Document Type : Large Animal Health Management
Authors
1 Graduated from the Faculty of Veterinary Medicine, Islamic Azad University, Garmsar Branch, Semnan, Iran
2 Department of Clinical Sciences, Faculty of Veterinary Medicine, Islamic Azad University, Garmsar Branch, Semnan, Iran
3 Department of Clinical Sciences, Faculty of Veterinary Medicine, Lorestan University, Khorramabad, Iran
Abstract
Keywords
طاعون نشخوارکنندگان کوچک یک بیماری عفونی مهم در نشخوارکنندگان کوچک اهلی، وحشی و شترسانان به شمار میرود که ناشی از Peste des Petits Ruminant virus (PPRV) از خانواده Paramyxoviridae و جنس Morbillivirus است (24،37،54،55). ویروس طاعون نشخوارکنندگان کوچک سبب رخداد یک بیماری فوق حاد و حاد در گوسفند و بز میشود که همراه با تظاهرات بالینی شامل تب، ضایعات تخریشی مخاطات حفره دهانی، اسهال و پنومونی میباشد و در اغلب موارد منجر به مرگ مبتلایان میگردد (2،8،13،54) گوسفند و بز میزبانان اصلی PPR هستند، اگرچه مطالعات اندکی در خصوص شیوع فرم تحت بالینی و بالینی بیماری در شتر (22،55)، گاو (45)، گاومیش (17) و خوک (33) وجود دارد اما این دامها نقش بسزایی در گسترش اپیدمیولوژیکی بیماری ندارند.
این بیماری در قاره آسیا برای اولین بار در سال 1990 در کشور پاکستان براساس مشاهدات بالینی و شواهد اپیدمیولوژیکی گزارش شد (19) و در ادامه Amjad و همکاران در سال 1996 به روشهای آزمایشگاهی وجود بیماری را تأیید کردند. در ایران نیز برای اولین بار در سال 1995 در استان ایلام شیوع PPR به تأیید بالینی، آسیب شناسی و سرولوژیک رسید و پس از آن در سالهای 1995 تا 2004 در دیگر نقاط ایران گسترش یافت و 93 گله گوسفند و بز مبتلا در سال 2005 ثبت شد (11). گزارشات ثبت شده از اداره دامپزشکی استان سمنان بروز مواردی از درگیری و تلفات ناشی از PPR در جمعیت نشخوارکنندگان وحشی پارک ملی کویر با وسعت 670 هزار هکتار در شهرستان گرمسار و منطقه حفاظت شده دشت توران با وسعت 1 میلیون هکتار در منتهیالیه شرقی استان سمنان را در سالهای گذشته نشان داد. اگرچه در مطالعه انجام شده توسط Hemmatzadeh و همکاران در سال 2016 هیچ موردی از آلودگی PPRV در نشخوارکنندگان وحشی این دو منطقه حفاظت شده به روش سرولوژیک و مولکولی گزارش نشد.
سازمان بهداشت جهانی دام، طاعون نشخوارکنندگان کوچک را به عنوان یک بیماری عفونی هشدار دادنی بسیار مهم از نظر تبعات اقتصادی در گوسفند و بز عنوان کرده که با همهگیری و مرگ و میر بالایی همراه است (21). این بیماری یک خطر جدی برای تجارت جهانی چهارپایان و فرآوردههای دامی، امنیت غذایی و ثبات معیشتی دامپروران روستایی در کشورهای در حال توسعه به شمار میرود (16،37). در چین و هندوستان تخمین زده شده که سالانه حدوداً 39 میلیون دلار خسارتهای اقتصادی متعاقب بروز فرم بالینی PPR و آلودگی سرمی به صنعت دامپروری وارد میشود (47). PPR یک بیماری مسری است که امروزه برنامههای فراوانی جهت ریشهکنی آن تا سال 2030 میلادی در سطح جهان در دست اجرا است (5،49). مطالعات تاکنون نشان داده است که مواردی از قبیل گونه دامی (10،13)، جنسیت (40،44)، سن (13،48)، پارامترهای اکولوژیک (29،30) و موقعیت جغرافیایی (39) به عنوان فاکتورهای خطر میزبانی و محیطی میتوانند بر پراکندگی طاعون نشخوارکنندگان کوچک در مناطق مختلف جهان اثرگذار باشند. بنابراین اطلاع دقیق از پراکنش جغرافیایی آلودگی در نقاط مختلف جهان علی الخصوص نواحی آندمیک در میزبانان اصلی بیماری جهت به ثمر رساندن برنامههای ریشهکنی حائز اهمیت بالایی است. نظر به اینکه اطلاعات و مطالعه ثبت شدهای در خصوص وجود آلودگی سرمی با PPR در نشخوارکنندگان شهرستان گرمسار و حومه وجود ندارد، لذا مطالعهی حاضر به منظور بررسی پراکندگی سرواپیدمیولوژیکی PPRV در گلههای گوسفند و بز این منطقه و نیز تعیین نقش عوامل محیطی و میزبانی بر آلودگی سرمی انجام شد.
محل انجام مطالعه: گرمسار یکی از شهرهای استان سمنان است که در غرب این استان قرار دارد. شهرستان گرمسار از شمال به شهرستانهای فیروزکوه و دماوند، از سوی شرق به شهرستانهای آرادان و سرخه، از غرب به شهرستان پاکدشت و استان قم و از جنوب به شهرستان آران و بیدگل محدود است. گرمسار از لحاظ موقعیت جغرافیایی بین مدار ۳۴ درجه و ۲۸ دقیقه و ۳۰ دقیقه عرض شمالی و بین ۵۱ درجه و ۵۲ دقیقه تا ۵۲ درجه و ۵۵ دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار دارد. طول دشت گرمسار از شرق به غرب ۴۸ کیلومتر و از شمال به جنوب معادل ۲۷ کیلومتر است. گرمسار دارای هوای بیابانی و نسبتاً گرم و خشک و زمستانهای سرد است که میانگین بارش سالانه حدود 100 میلیمتر گزارش شده است. گرمسار با حداقل و حداکثر دمای هوای سالانه برابر با 8- و 44 درجه سانتیگراد و با میانگین دمای هوای سالانه 5/17 درجه سانتیگراد، گرمترین شهر استان سمنان است که از رطوبت نسبی هوای 40 درصد برخوردار است.
طراحی مطالعه و تعیین حجم نمونه: یک مطالعه مقطعی به منظور بررسی وضعیت شیوع سرمی و تعیین نقش عوامل خطر محیطی و میزبانی بر بیماری طاعون نشخوارکنندگان کوچک در روستاهای توابع شهرستان گرمسار از ابتدای اردیبهشت ماه تا پایان مهر ماه سال 1396 صورت گرفت. در ابتدا محل نمونهگیری با بررسی نقشه جغرافیایی شهرستان گرمسار مشخص و 10 روستا به طور تصادفی از مناطق مختلف جغرافیایی انتخاب شد. سپس با همکاری شبکه دامپزشکی شهرستان گرمسار از هر روستا 2 گله با جمعیت دامی بالاتر از 150 راس به صورت تصادفی انتخاب شد و در ادامه از هر گله 9 راس دام به ظاهر سالم به صورت کاملاً تصادفی انتخاب و نمونهگیری انجام شد. لازم به ذکر است که هیچ کدام از گلههای مورد مطالعه سوابقی از واکسیناسیون علیه بیماری PPR را نداشتند.
حجم نمونه لازم برای مطالعه حاضر براساس شیوع سرمی 13 درصد طاعون نشخوارکنندگان (1) در نظر گرفته شد. با توجه به این میزان آلودگی با استفاده از فرمول حجم نمونه برای مطالعات مقطعی (50) که در ذیل ارائه شده و با در نظر گرفتن خطای نوع اول برابر با 5 درصد (α) مشخص شد. حداقل نمونه مورد نیاز برای هدایت مطالعه حاضر برابر با 173 است که جهت بهینه سازی قدرت آزمون (β) و پایش جمعیت دامی بالاتر مجموعاً از 180 راس نشخوارکننده کوچک نمونهگیری به عمل آمد.
n= Z2 P (1-P)/d2
n برابر است با حجم نمونه، P مقدار شیوع آلودگی برابر با 13 درصد، Z برابر است با 96/1 و d میزان خطای مطلق است که 5 درصد برآورد گردید.
نمونهگیری و طراحی پرسشنامه: برای بررسی وجود پادتن ضد ویروس PPRV در سرم نشخوارکنندگان کوچک شهرستان گرمسار با همکاری شبکه دامپزشکی و دامپروران اقدام به اخذ نمونه خون از 180 راس نشخوارکننده کوچک شامل 90 راس گوسفند (85 راس ماده و 5 راس نر) و 90 راس بز (85 راس ماده و 5 راس نر) شد. جهت نمونهگیری به روستای حاجی آّباد در شمال شهرستان گرمسار، روستاهای قاطول، چهار قشلاق، ناسار، قشلاق نفر واقع در شرق شهرستان گرمسار، روستاهای محمود آباد کردها، حصارک در جنوب شهرستان گرمسار و روستاهای مندولک، کوشک و رشمه در بخش جنوب شرقی شهرستان گرمسار مراجعه گردید و از هر روستا 18 نمونه خون اخذ شد. نمونهگیری در طی یک دوره زمانی 6 ماهه در فصول بهار (اردیبهشت ماه)، تابستان (مرداد ماه) و پاییز (مهر ماه) سال 1396 انجام گرفت و در هر فصل از 60 راس دام (30 راس گوسفند و 30 راس بز) نمونهگیری به عمل آمد که شامل 6 راس دام (3 راس گوسفند و 3 راس بز) از هر روستا در فصول مورد مطالعه بود. لازم به ذکر است که نمونهگیری هر فصل در مناطق انتخاب شده تکرار شد. 6 میلیلیتر خون به وسیله ونوجکت و لوله فاقد ماده ضد انعقاد (Clotting tubes, VACUETTE®, Greiner Bio One International GmbH) از ورید وداج هر دام اخذ شد. پس از گذشت زمان لازم جهت ایجاد لخته نمونهها درون آکاسیو حاوی یخ قرار گرفت و به آزمایشگاه بیمارستان دامپزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار منتقل شد. در ادامه نمونههای خون با سرعت 3000 دور به مدت 10 دقیقه سانتریفیوژ (Rotoflix A32, Hettich, Germany) و سرم پس از جداسازی به درون میکروتیوبهای 2 میلیلیتری انتقال داده شد و نمونههای سرمی تا زمان انجام آزمایش در دمای 20- درجه سانتیگراد نگهداری گردید. لازم به ذکر است که قبل از نمونهگیری اطلاعات هر دام از قبیل سن (بررسی وضعیت دندانی)، جنس و گونه دامی، موقعیت جغرافیایی، روستای مورد بررسی و فصل در مورد هر گله در پرسشنامهای که از قبل به همین منظور طراحی شده بود ثبت میگردید تا در زمان تحلیل آماری مورد توجه قرار گیرد. میانگین و انحراف معیار سن (سال) جمعیت مورد بررسی برابر با 2/1 ± 09/3 (فاصله اطمینان 95 درصد: 3/3 – 00/3) و همچنین دامنه سنی دامهای نمونهگیری شده بین 1 تا 9 سال بود.
آزمون الایزای رقابتی (Competitive ELISA) و بررسی شیوع ظاهری و واقعی بیماری: جهت ارزیابی وجود پادتن PPRV در نمونههای سرمی از کیت الایزای تجاری شرکت IDEXX (IDVET, Diagnostic, France) به روش الایزای رقابتی (Competitive ELISA) استفاده شد. این روش براساس ردیابی رقابت بین پادتن ضد پروتئین H پادتن مونوکلونال ویروس PPR و نمونه سرمی جهت اتصال به پادگن PPR در کف چاهکهای پلیت است. حضور پادتن PPR در نمونه سرم باعث واکنش انسدادی پادتن مونوکلونال موجود در کیت و در نتیجه کاهش ایجاد رنگ پس از افزودن آنزیم کونژوگه و محلول کروموژن میشود. بر مبنای دستورالعمل شرکت سازنده کیت، نقطه برش 50 درصد جهت مثبت یا منفی بودن نمونه تلقی شد و چنانچه عدد PI (Percentage Inhibitation) حاصل از معادله زیر در نمونه سرمی بالاتر از 50 درصد بود به عنوان نمونه مثبت و چنانچه مساوی یا کوچکتر از 50 درصد بود منفی در نظر گرفته میشد.
PI (%)= OD sample – OD negative control/OD positive control – OD negative control × 100
در ابتدا شیوع ظاهری (apparent prevalence, AP) بیماری با بررسی تعداد دام سرم مثبت و تقسیم آن بر کل جمعیت مورد مطالعه به دست آمد. سپس شیوع واقعی (true prevalence, TP) بیماری با توجه به اینکه میانگین ویژگی تشخیصی (Specificity, Sp) و حساسیت نسبی (Sensitivity, Se) کیت حاضر به ترتیب برابر با 98/97 و 95/93 درصد بود، با استفاده از فرمول Rogan و Gladen (1978) که در زیر قابل ملاحظه است محاسبه شد (41):
True prevalence = AP + SP – 1 / Se + Sp – 1
روش آماری: دادههای جمعآوری شده به صورت توصیفی و تحلیلی با استفاده از نرم افزار آماری (Analyse-it software for Excel, V. 4.80.2, Leeds, UK) مورد بررسی قرار گرفت. در ابتدا توزیع دادههای PI به وسیله آزمون Kolmogorov-Smrinov ارزیابی شد. سپس با توجه به دو بعدی بودن متغیر کیفی وابسته از آزمون مربع کای و رگرسیون لاجستیک برای بررسی ارتباط بین سن، جنس، گونه دامی، فصل، روستا و منطقه جغرافیایی با آلودگی استفاده شد. برای این منظور در ابتدا آنالیز تک متغیره برای بررسی ارتباط بین هر یک از متغیرهای غیر وابسته و آلودگی سرمی به طاعون نشخوارکنندگان کوچک با استفاده از آزمون مربع کای (Chi-Square) انجام شد. پارامترهایی که مقادیر 2/0P< داشتند در مدل رگرسیون لاجستیک وارد شدند و به روش پسرونده هویت توصیفی متغیرهای دارای وابستگی به آلودگی سرمی تعیین شد. سپس متغیرهایی که ارتباط آماری معنیداری با آلودگی سرمی نداشتند را یک به یک از مدل آماری خارج کردیم (به ترتیب از کمترین به سمت بیشترین مقدار معنیداری) تا ضرایب رگرسیون برای متغیرهای باقیمانده در مدل آماری در سطح معنیداری 05/0P< مشخص شود. نسبت شانس (Odd ratio) نیز با فاصله اطمینان (Confidence Interval) 95 درصد محاسبه گردید.
آزمون One Sample Kolmogorov-Smrinov مشخص کرد توزیع مشاهدات PI در مطالعه حاضر متقارن است (05/0P>). میانگین و انحراف معیار درصد PI نمونههای سرمی برابر با 8/29 ± 9/28 درصد (فاصله اطمینان 95 درصد: 3/33 – 5/24) بود. در نمودار 1 توزیع فراوانی مقادیر PI نشان داده شده است. بیشترین موارد PI به ترتیب در دامنه 60 > تا 40 ≤ (51 از 180) و 40 > تا 20≤ (47 از 180) و کمترین موارد PI به ترتیب در دامنه 40- > تا 60 - ≤ (2 از 180) و 120 > تا 100 ≤ درصد (1 از 180) بود. همچنین نتایج نشان داد شیوع ظاهری آلودگی در نشخوارکنندگان کوچک شهرستان گرمسار و حومه 44/24 درصد (فاصله اطمینان 95 درصد: 9/29 – 7/19) و شیوع واقعی 91/23 درصد (فاصله اطمینان 95 درصد: 65/28 – 31/19) است.
شیوع سرمی کلی در جنس ماده 14/32 درصد (فاصه اطمینان 95 درصد: 21/36 – 30/27) و در دامهای نر هیچ موردی از آلودگی دیده نشد (جدول 1). این در حالی است که شیوع سرمی در گوسفندان ماده (28 مورد از 85 راس) برابر با 94/32 درصد (فاصله اطمینان 95 درصد: 45/34 – 87/29) و در بزهای ماده (16 مورد از 85 راس) برابر با 82/18 درصد (فاصله اطمینان 95 درصد: 39/21 – 11/16) بود. نتایج نشان داد بین جنس نر و ماده اختلاف آماری معنیداری وجود ندارد (14/0 P=)، همچنین نوع گونه دامی با شیوع سرمی بیماری ارتباطی نداشت (08/0 P=). در ادامه نتایج رگرسیون لاجستیک نشان داد گونه دامی (0001/0 P=) در روند تغییرات بیماری اثرگذار است اما جنسیت در روند تغییرات بیماری اثر معنیداری ندارد (28/0 P=).
در ارزیابی صورت گرفته مشخص شد شیوع سرمی در گروه سنی کوچکتر از 2 سال 87/21 درصد (فاصله اطمینان 95 درصد: 23/24 – 7/16)، در گروه سنی 3 سال 42/25 درصد (فاصله اطمینان 95 درصد: 47/29 – 35/21)، در گروه سنی 4 سال 47/26 درصد (فاصله اطمینان 95 درصد: 39/28 – 56/20) و در نشخوارکنندگان کوچک بزرگتر از 4 سال برابر با 04/26 درصد (فاصله اطمینان 95 درصد: 49/30 – 86/21) بود (جدول 1) و در نتیجه ارتباط بین سن و بیماری از نظر آماری معنیدار نبود (98/0 P=). در ادامه به منظور بررسی دقیقتر دامها به دو گروه کوچکتر از 4 سال و بزرگتر از 4 سال دستهبندی شدند، آزمون آماری نشان داد اگرچه از نظر میانگین درصد PI تفاوت معنیداری وجود دارد (05/0 P<) اما از نظر آلودگی سرمی اختلاف آماری رؤیت نشد (95/0 P=).
در خصوص نقش عوامل خطر محیطی فصل نیز همانطور که نتایج جدول 1 نشان میدهد، میانگین درصد PI دامهای بررسی شده در فصل پاییز به شکل معنیداری بالاتر از سایر فصول است و به همین اساس شیوع بیماری در فصل پاییز با 66/31 درصد (فاصله اطمینان 95 درصد: 43/34 – 52/26) بالاتر از فصول بهار و تابستان بود (03/0 P=) و بین فصول مختلف سال با شیوع سرمی ارتباط معنیداری برقرار بود. نسبت شانس ابتلا به طاعون نشخوارکنندگان کوچک در فصل پاییز 62/2 (فاصله اطمینان 95 درصد: 41/6 – 07/1) برابر بیشتر از بهار بود. نتایج آزمون رگرسیون لاجستیک نشان داد فصل در توجیه تغییرات بیماری دخیل است (جدول 2).
دامهای واقع در منطقه شمال از نظر ابتلا به طاعون نشخوارکنندگان کوچک در خطر کمتری نسبت به جنوب شرق، شرق و جنوب شهرستان گرمسار قرار داشتند. بالاترین شیوع سرمی با 44/44 درصد مربوط به جنوب شهرستان گرمسار بود (جدول 1) و لذا بین مناطق مختلف جغرافیایی و شیوع آلودگی سرمی ارتباط معنیداری وجود داشت (0004/0 P=). بررسی میزان آلودگی در روستاهای مختلف شهرستان گرمسار و حومه نشان داد بالاترین آلودگی سرمی مربوط به روستای محمود آباد کردها با 42/68 درصد (فاصله اطمینان 95 درصد: 19/70 – 23/64) و ناسار با 50 درصد (فاصله اطمینان 95 درصد: 18/53 – 29/46) و پایینترین آلودگی سرمی در روستاهای حاجی آّباد، قاطول و کوشک بدون هیچ مورد مثبتی است. آزمون آماری نشان داد بین روستاهای مختلف و میزان آلودگی ارتباط معنیداری وجود دارد (0001/0 P=). آزمون رگرسیون لاجستیک نیز نشان داد منطقه جغرافیایی و روستاهای مورد بررسی در توجیه تغییرات بیماری اثرگذار است (جدول 2).
آزمون رگرسیون لاجستیک چند متغیره نشان داد که 35 درصد از تغییرات شیوع سرمی تحت تأثیر عوامل خطری از قبیل گونه دامی، جنسیت، فصل، منطقه جغرافیایی و روستای مورد مطالعه است (جدول 2). اگرچه در رگرسیون لاجستیک به روش پسرونده (Backward) تنها گونه دامی، فصل، منطقه جغرافیایی و روستای مورد مطالعه با شیوع سرمی طاعون نشخوارکنندگان کوچک در شهرستان گرمسار و حومه ارتباط معنیدار داشت (05/0 P<).
مطالعات متعددی در زمینه ارزیابی شدت آلودگی سرمی در کشورهای مختلف صورت پذیرفته و میزان شیوع سرمی در جمعیت گوسفند در کشورمان از 32/1 تا 09/72 درصد و در سطح جهان از 13 تا 88 درصد و در جمعیت بز در کشورمان از 69/1 تا 45 درصد و در سطح جهان از 9 تا 6/82 درصد متغیر است که بر حسب کشور، گونه دامی و جمعیت مورد بررسی در جدول 3 قابل مشاهده است. در مطالعه حاضر نیز میزان شیوع در گوسفندان و بزها به ترتیب برابر با 11/31 درصد (28 از 180 راس) و 78/18 درصد (16 از 180 راس) بود. علت شیوع بالاتر در گوسفند میتواند به دلیل پاسخ پادتنی بالاتر در این گونه دامی باشد (13) چون طول دورهی بیماری در گوسفند طولانیتر از بز است. اما چون شانس بقا پس از ابتلا به بیماری PPR در گوسفند بالاتر از بز است (10)، در نتیجه تعداد بیشتری گوسفند آلوده در سطح گله زنده مانده و این مسئله باعث ایجاد پاسخ پادتنی و افزایش شیوع سرمی در گوسفندان یک گله میشود (12). اگرچه برخی مطالعات نیز علت این پدیده را مربوط به مقاومت ذاتی گوسفندان نسبت به بروز علایم بالینی و در نتیجه بقای آنها در سطح گله میدانند (29). علاوه بر آن با توجه به اینکه نرخ زاد و ولد در بزها بالاتر از گوسفندان است پس از بروز تلفات به دنبال PPR سریعاً بزغالهها در گله جایگزین شده و مجدداً جمعیت دامی به تعادل میرسد اما پاسخ پادتنی در این جمعیت جدید وجود نداشته و یا اندک است که همین مسئله نه تنها باعث افزایش حساسیت این گونه دامی میشود بلکه منجر به تشکیل یک جمعیت بدون واکنش سرمی در ارزیابیهای سرولوژیکی میگردد (19).
در خصوص میانگین عدد PI نیز، مطالعه Mehmood و همکاران در سال 2009 بر روی 4548 راس نشخوارکننده کوچک در کشور پاکستان نشان داد به ترتیب بالاترین فراوانی PI مربوط به دامنه کوچکتر از 10 تا بزرگتر و برابر 5 درصد با حدود 700 راس دام (39/15 درصد کل جمعیت) و پایینترین فراوانی PI مربوط به دامنه کوچکتر از 20– تا بزرگتر و برابر 30– با 20 راس دام (43/0 درصد کل جمعیت) میباشد. UL-Rahman و همکاران در سال 2016 نیز در مطالعهای بر روی 265 راس نشخوارکننده کوچک اهلی و وحشی به روش الایزای رقابتی دریافتند که بیشترین فراوانی PI به ترتیب در دامنه بزرگتر و برابر 5– تا 5 درصد با 45 راس (17 درصد کل جمعیت) و کمترین فراوانی PI با تنها 2 راس (75/0 درصد کل جمعیت) در دامنه کوچکتر از 45 تا بزرگتر و برابر 35 درصد قرار داشت. Nizamani و همکاران نیز در سال 2015 در پاکستان به این نتیجه رسیدند که PI اکثر نمونههای منفی از نظر ابتلای سرمی به PPR در دامنه 10 تا 20 درصد و اوج توزیع فراوانی نمونههای مثبت در دامنه 80 تا 90 درصد قرار دارد. این درحالی است که در مطالعه شهرستان گرمسار به ترتیب بالاترین و پایینترین فراوانی توزیع PI مربوط به دامنه کوچکتر از 60 تا بزرگتر و برابر 40 (33/28 درصد کل جمعیت) و کوچکتر از 120 تا بزرگتر و برابر 100 درصد (55/0 درصد کل جمعیت) بود. در تفسیر علت مغایرت مقادیر توزیع PI در مطالعه حاضر نسبت به دیگر مطالعات این چنین میتوان بیان کرد که علت بالاتر بودن پراکندگی جمعیت دامی در دامنه PI کوچکتر از 60 تا بزرگتر و برابر 40 ناشی از بومی بودن بیماری در منطقه گرمسار و حومه دارد. همچنین نشان میدهد که به نتایج PI در بررسی جمعیت سرم منفی و سرم مثبت باید بیشتر توجه شود. با وجود این که جمعیت بالایی از نظر دستورالعمل کیت الایزای مورد استفاده سرم منفی به شمار میآیند اما دارای مقادیر PI نسبتاً بالایی هستند و این نکته ضرورت بررسی نقاط برش جدید و یا مقایسه پاسخهای پادتنی در سطوح متفاوت را با ردیابی ویروس به روشهای مولکولی در مطالعات آتی جهت نشان دادن اهمیت مقادیر PI را بالا میبرد.
Bari و همکاران در سال 2018 نشان دادند شیوع بیماری در جنس نر 30 درصد و در جنس ماده 56/32 درصد است اما اختلاف آماری از نظر جنسیت و ابتلا به بیماری وجود نداشت و نسبت شانس ابتلا در جنس ماده 32/1 برابر بیشتر از جنس نر بود. در همین خصوص برخی مطالعات به نتیجهای عکس مطالعه فوق رسیدند (25،38،40،44) و مشخص شد میزان آلودگی سرمی در دامهای نر بالاتر از جنس ماده است. همچنین شانس ابتلای سرمی در جنس نر در مطالعهای که در چین انجام شد 56/1 برابر (25) بیشتر از جنس ماده و در مطالعهای که در نپال انجام شد 34/0 برابر (3) کمتر از جنس ماده بود. روی هم رفته به نظر میرسد جنس نر حساسیت بیشتری نسبت به بیماری دارد و این مسئله میتواند ریشه در فاکتورهای ژنتیکی وابسته به جنس داشته باشد. در شهرستان گرمسار هیچ موردی از آلودگی در جنس نر گزارش نشد که یکی از دلایل نتایج این مطالعه میتواند به علت کمتر بودن تعداد دامهای نر بررسی شده و عدم تناسب بین جمعیت نر و ماده مطالعه حاضر باشد. به طور کلی جمعیت دامهای اهلی نر کمتر از ماده است و دلیل آن در عدم صرفه اقتصادی در نگهداری و پرورش دامهای نر به استثنای فصول تولید مثلی است که این مسئله باعث ایجاد محدودیت مطالعه پیش رو در مقایسه جنس نر و ماده بود.
نتایج مطالعه حاضر نشان داد شیوع سرمی طاعون نشخوارکنندگان با افزایش سن بالاتر رفته و بالاترین میزان شیوع سرمی در گروه سنی 4 سال با 47/26 درصد (9 مورد از 34 راس) دیده شد اما در گروه سنی بزرگتر از 4 سال میزان شیوع سرمی با اندکی کاهش به 08/26 درصد (6 مورد از 23 راس) همراه بود که اگرچه اختلاف بین این گروه با گروههای سنی دیگر معنیدار نبود اما این افت شیوع جزئی را میتوان به کاهش حجم نمونه اخذ شده از این گروه سنی مرتبط دانست. همچنین شانس ابتلای سرمی در گروه سنی 4 سال برابر با 06/1 و در گروه سنی بالای 4 سال برابر با 17/1 بود و با افزایش سن بر شانس ابتلای سرمی افزوده شد. در این خصوص نتایج مطالعه Rasooli و همکاران در سال 2018 نشان داد بالاترین شیوع سرمی با 24 درصد متعلق به گوسفندان گروه سنی بالای 4 سال است. همچنین نتایج مطالعه Ahmad و همکاران در سال 2005 و Kardjadj و همکاران در سال 2015 نشان داد که شیوع سرمی در حیوانات بالغ به طور معنیداری بیشتر از حیوانات جوان است و با افزایش سن شیوع بیماری افزایش مییابد. Mahajan و همکاران در سال 2012 نشان دادند که گوسفندان گروه سنی بزرگتر از 1 سال با 58/39 درصد، شیوع سرمی بالاتری نسبت به گوسفندان گروه سنی 4 تا 8 ماه و گروه سنی 8 تا 12 ماه داشتند. در مطالعهای که در کشور چین توسط Li و همکاران در سال 2018 بر روی Yak و گاوهای بومی انجام شد مشخص کرد بالاترین میزان آلودگی مربوط به گروه سنی بالاتر از 4 سال است. علاوه بر آن، این مطالعه ثابت کرد شانس ابتلا در گروه سنی بزرگتر از 4 سال 86/4 برابر بیشتر از سایر گروههای سنی است. نتایج مطالعه Dayhum و همکاران در سال 2017 نیز نشان داد شیوع آلودگی در گروه سنی بزرگتر از 2 سال با 42 درصد بیشتر از گروه سنی 1 تا 2 سال و کوچکتر از 1 سال است. نتایج مطالعات فوق همگی همسو با نتایج به دست آمده در شهرستان گرمسار و حومه بود. اما در نقطه مقابل مطالعات فوق، Rezazadeh و همکاران در سال 2017 نشان دادند بیشترین موارد مثبت با 33 درصد مربوط به گوسفندان گروه سنی 1 تا 2 سال است و این درحالی است که در گوسفندان گروه سنی بالاتر از 3 سال هیچ مورد مثبتی از نظر مولکولی تأیید نشد. نویسندگان این مطالعه در تفسیر علت این یافته به حجم نمونه کمتر در گروه سنی بالاتر از 3 سال اشاره کردند. همچنین Bari و همکاران در سال 2018 به این نتیجه رسیدند که شیوع سرمی بیماری با افزایش سن کاهش مییابد و نسبت شانس ابتلا در گروه سنی کمتر از 1 سال 18/1 برابر بیشتر از گروه سنی 1 تا 2 سال بود. بر خلاف نتایج مطالعه حاضر در شهرستان گرمسار، در منابع و مقالات این چنین بیان شده که بیماری در بزهای کوچکتر از 1 سال شایعتر است (13،48) البته Sarker و Islam در سال 2011 علت این آلودگی و حساسیت بیشتر در بزهای جوان را مربوط به اختلالاتی از قبیل سو تغذیه، ضعف سیستم ایمنی و اشکالات مدیریتی میدانند. اما در نقطه مقابل آن در اکثر بیماریهای عفونی مسری به دنبال افزایش سن شانس برخورد دام در محیط زندگی با عامل عفونی و بیماران در یک جمعیت دامی افزایش یافته و لذا شانس ردیابی غلظت پادتن سرمی بالاتر در دامهای مسن در مقایسه با دامهای جوان انتظار میرود. لازم به ذکر است که نتایج به دست آمده در مطالعه حاضر مبنی بر شیوع سرمی بالاتر در حیوانات مسنتر موید این نکته است که اگرچه فرم بالینی بیماری PPR در بازهی زمانی انجام مطالعه حاضر دیده نشد اما در جمعیت دامی شهرستان گرمسار و حومه اندمیک است.
مطالعات نشان داده فاکتورهای اجتماعی- اقتصادی (Socio-economic) و اکولوژیک (Agro-climatic) بر الگوی بیماری PPR در یک منطقه اثرگذار است (29). در برخی مطالعات به شیوع بالاتر PPR در زمستان اشاره شده است (2،23). با این وجود دیگر مطالعات شیوع بالاتر بیماری را در فصول مرطوب (27) و بارانی (30) گزارش کردهاند. نتایج مطالعه Mokhtari و همکاران در سال 2017 نشان داد شیوع بیماری در فصول بارانی بیشتر است و بر این اساس به ترتیب فصل بهار با 6/2 درصد و زمستان با 73/1 درصد شیوع بالاتری را در مقایسه با پاییز و تابستان نشان دادند. در مطالعه صورت پذیرفته در شهرستان گرمسار و حومه نیز نتایج نشان داد شیوع سرمی در فصل پاییز با 66/31 درصد (19 مورد از 60 راس) بیشتر از فصول دیگر است و لذا بالاترین شیوع را در فصل بارانی داشتیم. در این خصوص Samad و همکاران در سال 2000، Wosu و همکاران در سال 1992 در یک بازه زمانی 5 ساله در نواحی استوایی کشور نیجریه و Sarker و Islam در سال 2011 در کشور بنگلادش نیز به نتایجی مشابه مطالعه حاضر رسیدند و علت احتمالی این پدیده را به حضور دامها در فضای بسته، تراکم بالاتر، تماس بیشتر دامها و حضور در فضای سر پوشیده به دنبال فصول بارانی دانستند. Shadmanesh و همکاران (2014) نشان دادند که بالاترین آلودگی سرمی مربوط به فصل بهار با 69/17 درصد و پس از آن فصل تابستان با 4/8 درصد است و اختلاف آماری فصل بهار با سایر فصول سال معنیدار بود. به نظر میرسد با آغاز فصول بارانی چون مهاجرت و جابجایی گلههای نشخوارکنندگان کوچک کاهش مییابد و از سویی دیگر رشد علوفه نیز افزایش مییابد در نتیجه باعث بهبود وضعیت تغذیهای و تقویت سیستم ایمنی میشود که میتواند منجر به افزایش مقاومت در برابر بیماری شود. این در حالی است که نتایج مطالعه Obi و همکاران در سال 1983 نشان داد بادهای خشک و غبارآلود میتواند منجر به انتقال آلودگی شود. Sarker و Islam نیز اذعان میکنند، در فصول خشک ارگانیزمهای ساپروفیت تکثیر یافته موجود در هوا با نفوذ به دستگاه تنفسی باعث آغاز یک پنومونی، ایجاد استرس عمومی و افت عملکرد سیستم ایمنی شده و متعاقب آن جمعیت بالایی به طاعون نشخوارکنندگان کوچک مبتلا میشوند. لذا شیوع بیماری در ماههای خشک سال نیز بالا خواهد ماند که این یافتهها در تطابق با نتایج Al-Tarazi و Daghall در سال 1997 است. Gao و همکاران در سال 2019 در کشور چین به این نتیجه رسیدند که میانگین ماهیانه دمای هوا و بارش باران به عنوان فاکتورهای خطر محیطی اثرگذار بر شیوع بیماری است و اوج شیوع بیماری در اردیبهشتماه دیده شد که علت احتمالی این یافته میتواند ناشی از تمایل دامپروران جهت خرید دام جدید در اوایل فصل بهار باشد (53). همچنین Rony و همکاران در سال 2017 به بررسی نقش فصول سال بر شیوع بیماری در کشور بنگلادش پرداختند. نتایج این مطالعه نشان داد شیوع بیماری به شکل معنیداری در فصل زمستان (30 درصد) و زمان بارشهای موسمی (28 درصد) بیشتر از فصل گرم و پس از اتمام بارشهای موسمی (22 درصد) است و نسبت شانس ابتلا در زمستان 6/1 برابر فصول گرم سال است. در این خصوص نیز مطالعات نشان میدهد فصل سرد و خشک و فصل گرم و مرطوب به عنوان عوامل استرسزا میتوانند باعث افت عملکرد سیستم ایمنی و افزایش حساسیت در برابر بیماریهای ویروسی شود (42). اطلاع داشتن از تنوع فصلی بیماریهای مسری ویروسی منجمله PPR میتواند در گسترش و پیشبرد سیاستهای علمی کنترل بیماری کمک کننده باشد. برای مثال اجرای برنامههای واکسیناسیون هدفمند پیش از آغاز فصول پر خطر در هر منطقه جغرافیایی را میتوان از جمله این دستاوردها دانست.
بیشترین شیوع سرمی با 44/44 درصد (16 مورد از 36 راس) و میانگین درصد PI برابر با 39/37 مربوط به جنوب شهرستان گرمسار و کمترین شیوع سرمی بدون هیچ موردی از آلودگی سرمی و با میانگین درصد PI برابر با 61/12- متعلق به شمال شهرستان گرمسار است. در این خصوص مطالعه صورت گرفته در نوار مرزی غرب و شمال غربی کشور و مناطق مرکزی ایران نشان داد ارتباط آماری بین منطقه جغرافیایی مورد مطالعه و شیوع سرمی بیماری و همهگیری طاعون نشخوارکنندگان کوچک وجود ندارد (29،40). اما برخلاف این مطالعات، Rasooli و همکاران در سال 2018 نشان دادند که بالاترین شیوع سرمی بیماری در گوسفندان جنوب و غرب اهواز به ترتیب با 80 و 8/80 درصد و پایینترین شیوع سرمی در شمال و شمال شرق به ترتیب با 1/44 و 40 درصد بود و نتایج حاکی از وجود اختلاف آماری بین مناطق جغرافیایی مختلف اهواز داشت که دلیل آلودگی بالاتر منطقه جنوب اهواز را نزدیکی به میادین خرید و فروش دام دانستند.
نتایج مطالعات در مناطق مختلف جهان به طور کلی علت نوسان در شیوع بیماری را در برخی مناطق مربوط به اختلاف موقعیت جغرافیایی، زمان بررسی مطالعه، حجم نمونه، جابجایی دامها، کمبودهای تغذیهای، اختلالات مدیریتی، ضعف در سیستم ایمنی، سابقه برخورد پیشین با بیماری PPR، نادیده گرفتن مسائل بهداشتی، عدم رعایت قرنطینه، وجود گلههای مهاجر در یک منطقه، خرید دام جدید از گلههای آلوده و مجاورت با میادین خرید و فروش دام میداند (29،39،55). نتایج مطالعه حاضر نیز در راستای سایر مطالعات ثابت کرد فاکتورهای خطر محیطی و میزبانی میتواند در نوسان شیوع آلودگی موثر بوده و در توجیه درصدی از تغییرات کمک کننده باشد تا با بهره از آنها بتوانیم یک دستورالعمل قابل اجرا جهت ریشهکنی بیماری طاعون نشخوارکنندگان کوچک را تا سال 2030 میلادی در کشورمان تدوین کنیم.
با تشکر از معاونت محترم پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار، آزمایشگاه دانشکده دامپزشکی و شبکه دامپزشکی شهرستان گرمسار که ما را در انجام مطالعه حاضر یاری نمودند.
بین نویسندگان تعارض در منافع گزارش نشده است.
References