Document Type : Basic Sciences
Authors
1 Department of Basic Science, Faculty of Veterinary Medicine, Semnan University, Semnan, Iran
2 Faculty of Veterinary Medicine, Garmsar Branch, Islamic Azad University, Garmasar, Iran
3 Graduated from the Faculty of Veterinary Medicine, Garmsar Branch, Islamic Azad University, Garmsar, Iran
Abstract
Keywords
تیهو یا کبک تیهو (See-see partridge) با نام علمی (Ammoperdix griseogularis)از راستهی ماکیانسانان و تیرهی قرقاولان (Phasianidae)بوده که زیستگاه طبیعی آن از جنوب شرقی ترکیه در غرب تا پاکستان و ایران در شرق امتداد پیدا میکند. طول بدن این پرنده 23 تا 25 سانتیمتر بوده که از ماکیان کوچک جثه است و ظاهری شبیه کبک دارد. پرندهی نر سطح پشتی قهوهای روشن با خطوط ریز موجدار خاکستری و سطح شکمی به رنگ قهوهای مایل به صورتی میباشد. هم چنین پهلوها در حدود شش نوار پهن به رنگ دارچینی پررنگ و منقار سرخ رنگ دارد. تفاوت پرندهی ماده با نر در این است که طرح مشخص سیاه و سفید در صورت و پهلوها را ندارد (2،9).
کبد در پرندگان همانند سایر مهرهداران به عنوان بزرگترین غدهی بدن، مهمترین ارگان در حفظ انرژی نیز شناخته میشود. این اندام در هضم چربی، پروتئین و کربوهیدراتها و هم چنین تولید و ترشح صفرا به داخل لوله گوارش، مشارکت دارد (8). در پرندگان کبد دارای دو لوب چپ و راست می باشد که در نواحی میانی به یکدیگر متصل میگردند و در پرندگان اهلی مانند مرغ خانگی و بوقلمون لوب چپ بوسیله یک شکاف به دو قسمت پشتی و شکمی قابل تقسیم است. کیسه صفرا در اکثر پرندگان وجود دارد و در سطح احشایی قطعه راست قرار گرفته است (5). از لحاظ بافت شناسی این اندام با وجود تفاوتهای جزئی همانند پستاندران است. از جمله این تفاوتها عدم وجود لوبولاسیون مشخص و ترابکول بینلوبولی میباشد (3).
در مطالعه ریختشناسی کبد و طحال قرقاول، کبد جنس ماده بزرگتر از جنس نر گزارش شد ولی تفاوتی در اندازه طحال دو جنس مشاهده نشد (19). در مطالعه ریختشناسی کبد کبک و قمری، قطعه چپ کبد در قمری بزرگتر از قطعه راست میباشد که این حالت در کبک مشاهده نشد. در تحقیق مشابه دیگری بر روی جغد گزارش شد اندازه دو قطعه کبد در جغد با یکدیگر برابر است. در کبوتر کیسه صفرا وجود ندارد ولی جغد همانند ماکیان دارای کیسه صفرا می باشد (10،11). علاوه بر این بررسی ساختاری کبد در مطالعت مشابهی بر روی پرندگانی مانند چنگر اوراسیایی مرغ شاخدار و سار انجام گرفتهاست (4،8،15).
طحال به عنوان بزرگترین عضو لنفاوی پرندگان، اندامی به رنگ قرمز پررنگ تا قهوهای است که در بالای سطح احشایی لوب راست کبد قرار دارد(16). ساختمان این عضو در مطالعات مختلف بدلیل اتصالات خود با دستگاه گوارش معمولاً همراه و در ارتباط با اندامهای این دستگاه مورد بررسی قرار گرفته است. در این رابطهMot در سال 2009، Pourhaji و همکاران در سال 2013 و Yovchev و همکاران در سال 2012 اطلاعاتی را از ریختشناسی و بافتشناسی طحال به ترتیب در قمری، کبک و مرغ شاخدار و قرقاول ارائه دادند.
لوزالمعده در پرندگان از سه لوب پشتی، شکمی و طحالی تشکیل شده است. این غده همانند کبد یک غدهی مختلط است که ترشحات برون ریز آن در هضم چربیها، پروتئینها و قند مشارکت دارد. هم چنین ترشحات درون ریز آن بوسیله جزایر لانگرهانس با اندازههای مختلف از قطر 10 تا چند هزار میکرون صورت می گیرد که در بین قسمتهای برون ریز پراکنده شدهاند (12، 3). Bailey و همکاران در سال 1997، Saadatfar و همکاران در سال 2011، Mobini در سال 2013 و Pourhaji و همکاران در سال 2013، به ترتیب بر روی لوزالمعدهی هوبره، قمری، کبوتر و مرغ شاخدار مطالعات آناتومی و بافتشناسی را انجام دادند. ترشحات لوزالمعده بوسیلهی 2 تا 3 مجرای لوزالمعده، در دوازدهه صعودی تخلیه میگردد(5).
تفاوتهای و آناتومیکی اندامهای مختلف در پرندگان نه تنها در گونهها، بلکه در برخی موارد در جنسهای نر و ماده یک گونه نیز مشاهده میشود. لذا این تنوع ساختاری همواره مورد توجه متخصصین علوم تشریح بودهاست. بدلیل فقدان اطلاعات کافی از مشخصات آناتومیکی و بافتشناسی تیهو و اهمیت حیاتی کبد، لوزالمعده و طحال در سلامت پرندگان، این مطالعه جهت بررسی ویژگیهای ساختاری اندامهای فوق در این پرنده برنامهریزی و انجام شد. نتایج این مطالعه در زمینههای مختلف بهداشت و بیماریهای طیور از جمله کالبدگشایی، آسیبشناسی بیماریهای مهم متابولیک و عفونی و هم چنین گسترش دامنه اطلاعاتی آناتومی پرندگان سودمند خواهدبود.
برای این مطالعه چهارده قطعه تیهو (7 نر و7 ماده)، به صورت تصادفی از استانهای نواحی شمالی کشور خریداری گردید. تمامی پرندهها به روش شرعی ذبح شده و پس ازکنارزدن پوست، عضلات شکمی از جوانب بریده شد تا تمام اعضاء حفره بطنی نمایان گردد. بررسی اولیه از نظر مجاورات، رنگ و شکل کبد، طحال و لوزالمعده در محل اصلی آنها در حفره بطنی به عمل آمد و تصاویر لازم گرفته شد. در مرحله بعد، لیگامنتهای کبدی از محل اتصالشان به حفره بطنی قطع وکبد خارج گردید. همچنین لوزالمعده و طحال، همراه با دوازدهه، سنگدان و بخش انتهای تهیروده از محل اتصال خود جدا و از محوطه بطنی پرنده خارج شد. این اعضاء بعد از گسترش در سینی آناتومی، از لحاظ ریختشناسی، رنگ، طول و پهنا مورد اندازهگیری قرار گرفتند. برای دقت عمل بیشتر، اندازهگیری هر بخش سه بار تکرار شد. در نهایت نمونهها برای نگهداری طولانی مدت به داخل فرمالین 10 درصد انتقال یافتند.
به منظور مطالعه بافتی3 پرنده نر و3 پرنده ماده به طور تصادفی انتخاب شد و همزمان با مطالعه آناتومیکی نمونههای بافتی از انتهای قدامی و خلفی کبد راست، محل اتصال قطعه راست به قطعه چپ کبد، انتهای قدامی و خلفی کبد چپ، قسمتهای قدامی، میانی و خلفی لوزالمعده و طحال نمونههای بافتی به اندازه 1×1 سانتیمتر اخذ گردید. این نمونهها در محلول بافر فرمالین 10 درصد قرار دادهشد و پس از ثبوت جهت عملآوری در دستگاه اتوتکنیکون قرار گرفت. بعد از قالبگیری در پارافین برشهایی به ضخامت 5 میکرون از آنها تهیه و پس از رنگآمیزی هماتوکسیلین و ائوزین (H & E) بوسیلهی میکروسکوپ نوری مورد مطالعه قرارگرفتند.
در ادامه میانگین طول و عرض اندامها به تفکیک جنسیت محاسبه و از هرکدام انحراف معیار گرفته شد. در نهایت آزمون آماری برای میانگین طول و عرض هر عضو توسط نرم افزار SPSS نسخه 22 صورت گرفت. در ادامه آزمون تی دانشجویی (T.student) مورد استفاده قرار گرفت و سطح 05/0 P ≤ برای معنی دار بودن اختلاف بین دادهها درنظر گرفته شد.
نتایج حاصل از مشاهدات ریختشناسی: کبد به رنگ قهوهای روشن تا قهوهای یا قرمز تیره مشاهده شد. این اندام از دو لوب راست و چپ تشکیل میشد که در موقعیت جلویی خط میانی توسط یک پل پارانشیمی به هم متصلبودند. هر دو لوب، دارای سه سطح احشایی، جانبی و میانی بودند. هم چنین لبههای بالایی و میانی کبد ضخیم و لبههای پایینی و جوانب باریک و تیز دیده شد. نیمه عقبی لوب چپ با یک بریدگی کوچک به دو بخش تقسیم میشد که بیشتر از سطح احشائی مشخصبود. کبد توسط یک پرده نازک سروزی-فیبروزی که با کیسههای هوایی صفاقی ـ کبدی همراه بود پوشیده میشد. تمام کیسههای هوایی به جز کیسه هوایی ترقوهای و گردنی از موقعیتهای مختلف در ارتباط با کبد قرار داشتند. لیگامنتی مانند لیگامنت داسی شکل در کبد پستانداران، کبد را از خط میانی به جناغ متصل مینمود. لبههای جانبی کبد توسط کیسههای هوایی سینهای خلفی به دیوارههای جانبی حفره بطنی متصل بود. پردهی صفاقی، کبد را از جهات راست، چپ، پشتی و شکمی، در حفرهی کبدی و روی جناغ سینه معلق نگه داشته و بخش اعظم بافت کبد را جناغ و دندهها میپوشاندند (تصاویر1،2).
سطح جداری کبد محدب بود و با جناغ و عضلات شکمی تماس داشت. اما سطح احشایی تا حدودی مقعر و اثر تماس، پیشمعده در سطح احشایی لوب چپ، و دوازدهه و لوزالمعده در سطح احشایی لوب راست مشخصبود. توده عضلانی عقبی– شکمی سنگدان توسط سطح احشایی کبد چپ پوشیده میشد و ناف کبد در سطح احشایی به شکل یک فرورفتگی کمعمق بود. از این محل سرخرگهای کبدی و شاخههای سیاهرگ باب به کبد وارد و مجاری صفراوی خارج میشد (تصویر1). اندازه و حجم کبد در جنس نر و ماده تفاوت معنیداری نداشت. با این حال لوب راست در هر دو جنس طویلتر از لوب سمت چپ بود (جدول1).
کیسه صفرا بسته به میزان صفرای داخل آن، به شکل دوکی کشیده تا لولهای مشاهده میشد. این کیسه در سطح احشائی لوب راست کبد قرار گرفته و از بخش میانی تا لبه خلفی لوب راست کشیده شده بود. انتهای خلفی آن، مابین دوازدهه نزولی و صعودی قرار میگرفت و با سطح زیرین بخش قدامی لوزالمعده شکمی تماس مییافت. هم چنین قاعدهی کیسه صفرا در زمان پر بودن کمی باریکتر از بخش میانی و رأس آن باریکترین بخش بود. رنگ آن به تبعیت از رنگ صفرا، سبزتیره صفرای مشاهده شد (تصویر2). حجم کیسه صفرا در هر دو جنس تفاوت معنیداری نداشت (جدول1).
طحال اندامی کوچک به رنگ قرمز مایل به قهوهای بود و در بخش خلفی سطح احشایی لوب چپ کبد قرار داشت. شکل آن بیضی و در برخی موارد انتهای قدامی آن پهنتر از انتهای خلفیاش بود (تصویر2). انتهای قدامی آن به سمت چپ و پشت با بخش میانی سمت راست پیشمعده تماس داشت و ورقهای سروزی از مزانتر پشتی بین لبه چپ طحال و پیشمعده قرار میگرفت. انتهای خلفی آن تا حدودی به سمت خط میانی بدن و پایین نزدیک شده با بخش پیلور سنگدان و خمیدگی قدامی دوازدهه تماس مییافت. سطح پشتی طحال مجاور لوب قدامی کلیه چپ بود.
لوزالمعده در تیهو اندامی طویل بود که در فضای بین دو بازوی صعودی و نزولی دوازدهه مشاهده شد. لوزالمعده شکمی، اولین عضوی بود که به همراه دوازدهه در کالبدشکافی از موقعیت پشتی- شکمی قابل مشاهده بود. لوزالمعده به سه لوب پشتی، شکمی و طحالی تقسیم میشد. لوب پشتی به بازوی نزولی دوازدهه و لوب شکمی به بازوی صعودی دوازدهه متصل میشد. هم چنین لوب طحالی به صورت نوار باریک و کوچکی به لوب شکمی متصل بود (تصویر3). لوبهای پشتی و شکمی بوسیلهی یک پل پارانشیمی به هم متصل بوده و به واحدهای کوچکتری به نام لوبول تقسیم میشدند. ناف لوزالمعده در انتهای قدامی آن قرارداشت و با رگهای خونی و لنفی، اعصاب و مجاری لوزالمعده همراه با بافت همبندی به خوبی مشخص بود. دو بازوی دوازدهه توسط پرده سروزی دولایه به نام رباط لوزالمعده - دوازدههای به لوزالمعده متصل شدهبود. لوزالمعده از سطح شکمی با دیواره تحتانی حفره بطنی تماس داشت و سطح پشتی آن با سنگدان، پیش معده و تهیروده در ارتباط بود. لوزالمعده به رنگ کرم تا کرم متمایل به صورتی بود (تصویر3). اندازه لوزالمعده در پرنده نر و ماده یکسان، و تا حدودی در هر دو جنس حجم لوب پشتی بیش از لوب شکمی مشاهدهشد (جدول 1). در تیهو دو مجرای لوزالمعده مشخص وجود داشت که کمی بالاتر از محل تلاقی دو لوب، از لوب شکمی منشاء گرفته و با طی مسیر مورب، به همراه مجرای صفراوی دوازدههای در یک سوم قدامی دوازدهه صعودی تخلیه میشدند.
نتایج حاصل از مشاهدات بافت شناسی: در بافت کبد، لوبوله شدن به علت عدم نفوذ کامل تیغههای کپسول به داخل پارانشیم، واضح نبود و بافت تقریباً یکنواخت مشاهده شد. پارانشیم را دستجات متراکمی از هپاتوسیتها همراه با سینوزوئیدهای کبدی تشکیل میداد. این دستجات به صورت شعاعی اطراف سیاهرگ مرکزلوبولی قرار داشتند و از یک تا دو ردیف نامنظم از هپاتوسیتها تشکیل میشدند. به عبارت دیگر سینوزوئیدها توسط تیغههایی با یک یا دو لایه سلول کبدی با آرایش نامنظم و ضخیم از هم جدا میشدند. هپاتوسیتها سلولهایی کروی تا چندوجهی با هستههای گرد در مرکز سلول بودند که دارای سیتوپلاسمی اسیدوفیل و هستهای روشن به شکل یوکروماتین با یک یا دو هستک بازوفیلیک بودند. هپاتوسیتها در برخی موارد دارای واکوئلهای چربی به صورت نقاط روشنتر از سیتوپلاسم و ذخایر گلیکوژن به صورت ذراتی به شدت اسیدوفیل مشاهده میشدند. سینوزوئیدها، فضاهای روشن در بین سلولهای کبدی بودند و سلولهای کوپفر در دیواره داخلی تعدادی از سینوزوئیدهای کبدی به صورت سلولهای بسیار کوچک، هرمی شکل و تیره و به تعداد کم دیده شدند. فضاهای باب در برخی نواحی از پارانشیم کبد به شکل فضاهای بزرگ با بافت همبند سست بوده که در این فضا مقاطعی از یک انشعاب شریان کبدی، انشعابی از ورید باب و مجاری کوچک صفراوی وجود داشت (تصاویر4،5).
دیواره کیسه صفرا در زمان خالی بودن واجد چین خوردگیهای زیاد و در زمان خالی بودن صاف مشاهد شد. اپیتلیوم آن از نوع استوانهای ساده با تعداد بسیار کمی سلول جامی بود. هسته سلولهای استوانهای نزدیک به قاعده سلول و رأس آنها میکروکرک داشت و پارین را بافت همبندی سست تشکیل میداد. هم چنین لایه عضلانی واجد سلولهای عضلانی نازک و از نوع صاف و در جهات مختلف بود (تصویر6).
در مطالعه بافت طحال، کپسول عضلانی – همبندی آن را از بیرون محصورکردهبود. با این حال انشعاب ترابکولی از کپسول به داخل پارانشیم غده نفوذ نمیکرد. مقاطع بافت طحال از نقاط سفید رنگ و قرمز رنگ تشکیل میشد. نقاط سفید و گرد ندولهای لنفاوی بودند و قسمتی از پولپ سفید را تشکیل میدادند. سایر قسمتهای زمینه بافت که مناطق مابین پولپ سفید را پر میکردند به صورت قرمز رنگ دیده میشدند، و پولپ قرمز تشکیل میداند. شریان مرکزی وغلاف لنفوسیتی اطراف آن (PALS) در برخی مقاطع مشخص بود. مجموع غلاف لنفوسیتی و فولیکول لنفاوی، پولپ سفید را تشکیل میداد. ناحیهی حاشیهای در بین آن دو دیده نشد (تصویر7).
در مطالعه بافت لوزالمعده کپسولی بسیار ظریف از بافت همبند سست، پارانشیم بافت را از بیرون میپوشاند. تیغههای قابل مشاهده از کپسول به داخل غده نفوذ نکرده و بنابراین لوبولاسیون مشخص مشاهدهنشد. بخش برونریز لوزالمعده از غدد حبابی مرکب تشکیل شده بود. هر آسینی از سلولهای هرمی تا استوانهای کوتاه شکل میگرفت که تعداد آنها در مقاطع عرضی بین 4 تا 8 سلول بود. این سلولها دارای هستههای گرد یا بیضی با یک یا دو هستک در قاعده سلول بودند و سیتوپلاسم در قاعده آنها بازوفیلیک بود. مابین آسینیها، بافت همبندی ظریفی حاوی رگهای خونی و لنفی، مجاری خارجکننده ترشحات و اعصاب قرار گرفتهبود. آسینیها بهطور نامنظم کنارهم قرار داشتند و در داخل دهانه برخی از آنها، یک یا دو سلول کوچک کروی یا مکعبی با هستهای روشن بهعنوان سلولهای مرکزی آسینی قابل مشاهدهبود (تصویر8). هر سه نوع مجاری خارجکننده ترشحات (مجاری داخللوبولی، مجاری بینلوبولی و مجاری خارجلوبولی) در لوزالمعده موجود بود و مجرای لوزالمعده با مخاط چیندار و اپیتلیوم استوانهای ساده میکروویلی دار مشاهده شد.
بخش درونریز لوزالمعده را جزایر لانگرهانس در اندازههای کوچک و بزرگ تشکیل میداد. اطراف هر جزیره را آسینیهای برونریز احاطه میکرد. جزایر لانگرهانس به صورت نواحی روشنتر از آسینیهای برونریز، در دو اندازه بزرگ (جزایر α) وکوچک (جزایر β) دیده میشدند که تعداد جزایر کوچک بیشتر بود. جزایر بزرگ، بیشتر از سلولهای آلفا و به شکل استوانهای تشکیل شده و جزایر کوچک بیشتر واجد سلولهای بتا و چندوجهی بود. همچنین بافت همبندی بسیار ظریفی جزایر را از آسینیها جدا میکرد (تصویر8).
در مطالعهی حاضر مشخصگردید که کبد در تیهو واجد دو لوب چپ و راست میباشد و لوب چپ در قسمت عقبی بوسیلهی شیاری کوتاه به دو قطعه پشتی و شکمی تقسیم میگردد. طول هر دو لوب درتیهوی ماده از تیهوی نر بیشتر است که البته این اختلاف معنیدار نیست. هم چنین در هر دو جنس لوب سمت راست کبد از لوب سمت چپ طویلتر میباشد. در مطالعات Bailey که در سال 1989 انجام شد مشخصگردید که در هوبره لوب سمت راست کبد از لوب سمت چپ طویلتر و حجیمتر است. با این حال در این پرنده لوب سمت چپ تقسیم نمیشود و رنگ کبد نیز تابع سن و نوع تغذیه میباشد. هوبره واجد یک کیسه صفرای گلابیشکل است. در سار نیز همانند هوبره لوب سمت راست به شکل قابلتوجهی بزرگتر و لوب سمت چپ یکپارچه مشاهدهشد (4). در مطالعات دیگر نشان داده شد که اندازه دو قطعه کبد در کبک وجغد برابر است ولی در قمری قطعه چپ کبد بزرگتر از لوب راست میباشد. کیسه صفرا در قمری و کبوتر وجود ندارد ولی در کبک و جغد واضح و بزرگ است (10،11). در چنگر اوراسیایی و مرغشاخدار نیز لوب راست کبد از لوب چپ به صورت نسبی بزرگتر است و لوب چپ به دو قطعه پشتی و شکمی تقسیم میگردد (15،18). مطالعات در قرقاول نشان داد که طول هر دو لوب کبد مساوی، ولی در جنس ماده به نسبت جنس نر کبد اندام طویلتری به حساب میآید که با در این مورد با تیهو مشابهت وجود دارد. در ماکیان و بلدرچین ژاپنی نیز هر دو لوب تقریباً مساوی بوده و لوب چپ به دو قسمت پشتی و شکمی تقسیم میشود (14،18،19). لذا درتیهو بیشترین شباهت ریختشناسی کبد با چنگر و مرغ شاخدار و کمترین شباهت با قمری وجود دارد. در تمامی مطالعات پرندگان رنگ کبد قرمز مایل به قهوهای گزارش شدهاست. از سوی دیگرشکل ظاهری دوکی تا لولهای شکل در کیسه صفرا شباهت بیشتری به پرندگان آبزی مانند غاز و اردک دارد (14).
مطالعه حاضر نشان داد که همانند سایر پرندگان در تیهو بافت کبد را کپسول گلیسون فرا میگیرد و به دلیل عدم نفوذ تیغههای کپسول به داخل پارانشیم کبد، لوبوله شدن نسج ظاهر نامشخصی دارد (14). همانند ماکیان، پارانشیم بافت کبد تیهو را دستجات یک تا دو ردیفی متراکمی از هپاتوسیتها با ظاهر چند وجهی و هسته گرد تشکیل میدهد و در اطراف سیاهرگ مرکز لوبولی سینوزوئیدها به همراه سلولهای کوپفر دیده میشوند. هم چنین اپیتلیوم دیواره کیسه صفرا در تیهو استوانهای ساده با تعداد بسیار کمی سلول جامی بود و هسته سلولهای استوانهای نزدیک به قاعده سلول و رأس آنها واجد میکروکرک بود. مطالعات انجام شده بر روی چنگر، ماکیان و بوقلمون نشان داد در پرندگان ردیفهای دوتایی از هپاتوسیتها و جود دارد. اگرچه ضخامت این تیغهها در اردک و سار یک تا دوتایی ذکر شده است (4،18). مطالعات Pourhaji و همکاران در سال 2013 نیز نشانداد که در مرغ مروارید، هپاتوسیتها در ردیفهایی با ضخامت دو سلول دیده میشوند و سلولهای کوپفر تعداد بسیار کمی دارند. اپی تلیوم کیسه صفرا در برخی نواحی استوانهای ساده و بعضی نواحی استوانهای شبه مطبق همراه با تعداد بسیار کمی سلول جامی دیده شد. بدین ترتیب ساختمان بافتشناسی کبد در تیهو کاملاً مشابه سایر پرندگان میباشد.
طحال در تیهو بیضیشکل مشاهده شد. این ارگان به رنگ قرمز متمایل به قهوهای بوده و در بخش خلفی سطح احشایی لوب چپ کبد قرارداشت. بر اساس مطالعات انجام شده موقعیت قرارگیری طحال در تمامی پرندگان یکسان و تنها از نظر شکل، تفاوتهایی وجود دارد. Nickel وShummer در سال 2006 و Dyce و همکاران در سال 2018 بیانکردند که طحال در ماکیان و تقریباً کوچک و به شکل گرد تا بیضی میباشد. در مرغان مروارید نیز طحال مشابه ماکیان بوده و شکل آن گلابی شکل مشاهده شد(15). Garu در سال 1943 ظاهر طحال را در طحال غاز واردک مثلثی شکل گزارش نمود. هم چنین نتایج تحقیقات Mot در سال 2009 نشان میدهد که در کبک و قمری نیز دارای ساختار مشابه با مرغ شاخدار و ماکیان میباشد. بدین ترتیب طحال در تیهو نیز مشابه سایر پرندگان مشاهده شد. اگرچه از لحاظ شکل با پرندگان آبزی متفاوت است.
Sultana و همکاران در سال 2011 طحال اردک بنگلادشی را از لحاظ بافتشناسی مطالعه کردند و نشان دادند که ترابکولهای طحال در اردک کوتاه و ظریف بوده و میزان کم وارد پارانشیم آن میشوند و پولپ سفید و قرمز همچون ماکیان به راحتی قابل تشخیص نیستند. در تحقیق حاضر همانند ماکیان، ساختار پولپ ها ناواضح است ولی هیچ انشعاب ترابکولی به داخل بافت طحال وارد نمیشود و از این نظر مشابه ماکیان و مرغشاخدار بوده و با کبوتر و اردک متفاوت است (15).
لوزالمعده در تیهو اندامی طویل در فضای دو بازوی صعودی و نزولی دوازدهه با سه لوب پشتی، شکمی و طحالی مشاهدهشد. لوب پشتی بلند و باریک و لوب شکمی کوتاهتر و حجیمتر است. اگرچه این اختلاف معنیدار و محسوس نیست. ارتباط پارانشیمی به همراه بافت چربی در بین دولوب پشتی و شکمی به قدری زیاد بود که تفکیک آنها در برخی نواحی بسیار مشکل به نظر میرسید. هم چنین لوب طحالی به صورت نواری باریک به لوب شکمی متصلبود. مطالعات Bailey و همکاران در سال 1989 نشان داد که در هوبره تنها دو لوب شکمی و پشتی وجود دارد که در نواحی وسیعی با یکدیگر مرتبط بوده و تمایزشان مشکل است. هم چنین هر لوب یک مجرای جداگانه دارد که در انتهای دوازدهه صعودی تخلیه میشوند. مطالعات انجام شده نشانداد که در تعداد کمی از پرندگان مانند مرغ کاکایی نیز تنها دو لوب پشتی و شکمی موجود است(7). در مطالعه مجرای لوزالمعده در غاز نیز بیان گردید که همانند اکثر پرندگان هر لوب شکمی و پشتی دارای یک مجرای جداگانه است و در بلدرچین ژاپنی مجرای سوم نیز یافت میشود(6). در مطالعات Saadatfar و همکاران در سال 2011 در لوزالمعده قمری مشاهدهشد که در لوزالمعده این پرنده 4 لوب پشتی، شکمی و طحالی و لوب سوم وجود دارد که لوب سوم متصل به لوب پشتی و لوب طحالی اتصالی با لوبهای دیگر ندارد. در اردک، غاز و کبوتر نیز چهار لوب وجود دارد (7). در لوزالمعده ماکیان سه قطعه پشتی، شکمی و طحالی وجود دارد که قطعه تحتانی و پشتی با یکدیگر برابر و مشابهاند(5). Pourhaji و همکاران در سال 2013 بیان نمودند که در مرغ شاخدار لوزالمعده دارای سه لوب پشتی، شکمی و طحالی است و لوب پشتی از لوب شکمی طویلتر و باریکتر است که با مطالعه حاضر تشابه بیشتری دارد.
در تیهو پارانشیم بافت لوزالمعده را همانند ماکیان و اردک، کپسولی بسیار ظریف و نازک همبندی سست میپوشاند (14). تیغههای کپسول کوتاه بوده و نفوذ کمی به داخل پارنشیم غده دارند. لذا لوبولها نامشخص هستند. آسینیها بهطور نامنظم کنارهم قراردارند و لومن همه آنها مشخص نیست. هم چنین در داخل دهانه برخی از آنها سلولهای مرکز آسینی قابل مشاهده است. در مطالعاتMobini در سال 2013 نشان داده شد که کپسول اطراف لوزالمعده در کبوتر نازک و در بوقلمون ضخیم است و در هردو پرنده با ایجاد تیغههای مشخص نفوذ زیادی را در پارانشیم بافت نشان میدهد. در این مطالعه در بوقلمون، کبوتر و اردک سلولهای آسینیها به شکل استوانهای بلند تا چند وجهی و در غاز سلولها به صورت استوانهای گزارش شدهاند. سلولهای مرکز آسینی در لوزالمعده برخی پرندگان مانند ماکیان و قمری به صورت سلولهای بیضی شکل دیده شده، اگر چه در برخی مانند مرغ شاخدار وجود ندارد (7،17). در مطالعه حاضر مشخصگردید که بخش درون ریز لوزالمعده مشابه سایر پرندگان بوده و دارای جزایر لانگرهانس کوچک و بزرگ است که تعداد جزایر کوچک بیشتراست. در این مطالعه جزایر مختلط مانند آنچه در برخی پرندگان گزارششده، دیده نشد (16).
در نهایت با توجه به مطالعه حاضر میتوان اینگونه استنتاج نمود که درمطالعه ریختشناسی کبد، طحال و لوزالمعده تفاوت معنیداری بین اندازه این اعضا در دو جنس وجود ندارد و از نظر ریختشناسی و بافتشناسی تا حدود زیادی مشابه سایر پرندگان میباشند. در کبد از لحاظ تقسیمبندی و نسبت اندازه لوبها به یکدیگر بیشترین شباهت با مرغ شاخدار مشاهدهشد و در طحال این شباهت بین تمامی پرندگان به جز پرندگان آبزی موجود بود. لوزالمعده در بین پرندگان از لحاظ تعداد لوبها و اتصالات تفاوتهای نسبتاً بیشتری دارد و بیشترین شباهت بین تیهو، ماکیان و مرغشاخ دار دیده میشود. از لحاظ بافتشناسی این ارگانها نیز به جز مواردی جزئی تفاوتی بین تیهو و سایر پرندگان مشاهدهنشد.
بدینوسیله نویسندگان این مقاله از زحمات کارکنان و کارشناسان سالن آناتومی دانشکده دامپزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار تشکر و قدردانی می نمایند.
بین نویسندگان هیچ گونه تعارض در منافع گزارش نشده است.
جدول1.مقادیر طول و پهنای به دست آمده از کبد، طحال و لوزالمعده در تیهوی نر و ماده بر حسب میلیمتر که با در نظر گرفتن 05/0P≤ برای معنیدار بودن، در هیچ یک از ابعاد تفاوت معنیداری بین جنس نر وماده مشاهده نشد.
میانگین ابعاد |
جنسیت |
|||
ماده |
نر |
|||
میانگین |
انحراف معیار |
میانگین |
انحراف معیار |
|
طول لوب راست کبد |
2/32 |
43/4 |
53/29 |
13/5 |
عرض لوب راست کبد |
18 |
91/2 |
5/17 |
11/2 |
طول لوب چپ کبد |
8/27 |
86/2 |
6/25 |
82/4 |
عرض لوب چپ کبد |
2/16 |
94/4 |
23/17 |
37/3 |
طول کیسه صفرا |
7/8 |
09/1 |
75/9 |
51/1 |
عرض کیسه صفرا |
2/3 |
57/0 |
83/2 |
55/0 |
طول طحال |
58/6 |
51/0 |
05/6 |
91/0 |
عرض طحال |
1/3 |
89/0 |
78/2 |
57/0 |
طول لوزالمعده پشتی |
5/31 |
56/5 |
93/28 |
27/5 |
عرض لوزالمعده پشتی |
5 |
45/1 |
13/5 |
27/1 |
طول لوزالمعده شکمی |
5/28 |
47/5 |
73/25 |
35/5 |
عرض لوزالمعده شکمی |
4 |
79/0 |
43/4 |
34/1 |
تصویر1. محوطه بطنی تیهوی ماده بالغ. a: چینه دان، b: قلب، c: سنگدان، d: لوب چپ کبد، e: لوب راست کبد، f: دوازدهه نزولی، g: دوازدهه صعودی، h: لوزالمعده شکمی، i: کلوآک، j: مری گردنی، k: ریه چپ.
تصویر 2. محوطه بطنی تیهوی نر بالغ. a: چینه دان، b: پیش معده، c: سنگدان، d: لوب چپ کبد، e: طحال، f: دوازدهه نزولی، g: کیسه صفرا، h: پاکراس پشتی، i: ایلئوم، j: سکوم راست، k: سکوم چپ، l: تهی روده، m: راست روده، n: کیسه صفرا (در حالت خالی).
تصویر 3. حلقهی دوازده و اندامهای مجاور در تیهوی نر. a: پیش معده، b: ته کیسه جلویی – پشتی سنگدان، c: ته کیسه عقبی – شکمی سنگدان، d: دوازدهه نزولی، e: دوازدهه صعودی، f: تهی روده، g: لوزالمعده پشتی، h : لوزالمعده شکمی، i: لوزالمعده طحالی.
تصویر 4. فتومیکروگراف لوب راست کبد تیهوی نر (بزرگنمایی 100 ، رنگ آمیزی H & E). a:هپاتوسیت، b: سیاهرگ مرکز لوبولی، c: سینوزوئید،d : کپسول کبد.
تصویر 5. فتومیکروگراف فضای باب کبدی در لوب راست کبد تیهوی نر (بزرگنمایی 400، رنگ آمیزی H & E). a: هپاتوسیت، b: سلول کوپفر، c: سینوزوئید،d : سرخرگ کبدی، e: سیاهرگ باب، f: مجرای صفراوی.
تصویر6. فتو میکروگراف از راس کیسه صفرا در تیهوی ماده (بزرگنمایی 400، رنگ آمیزی H & E). a: چین کوتاه کیسه صفرا با اپی تلیوم استوانه ای ساده، b: زیر مخاط همبندی سست، c: لایه عضلانی.
تصویر 7. فتومیکروگراف طحال تیهوی نر (بزرگنمایی 40، رنگ آمیزی H & E). a: کپسول طحالی،b : پولپ سفید، c: پولپ قرمز.
تصویر 8. فتومیکروگراف لوزالمعده شکمی در تیهوی نر (بزرگنمایی 400، رنگ آمیزی H & E). a: آسینی لوزالمعده، b: جزایر لانگرهانس کوچک،c : جزیره لانگرهانس بزرگ.