دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252571420161221A serological survey on strangles disease in horses of some areas in Khuzestan province by ELISAبررسی سرولوژیک بیماری استرانگلز در اسبان برخی از مناطق استان خوزستان به روش الایزا3733795999210.22059/jvr.2016.59992FAامیرحسینمحمدیدانش آموخته دکتری حرفهای، دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایرانمهدیپورمهدی بروجنیگروه بهداشت و مواد غذایی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایرانداریوشغریبیگروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران0000-0002-3614-0254علیرضاقدردان مشهدیگروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایرانJournal Article20160607<strong>BACKGROUND:</strong> Strangles is caused by <em>Streptococcus equi </em>subspecies <em>equi</em>. The bacteria typically infect the upper respiratory system and lymph nodes of the head and neck in equidae. <strong>OBJECTIVES:</strong> The aim of this study was to evaluate the prevalence of strangles and association of this infection with host age and geographical determinants in horses in Khuzestan province. <strong>METHODS:</strong> Serum samples from 184 horses were randomly collected in Ahvaz, Shoushtar, Baghmalek, Shoush, Abadan, Ramhormoz and Dezfool cities and were examined by ELISA assay. Also, 85 swab samples were randomly taken from nasal swab of horse and evaluated for <em>Streptococcus equi </em>subspecies <em>equi</em> by bacterial culture. <strong>RESULTS:</strong> Seroprevalence rate of strangle was 37.5% (95% CI: 30.5-44.5%). Logistic regression showed that the odds of infection between the age based on year and disease was 1.1 (95% CI: 1.04-1.17) (p<0.001), and with increase of 1 year-old, odds of infection increase 10%. Relative frequency of infection in male and female horses was 32.73 and 39.53%, respectively (p>0.05) and odds of infection in female compared with male horses was 1.34 (95% CI: 0.69-2.61). Prevalence rate in horses with and without history of respiratory disease was 94.1% and 31.74%, respectively (p<0.001). The odds of infection in horses with history of respiratory disease compared with healthy horses was 34.42 (95%CI: 4.45-266.37). Prevalence rate in Ahvaz, Shoushtar, Baghmalek, Shoush, Abadan, Ramhormoz and Dezfool was 33.3%, 34.62%, 5.26%, 69.23%, 13.04, 22.22% and 75%, respectively (p<0.001). Geographical location explained 29.6% of infection’s fluctuations. No isolate of <em>Streptococcus equi </em>subsp. <em>equi</em> was obtained in culture of nasal swab samples. <strong>CONCLUSIONS:</strong> This study determined that seroprevalence of strangles should be deleted in khuzestan province is high and Prevention and control measurements should be considered by health authorities.زمینه مطالعه: استرانگلز بوسیله استرپتوکوکوس اکوئی تحت گونه اکوئی ایجاد میشود. باکتری بطور بارز قسمت فوقانی دستگاه تنفس و غدد لنفی سر و گردن تکسمیان را درگیر میکند. هدف: هدف از این مطالعه بررسی شیوع سرمی استرانگلز و رابطه آن با فاکتورهای سن و موقعیت جغرافیایی است. روش کار: در این تحقیق نمونههای سرمی از 184 رأس اسب انتخاب شده به طور تصادفی از شهرهای اهواز، شوشتر، باغملک، شوش، آبادان، رامهرمز و دزفول جمع آوری گردید و بوسیله آزمایش الایزا مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین 85 سوآب بینی که بطور تصادفی از اسبان جمع آوری شد از نظر استرپتوکوکوس اکوئی تحت گونه اکوئی بوسیله کشت باکتریایی ارزیابی گردید. نتایج: شیوع سرمی استرانگلز 5/37% (فاصله اطمینان 95% 5/44-5/30) بود. رگرسیون لاجستیک نشان داد شانس آلودگی بین سن بر حسب سال و آلودگی، 1/1 (فاصله اطمینان 95% 17/1- 04/1) است (001/0>P) و با افزایش 1 سال، شانس آلودگی 10% افزایش مییابد. فراوانی نسبی آلودگی در اسبان نر و ماده 73/32% و 53/39% بود (05/0<P) و شانس آلودگی جنس ماده 34/1 برابر جنس نر (فاصله اطمینان 95% 61/2- 69/0) است. شیوع در اسبان دارای سابقه بیماری تنفسی و بدون آن به ترتیب 1/94% و 74/31% بود (001/0>P). شانس آلودگی اسبان دارای سابقه بیماری تنفسی 42/34 برابر (فاصله اطمینان 95% 37/266- 45/4) اسبان بدون سابقه بیماری تنفسی بود. شیوع در اهواز، شوشتر، باغملک، شوش، آبادان، رامهرمز و دزفول به ترتیب 3/33%، 62/34%، 26/5%، 23/69%، 04/13%، 22/22%، 75% (001/0>P) بود. موقعیت جغرافیایی، 6/29% از نوسانات آلودگی را توجیه مینمود. استرپتوکوکوس اکوئی تحت گونه اکوئی در کشت باکتریایی سوآبهای بینی جدا نشد. نتیجه-گیری نهایی: مطالعه حاضر نشان داد که شیوع سرمی استرانگلز در استان خوزستان بالا است و باید اقدامات کنترلی و پیشگیرانه مدنظر سیاست گذاران بهداشتی قرار گیرد.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252571420161221Morphological and molecular characterization of cattle hydatid cysts in Khorramabad, Iranبررسی خصوصیات ریختشناسی و مولکولی کیست هیداتید جدایه گاو در خرمآباد3813875999310.22059/jvr.2016.59993FAفاطمهکسائیاندانش آموخته انگل شناسی دانشکده دامپزشکی دانشگاه لرستانحسننایب زادهگروه انگل شناسی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه لرستان، خرمآباد، ایران0000-0002-2595-3591فاطمهجالوسیانگروه انگل شناسی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران، ایران0000-0003-3184-1243حمیدرضاشکرانیگروه انگل شناسی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه لرستان، خرمآباد، ایران0000-0001-5692-3718Journal Article20160810BACKGROUND: Hydatidosis is one of the zoonotic diseases which affect animals and human beings at the larval stage of Echinococcusgranulosus, thereby playing a role in exacerbating the economic and health problems in Iran. OBJECTIVES: This study was conducted to investigate the strains of Echinococcusgranulosus isolated from cattle hydatid cysts, in Khorramabad, in the Lorestan Province, west of Iran. METHODS: Twenty six isolates of hydatid cyst of cattle from lung (24 samples) and liver (2 sample) organs were collected from Golshan Slaughterhouse, in Khorramabad. All of the samples were transferred to the laboratory for morphometric characterization and molecular study. In morphological characterization, blade length of large (LBL) and small (SBL) hook and the ratio of blade length to total length in large (LBL/LTL) and small (SBL/STL) hooks and total length of large (LTL) and small (STL) hooks were measured. In molecular study, a partial sequence of cytochrome oxidase 1 (COX1) with 440 bp in length was amplified applying primers J3 and J4.5. Genomic DNA sequencing was performed by Sanger’s method. RESULTS: The morphological results showed that there is no significant difference between isolated from cattle hydatid cyst and sensu stricto strain (P<0.05). The results of molecular studies support the findings of morphological characterization. All sequences showed 100% identity with sensu stricto strain. CONCLUSIONS: The results from this study showed that sensu stricto strain (G1) is a causative agent of cattle hydatid cyst in Khorramabad. On the other hand, the cattle play a role in enabling the parasite to complete its cycle. Hence in order to execute a control program for minimizing the effects of this disease, the cattle shall be considered as a source of infection for dogs. The results of this study could be helpful in designing such control program in the region.<strong>زمینه مطالعه:</strong> هیداتیدوز از بیماریهای مشترک بین انسان و حیوانات است که ناشی از مرحله لاروی اکینوکوکوس گرانولوزوس بوده و یکی از عوامل مهم معضلات اقتصادی و بهداشتی در ایران است. <strong>هدف:</strong> این پژوهش به منظور تعیین سویههای اکینوکوکوس گرانولوزوس با مطالعه روی کیستهای هیداتید جدایه گاو در منطقه خرمآباد در استان لرستان، واقع در غرب ایران انجام گرفت. <strong>روش کار: </strong>تعداد 28 جدایه از گاو شامل 26 جدایه از ریه و 2 جدایه از کبد از کشتارگاه گلشن خرمآباد جمعآوری شد. تمام نمونهها به منظور بررسی ریختشناسی و مولکولی به آزمایشگاه منتقل شدند. در بررسیهای ریخت شناسی، طول قلابهای بزرگ و کوچک، طول تیغه قلاب بزرگ و کوچک و همچنین نسبت طول تیغه به طول کلی قلابهای بزرگ و کوچک اندازهگیری شدند. در بررسی مولکولی نیز، قطعهای از ژن سیتوکروم اکسیداز 1 (CO1) به طول bp440 با استفاده از پرایمرهای J3 و J4.5 تکثیر و به روش سانجر تعیین توالی شد. <strong>نتایج:</strong> یافتههای ریختشناسی نشان داد بین جدایههای کیست هیداتید گاوی و سویه گوسفندی (G1) sensu stricto اختلاف معنیداری وجود ندارد (05/0<p). نتایج مولکولی، یافتههای ریخت شناسی را تأییدکرد. سویه جدا شده از گاوهای خرمآباد با سویه گوسفندی (G1) sensu stricto 100% همولوژی داشتند. <strong>نتیجه</strong><strong></strong><strong>گیری نهایی:</strong> نتایج این مطالعه نشان داد که سویه گوسفندی sensu stricto یا ژنوتایپ G1 سویه غالبی است که عامل کیست هیداتید گاوها در خرمآباد میباشد. به عبارت دیگر، گاوها نقش مهمی در حفظ سیکل این انگل دارند. به منظور اجرای برنامههای کنترلی برای کاهش اثرات این بیماری، باید به گاوها به عنوان منبع آلوده کننده سگها توجه شود. نتایج این مطالعه میتواند در طراحی برنامههای کنترلی در منطقه مورد استفاده قرار گیرد.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252571420161221Evaluation of the anthelminitic effects of Quercus robur extract against ovine gastrointestinal nematodesارزیابی تأثیر ضد کرمی عصاره گیاه بلوط بومی استان کردستان (Quercus robur) علیه نماتودهای گوارشی گوسفند3893945999410.22059/jvr.2016.59994FAشاهینفکورگروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج، سنندج، ایرانبهناممشگیگروه انگل شناسی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران، ایران0000-0002-2271-4464Journal Article20160725<strong>BACKGROUND:</strong> Recent investigations have identified anthelminitic effects of many medicinal plants particularly from condensed tannin sources. In addition, gastrointestinal nematodes of ruminants have a negative effect on the farming industry worldwide. <strong>Objectives:</strong> The aim of the present study was to determine the potential anthelmintic effects of <em>Quercus robur</em> extract on alimentary canal nematodes in naturally infected sheep by faecal egg count reduction test (EPGRT). <strong>Methods:</strong> The crude aqueous extract was prepared from <em>Quercus robur</em> as tannin extract. The nature and intensity of helminth infection was determined by coprological examination. The faecal samples of 600 sheep were collected from different regions of Kurdistan province. The samples were examined by flotation method (Clyton-Lane technique). Fifteen sheep with the most count in egg per gram (include Marshallagia, Nematodirus and Trichostrongylids) were divided into three groups of five animals: First group (test group) were drenched with <em>Quercus robur</em> extract at 3.75g/kg, second group (positive control group) received Albendazole 2.5%, orally at 5mg/kg and third group (negative control) without treatment. <strong>Results:</strong> The results of faecal examination 3 days after administration indicated significant reduction of EPG in both group’s treatment and positive control groups, 90.76% and 90.83% respectively, whereas there was no effect in the third group. Results were evaluated by Chi-square analysis and showed significant differences between treatment and negative control groups (p≤0.05). Nosignificant differences were observed between treatment group and positive control group (p≥0.05). <strong>Conclusions:</strong> Results reveal that aquatic extract of <em>Quercus robur</em> has anthelminitic activity and further large scale studies are suggested to confirm pharmacologic effects of this herbal extract.<strong>زمینه مطالعه:</strong> تحقیقات اخیر نشان داده است برخی از گیاهان دارویی بویژه گیاهانی که دارای ترکیبات تانن هستند، دارای اثرات ضدکرمی میباشند. از طرفی نماتودهای گوارشی نشخوارکنندگان منجر به تأثیرات منفی شدیدی در این صنعت میشوند. <strong>هدف:</strong> منظور از پژوهش حاضر تعیین میزان اثربخشی عصاره گیاه بلوط جنگلهای استان کردستان (<em>Quercus robur</em>) علیه کرمهای انگلی لوله گوارش در گوسفند است. <strong>روش کار:</strong> میوه درخت بلوط از جنگلهای منطقه مریوان استان کردستان تهیه گردید واز مغز بلوط عصاره آبی خام بلوط به عنوان منبع اصلی تانن تهیه و مورد آزمایش قرار گرفت. 600 نمونه مدفوع از 8 گله گوسفند (از 50 تا 500 رأس) در نواحی مختلف استان کردستان به منظور یافتن گوسفندان آلوده به نماتودهای گوارشی اخذ گردید. نمونهها بهمنظور تعیین نوع و شدت آلودگی تحت آزمایش شناورسازی با روش کلیتونلین قرار گرفتند. تعداد پانزده راس گوسفند که دارای بیشترین تعداد تخم در گرم مدفوع (شامل تخم مارشالاجیا، نماتودیروس و تریکوسترونژیلیدها) توزین و انتخاب شدند. دامهای تحت مطالعه در شرایط تغذیهای یکسان به 3 گروه که تا حد امکان همگن بودند، تقسیم شدند. به گروه اول (آزمایش) عصاره تهیه شده بهمیزان g/kg 75/3 و گروه دوم (کنترل مثبت) داروی آلبندازول 5/2% با دوز درمانی (5mg/kg) خورانده شد اما در گروه سوم (کنترل منفی) هیچ مداخله درمانی صورت نگرفت. بهمنظور تعیین میزان اثربخشی ترکیب گیاهی از روش کاهش درصد تخم در گرم مدفوع در روز سوم و یک ماه پس از تجویز، استفاده گردید. <strong>نتایج: </strong>نتایج آزمایش مدفوع سه روز پس از درمان کاهش میزان تخم را در گروههای درمان و کنترل مثبت بترتیب 76/90% و 83/90% نشان داد. نتایج به دست آمده از طریق آزمون مربع کای بین گروه تحت درمان با بلوط وگروه بدون درمان اختلاف معنیداری را نشان داد (0.05>p)، و بین دوگروه تحت درمان با بلوط و آلبندازول اختلاف معنیداری مشاهده نگردید (0.05<p). آزمایش مدفوع یک ماه پس از مصرف عصاره نیز تأیید کننده نتایج بدست آمده بود. <strong>نتیجه</strong><strong></strong><strong>گیری</strong><strong></strong><strong>نهایی:</strong> با توجه به نتایج بدست آمده میتوان بنحو مطلوبی از عصاره حاصل از میوه گیاه بلوط بهمنظور درمان ضد آلودگیهای کرمی بهره گرفت و تحقیقات وسیعتر با تمرکز بر ویژگیهای دارویی و عوارض احتمالی این گیاه پیشنهاد میگردد.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252571420161221Histopathological findings in necrotic spaces developed with doxorubicin and 150 kHz ultrasound at low intensity and a combination of these two methods on adenocarcinoma tumor breast cancer in BALB/c miceمقایسه روشهای درمانی شامل: شیمی درمانی با دوکسوروبیسین، اولتراسونوگرافی 150KHzو ترکیب این دو روش در ایجاد مناطق نکروزه با روش هیستوپاتولوژی درتومور ادنوکارسینومای پستان موش3954026000610.22059/jvr.2016.60006FAسحرغفاری خلیقبخشپاتولوژی،دانشکدهدامپزشکیدانشگاهتهران،تهران،ایران0000-0002-1622-1903عباستوسلیبخشفیزیکپزشکی،دانشکدهفیزیکپزشکیوفیزیولوژی،دانشگاهعلومپزشکیاراک،اراک،ایرانسید حسینمرجان مهربخشپاتولوژی،دانشکدهدامپزشکیدانشگاهتهران،تهران،ایرانهماسلیمانیبخشفیزیکپزشکی،دانشکدهفیزیکپزشکیوفیزیولوژی،دانشگاهعلومپزشکیاراک،اراک،ایرانعباسجواهری وایقانبخشپاتولوژی،دانشکدهدامپزشکیدانشگاهسمنان،سمنان،ایرانJournal Article20160827<strong>BACKGROUND:</strong> Breast cancer is the most commonly diagnosed cancer in women. One in eight women will be diagnosed with breast cancer in their lifetime. Chemotherapy works on active cells. Active cells are cells that are growing and dividing into more of the same type of cell. Cancer cells are active, but so are some healthy cells. Also, scientists work constantly to develop ways of providing treatment with fewer chemotherapy side effects. <strong>Objectives:</strong> The aim of this study was antitumor effect of simultaneous low-intensity, 150 kHz ultrasound, in combination with the reduced dose of anticancer drug Doxorubicin (DOX) on breast adenocarcinoma using murine model (BALB/c). <strong>Methods: </strong>Twenty-five female BALB/c mice were used in this study. The tumor was implanted under the breast skin of mice. Mice were divided into five groups, namely control, sham, drug (IV injected of 2 mg/kg of DOX), drug (IV injected of 1 mg/kg of DOX) + US (150 kHz for 15 minutes) and exposure to ultrasound (150 kHz for 15 minutes) alone. The data were analyzed employing ANOVA using SPSS software V.13 and complementary test of Tooki was done. <strong>Results:</strong> It was shown that, after injection of DOX, exposure to ultrasound at 150 kHz the necrotic spaces in adenocarcinoma tumors compared to control and sham groups have meaningful variance (p<0.001). There was also a significant difference (the bigger the necrotic spaces) between the drug+US group and drug treated group (p<0.05), It should be mentioned that the dose of DOX in drug+US group was reduced to 1mg/kg. <strong>Conclusions:</strong> The co-administration of DOX and low-intensity ultrasound provided a more effective treatment than the drug alone in murine adenocarcinoma breast cancer. The combined treatment appeared to produce synergistic effects that could prove potentially useful in reducing the side effects of DOX by lowering the required effective dose of the drug while increasing the efficiency of the therapy as a whole.<strong>زمینه مطالعه:</strong> سرطان پستان به تنهایی 28% از همه موارد سرطان را در میان زنان تشکیل داده است. اگرچه شیمی درمانی نقش بسیار مهمی در درمان سرطان دارد،با این حال استفاده ازداروهای ضد سرطان اثر نامطلوب خود را بر روی بافت نرمال هم میگذارد. لذا همواره دانشمندان به دنبال روشی برای کاهش دوز مصرفی این داروها بوده اند. <strong>هدف:</strong> این مطالعه با هدف بررسی اثرهم افزایی امواج فراصوت kHz 150 با شدت کم در ترکیب با داروی شیمی درمانی دوکسوروبیسین با دوز کاهش یافته در درمان رایج ترین سرطان پستان (ادنوکارسینوما) انجام شد. <strong>روش کار: </strong>در این مطالعه 25 موش ماده نژاد BALB/c انتخاب وتومور ادنوکارسینوما با روش جراحی در زیر پوست پستان آنها کاشته شد. موشهای دارای تومور به پنج گروه شامل شاهد، شم، تزریق وریدی دوکسوروبیسین (mg/kg 2)،امواج فراصوت (150kHz) و امواج + دارو (در غلظت 1mg/kg) تقسیم و تحت درمان قرارگرفتند. نتایج درمان تومور بین گروهها با استفاده از آنالیز ANOVA در محیط نرم افزار نسخه 13 SPSS و تست تکمیلی توکی مورد بررسی قرار گرفت. <strong>نتایج:</strong> پس از تزریق دوکسوروبیسین و قرار گرفتن در معرض امواج فراصوت به مدت 15 دقیقه مناطق نکروزه در تومور ادنوکارسینوم در مقایسه با گروه کنترل وشم افزایش معنیداری را نشان داد (0.001>p). همچنین در مقایسه بین گروه دارو + امواج با گروهی که تنها دارو دریافت کرده بودند گروه دریافت کننده امواج رشد مناطق نکروزه بیشتری را نسبت به حجم کل تومور نشان داد (0.05>p). <strong>نتیجه</strong><strong></strong><strong>گیری</strong><strong></strong><strong>نهایی:</strong> نتایج این مطالعه حاکی از این است که استفاده ازامواج فراصوت با شدت کم میتواند در کاهش دوز داروی دوکسوروبیسین در درمان ادنوکارسینومای پستانی مؤثر واقع گردد.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252571420161221The effects of Biarum carduchorum and Quercus Infectoria Gall extracts on percentage of hatching and survival rate in the early growth stage of Oncorhynchus mykiss larvaeاثر عصاره های کارده (Biarum bovei) و جفت گیاه بلوط Quercus Infectoria Gall بر درصد تخمه گشایی و بقاء لارو قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss) در مراحل اولیه رشد4034075999510.22059/jvr.2016.59995FAپریااکبریگروه شیلات، دانشکده علوم دریایی دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار، چابهار، ایرانمحمد سعیدفریدونیواحد بهداشت و بیماریهای آبزیان، دانشکده دامپزشکی شیراز دانشگاه شیراز، شیراز، ایرانامینغلام حسینیواحد بهداشت و بیماریهای آبزیان، دانشکده دامپزشکی شیراز دانشگاه شیراز، شیراز، ایرانJournal Article20160824<strong>BACKGROUND:</strong> To reduce adverse environmental effects resulting from repeated use of chemical contaminants, herbal extracts are a natural suitable alternative in aquaculture. <strong>Objectives:</strong> The present study investigated the effects of <em>Biarum carduchorum</em> and <em>Quercus Infectoria</em> Gall extracts on percentage of hatching and survival rate in the early growth stage of rainbow trout (<em>Oncorhynchus mykiss</em>) larvae compared with malachite green (MG). <strong>Methods:</strong> To assess the percentage of hatching and survival rate in the early growth stage, <em>B. carduchorum</em> was used at 400 mg/l for 30 minutes per day, <em>Q. Infectoria</em> Gall at 40 mg/l for 30 minutes per day and MG as the positive control at 2 mg/l for 20 minutes per day. Normal control without any treatment was also included. Each treatment trial was provided in three replicates. Results: The obtained results showed that the mortality level in normal control was significantly higher than other groups in the hatching stage (p<0.05). Also, the mortality rate in eggs treated with <em>B. carduchorum </em>was significantly lower than both MG and Q. Infectoria Gall groups (p<0.05). The mortality rate in eggs treated with <em>Q. Infectoria</em> Gall was significantly higher than MG group (p<0.05). In addition, the mortality rate of the produced larvae was significantly higher in both <em>Q. Infectoria</em> Gall group and normal control groups than the other two groups (p<0.05).<strong>Conclusions:</strong> The results showed that use of <em>B. carduchorum</em> at 400 mg/L is able to significantly improve the survival rate of rainbow trout eggs and larvae during incubation period. It can be comparable to MG.<strong>زمینه مطالعه:</strong> عصارههای گیاهی جایگزینهای مناسب طبیعی برای کاهش اثرات سوء زیست محیطی ناشی از استفاده مکرر مواد شیمیایی در آبزیپروری میباشند. <strong>هدف: </strong>هدف از این تحقیق، بررسی نحوه عملکرد عصارههای کارده (<em>Biarum bovei</em>) و جفت گیاه بلوط <em>Quercus Infectoria</em> Gall بر درصد تخمهگشایی و بقاء لارو قزلآلای رنگینکمان در مراحل اولیه رشد و نمو در مقایسه با مالاشیت گرین است. <strong>روش</strong><strong></strong><strong>کار:</strong> تیمار کارده (<em>B. bovei</em>) وجفت گیاه بلوط (<em>Q. Infectoria</em> Gall) با سه تکرار و هر تراف حاوی سه سینی و هر سینی حاوی 7000 تخم بهترتیب با غلظت mg/l400 و 40 بهمدت min/day 30 بهصورت حمام جاری 48 ساعت بعد از شروع انکوباسیون تخمها تا مرحله چشم زدگی، استفاده شدند. میزان تخمهگشایی و نیز میزان بقاء لاروها بعد از جذب کیسه زرده مورد سنجش قرار گرفت. گروه کنترل مثبت در معرض mg/l2 مالاشیت گرین بهمدت min20 شستشوی روزانه قرار گرفت و گروه کنترل منفی (شاهد) بدون هرگونه مداخله دارویی بهکار گرفته شد. <strong>نتایج: </strong>نتایج حاصله نشان داد که در میزان تلفات تخم در مرحله تخمهگشایی در گروه شاهد بهطور معنیداری بیشتر از تیمارهای مورد آزمایش بود (05/0>p). بهعلاوه میزان تلفات در تیمار کارده بهطور معنیدار کمتر از مالاشیت گرین و جفت گیاه بلوط بود (05/0>p). همچنین میزان تلفات تخم در تیمار جفت بهطور معنیدار بیشتر از مالاشیت گرین بود (05/0>p). نتایج تلفات لاروها بعد از جذب کیسه زرده نشان داد که میزان تلفات لاروها در شاهد بهطور معنیداری بیشتر از گروههای تیمار جفت گیاه بلوط و مالاشیت گرین بوده است (05/0>p). <strong>نتیجه</strong><strong></strong><strong>گیری</strong><strong></strong><strong>نهایی:</strong> نتایج حاصل از این مطالعه نشان میدهد که استفاده از عصاره کارده بهمیزان mg/l 400، موجب افزایش درصد تفریخ و بازماندگی لاروها بعد از جذب کیسه زرده گردید و قابلیت استفاده بهعنوان جایگزین مالاشیت گرین را دارد.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252571420161221Effects of commercial synbiotic and electrolyte-multivitamin solution on performance of Japanese quail in a physiological stress modelبررسی اثر سین بیوتیک و محلول الکترولیت مولتی ویتامین بر عملکرد بلدرچین ژاپنی در در یک مدل استرس فیزیولوژیک4094145999610.22059/jvr.2016.59996FAآرشبرزگر یارمحمدیدانش آموخته علوم دامی، پردیس ابوریحان دانشگاه تهران، تهران، ایرانسید داودشریفیگروه علوم دام و طیور، پردیس ابوریحان، دانشگاه تهران تهران، ایرانعبداللهمحمدی سنگ چشمهگروه علوم دام و طیور، پردیس ابوریحان، دانشگاه تهران تهران، ایرانعلیاسدی الموتیگروه علوم دام و طیور، پردیس ابوریحان، دانشگاه تهران تهران، ایرانJournal Article20160614<strong>BACKGROUND:</strong> Study on the effects of some additives to reduce the negative effects of physiological stress in poultry. <strong>OBJECTIVES: </strong>This study was conducted to investigate the effects of the dietary synbiotic Biomin-IMBO and electrolytes-multivitamin solution in drinking water on performance of Japanese quail under physiological stress. <strong>METHODS: </strong>A total of 240 one-day-old Japanese quail (Coturnix Coturnix japonica) were randomly assigned to 4 treatments with 4 replicates and 15 birds each. Experimental diets were 1- diets based on corn and soybean meal (negative control), 2- basal diets+ dexamethasone (positive control), 3- positive control+ 1gr/kg diet Biomin-IMBO<sup>®</sup>, 4- positive control+ 2 ml/li water electrolyte-multi vitamin. <strong>RESULTS:</strong> Physiological stress significantly reduced feed intake and live body weights of quails (p<0.05). Feed consumption of stressed bird increased by adding electrolytes-multivitamin to drinking water (p<0.05). Dietary Biomin-IMBO supplementation decreased significantly heterophil:lymphosyte ratio in blood of stressed birds (p<0.05). The concentration of glucose in serum of positive control and water electrolyte-multivitamin group were lower than birds in negative control at stress period (p<0.05). <strong>CONCLUSIONS: </strong>Dietary Biomin-IMBO supplementation could reduce negative effect of physiological stress in Japanese quails.<strong>زمینه مطالعه:</strong> وجود استرس در پرورش طیور موجب افت شدید عملکرد، تضعیف سیستم ایمنی وکاهش کیفیت گوشت میشود و خسارات اقتصادی به همراه دارد. <strong>هدف:</strong> هدف از این تحقیق، بررسی اثرات محصول تجاری بایومین ایمبو و محلول الکترولیت-مولتی ویتامین بر عملکرد بلدرچین در شرایط استرس فیزیولوژیک بوده است. <strong>روش کار:</strong> این آزمایش با 240 قطعه بلدرچین ژاپنی یکروزه در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار، چهار تکرار و 15 پرنده در هر تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از: 1- شاهد منفی (جیره بر پایه ذرت و سویا) 2- شاهد مثبت (جیره پایه به همراه دگزامتازون برای القای استرس فیزیولوژیک) 3- بایومین ایمبو ( شاهد مثبت +g/kg 1 بایومینایمبو) و 4- الکترولیت-مولتی ویتامین (شاهد مثبت + ml/li 2 الکترولیت-مولتی ویتامین در آب) بودند. <strong>نتایج:</strong> استرس فیزیولوژیک موجب کاهش معنیدار مصرف خوراک و وزن بدن بلدرچینها در مقایسه با تیمار شاهد منفی شد (05/0>p). افزودن محلول الکترولیت-مولتی ویتامین به آب آشامیدنی، مصرف خوراک پرندگان را در مقایسه با شاهد مثبت افزایش داد (05/0>p). مکمل بایومین ایمبو در دوره استرس شاخص هتروفیل: لنفوسیت را در مقایسه با سایر تیمارهای تحت استرس بطور معنیدار کاهش داد (05/0>p). غلظت گلوکز سرم بلدرچینهای مربوط به تیمارهای شاهد مثبت و الکترولیت-مولتی ویتامین در زمان استرس از شاهد منفی کمتر بود (05/0>p). <strong>نتیجه</strong><strong></strong><strong>گیری نهایی:</strong> استفاده از سینبیوتیک بایومین ایمبو در زمان استرس ، عوارض منفی ناشی از استرس در بلدرچین ژاپنی را کاهش میدهد.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252571420161221Effects of omega-3 fat supplementation and feeding frequency on glucose metabolism and insulin in on Mahabad kidاثر مکمل چربی امگا-3 و تعداد دفعات خوراک بر متابولیسم گلوکز و انسولین در بزغالههای مهابادی4154225999710.22059/jvr.2016.59997FAساراعطایی نظریگروه تغذیه دام، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران،کرج، ایرانمهدیگنج خانلواستاد پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانابوالفضلزالیگروه علوم دام، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران،کرج، ایرانمنوچهرامینیدانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران، ایرانJournal Article20160720<strong>BACKGROUND:</strong> Previous studies have shown that high intake and level of omega-3 have a positive impact on insulin sensitivity in the tissues. <strong>OBJECTIVES:</strong> This study investigated the effect of omega-3 fat supplementation on glucose metabolism and insulin in Mahabadi kid. <strong>METHODS:</strong> Twenty-eight Mahabad goat kids (3 to 4 months, with an average initial weight of 17 ± 5 kg) were randomly assigned to four dietary treatments with a 2 × 2 factorial arrangement, with 2 types of feeding frequency (twice or 4 times in a day) combined with 2 types of fat (saturated fat and fish oil in 2% of DM) to investigate the effect of omega-3 fat supplementation and feeding time frequency on glucose and insulin metabolism. Goats were fed individually for 90 days. On day 70 an intravenous glucose tolerance test was performed after 20 hours of food deprivation. Blood samples were collected at -15, -10, -5, 5, 10, 15, 20, 30, 45, 60, 120 and 180 min after glucose injection. Data were analyzed using the SAS GLM procedure. <strong>RESULTS:</strong> The IVGTT indicated that Omega-3 supplementation had a significant effect (p<0.05) on glucose clearance rate (CR). On the other hand, with increasing feeding frequency, kids had higher glucose clearance rate (K) and lower glucose half-life. <strong>CONCLUSIONS:</strong> The results suggested that dietary supplementation with omega-3 fat and increased feeding frequency of diet improved glucose and insulin metabolism.<strong>زمینه مطالعه:</strong> تحقیقات گذشته نشان داده امگا-3 و سطوح بالا مصرف خوراک تأثیر مثبت بر حساسیت به انسولین در بافتها داشته است. <strong>هدف:</strong> این مطالعه به منظور بررسی اثر مکمل چربی امگا-3 بر متابولیسم گلوکز و انسولین در بزغالههای مهابادی انجام شد. <strong>روش کار: </strong>تعداد 28 راس بزغاله مهابادی (3 تا 4 ماهه با میانگین وزن اولیه kg 5± 17) در قالب طرح فاکتوریل با 4 تیمار مورد استفاده قرار گرفتند. جیره پایه یکسان بود و بزغالهها با 4 تیمار، 1) اشباع دو بار در روز، 2) اشباع چهار بار در روز، 3) دو در صد مکمل امگا-3 دو بار در روز، 4) دو درصد مکمل امگا-3 چهار بار در روز ، به صورت انفرادی به مدت 90 روز تغذیه شدند. در روز 70 تست تحمل گلوکز وریدی بعد 20 ساعت محرومیت غذایی انجام شد. نمونهگیری از خون در زمانهای 15-،10-،5-،5، 10،15، 20، 30، 45، 60، 120، 180 انجام شد و دادهها با استفاده از نرم افزار SAS آنالیز شدند. <strong>نتایج:</strong> در این آزمایش مکمل امگا-3 بر روی نرخ زدودگی گلوکز(CR) اثر معنیداری داشت (0.05>p). از طرفی افزایش تعداد دفعات خوراک اثر معنیداری بر روی نرخ زدودگی گلوکز (CR) و زمان رسیدن به نصف غلظت حداکثر گلوکزداشت (0.05>p). افزایش تعداد دفعات خوراک باعث معنیدار شدن پاسخ به انسولین گردید (0.05>p). <strong>نتیجه</strong><strong></strong><strong>گیری نهایی:</strong> این آزمایش نشان میدهد که مصرف مکمل امگا-3 در سطح تغذیهای بالا باعث بهبود وضعیت متابولیسم گلوکز و انسولین میگردد.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252571420161221Molecular study of Clostridium difficile isolated from beef in Isfahan, Iranمطالعه مولکولی کلستریدیوم دیفیسیل جداشده از گوشت گوساله توزیع شده در سطح عرضه شهراصفهان4234295999810.22059/jvr.2016.59998FAزهرااسفندیاریمرکزتحقیقات بیماریهای عفونی و گرمسیری، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران و واحد تحقیق و توسعه، معاونت غذا و دارو، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانمحمدجلالیمرکز تحقیقات امنیت غذایی، دانشکده تغذیه و علوم غذایی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانحمیدعزت پناهگروه تخصصی علوم و صنایع غذایی، دانشکده علوم و صنایع غذایی، واحد علوم و تحقیقات تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایراناسکاتویزدانشکده پاتوبیولوژی و مرکز سلامت جامعه و بیماریهای زئونوز، دانشکده دامپزشکی اونتاریو، دانشگاه Guelph، اونتاریو، کانادامحمدچمنیگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، واحد علوم و تحقیقات تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانپریساشعاعیمرکزتحقیقات بیماریهای عفونی و گرمسیری، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانمجیدیارانمرکزتحقیقات بیماریهای عفونی و گرمسیری، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانبهروزعطاییمرکزتحقیقات بیماریهای عفونی و گرمسیری، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20160810<strong>BACKGROUND:</strong> <em>Clostridium difficile </em>(<em>C. difficile</em>) infection is one of the most important diseases in healthcare facilities and community. Ribotypes 027 and 078 are known as hyper-virulent strain of <em>C. difficile</em> in molecular study. PCR-ribotyping is a suitable method to interpret the relation of <em>C. difficile</em> isolated from food and hospital. <strong>Objectives:</strong> In the present study, the clostridim difficile binary toxin (cdtB) and ribotype pattern evaluated in toxigenic <em>C. difficle</em> isolated from beef. <strong>Methods:</strong> Detection of cdtB in 12 toxigenic <em>C. difficile</em> (encoding tcdA and tcdB gene) isolated from 100 beef samples was determined through PCR. Afterwards, PCR-ribotyping was performed to examine the ribotype patterns of <em>C. difficile</em>. <strong>Results: </strong>cdtB gene was not detected in any positive isolate. Ten different patterns were observed in 12 toxigenic isolates. No similarity existed in the ribotypes of our study with ribotypes 027 and 078. <strong>Conclusions: </strong>Albeit ribotyp 027 and 078 were not found in our study, the isolation of toxigenic <em>C. difficile</em> with new ribotypes in Iran may indicate the probable hazard of this bacterium in public health. Comprehensive research about <em>C. difficile</em> in different food sources is recommended on a national level.<strong>زمینه مطالعه:</strong> در حال حاضر عفونت کلستریدیوم دیفیسیل در محیطهای درمانی و جامعه یکی از بیماریهای مورد بررسی در سطح جهانی است. دو ریبوتایپ مهم این باکتری باعناوین 027 و 078 از قدرت ویرولانس بالاتر به دلیل تولید زهرابههای بیشتر برخوردار میباشند و در اکثر مطالعات بیمارستانی و غذایی مرتبط با مواد خام دامی شناسایی شده اند. جهت دستیابی به ارتباط سویه کلستریدیوم دیفیسیل در نمونههای غذایی با ایزولههای محیط درمانی از تایپینگ مولکولی با روش PCR استفاده میشود. <strong>هدف:</strong> در این مطالعه ژن باینری توکسین ب (<em>cdtB</em>) و الگوی ریبوتایپ کلستریدیوم دیفیسیل توکسیژنیک جداشده در گوشت گوساله توزیع شده در سطح عرضه شهر اصفهان مورد ارزیابی قرار گرفت. <strong>روش</strong><strong></strong><strong>کار: </strong>ژن <em>cdtB</em> در 12 ایزوله کلستریدیوم دیفیسیل توکسیژنیک (دارای ژنهای زهرابه A و B) شناسایی شده در نمونههای گوشت گوساله جمع آوری شده در سطح عرضه شهر اصفهان با روش مولکولی PCR مورد بررسی قرار گرفت. همچنین الگوی ریبوتایپ ایزولههای مثبت کلستریدیوم دیفیسیل با روش PCR-Ribotyping تعیین گردید و مقایسه آن با دو الگوی ریبوتایپ 027 و 078 کلستریدیوم دیفیسیل انجام شد. <strong>نتایج:</strong> ژن <em>cdtB</em> در کلیه ایزولههای مثبت کلستریدیوم دیفیسیل در مطالعه حاضر مشاهده نشد. ده الگوی متفاوت ریبوتایپ کلستریدیوم دیفیسیل در 12 ایزوله مثبت توکسیژنیک تشخیص داده شد. تشابهی ما بین الگوهای ریبوتایپ مطالعه حاضر با دو ریبوتایپ 027 و 078 وجود نداشت. <strong>نتیجه</strong><strong></strong><strong>گیری</strong><strong></strong><strong>نهایی:</strong> اگرچه در مطالعه حاضر دو ریبوتایپ 027 و 078 کلستریدیوم دیفیسیل شناسایی نشد اما جداسازی سویههای توکسیژنیک این باکتری با الگوی ریبوتایپ جدید در ایران، نشان دهنده خطرات احتمالی این باکتری در سلامت جامعه میتواند باشد. انجام پژوهشهای بیشتر در سطح ملی در ارتباط با بررسی وضعیت این باکتری در منابع مختلف غذایی توصیه میشود.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252571420161221Identification of Campylobacter spp. from poultry skin using methods based on bacterial culture and polymerase chain reactionsشناسایی گونه های کمپیلوباکتر از پوست مرغ با استفاده از روشهای مبتنی بر کشت باکتریایی و واکنشهای زنجیرهای پلیمراز4314365999910.22059/jvr.2016.59999FAفاطمهابراهیمی لقادانش آموخته صنایع غذایی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایرانفریبازینالیگروه صنایع غذایی، دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایرانمحمودرضازاد باریگروه صنایع غذایی، دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایرانJournal Article20160831<strong>BACKGROUND:</strong> Food infections caused by <em>Campylobacter </em>are one of the gastrointestinal inflammations in humans is health and economic losses in the community is important. <strong>OBJECTIVES:</strong> To determine the prevalence of <em>Campylobacter </em>contamination in chicken skin samples of Urmia, using bacterial culture and polymerase chain reactions. <strong>METHODS:</strong> 80 samples of chicken skin from the Protein Gostare Sina slaughter house located in the city of Urmia in equal numbers in the winter and spring seasons were collected. The survival of <em>Campylobacter </em>after 24 hours in refrigerated conditions was studied in samples. Positive samples were used for DNA extraction and PCR. To investigate the phylogenetic isolates, positive samples PCR were sequenced. <strong>RESULTS: </strong>58/75% of chicken skin using bacterial cultures, <em>Campylobacter </em>were positive. The Results study the survival <em>Campylobacter </em>in cold conditions after 24 hours, showed that no significant decrease in the survival <em>Campylobacter </em>as well as contamination levels were significantly higher in spring than in winter, which may be due to the high temperature of environment that created the favorable conditions for Campylobacter. <strong>CONCLUSIONS: </strong>Chicken skin is the reservoir of Campylobacter. This issue of public health care and control at all stages of production and supply of poultry products, also the transfer of it to other parts of poultry carcasses should be considered.<strong>زمینه مطالعه:</strong> عفونتهای غذایی ناشی از کمپیلوباکتر یکی از عوامل گسترده التهابات معدی- رودهای در انسان میباشد که از نظر مسایل بهداشتی و زیانهای اقتصادی در جامعه حائز اهمیت میباشد. <strong>هدف:</strong> بررسی شیوع آلودگی کمپیلوباکتر در نمونههای پوست مرغهای ارومیه، با استفاده از روشهای کشت باکتریایی و واکنشهای زنجیرهای پلیمراز میباشد.<strong> روش کار:</strong> 80 نمونه پوست مرغ از کشتارگاه پروتئین گستر سینا واقع در ارومیه به تعداد مساوی در طول فصلهای زمستان و بهار جمع آوری شدند. قدرت زنده مانی کمپیلوباکتر بعد از 24 ساعت نگهداری نمونهها در شرایط یخچالی بررسی شد. نمونههای مثبت جهت استخراج DNA و انجام PCR مورد استفاده قرار گرفتند. به منظور بررسی فیلوژنتیکی جدایهها، نمونههای مثبت PCR، توالی یابی شدند. <strong>نتایج:</strong> 75/58 ٪ از نمونههای پوست مرغ با استفاده از روشهای کشتهای باکتریایی، کمپیلوباکتر مثبت تشخیص داده شدند. نتایج مطالعه قدرت زنده مانی کمپیلوباکتر در شرایط سرد بعد از 24 ساعت، نشان داد که کاهش قدرت زنده مانی کمپیلوباکتر معنیدار نبوده و همچنین میزان آلودگی نمونهها در فصل بهار بطور معنیداری بالاتر از فصل زمستان بود که ممکن است به دلیل بالا بودن درجه حرارت محیط و ایجاد شرایط مناسب برای کمپیلوباکتر باشد.<strong> نتیجه گیری نهایی:</strong> پوست مرغ از مخازن مهم کمپیلوباکتر بوده و این موضوع از لحاظ کنترل رعایت بهداشت عمومی در کلیه مراحل تولید تا عرضه محصولات طیور و همچنین انتقال آن به سایر قسمتهای لاشه مرغ باید مورد توجه قرار گیرد.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252571420161221Comparative study of chemical, sensory and microbal attributes of fried and cooked marinades of silver carp (Hypophthalmichthys molitrix) during storage at 4°Cمطالعه مقایسهای شاخصهای حسی، شیمیایی، میکروبی و ترکیب اسیدهای چرب ماریناد پخته و سرخ شده تهیه شده از ماهی کپور نقرهای در زمان نگهداری در دمای 4ºC4374466000010.22059/jvr.2016.60000FAمسعودهدایتی فردگروه شیلات، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، واحد قائمشهر دانشگاه آزاد اسلامی، قائمشهر، ایرانسیده عاطفهکاوسیدانش آموخته تکنولوژی مواد غذایی، واحد آیت الله آملی دانشگاه آزاد اسلامی، آمل، ایرانمریمخاورپورگروه مهندسی شیمی، دانشکده فنی و مهندسی، واحد آیت الله آملی دانشگاه آزاد اسلامی، آمل، ایرانJournal Article20160726<strong>BACKGROUND:</strong> The term ‘‘marinated fish’’ is used to define semi-preserved fish made by immersion in a solution of organic acids or vinegar and salt. <strong>Objectives:</strong> This study was conducted to compare nutritional value (Lipid, Protein, Moisture, Ash, pH), chemical (TVB-N, PV, TBA, FFA) and sensory attributes, microbial communities (TC, Mold) and fatty acids profile of cooked and fried marinades and 30 days storage at 4°C. <strong>Methods:</strong> The marinades were produced using formulas from Silver carp fresh fillets. Then the products were stored at 4°C and sampling was done to determine of quality indexes during storage, every 10 days. <strong>Results:</strong> The results showed that there were no differences in moisture, protein and lipid contents between two products (p>0.05). Also, there were no differences with regard to PV, TBA and FFA between two marinades (p>0.05), but TVB-N in cooked and fried products (with 16.46 and 18.91 mg/100g) showed significant changes (p<0.05). In addition, total bacteria count was 4.19 and 4.89 and total mold-yeast was 2.47 and 2.60 Logcfu/g at day 30 in cooked and fried marinades, respectively (p<0.05). As sensory aspect, appearance, color, texture and odour attributes showed better points in fried marinade, cooked product had more acceptable taste (p<0.05). However, there was no difference in overall acceptance. Omega-3, omega-6 and EPA+DHA fatty acids had higher amounts in fried marinade (p<0.05). Cooking reduced the UFA amount, but conversely, frying increased it. <strong>Conclusions:</strong> Quality of both marinades was acceptable during 30 days storage refrigerator, but fried marinade showed a preferred quality as sensory attribute.<strong>زمینه مطالعه:</strong> اصطلاح "ماریناد ماهی" به محصولات نیمه حفاظت شدهای اطلاق میشود که با غوطه وری در محلول سرکه یا اسیدهای آلی و نمک تهیه شدهاند. <strong>هدف:</strong> این مطالعه با هدف بررسی مقایسهای ارزش غذایی (pH، چربی، پروتئین، رطوبت، خاکستر)، شاخصهای شیمیایی (TVB-N, TBA, PV, FFA)، جمعیت میکروبی (TC, Mold)، پروفایل و ترکیب اسیدهای چرب و نیز ویژگیهای ارگانولپتیک ماریناد پخته و سرخ شده تهیه شده از ماهی کپور نقرهای طی 30 روز نگهداری در دمای ºC4 انجام گرفت. <strong>روش کار:</strong> برای این منظور از ماهیان تازه، با استفاده از فرمولاسیون، انواع محصول ماریناد تولید شد. سپس محصولات در دمای ºC4 نگهداری و در فواصل 10 روزه نمونه گیری و شاخصهای کیفی اندازه گیری گردید. <strong>نتـایـج:</strong> نتایج نشان داد که میزان رطوبت، پروتیئن و چربی در ماریناد پخته و سرخ شده تفاوت معنیداری ندارد (0.05<p). مقادیر PV، TBA و FFA بین نمونههای ماریناد نیز معنیدار نبود (0.05<p)، لیکن مقادیر TVB-N (به ترتیب با 100gا/mg 46/16 و 91/18) بین ماریناد پخته و سرخ شده دارای اختلاف معنیدار بود (0.05>p). تفاوت بین شمارش کلی باکتریها در روز آخر نگهداری (بترتیب با Log cfu/g 19/4 و 89/4) و همچنین بین مجموع کپک و مخمر (بترتیب با Log cfu/g 47/2 و 60/2) در ماریناد پخته و سرخ شده در تمام طول نگهداری دیده شد (0.05>p). در ارزیابی ارگانولپتیک، مقبولیت ماریناد سرخ شده در شاخصهای ظاهر، رنگ، بافت و طعم بیشتر بود (0.05>p)اما ماریناد پخته طعم بهتری داشت (0.05>p). با این حال در پذیرش کلی تفاوتی دیده نشد. مقادیر بالاتری از اسیدهای چرب امگا-3 و امگا-6 و EPA+DHA در ماریناد سرخ شده حضور داشتند (0.05>p). برخلاف سرخ کردن، پختن موجب کاهش میزان UFA شد. <strong>نتیجـه</strong><strong></strong><strong>گیـری نهایی: </strong>کیفیت هر دونوع ماریناد طی نگهداری 30 روزه در دمای یخچال قابل قبول بود ولی شاخصهای حسی حاکی از برتری کلی ماریناد سرخ شده بود.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252571420161221The effect of two non- cloned intermediate Iranian and foreign infectious bursal disease vaccines on broiler chicks performanceتأثیر دو واکسن غیر کلون ایرانی و خارجی با حدت متوسط علیه بیماری بورس عفونی بر عملکرد جوجه های گوشتی4474516000110.22059/jvr.2016.60001FAمنصورمیاحیگروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایرانفروغطلازادهگروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایرانحسناله دادی ورزنهدانش آموخته دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایرانJournal Article20160716<strong>BACKGROUND:</strong> Comparison between Infectious Bursal Disease vaccines. <strong>OBJECTIVES:</strong> Comparison between foreign and Iranian intermediate uncloned Gumboro vaccines on feed conversion ratio. <strong>METHODS:</strong> Three hundred and thirty day-old chicks were purchased and for determination of vaccination time by Deventer formula, thirty chicks were randomly bled and the remaining chicks divided into 3 equal groups, each group was divided into 4 equal subgroups with the same mean weight. On the basis of Elisa results and vaccine instructions, chicks of group 1 and 2 were vaccinated by uncloned intermediate Gumboro vaccine manufactured by Lohman Company, Germany and Razi Vaccine and Serum Research Institute, Iran subsequently at 16 and 23 days by drinking water. One group was kept as unvaccinated control group. Mean feed intake, weight gains, feed conversion ratio and B:B ratio of 3 groups were determined at 16, 23 and 42 days. At the end of experiment B:B ratio was measured in 3 groups. <strong>RESULTS: </strong>This study showed that foreign and Iranian intermediate uncloned Gumboro vaccines had negative effect on mean weight gains and both vaccines atrophied bursa of Fabricius, but had no effect on mean feed intake and feed conversion ratio. <strong>CONCLUSIONS: </strong>This study showed that foreign and Iranian intermediate uncloned Gumboro vaccines had no effect on feed conversion ratio.<strong>زمینه مطالعه:</strong> مقایسه واکسنهای بیماری بورس عفونی. <strong>هدف:</strong> مقایسه دو واکسن اینترمدیت ایرانی و خارجی ( واکسن شرکت لوهمان آلمان) بیماری بورس عفونی بر عملکرد جوجههای گوشتی. <strong>روش کار:</strong> 330 جوجه گوشتی یک روزه خریداری و در روز اول 30 جوجه به طور تصادفی جهت تعیین زمان واکسیناسیون با فرمول دونتر خونگیری شدند. بقیه جوجهها به 3 گروه مساوی و هر گروه به 4 زیر گروه مساوی 25 قطعهای با میانگین وزن مشابه تقسیم شدند. بر اساس نتایج آزمایش الیزا و دستورالعمل واکسنها، جوجههای گروه اول و دوم به ترتیب با واکسن گامبورو غیر کلون با حدت متوسط تولید شرکت لوهمان و مؤسسه تحقیقات و سرم سازی رازی ایران در 16 و 23 روزگی به روش آب آشامیدنی واکسینه شدند. یک گروه به عنوان کنترل واکسینه نشدند. میانگین دان مصرفی، افزایش وزن و ضریب تبدیل غذایی هر 3 گروه در 3 مقطع 16، 23 و 42 روزگی پرورش محاسبه شد. همچنین در پایان دوره پرورش نسبت وزن بورس فابریسیوس به وزن بدن محاسبه شد. <strong>نتایج: </strong>این مطالعه نشان داد واکسنهای گامبورو با حدت متوسط غیر کلون ایرانی و خارجی بر میزان افزایش وزن تاًثیر منفی دارند و هر دو واکسن موجب به تحلیل بورس فابریسیوس میشوند ولی برمیانگین خوراک مصرفی جوجهها و ضریب تبدیل خوراک مصرفی تأثیر ندارند. <strong>نتیجه</strong><strong></strong><strong>گیری نهایی:</strong> این مطالعه نشان داد واکسنهای گامبورو با حدت متوسط غیر کلون ایرانی و خارجی بر ضریب تبدیل خوراک مصرفی تأثیر ندارند.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252571420161221Effect of Pb-induced oxidative stress on performance, antioxidant status and behavioral responses in broiler chickenاثر تنش اکسیداتیو ناشی از سرب بر عملکرد، وضعیت آنتیاکسیدانی و پاسخهای رفتاری جوجه های گوشتی4534616000210.22059/jvr.2016.60002FAروح الهابراهیمیدانشکده علوم دامی و صنایع غذایی، دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان، ملاثانی، خوزستان، ایرانطاهرهمحمدآبادیدانشکده علوم دامی و صنایع غذایی، دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان، ملاثانی، خوزستان، ایرانمحسنساریدانشکده علوم دامی و صنایع غذایی، دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان، ملاثانی، خوزستان، ایرانسمیهسالاریدانشکده علوم دامی و صنایع غذایی، دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان، ملاثانی، خوزستان، ایرانمحمدجوادضمیریبخش علوم دامی، دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز، شیراز، فارسمحمد تقیبیگی نصیریدانشکده علوم دامی و صنایع غذایی، دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان، ملاثانی، خوزستان، ایرانJournal Article20160618<strong>BACKGROUND:</strong> Lead (Pb) induced oxidative stress is known to suppress growth performance in broiler chickens. The current study was carried out in an attempt to describe the specific underlying mechanisms of such phenomenon. <strong>OBJECTIVES:</strong> The objective of this study was to investigate the effect of Pb-induced oxidative stress on performance, antioxidant status and behavioral responses of broiler chicken. <strong>METHODS:</strong> Eighty day-old broiler chicks were randomly assigned to 2 dietary treatment groups of 4 pen replicates, namely i) basal diet containing no lead supplement (control) and ii) basal diet containing 200 mg Pb/kg of diet. <strong>RESULTS: </strong>The results showed that addition of lead decreased body weight gain (p<0.01) and feed conversion ratio (p<0.01). Also, consumption of contaminated diet significantly increased MDA and H/L Ratio and significantly decreased SOD and GPx activity (p<0.01). Moreover, addition of 200 mg/kg diet significantly increased sitting pasture and aggression behavior and decreased feeding behavior (p<0.01). <strong>CONCLUSIONS:</strong> Our data conclude that Pb-induced oxidative stress adversely suppressed feed conversion ratio and growth performance. The proposed underlying mechanism for such phenomenon is Pb-induced oxidative stress by impaired antioxidant status and feeding behavior decreased the growth performance.<strong>زمینه مطالعه:</strong> تا به امروز، نمونههای بیشماری از اختلالات بیوشیمیایی، فیزیولوژیک و رفتاری ناشی از رویارویی با سرب در حیوانات گزارش شده است. از سوی دیگر، مکانیسمی که طی آن سرب موجب کاهش عملکرد پرندگان میگردد، آشکار نشده است. از اینرو، جهت بررسی این فرضیه که سرب با القای تنش اکسیداتیو و تغییر در وضعیت آنتیاکسیدانی و رفتار، بر عملکرد پرنده اثر میگذارد، این آزمایش طراحی شد. <strong>هدف:</strong> این آزمایش برای بررسی اثر تنش اکسیداتیو القا شده توسط سرب بر عملکرد، وضعیت آنتیاکسیدانی و رفتار جوجههای گوشتی انجام شد.<strong> روش کار:</strong> 80 قطعه جوجه گوشتی به طور تصادفی به دو تیمار آزمایشی با 4 تکرار (هر تکرار شامل 10 قطعه جوجه گوشتی) اختصاص یافت. جیرههای آزمایشی شامل 1) جیره پایه بدون سرب (شاهد) و 2) جیره پایه حاوی mg200 سرب در کیلوگرم جیره. <strong>نتایج:</strong> نتایج آزمایش حاضر نشان میدهد، استفاده از سرب در کل دوره پرورش، افزایش وزن روزانه را نسبت به تیمار شاهد به طور معنیداری کاهش داد (01/0>p) و موجب افزایش معنیدار ضریب تبدیل خوراک جوجههای گوشتی شد (01/0>p). همچنین، پس از مصرف جیره آلوده با محرک تنشزا، مقدار مالوندیآلدهید و نسبت هتروفیل به لنفوسیت به طور معنیداری افزایش و فعالیت آنزیم سوپراکسیددسموتاز و گلوتاتیون پراکسیداز به طور معنیداری کاهش یافت (01/0≤p). افزون بر این، استفاده از mg200 سرب در جیره موجب افزایش معنیدار وضعیت نشسته و رفتار تهاجمی و کاهش معنیدار رفتار تغذیه پرندگان شد (01/0>p). <strong>نتیجه</strong><strong></strong><strong>گیری نهایی:</strong> نتایج این آزمایش نشان میدهد تنش اکسیداتیو ناشی از سرب موجب افزایش ضریب تبدیل خوراک و کاهش عملکرد پرنده میشود. از اینرو، مکانیسم پایه پیشنهادی برای بروز چنین پدیدهای این است که رویارویی با سرب از طریق اختلال در وضعیت آنتیاکسیدانی و رفتار تغذیهای پرنده موجب کاهش عملکرد میشود.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252571420161221Molecular characterization and phylogenetic study base on nucleocapsid gene of avian infectious bronchitis viruses isolated from broiler farms, 2014-2015تعیین هویت مولکولی و شجره شناسی بر اساس ژن نوکلئوکپسید ویروس برونشیت عفونی پرندگان جدا شده از گله های گوشتی در سالهای 1393-13944634716000310.22059/jvr.2016.60003FAوحیدکریمیگروه بیماریهای طیور، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران، ایرانآرشقلیان چی لنگرودیگروه میکروبیولوژی و ایمونولوژی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران، ایران0000-0001-7914-0863مسعودهاشم زادهموسسه واکسن و سرم سازی رازی، کرج، کرج، ایرانزینبایمانی زادهگروه میکروبیولوژی و ایمونولوژی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران، ایرانJournal Article20160712<strong>BACKGROUND:</strong> Avian infectious bronchitis (IB) is an economically important poultry disease. The emergence of new infectious bronchitis virus genotypes has complicated IB control programs. <strong>Objectives:</strong> This is the first comprehensive molecular analysis of the Nucleocapsid (N) gene of Iranian IBVs. <strong>Methods:</strong> The nucleocapsid gene of ten IBV isolates (which belonges to four different genotypes) was amplified using specific primers. The phylogenetic trees were constructed based on nucleotide and amino acid sequences of “N” gene. <strong>Results:</strong> IBV genotyping based on “N” gene showed similar IBV classification which was obtained from spike gene analysis and ten isolates belonged to Massachusetts, QX, 793/B and Variant-2 genotypes. Different strains had 89.97- 99.75% homology in their amino acid sequences. The highest nucleotide sequence similarity was observed between IBKG-1 and IBKG-8 (793/B type IBVs), while the lowest was seen between IBKG-5 and IBKG-9 (QX- type and Variant-2 type) IBV isolates. This low similarity is of an interest because the N protein is highly conserved among different IBV strains. “N” Protein structural analysis revealed that the isolates has 8to 10 alpha helices and 6 to 8 beta sheets. <strong>Conclusions:</strong> The present study provided basic information to develop recombinant nucleocapsid proteins that are applicable in rapid diagnostic tests and ELISA and recombinant vaccines.<strong>زمینه مطالعه:</strong> برونشیت عفونی یک بیماری مهم از نظر اقتصادی در ماکیان بوده که به دلیل ظهور ژنوتیپهای جدید ویروس برونشیت عفونی، کنترل این بیماری بعنوان یک مشکل جدی در صنعت طیور در دنیا مطرح است و پیش از این، مطالعه جامعی برروری این ژن بر روی ژنوتیپهای سالهای اخیر مختلف کشور انجام نگردیده بود. <strong>هدف:</strong> لزوم از انجام این مطالعه تعیین هویت مولکولی و شجره شناسی بر اساس ژن نوکلئوکپسید ویروس برونشیت عفونی جدا شده از گلههای گوشتی ایران در سالهای 1393-1394 میباشد. <strong>روش کار : </strong>در این بررسی ژن نوکلئو کپسید ده جدایه از چهار نوع ژنوتیپ متفاوت ویروس برونشیت عفونی با استفاده از پرایمرهای اختصاصی تکثیر و با نرم افزارهای مناسب شجره شناسی و تعیین ساختار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. <strong>نتایج :</strong> از نظر شجره شناسی ویروسهای برونشیت عفونی گروه ماساچوست، QX و 793/B در گروه خود قرار گرفتند و ژنوتیپ ویروس واریانت 2 در کنار سایر ویروسهای جدا شده از ایران قرار داشتند. در صد تشابه بر اساس اسید آمینه، بین سویههای مختلف مورد مطالعه بین 97/89 تا 75/99٪ تشابه وجود داشت. بیشترین تشابه بین دو ژنوتیپ IBKG-1و IBKG-8 مورد مطالعه در گروه 793/B و کمترین تشابه بین دو ژنوتیپ QX و واریانت 2 (ویروسهای IBKG-5 و IBKG-9) بوده، که این میزان تفاوت برای ژن نوکلئوکپسید (محافظت شده) نسبتاًً بالا میباشد. بررسی بیوانفورماتیک نشان داد که پروتئین در این ویروسها بین ۶ تا ۷ صفحه بتا و بین ۸ تا ۱۰ مارپیچ آلفا دارند. <strong>نتیجه</strong><strong></strong><strong>گیری</strong><strong></strong><strong>نهایی:</strong> نتایج حاصل از این مطالعه میتواند اطلاعات مناسبی در زمینه استفاده از اطلاعات این پروتیئن در تولید پروتئینهای نو ترکیب جهت تولید کیتهای الایزا و روشهای تشخیص سریع، واکسنهای نو ترکیب و همچنین اپیدمیولوژی مولکولی این بیماری ویروسی مهم در کشور نماید.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252571420161221Identification and isolation of rumen fungi of baluchi sheep in Sistanشناسایی و جداسازی قارچ های شکمبه گوسفند بلوچی در سیستان4734806000410.22059/jvr.2016.60004FAعیسییعقوبی معیندانش آموخته گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی دانشگاه زابل، زابل، ایرانمحمد رضادهقانیگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی دانشگاه زابل، زابل، ایرانمحمدچمنیگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، واحد علوم و تحقیقات تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانمصطفییوسف الهیگروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی دانشگاه زابل، زابل، ایرانJournal Article20160710<strong>BACKGROUND:</strong> Based on the information no research has been done on the identification and isolation of anaerobic fungi in the Baloochi sheep’s rumen in the dry climate up to now.<strong> Objectives:</strong> The purpose of this research was the separation and study of the appearance morphology of anaerobic fungi in the Baloochi sheep’s rumen in Sistan region.<strong> Methods: </strong>The semi-defined medium environment was used in this research for cultivation, separation and purification of anaerobic fungi. Sampling from the solid and liquid contents of 50 Baloochi sheep was done randomly in Zabol slaughterhouse and these samples were used as the source of fungus to inoculation to culture. The roll bottle method was used for purification of rumen fungi. The antibiotic solutions (ampicillin, penicillin, streptomycin, oxytetracycline and chloramphenicol) were used for inhibiting growth of bacteria. Samples of pure fungi were transferred to culture and were observed after growth in glass slide with light microscope. The separated fungi were all monocentric and had rhizoid. <strong>Results:</strong> With regard to morphologic characteristics the genera of <em>Neocallimastix</em> and <em>Piromyces</em> and species of <em>Piromyces communis</em>, <em>Piromyces minutus</em>, <em>Piromyces rhizinflata</em>, <em>Caecomyces communis</em> was isolated in rumen of Baloochi sheep. <strong>Conclusions: </strong>With identification of these fungi species in rumen of Baloochi sheep, it is recommended to perform molecular test and enzyme extraction for further survey of characteristics in future research.<strong>زمینه مطالعه:</strong> براساس اطلاعات تاکنون پژوهشی برای شناسایی و جداسازی قارچهای بیهوازی موجود در شکمبه گوسفند بلوچی در اقلیم خشک انجام نشده است. <strong>هدف:</strong> هدف از این تحقیق، جداسازی و مطالعه ریخت شناسی ظاهری قارچهای بیهوازی موجود درشکمبه گوسفند بلوچی در منطقه سیستان بود. <strong>روش کار:</strong> در این آزمایش از محیط کشت نیمه تعریف شده جهت کشت، جداسازی و خالصسازی قارچهای بیهوازی استفاده گردید. نمونه برداری از محتویات جامد و مایع شکمبه 50 راس گوسفند بلوچی به صورت تصادفی در کشتارگاه زابل انجام شد و از این نمونهها به عنوان منبع قارچ جهت تلقیح به محیط کشت استفاده گردید. از روش رول باتل برای خالصسازی قارچهای شکمبه استفاده شد. از محلول آنتی بیوتیکی (آمپیسیلین، پنیسیلین، استرپتومایسین، اکسیتتراسایکلین و کلرامفنیکل) برای ممانعت از رشد باکتری هااستفاده گردید . نمونههای خالصسازی پرگنه قارچ به محیط کشت منتقل و بعد از رشد به روی اسلاید شیشهای قرار داده و با میکروسکوپ نوری مشاهده شدند. قارچهای جداسازی شده همگی مونوسنتریک و دارای ریزوئید بودند. <strong>نتایج:</strong> با توجه به ویژگیهای ریختشناسی، جنسهای<em>Neocallimastix</em>, <em>Piromyces</em> و گونههای <em>Piromyces communis</em>, <em>Piromyces minutus</em>, <em>Piromyces rhizinflata</em>, <em>Caecomyces communis</em> در شکمبه گوسفند بلوچی شناسایی شدند. <strong>نتیجه</strong><strong></strong><strong>گیری</strong><strong></strong><strong>نهایی:</strong> با شناسایی این گونههای قارچ در شکمبه گوسفند بلوچی، آزمایشهای مولکولی و استخراج آنزیم برای بررسی بیشتر خصوصیات این گونهها در پژوهشهای آینده توصیه میشود.دانشگاه تهرانمجله تحقیقات دامپزشکی
(Journal of Veterinary Research)2008-252571420161221Study of MHC polymorphism and its linkage to IGF1 gene in Khorasan indigenous chickenمطالعه تنوع ژنی مجتمع سازگاری نسجی و ارتباط آن با ژن فاکتور رشد شبه انسولینی 1 در طیور بومی خراسان4814896000510.22059/jvr.2016.60005FAعاطفهاسماعیل نژادگروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه شیراز، شیراز، ایران0000-0001-8409-6318غلامرضانیکبخت بروجنیگروه میکروبیولوژی و ایمونولوژی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تهران، ایران0000-0002-2970-5827Journal Article20160714<strong>BACKGROUND:</strong> Indigenous chickens could serve as precious genetic resources that should be considered in conservation and breeding programs. The Major Histocompatibility Complex (MHC) has a strong association to disease resistance/susceptibility, production and reproduction traits in chicken. Therefore, identifying its polymorphism in populations under selective breeding could be used for selection of disease resistant and higher productive breeds. MHC association with quantitative traits could be a result of its linkage with causative genes controlling these traits. Insulin-like growth factor 1 (IGF1) is a candidate marker for phenotypic traits in chicken which are associated with important production and reproduction features.<strong> Objectives: </strong>Based on this hypothesis, MHC polymorphism and its association to IGF1 gene (as a marker for production traits) were investigated in Khorasan indigenous chicken. <strong>Methods:</strong> In total, 313 DNA samples that belonged to the Khorasan indigenous chicken were analyzed. LEI0258 microsatellite marker and fragment analysis method was used for MHC genotyping. Single nucleotide polymorphism (SNP) of the IGF1 5’-UTR was detected by restriction fragment length polymorphism (PCR-RFLP) and PstI restriction endonuclease enzyme. Linkage disequilibrium between MHC and IGF1 loci were also determined using SAS/Genetics software and likelihood ratio test. <strong>Results: </strong>Collectively, 25 different alleles (185-493 bp) and 76 genotypes of LEI0258 microsatellite were identified in Khorasan population. Two alleles, A (PstI -) and B (PstI +) and three genotypes (AA, AB and BB) were identified for IGF1 gene. Significant linkage disequilibrium (p=0.0083) was observed between LEI0258 and IGF1 loci in this population. <strong>Conclusions: </strong>These results indicate a high MHC genetic diversity in Khorasan indigenous chicken as a valuable genetic resource. Results from MHC/IGF1 linkage study confirm the hypothesis that MHC association with production traits could be as a result of MHC linkage with causative genes controlling the traits.<strong>زمینه مطالعه:</strong> مجتمع سازگاری نسجی (MHC) در طیور با حساست یا مقاومت نسبت به بیماریها، صفات تولیدی و تولیدمثلی در ارتباط است و تشخیص تنوع آن در جمعیتهای در حال اصلاح نژاد میتواند به انتخاب جمعیتهای مقاوم به بیماریها همراه با خصوصیات تولیدی برتر کمک نماید. ارتباط MHC با صفات کمی میتواند به عدم تعادل پیوستگی جایگاه MHC با ژنهای اصلی کنترلکننده صفات کمی مربوط باشد. <strong>هدف:</strong> بررسی تنوع ژنهایMHC و احتمال پیوستگی آن با ژن فاکتور رشد شبه انسولینی 1 (IGF1) در جمعیت طیور بومی خراسان. <strong>روش کار:</strong> در مطالعه حاضر تعداد 313 نمونه DNA مربوط به جمعیت طیور بومی خراسان آزمایش شدند. به منظور تعیین ژنوتیپهای MHC از ریزماهواره LEI0258 و روش تحلیل قطعهای استفاده شد. تنوع تک نوکلئوتیدی (SNP) در ناحیه UTR- '5 ژن IGF1 با کمک آزمون RFLP و آنزیم محدودیت PstI مورد بررسی قرار گرفت. پیوستگی بین دو جایگاه ژنتیکی MHC و IGF1 نیز با با کمک نرمافزار SAS/Genetics و آزمون نسبت درست نمایی مورد ارزیابی قرار گرفت. <strong>نتایج:</strong> در جمعیت طیور بومی خراسان در مجموع 25 آلل (185 تا 493 جفت باز) و 76 ژنوتیپ از ریزماهواره LEI0258 تشخیص داده شد. دو آلل (PstI -) اAاو (PstI +) اBاو سه ژنوتیپ (AA، AB و BB) نیز برای ژن IGF1 شناسایی شدند. در جمعیت حاضر عدم تعادل پیوستگی بین دو جایگاه ژنتیکیMHC و IGF1 مشاهده شد (0083/0=p). <strong>نتیجه</strong><strong></strong><strong>گیری نهایی: </strong>نتایج این مطالعه بیانگر تنوع ژنتیکی بالای MHC در جمعیت طیور بومی خراسان و نشاندهنده اهمیت این توده بومی به عنوان یک ذخیره ژنتیکی ارزشمند است. نتایج مطالعه پیوستگی ژنی موید فرضیه ارتباط MHC با صفات تولیدی از طریق پیوستگی آللهای MHC با ژنهای کنترلکننده این صفات است.