دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252565220100622THE EFFECT OF TWO DIFFERENT PERIODS OF CIDR SUPPLEMENTATION ON THE SECOND SERVICE CONCEPTION RATE OF REPEAR BREEDER DAIRY COWSتاثیر تجویز دو دوره متفاوت درمان با سیدر روی میزان آبستنی تلقیح دوم گاوهای شیری واکل20948FAحمیدقاسم زاده نوا0000-0002-6957-2782حسامکهساریپرویزتاجیکJournal Article19700101Repeat breeding (RB) is a syndrome and several factors have been identified as its causes. Luteal insufficiency is a known cause of embryonic mortality. The aim of this study was to assess the effect of two periods of P4 therapy on the Second service and also their effects on the First plus the second service conception rates (CR) of repeat breeder dairy cows. Cows included in the study were in their first to fifth lactation and had 3 to 6 unsuccessful inseminations within the current lactation. They were inseminated according to the AM/PM rule relative to estrus onset, and randomly assigned into 3 groups: (A) CIDR on day 5 after insemination that was removed on day 9 of the cycle (n=40); (B) CIDR on day 5 after insemination that was removed on day 19 of the cycle (n=36); and (C) untreated controls (n=40). Pregnancy diagnosis was conducted by rectal palpation about 45 days after AI in cows no observed in estrus. The second service CR and overall CR in groups A, B and C were 61.7, 42.9, 21.4 and 82.5, 66.7, 45 percent, respectively. Group A showed higher level compared to the controls (p<0.05). In conclusion, repeat breeder cows in groups A and B benefited from progesterone supplementation, but significant effects of treatment for improvement of conception rate was seen in shortterm treatment (4 days treatment).واکلی یک سندروم محسوب می شود که علل مختلفی در بروز آن نقش دارند. عدم کارآیی بافت لوتئال یک علت شناخته شده در مرگ رویان محسوب می شود. در این مطالعه تاثیر تجویز سیدر در دو پریود مختلف در گاوهای واکل روی نرخ آبستنی در تلقیح متعاقب درمان (تلقیح دوم) و نیز نرخ آبستنی مجموع دو تلقیح اول و دوم بررسی گردید. گاوهای واکل شکم اول تا پنجم پس از زایش در طرح که حداقل سه و حداکثر شش تلقیح ناموفق داشته اند به صورت تصادفی انتخاب و وارد مطالعه شدند. گاوها پس از مشاهده فحلی طبیعی و تلقیح در زمان مناسب در یکی از سه گروه زیر قرار گرفتند: گروه اول(40 راس:) شامل گاوهای واکلی بود که سیدر را طی روزهای 9- 5 پس از تلقیح دریافت کردند (روز صفر = روز تلقیح .) گروه دوم (36 راس:) گاوهای واکلی بودند که سیدر را طی روزهای 19- 5 پس از تلقیح دریافت کردند. گروه سوم (شاهد=40 راس:) شامل گاوهای واکلی بود که پس از تلقیح هیچ درمانی را دریافت نکردند. تشخیص آبستنی از طریق توشه رکتال به فاصله حدود 45 روز پس از تلقیح انجام گرفت. نرخ آبستنی گروههای مختلف تحت مطالعه در تلقیح دوم (تلقیح متعاقب سیدر گذاری) و مجموع دو تلقیح در گروه A، B و C بترتیب: 7/61، 9/42، 4/21 و 5/82، 7/66، 45 درصد محاسبه شد که از لحاظ آماری اختلاف معنی دار تنها بین گروه A با C در هر سه حالت فوق دیده شد (05/0)p<. تاثیر معنادار در بهبود میزان آبستنی تنها در پریود کوتاه مدت تجویز پروژسترون دیده شد.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252565220100622EFFECT OF HATCHERY PROBIOTIC ADMINISTRATION METHODS ON PERFORMANCE, AND IMMUNE RESPONSE IN BROILER CHICKENSتأثیر روشهای مختلف تجویز پروبیوتیک در هچری بر عملکرد رشد و سیستم ایمنی جوجههای گوشتی20949FAعلیرضامقدممحمدکریمی ترشیزیشعبانرحیمیJournal Article19700101Probiotics are beneficial microorganisms which will be considered as alternatives to antibiotic growth promoters.The aim of the present study was to investigate the effect of probiotic administration in hatchery on performance, blood parameters and immune response of broilers. Three hundereds 1-d-old male chicks (Ross 308) were assigned to five experimental groups of three replications. Birds of control group did not receive any probiotic. Birds of the remaining 4 experimental groups receved probiotics in hatchery via following routes of administration including: in ovo injection, oral, spray and cloacal,respectively. Administration methods of probiotic in hatchery significantly influenced body weight gain in finisher period(p<0.05), feed intakes in finisher and total periods(p<0.05), relative weight of bursa of fabricius in day 28(p<0.05), cell mediated immunity, in terms of mean skin thickness sensitivity to dinitrochlorobenzene (DNCB) in days 28 and 38 (p<0.05), body weight gains in total period and relative weight of spleen in day 42 (p<0.01). Concentration of blood haemoglobin, plasma cholesterol and triglyceride, SRBC antibody, the T-cell mediated response against PHA-M mitogen, relative weight of spleen in day 28 and relative weight of bursa of Fabricius in day 42, were not influenced by various methods of probiotic administration in hatchery (p>0.05). Additionally, these data suggest that oral administration of probiotic in hatchery improved broilers performance.به دنبال آشکار شدن جنبه های منفی استفاده از آنتی بیوتیک های محرک رشد در تغذیه طیور ، ا ستفاده از پروبیوتیک ها به عنوان میکرو ارگانیسم هایی با اثرات مفید بر میزبان ، مورد توجه فزاینده قرار گرفته است. به منظور بررسی تأثیر روشهای مختلف تجویز پروبیوتیک در هچری بر عملکرد رشد، فاکتورهای خونی و سیستم ایمنی، تعداد 300 قطعه جوجه خروس گوشتی راس(308) در پنج گروه آزمایشی شامل شاهد و چهار روش تجویز به صورت تزریق به تخم مرغ، دهانی، افشانه و کلوآکی با 3 تکرار و 20 قطعه جوجه در هر واحد آزمایشی مورد بررسی قرار گرفتند. نمونه گیری از خون به منظور بررسی فاکتورهای خونی در سن 40 روزگی انجام شد، همچنین عملکرد تولید و سیستم ایمنی پرندهها تا سن 42 روزگی مورد بررسی قرار گرفت. روشهای تجویز پروبیوتیک در هچری بر افزایش وزن روزانه در دوره پایانی، خوراک مصرفی در دوره پایانی و کل دوره، وزن نسبی بورس در 28 روزگی، پاسخ ایمنی سلولی به دینیتروکلروبنزن در 28 و 38 روزگی (05/0 p<)، وزن نسبی طحال در 42 روزگی، و افزایش وزن روزانه در کل دوره (01/0p<) تأثیر معنی داری داشت و نیز بر کلسترول و تری گلیسرید پلاسما، هموگلوبین خون، عیار پادتن تولیدی علیه گلبول قرمز گوسفند، پاسخ ایمنی به فیتوهماگلوتینین، وزن نسبی طحال در 28 روزگی و وزن نسبی بورس در 42 روزی تأثیر معنی داری نداشت (05/0 p>.) به طور کلی تجویز زود هنگام پروبیوتیک به روش دهانی باعث بهبود عملکرد رشد جوجههای گوشتی میشود.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252565220100622EFFECT OF FISH OIL FEEDING ON REPRODUCTIVE PERFORMANCE IN ZANDI RAMاثر تغذیه روغن ماهی بر خصوصیات تولید مثلی قوچ زندی20950FAفرهادصمدیانآرمینتوحیدیکامرانرضا یزدیJournal Article19700101Previous studies have indicated that fish oil intake wi1l improve semen quality in some mammals and birds. The aim of this study was to investigate the effect of dietary fish oil on reproductive performance in ram. Eight Zandi rams were divided into two groups and fed either a control diet or a supplemented diet with fish oil. Both of the diets were isocaloric and isonitrogenous and formulated according to AFRC (1995). Semen samples were weekly collected from September to December of 2007 by artificial vagina. Semen characteristics were evaluated. Reaction times,frequency of tail rasing and mounting, and testi cular circumference were recorded every two weeks. Live weight was recorded every thee weeks. At the end of trial, blood samples were obtained and plasma concentrations of testostrone and cholesterol were determined. Fish oil supplementation improved progressive motility of sperm, percentage of motile sperm, sperm concentrations, total sperm number and mounting frequency. There were no significant differences between two groups in testi cular circumference, body weight and blood parameters (p>0.005). Semen volume,frequency of tail raising and reaction times were not affected by dietary treatment. The results suggested that feeding of fish oil could attenuate the decreased reproductive performance which induced by non breeding season during late autumn in Zandi ramsپژوهشهای اخیر نشان دادهاند که مصرف روغن ماهی میتواند کیفیت منی را در برخی گونههای پستانداران و پرندگان بهبود بخشد، اما اطلاعات اندکی در مورد گوسفند در دسترس است. هدف از تحقیق حاضر، مطالعه اثر تغذیه روغن ماهی به عنوان منبع اسیدهای چرب 3n- بر ویژگیهای تولید مثلی قوچ بود. هشت رأCس قوچ سه ساله نژاد زندی،در دو گروه (4=n (قرار گرفته و یکی از خوراکهای شاهد و یا مکمل شده با روغن ماهی را دریافت نمودند. هر دو جیره ایزوکالریک و ایزو نیتروژنیک بوده و مطابق با AFRC(1995) تنظیم گردید. نمونههای منی بصورت هفتگی از 6 مهر تا 8 دی ماه 1386 به وسیله مهبل مصنوعی جمع آوری گردید. خصوصیات منی شامل حجم، درصد جنبایی، درصد حرکت پیشرونده، غلظت و تعداد کل اسپرم مورد ارزیابی قرار گرفت. زمان واکنش، تعداد پرش و تعداد دفعات بلند کردن دنبه به عنوان شاخصهای میل جنسی و محیط بیضه هر دو هفته یک بار مورد سنجش قرار گرفت. وزن بدن هر سه هفته یک بار اندازه گیری شد، در پایان آمازیش، نمونههای خون از دامها جمعآوری و غلظت تستوسسترون و کلسترول پلاسما اندازهگیری شد. درصد جنبایی، درصد حرکت پیشرونده، غلظت، تعداد کل اسپرم و تعداد پرش در قوچهای گروه شاهد از اوایل آذر ماه نسبت به تیمار کاهش معنیدارداشت. حجم منی، دفعات بلندکردن دنبه، زمان واکنش، محیط بیضه، وزن بدن و فراسنجههای خونی تحت تأثیر مصرف روغن ماهی قرار نگرفت. بنابراین تغذیه روغن ماهی به عنوان منبع اسیدهای چرب 3n- میتواند کاهش کیفیت منی و میل جنسی قوچ را که در اثر ورود به فصل غیر تولید مثلی به وجود میآید، خفیف نماید. دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252565220100622THE ROLE OF COELOMIC FLUID IN FERTILIZATION OF RAINBOW TROUT (ONCORHYNCHUS MYKISS) OOCYTESنقش مایع تخمدانی در قابلیت لقاح مصنوعی ماهی قزلآلای رنگینکمان
(Oncorhynchus mykiss)20951FAآذینمحققی ثمرینمحمدرضا احمدیاحمدیJournal Article19700101Iran is one of the most important Rainbow trout (Oncorhynchus mykiss) producing countries in the world and fingering production is the key factor for this industry. The present experiment was conducted to determine the role of the coelomic fluid in artificial fertilization and to study the interactive effect of different brood fish coelomic fluid on fertilization process during 60 min storage at 4°C.The egg quality was evaluated through the rate of eyed and hatched eggs where these indices applied with and without coelomic fluid. In the first two trials, the rat of egg fertilization with and without coelomic fluid did not exhibit significant difference (p>0.05). Eyeing rates were 97.1% and 97.6% for trial I and 99.1% and 97.7 % for trial II, respectively. In next trial the eyeing and hatching rate were 88.7 % and 86.8 % for the eggs fertilised immediately after stripping wheas for those fertilised 60 min. after integrated storage these values were 86.3% and 84.6 % respectively(p>0.05). we concluded that the coelomic fluid has no interative effect on artificial fertilization and the quality of egg fecundity is not influenced by the fertilisation process during 60 min storage at 4°C.در حال حاضر ایران یکی از مهمترین کشورهای جهان در تولید ماهی قزلآلای رنگین کمان به حساب می آید و از آنجائی که تولیدبچه ماهی در این میان یک امر حیاتی است لذا در این مطالعه» ، نقش مایع تخمدانی در تکثیر مصنوعی ماهی قزل آلای رنگینکمان(Oncorhynchus mykiss) مورد سنجش قرار گرفت. همچنین اثرات متقابل احتمالی مایع تخمدانی مولدین مختلف بر تخمکهای یکدیگر تا مدت زمان یک ساعت نگهداری توأCم آنها در دمای حدود 4 درجه سانتیگراد بررسی گردید. سنجش کیفیت تخمکها از طریق اندازهگیری نرخ چشمزدگی و تفریخ تخمها صورت گرفت. برای این منظور سه آزمایش متفاوت انجام گردید. نتایج آزمایشهای اول و دوم نشان دادند که نرخ چشمزدگی و تفریخ تخمکهایی که همراه با مایع تخمدانی و یا بدون مایع تخمدانی لقاح یافته بودند، تفاوت قابل ملاحظهای از جهت آماری با یکدیگر نداشتند (05/0p>.)اعداد مربوط به نرخ چشمزدگی در تیمارهای آزمایش اول بهترتیب 1/97 و 6/97 درصد و در تیمارهای آزمایش دوم به ترتیب 1/99 و 7/97 درصد بودند. در آزمایش سوم نرخ چشمزدگی و تفریخ تخمکهایی که بلافاصله پس از استحصال لقاح یافتند، 7/88 و 8/86 درصد بهدست آمد. این اعداد در مورد تخمکهایی که 60 دقیقه پس از نگهداری تؤام لقاح داده شدند، 3/86 و 6/84 درصد اندازهگیری گردید. لذا نتایج کلیه آزمایشها نشان دادند که مایع تخمدانی تأثیرات متقابل بر پارامترهای لقاح مصنوعی تخمها نداشته و شرایط نگهداری در 4 درجه سانتیگراد به مدت یک ساعت نیز بر باروری تخمها بی اثر میباشد.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252565220100622THE STUDY OF LHRHA2 AND DOPAMINE ANTAGONISTS ON GONADOTROPIN II LEVEL IN ABRAMIS BRAMA ORIENTALIS (BERG, 1905)بررسی سطح گنادوتروپین نوع دوم در سرم خون ماهی سیم ماده
)1905Abramis brama orientalis (Berg, پس از تزریق 2LHRHa و آنتاگونیستهای دوپامین20952FAساراکوهیشهربانوعریانهمایونحسین زاده صحافیJournal Article19700101Synthetic LHRHa or its superactive analogues stimulate GTH release. It shows an overlap in the biological activity of LHRHa and GnRH in many teleost species. The aim of the present study was to investigate the effects of LHRHa2, Metoclopramide and Chlorpromazine on HPG axis and plasma levels of GHT II. Luteinizing Hormone Releasing Hormone Analogue 2 (LHRHa2) (3 mg/kg) with dopamine antagonis’s ( Metoclopramide, (5 mg/kg) and Chlorpromazine (10 mg/kg) ) were injected via I.M to 64 female Bream (Abramis brama orientalis) (0.71371±0.026 kg, BW) through combined and solitary teeatments: Positive Control (saline), Metoclopramide (5 mg/kg), Chlorpromazine (10 mg/kg), LHRHa2 (3mg/kg), Metoclopramide (5 mg/kg) + LHRHa2 (3 mg/kg), Chlorpromazine (10 mg/kg)+LHRHa2 (3 mg/kg), Metoclopramide (5mg/kg) + Chlorpromazine (10 mg/kg)+LHRHa2 (3 mg/kg) and Negative Control (intact). Fishes were examined through primary bleeding, injection and secondary bleeding. The time interval between two bleeding step was 5h. The GTH II measurement was conducted on the basis of RIA. Results indicate that while LHRHa2 and Metocloptamide could significantly increasethe level of GTH II (p<0.05), Chlorpromazine did not showed any significant impact on the increase of GTH II (p> 0.05). Meanwhile, compared to the complex treatments the individual treatments have had relatively significant effects (p< 0.05). All compounds showed a positive stimulation effect on the HPG axis and GTH II level in plasma.LHRHa سنتتیک به عنوان یک آنالوگ فوق فعال جهت تحریک آزادسازی GTH در گونههای مختلف ماهیان استخوانی استفاده میشود و این نشان از یک همپوشانی در فعالیت بیولوژیکی LHRH و GnRH دارد. در پژوهش حاضر هورمون 2LHRHa mg/kg) (Luteinizing Hormone Releasing Hormone Analogue)3( به همراه آنتاگونیستهای دوپامین (متوکلوپرامید ) (mg/kg5( و کلرپرومازین mg/kg) 10( به 64 قطعه هادی سیم ماده kg, BW)026/0±71371/0( (Abramis brama orientalis)، به روش I.M تزریق شدند. تیمارهای موجود شامل کنترل مثبت (تزریق سالین)، متوکلوپرامید ) mg/kg4(، کلرپرومازین mg/kg) 10(، mg/kg) 3(2LHRHa، متوکلوپرامید mg/kg) 5(mg/kg)+ 3( 2LHRHa، کلرپرومازین mg/kg) 10(+ m g/kg) 3(2LHRHa، متوکلوپرامید mg/kg) 5(+ کلرپرومازین mg/kg) 10(+ mg/kg)3( 2LHRHa و کنترل منفی (گروه دست نخورده و بدون هیچ گونه تزریق که میزان سطح پایهای GTH II در آن مشخص میشود) بودند. پس از آماده سازی ترکیبات مورد نظر، ماهیان طی مراحل خونگیری اولیه، تزریق و خونگیری ثانویه، مورد آزمایش قرار گرفتند و فاصله زمانی بین دو مرحله خونگیری 5 ساعت در نظر گرفته شد. سپس سنجش GTH II به روش رادیو ایمونواَسی انجام شد. نتایج نشان دادند که دو ترکیب فوق الذکر یعنی 2LHRHa با دوز g/kg)m 3( و آنتاگونیست دوپامین یعنی متوکلوپرامید با دوز mg/kg) 5( به شکل معنیدارو مؤثری منجر به افزایش سطح GTH II گردیدند(05/0 p<)، در صورتیکه کلرپرومازین بعنوان دیگر آنتاگونیست دوپامین با دوز mg/kg) 10( در اثر افزایشی خود اختلاف معنی داری ایجاد نکرد )05/0 (p>همچنین نتایج بالا در تیمارهای انفرادی با داروها در مقایسه با تیمارهای ترکیبی از داروها به صورت بسیار مؤثر و بارزتری قابل مشاهده بودند. دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252565220100622STUDY ON POSSIBLE RELATIONSHIP BETWEEN GASTRIC ULCER AND CARDIAC ARRHYTHMIAS IN THE ARAB HORSE AND CASPIAN MINIATURE HORSEبررسی ارتباط احتمالی بین زخم معده و آریتمیهای قلبی در اسب عرب و اسبچه خزر20953FAمحمد رضامخبر دزفولیnullدامونانصاریعلیحسین پورمحمدنادعلیانحسام الدینسیفیصمدلطف اله زادهرضاراه چمنیعلیحسن پورJournal Article19700101Peptic ulcer is a very common disorder in horse race and foals. In the present research possible relationship between gastric ulcer and the prevalence of cardiac arrhythmia were studied in two different horse race. In this respect, 13 Caspian miniature horses and 8 Arab horses were studied. Gastric ulcers and cardiac arrhythmias were diagnosed in 13 horses (62%) and 12 (57%) out of 211 horses, respectively. The observed cardiac arrhythmias were sinus tachycardia, sinus bradycardia, sinus arrhythmia, second degree AV block and SA block. There was no significant relationship between gastric ulcer and cardiac arrhythmia in general and between gastric ulcer and each kind of arrhythmia (p>0.005). Serum calcium, potassium, sodium, magnesium and inorganic phosphorous concentrations were measured in the horses. No significant correlation was seen between serum electrolyte and gastric ulcer or cardiac arrhythmia. Despite lack of significant correlation between cardiac arrhythmia and gastric ulcer, more occarence for some kinds of arrhythmia in affected horses with gastric ulcer was very interesting and need to be further investigated in future.زخم معده یکی از بیماریهای شایع در میان اسبان مسابقه و کره اسبان میباشد.هدف از این مطالعه، بررسی حضور آریتمی قلبی در اسبان مبتلا به زخم معده و ارتباط احتمالی بین این دو عارضه بود. جهت بررسی وضعیت فعالیت قلبی و مشخصات الکتروکاردیوگرافی در اسبهای عرب و اسبچه خزر مبتلا به زخم معده، تعداد 13 رأCس اسبچه خزر و 8 رأCس اسب عرب مورد مطالعه قرار گرفت. در 13 رأCس (62درصد) اسبهای مورد مطالعه زخم معده مشاهده شد. در 12 رأCس (57درصد) آریتمی قلبی تشخیص داده شد و در 9 رأCس (43درصد) ریتم فعالیت قلبی منظم و طبیعی بودانواع آریتمیهای قلبی عبارت بودند از: تاکیکاردی سینوسی، آریتمی سینوسی، برادیکاردی سینوسی، بلوک درجه 2 دهلیزی– بطنی و بلوک سینوسی– دهلیزی. رابطه معنی داری بین وقوع زخم معده و بروز آریتمی و همچنین وقوع زخم معده و هر یک از آریتمیهای ذکر شده مشاهده نگردید. مقادیر سرمی الکترولیتها (کلسیم، منیزیم، فسفر، سدیم، پتاسیم) در همه اسبهای مورد مطالعه نیز در محدوده طبیعی قرار داشته و ارتباط معنیداری با بروز آریتمی قلبی و رخداد زخم معده نشان نداد. با اینکه ارتباط معنیداری بین وجود زخم معده و آریتمیهای قلبی وجود نداشت ولی بروز بیشتر برخی از انواع آریتمیهای قلبی در اسبهای مبتلا به زخم معده قابل تأمل است.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252565220100622EFFECT OF ECHINACEA PURPUREA DRIED EXTRACT EFFECT ON PRODUCING ANTIBODY FROM NEWCASTLE DISEASE VACCINE IN BROILERS BY HI TESTتاثیر عصاره خشک گیاه Echinacea purpurea بر عیار حاصل از واکسن بیماری نیوکاسل در طیور گوشتی با استفاده از آزمایش ممانعت از هماگلوتیناسیون20954FAمحمدحسنبزرگمهریعادلفیضیپیمانبیژن زادJournal Article19700101Newcastle disease is one of the most important causes of economic losses in the poultry production and can be resulted in high mortality. Antibody detection is also an important tool for assessment of the immunity against the disease. In the present study a trial was conducted to evaluate the effect of an immune stimulator (Echinacea purpurea) on antibody production against Newcastle disease vaccine. 450 one day old broiler chicks were divide into five groups of three repeat each. For three weeks from day one various doses of Echinacea purpurea extract was prescribed to four treatment groups and to the fifth group placebo in water was prescribed. All groups were vaccinated on days:11, 19, 38. Subsequently, serum samples were collected at days 10, 25, 34, 52 of post vaccination from 21 chicks of each group (4 samples of each repeat) and were tested for Newcastle antibody titers by HI test. This experiment showed that the use of Echinacea purpurea extract with the rate of 29, 75 Mg per kilo body weight per day had better effects on antibody titre and significantly increased between control group and treatment groups (p<0.01). It is also revealed that the use of Echinacea purpurea induces FCR improvement and mortality rate was decreased significantly (p<0.01).دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252565220100622MOLECULAR EPIDEMIOLOGY OF FOOT-AND-MOUTH DISEASE VIRUS IN RUMINANT DURING 2005- 2006 IN IRANاپیدمیولوژی مولکولی ویروس عامل بیماری تب برفکی درنشخوار کنندگان ایران در فاصله سالهای 85 13-138420955FAهمایونمهروانیهادیکیوانفرفرهیدهمت زادهسعیدبکاییحسنایزدیمرتضیتقی زادهمسعودستودهJournal Article19700101Foot and mouth disease (FMD) is a highly contagious viral disease of ruminant which causes fever and postule on mouth, hoof and teat. The main purpose of this study was to determine and charachtrize isolated FMD virus from Iran between 2005 - 2006, and to compare it with vaccine virus strains. After preparation of samples, serological test for typing of virus was performed. In order to virus isolation, the samples were inoculated to IBRS2 cell, RT-PCR and PCR were used for sequencing. Two dimentional virus neutralization test was carried out for detecting of immunological relationship (r value) between the field isolate and virus presented in vaccine. Detected strains were as follows: 241 samples of type A05IR, 125 of type A87IR, 79 of type 0, 3 of type Asia and 714 negative out of 1162 samples. Average r-values of type A, O, Asia field virus with vaccine strains were 50 -92% and 97%, respectively. Phylogenic tree was designed according to the nucleic acid sequencing data. There is not strong relationship between field viruses of type A and vaccine viruses. However a strong relationship was shown for type 0 and Asia ones with vaccine virus strains.بیماری تب برفکی یک بیماری ویروسی شدیداً واگیردار نشخوار کنندگان است که موجب تب و ایجاد پوستول در دهان و سم آنها میشود. هدف از این مطالعه بررسی وضعیت آنتی ژنیکی و ژنتیکی سویههای ویروس تب برفکی ایران طی سالهای 1384 و 1385، و بررسی تغییرات آنها و مقایسه ویروسهای فیلد با یکدیگر و با سویههای موجود در واکسن موسسه رازی میباشد، پس از آماده سازی نمونهها آزمایشهای سرولوژیکی جهت تعیین تیپ و تحت تیپ و تلقیح به سلول 2IBRS به منظور جداسازی ویروس، آزمایش RT-PCR و PCR به منظور تعیین توالی نوکلئوتیدی bp)600(و آزمایش خنثی سازی ویروس جهت تعیین قرابت اِِیمونولوژیکی (r-Value) انجام شد پس از انجام آزمایشات روی 1162نمونه، 241 مورد تیپ IR05A، 125 مورد IR87A، 79 مورد O، 3 مورد Asia و 714مورد منفی تشخیص داده شد. متوسط میزان قرابت ویروس تیپ Aجدا شده از نمونهها با ویروس IR87Aواکسن50درصدو در مورد تیپ Oجدا شده از نمونهها با ویروس O shabestar واکسن 92درصد واین میزان درمورد ویروس Asia، 97درصد میباشد. با توجه به نتایج حاصل از r-Value و دندروگرام مقایسهای، ویروسهای تیپ A جداشده از نمونهها با ویروس IR87A واکسن قرابت زیادی نداشته و به همین دلیل ویروس جدید IR05A از نمونهها جدا شده و پس از آزمایشات لازم به ویروسهای قبلی موجود در واکسن اضافه گردید، درمورد ویروسهای O و Asia قرابت زیادی با ویروس واکسن ساخت موسسه رازی دارند و نیازی به تغییر سویه در واکسن نیست. دندروگرام نیز نتایج راتایید میکند.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252565220100622EFFECT OF POST - OVULATORY OOCYTE RETENTION IN ABDOMINAL CAVITY ON EGG QUALITY AND ITS HISTOLOGICAL CHANGES IN CASPIAN BROWN TROUT (SALMO TRUTTA CASPIUS)تاثیر باقی ماندن تخمکهای رها شده از تخمدان در محوطه شکمی بر کیفیت و تغییرات بافتی تخم ماهی آزاد دریای خزر (Salmo trutta caspius)20956FAمعصومهبحر کاظمیعباسمتین فرمهدیسلطانیبهروزابطحیابرجپوستیJournal Article19700101Determination of the accurate time of egg stripping after ovulation has been regarded as one of the most important factors in the successful reproduction of Caspian brown trout(Salmo trutta caspius). To determine the best time for egg stripping after ovulation and over- ripening of the oocyte in the Caspian brown trout , the eggs of fish were retained in the coelomic cavity of females at 7 ± 6°C over 40 days of post- ovulation(DPO). Eggs were stripped at 10 day intervals in 4 stages and then were fertilized with the mixed milt of males. The obtained results showed that the eyeing rate decreased from 90.65± 6.28% in newly ovulated eggs (0-10 DPO)to 0.67±1.34% in over-ripened eggs(30-40DPO). Also, the hatching rate decreased from 86.33 ±6.28% in newly ovulated eggs to 0.49±0.98% in over-ripened eggs. However, larval abnormalities remained constant for 30 days after ovulation. The histological study in the newly ovulated egg showed that the yolk consisted of homogenous tissue having the perivitelline space diameter with no considerable difference. At over-ripening stage, the yolk became hetero generous, while chorion diameter did not change. Also the perivitelline space diameter varied among different areas. The micropylar apparatus also showed no change during the over- ripening stage. The present study demonstrated that the best time to strip Caspian brown trout eggs post- ovulation was up to 10 DPO at 7± 0.6°C. Same histological changes occurred in oocyte at over- ripening but it showed no effect on the micropyle.به منظور تعیین بهترین زمان تخم کشی پس از اوولاسیون و فوق رسیدگی تخمک در ماهی آزاد دریای خزر، تخمک ها به مدت 40 روز پس از اوولاسیون در دمای 6/0±7 درجه سانتیگراد در حفره شکمی مولدین باقی ماندند. نمونه برداری از تخمک ها با فواصل 10 روزه و در 4 مرحله انجام شد و تخمک ها با مخلوط اسپرم مولدین نر لقاح داده شدند. نتایج حاصله نشان داد که میزان چشم زدگی از 28/6± 65/90 درصد در تخمک تازه اووله شده(10-0 روز پس از اوولاسیون) به 34/1 ± 67/0 درصد تخمک فوق رسیده(40-30 روز پس از اوولاسیون ) کاهش یافت. همچنین میزان تفریخ از 82/6 ±33/86 درصد تخمک تازه او وله شده به 98%± 49% درصد در تخمک فوق رسیده کاهش یافت. به هر حال میزان ناهنجاری لاروی تا 30 روز پس از اوولاسیون ثابت بود. مطالعه بافت شناسی تخمک تازه اووله شده نشان دادکه زرده داری بافت ناهمگن بوده و قطر فضای پری وتیلین تفاوت چندانی نداشت. در حالت فوق رسیدگی، زرده ناهمگن شده در حالی که تغییر در قطر کوریون حاصل نشد. همچنین قطر فضای پری وتیلین در نقاط مختلف متفاوت بود. به علاوه در طول دوره فوق رسیدگی تخمک تغییری در وضعیت سوراخ میکرو پیل ایجاد نشد. این مطالعه نشان داد که بهترین زمان تخم کشی از مولدین ماهی آزاد دریای خزر در دمای 6/0 ± 7 درجه سانتیگراد تا 10 روز پس از اوولاسیون بود. اگرچه فوق رسیدگی سبب ایجاد تغییراتی از نظر بافت شناسی در تخمک گردید اما بر روی میکروپیل بی تأثیر بود. دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252565220100622IDENTIFICATION OF MYCOBACTERIUM AVIUM SUBSP PARATUBERCULOSIS IN FECAL SAMPLES OF HOLSTEIN-FRIESIAN CATTLE USING MOLECULAR AND CULTIVATION METHODSشناسایی مایکوباکتریوم آویوم تحت گونه پاراتوبرکلوزیس در نمونههای مدفوع گاوهای نژاد هلشتاین– فریزین با استفاده از روشهای کشت و مولکولی20957FAسید محمدسیدینحسنتاجبخشتقیزهرایی صالحیJournal Article19700101مایکو باکتریوم آویوم تحت گونه پاراتوبرکلوزیس که به اختصار مایکو باکتریوم پاراتوبرکلوزیس نامیده می شود، عامل بیماری یون است. بیماری یون یا پاراتوبرکلوزیس نوعی التهاب روده مزمن و پیشرونده است که حیوانات اهلی و وحشی، و عمدتا نشخوار کنندگان به آن مبتلا می شوند. هدف اصلی این مطالعه شناسایی اشکال تحت بالینی بیماری یون است، که با دو روش کشت و مولکولی روی نمونه های مدفوع گاوهای نژاد هلشتاین فریزین استان خراسان رضوی انجام گرفت. از دام های با و بدون علائم بالینی یون بترتیب 16 و 103 نمونه مدفوع گرفته شد. علاوه بر روش Nested PCR مستقیم مدفوع، نمونه ها بر روی محیط های هررولد Media( Herrold's) فاقد و دارای مایکوباکتین جی کشت داده شدند. از میان نمونههای مدفوع دامهای دارای علائم بالینی، (3/81درصد)13 و (5/87درصد)14 نمونه به ترتیب با روشهای کشت و مولکولی مثبت تشخیص داده شدند. در حالی که بررسی نمونههای مدفوع دامهای فاقد علائم بالینی نشان داد که (7/11 درصد)12 و (7/9 درصد) 10 نمونه به ترتیب با روشهای کشت و مولکولی مثبت میباشند. با توجه به نتایج حاصله پیشنهاد می گردد، ابتدا میزان شیوع آلودگی به پاراتوبرکلوزیس در گاوهای منطقه تعیین گردیده و سپس برنامههای کنترلی بر اساس میزان شیوع اجرا شود.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252565220100622DEVELOPMENTAL STUDY OF THE CERVICOTHORACIC (STELLATE) GANGLION IN OVINE FETUSمطالعه رشد تکاملی گانگلیون گردنی سینهای (ستاره ای) در جنین گوسفند20958FAجمالنوری نژادحسنگیلانپوربیژنرادمهرJournal Article19700101Sheep as an experimental animal has been used in many veterinary researches. The developmental study of the ovine cervicothoracic ganglion in the fetal stages will reveal the anatomy of the sympathetic nervous system in the adult sheep and morphological and morphometrical relation between this ganglion and surrounding structures. The aim of this research was to follow morphological and morphometrical development of cervicothoracic ganglion in sheep during fetal stages and its relation to the body sides and sex. This study was performed on 18 ovine fetuses. The approximate age of fetnses were 11 to 16 weeks and were divided in 3 groups. Coalescence of the caudal cervical ganglion and few primary ganglia of the thoracic part of sympathetic trunk were morphologically studied. In Morphometrical studies, the length and width of the ganglia were measured. The results were statistically analyzed using 1-way ANOVA. The caudal cervical and first thoracic ganglia were the most frequent cervicothoracic ganglion. Variations in the length and width of ganglia between 11 to 16 weeks were not significant (p> 0.05), but with increasing of age interval become significant (p<0.05). There were not any correlation between length of ganglia and side of body and sex (p> 0.05). The results of this study can be useful for evaluation of developmental and cell changes in neuropeptides of the sympathetic ganglia especially cervicothoracic ganglion.گوسفند حیوانی است که به عنوان مدل تجربی در پژوهشهای مختلف دامپزشکی مورد استفاده قرار میگیرد. مطالعه رشد تکاملی گانگلیون گردنی سینهای این دام در مراحل جنینی به روشن شدن آناتومی پیچیده سیستم عصبی سمپاتیک گوسفند بالغ و ارتباطات مورفولوژیکی بین این گانگلیون و ساختارهای مجاور آن کمک بسیار میکند. هدف از این پژوهش، مطالعه رشد تکاملی گانگلیون گردنی سینهای گوسفند از نظر موفولوژی و مورفومتری با توجه به شاخصهای سمت بدن و جنس در طول دوره جنینی است. این پژوهش بر روی 18 تا جنین گوسفند انجام شد. سن تخمینی جنینها از 11 هفتگی تا 16 هفتگی بود. نمونهها به سه گروه سنی تقسیم شدند. از نظر مورفولوژی، وضعیت به هم پیوستن گانگلیون گردنی خلفی و گانگلیونهای ابتدائی بخش سینهای زنجیر سمپاتیک مورد مطالعه قرار گرفت . در مطالعه مورفومتری، طول و عرض گانگلیون اندازه گیری شد. آنالیز یافتهها با آزمونهای آماری واریانس یک طرفه (ANOVA) و آزمون تکمیلی توکی (TUKEY) صورت گرفت. الگوی غالب در جنینهای مورد مطالعه در هر دو سمت بدن، الگوی گانگلیون گردنی خلفی و گانگلیون اول سینهای است. تفاوت میانگینهای به دست آمده برای طول و عرض گانگلیون در هفتههای نزدیک به یکدیگر معنیدارنبود (05/0)p>ولی با افزایش فاصله سنی (بین 11 هفتگی و 16 هفتگی) تفاوت موجود معنیدارمیگردد (05/0p<.) بین طول گانگلیون و شاخصهای سمت بدن و جنس رابطه معنیداری وجود نداشت (05/0p>.) نتایج این مطالعات میتواند در ارتباط با رشد تکاملی و تغییرات سلولی گانگلیونهای سمپاتیکی به ویژه گانگلیونگردنی سینهای مفید باشد.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252565220100622ABATTOIR STUDY ON MORPHOPATHOLOGY OF CLAW CAPSULE IN CULLING LAME COWSمطالعه کشتارگاهی مورفوپاتولوژیک سم در گاوهای شیری حذفی مبتلا به لنگش20959FAمحسننوریسید محسنمرجانمهرایرجنوروزیانعلی رضاوجهیداوودفسخودیJournal Article19700101The majority of bovine lameness involves structures of the digit. A prompt identification of problematic cases is needed to be done for prevention of premature culling decision. This cross-sectional and descriptive study was carried out at an abattoir in the vicinity of Tehran. 41 cases of culled lame cows, with special reference to the claw lesions and their distribution were randomly selected. All amputated limb were referred to Pathology Department for more routine pathological studies by Maceration and Bleaching. In this study, post mortem examination revealed typical changes of chronic laminitis were among the most common pathological features, suggesting that laminitis may have affected virtually all the herd at some previous time. Clinical signs are as fllows: the claws were much taller and more boxy than normal and the abaxial wall was convex in all directions. A bark-like substance occurred on the wall in some cases. Horn quality was poor in affected claws. Asymmetrical swelling of the heel and also appreciable widening of the periople part on the affected digit were the most common clinical features. Based on the results the following conclusions were reached: 1) chronic laminitis has an important role on the trend of culling in lame cows 2) the characteristic changes in the claw in culling lame cows may provide useful on-farm diagnostic technique for culling decision or attempt for appropriate therapy, particularly in deep sepsis cases.بیشتر موارد لنگش در گاو به علت ابتلاء ساختارهای انگشت به جراحات مختلف بوده که چنانچه به موقع تشخیص و درمان نشوند میتوانند توسعه یافته، تا جائی که منجر به آسیبهای نسوج عمقیتر و حتی استخوانها گردد. مطالعه حاضر بهشکل مقطعی و توصیفی در طول زمستان سال 1384 در یکی از کشتارگاههای اطراف شهر تهران صورت پذیرفت. 41 راس گاو شیری هولشتاین حذفی مبتلا به لنگش ناشی از اختلالات انگشتی بطور تصادفی انتخاب شد و در هر یک از گاوها پس از ثبت اطلاعات فردی، انگشت مبتلا به هر گونه عارضه قطع و جهت انجام عملیات پاتولوژی (روش گنداندن) بهمنظور بررسی سطوح داخلی سم و ریختشناسی جراحتها به شکل استاندارد به بخش پاتولوژی بیمارستان دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران در محمد شهر کرج حمل شد. موارد مورد مطالعه شده از نظر پاتولوژیک واجد تشابهاتی بودند و تغییرات ویژه لامینایتیس مزمن را در میان سایر نشانههای مرضی آشکار نمود که حکایت از ابتلا گله آن موارد به لامینایتیس در گذشته بوده است. نشانههای بالینی شامل: ارتفاع شاخی سم بلندتر از حالت عادی بود. دیواره غیرمحوری سم افزایش سطح و ناهمواریهایی را در سطح خود نشان میداد. تورم نامتقارن انگشت، بویژه در انگشت مبتلا و اتساع قابل ملاحظه در ناحیه پریوپل انگشت مبتلا از ویژهترین چهرههای سم گاوهای شیری حذفی مبتلا به لنگش بود. با عنایت به یافتههای حاصله میتوان چنین نتیجهگیری نمود: 1) لامینایتیس مزمن نقش مهمی در حذف گاوهای شیری مبتلا به لنگش دارد. 2) یافتههای مورفوپاتولوژیک سم میتواند تکنیک تشخیصی خوبی را برای درمانپذیری لنگش یا حذف دام فراهم نمایند.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252565220100622EFFECT OF XYLANASE SUPPLEMENTATION ON SMALL INTESTINE HISTOMORPHOMETRY IN BROILER CHICKENSبررسی اثرات آنزیم زایلاناز بر هیستومورفومتری روده باریک جوجه های گوشتی20960FAمسعودادیب مرادیمرتضیمهریسید رضاهاشمیمحسنبشاشتی0000-0003-1174-4761Journal Article19700101Exogenous enzymes such as xylanase can cause recovery of efficiency in poultry. In this study we investigated the effects of xylanase supplementation on small intestine histomorphometry in broilers chicken. Two levels of xylanase supplementation (with or without 0.07% xylanase) was used in 4 treatment groups (two repetitions for each group and 15 chicks per group). After 42 days, 10 chicks from each pen were euthanized to study the duodenum, jejunum, and ileum histomorphometry. Using light microscope, morphological changes of small intestine including villous height, number of goblet cells, diameter of epithelium, crypt depth and ratio of crypt depth to villous height were evaluated. Addition of xylanase increased villous height and crypt depth (p<0.05) and decreased goblet cell number and epithelium diameter in different sections of small intestine as compared to the control group. The findings of this study suggest that addition of exogenous xylanase in broiler diets based on wheat can effectively increase the absorption of nutrients.در طیور افزودن آنزیم ها با منشاء خارجی همانند آنزیم زایلاناز باعث بهبود بازدهی می گردد. پژوهش حاضر به منظور بررسی اثرات استفاده از آنزیم زایلاناز بر روی هیستومورفومتری روده باریک طیور گوشتی انجام گرفت. در این مطالعه آنزیم زایلاناز در دو سطح 0 و 07/0درصد در جیره» بر پایه گندم در 4 گروه (هر گروه شامل دو تکرار و در هر تکرار 15 قطعه) مورد استفاده قرار گرفت. پس از کشتار در پایان دوره پرورش (42 روزگی)، تعداد 10 قطعه از گروه شاهد و 10 قطعه از گروه تیمار برای نمونه برداری به منظور مطالعه ساختار دوازدهه، تهی روده و ایلئوم انتخاب شدند. سپس با استفاده از میکروسکوپ نوری، تغییرات هیستومورفومتری روده باریک طیور گوشتی شامل ارتفاع کرک ها، تعداد سلولهای جامی شکل، ضخامت اپیتلیوم و عمق کریپت ها مورد ارزیابی قرار گرفت. مقایسه گروه شاهد با گروه تیمار، نشان داد که در بخش های مختلف روده باریک گروه تیمار ارتفاع کرک ها و عمق کریپتها افزایش یافته (05/0p<) ولی تعداد سلول های جامی و ضخامت اپیتلیوم درتمام قسمتهای روده باریک کاهش یافته است. این نتایج بیانگر این است که افزودن آنزیم زایلاناز به جیره غذایی بر پایه گندم، جذب مواد غذایی را افزایش می دهد.