبولین تفکیک گردید. میزان گاماگلوبولین در جنس ماده به طور معنیداری بیشتر از جنس نر میباشد.
میانگین بتا و گاما گلوبولین در گروه بالغ نسبت به گروه سنی نابالغ و میانگین میزان آلفاگلوبولین در گروه سنی نابالغ نسبت به گروه سنی بالغ به طور معنی داری بالاتر میباشد. میانگین میزان آلفاگلوبولین در نرهای باغ به طور معنیداری کمتر از نرهای نابالغ میباشد. میانگین میزان گلوبولین تام و بتا و گاماگلوبولین در بالغ های ماده به طور معنیداری بالاتر از نابالغهای ماده و میزان آلفاگلوبولین و آلبومین در مادههای نابالغ به طور معنیداری بالاتر از بالغهای ماده میباشد. گاماگلوبولین و گلوبولین تام در بالغهای ماده بیشتر از بالغ و نابالغهای نر میباشد.
نتیجهگیری : پروتئینهای سرم خون گاومیشهای بومی خوزستان از چهار فرکسیون آلبومین، آلفا، بتا و گاماگلوبولین تشکیل گردیده است. میزان پروتئینهای سرم خون متاثر از سن میباشد. بدین معنی که با افزایش سن میزان بتا و گاماگلوبولین افزایش اما میزان آلبومین و آلفاگلوبولین کاهش مییابد. در بین گلوبولینهای سرم خون تنها گاما گلوبولین تحت تاثیر جنس قرار دارد و در جنس ماده از میزان بالاتری برخوردار میباشد.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558420040121-کالبدشناسی چشم شتر یک کوهانه12036FAدکتر محمدحسنیوسفیدکتر بیژنرادمهردکتر عباسمومنیدکتر حمیدهمتیJournal Article19700101Objective: Macroscopic study of different regions of one-humped camel eyes.
Design: Descriptive study.
Animals: Six pairs of eyes of six mature camel.
Procedure: Camel eyes were provided from semnan slaughterhouse, fixed in 10% formalin, dissected and studied. The layers of eye were studied by stereomicroscope. The cornea, lens and pupil were measured. Result: The ci1lia of upper eyelid are longer than lower eyelid in camel. There are many tactile hairs up the medial cantus of eye in the camel. The motion of upper eyelid is more than lower eyelid. Mean sixs of internal axis to external axis in cornea is around 2.92
in right and 2.93 in left eye. Mean sixs of dorsoventral axis of cornea is 2 in right eye and 1.95 in left eye of camel. All measurements are showen in tables.
Conclusion: There are adipos tissue in the ventral, ventromedial
and dorsomedial aspects of eyeball. This adipose tissue is cause of easy motion of third eyelid on the cornea of eyes. The cornea and pupil of camel eye are oval shape, but the medial poles are wider. The iris has a few folds in the dorsal and ventral borders. The folds of dorsal border of iris are greater. These folds are absent in other ruminant such as cattle. The tapetum is absent in the camel eye. J. Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 58, 4:313-318, 2003.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558420040121-بررسی سرم شناسی عفونت ناشی از تیلریاآنولاتا در گاو به روش الایزا و مقایسه آن با مشاهدات بالینی و ریزبینی12037FAدکتر احمدمرشدیدکتر محمدرضاحریدالهیدکتر موسیتوسلیدکتر بهرامدلیرنقدهJournal Article19700101Objective: Evaluation of an ELISA test using the cellular schizont antigen for the diagnosis of Theileria anulata infection.
Design: Descriptive study.
Animals: A total of 124 cattle, 56 cases with clinical features and 68 samples without clinical features and apparently healthy.
Procedure: Serum was collected from cattle for the detection of anti- Theileria antibadies by indirect ELISA, using the cellular schizont antigen and the microplates coated with this antigen. On the blood-smears from the same cases, microscopic observation was done for determine the percentage of positeve and negative cases of Theileria infection.
Statistical analysis: Descriptive statistics.
Results: Out of 56 serum samples, belong to animals with clinical features, 42 cases (75%) were ELISA-Positive and the rest (25%) were ELISA-negative whereas, all of them had positive blood¬-smears. Also, out of 68 serum from apparently healthy animals, 19 cases (27.9%) were ELISA-positive and 15 cases (22%) were blood smear-positive.
Conclusion: The present study by using of cellular schizont as solid phase antigen, showed high quality for detection of anti¬-Theileria antibodies by ELISA, and this test could detect 54 cases (76%) from a total of 71 animals with Thieleria-positive blood¬-smears. The results showed good correlation (80% coincidence) between the data obtained by two methods. Therefore, the ELISA could be recomended as a screening test for detecting of Theileria infection in cattle. J. Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 58,4:319-322, 2003.هدف : استفاده از آنتی ژن شیزونت سلولی تیلریا در آزمون الایزای غیر مستقیم و تعیین ارزش الایزا در بررسی سرم شناسی میزان آلودگی گاوها به تیلریا است.
طرح : مطالعه توصیفیط
حیوانات صد و بیست و چهار راس گاو و گوساله – که پنجاه و شش راس با علایم درمانگاهی و شصت و هشت راس بدون علایم بالینی و به ظاهر سالم بودند.
روش : خونگیری از گاوها و جدا نمودن سرم و تهیه گسترش خونی و جستجوی پادتن ضد تیلریا در سرم به روش الایزای غیر مستقیم با تعیین OD نمونهها و درصد موارد الایزا مثبت و الایزا مثبت و الایزا منفی و مقایسه نتایج به دست آمده از الایزا و گسترش خونی در دو گروه با علایم و بدون علایم بالینی، تعیین حساسیت و ویژگی الایزای تیلریا و نیز تعیین درصد موافقت بین دو آزمون الایزا و گسترش خونی.
تجزیه و تحلیل آماری : آمار توصیفی.
نتایج : از مجموع 124 نمونه سرم، 56 نمونه مربوط به موارد با علایم بالینی و لام مثبت خونی بود که 42 مورد آن (75 درصد) الایزا مثبت و 14 مورد (25 درصد) الایزا منفی به دست آمد که ظاهرا منفی کاذب به حساب آمدند. از بین 68 نمونه مربوط به گاوهای فاقد علایم بالینی، 15 مورد (22 درصد) دارای گسترش خونی مثبت و 19 مورد (9/27 درصد) نسبت الایزا مثبت داشتند. همچنین از 124 گسترش خونی، 71 مورد تیلریا مثبت بودند که 54 مورد (76 درصد) در الایزا نیز مثبت شدند و از 53 لام خونی منفی. 7 مورد (20/13 درصد) الایزا مثبت به دست آمد که ظاهرا الایزا مثبت کاذب به حساب آمدند.
نتیجهگیری : در تحقیق حاضر نشان داده شد که استفاده از شینرونت سلولی به عنوان آنتی ژن فاز جامد در الایزا حساسیت بالایی در اندازهگیری پادتن دارد و آزمون الایزا توانست 61 مورد (1/49 درصد) آلودگی به تیلریا را کشف نماید. با توجه به دادههای به دست آمده از الایزا و گسترش خونی، حساسیت الایزای تیلریا 76 درصد و ویژگی آن 8/86 درصد و موافقت بین دو روش 80 درصد به دست آمد. از اینرو از آزمون الایزای غیر مستقیم میتوان به عنوان یک آزمون غربالی در تعیین میزان آلودگی گاوها به تیلریا استفاده نمود.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558420040121-تشخیص زود هنگام توکسوپلاسموز تجربی در خون رت به روش PCR12038FAدکتر محمود شریفیاندرچهدکتر عبدالحسین دلیمیاصلدکتر بهرام کاظمیدمنهJournal Article19700101Objectives: To determine the time of appearance and persistance of Toxoplasma gondii in the blood of experimentally infected rat and evaluation of the possibility of early diagnosis of toxoplasmosis in rat blood samples by PCR.
Design: Experimental study.
Animals: Five healthy rats and ten Toxoplasma gondii infected rats.
Procedure: Ten rats were infected experimentaly with Toxoplasma gondii tachyzoites (RR strain) intraperitonealy.As control, 5 toxoplasma free healthy rats were used. Blood was taken from the infected as well as uninfected rats 24 hour intervals for 30 days. Following DNA extraction from blood samples, amplification of DNA of the parasite was done by PCR method, using high sensitive and specific designed primers SDKF and SDKR.
Results: Toxoplasma gondii DNA was identified in the blood of rats, 48 hours post infection. The DNA was persist in the blood for 16 days then become undetectable.
Implications: SDKF and SDKR are sensitive and specific primers which can be used for detection of early infection of Toxoplasma
gondii (RR strain) in rat. J. Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 58, 4:323-327, 2003.هدف : تعیین زمان ظهور و بقای انگل در خون رت هایی که به صورت تجربی به توکسوپلاسما گوندیی آلوده شدهاند و همچنین تشخیص زودرس آلودگی نوکسوپلاسمایی در رت با استفاده از روش PCR.
طرح : مطالعه تجربی.
حیوانات: تعداد پنج سر رت عاری از توکسوپلاسما و 10 سر رت آلوده به توکسوپلاسما گوندیی استفاده شدند که زادههای 5 جفت والدین نسل دوم حاصل از 3 جفت والدین نسل اول بودند.
روش : ابتدا ده سر رت سالم را با سوده RH توکسوپلاسما گوندیی از طریق تزریق داخل صفاقی آلوده کرده سپس برای مدت 30 روز هر 24 ساعت یکبار از رتهای آلوده خونگیری شد از خون رتهای آلوده DNA استخراج و با استفاده از پرایمرهای طراحی شده اختصاصی و حساس به نامهای SDKR , SDKF آزمایش PCR انجام گرفت.
نتایج : طبق نتایج به دست آمده 48 ساعت پس از شروع آلودگی انگل در خون با روش PCR قابل شناسایی بود. حضور DNA انگل تا 16 روز بعد ادامه داشت ولی پس از روز هفدهم از خون ناپدید گشت.
نتیجهگیری : دو پرایمر طراحی شده به خوبی قادرند که آلودگی توکسوپلاسمایی (سویه RH) را در خون رت با روش PCR شناسایی نمایند. لذا از این دو پرایمر حساس و اختصاصی برای تشخیص زود هنگام آلودگی میتوان استفاده کرد.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558420040121-آلودگی سه گونه از باربوس ماهیان حوضه جنوبی دریای خزر به انگلهای میکسوبولوس12039FAدکتر محمودمعصومیاندکتر جمیلهپازوکیمهندس رضاقاسمیJournal Article19700101Objective: To survey on parasites of three barboid fishes from Tajan, and Zarem-roud Rivers in Mazandaran province.
Design: Descriptive study.
Animals: A total of 162 specimens of Barbus mursa, B.lacerta and B.capito.
Procedure: Random sampling out was carried during September 2001 to August 2002 from four different stations of Tajan and Zarem-roud Rivers. The fishes were transported alive to the laboratory where they were killed by transaction of spinal cord and then were examined for different parasites. The infected organs were fixed in formalin and stained by Haematoxilin-Eosin.
Statistical analysis: Descriptive statisites.
Results: The following parasites were detected: From B.mursa: Myxobolus azerbajdzanicus from primary filaments, Mkovali from secondary filaments, M.squamae from skin of head, M.tauricus
from fins, Mrutili from secondary filaments and Mosmaniae from intestinal wall. B.lacerta was infected by M. valdogeli in the secondary filaments and B.capito was infected in the muscles by Mmusculi.
Discussion: In southern part of the Caspian Sea Fauna Regions till now all together 20 different Myxobolus species were recorded. According to the results of this study Barbus mursa was revealed as a new host for 6 different Myxobolus species: Mazerbajdzanicus, Mkovali, M.squamae, Mtauricus, Mrutili and Mosmaniae. J. Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 58, 4:329-334, 2003.هدف : بررسی و مطالعه انگلهای سه گونه از باربوس ماهیان رودخانههای تجن و زارم رود استان مازندران.
طرح : مطالعه توصیفی
حیوانات صد و شصت و دو ماهی باربوس، سس ماهی کلفت لب (Barbus mursa). سس ماهی کورا (B.lacerta). سس ماهی بزرگ سر (B.capito)
روش از شهریور 1380 تا مرداد 1381 نمونه برداری به شکل تصادفی از 4 ایستگاه مختلف رودخانههای تجن و زارم رود در استان مازندران انجام شد. ماهیان به طور زنده به آزمایشگااه منتقل شدند و پس از ثبت مشخصات ایستگاه و انجام بیومتری به طریقه قطع نخاع کشته و از نقطه نظر آلودگیهای انگلهای میکسوسپورها معاینه شدند. در صورت مشاهده کیست بافتهای آلوده جداسازی و به طور متوسط 30 اسپور اندازهگیری گردید. سپس اسپورها در گلیسیرین ژلاتین و بافتهای آلوده در فرمالین 10 درصد فیکس شدند. از بافتهای آلوده مقاطع بافت شناسی تهیه و به روش همانوکسیلین وائوزین رنگ آمیزی شدند.
تجزیه و تحلیل آماری آمار توصیفی
نتایج : در طی انجام این مطالعه مجموعا 8 انگل میکسوبولوس Myxobolus از ماهیان مطالرعه شده شناسایی و طبقهبندی گردید. از سن ماهی کلفت لب انگلهای M.kovali.M.rutili. M.tauricus. M.squamae. M.ezerbajdznicus M.osmaniae برای اولین بار گزارش میشود. از سس ماهی بزرگ سر انگل M.museuli و از سس ماهی کورا انگل M.valdogeli گزارش شده است.
نتیجهگیری : تا کنون این مطالعه حدود 20 گونه از این انگلها شناسایی و منتشر شدهاند. به جز یک انگل M.osmaniae تمامی انگلهای به دست آمده قبل از حوضه شمالی این دریا توسط محققین روسی و آسیای میانه گزارش شده بودند که این امر نشان دهنده تنوع وپراکنش این انگلها در حوضه دریای خزر (Caspian Sea Fauna) میباشد. تفاوت عمده این مطالعه با تحقیقات به عمل آمده در حوضه شمالی دریای خزر آلودگی در میزبانهای مختلف میباشد. میکسوبولوس عثمانیه برای اولین بار است که از حوضه دریای خزر گزارش میشود کلیه انگلهای به دست امده از سس ماهی کلفت لب نیز برای اولین بار گزارش میشوند و میتوان این ماهی را به عنوان میزبان جدید 6 انگل فوق معرفی نمود.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558420040121-مقایسه ویژگیهای کوتیکول و ضمائم آن در کرمهای خانواده تریکوسترونژیلیده در ایران12040FAفرزانهذهبیوندکتر عشرت بیگمکیاJournal Article19700101Objective: To determine the characteristic features of the cuticle and its supplements in Trichostrongylidae in Iran.
Design: Descriptive study.
Material and Methods: The samples including Trichostrongylus probolurus, Nematodirus abnormalis, Nematodirella, Haemonchus contortus, Marshallagia marshalli and Comelostrongylus mentulatus were collected from digestive systems of the ruminants in Iran. Sections were prepared and studied by means of light microscope. Results: In this study cuticle and its supplements including cephalic inflation, the spine at the female's end, deirid, synlophe (its length, number and decoration of ridges) and thickness of the cuticle were compared in letween different species. - Cephalic inflation and the spine are present in Nabnormalis and Nematodirella. - Deirids are present in Hcontortus, Mmarshalli and Cmentulatus. In Hcontortus they are closer to the anterior end than two other species. - Synlophe is present in all species except T.probolurus. Synlophe begins from anterior part of the worm and ends just before the vulva in Nabnorma/is and Nematodirella. In Hcontortus it ends at midbody while it continues up to the posterior end of the body in Mmarshalli and Cmentulatus. The number of the ridges from the beginning to the end of the synlophe is decreased in Nabnormalis, while they are increased in Nematodirella. There are at most 29 ridges in both of them. In Hcontortus, Mmarshalli and Cmentulatus they are increased in anterior half of the synlophe, then decreased
in posterior half of the synlophe. The maximum number of ridges in Hcontortus, Mmarshalli and Cmentolatus are 36,46 and 42, respectively.
Conclusion: In general, presence of synlophe, its length, the number of ridges and their decoration on the cuticle are highly variable in Trichostrongylidae nematodes, so that they can be used as taxonomic criteria at the level of species. J. Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 58, 4:335-340,2003.هدف : تعیین ویژگیهای کوتیکول و ضمائم آن در کرمهای خانواده تریکوسترونژیلیده در ایران.
طرح : مطالعه توصیفی.
روش کار در این بررسی به منظور مقایسه خصوصیات کوتیکول در تریکوسترونژیلیدههای ایران 6 گونه شامل مارشالاجیا مارشالی. کاملوسترونژیلوس منتولانوس، نمانودپروس اینورالیس، نمالودیرلا، تریکوسترونژیلوس پروبولوروس و همونکوس کونتورتوس پس از جداسازی از دستگاه گوارش دامها و تهیه مقاطع عرضی توسط میکروسکوپ نوری مورد مطالعه قرار گرفتند.
نتایج : در این تحقیق کوتیکول و ضمائم آن شامل حباب راسی کوتیکولی، خار انتهایی ماده پاپی گردنی، خطوط طولی کوتیکولی (Synlophe) و ضخامت کوتیکول در تک تک گونهها مورد بررسی قرار گرفت.
حباب راسی و خار انتهایی تنها در دو گونه نماتودیرلا و نماتودیروس اینورمالیس مشاهده میشود.
پاپی گردنی در همونکوس کونتورتوس مارشالاجبا مارشالی و کاملوسترونژیلوس منتولاتوس قابل مشاهده است که در همونکوس کونتورتوس نسبت به دو گونه دیگر به راس نزدیکتر است.
سینلوف در تمام گونهها زه جز تریکوسترنژیلوس پروبولوروس مشاهده میشود. در نماتودیروس اینورمالیس و نماتودیرلاسینلوف از زیر حباب راسی شروع و تا بالای پرده تناسلی امتداد مییابد. حداکثر تعداد تضاریس (Ridge) در هر دو گونه 29 عدد میباشد. سینلوف در کاملوسترونژیلوس منتولاتوس و مارشالاجیا مارشالی در سرتاسر بدن واقع شده است. حداکثر تعداد خطوط در کاملوسترونژیلوس منتولاتوس 42 عدد و در محل تخم پران (Ovojector) است. در مارشالاجیا مارشالی 46 عدد و در نیمه بدن میباشد. سینلوف در همونکوس کونتورتوس تا نیمه بدن امتداد مییابد حداکثر تعداد تاریس 36 عدد در قسمت میانی سینلوف میباشد. کوتیکول در سه گونه همونکوس کونتورتوس، مارشالاجیا مارشالی و کاملوسترونژیلوس منتولاتوس از سایر گونهها ضخیمتر است.
نتیجهگیری کلی : به طور کلی در نماتودها وجود یا عدم وجود سینلوف و در صورت وجود، طول آن، تعداد تضاریس کوتیکول و نحوه قرار گرفتن این تضاریس بر روی کوتیکول از تنوع بسیار بالایی برخوردار است. به طوری که این تنوع در نماتودها تریکوسترونژیلیده تا حد گونه دارای ارزش تاکسونومیک میباشد.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558420040121-مطالعه بافت شناسی مراحل تکامل لاروی غدد ضمیمه گوارشی بچه تاس ماهی ایرانی از زمان تفریخ تا رهاسازی12041FAدکتر محمدتقیشیبانیمرتضی پهلوانیلیJournal Article19700101Objective: To determine situation of liver and pancreas in different stages of growth and the features of development of the glands from the first day after hatching up to two months of larval life. Design: Descriptive study.
Animals: A total number of 80 larvae and fingerling of Acipenser persicus.
Procedure: Collecting larvae on days 1 to 56 and fixation in bouin's solution and then conducting routine histological procedures by autotechnicon. Sections of 6 microns were stained with hematoxylin-eosin and mallory and studied under light microscope. Statistical analysis: Descriptive statistics.
Results: At first day there were no traces of liver and pancreas, but up to day 5 some evidence of formation of liver with a serosa covering was observed. Also pancreas was present as a simple gland only consisting of exocrine portion. By day 16, a high vacuolaties were seen, in hepatolytes which decreased number of during following days. Many glycogen deposits were also present there. In pancreas until day 25 the evidence of langerhans islets was observed along with the extension of blood vessels. From day
32 to day 56, beside increasing liver bulk and the expansion of sinusoids and portal tracts, the major part of pancreas was composed of secretory acini with zymogenic granules.
Conclusion: In this species of sturgeon, like other osteichthyes, liver and panereas are of the first simple organs forming on the
first days. Moreover these glands are very similar to those of other fishes and even mammals. Liver from day 5 was present as an indipendent organ, cranial to intestines. By day 16, rate of lipid vacuols was more and then decreased and glycogen deposits was seen due to decreasing fat needs and increasing liver activity. Besides sinusoids and portal tracts were developing. Pancreas was formerly consisted of exocrine portion but from day 32 endocrine portion was developed and by day 56 pancreas was increased. Gradually developments are dependent their hutritional requirement. Especially in final stages of development they have a major role in metabolism of proteins, lipids and carbohydrates. J. Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 58, 4:341-345, 2003.هدف : بررسی وضعیت غدد کبدی و پانکراس در مراحل مختلف رشد و نحوه شکلگیری و تکامل این غدد در نمونههای لاروی و بچه تاس ماهیان ایرانی از اولین روز تفریخ تا دو ماهگی .
طرح : مطالعه توصیفی.
حیوانات : تعداد هشتاد نمونه از لارو و بچه تاس ماهیان ایرانی.
روش : جمعآوری نمونهها از لاروهای یک روزه تا 56 روزه و تثبیت در محلول بوئن و سپس انجام مراحل معمول بافت شناسی توسط دستگاه اتوتکنیکون. برشهای 6 میکرونی به روش هماتوکسیلین ائوزین و مالوری رنگ آمیزی و با میکروسکگوپ نوری مطالعه گردیدند.
تجزیه و تحلیل آماری : آمار توصیفی.
نتایج : در این مطالعه در روز اوئل نشانهای از وجود کبد و پانکراس مشخص مشاهده نگردید، ولی تا روز پنجم نشانههایی از شکل گیری کبد وجود داشته که یک پوشش سروزی نیز آن را در بر میگرفت. به علاوه پانکراس بصورت غدهای ساده در مجاورت کبد مشاهده شده که تنها شامل بخش برون ریز آن یعنی آسینیهای سروزی بود. تا روز شانزدهم واکوئولهای فراوانی در هپاتوسیتها مشاهده گردید که از این پس از میزان آنها کاسته شده و ذخایر گلیکوژنی فراوانی حضور داشتند.
در پانکراس تا سن 25 روزگی آثاری از جزایر لانگرهانس مربوط به بخش درون ریز نیز مشاهده شده که همراه با توسعه عروق خونی در این غده بود. از سن 32 تا 56 روزگی علاوه بر افزایش حجم کبد و توسعه سینوزوئیدها و فضاهای باب، کماکان بخش اعظم پانکراس را آسینیهای ترشحی با گرانولهای زیموژن تشکیل میداد.
نتیجهگیری : در این گونه از تاس ماهیان مانند ماهیهای استخوانی، کگبد و پانکراس اندامهای سادهای میباشند که در اوایل دوران زندگی به وجود میآیند. به علاوه غدد مزبور شباهت زیادی به اندامهای فوق در سایر گونههای ماهیان و حتی پستانداران دارند. بافت کبدی در قره برون از روز پنجم به عنوان یک عضو مستقل در بخش قدامی رودهها مشاهده گردید. تا روز شانزدهم میزان واکوئولهای چربی در کبد بیشتر بوده و پس از آن کاهش آنها و افزایش ذخایر گلیکوژنی مشهود بود که به دلیل کاهش احتیاجات چربی و افزایش فعالیت عملی کبد میباشد به علاوه بتدریج بر وسعت سینوزوئیدها و فضاهای باب افزوده میگردید. پانکراس در ابتدا تنها دارای بخش برون ریز بوده ولی از روز 32 به بعد بخش درون ریز یا جزایر لانگرهانس توسعه یافته و تا روز 56 بر وسعت پاکراس افزوده میگردد. رشد و تکامل تدریجی غدد ضمیمه متناسب با نیازهای تغذیهای آنها میباشد. بویژه در مراحل نهایی تکاملی خود در متابولیسم پروتئینها، چربیها و کربوهیدراتها نقش اساسی را دارند.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558420040121-ارزیابی آفلاتوکسین ها و عوامل مولده آنها در نانهای قابل تغذیه در دام12042FAدکتر علیقلیرامینJournal Article19700101Objectives: 1) Comparative investigation of normal, partially infected and moldy breads to aflatoxin and their causative agents, 2) Determination of amounts and types of aflatoxin and Aspergillus spp 3) Determination of total fungal counts in either breads containing aflatoxin or without aflatoxin, 4) Correlations between aflatoxin, Aspergillus and total fungal count.
Design: Observational study.
Procedure: 222 bread samples which consumed as ruminants foodstuffs were collected from bread shops in urmia during 2001¬2002. The number of normal, partially infected and moldy breads were 54, 56 and 112, respectively. Aflatoxins (AF) were assessed by Thin Layer Chromatography Methed using standard aflatoxins B 1, B2, G 1, G2. Breads were cultured for Aspergillus spp using Saboroud Dextrose Agar Media and total fungal counts were calculated using dilution and culture method.
Statistical analysis: Chi-square test and correlations coefficient.
Results: Aflatoxin was found in 42 (18.17%) breads in which 4 had 2 types of aflatoxin (1.8%) and in one bread 3 (0.5%) and another 4 types of aflatoxin (0.5%). Distribution and percent of aflatoxin B 1, aflatoxin B2, aflatoxin Gland aflatoxin G2 were 16 (36.67%.), 18 (42.87%), 7 (16.6%) and 10 (247%), respectively.
10 of 42 breads had aflatoxin B10ver 20 ppm (4.5%),8 had 10-19 ppm (3.6%) and 24 had less then 10 ppm (10.8%). The percentage of aflatoxin contamination in normal, partially infected and moldy bread were 5.5%, 10.9% and 32.4%., respectively, which were significantly different (P<0.05). The results of fungal culture showed 94.1 % (80/85) infected to A. fumigatus (50 cases), A. niger (56 cases) andA.jlavus (2 cases). 53 cases (63.357%) hadA .fumigatus or A. niger, 26 cases (31.18%) showed two types of Aspergillus and one case had all three Aspergilluses. 10 of 80 cases were diagnosed in apparently nonnal and partially infected bread while 70 cases were in moldy breads. Aflatoxins were found in 42 of 85 cultured cases while 43 cases had no aflatoxins. Also 38 samples showed either aflatoxin, Aspergillus or total fungal count while in 41 cases instead of positive total fungal count and Aspergllus, no aflatoxin was detected. Total fungal count varied from 1 to 450000 fungi colony per gram bread. Positive correlations were found between aflatoxin and fungal count (r = 0.44), aflatoxin and A. niger (r = 0.58), aflatoxin and A. fumigatus (r = 0.85), total fungal count and (r = 0.90), total fungal count and (r = 0.70).
Clinical implications: It is concluded that 1) aflatoxins produced by Aspergillus in normal and moldy breads could be an important as ruminant foodstuffs, 2) aflatoxin Bl with over 20 ppm was found as a main aflatoxin in breads, 3) A.fumigatus,A. niger andA.flavus were the main Aspergillus strains in urmia, and finally 4) It is recommended to modify the collecting and consumption methods
of bread as ruminant foodstuffs to minimize the transmission of aflatoxin to ruminants and human as well. J. Fae. Vet. Med. Univ. Tehran. 58, 4:347-351, 2003.هدف: 1- بررسی مقایسه ای آلودگی نانهای سالم ، نیمه آلوده وکپک زده به آفلاتوکسین و آسپرژیلوس 2- تعیین مقادیر وانواع آفاتوکسین به همراه نوع قارچ مولده 3- شمارش کلنی های قارچی نانهای فاقد و حاوی آفلاتوکسین و 4- تعیین رابطه احتمالی بین آفلاتوکسین آسپرژیلوس و شمارش کلنی قارچی
طرح: بررسی مشاهده این تعیین مقادیر و انواع آفلاتوکسین به همراه عوامل مولده آنها در نانهای قابل تغذیه در دام.
روش: دویست و بیست و دونمونه نان قابل تغذیه در دام در سالهای 81-1380 در ارومیه تهیه گردیدند. تعداد نانهای سالم، نیمه آلوده و کپک زده تهیه شده از محلهای جمع آوری نان به ترتیب 56،54 و 112 نمونه بوده است. آفلاتوکسین های G1,B1,B2 و G2 به روش کروماتوگرافی با لایه نازک تعیین گردید. برای جداسازی آسپرژیلوس، نانها در محیط سابورودکستروز آگار کشت شدند وکلنی قارچی نیز با روش رقت و کشت شمارش گردیدند.
نتایج: 42 نمونه (1/18 درصد) دارای دو نوع آفلاتوکسین یک مورد سه (5/0 درصد) ومورد دیگر چهار نوع آفلاتوکسین (5/0 درصد) داشتند. تعداد و درصد آفلاتوکسین های G1,B1,B2 و G2 به ترتیب 16 (6/36 درصد) ، 18 (8/42 درصد) 7 (6/16 درصد) و 10 (24 درصد) مورد بوده است. مقادیر آفلاتوکسین در 10 مورد (5/4 درصد) بالای ppm 20 در 8 مورد (6/3 درصد) بین ppm 19-10 و 24 مورد (8/10 درصد) کمتر از ppm10 آفلاتوکسین داشتند . درصد آلودگی نانهای سالم ،نیمه آلوده و کپک زده به آفلاتوکسین به ترتیب 5/5 درصد، 9/10 درصد و 4/32 درصد بودند که اختلاف بین آنها معنی دار (05/0>P) بوده است. نتایج کشت قارچی نشانگر آلودگی حدود 1/94 درصد (85/80 ) نانها به آسپرژیلوس نیجر ، آسپرژیلوس فومیگاتوس و آسپرژیلوس فلاوس بوده که 50 مورد آسپرژیلوس نیجر، فومیگاتوس ، 56 مورد آسپرژیلوس نیجر و 2 مورد آسپرژیلوس فلاووس بوده است. تعداد نانهای حاوی یک نوع آسپرژیلوس 53 مورد (35/62 درصد) ، 2 نوع آسپرژیلوس 26 مورد (18/31 درصد) و سه نوع آسپرژیلوس یک مورد گزارش می گردد. همچنین از 80 نمونه کشت مثبت 5 مورد مربوط به هر کدام از نانهای سالم ونیمه آلوده و 70 مورد نانهای کپک زده بوده است. از 85 نمونه نان کشت شده 43 مورد فاقد آفلاتوکسین و 42 مورد دارای آفلاتوکسین بوده که 38 مورد توام با آفلاتوکسین ، آسپرژیلوس ، فاقد آفلاتوکسین بودند. دامنه کلنی قارچی تا 450000 کلنی در گرم نان متغییر بوده است. آنالیز آماری همبستگی بین آفلاتوکسین وشمار ش کلنی (01/0>P) آفلاتوکسین و آسپرژیلوس نیجر (01/0>P) آفلاتوکسین و آسپرژیلوس فومیگاتوس (05/0>P) شمارش کلنی و آفلاتوکسین B1 (01/0>P) شمارش کلنی و آفلاتوکسین G2 (05/0>P) رابطه مثبتی را نشان داد.
نتیجه گیری: اولا آفلاتوکسین مترشحه از آسپرژیلوس در نانهای سالم یا کپکزده مصرف شده در تغذیه دام مهم وخطرناک می باشد. آفلاتوکسین B1 با مقادیر بالای ppm 20 درنانهای مذکور از اهمیت زیادی برخوردار می باشد. آسپرژیلوس در نانهای آلوده می باشند . همچنین رابطه مثبتی بین آفلاتوکسین شمارش کلنی وآسپرژیلوس وجود دارد. سرانجام با تاکید بر اصلاح نانهای کپک زده می توان میزان انتقال آفلاتوکسین به دام و انسان راکاهش داددانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558420040121-گزارش یک مورد ناهنجاری مادرزادی در گوساله12043FAدکتر سید رضاقاضیدکتر ناصروصالدکتر محمد رحیماحمدیJournal Article19700101Objective:A reporton a congenital malformation in a calf.
Design: Clinical case study.
Animals: Intrauterine dead Holstein calf.
Procedure: Fetotomy was not possible due to the lateral head deviation, therefore, cesarean section was performed in a 5 years old pregnant Holstein cow and a dead calf was expelled out of the uterus. Clinical observations revealed that a cranioshisis, partial anencephaly including arhinencephaly, holotelencephaly and some other defects were present. Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 58, 4:353-354,2003.هدف گزارش یک مورد ناهنجاری مادرزادی در گوساله نژاد هلشتاین.
طرح : مطالعه موردی بالینی
حیوانات: یک راس گوساله نژاد هلشتاین که در رحم مادر مرده بوده است.
روش کار: اصلاح برگشتگی جانبی سر گوساله و انجام عمل فیتوتومی امکانپذیر نبود. لذا به وسیله اجرای عمل سزارین روی گاو آبستن 5 ساله نژاد هلشتاین، جنین مرده از رحم به خارج انتقال یافت. معاینات بالینی نشان داد که کرانیوشیز و آننسفالی ناقص شامل آرایننسفالی و هولوتلنسفالی و بعضی نقایص دیگر در مغز وجود دارددانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558420040121-تاثیر رقیق کننده های فسفات، سیترات و تریس بر تحرک اسپرماتوزوئیدهای گاومیش12044FAدکتر روزعلیباتوانیدکتر سید مرتضی علویشوشتریدکتر علیتوکلیJournal Article19700101Objective: To compare the effects of different diluents with levels of 13 and 7% glycerol on motility of buffalo spermatozoa (pre¬and post- freezing and thawing).
Samples: Comparative experimental study.
Animals: Twelve ejaculates of2 buffalo bulls (4.5 and 6 years old). Procedure: Semen samples with initially very good and excellent quality (motility 4 and 5) were selected and immediately evaluated for motility. Then, aliquots of each semen sample were subjected to dilution, cooling, equilibration, freezing and thawing as follow: Experiment 1. Phosphate and citrate extenders with 13 and 7% glycerol were used. Experiment 2. Glucose and cysteine were added in the same extenders and were compared to the effects of tris extender on motility of buffalo spermatozoa.
Statistical analysis: Descriptive statistics.
Results: The motility of spermatozoa maintained up to a limited time of storage in phosphate and citrate extenders with low level of glycerol and beyond of this storage time (after equilibration and thawing) the motile life of spermatozoa deteriorates quickly. Tris diluent proved to be superior in maintaining the motility of spermatozoa. Also, the sperm motility and recovery rate were higher in the semen extended in tris diluent with 13% glycerol as compared to those extended with 7% glycerol (70 and 87.5% versus 52 and 65%). Clinical implications: Based of our findings, we suggest the use of tris diluent with 13% glycerol for the cryopreservation of buffalo bull
spermatozoa. J. Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 58, 4:355-358, 2003هدف : مقایسه اثر سه رقیق کننده مختلف با غلظتهای 13 و 7 درصد گلیسرول بر تحرک اسپرماتوزوئیدهای گاومیش (قبل و بعد از انجماد و یخ گشایی).
طرح : مطالعه تجربی مقایسهای .
نمونهها: دوازده انزال جمعآوری شده از 2 راس گاومیش نر 5/4 و 6 ساله.
روش : نمونههای منی گاومیش با کیفیت اولیه عالی = نمره 5 و خیلی خوب = نمره 4 استفاده شد بعد از ارزیابی کلی منی. در تجربه 1 نمونه منی در بافرهای فسفات و سیترات با غلظتهای 13 و 7 درصد کلیسرول رقیق گردید و تحرک اسپرمها بعد از رقیقسازی بعد از سرد سازی بعد از به تعادل رسیدن محلول منی رقیق شده با گلیسرول و یخ گشایی منی منجمد ارزیابی گردید.در تجربه 2 مواد افزودنی گلوکز و سیستئین به بافرهای قبلی اضافه گردید و با اثر رقیق کننده تریس بر تحرک اسپرمها مقایسه گردید.
تجزیه و تحلیل آمار توصیفی.
نتایج : تحرک اسپرماتوزوئیدها در رقیق کنندههای فسفات و سیترات با غلظت کم گلیسرول برای مدت کوتاه در دمای یخچال حفظ گردید. ولی تحرک آنها بعد از به تعادل رسیدن و یخ گشایی سریعا کاهش یافت و تمام اسپرماتوزوئیدها تلف شدند . رقیق کننده تریس قدرت تحرک اسپرماتوزوئیدهای گاومیش را به خوبی حفظ کرد. همچنین رقیق کننده تریس با غلظت 13 درصد گلیسرول، عملکردی بهتر از همان رقیق کننده با غلظت 7 درصد گلیسرول داشت (تحرک پس از یخ گشایی 70 درصد و میزان بازگشت به حال طبیعی 5/87 درصد در مقایسه با 52و 65 درصد)
نتیجهگیری : رقیق کننده تریس، زرده تخم مرغ یا غلظت 13 درصد گلیسرول برای ذخیره سازی طولانی منی گاومیش به روش انجماد توصیه میشود.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558420040121-بررسی تجربی اثرات پاتولوژیک متن آمین در جوجه های گوشتی12045FAدکتر عزیزاله خداکرمتفتیدکتر کرامتاساسیدکتر غلامرضاشهبازیJournal Article19700101Objective: In this study, the pathologic effects of methenamin in broiler chickens were studied.
Design: Experimental study.
Procedure: For these purposes 150 day-old broiler chickens of Arian breed were randomly divided into six equal groups as follows. group I: no use of methenamine (control), groupII: Daily use of
1:1000methenamine in drinking water continiously for 8 weeks. group 1II: Daily use of 2: 1000 methenamine in drinking water continiously for 8 weeks, group IV: use of
1:1000 methenamine in drinking water for one week of the end of rearing period, group V: Daily use of 4: 1000 methenamine in drinking water continiously for 8 weeks, group VI: use of 2: 1000 methenamine in water for one week of the end of rearing period. All groups were reared in same
condition and nutrition and housing except the administration of methenamine. At the end of rearing periods samples of liver and kidneys were taken for histopathologic study.
Statistical analysis: Chi square test.
Results: The microscopic lesions such as congestion, fatty change, local lymphocyte aggregation, focal heterophil aggregation were observed, in liver and in kidney, congestion, cell swelling, acute tubular necrosis, focal lymphocyte aggregation and focal heterophil aggregation were diagnosed. No significant changes were seen in treatment and control groups by chi-square test (p<0.05). Conclusion: It is concluded that oral administration of methenamine has no significant pathologic effect even with high dose and long period (8 weeks) on liver and kidneys of broiler chickens. J. Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 58, 4:359-362, 2003.هدف : بررسی اثرات پاتولوژیک متن آمین در جوجههای گوشتی.
طرح : مطالعه تجربی.
روش کار : تعداد صد و پنجاه قطعه جوجه گوشتی یک روزه از نژاد آرین به صورت تصادفی به 6 گروه 25 قطعهای تحت عناوین گروه 1 گروه شاهد بدون تجویز متن آمین، گروه 2: تجویز روزانه متن آمین با دور 1 در 1000 در آب آشامیدنی به مدت 8 هفته گروه 3: تجویز روزانه متن آمین با دوز 2 در 1000 در آب آشامیدنی به مدت 8 هفته، گروه 4 تجویز هفته آخر متن آمین با دوز 1 در 1000 در آب آشامیدنی، گروه 5 تجویز روزانه متن آمین با دوز 4 در 1000 در آب آشامیدنی به مدت 8 هفته گروه 6 تجویز هفته آخر متن آمین با دوز 2 در 1000 در آب آشامیدنی تقسیم شدند. گروههای مورد مطالعه در طی 8 هفته پرورش به جز در مصرف متن آمین در شرایط یکسان تغذیهای و پرورش نگهداری شدند در پایان دوره پس از کالبدگشایی و مشاهده ضایعات ظاهری از کبد و کلیه جوجههای کشتار شده تمام گروهها نمونهبرداری انجام شد و تغییرات میکروسکوپی آنها با استفاده از رنگ آمیزی متداول هماتوکسیلین ائوزین و رنگآمیزی اختصاصی سودان مورد مطالعه قرار گرفت.
تجزیه و تحلیل اماری : آزمون مربع کای.
نتایج : ضایعات هیستوپاتولوژیک کبدی از نظر وجود پرخونی، تغییر چربی، تجمع کانونهای لنفاوی، تجمع کانونی هتروفیلها و ضایعات هیستوپاتولوژیک کلیوی از نظر وجود پرخونی، تورم سلولی، نکروز لولهای حاد، تجمع کانونی سلولهای لنفاوی و تجمع کانونی هتروفیلها مورد ارزیابی قرار گرفت و با مقایسه نتایج به دست آمده از گروههای مختلف کنترل و درمانی با آزمون مربع کا اختلاف معنیداری (P<0/05) بین آنها مشاهده نگردید.
نتیجهگیری : نتایج این تحقیق نشان میدهد که متن آمین با دزهای درمانی تا دو برابر درمانی و حتی تجویز طولانی مدت 8 هفتهای بدون تاثیر سوء یا دارای اثرات پاتولوژیک خفیفی بر بافتهای کبد و کلید جوجههای گوشتی میباشد.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558420040121-ایجاد مسمومیت تجربی با گل افعی در گوساله های بومی12046FAدکتر مسعودمهامدکتر رحیم حبنقیدکتر مجتبیهادیانJournal Article19700101Objective: To identify the clinical signs, clinical pathology and pathological findings in experimental Echium italicum poisoning in native calves.
Design: Interventional study.
Animals: Ten native calves aged 5 to 7 months in two groups (experiment and control).
Procedure: The fresh E. italicum was fed as the sole diet to experimental calves during 8 weeks. Calcium, phosphorus, sodium,
creatinine, BUN, AST and GGT were determined in serum of calves at weekly intervals during the period of experiment. Histopathological examinations were performed on tissue samples.
Statistical analysis: One way ANaYA.
Results: This experimental study revealed a significant increase in
serum calcium, GGT and AST (P<O.O5). During the trial, one of the 5 calves on the Echium diet died in day 49 without showing any symptoms before. The calves of experimental group showed similar histological changes in liver, such as centrilobular necrosis, portal triad fibrosis and bile duct proliferation with polymorph neutrophil infiltration. In the asymptomatic calf, the kidneys showed acute tubular necrosis.
Clinical implications: It is concluded that E. italicum is not a
suitable fodder for calves and can be toxic due to its pyrrolizidine alkaloids. J. Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 58, 4:363-367, 2003.هدف : ایجاد مسمومیت تجربی با گل افعی (Echium intalicum) در گوسالههای بومی و مطالعه نشانههای بالینی، آزمایشگاهی و آسیب شناسی آن.
طرح : مطالعه مداخلهای .
حیوانات: ده راس گوساله بومی 5 تا 7 ماهه (در دو گروه 5 راسی کنترل و آزمایش). روش : گل افعی از مراتع روستاهای اطراف ارومیه جمعآوری شد. به مدت 8 هفته گوسالهای تحت تجربه فقط از گل افعی تازه تغذیه شدند. به صورت هفتگی در نمونههای سرم گوسالهها سدیم، فسفر، کلسیم، کراتینین، BUN، AST و GGT اندازهگیری شد. نمونههای بافتهای مختلف از نظر آسیبشناسی میکروسکوپیک مورد بررسی قرار گرفت.
تجزیه و تحلیل آماری : آنالیز واریانس یکطرفه.
نتایج : تغییرات معنیدار کلسیم و آنزیمهای AST و GGT (P<0/05) در این بررسی مشاهده گردید ولی تغییرات سایر مواد سرمی مورد بررسی معنیدار نبود. یک راس از گوسالههای مورد آزمایش بدون بروز نشانهای از بیماری در روز 49 تجربه تلف گردید که در بررسی آسیب شناسی علاوه بر ضایعات کبدی (همانند گوسالههای دیگر گروه) ضایعات کلیوی به صورت نکروز توبولار حاد مشاهده گردید. ضایعات آسیب شناسی دیده شده در کبد گوسالههای مسموم مانند پرخونی، تورم هپاتوسیتها، نکروز، نفوذ نوتروفیلهای پلذی مورف، افزایش بافت همبند، کلانژیت و هیپرپلازی مجاری صفراوی با ضایعات گزارش شده در مسمومیت با سایر گیاهان حاوی آلکالوئیدهای پیرولیزیدینی همخوانی زیادی داشت.
نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که گل افعی میتواند ضایعات کبدی و کلیوی حاصله از مسمومیت با آلکالوئیدهای پیرولیزیدینی را در گوساله ایجاد نماید و به دامداران توصیه میشود که ازاین گیاه در تغذیه دامها استفاده نکنند.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558420040121-ارزیابی میزان تحرک اسپرم دم اپیدیدیم شتر یک کوهانه در Green buffer با یا بدون زرده تخم مرغ12047FAدکتر حسینحملیدکتر پرویزتاجیکJournal Article19700101Objective: Assessment of camel sperm motility obtained from cauda epididymis in Green buffer with or without 20% egg yolk. Design: Descriptive study.
Samples: Testicles from Dromedary camel.
Procedure: Dromedary camel testicles (n= 1 00) were obtained from slaughter-house, cauda were incised in the laboratory. The sperm cells were transferred into Green Buffer medium and sperm motility was assessed.
Statistical analysis: Descriptive statistics, l-test.
Results: No motility was observed in epididymal sperm obtained
from testicles transported in warm saline, however, transportation of testicles in 4-5°C supported sperm motility by 80%. After incubation, 5% of sperm cells from caput epididymis were motile. These values were 20%, 50% and 90% for caput-body, body-cauda and cauda regions respectively. No significant different was observed between motility of right and left testicles respectively.
Approximately 80% of epididymal sperm cells from cauda epididymis were motile in Green buffer + 20% egg yolk after I hour incubation which was significantly higher (P<O.O 1) than sperm cells from corpus (30%) and caput (5%) epididymis. These values were 70%, 10% and 0 for cauda, corpus and caput epididymis in 2nd hour. Motility of caudal sperm cell were higher in Green buffer without egg yolk at first 2 hours of incubation but it decreased and remained lower during the observation.
Conclusion: Dromedary camel epididymal sperm cells motility is supported by Green buffer. J. Fae. Vet. Med. Univ. Tehran. 58, 4: 369-372,2003.هدف : ارزیابی تحرک اسپرم اخذ شده از قسمتهای مختلف اپیدیدیم شتر یک کوهانه در محیط Green buffer با یا بدون 20 درصد زرده تخم مرغ.
طرح : مطالعه توصیفی . نمونهها : بیضه شترهای یک کوهانه ایران.
روش : گرفتن بیضه 50 نفر از شترهای یک کوهانه نحر شده در کشتارگاه (یکصد بیضه). برش دم اپیدیدیم و قرار دادن اسپرم به تفکیک بیضه راست و چپ و قرار دادن آنها در محیط Green buffer و ارزیابی تحرک آنها.
تجزیه و تحلیل آماری : آمار توصیفی استفاده از مربع کای.
نتایج: اسپرمهای گرفته شده از بیضه حمل و نقل شده در محیط سرم فیزیولوژیک گرم عمدتا فاقد تحرک بودند، در حالی که حدود 80 درصد میانگین اسپرمهای دم اپیدیدیم حمل شده در مجاورت یخ متحرک بودند. پس از قرار گرفتن در کرمخانه، میزان تحرک اسپرمهای سر، بدنه نزدیک به سر، بدنه نزدیک به دم اپیدیدیم و دم اپیدیدیم حدودا به ترتیب 5، 20، 50 و 90 درصد بود. هیچ گونه اختلاف معناداری بین میزان تحرک اسپرمهای گرفته شده از بیضه راست و چپ وجود نداشت. حدود 80 درصد از اسپرمهای ناحیه دم، 30 درصد از اسپرمهای ناحیه بدنه و 5 درصد از اسپرمهای ناحیه سرد در محیط Green buffer با 20 درصد زرده تخم مرغ دارای حرکت بودند که اختلاف بین آنها معنادار بود (P<0/05) این میزان اختلاف در ساعت دوم آزمایش برای اسپرمهای گرفته شده از سر اپیدیدیم (بدون تحرک) و اسپرمهای گرفته شده از بدنه اپیدیدیم (با 10 درصد تحرک) کمتر شده و نسبت اختلاف آنها با اسپرمهای گرفته شده از دم اپیدیدیم (با 70 درصد تحرک) بیشتر بود (P<0/01) اختلاف تحرک در اسپرمهای گرفته شده از دم با دیگر قسمتها تا پایان زمان مطالعه باقی ماند. میزان تحرک اسپرم گرفته شدهخ از دم اپیدیدیم در محیط Green buffer بدون زرده تخم مرغ در 2 ساعت اولیه آزمایش بالاتر از میزان آن در محیط دارای زرده تخم مرغ بود در حالی که بعدا کاهش پیدا کرده و تا پایان آزمایش میزان تحرک اسپرمهای موجود در محیط حاوی زرده تخم مرغ بالاتر ماند.
نتیجهگیری : اسپرم دم اپیدیدیم شتر یک کوهانه توان ماندگاری در محیط Green buffer را دارددانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558420040121-گزارش یک مورد تومور سلول سرتولی در سگ12048FAدکتر حمیدرضافتاحیاندکتر جواد اشرفیهلاندکتر عباسوشکینیدکتر جلالبختیاریدکتر محمدرضا آقچهلودکتر سید رضا جعفرزادهدکتر فرهنگساسانیJournal Article19700101Objective: Report of a sertoli cell tumor.
Animal: An eight-year-old intact male terrier.
Procedure: On the basis of clinical signs, laboratory findings, radiographic, ultrasonographic, surgery of tumor, and histopathologic study diagnesis was confirmed.
Results: In clinical examination a spherical, firm mass in caudal part of right hypogastric region was observed. Plain radiography survey showed a round radiopaque mass. Ultrasonography delineated an echogenic spherical mass. This mass and atrophied testicle were
removed. Microscopically, the tumor consisted of masses of elongated, fusiform cells, with eosinophilic, vacuolated cytoplasm and round or ovoid pleomorphic nucleus. The neoplastic cells were arranged in a palisading pattern in which adjacent tumor cells laid parallel to one another with long axes perpendicular to basement membrane.
Clinical implications: The mass on the basis of location, gross and histopathologic charactristics was diagnosed as sertoli cell tumor. J. Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 58,4:373-374,2003.هدف : گزارش یک مورد تومور سلول سرتولی.
حیوان : یک قلاده سگ تریر، 8 ساله، نر.
روش : مطالعات بالینی، آزمایشگاهی، رادیوگرافی، اولتراسونوگرافی و برداشت جراحی تومور و آسیب شناسی.
نتایج : معاینه درمانگاهی، توده مدور، سفت و توپری را در خلف ناحیه هیپوگاستریک راست مشخص نمود. رادیو گرافی توده ایی مدور رادیو اپک و اولتراسونوگرافی، تودهای اکوژنیک و گرد را نشان داد.و توده مذکور و بیضه آتروفی شده برداشت شدند. در مطالعه ریزبینی، توده توموری از دستجات سلولی دوکی شکل و کشیده، دارای سیتوپلاسم ائوزینوفیلیک و اکوئله با هستههای گرد تا بیضوی پلئومورفیک تشکیل یافته بود. سلولهای توموری به صورت خطوط نردبانی آرایش یافته بودند، به طوری که هسته سلولها و محور طولی آنها عمود بر غشاء پایه قرار داشتند.
نتیجهگیری : بر اساس ناحیه تشریحی، مشخصات ظاهری و یافتههای هیستوپاتولوژی، تومور سلولهای سرتولی تشخیص داده شد.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558420040121-کیلوسپیروراهامولوزا و آسیب شناسی آن در ماکیان بومی12049FAدکتر علیرضاطالبیدکتر امیر عباسفرشیددکتر موسیتوسلیJournal Article19700101Objective: Diagnosis causative agent of nodular lesions in gizzard. Design: Case report.
Animals: Indigenous birds.
Procedure: At necropsy of indigenous birds, nodular lesions in the gizzard together with helminths were observed. For parasitological examination, the isolated helminths were treated
with lactophenol solution and for histopathological exmination of the nodular lesions, tissue samples were stained with Haematoxilan and Eosin (H&E).
Results: In parasitological examination of the isolated helminths, based upon morphological and size characteristics, the parasites were identified as Cheilospirura hamoulosa. In histopathological exmination of the nodular lesions, inflammatory reactions with infiltration of lymphocytes and macrophages were observed along with hyperplastic changes in the glandular region of gizzard. Conclusion: Cheilospirura hamoulosa is able to produce nodular
lesions in gizzard of indigenous birds. J. Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 58,4:375-376,2003.هدف : تشخیص عامل ضایعات ندولی در بافت سنگدان.
طرخ : گزارش موردی
حیوانات : طیور بومی
روش : پس از کالبدگشایی نمونههای کرمی جهت تشخیص انگلی با محلول لاکتوفنل شفاف شدند و جهت بررسی آسیب شناسی نمونههای بافتی از سنگهدان در محلول 10 درصد فرمالین خنثی تثبیت و پس از مراحل پاساژ بافتی، مقاطع 5-4 میکرونی تهیه و با روشهماتوکسیلن و ائوزین رنگ آمیزی گردیدند.
نتایج: در بررسیهای انگلی نمونههای کرمی، کرمها کیلوسپیرورا هامولوزا تشخیص داده شدند و در بررسی اسیب شناسی نمونهها، در مخاط واکنش شدید آماسی به صورت نفوذ منتشر لوکوسیتی (همدتا لنفوسیتها و ماکروفاژها) به همراه نکروز کانونی مشاهده گردید. غدد دچار تغییرات هیپرپلاستیک شده و برخی از آنها به صورت کیستیک در آمده بودند. ازدیاد بافت همبند نیز در برخی نواحی قابل مشاهده بود و در لایه عضلانی واکنش التهابی به صورت کانونهای نفوذ لوکوسیتی فضاهای ندولی را تشکیل داده بود.
نتیجهگیری : کرمهای کیلوسپیرورا هامولوزا ضمن تخریب بافت شاخی سنگدان ضایعات ندولی را در رافت عضلانی سنگدان ایجاد مینمایند.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558420040121-اثر برخی از کوکسیدیو استات ها بر پارامترهای رشد جوجه های گوشتی در عفونت تجربی کوکسیدیایی12050FAدکتر بهرامشجاعدوستدکتر مهرداد مدیرصانعیدکتر صادقرهبریJournal Article19700101Objective: Comparing the efficacy of coccidiostat drugs, Diclazuril, Salinomycin, and Narasin on performance parameters of broiler chickens in experimental coccidial infection.
Design: Completely randomised block.
Animals:A total number of 300 male day-old Ross 208 broiler chickens.
Procedure: The chicks were randomly divided to 5 groups of 60 birds (3 replicates/treatment), and placed in battery cages. The groups were: 1) which did not receive any coccidiostatic drug or oocysts (negative control), 2) which did not receive any coccidiostatic drug but was challenged with oocysts (positive control), 3) Diclazuril, 4) Narasin, and 5) Salinomycin. Treatment groups received the related coccidiostats from the beginning of the rearing period up to 3 days before slaughter( 49 days of age). Birds in all groups (except group 1), were challenged with 105 of mixed inoculum of E. tenella, E. maxima, and E. acervulina. Eight days
post-challenge, fecal samples were taken and oocysts per gram of feces determined for five consecutive days. By weighing the chicks and their consumed feed at 28 (before challenge), 35,42 and 49 days (end of the rearing period), mean of body weight (BW), weight gain (WG), feed intake (FI) and feed conversion ratio (FCR) of all groups determined weekly.
Statistical analysis: Analysis of variance, Tukey's test.
Results: At 35 days old (1 week after challenge), the differences among WGs of treated and positive control groups were significant (P< 0.01). At the same age, there were not any significant differences
among FCR of treated and negative control groups, but FCRs of all groups were significantly better than positive control (P<O.Ol). At 42 days of age, there were no significant differences among the performance of treatment groups (P>0.05). At 49 days old, FCR of Salinomycin was better than positive control (p< 0.05), but no significant differences observed among treatments(P>0.05). Diclazuril and Salinomycin significantly reduced the OPG in comparison with positive control (p< 0.001).
Conclusion: According to the results of this study, using these coccidiostats can improve the performance parameters of broiler chickens and their usage can be recommended specially when
coccidial infections may occure. Comparison the performance of treatment groups showed partial improvement of BW and FCR by Diclazuril and Salinomycin respectively. In addition these two coccidiostats reduced OPG significantly. J. Fac. Vet. Med. Univ.
Tehran. 58, 4: 377-381, 2003.هدف: مقایسه اثر داروهای کوکسیدیواستات دیکلازوریل، سالینومایسین و ناراسین بر شاخصهای بازدهی جوجه های گوشتی درعفونت تجربی کوکسیدیایی .
طرح: طرح بلوکهای کاملاتصادفی
حیوانات: سیصد قطعه جوجه گوشتی یکروزه از جنس نر سویه تجاری راس 208
روش: جوجه های مورد آزمایش به طور تصادفی به 5 گروه 60 قطعه ای (هر یک شامل 3 تکرار) تقسیم شدند و در قفسهایی از نوع باتری قرار گرفتند. این گروهها عبارت بودند از : 1- این گروه هیچ نوع داروی کوکسیدیواستات دریافت نکرد ودر معرض چالش ااسیت ها قرار نگرفت (شاهد منفی) 2- این گروه هیچ نوع داروی کوکسیدیواستات دریافت نکرد ولی به وسیله مخلوطی از ااسیت ها چالش گردید (شاهد مثبت) 3- دیکلازوریل 4- سالینومایسین 5-ناراسین . گروههای درمانی کوکسیدیواستات ها ی مربوط را از ابتدا تا 3 روز به انتهای دوره مصرف نمودند.
پرندگان تمام گروهها (به جز گروه 1) درسن 28 روزگی با 100 هزار ااسیست ایمریا شامل آیمریاتنلا، آیمریا ماکزیما و آیمریا آسرولینا تلقیح شدند. از روز هشتم پس از چالش و برای مدت 5 روز پیاپی ، میزان دفع ااسیست ها از طریق اندازه گیری OPG تعیین گردید. با وزن کشی جوجه ها ودان مصرفی آنها در سنین 28 (قبل از تلقیح ااسیست ها) 35،42 و 49 روزگی(انتهای دوره) وزن متوسط ، میانگین رشد و ضریب تبدیل غذایی (FCR) همه گروهها به صورت هفتگی تعیین شد.
تجزیه و تحلیل آماری : استفاده از آزمون تجزیه واریانس ، آزمون توکی در صورت وجود اختلاف معنی دار.
نتایج: در سن 35 روزگی (یک هفته پس از چالش ) اختلاف میزان رشد گروههای درمانی با شاهد مثبت معنی داربود. (01/0 >P) در همین سن FCR گروههای درمانی و شاهد منفی با یکدیگر اختلاف معنی داری نداشت. اما FCR این گروهها نسبت به گروه شاهد مثبت به صورت معنی داری بهتر بود. (01/0 >P) درسن 42 روزگی اختلاف معنی داری در عملکرد گروههای درمانی مشاهده نشد. در سن 49 روزگی FCR این گروهها گروه سالینومایسین از گروه شاهد مثبت به صورت معنی داری بهتر بود. (01/0 >P) اما بین گروهها ی درمانی از این نظر اختلاف معنی داری مشاهده نشد. استفاده از دو داروی دیکلازوریل و سالینومایسین موجب کاهش بسیار معنی دار میزان دفع ااسیست در مقایسه با گروه شاهد مثبت گردید. (001/0 >P)
نتیجه گیری : براساس این مطالعه می توان چنین نتیجه گیری نمود که استفا ده از کوکسیدیواستات های مورد آزمایش موجب بهبود شاخصهای بازدهی جوجه های گوشتی می شود. ومصرف آنها بخصوص درصورت احتمال بروز عفونتهای کوکسیدیایی قابل توصیه است. با این حال مقایسه شاخصهای بازدهی به دست آمده در گروههای درمانی مختلف نشان دهنده برتری نسبی گروه دیکلازوریل ازنظر میانگین وزن نهایی وسالینومایسین از نظر FCR می باشد. مصرف این دو دارو همچنین بصورت معنی داری موجب کاهش OPG گردید.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558420040121-ارزیابی طراحی کیت الایزای نقطه ای جهت تشخیص پادتنهای ضد ویروس IBR در گاو12051FAدکتر فرهید همتزادهJournal Article19700101Objective: The purpose of this study was to designing a simple, sensetive and cheep method based on dot ELISA system for detecting of seroconversion to infectious bovine rhinotracheitis virus (IBRV). Procedure: In the first step rabbit antibovine immunoglobins was conjugated with horseradish peroxidas and purifide IBR virus was used as coated antigen on nitrocellulose membrane. In order to standardization of the kit, 50 positive and 50 negative sera that tested by comercial ELISA kit (Svanova) and evaluated the best dilution of the materials that used in the test.
Results: The optimum dilution of different compound of the dot ELISA kit were: 1 :200 for HRPO conjugated antiglobulin, 1:8 for serum and 1 for tetramethylbenzidin as substrate.
In order to evaluation of correlation of dot ELISA method with comercial ELISA kits, 488 serum samples were tested by two mentioned testes.
Statistical analysis: Chi squire test.
Conclusion: Dot ELISA have revealed 88/9% corrlation with plate ELISA and no significant difference between results of this two tests. J. Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 58, 4: 383-387, 2003هدف : این تحقیق با هدف طراحی روشی آسان، سریع و کم هزینه برای تشخیص حضور پادتنهای ضد ویروس IBR در فاصله زمانی تابستان 1380 تا تابستان 1381 به انجام رسید.
روش : در اولین مرحله اقدام به تهیه آنتی گلوبولین گاوی گردید که این کار با ایمن سازی 15 راس خرگوش با گلبولینهای سرمی گاوهای سالم، طی یک برنامهریزی مشخص 83 روزه انجام شده و حضور آنتی گلوبولینهای گاوی در سرم خرگوش به روش ژل دیفوزیون به تایید رسید. پس از تهیه آنتی گلبولین گاوی در خرگو ش اقدام به خالصسازی آنتی گلوبولین حاصله گردید و پس از پروتئین سنجی اقدام به کنژوگاسیون آنتی سرم حاصله با استفاده از آنزیم پراکسیداز هورس رادیش شد. پادگن استاندارد به طریق کشت انبوه ویروس IBR در تیره سلولی R-BK و خالص سازی به روش اولترا سانتریفوژ در 30000 گرم تهیه گردید.
نتایج : پس از لکه گذاری پادگن حاصله بر روی کاغذ نیتروسلولز و بلوک کردن مجموعه توسط PBS توئین حاوی BSA، رقتهای متفاوتی از 50 نمونه مثبت و 50 نمونه منفی سرم گاو و پادتن کنژوگه جهت دستیابی به پاسخهای دقیقتر تهیه گردید به طوری که رقت 1200 برای آنتی گلوبولین کنژوگه، رقت 18 برای سرم مشکوک و رقت 1 برای سوبسترا، بهترین پاسخها را در آزمون الایزای نقطهای از خود نشان دادند.
تجزیه و تحلیل آماری : آزمون آماری مربع کای.
نتیجهگیری : در مرحله بعد جهت استاندارد کردن کیت اقدام به آزمایش تعداد 488 نمونه سرمی اخذ شده از گاوهای با سنین و جنسهای مختلف گردید و نتایج آزمایش به روش الایزای نقطهای والایزای پلیت با یکدیگر مقایسه گردیدند به طوری که میزان همخوانی آزمون الایزا با روش پلیت و الایزای نقطهای 9/88 درصد محاسبه گردید و اختلاف معنیداری نیز بین این دو آزمایش مشاهده نگردید.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558420040121-بررسی تغییرات بافت شناسی جداره واژن گاومیش رودخانه ای در مراحل مختلف چرخه استروس12052FAدکتر اسماعیلآیندکتر رسولشهروزدکتر رسولصحراییJournal Article19700101Objective: To compare histological changes of the vaginal wall during follicular and luteal phase of the oestrus cycle in river buffaloes.
Design: Descriptive study.
Animals: 30 specimens from cyclical buffaloes in the follicular and luteal phase.
Procedures: Vaginal specimens were prepared and stained by the method of Hematoxylin - Eosine and three special methods of Verhoof, Toluidine blue and P.A.S. The number of cell layers; type of epithelial cells, vascular activities; distribution of plasma cells, elastic and collagen fibers in the mucosa and submucosa were studied. Statistical analysis: Data from buffalloes in follicular or luteal phase were compared using student "t" test, ANOVA, correlation coefficient and regression analysis.
Results: Results of the present histological study indicated that during follicular phase, the epithelial cell structure was stratified cuboidal or squamous, which in some areas especially in the cranial part of vagina one layer of the columnar secretory cells was over the superficial layer of the epithelium. In addition, secretory activity of epithelial cells and blood vessels increased in the follicular phase, which was less active in the cranial part. In the luteal phase, epithelial
structure was stratified cuboidal and squamous. There was significant increase in accumulation of lymphocytes, plasma cells and mast cells. This may increase the histological defence mechanism of the organ. Results of the present hystomorphometry study indicated that the thickness and the number of the cellular layers of the vaginal epithelium in the follicular phase, in three different parts of the vagina increased significantly (P<O.OOI) in comparison with those of the luteal phase. This increasing of thickness related more to the number of cellular layers than to the size of the cells. Clinical implications: Some differences was shown in the histological and histomorphometrical structure of the vaginal wall during the phases of the oestrus cycle in buffalloes, which may be used as
a diagnostic method of the follicular and luteal phases in buffaloes. J. Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 58, 4: 389-394, 2003.هدف: مقایسه تغییرات بافت شناسی به وجود آمده در مراحل فولیکولر ولوتئال در جداره واژن گاومیش رودخانه ای
طرح: مطالعه توصیفی
حیوانات: تهیه نمونه بافتی از واژن 30 گاومیش سیکلیک در مراحل فولیکولر و لوتئال ، 15 نمونه درهر مرحله
روش: نمونه های بافتی پس از تهیه و آماده سازی در آزمایشگاه به روش هماتوکسیلیین – ائوزین ، ورهوف ، تولوئیدن بلو و پاس رنگ آمیزی شده وتعداد لایه های سلولی ، تغییرات سلولهای مخاطی ، پراکندگی فیبروبلاستی وعروقی درزیر مخاط ، پراکندگی سلولهای ایمنی و تراکم رشته های الاستیک وکلاژن در بافت همبند مخاط و زیر مخاط و لایه عضلانی مورد مطالعه قرار گرفتند.
تجزیه وتحلیل آماری : آزمون استیودنت "t" آنالیز واریانس و آزمون ضریب همبستگی ورگرسیون
نتایج: نتایج مطالعات هیستولوژیک نشان داد که در مرحله فولیکولر اپی تلیوم به حالت سنگفرشی یا مکعبی مطبق می باشد. که در بعضی نواحی لایه ای از سلولهای استوانه ای شکل ترشحی در قسمت سطحی اپی تلیوم بخصوص در بخش قدامی واژن قابل مشاهده می باشد. عروق خونی توسعه زیادی در بافت همبند پارین و زیر مخاط داشته و فعالیت ترشحی سلولهای اپی تلیالی افزایش می یابد و این مشخصه درقسمت قدامی واژن بارزتر می باشد. درمرحله لوتئال اپی تلیوم به حالت سنگفرشی یا مکعبی مطبق بوده و افزایش قابل ملاحظه ای در تراکم سلولهای لنفوسیتی ، پلاسماسل ها وماست سل ها دیده می شود.و در مجموع باعث ارتقاء دفاع بافتی عضو می شود. نتایج مطالعات هیستومورفومتری نشان داد که ضخامت و تعداد لایه های سلولی درمرحله فولیکولر درقسمتهای مختلف نسبت به مرحله لوتئال دارای افزایش معنی داری می باشد.(001/0>P) واین افزایش ضخامت اپی تلیوم دارای همبستگی معنی داری با تعداد لایه های سلولی دارد. ضخامت و تعداد لایه های سلولی بافت پوششی مخاط واژن ازقدام به طرف خلف افزایش نشان می دهد.
نتیجه گیری: نتایج حاصله از مطالعه حاضر بیانگر وجود اختلاف بافت شناسی واژن گاومیش در طول چرخه استروس می باشدو به نظر می رسد که با تهیه گسترشهای واژینال می توان مراحل فولیکولر ولوتئال را از هم تفکیک کرد.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252558420040121-بررسی تاثیر کلرید سدیم، pH محیط و نوع اسید بر تخریب لیستریا مونوسیتوژنر به وسیله امواج مایکروویو12053FAدکتر سید شهرامشکرفروشدکتر رویافیروزیدکتر مژگان عباسزادهJournal Article19700101Objective: To assess the impact of sodium chloride, pH and acid type on destruction effect of microwave heating on Listeria monocytogenes biotype 4a in liquid medium.
Design: Experimental study
Procedure: Bacterial suspension (1.5 x 107 CFU ml-1) in nutrient
broth with different concentrations of sodium chloride (0.5, 1.5
and 3.0 percentage) was prepared at various pH values (4.5, 5.5 and 6.5) induced by hydrochloric acid, and acetic acid. The suspensions were irradiated with microwave at successive five ¬second intervals and bacterial colonies were counted with standard plate count method. Radiation was continued until the microbial count reached to zero. Each experiment was repeated three times. Statistical analysis: One way ANOVA repeated measures.
Results: Various concentrations of sodium chloride had no significant effect on destruction of Listeria monocytogenes by microwave
heating (p>0.05). At pH=4.5, the destruction effect of microwave
radiation was significantly greater than those at pH values of 5.5 and 6.5 (p<0.0l). The destruction effect of microwave was not affected by acidulent type at pH=4.5 (p>0.05).
Conclusion: Several factors affect both microwave heating and heat resistance of microorganisms. The effect of each factor such as sodium chloride may be affected by interactions among other factors, resulting in opposite effects of the considered factor. The
present study shows that sodium chloride in liquid media at levels equal to those offood (0.5-3.0 percentage), had no significant effect
on destruction of Listeria monocytogenes by microwave heating. The heat sensitivity of bacteria increases by acidic condition.
Although the destruction effect of microwave radiation increased significantly at pH=4.5, it was not affected at pH levels equal to those of food (5.5 -6.5). At equal pH levels, organic acids increase the destruction effect of heat more than inorganic acids. At the present study, however, no significant difference was observed in liquid media containing acetic acid or hydrochloric acid at pH=4.5.
J. Fac. Vet. Med. Univ. Tehran. 58, 4:395-400, 2003.هدف: بررسی تاثیر کلرید سدیم. PH محیط ونوع اسید بر تخریب لیستریا مونوسیتوژنزتایپ a4 به وسیله امواج مایکروویو
طرح: مطالعه تجربی
روش: اثر غلظتهای مختلف کلرید سدیم (5/0 ،5/1، و 0/3 درصد) و PH های مختلف 5/4،5/5و 5/6 اسید کلریدریک وهمچنین 5/4 = PHاسید استیک بر تخریب لیستریا مونوسیتوژنز a4 (با منشا غذایی ) توسط اامواج مایکوویوبا فرکانس 2450 مگاهرتز وقدرت خروجی هزار وات و درسه تکرار بررسی شد. برای این منظور سوسپانسیونی از باکتری با غلظت حدود CFU ml-1 107×5/1 در محیط آبگوشت مغذی که میزان کلرید سدیم و PH آن بر اساس مقادیر مورد نظر تنظیم گردیده بود. تهیه وبه حجمهای 50 میلی لیتری تقسیم گردید. نمونه های مذکور در فواصل زمانی فزاینده 5 ثانیه ای درمعرض امواج مایکروویو قرارداده شدند و تا زمان صفر شدن تعداد باکتری آزمایش ادامه یافت.
تجزیه وتحلیل آماری : سیر نزولی تعداد باکتری تحت تاثیر عوامل مذکور توسط آزمون آماری Repeated measures ANOVA مقایسه ومورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.
نتایج: غلظتهای 5/0 ، 5/1 و 0/3 درصد کلرید سدیمم محیط کشت بر سیر نزولی تعداد باکتری تحت تاثیر امواج مایکروویو تفاوت معنی داری نداشتند. (05/0>P) سیر نزولی تعداد باکتری تحت تاثیر امواج مایکروویو در محیط کشت با 5/4=PH به طور معنی داری سریعتر از محیط های کشت با PH های 5/5 و 5/6 بود. (01/0 <P) اسید استیک و اسید کلریدریک در 5/4 =PH بر سیر نزولی تعداد باکتری تحت تاثیر امواج مایکروویو تفاوت معنی داری نداشتند. (05/0>P)
نتیجه گیری: نقش کلرید سدیم بر تأثیر ضد باکتریای امواج مایکروویو در شرایط مختلف متفاوت ومتأثر از دیگر عوامل محیطی می باشد و برایند اثر متقابل عوامل مختلف محیطی بر یکدگر اثر باکتری کشی امواج مایکروویو را در یک محیط تعیین می کند. تحقیق حاضر نشان داد که کلرید سدیم در غلظت مورد استفاده در مواد غذایی (5/0تا 3 درصد) در محیطهای مایع تأثیر معنی داری در اثر ضد لیستریای امواج مایکروویو ندارد. همچنین PH معمول مواد غذایی (7-5 ) تأثیر معنی داری بر تخریب لیستریا مونوسیتوژنز به وسیله امواج مایکروویو ندارد. اما در PH های پایینتر (5/4)این اثر مشهود ومعنی دار می شود. هر چند در PH یکسان، اسیدهای آلی نسبت به اسیدهای معدنی حساسیت لیستریا مونوسیتوژنز را در برابر حرارت بیشتر می کنند. این نکته درمورد حرارت دهی با امواج مایکروویو (شرایط مورد تحقیق) صدق نمی کند. به طوری که درهر دو حالت (اسید استیک و اسید کلریک) سیر نزولی تعداد باکتری تحت تاثیر امواج مایکروویو مشابه بود.