دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252556320011023-بررسی میزان شیوع اسهال روتاویروسی گوساله های شیری درمنطقه تهران وتعیین سروتیپ های موجود16487FAدکتر هادیکیوانفردکتر مسعودقربانپوردکتر مسعود رضا صیفی آبادشاپوریJournal Article19700101Five hundred fecal samples from diarrheic daity calves (under I month old) collected from7 regions in Tehran, between October 1998 to October 1999. Samples were screened for group A bovine rotavirus (BRV) using antigen capture enzyme - linked immunosorbent assay (AC-ELISA). The overal prevalence of BRV infection was 28.8%. Twenty four BRV positive samples were randomely selected and serotyped by AC-ELISA using G and G,0 monoclonal antibodies. Analysis of these samples revealed that 10 (41.7%) were
and 8 (33.3%) were G,0 Positive. Two samples (8.3%) were Positive for both G6 and G10 Serotypes. Four samples (16.7%) were found to be untypeable (G and G, negative).پانصد نمونه مدفوع از گوساله های زیر یکماه مبتلا به اسهال از هفت گاوداری شیری در اطراف تهران در طی یک دوره یکساله (از مهرماه 1377 تامهرماه 1378) جمع آوری گردیده و با استفاده از کیت الیزا از نظر روتاویروس گروه A مورد ارزیابی قرار گرفت. میزان شیوع عفونتهای روتاویروسی 8/28 درصد برآورد گردید. تعداد 24 نمونه مدفوع مثبت از نظر روتاویروسی گاوی به طور تصادفی انتخاب و با استفاده از پادتنهای تک بنیانی ضد سروتیپهای G6 وG10 روتاویروس تعیین سروتیپ گردیدند. ازمیان این نمونه ها 10 مورد (7/41درصد) آلودگی به سروتیپ G6. 8 مورد (3/33 درصد) آلودگی به سرو تیپ G10 و 2 مورد (3/8 درصد) آلودگی مخلوط به هر دو سروتیپ G6 وG10 را نشان دادند و 4 نمونه (7/16درصد ) نیز غیر قابل تعیین سروتیپ تشخیص داده شد.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252556320011023-مطالعه مقایسه ای تاثیر روشهای بسته بندی (معمولی و اتمسفر اصلاح شده) و اثرات ترکیبی آنها با اسید لاکتیک بر زمان ماندگاری گوشت سرد وتازه گوسفند16488FAدکترنوردهررکنیدکترمهران رضائیمجازدکتر سعیدبکائیJournal Article19700101Nowadays, modified atmosphere packaging (MAP) is one of the most important method to extend the shelf life of fresh meat without loss of its keeping quality. On the other hand, the use of lactic acid spray (mostly 1%) has been considered to reduce microbial load on car case surface in the abattoirs of many countries, thus it is possible to use this solution for improvement of storage life of packaged meat. In order to compare the effects of 4 packaging methods (normal packaging and 3 kinds of MAP i.e, N2%80 + Co2%20, N2%60 + Co2%40, N2%50 + Co2%50) and their combination effects with %1 lactic acid on the shelf life of mutton, samples were treated by lactic and ofther packaging the ire samples together with those without any treatment weretaken kent samples without treatment and in chilling room at 30 C, they were taken out at 4th day and next days (with 3 days intervals) and examined by chemical, microbial and organoleptic tests. The final results were as follow: The shelf lives of meat in normal packaging, N2 %80 + Co%20, N2 %50 + Co2%50 and N2 O/O + Co2%40 were 4,10,10 and 13 days respectively. Additionally, because of significant reduction of chemical and microbial parameters in normal packaged beef by %l lactic acid spray, this treatment is recommended to improve keeping quality of normal packaged meat.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252556320011023-اثرات کشندگی وناهنجاریزایی مرفولوژیکی مخلوط اسکوپولامین وهیوسیامین درجنین تخم مرغ16489FAدکتر علی اصغرپورمیرزاJournal Article19700101The effect of a mixture of scopolamine and hyoscyamine (80 20) on developing chick embryos was investigated at Urmia University in 1999. To determine the lethal effects, chick embryos were exposed at the early stage of development to six concentration levels of the mixture (0, 2, 20, 200, 2000 and 3000 ug / egg). The estimated LD50 value was 77.5 ug / egg. The morphological teratogenic effects. of 2, 2.13, 5.37, 34 and 85 jig/egg of this mixture were determined. The major morphological teratogenic effects observed were gastroschisis and malformed neck. These results revealed that mixture of scopolamine and hyoscyamine has lethal and teratogenic effects when injected in to the yolk sac of developing chick embryos.بررسی اثر مخلوط اسکوپولامین وهیوسیامین به نسبت 80 به 20 در جنین تخم مرغ در دانشگاه ارومیه ودر سال 1378 انجام گرفت. در تعیین اثرات کشندگی ‘ جنین تخم مرغهای نطفه دار در مراحل اولیه رشدی درمعرض غلظتهای .‘ 2‘20‘200‘ 2000‘ 3000 میکرولیتر مخلوط این ترکیبات قرا رگرفتند . متوسط دز کشنده این مخلوط برای 50 درصد تخم مرغها (LD50) به میزان 5/77 میکروگرم برهر تخم مرغ برآورد گردید. اثرات ناهنجاریزایی مرفولوژیکی دزهای 0‘13/2‘37/5‘34‘85 میکروگرم مخلوط فوق تعیین شد. علایم قابل مشاهده ناهنجاریزایی مرفولوژیکی کامل بسته نشدن حفره شکمی و بد شکلی منقار بود. نتایج نشان دادندکه تزریق مخلوط اسکوپولامین وهیوسیامین به تخم مرغ می تواند باعث تلفات جنین ونیز ایجاد ناهنجاری مرفولوژیکی در آن گردد.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252556320011023-مقایسه تاثیر روشهای بسته بندی (معمولی واتمسفرهای اصلاح شده) بر قابلیت نگهداری گوشت تازه وسرد16490FAنیمچه هایگوشتیدکترابوالفضلکامکاردکتر مهران رضاییمجازمهندس نوروز علیپژمندJournal Article19700101With concerning to limitation of storing fresh meat at above OCO without los of its keeping quality, many researchers are looking for methods to extend the shelf life of fresh meat with desirable quality In this regard modified atmosphere packaging (MAP) is one of the most important methods, so many studies have been carried out on this subject specially about red meat in many countries, On the other hand, MAP has not been common in meat industries of Iran so many producers take in to account of simple packaging as a method of storage. In this study, in order to compare the effects of 4 packaging methods (normal packaging and 3 kinds of MAP consist of N2 %80 + Co2 %20, N2 %60 + Co2 %40, N2 %50 + Co2 %S0) on the shelf life of fresh chilled broiler meat, breast meat samples were packaged by four methods and kept at 3C0 and then taken out from ard to 21 St day of storage period with 3 days intervals and there after were examined by chemical (pH, TVN) and microbial tests (total count, coli form count and total anaerobe count). Also, control samples were to be examined by the tests immediately after removing from carcass. The obtained results indicated that amounts of pH, TVN, total count and coli form count have been increased in N2 %S0 + Co2 %50, N2 O/O + Co2 %40, N2 %80 + Co2 %20 and normal packaging respectively (P<0.0S). Meanwhile, total anaerobe count has been decreased in N2 %80 + Co2 %20, N2 %60 + Co2 %40, N2 %50 + Co2 %50 and normal packaging respectively (P < 0.05), The final results were as follow: the shelf live of broiler meat in normal packaging, N2 %80 + Co2 %20, N2 o,/o + Co2 %4o and, N2 %S0 + Co2 %40 were 6,9,15 and 15 days respectively.با توجه به محدودیت قابلیت نگهداری گوشت تازه دردمای بالای صفر درجه سانتیگراد واهمیت حفظ کیفیت آن تا هنگام مصرف‘ محققین به دنبال روشهایی هستند که ضمن افزایش زمان نگهداری‘ بتوانند گوشت را به صورت تازه و سرد و با حفظ کیفیت خوراکی مطلوب به دست مصرف کننده برسانند. یکی از مهمترین روشها در این زمینه‘ بسته بندی در اتمسفر اصلاح شده می باشد. که دربرخی از کشورهای خارجی تحقیقات زیادی در این رابطه ویژه بر روی گوشت قرمز انجام داده اند. لیکن در رابطه با بسته بندی گوشت طیور بالاخص گوشت نیمچه های گوشتی در اتمسفر اصلاح شده کارهای تحقیقاتی کمتری به چشم می خودر . بخصوص آنکه در کشور ما بسته بندی با اتمسفر اصلاح شده در صنایع گوشت و فراورده های آن تا به حال به کار گرفته نشده واکثر تولید کنندگان تنها ا زبسته بندی بسیار ابتدایی به منظور بسته بندی گوشت تازه استفاده می کنند. در این تحقیق‘ تاثیر 4 روش بسته بندی معمولی واستفاده از سه نوع اتمسفر اصلاح شده شامل (%50N2+%50CO2,%60N2+%40CO2,%80N2+%20CO2) برروی زمان نگهداری گوشت تازه و سرد نیمچه های گوشتی موردمقایسه قرار گرفتند. نمونه های گوشت سینه با چهار روش فوق بسته بندی و در سردخانه با دمای 3 درجه سانتیگراد نگهداری شد. از روز سوم تا روز بیست و یکم‘ به فاصله هر سه روز یکبار‘ نمونه ها از سردخانه خارج شده و آزمونهای شیمیایی (TVN,PH) ومیکروبی (شمارش کلی میکروبی ‘شمارش کلیفرم وشمارش کلی باکتریهای بی هوازی) روی آنها صورت پذیرفت .نمونه شاهد نیز بلافاصله پس از ذبح ‘موردآزمونهای فوق قرارگرفت.نتایج کلی به دست آمده نشان دادند که در طول دوره نگهداری مقدار TVN,PH ‘شمارش کلی میکروبی وتعداد کلیفرم گوشت به ترتیب دربسته بندیهای %50N2+%50CO2,%60N2+%40CO2,%80N2+%20CO2
ومعمولی کاهش داشته است. (05/0>p) درنهایت قابلیت نگهداری گوشت نیمچه ها دردمای 3 درجه سانتیگراد در بسته بندی معمولی تا 6 روز ‘ دربسته بندی %80N2+%20CO تا 9 روز و دربسته بندیهای %50N2+%50CO2,%60N2+%40CO2 تا 15 روز برآورد شد.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252556320011023-تاثیر محلولهای رقیق کننده بر روی ماندگاری اسپرماتوزوئید ‘ قابلیت نطفه داری و جوجه در آوری مرغهای مادر گوشتی16491FAدکتر شعبانرحیمیدکتر رضامحمدیدکتر رضاشهیدیمهندس محمدرضاملاصالحیدکتر ناصر امام جمعهکاشانJournal Article19700101The genetic breeding improvement plan which carried out between the past decade, put emphasis on selection characteristics such as weight gain and rapid growth in broiler breeders, reduced fertility rate extensively. This occurred due to negative correlation between reproductive and productive trials. Therefore, rapid growth rate in poultry brought about induction the physiological disorders (e.g. reducing of libido, mating number, and semen production). Due to large size and heavy body weight in turkeys and broiler breeders, natural mating is known to be difficult and fertility rate reduces in meat type poultry. Therefore, using of artificial insemination (Al) became very necessary in these birds. Al has many advantages to natural mating e.g. cost effectiveness, higher fertility, hatchability and etc. Utilizing a good semen diluents is of high importance in Al application in order to maintaining the semen in optimum condition. In this project, the effect of three different kind of semen extener such as Sexton (American), IMV (French) and TMU (Iranian semen extender which is developed in this research) were compared on semen quality. The semen which diluted by sexton extender, showed better quality than The other two (IMV & IMU) (P>0/05). No difference were observed between IMV and TMU on The effect of semen quality. Method of semen storage also had significant effect on motility and viability of spermatozoa (P<0/05). Liquid and frozen form of maintaining semen shown significant effect (P<0/01) on sperm quality. Duration of sperm storage affected the motility and viability of spermatozoa (P<0I01). Application of Al immediately after dilution of fresh semen
showed better results. Kind of extender and method of sperm storage affected the rate of fertility and hatchability in broiler breeder hens (P<0/01).مطالعات ژنتیکی واصلاح نژادی انجام یافته در سالهای اخیر روی طیور گوشتی در انتخاب صفاتی نظیر بزرگی جثه و سرعت رشد زیاد‘ وجودهمبستگی منفی بین صفات تولید مثلی وافزایش تولید را نشان می دهد . به طوری که درصد باروری درمرغهای گوشتی دردهه 90 به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. اختلالات فیزیولوژیکی نظیر کاهش میل جنسی ‘ کاهش دفعات جفتگیری وکاهش میزان تولید اسپرم در این پرندگان بروز نموده است. به دلیل اختلاف زیاد دروزن ‘ اندازه وشکل بدن بین دو جنس نر وماده در طیور گوشتی بویژه بوقلمونها‘ انجام جفتگیری طبیعی در آنها با مشکلات زیادی همراه بوده و باکهش باروری جوجه در آوری توام می باشد. لذا استفاده از تلقیح مصنوعی به جای آمیزش طبیعی درطیور سنگین وزن امری اجتناب ناپذیراست. کاربرد تلقیح مصنوعی دارای مزایای زیادی مانند افزایش بازده تولید مثلی وکاهش هزینه های تولید می باشد. نوع محلول رقیق کننده اسپرم ومدت نگهداری مایع منی برکیفیت اسپرم تاثیر دارد. درمطالعه اخیر تاثیر سه نوع محلول رقیق کننده اسپرم طیور شامل Sexton(نوع آمریکایی) .IMV (فرانسوی) و TMU (رقیق کننده ایرانی تولیدی در طرح اخیر) بر روی تحرک وماندگاری اسپرماتوزوئیدهای خروس آرین موردمقایسه وارزیابی قرار گرفتند. اسپرم رقیق شده با محلول Sexton دارای کیفیت بهتری از نظر صفات مزبور درمقایسه با رقیق کننده های فرانسوی و ایرانی بود. (05/0>P) ‘ رقیق کننده های IMV و TMU اختلاف معنی داری نداشتند. (05/0>P) روش نگهداری اسپرم نیز برتحرک وزنده ماندن اسپرماتوزوتئید ها موثر بود. (05/0>P) بین میانگین حاصل از تاثیر دو روش مایع وانجماد برصفات مزبور اختلاف معنی داری وجود داشت. (05/0>P) طول مدت نگهداری اسپرم نیز بر تحرک وماندگاری اسپرماتوزویئد ها موثر بود. (01/0>P) انجام تلقیح بلافاصله بعد از رقیق کردن اسپرم تازه نتایج بهتری نشان می داد. نوع محلول رقیق کننده و روش نگهداری مایع منی برقابلیت نطفه داری ومیزان جوجه درآوری درمرغهای مادرگوشتی آرین موثر بود. (01/0>P).دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252556320011023-ارزیابی روش سرولوژی الیزا با استفاده از آنتی ژن فیگوره درتشخیص آزمایشگاهی عفونت لیشمانیای احشایی سگ16492FAدکتر مهدیمحبعلیدکتر اسماعیلفلاحدکتر شهرامجمشیدیهماحجارانJournal Article19700101Sixteen seronegative dogs were randomly divided into two groups. All of the 8 dogs of group I recived an intraperitoneal challenge of 2.5 106 infective promastigotes of L. infantum (MCAN/1R194/Moheb 1). All dogs of Group I and group 2 were tested from 1 to 5 month after challenge by ELISA and IFA techniques for detecting anti-leishmania antibodies. Necropsy was performed on all dogs to investigate for parasites. A complete correlation was observed between ELISA and parasitological procedures.0در این بررسی تعداد 16 قلاده سگ از مناطق اطراف تهران جمع آوری شده وبه مدت 12 ماه در قفسهای جداگانه در بیمارستان دامهای کوچک دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران نگهداری گردیدند. قبل از شروع مطالعه تمامی سگهای مورد مطالعه خونگیری شدند. وبه روشهای ELISA و IFA مورد آزمایش قرار گرفتند. که همگی فاقد آنتی بادی اختصاصی برعلیه لیشمانیا بودند. سپس تمامی سگها به شکل تصادفی به دوگروه 8 تایی تقسیم شده وحدود 5/2 میلیون پروماستیگوت زنده وفعال لیشمانیا اسنفانتوم (MCAN/IR/94/Mohebi) به داخل صفاق سگهای گروه اول تلقیح شدند و از 1 ماه پس از تلقیح تا 5 ماه به طور منظم ماهی یک مرتبه سرمهای سگهای هر دوگروه با استفاده از روشهای سرولوژی ELISA و IFA مورد آزمایش قرار گرفتند .هفت ماه پس از تلقیح (Challenge) سگهای هر دو گروه تحت مداخله وکنترل کالبد گشایی شده و با استفاده از روشها یا انگل شناسی مورد آزمایش قرار گرفتند.هر 8 قلاده سگ گروه اول که در آزمایش سرولوژی ELISA مثبت تشخیص داده شده بودند. در آزمایشهای انگل شناسی (مستقیم وکشت) نیز دارای نتایج مثبت بودند ولی تمامی سگهای گروه کنترل که فاقد آنتی بادی اختصاصی برعلیه لیشمانیا بودند با استفاده از آزمایشهای انگل شناسی ‘ انگل لیشمانیا دیده نشد.لازم به ذکر است. فقط یک قلاده از سگهای عفونت یافته‘ دارای علایم بالینی شامل ضایعات جلدی و لنفودنوپاتی بودوسگهای گروه کنترل از نظر بالینی هیچ گونه علایمی نداشتند.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252556320011023-جداسازی اگزوتوکسین A از سودوموناس آئروجینوزا16493FAدکتر حسین کیوانیامینهدکتر حاجیه قاسمیانصفاییJournal Article19700101Pseudomonas aeroginosa is an opportunistic human pathogen ranked as the third nosocomial infectious agent. It causes death in patients with severe burns, neoplasia and cystic fibrosis. The most important virulence factor associated to p.aeroginosa is exotoxin A wich by ADP ribosilation of EF2 inhibits host cell protein synthesis. recently passive and active immunization with exotoxin A combined with antibacterial therapy have significantly reduced the death rate caused by pseudomonal infection. For the immunization purposes, in this study, we selected a toxin producer strain of p.aeroginosa, culture it in liquid media and purified toxin using a combination of selective precipitation and ion exchange chromatography methods. Highly pure toxin was obtained in this study showed the same molecular weight and biological activities when compared with standard toxin.سودوموناس آئروجینوزا پاتوژن فرصت طلب و سومین عامل شایع عفونتهای بیمارستانی است.که می تواند باعث مرگ در بیماران مبتلا به سوختگیهای شدید‘ بیماریهای نئوپلاستیک وسیستیک فیبروزیس شود . این باکتری دارای چندین فاکتور ویرولانس می باشد. که مهمترین آنها اگزوتوکسین A است که با ADP ریبوزیله کردن فاکتور EF-2 از سنتز پروتئین سلولهای حساس میزبان ممانعت نموده و باعث مرگ سلولی می شود. در این بررسی از بیماران دارای سوختگی عفونی نمونه برداری انجام شد و پس از کشت بر روی محیط های تشخیصی ‘ افتراقی واختصاصی باکتری جدا شده و در محیط اختصاصی جهت تولید توکسین کشت داده شد. سپس با استفاده از روش SDS-PAGE اگزوتوکسین A در مقایسه با استاندارد شناسایی و با استفاده رسوبی انتخابی ‘ دیالیز‘ سانتریکون وکروماتوگرافی تبادل یونی اگزوتوکسین A تولید شده تخلیص و تغلیض گردید. با توجه به میزان شیوع واهمیت عفونتهای سودمونایی دربخشهای سوختگی ‘ اخیرا استفاده از روشهای ایمونولوژی همراه با درمان ضد میکروبی برای کنترل عفونت مورد توجه قرار گرفته و درمطالعات متعددی گزارش شده که ایمونیزاسیون فعال یا پاسیو علیه سودوموناس آئروجینوزا میزان مرگ را در اثر عفونتهای سیستماتیک کاهش می دهد . دراین بررسی اگزوتوکسین Aبه میزان کافی و با درجه خلوص بالا تولید گردید که ضمن استفاده در تحقیقات بعدی استفاده از روش خالص سازی فوق می تواند نیاز کشور را نیز از نظر این ماده برطرف سازد.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252556320011023-مطالعه اثر عصاره های برگ درخت گردو روی برخی پارامترهای بیوشیمیایی سرم خون موشهای صحرایی دیابتی16494FAصحراییدیابتیدکتر غلامعلیجلوداردکتر سعیدنظیفیJournal Article19700101Diabetes mellitus was induced in 32 out of 40 adult male albino rats using intravenous injection of 50 mg/kg BW of alloxan. The diabetic rats were divided into four groups, three of which fed a diet containing 8% BW ethanol (polar solvent), cyclohexane (nonpolar solvent) and ether (intermediate solvent) extracts of walnut leaf for 21 days. The-fourth (positive control) group recieved a normal diet. The remaining non diabetic rats (negative control group) recieved neither alloxan nor the above mentioned extracts. Following induction of diabetes mellitus, concentration of serum glucose, cholesterol, triglyceride, blood urea nitrogen, creatinine and the activity of ALT, AST and ALP increased significantly in positive control group compared with negative control group (P<0.05). Compared with the positive control group, the concentration of cholesterol, triglyceride, blood urea nitrogen and creatinine were lower in groups consuming cyclohexane, ether and etanol extracts of walnut leaf (P<0.05). The concentration of glucose and the activity of ALT and ALP in the cyclohexane group were also lower (P<0.05). Comparision between three experimental groups showed that cyclohexane extract ‘of walnut leaf may have more profound effects on levels of serum glucose, blood urea nitrogen, creatinine and the activity of ALT and ALP, than other extracts of walnut leaf. The ethanol extract of walnut leaf had the most effect on cholesterol and triglyceride of diabetic rats.به منظور مطالعه اثر عصاره های سیکلوهگزانی‘ اتری و اتانلی برگ درخت گردو(Juglans regia) بر روی برخی پارامترهای بیوشیمیایی سرم خون موشهای صحرایی دیابتی تعداد40 قطعه موش صحرایی نر بالغ انتخاب شدند. موشهای موردآزمایش به پنج گروه هشت تایی تقسیم شدند . یک گروه هشت تایی به عنوان شاهد منفی یا موشهای سالم در نظر گرفته شدو سایر موشها (32قطعه) از طریق تزریق داخل وریدی محلول آلوکسان تتراهیدرات 5 درصد به میزان 50 میلیگرم به ازای کیلوگرم وزن بدن مبتلا به دیابت شدند. پس از حصول اطمینان از دیابتی شدن ‘ موشها به چهار گروه هشت تایی تقسیم شدند . یک گروه به عنوان شاهد مثبت (دیابتی ) وسه گروه هشت تایی به عنوان گروههای آزمایش که به تفکیک عصاره سیکلوهگزانی ‘ اتری واتانلی برگ درخت را مصرف کردند. عصاره های تهیه شده از برگ درخت روزانه به میزان 8 درصد وزن بدن همراه با غذای معمولی تجویز شدند. پس از 21 روز مصرف عصاره های برگ درخت گردو‘ موشها خونگیری ومعدوم شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که پس از ایجاد دیابت درموشهای صحرایی غلظت گلوکز‘ کلسترول‘ تری گلیسرید‘ ازت اوره ‘ کراتینین و فعالیت آنزیمهای ALP.ALT و AST به طور معنی داری افزایش یافت(05/0 >p) دراثرمصرف عصاره های سیکلوهگزانی‘ اتری واتانلی برگ دخت گردو و غلظت کلسترول ‘ تری گلیسرید‘ ازت اوره و کراتینین سرم به طور معنی داری کاهش یافت. (05/0 >p) در اثر مصرف عصاره سیکلوهگزانی برگ درخت گردو‘ غلظت گلوکز و فعالیت آنزیمهای ALTوALP سرم به طور معنی داری کاهش یافت. (05/0 >p) درمجموع بیشترین اثرات مثبت درکاهش گلوکز‘ ازت اوره‘ کراتنین وفعالیت آنزیمهای ALTو ALP سرم مربوط به عصاره سیکلوهگزانی برگ درخت گردومی باشد. اگر چه عصاره های سیکلوهگزانی واتری برگ درخت گردو غلظت کلسترول و تری گلیسرید سرم را به طور معنی داری کاهش داده اند.
(05/0 >p) اما بیشترین اثرات درجهت کاهش کلسترول وتری گلیسرید سرم مربوط به عصاره اتانلی برگ درخت گردو بوده است.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252556320011023-ایجاد بیهوشی عمومی با استفاده از تزریق وریدی دیازپام – لیدوکائین درگوسفند16495FAدکتر ناصروصالدکتر سید حسن طالبزادهدکتر حسننیکخوJournal Article19700101Induction and maintenance of general anesthesia were studied in six healthy sheep weighing 32.9 ±1.43 Kg (Mean ± SD). Each sheep anesthetized three times with 7 day intervals. Animals were premedicated with I.V administration of atropine (0.03 mg/kg), diazepam (0.5mg/kg), and morphine (0.2mg/kg). Anesthesia was induced with diazepam (0.2mg/kg) and lidocaine (4 or 6mg/kg). Lidocaine infusion (300-500 . µg /kg/min) was administered to maintain anesthesia. In addition, diazepam (8-12 µg/kg/min) was given by intermittent injection (group 1) approximately every 10 mintes, or infusion (group2) of lidocaine-diazepam mixture (8
out of 18 cases). The quality of anesthesia, swallowing, palpebral and comeal reflexes and pain sensation as well
as muscle relaxation were evaluatea during one hour anesthesia. Heart rate respiratory rate and mean arterial blood pressure (mmHg) were determined and ECG was recorded every 15 minutes. Hematological tests (CBC, PCV and methemogobin concentration) were performed before drug administration and at recovery. Quality of recovery (sternal & standing times) were recorded. Effect of I.V administration of na.loxone (0.04mg/kg) on recovery times was studied in 4 sheep. Following induction the swallowing reflex disappeared and intubation was performed easily. Analgesia was complete during anesthesia and quality of muscle relaxation was good. In group 2, heart rate and respiratory rate significantly decreased but mean arterial blood pressure changes were not significant. Electrocardiogram demonstrated increase in amplitude of QRS complex and T wave in all cases. Postanesthetic methemoglobin concentration increased significantly (4.9 ± 1.3% vs. 0.7 ± 0.18%). The quality of recovery was good. In group I and 2 mean standing times were 49.5 ± 4.27 and 43.25 ± 7.28 mm, respectively. In “naloxone treatment” group, mean standing time (19.5 ± 3.86 mm) significantly decreased compared to group I and 2. Our results demonstrate that lidocaine is a suitable drug for total intravenous anesthesia in healthy sheep. Excessive CNS depression can be reversed by naloxone.هدف از انجام این بررسی ‘ امکان ایجاد بیهوشی عمومی با استفاده از داروی لیدوکائین درگوسفند می باشد. این مطالعه روی 6 راس گوسفند سالم با میانگین وزن 43/1±9/32 کیلوگرم انجام شد که هر گوسفند 3 بار فاصله حداقل 7 روز تحت بیهوشی قرار گرفته است. از داروهای آتروپین (0/03mg/kg) ‘ دیازپام (0/5mg/kg)ومرفین (0/2mg/kg) به صورت وریدی به عنوان پیش بیهوشی و پس از گذشت 15 دقیقه دیازپام 0/2mg/kgو لیدوکائین 4mg/kg برای القای بیهوشی استفاده گردید. در مرحله نگهداری بیهوشی‘ لیدوکائین به صورت مداوم (kg/min/300-500µ) و دیازپام به عنوان داروی کمکی
kg/min/8-10µ در 10 مورد تزریق متناوب و در 8 مورد تزریق مداوم ومخلوط با داروی لیدوکائین) تزریق شد. کیفیت القا ونگهداری بیهوشی با تزریق دیازپام و لیدوکائین در طول یک ساعت مورد ارزیابی قرار گرفت. تعداد ضربان قلب‘ تنفس‘ میانگین فشار خون شریانی و الکتروکاردیوگرام ثبت گردید. آزمایشات خون شناسی (PVC,CBCو غلظت متهموگلوبین) قبل وبعد از بیهوشی‘ کیفیت بازگشت از بیهوشی و زمانهای زمینگیری سینه ای وایستادن ثبت شد. همچنین اثر تجویز وریدی نالوکسان (0/04mg/kg) بر بازگشت از بیهوشی در 4 راس گوسفند بررسی گردید. به دنبال القای بیهوشی ‘ رفلکس بلع به سرعت از بین رفت ولوله گذاری نای به راحتی انجام شد. بی دردی و شلی ماهیچه ای درحد مناسبی ایجاد شد. تعداد ضربان قلب و تنفس کاهش معنی داری را درگروه تزریق مداوم دیازپام نشان داد ولی هیچ تغییری در فشار خون سرخرگی مشاهده نشد. در بررسی الکتروکاردیوگرام افزایش دامنه کمپلکس QRS وموجT مشاهده شد. غلظت متهموگلوبین پس از بیهوشی(3/1±9/4 درصد) افزایش معنی داری را در مقایسه با پیش از بیهوشی (18/0±7/0 درصد) نشان داد. میانگین زمان ایستادن درگروه تزریق متناوب دیازپام (28/7±25/43) دقیقه بود. درگروه نالوکسان زمان ایستادن (86/3±5/19 دقیقه ) کاهش معنی داری را با دوگروه دیگر نشان داد. با توجه به نتایج به دست آمده می توان از دیازپام – لیدوکائین به عنوان یک ترکیب قابل قبول جهت بیهوشی کامل وریدی در گوسفند سالم استفاده نمود همچنین درصورت لزوم می توان داروی نالوکسان را برای تسریع در بازگشت از بیهوشی تجویز کرد.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252556320011023-بررسی پارامترهای الکتروکاردیوگرام ماکیان مبتلا به آسیت وبیماری مزمن تنفسی16496FAدکتر حبیب الهدادرسدکتر علیرضاخانیدکتر سید محمد ظاهرصفدریJournal Article19700101In this study, Various ECG Parameters were evaluated by using standard limb leads on 14 normal, ascitic and 24 CRDaffected broiler Chickens (Hybro). ECG tracings were analysed for heart rate, rhythm, intervals (P,RS,TP,T), segments (P-R, S-T) and amplitudes (P, QRS, T). After recording the ECGs, all ascitic and CRD-affected chickens were necropsied and gross lesions were recorded for comparison with the ECG parameters. The results of ECG analysis and necropsy findings were as follows, heart rate in ascitic group was lower than the CRD-affected and normal groups, rhythm was regular in all chickens except in 3 cases of ascitic group which had arrhythmias, 2 sinus arrhythmia and one A-V dissociation, mean ECG intervals in ascitic and CRD-affected broilers were longer than those of the normal group, however, the differences which were significant observed for P-R and S-T segments (P<0.05), mean wave amplitudes of ascitic and CRD-affected chickens were longer than, those of the normal broilers. These differences were statistically significant among 3 groups (P<0.03), the shape of ECG waves were variable in all 3 groups, the Q (q) wave, which is very rare in normal chickens, was observed in ascitic and CRD-affected broilers. It was prominant on leads aVR and aVL. There was a correlation between the ECGs and necropsy findings of ascitic and CRD-affected groups.درمطالعه حاضر‘ پارامترهای مختلف الکتروکاردیوگرام روی اشتقاقهای استاندارد اندامه در 14 قطعه جوجه گوشتی سالم. 31 قطعه مبتلا به آسیت و 24 قطعه مبتلا به بیماری مزمن تنفسی (SRD) از نژاد تجارتی آرین (هیبرو) بررسی شد. الکتروکاردیوگرامهای ثبت شده از لحاظ تعداد ضربان قلب‘ ریتم‘ فواصل امواج (P-R,RS,S-T ,TوP) بررسی شدند. پس از ثبت الکتروکاردیوگرام تمام جوجه های گوشتی مشکوک ثبت تا با نتایج به دست آمده از الکتروکاردیوگرامها مقایسه شوند. نتایج به دست آمده عبارت انداز: تعداد ضربان قلب درگروه مبتلا به آسیت کمتر از گروه مبتلا به بیماری مزمن تنفسی وگروه سالم بود. تفاوت میان گروه مبتلا به آسیت و سالم وگروه مبتلا به بیماری مزمن تنفسی و سالم از نظر آماری معنی دار بودند. (05/0>p) ‘ درگروه مبتلا به آسیت سه مورد آریتمی یعنی برادیکاردی سینوسی (no-1) مشاهده شد. به طور کلی میانگین فواصل امواج در گروههای بیمار درمقایسه با گروه سالم افزایش نشان می داد. اما تنها در مورد فواصل P-R و S-T تفاوت بین گروهها معنی دار بود. (05/0>p) میانگین دامنه امواج دو گروه بیمار درمقایسه با گروه سالم افزایش داشت واین از نظر آماری معنی دار بود. (01/0>p) شکل امواج در اشتقاقهای مختلف تفاوتهای زیادی داشتند. وجود موج Q(q) در الکتروکاردیوگرام جوجه های گوشتی مبتلا به آسیت و بیماری مزمن تنفسی بویژه در اشتقاق های nVR و aVL برجسته بود.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252556320011023-مطالعه لیشمانیوز احشایی درسگهای بعضی از مناطق ایران واهمیت بهداشتی آن16497FAدکتر مهدیمحبعلیدکتر یزدانحمزویدکتر اسماعیلفلاحذبیح اللهزراعیJournal Article19700101Human visceral leishmaniasis (Kala-azar) is an endimic disease in some parts of Islamic Republic of Iran and dogs have been determined as the main reservoir. In order to study of canine visceral leishmaniasis (CVL) in some parts of I.R. Iran, 613 canine serum samples were taken from 1996 to 2000. Sera were examined by two methods i.e. Direct Agglutination Test (DAT) and Enzym Linked Immunsorbent Assay (ELISA). The Sero Positive Rate (SPR) was diagnosed 41 (6.7%) and 63 (10.3%) by DAT and ELISA. Visceral leishmania infection in male was higher rather than from female. Also, in this survey 29 dogs that were suspectey to VL were anesthetized and autopsy was performed. 16 dogs (55 1%) were positive in parasitology and 22 dogs (75.8%) were seropositive (? 1:320) by DAT. All together, 12 dogs (4 1.3%) of the dogs had signs and symptoms. Leishmania infantum Lon 49 was isolated from five infected dogs and was characterized by is enzyme technique in London School of hygiene and Tropical Medicine and RAPD-RCR in Medical Faculty, Shiraz University of Medical Sciences.در این بررسی که از سال 1375 تا 1379 انجام گردید. جمعا از 613 قلاده سگ صاحبدار بعضی ازمناطق اندمیک شهرستانهای مشکین شهر از استان اردبیل و دشتی از استان بوشهر خونگیری گردید. وبه روشهای سرولوژی آگلوتیناسیون مستقیم (DAT) والیزا(ELISA) مورد آزمایش قرار گرفتند. که به ترتیب 41(7/6 درصد) و 63(3/10 درصد) قلاده به روشهای سرولوژی مذکور مثبت تشخیص داده شدند. علی رغم انکه میزان عفونت لیشمانیای احشایی در سگهای نر بیش از سگهای ماده بوده است. ولی این اختلاف از نظرآماری معنی دار نمی باشد. (05/0>p) همچنین در این مطالعه 29 قلاده سگ ولگرد و صاحبدار که در داخل و یا مجاورت خانه هایی به سر می بردند. که در سه سال گذشته در آنجا موارد لیشمانیوزاحشایی انسانی تشخیص داده شده بودند. مورد کالبد گشایی قرار گرفتند که 16 قلاده (2/55 درصد) از آن سگها به روشهای انگل شناسی و 22 قلاده (8/75 درصد) به روش آگلوتیناسیون مستقیم مثبت تشخیص داده شدند. درمجموع 12 قلاده (1/41 درصد) از سگهایی که کالبد گشایی شدند دارای علایم بالینی بودند. شایعترین تظاهرات بالینی ضایعات جلدی وکمترین آنها فلج اندام خلفی بوده است. درنمونه طحال پنج قلاده سگ مبتلا به لیشمانیوز احشایی که در محیطهای اختصاصی لیشمانیا کشت شده بودند. پروماستیگوت دیده شدکه پس از تکثیر انبوه وانجام آزمایشهای بیوشیمیایی (ایزوآنزیم) ومولکولی (RAPD-PCR) ‘ عامل بیماری با هر دو روش Leishmania infantum تعیین گردید.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252556320011023-ارزیابی خصوصیات استئوژنیک مغز استخوان و پیوند خودی درسگ16498FAدکتر داودشریفیدکتر سید حسینمرجانمهرJournal Article19700101The fracture is the commenst defect of bone that due to delayed union or non-union losses its actual menchanical furction. Now-a-days different methods of internal and external fixation, electrical stimulation, medical regimen, bone graft and etc have been used for acceleration of fractures healing. Bone grafting that acts as scaffold at fracture-site and has potency of osteogenesis, acccelerates cellular differentiation considered to be the latest and commenst method for osteogenesis and shortening healing period. In this study 10 clinically healthy adult mongreal dogs of either sex between 30.0±4.4 months of age and weighting 25.0±5.12 kg Bw were divided into two groups (I&II) of 5 animals each. In group I after removal of 0.5 cm fragment of mid-shaft from lefl radial bone the space was filled up by bone marrow whereas in group II cancellous rib bone was used to cover the gap. Radial bone was fixed with bone plate in all animals of both groups. There was much more callus formation in group II than group I. The Compactness of callus tissue in group I (bone marrow) was much better than group II with less periosteal reaction Than group II. There was less fibro cartilages Callus tissue with Collagen and bony trabeculae in group I than group II. There was primary and imrnatured with different diameter bony trabeculae in both groups having active osteoblastic cells with basophilic cytoplasm nearby bony trabeculae indicating continuation of osteogenesis in animal of both groups. These changes were more compact and near normal in group I animals.درکنار روشهای مختلفی نظیر تثبیت داخلی وخارجی‘ تحریک الکتریکی‘ دارو درمانی و پیونداستخوانی که برای درمان والتیام شکستگیها استفاده می شود. پیوند استخوان با داشتن تحریک والقای استخوان سازی‘ قدرت بخشیدن به تزاید سلولهای استخوانی وجلوگیری از کوتاه شدن استخوان شکسته از متداولترین روشهایی است که مورد استفاده قرار می گیرد. در این تحقیق از 10قلاده سگ بالغ وسالم از نژاد مخلوط با میانگین سن 4/4 ±30 ماه ومیانگین وزن 12/5± 25 کیلوگرم استفاده شد. حیوانات مذبور به دو گروه وگرافت خودی (دنده) درگروه دوم مورد ارزیابی قرار گرفت. میزان 5/0 سانتیمتر از وسط استخوان زندزبرین چپ درکلیه حیوانات برداشته شد و سپس بعد ازکاشت مغز استخوان در نقیصه گروه اول وگرافت استخوانی حاصل از دنده درگروه دوم استخوان زندزبرین حیوانات با پلیت فلزی (DCP) 4 سوراخه ثابت گردید. این حیوانات برای مدت 60 روز تحت مراقبت ویژه قرار گرفتند. نتایج بررسی هیستوپاتولوژیک نمونه های کالوس از محل پیوند در روز 60 نشان داد که بافت غضرفی‘ بافت فیبروزه همراه با رسوب کلاژن و ترابیکولهای استخوانی با درصد کمتری درگروه اول و با درصد بیشتری در گروه دوم تشکیل شده است. این امر نشان دهنده روند کند استخوان سازی بخصوص درگروه دوم (دنده) می باشد. درهر دوگروه ترابیکولهای استخوانی از جنس اولیه یا نابالغ با ضخامت متفاوت مشاهده گردید. وجود استئوبلاستهای فعال با سیتوپلاسم بازوفیلیک درمجاورت تیغه های استخوانی نشانگر ادامه روند استخوان سازی درهر دوگروه بودکه این روند و تراکم بافتی درگروه اول (مغز استخوانی) بیشتر وبه مراتب منسجم تر وطبیعی تر بود.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252556320011023-جداسازی وشناسایی قارچهای توکسین زا در استخرهای پرورش کپور ماهیان16499FAدکتر حسینعلی ابراهیم زادهموسویدکتر علیرضاخسرویJournal Article19700101This study was carried out to indicate the toxigenic fungi of cyprinids and aquatic environment at fish farm in northern Iran. For the determination of toxigenic fungi infestation of three fish species (Common carp, Grass carp and Silver carp) samples were obtained from skin, gills and their ponds water. Four species of toxigenic fungi were isolated that included:
Aspergillus flavus (6.2%), Alternaria spp (33.8%), penicillium spp (4 1%) and Fusarium spp (19%). There was a significant correlation between the level of contamination of skin and gills among fish being studied.در این مطالعه قارچهای توکسین زا در استخرهای پرورش کپور ماهیان مورد بررسی قرارگرفته است. به منظور جداسازی وشناسایی قارچهای توکسین زا 6 استخر پرورش ماهی انتخاب گردید. از هر استخر نمونه های ماهی (از انواع کپور‘ فیتوفاگ وآمور) و آب تهیه گردید. به دست آمده و قارچهای جدا شده مورد شناسایی قرار گرفتند. درمجموع 4 گونه قارچ توکسین زا شامل آسپرجیلوس فلاووس‘ آلترناریا‘ پنی سیلیوم و فوزاریوم از آب و سطح خارجی ماهی (پوست و آبشش) جدا گردیدندکه پنی سیلیوم با 41 درصد و آسپرجیلوس فلاووس با 2/6 درصد بیشترین وکمترین فراوانی را داشتند.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252556320011023-مطالعه بافت شناسی دریچه باب کلیوی درخروس بالغ نژاد آرین16500FAدکتر مریمرضائیانآرش قلیانچیلنگرودیفردوس ابراهیمپورJournal Article19700101Histological study of renal portal valve was carried out on 10 Kidneys of mature healthy Arian roosters. In order to preservation of the valves, veins were taken in accompanied with caudal half part of the cranial lobes up to cranial half of the middle lobes and from the ventral surfaces of both right and left kidneys, then fixed in 10% buffered formalin. Routine hisi:ological method was used and paraffin blocks were made. 6 m thick sections were cut longitudinally and stained with haematoxylin — eosin and orcein and studied under light microscope. Our histological observations suggest that the renal portal valve is a conical prominence inside the external iliac vein lumen. Increasing the thickness of all 3 tunica of vein’s wall namely, tunica intimae, tunica media and tunica adventitia observed. Congregation of epitheloid cells in subendothelial connective tissue of tunica intimae, increasing of smooth muscle cell layers of tunica media and increasing the elastic fibers in the tunica adventitia were observed.مطالعه ساختمان بافت شناسی دریچه باب ‘ کلیوی‘ برروی 10 عددکلیه خروس بالغ سالم نژاد آرین انجام گرفت. به جهت حفظ دریچه مذبور‘ سیاهرگ ایلیاک خارجی به همراه نیمه خلفی لوب قدامی کلیه تا انتهای نیمه قدامی لوب میانی و از سطح شکمی هر دوکلیه راست و چپ برداشت و در بافر فرمالین 10 درصد پایدار گردیدند . سپس مراحل معمول تهیه مقاطع بافتی انجام گرفت و قالبهای پارافینی تهیه گردید. مقاطع طولی به ضخامت 6 میکرومتر تهیه و با رنگهای هماتوکسیلین- ائوزین و ارسئین رنگ آمیزی و با میکروسکوپ نوری مورد مطالعه قرار گرفتند. مشاهدات میکروسکوپیک نشان دادکه دریچه باب کلیوی در این پرنده برجستگی مخروطی شکلی به داخل دهانه داخلی سیاهرگ ایجاد نموده است. این برجستگی به دلیل افزایش ضخامت درهر سه طبقه داخلی‘ میانی وخارجی سیاهرگ به وجود آمده است. به طوری که در طبقه داخلی تجمع سلولهای اپیتلیوئید در بافت همبند زیر آندوتلیالی (Subendothelial connective tissue) در طبقه میانی افزایش طبیقه های عضلانی صاف و در طبقه خارجی افزایش رشته های الاستیک به وضوح دیده شد.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252556320011023-تعیین دامنه مرجع پروتئین تام سرم و فراکسیونهای آن دراسبهای کرد به روش الکتروفورز استات سلولز16501FAدکتر علی اصغربهاریدکتر عبدالعلی چالهچالهدکتر حمیدراهیدکتر ملیحه عباسعلی پورکبیرهJournal Article19700101Kermanshah University of Medical Sciences, Kermanshah — Iran. 4Department of Basic Sciences Faculty of Veterinary
Medicine, University of Tehran, Tehran — Iran.
In this study, cellulose acetate electrophoresis was conducted on 38 serum samples from clinically normal Kurd horses of both sexes and various ages. One fasting blood sample from each horse was collected by jugular puncture and serums were separated. Total protein concentration was determined by Biuret reaction. Based on 2.5 and 97.5 percentiles were calculated for total protein, AJG ratio and the detected fractions: Total protein 6 1-79. lg/L, A/G ratio 0. 61-1.24, albumin 28.9-37g/L (37.9-55.39%), post albumin 0.44-2.lg/L (0.58-2.93%), ?1 -globulin 0.52-2.31 g/L (0.79-3.13%), ci2- globulin 3.93-8.67g/L (5.88-12.08%), 3-globulin. 10.23- 21 .9g/L (15.64-28.13%), y -globulin 8.1 -20.O9g/L (12.01-
28.85%). A positive correlation between age and y -globulin concentration was found in kurd horses. Comparing with the electrophoretic pattern of other Iranian horse races, presence of post albumin in this study is a new finding.در این پژوهش به منظو رتعیین مقادیر مرجع پروتئین تام و فراکسیونهای آن 38 راس از اسبهای کرد اسبداریهای اطراف کرمانشاه که ا زنظر بالینی سالم بودند انتخاب شدند. حیوانات مورد مطالعه از رده های مختلف سنی و از هر دو جنس نر وماده بودند. نمونه های خون از ورید و داج درشرایط ناشتا اخذ وسرمهاجدا شدند . پروتئین تام به روش بیوره اندازه گیری شد و فراکسیونهای آن به روش الکتروفورز استات سلولز تعیین گردیدند. فراکسیون پست آلبومین درتمام نمونه ها وجود داشت ولی درهمه نمونه ها فراکسیون بتا یک و بتا دو از یکدیگر جدا نشدند. دامنه ها مرجع بر اساس صدکهای 5/2 و 5/97 محاسبه شدند. دامنه به دست آمده برای سرم اسبهای کرد برحسب گرم درلیتر برابر بود با پروتئین تام 1/79-61‘آلبومین 37-88/28(39/55-95/37درصد ) پست آلبومین 1/2-4/0 (93/2-58/0 درصد)‘ آلفا یک گلوبین 23/12-35/5(31/17-20/8درصد) ‘ آلفا دوگلوبولین 67/8 -36/3(08/12-88/5 درصد)‘ بتا یک گلوبین 9/21-23/10(13/28-64/15درصد) ‘ بتا دو گلوبین 82/9-79/2(09/13-31/4درصد) ‘گاما گلوبولین 09/20-1/8(85/28-01/12 درصد) و گلوبولین تام 51/46-74/28(99/60-5/42درصد) نسبت آلبومین به گلوبولین تام 51/46-74/28(99/60-5/42درصد) نسبت آلبومین به گلوبین 24/1-61/0 به دست آمده با دامنه های موجود در سایر نژادها مقایسه شد. یک ارتباط مثبت بین سن و غلظت گاما گلوبین در اسبهای کرد دیده شد. درمقایسه با الگوی الکتروفورز سایر اسبهای ایرانی‘ شناسایی پست آلبومین در مطالعه حاضر یک یافته جدید است.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252556320011023-ارزیابی اثرات بی دردی ‘ آرام بخشی و قلبی ریوی تزریق اپی دورال رو میفیدین در اسب16502FAدکتر اسداللهکریمانJournal Article19700101The purpose of this study was to evaluate the analgesic and cardiorespiratory effects of epidurally administered romifidine in the horse. Ten healthy adult mixed breed horses 6-12 years of age, weighing 250-350 kg were used in this study. Romifidime at the dose of 80 µg/Kg diluted with normal saline and adjusted to 8 ml, was injected in first intercoccygeal epidural space. Heart rate, respiratory rate and rectal temperature were recorded before injection and 10, 20,30 and 60 minutes after injection. Analgesia was assessed with pin prick in the tail and perineal region. Data were analyzed using paired Student (t) test and P<0.05 was considered significant. In this study romifidine did not show good analgesia in, 9 (out of 10) horses. Only I horse represented mild analgesia and relaxation of the tail, but analgesia was not sufficient to perform surgery. Systemic sedative effects of romifidine occurred at 10-45 minutes by drooping of the lower lip and leaning the head to the stock. The heart rate decreased significantly (32±1.5 mean + SE, P<0.05) compared to baseline (39.4±2.6) at 10 minutes and later. The respiratory rate was also reduced significantly after 10 minutes (8.7±0.8; mean ± SE, P<0.05). No significant change was observed in rectal temperature. Although there is much evidences about the usefulness of epidural administration of alpha 2 agonists the results of this study showed that epidural injection of romifidine with the dose of 80 µg/Kg could not provide surgical analgesia of the caudoperineal regionبرای بررسی اثرات بی حس کنندگی و آرام بخشی تزریق اپی دورال رومیفیدین تعداد 10 راس اسب با سن بین 6 تا 12 سال ووزن بین 250 تا 350 کیلوگرم در نظر گرفته شد. در بررسی ومحاسبه میزان دوز رومیفیدین 80 میکروگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن انتخاب و به وسیله سرم فیزیولوژی به حجم 8 سی سی رسانده شده و این میزان در فضای اپی دورال بین مهره های اول و دوم دمی تزریق گردید. برخی ا زعلایم حیاتی حیوان همچون درجه حرارت‘ تعداد تنفس و ضربان قلب از تزریق دارو و در دقایق10‘20‘30 و 60 پس از تزریق مورد اندازه گیری واقع و ثبت گردید. وسعت ومیزان بی حسی احتمالی از تحریک فرو بردن یک سوزن نازک در نواحی مختلف مقعد‘ پرینه‘ واژن‘ کپل و پهلوها و واکنش و عکس العمل حیوان ثبت گردید. کلیه اطلاعات به دست آمده به وسیله آزمون t و با 05/0>P مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. انجام این تزریق باعث ایجاد حالت آرام بخشی نسبی درتمام بدن گردید. پایین آمدن سر وشل شدن پلک بالا و لب پایین نیز مشاهده گردید . پایین آمدن سر وشل شدن پلک بالا و لب پایین نیز مشاهده گردید. ولی درتمام طول یک ساعت مدت آزمایش هیچ گونه بی حسی در ناحیه خلفی مشاهده نگردید. حیوان به تمامی تحریکات نیش سوزن با حرکات دم وقسمت خلفی و انقباض عضلات ناحیه وگاهی لگد زدن پاسخ می داد. تزریق این دارو سبب کاهش ضربان قلب و تعداد تنفس گردید. ضربان قلب قبل از آزمایش 6/2±4/39 بودکه 10 دقیقه پس از تزریق به 5/1±32 رسید و این کاهش با 05/0>P معنی دار بود. تعداد تنفس نیز ا±5/10 به 8/0 ±7/8 پس از 10 دقیقه رسید و این مقدار نیز با (05/0>P) معنی دار می باشد. اثر دارو بر روی دمای بدن معنی دار نبوده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که رومیفیدین به میزان 80 میکروگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در تزریق اپی دورال بی حسی مناسبی را در قسمت خلفی ایجاد نمی نماید.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252556320011023-بررسی سرمی بیماری اسهال ویروسی گاوان در استان چهار محال و بختیاری16503FAدکتر فرهید همتزادهدکتر غلامعلیکجوریدکتر روحانی کارگرمؤخردکتر مسعودروحانیJournal Article19700101One of the most important reasons of the abortion and congenital malformation in newborn calves is BVDV infections considering the infection profusion at all over the world, it causes (leads to) many economic losses in cattle husbandry industry . The most important purposes of this research were to determine the rate of infection publicity and variant interference rate such as age, sex, health management and other environmental factors. In this research we tested 1357 serum samples Chahra Mahal were taken from different township of Caharmahal Bakhtiary province in Iran. All of those samples were tested in serum neutralization test (SN) by using the NADL strain of BVD virus. Infection rate in Shahrecord was 15.66%, in Brujen, it was 32.29%, in Farsan 27.88%, in Lordeghan 37.77% and in Ardel township was 14.98. The rate of whole province was 23.36%. Comparison between age groups showed that there was the lowest infection rate in 0-1 years old 12.5% and the cows had more than 8 years old had the most infection rate 47.36%. This means that increasing in age causes .the increase in rate of infection. There is the least infection rate (12.24%) in spring and the most infection rate (26.54%) in autumn. If the herds had veterinary inspection, this rate will be 16.19% and if they hadn’t, the rate were 29.57%. The infection rate in cows which had regular vaccination programme were 20.62%, and those didn’t have a regular vaccination programme were infected about 34.05% and the infection in males were 19.17% and in females 23.59%. On the other hand, infection rate about cows keeped with sheep together was 37.83% and cows separated from sheep have infection about 16.98%. The infection rate in cows which had abortion were 29.26% and those who had not abortion were 23.4 1%. Statistic analysis of these data shown that there was a significant difference between, increasing of age and keeping cows and sheep together and BVDV infection with there wasn’t any significant differenc between BVDV infection with veterinary inspection, vaccination, sex and health management.بیماری اسهال ویروسی گاوان/ بیماری مخاطی دو چهره بالینی ‘ پاتولوژیک و اپیدمیولوژیک متفاوت ناشی از ابتلای گاو به ویروس BVDمی باشند. که به بروز عوامل مختلفی از قبیل‘ سقط جنین ‘ ناهنجاریهای مادرزادی ‘ تاخیر رشد‘ اسهال وایجاد زمینه برای ابتلا به بیماریهای تنفسی و نهایتا اشکال حاد وکشنده بالینی درگاوها منجر می گردند. بیماری BVD-MD یکی از شایعترین بیماریهای ویروسی جمعیت گاوها و جزو معضلات صنعت گاوداری درجهان به شمار می رود. این تحقیق با هدف تعیین میزان شیوع آلودگی و میزان تداخل متغیرهایی از قبیل سن‘ جنس‘ مدیریت دامپروری و سایر فاکتورها درمیزان شیوع این بیماری در فاصله زمانی بهار 1377 تا زمستان1378 بر روی 1357 نمونه سرمی تهیه شده ا زشهرستانهای مختلف استان چهار محال وبختیاری به روش آزمون خنثی سازی سرم (SN)با استفاده از سویه استاندارد NADL از ویروس BVD انجام گرفت. میزان شیوع آلودگی در شهرستان شهر کرد 66/15 درصد و درشهرستان بروجن 29/32 درصد و درشهرستا فارسان 88/27 درصد و درشهرستان لردگان 77/37 درصد و در شهرستان اردل 98/14 درصد و درکل استان چهار محال وبختیاری 36/23 درصد به دست آمد. در بین گروههای سنی ‘ گروه سنی 1-0 سال کمترین میزان آلودگی (5/12 درصد) را نشان دادند. به طوری که با افزایش سن میزان آلودگی افزایش می یابد. در بین فصول مختلف سال کمترین آلودگی د رفصل بهار با 24/12 درصد و بیشترین آلودگی در فصل پاییز با 54/26 درصد محاسبه گردید. میزان آلودگی درگاوهایی که در گاوداریهای تحت نظارت دکتر دامپزشک به عنوان مدیر بهداشتی بودند 19/16 درصد وموارد عدم حضور دامپزشک ناظر 57/29 درصد برآورد گردید. 62/20 درصد گاوهایی که سابقه واکسیناسیون منظم داشتند واجدعیار پادتنی ضد ویروس BVD بودند. درحالی که میزان آلودگی درگاوهای فاقد برنامه منظم واکسیناسیون 05/34 درصد آلودگی درگاوهای فاقد برنامه منظم واکسیناسیو ن 05/34 درصد آلودگی را ازخود نشان دادند. میزان آلودگی درگاوهای نر 17/19 درصد و در گاوهای ماده 59/23 درصد ومیزان آلودگی درگاوهایی که در مجاورت با گوسفند نگهداری می شدند 83/37 درصد و در گاوهایی که سابقه مجاورت با گوسفند را نداشتند 98/16 درصد بود.میزان آلودگی درگاوهایی که دارای سابقه سقط جنین بودند 26/29 درصد و درگاوهایی که تاکنون سقط نداشتند 41/23 درصد برآورد گردید. تجزیه وتحلیل آماری یافته های حاصل‘ نشانگرعدم وجود اختلاف معنی دار بین آلودگی به ویروس با جنس‘ محل شهرستان ‘ سابقه سقط جنین و حضور یا عدم حضور دکتر دامپزشک در دامپروری ‘ سابقه واکسیناسیون منظم به عنوان یکی از شاخصهای مدیریت بهداشتی دردامپروری ووجود اختلاف معنی دار بین آلودگی به ویروس BVD با نگهداری توام گوسفند درکنا ر گاوها وهمچنین افزایش آلودگی به موازات افزایش سن بود.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252556320011023-گزارش درمانگاهی بیماری بابزیوز سگ درشهرستان تبریز16504FAدکتر جواد اشرفیهلاندکتر حمیدرضا حدادزادهدکتر داریوششیرانیدکتر پروانه خضرایینیادکتر سعیدمستوفیJournal Article19700101In a three year study (sept. 1996- Nov. 1999), 281 dogs of different breeds and age groups were clinically examined in one of The Tabriz Small Animal Clinics, Azarbayejan, Iran. Peripheral thin blood smears were stained with Giemsa and examined for blood protozoa. In 84 dogs clinical signs including fever, inappetence, depression, vomiting, pale mucous membranes, tachypnea and tachycardia were noticed. These signs could be due to acute babesiosis. In only one of the smears from a 3 month-old male puppy of mixed breed, large paired piriform merozoites of babesia canis within erythrocytes were shown. Hematological findings and urine analysis indicated acute hemolytic crisis with severe hemoglobinuria. Postmortem examination and histopathological findings confirmed acute babesiosis. This puppy was heavily infested with Rhipicephalus sanguineus. The rest of the dogs were negative for babesia canis and babesia gibsoni, This appears to be the first report of the acute canine babesiosis from Tabriz-Azarbayejan.درمدت 38 ماه(مهر 1375 تا آبان 1378) ‘ 281 قلاده سگ از نژادهای گوناگون و سنین مختلف ‘ ارجاع داده شده به یکی از کلینیکهای دامهای کوچک شهرستان تبریز‘ برای بررسی تک یاخته های خونی مورد آزمایش قرار گرفتند . از این تعداد 84 قلاده در اخذ سابقه و معاینه درمانگاهی علایمی نظیر تب شدید‘ افسردگی بی اشتهایی‘ استفراغ ‘ رنگ پریدگی مخاطات‘ افزایش تعداد تنفس و افزایش تعداد ضربان قلب داشتند که از نظر ابتلا به بابزیوز حاد مورد بررسی بیشتری قرار گرفتند. در بررسی دقیق گسترشهای خون‘ فقط در یک قلاده توله سه ماهه از سگهای بومی ‘ اجسام گلابی شکل بزرگ د ردرون گلبولهای قرمز مشاهده شد که با توجه به مشخصات ریخت شناسی انگل و علایم بالینی ‘بتلا به بابزیوز حاد محرز گردید. درگسترشهای خون 280 قلاده دیگر هیچ ارگانیسم بابزیایی چه از نوع بابز یا کنیس یا بابزیا جیبسونی یافت نشد. آزمایشات انجام شده برروی خون‘ سرم و ادرار سگ مبتلا نشانگر بحران همولیزحاد بود ویافته های کالبد گشایی وهیستوپاتولوژیک نیز بابزیوز حاد را تایید نمود. بر روی پوست و پوشش خارجی ‘ تعداد زیادی انگل‘ از نوع کنه قهوه ای سگ (ریپی سفالوس سنگوئینوس) وجود داشت. در این بررسی میزان آلودگی سگها به بایز یا کنیس 355/0 درصد به دست آمد.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252556320011023-مقایسه القای بیهوشی به دو روش ورید یو داخل استخوانی توسط ترکیب دیازپام- استیل پرومازین – کتامین درسگ16505FAدکتر محمدرضاصدیقیدکتر سیف اللهدهقانیJournal Article19700101The development of modem surgical techniques in companion animals necessitates the development of newer modifications in anesthetic induction, maintenace and fluid therapy. Especially in the shock cases and some other urgent conditions such as conclusions, complicated fractures, bums, poor peripheral circulation and collapsed veins, it is necessary to administer fluid, resucitative and even anesthetic drugs as soon as possible. But in many of these conditions due to the collapsed or inaccessible veins it is impossible to reach the systemic circulation through them or this can be time consuming. Therefore in these cases other routes for drug and fluid administration such as intraosseous would be beneficial. There are few reports upon intraosseous fluid therapy in dogs but there is no report on the intraosseous injection of anesthetic drugs. Therefore the main purpose of this study was to identify the applicability of the intraosseous administration of these drugs, to monitor the physiological alteration following it in comparison with intravenous route and to study the probable side effects. On the other hand the effectiveness of intraosseous fluid therapy was surveyed. In this study 16 mixed breed dogs (9 males and 7 females, average, weight of 18.95±5.25 kg, average age of 3.3 1±1.2 years) were divided randomly to two intravenous and intraosseous groups. Diazepam (0.5 mg/kg-IM) was administered in each of the animals as a premedicant. After 10 minutes a mixture of acepromazine (0.2 mg/kg) and ketamine (2mg/kg) was administered through the cephalic vein in the intravenous group to induce the anesthesia. In the intraosseous group after surgical disinfection, local anesthesia and a stab skin incision in the medial flat surface of the left tibial bone, the mentioned latter mixture was adminstered into the bone marrow through a gauge 18 needle. Fluid therapy was achieved by infusion of Ringers’ solution through the same route, as the anesthetic induction was performed, in the intravenous group (with the rate of 3 ml/minute) and intraosseous group (with the maximum possible rate). Heart and respiratory rates were monitored before premedication and after it every 5 minutes until 30 minutes postinduction. Mean direct arterial blood pressure was monitored with the mentioned interval and
duration, after anesthetic induction. Anesthetic reflexes were detected continuosuly in the period of anesthesia. The maximum rate of intraosseous fluid therapy was also determined in the related group. Leukocyte and erythrocyte numbers, leukocyte differential count and hemoglobin, hematocrite and total serum protein concentration were detected before the examination and in the days 1,3,5 and 7 after it. Proper radiographic views were prepared from the site of injection in the intraosseous group, before the examination, immediately and in the 14” day after it. The obtained statistical data were compared within and between the groups by Analysis of Variance and Duncan tests in the SPSS program and (P<0.05) was considered a level of significant. Heart rate was increased after anesthetic induction in both groups. Respiratory rate also was decreased in both groups after injection of anesthetic drugs. But there was not any significant difference in these factors between two groups. The depth of anesthetic reflex depression and onset of action of anesthetic drugs were similar in both groups. The number of neutrophils was increased in the third day of the experiment in the intraosseous group and as there was not sign of infection or even inflammation in the site of injection, this may be due to flushing effect of the administered fludis in this group. Radiographic interpretation showed mild sclerosis in the injection site in 3 cases (37.5%) which is a response to the irritant effect of the administered drugs specially ketamine. The average rate of intraosseous fluid administration was 5 mI/mm. According to the obtained data induction of a short lasting aneبا توجه به وسعت روز افزون روشهای درمانی جراحی درحیوانات کوچک‘ ابداع روشهای جدید القای بیهوشی به منظور تسهیل درتکنیکهای جراحی اهمیت فراوانی یافته است . ازجمله در موارد اورژانس همچون شوک ‘ تشنج و جراحیهای اضطراری مانند خونریزی های داخلی همراه با شوک و شکستگیهای توأم با خونریزی شدید‘ دستیابی هر چه سریعتر به سیستم عروقی به منظور تزریق داروهای مختلف و مایعات لازم جهت رفع اختلالات مایعات و الکترولیتها بسیار ضروری می باشد. اما دسترسی به عروق مذکور در بسیاری از موارد همچون کلاپس سیستم عروقی‘ کوچک بودن بیش از حد عروق‘ ترومبوز وسوختگیهای شدید امکانپذیر نبوده و یا نیاز به اتلاف زمان زیادی دارد. لذا در چنین مواردی یافتن روش دیگری به منظور حفظ حیات بیمار بسیار موثر می باشد. در این راستا یکی از روشهای به کار گرفته شده تزریق داخل استخوانی می باشد. بنابراین هدف از انجام این تحقیق بررسی امکان ایجاد بیهوشی از طریق داخل استخوانی و داخل وریدی و بررسی فواید مایع درمانی از طریق داخل استخوانی بوده است. در این تحقیق از 16 قلاده سگ (9قلاده نر و 7قلاده ماده‘ میانگین وزن 25/5 ±31/3سال) استفاده شد. سگهای مورد نظر به دوگروه مساوی داخل وریدی و داخل استخوانی تقسیم گردیدند. جهت ایجاد بیهوشی از دیازپام به عنوان آرام بخش و پیش بیهوشی واز ترکیب استیل پرومازین وکتامین جهت القای بیهوشی در یکی از گروهها به صورت داخل وریدی و درگروه دیگر به صورت داخل استخوانی استفاده شد. در گروه داخل وریدی پس از القای بیهوشی محلول رینگر به صورت وریدی و درگروه دیگر به صورت داخل استخوانی تا پایان بیهوشی به داخل بدن حیوان تزریق گردید . تعداد ضربان قلب و تنفس در دقیقه قبل از ایجاد بیهوشی و پس از آن به مدت 30 دقیقه بررسی و ثبت شد. تعداد کل گلبول سفید وقرمز‘ شمارش تفریقی گلبولهای سفید‘ هماتوکریت ‘ هموگلوبین و پروتئین تام سرم نیز قبل از ایجاد بیهوشی و در روزهای 1‘ 3‘5‘7 اندازه گیری شدند. رفلکسهای بیهوشی نیز در طول بیهوشی مورد بررسی قرار گرفتند. همچنین سرعت مایع درمانی به طریق داخل استخوانی در طول بیهوشی در گروه تزریق داخل استخوانی ثبت گردید. ضمنا قبل از قراردادن سوزن در داخل فضای مغز استخوان‘ بلافاصله بعد از بیرون آوردن سوزن و 14 روز پس از ایجاد بیهوشی ‘ در حیوانات موردآزمایش اقدام به رادیوگرافی جانبی و قدامی خلفی از ناحیه مفصل زانو تا مچ پا گردید. افزایش ضربان قلب درهردوگروه پس از تجویز داروهای بیهوشی مشاهده گردید. تعداد تنفس نیز درهر دو گروه پس از تجویز داروها کاهش یافت. اما تفاوت معنی دری بین ضربان قلب و تعداد تنفس در زمانهای مختلف بین دو گروه مشاهده نشد. میزان تضعیف رفلکسهای بیهوشی و شروع اثر داروهای بیهوشی نیز در هر دو گروه مشابه بود . میانگین سرعت مایع درمانی داخل استخوانی نیز 5ml/min محاسبه گردید. تعداد نوتروفیلها درگروه داخل استخوانی 3 روز پس از آزمایش بیشتر از گروه وریدی بود. همچینن بر اساس رادیوگرافهای تهیه شده در روز چهاردهم پس از تزریق داخل استخوانی ترکیب دارویی مذکور‘ در 3 مورد (5/37درصد) از حیوانات اسکلروز و افزایش دانسیته در محل تزریق مشاهده شد. که تغییرات فوق رامیتوان حاصل از آماس مختصر و تحریک بافت استخوانی نسبت به روش وریدی دانست . درمجموع روش مایع درمانی و بیهوشی به طریق داخل استخوانی با استفاده ترکیبات دارویی به کار رفته در این تحقیق‘ روش مطمئن ومناسب بوده و در مقایسه با روش داخل وریدی دارای اثرات سوء و قابل توجهی نمی باشد. لذا درصورت نیاز به بیهوشی ومایع درمانی وریدی وعدم دسترسی به سیستم عروقی حیوان می توان به خوبی از این روش جهت ایجاد آرام بخش ‘ بیهوشی ومایع درمانی استفاده نمود.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252556320011023-بررسی تجربی ایمنی زایی چند نوع واکسن کشته آنفلوانزای طیور تحت تیپ H9N2در جوجه های گوشتی16506FAدکتر عبدالکریم زمانیمقدمدکتر محمد حسن بزرگمهریفرددکتر مهدی وصفیمرندیدکتر عبدالحمید حسنیطباطبائیJournal Article19700101Avian influenza (Al) is a viral disease with worldwide distribution. It is caused by influenza A viruses of the family Orthomyxoviridae. In May 1998, clinical signs and high mortaity in broiler chickens in Iran were associated with H9N2 avian influenza subtype. Vaccination was adapted as an alternative method to control it in poultry industry. The aim of this study was to compare the Immunogenesis of different local and imported H9N2 avian influenza vaccines. Arian broiler chickens were divided randomly into 21 groups of 30 birds. Each group received standardized dose of Lohmman, Ivaz, and FVM vaccines in 1,5,10,15 and 20 days old by subcutaneously in the nape of the neck. Sera were collected from each chicken for antibody analysis 1,2,3,4 and 5 weeks post vaccination. The sera were tested for antibodies against
avian influenza H9N2 subtype with hemagglutination
inhibition (HI) tests. Antiboby levels in broiler chickens immunized with local H9n2 avian influevza vaccines were higher than those Immunized with imported H9N2 avian influenza vaccines (P<0.000l). The vaccinated chickens were challenged with local H9N2 influenza virus. To detect viral shedding feces, lungs and kidneys were tested. In all vaccinate groups, viral shedding was reduced. The local H9N2 avian influenza vaccines in broiler chickens induced a significantly immune response and less viral shedding in comparison with imported H9N2 avian influenza vaccine (P<0.001). On the basis of these results, it is suggested that vaccination of broiler chickens with inactivated local vaccine may be useful in control of Al in poultry industry in IRAN.آنفلوانزای طیور بیماری ویروسی است. که سراسر دنیا انتشار داشته و توسط ویروسهای آنفلوانزای تیپ A از خانواده ارتومیکسوویریده ایجاد می گردد.درخرداد سال 1377 بیماری آنفلوانزای تحت تیپ H9N2 در گله های طیورایران باعث ایجاد علایم بالینی ومرگ ومیر بالایی گردید. پس از این زمان واکسیناسیون طیور به عنوان یکی از روشهای کنترل بیماری در نظرگرفته شد. در این تحقیق میزان تیتر سرمی HI چند نوع واکسن کشته آنفلونزای طیور تحت تیپ H9N2 با یکدیگر مقایسه گردیده و پس از تلقیح گروههای مختلف با ویروس مزرعه علایم و دفع یا حضور ویروس در ارگانهای مختلف موردبررسی قرار گرفت. بدین منظور 21 گروه متشکل از 30 قطعه جوجه نژاد آرین تهیه شد. درهر گروه از طیور ‘ یک نوع واکسن متعلق به شرکت لوهمن (Lohmman) ایواز (Ivaz) ‘ واکسن ساخت موسسه واکسن و سرم سازی رازی(RI) و واکسن ساخت دانشکده دامپزشکی تهران (FVM) در سنین 1‘5‘10‘15‘20 روزگی در زیرجلد ناحیه گردن تزریق گردید. در 1‘2‘3‘4‘5 هفته پس از واکسیناسیون نمونه های سرمی جهت تعیین حضور آنتی بادی علیه آنفلونزای طیور تحت تیپ H9N2 مورد آزمایش HI قرار گرفت. گروههایی که با واکسیناسیون داخلی آنفلونزای طیور (RIوFVM) واکسینه شده بودند نسبت به گروههایی که با واکسنهای داخلی آنفلونزای طیور ( Ivazو Lohmman) دریافت نموده بودند سطح آنتی بادی بالاتری را نشان دادند. (001/ 0 > p) ‘ درسن 40 روزگی گروه های مختلف واکسینه شده با ویروس مزرعه تحت تیپ H9N2 سویه ZMT101 تلقیح شده و دوهفته پس از آن کلیه پرندگان کشتار و از مدفوع‘ نای‘ ریه‘ وکلیه به طور استریل نمونه برداری وجهت کشت ویروسی به آزمایشگاه ارسال گردید. درتمامی گروههای واکسینه شده با واکسن کشته آنفلوانزای طیور تحت تیپ H9N2 دفع ویروسی کاهش یافته بود. در این بین واکسنهای ساخت داخل در مقایسه با واکسنهای ساخت خارج موجب کاهش دفع بیشتر ویروس شده بودند .دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252556320011023-بررسی تجربی ایمنی زایی چند نوع واکسن کشته آنفلوانزای طیور تحت تیپ H9N2در جوجه های گوشتی16507FAدکتر عبدالکریم زمانیمقدمدکتر محمد حسن بزرگمهریفرددکتر مهدی وصفیمرندیدکتر عبدالحمید حسنیطباطبائیJournal Article19700101Avian influenza (Al) is a viral disease with worldwide distribution. It is caused by influenza A viruses of the family Orthomyxoviridae. In May 1998, clinical signs and high mortaity in broiler chickens in Iran were associated with H9N2 avian influenza subtype. Vaccination was adapted as an alternative method to control it in poultry industry. The aim of this study was to compare the Immunogenesis of different local and imported H9N2 avian influenza vaccines. Arian broiler chickens were divided randomly into 21 groups of 30 birds. Each group received standardized dose of Lohmman, Ivaz, and FVM vaccines in 1,5,10,15 and 20 days old by subcutaneously in the nape of the neck. Sera were collected from each chicken for antibody analysis 1,2,3,4 and 5 weeks post vaccination. The sera were tested for antibodies against
avian influenza H9N2 subtype with hemagglutination
inhibition (HI) tests. Antiboby levels in broiler chickens immunized with local H9n2 avian influevza vaccines were higher than those Immunized with imported H9N2 avian influenza vaccines (P<0.000l). The vaccinated chickens were challenged with local H9N2 influenza virus. To detect viral shedding feces, lungs and kidneys were tested. In all vaccinate groups, viral shedding was reduced. The local H9N2 avian influenza vaccines in broiler chickens induced a significantly immune response and less viral shedding in comparison with imported H9N2 avian influenza vaccine (P<0.001). On the basis of these results, it is suggested that vaccination of broiler chickens with inactivated local vaccine may be useful in control of Al in poultry industry in IRAN.آنفلوانزای طیور بیماری ویروسی است. که سراسر دنیا انتشار داشته و توسط ویروسهای آنفلوانزای تیپ A از خانواده ارتومیکسوویریده ایجاد می گردد.درخرداد سال 1377 بیماری آنفلوانزای تحت تیپ H9N2 در گله های طیورایران باعث ایجاد علایم بالینی ومرگ ومیر بالایی گردید. پس از این زمان واکسیناسیون طیور به عنوان یکی از روشهای کنترل بیماری در نظرگرفته شد. در این تحقیق میزان تیتر سرمی HI چند نوع واکسن کشته آنفلونزای طیور تحت تیپ H9N2 با یکدیگر مقایسه گردیده و پس از تلقیح گروههای مختلف با ویروس مزرعه علایم و دفع یا حضور ویروس در ارگانهای مختلف موردبررسی قرار گرفت. بدین منظور 21 گروه متشکل از 30 قطعه جوجه نژاد آرین تهیه شد. درهر گروه از طیور ‘ یک نوع واکسن متعلق به شرکت لوهمن (Lohmman) ایواز (Ivaz) ‘ واکسن ساخت موسسه واکسن و سرم سازی رازی(RI) و واکسن ساخت دانشکده دامپزشکی تهران (FVM) در سنین 1‘5‘10‘15‘20 روزگی در زیرجلد ناحیه گردن تزریق گردید. در 1‘2‘3‘4‘5 هفته پس از واکسیناسیون نمونه های سرمی جهت تعیین حضور آنتی بادی علیه آنفلونزای طیور تحت تیپ H9N2 مورد آزمایش HI قرار گرفت. گروههایی که با واکسیناسیون داخلی آنفلونزای طیور (RIوFVM) واکسینه شده بودند نسبت به گروههایی که با واکسنهای داخلی آنفلونزای طیور ( Ivazو Lohmman) دریافت نموده بودند سطح آنتی بادی بالاتری را نشان دادند. (001/ 0 > p) ‘ درسن 40 روزگی گروه های مختلف واکسینه شده با ویروس مزرعه تحت تیپ H9N2 سویه ZMT101 تلقیح شده و دوهفته پس از آن کلیه پرندگان کشتار و از مدفوع‘ نای‘ ریه‘ وکلیه به طور استریل نمونه برداری وجهت کشت ویروسی به آزمایشگاه ارسال گردید. درتمامی گروههای واکسینه شده با واکسن کشته آنفلوانزای طیور تحت تیپ H9N2 دفع ویروسی کاهش یافته بود. در این بین واکسنهای ساخت داخل در مقایسه با واکسنهای ساخت خارج موجب کاهش دفع بیشتر ویروس شده بودند .دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252556320011023-بررسی و شناسایی انگلهای ماهیان تالاب چغا خور استان چهار محال وبختیاری16508FAدکتر فیروز فداییفردمهندس هادیقربانیدکتر بابامخیرJournal Article19700101the present study , aiming and identifying different of parasites of fishes in the lugon of choghakhor, chaharmahal va — Bakhtiari province, was done in a period of 8 months, continously from September 1998 up to May 1999. The study, aiming at identifying the ecto and endo parasites of fishes, was designed monthly. In the fish — studying done on a sample of 282 fishes. Eight specieses were identified. Cyprinus carpio Linnaeus 1758 — Capoeta damacina Heckel 1843 — Capoeta aculeata Heckel 1849 — Carassius auratus Ghalcalbumus mossulensis Heckel 1843 — Chondrostona orientalis Heckel 1849 — Hypophthalmichthys molitrix Valenciensses 1844 — Aphanius vladykovi Coad 1984. 36.5 per cent of total number of were Aphanivs vladykovi. Cyprinus carpio which weigh 178±89.40 gr with the length of 20.59±5.62 cm was the biggest and Aphanius weighing
3.69±1.11 gr with the length of 3.62±0.87cm the smallest. For identifying the parasites. 160 fishes come under examination and 11 different types of parasites including Dactylogyrus lenkorani Mikhalov, 1932 — Dactylogyrus extensus Muller and Vanclive 1932 — Gyrodactyus — sp — Diplostomum spathaceum Rudolphi 1819 — Allocreadium isoporum Looss 1894 — Ichthyophthirius moltifilis Fouquet 1876 — Trichodina. sp — Myxobolus. sp — Lemea. sp — Rhabdocona. sp — Acanthocephalorhynchoides cholodkowski Kosylew 1928 were known. 54.38 percent of the fllshes studied were infested in to one or more parasits and 45.62 percent didn’t have any parasits. The maximum prevalence was seen in Aban (8.13%) and the minimum in Bahman (4.38%). Aphanius vladykovi didn’t have any parasits and Cyprinus carpio had about (31. 88%) infestation. The main organ that the parasits identified from it was skin (58.27%) and the least amount in the eyes and gallbladder was observed (0.72%). The maximum amount of the infestation of parasits was Ichthyophthrius multifihis (33.81%) and in Lernea, Diplostomum spathaceum and Allocreadium were (0.72%) each.0این تحقیق با هدف بررسی و شناسایی انگلهای ماهیان تالاب چغا خور استان چهار محال وبختیاری در طول 8 ماه متوالی از شهریور 77 تا اردیبهشت 78 صورت گرفته است. در این تحقیق آلودگی انگلی 160 قطعه ماهی شامل 8 گونه: کپور معمولی (Cyprinus carpio)‘ سیاه ماهی (Carassius auratus) ‘ شاه کولی (Chalcalburnus mossulenisis) ‘ماهی گورخری Aphanius) (vladykovi‘کپور نقره ای (Hypophthalmichthys) و کپور پوزه دار (Chondrostoma orientalis) بررسی شد . با بررسی بر این تعدادماهی ‘ 11 نوع انگل شما : داکتیلوژیروس لنکرانی Dactylogrus) (Lenckouani‘ داکتیلوژیروس اکستنسوس (Dactylogyrus extensus) ژیروداکتیلوس گونه نامشخص (Gyrodactylus.sp) دیپلوستوموم اسپاتاسئوم (Diplostomun spathaceum) آلوکرئیدیوم ایزوپورم (Allocreadium isoporum) ‘ ایکتیوفتیریوس مولتی فیلیس (Ichthyophthirius multifilis) تریکودینا گونه های نامشخص (Trichodina.sp) میکسوبلوس (Myxobolus .sp) ‘لرنه آ (Lernea.sp) ‘رابدوکونا (Rhabdocona.sp) وآکانتوسفالورینکوئیدس کولودکوسکی (Acanthocphalorhynchoides. cholodkowskyi) شناسایی گردید. در بین ماهیان مورد بررسی 38/54 درصد دارای الودگی و 62/45 درصد آنها فاقد آلودگی بوده اند. کمترین میزان آلودگی درماهی آفانیوس (صفر درصد) و بیشترین آن درماهی کپور معمولی (88/31 درصد) مشاهده گردید. در اندامهای مختلف بیشترین آلودگی مربوط به پوست (27/58 درصد) و کمترین آن در چشم و کیسه صفرا هرکدام 72/0 درصد می باشد. بیشترین شدت آلودگی مربوط به انگل ایکتیوفتیریوس با میزان شیوع 81/33 درصد وکمترین آن مربوط به انگلهای لرنه آ. دیپلوستوموم و آلوکرئیدیوم هر کدام با میزان 72/0 درصد می باشد.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252556320011023-تناوب داری میکروفیلر دیروفیلاریا ایمیتیس در سگهای تبریز16509FAدکتر بهناممشکیدکتر علیاسلامیدکتر جواد اشرفیهلانJournal Article19700101This study was carried out to determine the periodicity of micrc1ilaria of Dirofilaria immitis in a dog naturally infectected with branol in every hours of 3 consecutive days (72 times). The blood samples were examined by using modified knott method. Although microfilaraemia was seen in 24 hours but a nocturnal trend of periodicity was observed for D. immitis. The highest number of microfilaria was seen at I AM. (12798) and the lowest at 11 AM. (6800). The mean number of microfilaria in day time (between 5 AM. to 20 PM in September) was 9027 comparing with 10825 at dark time of a day (20 PM. to 5 AM. in September) The latter results also confirmed the existance of a nocturnal periodicity.پژوهش حاضر در شهریور 1379 جهت تعیین تناوب داری میکروفیلر دیروفیلاریا ایمیتیس در جریان خون یک قلاده سگ در تبریز انجام گرفت. بدین منظور از یک قلاده سگ نگهبان که به طو رطبیعی آلوده به کرم قلب بود استفاده گردید. ابتدا در آزمایش نمونه های خون تازه و رنگ شده با استفاده از کلیدهای تشخیص ا زتعلق میکروفیلر به دیروفیلاریا ایمیتیس اطمینان حاصل شد. سپس به مدت سه شبانه روز هر ساعت یکبار و درمجموع 72 مرتبه از ورید دست خونگیری به عمل آمد ونمونه های خون توسط روش تکمیل شده نات آزمایش گردید و درهر نوبت تعداد میکروفیلر درهر سانتیمتر مکعب خون نشان داد که میکروفیلر در 24 ساعت شبانه روز در خون وجود دارد. ولی تعداد آن در خون از ساعت 11 صبح سیر صعودی طی کرده و در ساعت یک بعد از نیمه شب به حداکثر می رسد. (میانگین سه شمارش : 12798) سپس تعداد میکروفیلر تنزل یافته ودر ساعت 11 صبح به حداقل میزان می رسد. (میانگین سه شمارش : 6800) این روند نشان دهنده تناوب شبانه میکروفیلر دیروفیلاریا ایمیتیس در جریان خون سگهای تبریز می باشد.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252556320011023-جداسازی و شناسایی ویروسهای برونشیت عفونی طیوردر بین سالهای 79-1376 از مرغداریهای صنعتی ایران16510FAدکتر مهدی وصفیمرندیدکتر محمد حسین بزرگمهریفردJournal Article19700101From 1997-200, tissues samples including lung, trachea and kidney prepared from broiler layer and breeder flocks were submitted to avian virology laboratory of poultry diseases section in order to isolate respiratory viral diseases viruses.
A total number of 37 infectious bronchitis viruses (IBV) were isolated in embryonated chicken eggs. The infected embryos displayed stunting, urate deposition in the mesonephros, or death. A group specific polyclonal antiserum was produced and used in dot-immunoblotting and immunofluorescent assys. There was 80% similarity between these tests in the identification of IBV field isolates. A field IBV strain designated as 2100/I was selected to compare virus neutralizing index (VNI) using H120 Massachusetts, pooled and negative control sera. The VNI of 2100/1 strain by using of pooled antiserum was 2.4 greater than those H120 Massachusetts antiserum indicating that this strain may antigenically different from H120 Massachusetts strain. Further studies are needed to characterize IBV isolates.تعداد 546 نمونه بافتی شامل ریه‘ نای وکلیه تهیه شده از گله های گوشتی ‘ تخمگذار ومادر در بین سالهای 1379-1376 جهت جداسازی ویروسهای تنفسی طیور به آزمایشگاه ویروس شناسی طیوربخش بیماریهای طیور دانشکده دامپزشکی ارجاع داده شد. درمجموع تعداد 37 مورد ویروس برونشیت عفونی طیور درتخم مرغهای جنین دار 9-8 روزه جدا گردید. کلیه ویروسهایی که منجر به مرگ جنین ‘ تاخیر دررشد جنین و رسوب اورات در مزونفرون ها را نشان می دادند. وموجب هماگلوتیناسیون گلبولهای قرمز مرغ نمی شدند. به عنوان نمونه های آنفلونزا ونیوکاسل منفی تلقی شدند. و سپس حضور ویروس برونشیت عفونی درمایعات آلانتوئیک و سلولهای مایع آلانتونیک توسط آزمایشات دات ایمنوبلوت و ایمنوفلورسانس غیر مستقیم به کمک آنتی سرم اختصاصی گروه برونشیت عفونی تایید گردید. میزان همخوانی بین آزمایشات ایمنوفلورسانس و دات ایمنوبلوت درشناسایی ویروسهای برونشیت عفونی طیور 80 درصد تعیین گردید. نتایج به دست آمده از آزمایش نوترالیزاسیون ویروس (VNI) نشان داد که خنثی شدن جدایه 1/2100 توسط آنتی سرم پول به مقدار 4/2 (VNI) بیشتر از آنتی سرم اختصاصی سروتیپ ماساچوست H120 می باشد. این اختلاف ممکن است. بیانگر تفاوت آنتی ژنتیکی بین سویه فیلد وواکسینال H120 باشد لذا تعیین سروتیپ و ژنوتیپ ویروسهای جداشده برای اثبات حضور واریانت یا واریانت ها در مرغداریهای کشور الزامی است.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252556320011023-گزارش سندرم سوراخ در سر درماهی سورم وماهی اسکار16511FAدکتر داورشاهسونیدکتر مهرنازرادJournal Article19700101Some aquarium severum and oscar fish had been brought itSchool of Veterinary Medicine, Ferdowis Mashhad. In the head region and operculum of the fishes some holes have been observed. Physiological behaviour and feeding habitate of the fishes were normal. Poultry gizzard, cow heart and sheep spleen were incoporate in their diet. The lesions tested for presence of parasites were negative but, Aeromonas hydrophila has been isolated from the lesions. The fishes were allocated into two treatment groups, in the fnst group, oral oxytetracycline along with vit D was used and after two weeks signs of improvement was observed, the holes in the head region gradually shrunk and after one month the holes abolished. However, the fishes in second group which have been treated with oral oxytetracycline alone did not show any signs of improvement.تعدادی ماهی آکواریومی سورم (cichlasoma herus) واسکار (Astronotus ocellatus) سر و روی سرپوش آبششی ماهیان سوراخهایی مشاهده گردید. ماهیان فوق از لحاظ رفتارهای فیزیولوژیکی طبیعی و از نظر تغذیه ای فعال بودند .رژیم غذایی ماهیان شامل دل گاو . سنگدان مرغ و طحال گوسفند بود. نتایج بررسیهای انگلی از محل ضایعات منفی بود. همچنین درکشت باکتریایی از محل ضایعات آئروموناس هیدروفیلا جدا گردید. این ماهیان در دوگروه تحت رژیم درمانی قرار گرفتند. درماهیانی که از اکسی تتراسایکین همراه با ویتامین D خوراکی استفاده شد. پس از دو هفته علایم بهبودی مشاهده گردید و بتدریج سوراخهای ناحیه سر کوچکتر شده و پس از یک ماه کاملا محو شدند . درحالی که ماهیانی که فقط با اکسی تتراسایکلین خوراکی تحت درمان بودند هیچ گونه بهبودی دیده نشد.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252556320011023-مقایسه روش شیمی درمانی و روش ایمن سازی درکنترل کوکسیدیوز و بازدهی تولید در جوجه های گوشتی16512FAدکتر سید محمدمهدیکیاییدکتر صادقرهبریدکتر مهرداد مدیرصانعیJournal Article19700101An experiment was conducted to compare the effects of anticoccidial drugs with an attenuated vaccine (IracocTM) in control of coccidiosis, body weight and feed efficiency of male broiler chicks. Two hundred and twenty five day-old male broiler chicks were randomly divided into three treatment groups, each groups contained three replicates. Each repliate allocated in separated floor pen using deep litter system. Treatment one fed with a ration supplemented 200 ppm Diclazuril, treatment two received Iracoc vaccine through drinking water at third day of life. The vaccine was included four precocious lines covering the four pathogenic species of Eimeria (E. acervulina, E. maxima, E. necatrix and E. tenella). Treatment three did not received any anti-coccidial supplements or vaccines, as a control. Chickens in all of the treatments were challenged orally by a mixture of oocystes of four mentioned pathogenic species of Eimeria at the end of third weeks of age. Flock was monitored for signs of disease and mortality. Fecal samples were collected and assessed for oocystes content. Body weight (BW), feed intake (Fl) and feed conversion ratio (FCR) were determined by the end of third, sixth and seventh weeks of age. Results showed that the number of oocystes per gram of feces (OPG) in control group was significantly more than two other groups (P<0.05), throughout the post-infection days, but there were no significant differences between vaccinated and anti-coccidial supplemented groups (p<O.O5). At the end of third week, BW and Fl in the anti-coccidial supplemented group were significantly higher than two other groups (p<O.O5), while no significant differences were observed between control and vaccinated groups (p<O.OS). Regarding to FCR, there were no
significant differences among all of the treatments (p<O.05). Vaccination against coccidiosis or supplemented diet with Diclazuri improved BW, Fl, and FCR significantly (p<O.O5) at the end of 6 and 7 weeks of age.دویست و بیست و پنج قطعه جوجه گوشتی یکروزه نراز نژاد آرین به صورت تصادفی به سه گروه مساوری تقسیم شدند. به طوری که هر گروه مشتمل بر سه زیر گروه 25 قطعه ای بود.جوجه های یک گروه به عنوان گروه شاهد‘ با جیره غذایی فاقد هر گونه کوکسیدیواستات تغذیه شدند . برای پیشگیری از وقوع کوکسیدیوز‘ جوجه های گروه دوم درتمام طول دوره آزمایش با جیره غذایی حاوی 200 ppm دیکلازوریل تغذیه شده (گروه شیمی درمانی) وجوجه های گروه سوم ضمن دریافت جیره غذایی فاقد کوکسیدیواستات‘ در سن سه روزگی و از راه آشامیدنی ‘ به وسیله واکسن ایراکوک (حاوی مخلوطی از چهارگونه ایمریا تنلا ‘ ایمریا نکاتریکس‘ ایمریا آسروولینا و ایمریا ماگزیما) درمقابل این بیماری‘ واکسینه شدند. جوجه های هر سه گروه در طی هفته چهارم و از راه دهانی با مخلوطی از ااسیست های چهارگونه ایمریای موجود در واکسن ‘ مورد چالش قرار گرفتند. نتایج حاصل نشان دادند که درتمام روزهای بعد از چالش ‘ تعداد السیست ها در هر گرم مدفوع (OPG) . درگروه شاهد به طوری معنی داری بیشتر از گروههای واکسینه شده وشیمی درمانی بود.(05/0 >P) ولی بین دو گروه واکسینه شده وشیمی درمانی اختلاف معنی داری از نظر میزان (OPG) وجود نداشت. (05/0 >P) در پایان سن 21 روزگی ‘ میانگین وزن بدن و غذای دریافتی در جوجه های گروه تغذیه شده با جیره غذایی حاوی دیکلازوریل (گروه شیمی درمانی) به طور معنی داری بیشتراز گروههای شاهد و واکسینه شده بود(05/0 >P) اختلاف بین سه گروه آزمایشی از نظر ضریب تبدیل غذایی در سن 21 روزگی معنی دار نبود. (05/0 >P) استفاده از داروی دیکلازوریل همراه با جیره غذایی و یا واکسینه نمودن جوجه ها‘ سبب افزایش معنی داروزن بدن ‘ میزان مصرف غذایی و یا واکسینه نمودن جوجه ها‘ سبب افزایش معنی دار وزن بدن‘ میزان مصرف غذا‘ وبهبود ضریب تبدیل غذایی (05/0 >P) درمقایسه با گروه شاهد. در سنین 42 و 49 روزگی گردید.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252556320011023-مطالعه یافته های الکتروکاردیوگرافی درگاوان هیپرکلسمیک16513FAدکتر محمد رضامخبردزفولیدکتر غلامرضاافشاریJournal Article19700101Calcium is one of the most important elements of the body. Milk fever, downer’s cow syndrome and anorexia are due to hypocalcemia, on the other hand increased serum calcium induces cardiac disrrythmias. Ten 4-7 years old holstein cows were used. Body temprature, heart rate and ECG were taken. Then commercial 40% calcium solution (100 — 500 ml) were injected, I.V. After injections (as shown on the table), body tempreture, heartrate and ECG were taken. The standard lead was base — apex. Serum calcium rate with spectrophotometry was determines. After injection of calcium, duration of T an QRS waves were variable. R-R interval and QT segment were prolonged and shortened respectively. Firs degree A — V block and ventricular premature beats were also observed.کلسیم یکی از عناصر اصلی بدن است . کاهش کلسیم خون درگاو به دنبال بروز تب شیر یا گرسنگی و بی اشتهایی به مدت طولانی مشاهده می شود. و بدین جهت داروهای حاوی کلسیم به فراوانی در درمان گاوهای زمینگیر یا بی اشتها تجویز می گردد. از طرف دیگر افزایش عیار سرمی کلسیم بیش از حد طبیعی آن و بویژه افزایش ناگهانی برای قلب سمی است. تغییرات عیار کلسیم خون موجب دیس ریتمهای قلبی می گردد. تعداد 10 راس گاو نژاد هلشتاین در محدوده سنی بین 7-4 سال تحت مطالعه قرار گرفتند . دمای بدن‘ تعداد ضربان قلب و الکتروکاردیوگرام ثبت شده و سپس ا زمحلولهای کلسیم تجارتی به میزان 500-100 میلی متر تزریق گردید. آنگاه مجددا دمای بدن ‘ ضربان قلب و الکتروکاردیوگرام ثبت شد. الکتروکاردیوگرام در اشتقاق قاعده ای – راسی اخذ شد.همچنین مقادیر کلسیم سرم با روش اسپکتروفتومتری تعیین شد. در این مطالعه پس از تزریق کلسیم ‘ تغییر در دامنه موج T و QRS ‘ طولانی شدن R.R کوتاه شدن فاصله QT بلوک درجه یک AV وضربان زود رس بطنی مشاهده گردید.