Document Type : Avian (Poultry) Health Management
Authors
1 Department of Poultry Diseases Research, Razi Vaccine and Serum Research Institute, Agricultural Research, Education and Extension Organization (AREEO), Karaj, Iran
2 Department of Poultry Vaccines Research and Production, Razi Vaccine and Serum Research Institute, Agricultural Research, Education and Extension Organization (AREEO), Karaj, Iran
3 Department of Microbiology and Immunology, Faculty of Veterinary Medicine, University of Tehran, Tehran, Iran
4 Department of Health and Management of Poultry Diseases, Iran Veterinary Organization, Tehran, Iran
Abstract
Keywords
طیور روستایی از مهمترین منابع تأمین پروتئین و معیشت روستاییان در بسیاری از کشورها از جمله ایران هستند. درحال حاضر در کشور بیش از 50 میلیون قطعه طیور بومی در بیش از 60000 روستا پرورش داده میشود. بسیاری از این طیور در خانههای روستایی و به صورت گلههای کوچک (تا 50 قطعه) با سنین مختلف و پراکنده نگهداری میشوند. هر چند مطالعه جامعی در خصوص دینامیک حرکت طیور بومی و جابهجایی آن در کشور انجام نگرفته است اما بر طبق آمار و اطلاعات موجود در وزارت جهاد کشاورزی و سازمان دامپزشکی، تولید طیور بومی کشور را میتوان به 4 بخش عمده تقسیم نمود. بخشی از طیور بومی مورد نیاز روستاییان در مراکز اصلاح نژاد وزارت جهاد کشاورزی شامل4 مرکز اصلاح نژاد اردک بومی، 7 مرکز اصلاح نژاد مرغ و اردک بومی و 77 مرکز تکثیری و ترویجی مرغ بومی، تولید میشود و از آنجا بین روستاییان توزیع میگردد (7). بخش دیگری از طیور بومی کشور در شهرستان گلپایگان استان اصفهان و استانهای آذربایجان شرقی و خراسان رضوی پرورش داده میشود، تخم مرغ تولیدی این مراکز به شهرستان ورامین و یا استان مازندران منتقل شده و جوجه تولیدی آن به تمام نقاط کشور توزیع میشود. بخش سوم طیور بومی، اردک و غازهای بومی هستند که عمدتاً در شهرستان ورامین استان تهران و قم پرورش یافته و جوجه آن به مناطق مختلف کشور و به خصوص استانهای شمالی و مازندران منتقل میشود. بخش آخر طیور بومی کشور، توسط روستاییان و به روشهای سنتی مرسوم تولید و پرورش داده میشود. طیور بومی کشور در معرض ابتلا به انواع بیماریهای واگیردار ویروسی هستند که از جمله مهمترین آنها بیماری نیوکاسل و آنفلوانزای H9N2 میباشد. در صورت مساعد بودن شرایط وقوع هر کدام از این بیماریها به خصوص همزمان با سایر عوامل بیماریزا، میتواند منجر به بروز طیفی از بیماری از تحت بالینی با علایم خفیف تا ایجاد بیماری شدید همراه با تلفات و خسارات اقتصادی سنگین شود (28). ویروس بیماری نیوکاسل یا پارامیکسوویروس تیپ 1 ویروسی متعلق به جنس آویلاویروس (Avulavirus) از خانواده پارامیکسوویریده و راسته مونونگاویرال (Mononegavirales) میباشد (14). نیوکاسل یک بیماری ویروسی بسیار واگیر و کشنده با طیف وسیع میزبانی در بیش از 200 گونه پرنده میباشد. ماکیان به عنوان حساسترین گونه به بیماری میباشند. بیشترین خسارات ناشی از بیماری نیوکاسل مربوط به ویروسهای ولوژن میباشد (4). ویروس آنفلوانزای H9N2 یک RNA ویروس از خانواده ارتومیگزوویریده و متعلق به تیپ A آنفلوانز است که از لحاظ بیماریزایی در گروه ویروسهای آنفلوانزای با بیماریزایی پایین (LPAI) طبقه بندی میشود. علیرغم قرار گرفتن این ویروس در دسته ویروسهای با بیماریزایی کم، خسارات شدید اقتصادی و تلفات در طیور آسیا، آفریقا و خاورمیانه به دنبال عفونت با این ویروس مشاهده میشود (29). هر دو بیماری نیوکاسل و آنفلوانزای H9N2 در کشور بومی هستند (6،7) و از عمدهترین عوامل خسارتزا به طیور صنعتی و بومی کشور هستند. طیور بومی به عنوان مخزن هر دو بیماری عمل میکنند و با توجه به شرایط پرورش کشور نقش مهمی در اپیدمیولوژی این بیماریها در کشور دارند. در این مطالعه طغیانهای ناشی از ویروسهای آنفلوانزای H9N2 و نیوکاسل در جوجههای (مرغ و خروس) بومی روستایی بررسی شده است.
روش مطالعه و جامعه آماری: مطالعه به صورت مقطعی توصیفی و از نوع گزارش موارد، در یک دوره 2 ساله (ابتدای سال 1393 تا اواخر سال1394) انجام گرفت. جمعیت مورد مطالعه شامل ماکیان روستاهای کشور بود که طی دوسال تلفات مشکوک به نیوکاسل و یا آنفلوانزا داشته و به ادارات دامپزشکی استانها گزارش میشدند. هر گزارش در هر روستا به عنوان یک طغیان در نظر گرفته شد.
نمونهگیری: از پرندههای روستایی (مرغ و خروس) تلف شده (تا 5 پرنده) نمونه بافت نای و ریه اخذ و به آزمایشگاه مرجع سازمان دامپزشکی کشور جهت انجام تستهای تشخیصی ارسال گردید. نمونههای نای و ریه مربوط به هر روستا به صورت جداگانه مخلوط و از آنها سوسپانسیون 10 درصد با PBS تهیه شد و پس از سانتریفوژ با دور پایین برای آزمایشات مولکولی در فریزر 70- درجه سانتیگراد نگهداری شدند. جداسازی RNA ویروس با استفاده از کیت High pure viral Nucleic Acid Kit ساخت کمپانی(Roche, Germany) و مطابق دستورالعمل کارخانه انجام گرفت. پس از انجام استخراج، ریبونوکلئیک اسید استخراج شده به 2 قسمت تقریباً مساوی تقسیم گردید. هر قسمت برای تشخیص یکی از دو ویروس آنفلوانزای H9N2، نیوکاسل ولوژنیک مورد استفاده قرار گرفت. جهت تشخیص ویروسها، از کیت شرکت کیاژن با نام One Step RT-PCRو مطابق پروتکل ذکر شده شرکت سازنده استفاده شد.
تشخیص ویروس نیوکاسل: جهت تشخیص ویروس نیوکاسل از آزمون RT-PCR مطابق روش توصیه شده استفاده گردید (12). ابتدا نمونهها با استفاده از پرایمرهای عمومی از نظر وجود ویروسهای نیوکاسل بررسی شدند و در مرحله دوم نمونهها توسط پرایمرهای اختصاصی ویروس نیوکاسل حاد (VLTE) و غیرحاد (AVLe) مورد بررسی قرار گرفتند (جدول 1).
تشخیص ویروسآنفلوانزا تحت تیپ H9N2: برای تشخیص ویروس آنفلوانزا تحت تیپ H9N2 آزمایش RT-PCR بر روی نمونهها با استفاده از دو جفت پرایمر، ژن M و نیز ژن H9 و مطابق روش توصیه شده انجامگرفت (5).
آنالیز آماری: جهت آنالیز دادهها فراوانی تعداد رخداد بیماری و میانگین تلفات هر بیماری بیان شد. مقایسه نسبت تلفات با آزمون مربع کای و مقایسه میانگین تلفات با آزمون t دو نمونهای مستقل تحلیل شدند. تمامی آنالیزهای آماری در نرم افزار SPSS نسخه 22 انجام شد. در تمام آنالیزها (05/0P<) به عنوان سطح معنیدار در نظر گرفته شد.
در مجموع دو سال تعداد121طغیان از 17 استان کشور با 25936 قطعه تلفات ناشی از دو بیماری نیوکاسل و آنفلوانزای H9N2 گزارش شده است. از این تعداد، 54 مورد) 6/44 درصد و فاصله اطمینان 95 درصد برابر 9/53-6/35 درصد) با 22771 تلفات مربوط به عفونت با ویروس H9N2 و 58 مورد (9/47 درصد و فاصله اطمینان 95 درصد برابر 2/57 - 8/38 درصد) با 1406 قطعه تلفات مربوط به عفونت با ویروس نیوکاسل ولوژن و 9 طغیان (4/7 درصد و فاصله اطمینان 95 درصد برابر 7/13-5/3 درصد) با 1759 قطعه تلفات به علت عفونت همزمان دو ویروس H9N2 و نیوکاسل ولوژن بوده است. بیشترین تعداد طغیان ناشی از هر دو بیماری از استانهای آذربایجان غربی و مازندران به ترتیب با 49 و 29 مورد بوده است. بیشترین تعداد گزارش نیوکاسل و آنفلوانزا به ترتیب از استان مازندران با 27 مورد و آذربایجان غربی با 35 مورد بود. فراوانی تعداد طغیانها به تفکیک استان و بیماری در جدول 2 آمده است. بیشترین تعداد تلفات در مجموع ناشی از عفونت با ویروس H9N2 بوده که برابر 22771 قطعه بود. در سال 1393 از 19 مورد گزارش شده 6 مورد مربوط به عفونت با ویروس آنفلوانزای پرندگان تحت تیپ H9N2 و 12 مورد نیوکاسل و یک مورد هم عفونت همزمان این دو بیماری بود. در سال 94، 97 طغیان گزارش شده که 46 طغیان آن مربوط به نیوکاسل و 43 مورد مربوط به عفونت با ویروس آنفلوانزای پرندگان تحت تیپ H9N2 و مابقی به علت عفونت همزمان این دو ویروس بوده است.
تعداد کانونهای آنفلوانزا و نیوکاسل در سالهای 1393 و 1394، اختلاف آماری معنیداری با هم نداشتند (05/0P>) اما نسبت کانونهای گزارش شده بیماری در سال 94 به طور معنیداری بالاتر از سال 93 است (05/0P<) (جدول 3). بر اساس نتایج مطالعه حاضر میانگین و مجموع تلفات ناشی از بیماری آنفلوانزا از نظر آماری بسیار بالاتر از میانگین تلفات ناشی از نیوکاسل و هر دو بیماری میباشد (001/0P <). بیشترین طغیان در ماههای خرداد و تیر به ترتیب با 34 مورد (1/28 درصد) و 31 مورد (6/25 درصد) بود که اختلاف آن با ماههای دیگر سال معنیدار میباشد (05/0P<).
مطالعه حاضر براساس گزارش تلفات ارسالی به ادارات دامپزشکی طی سالهای 94-93 صورت گرفته و احتمال دارد که تلفات یا طغیانهایی هم وجود داشته که به علت نادیده گرفته شدن از سوی مرغدار به این مراکز گزارش نشده بودند. با این حال بر اساس نتایج این مطالعه ویروس بیماری نیوکاسل و آنفلوانزا شیوع بالایی در بین طیور روستایی کشور دارند. در مجموع دو سال تعداد کانونهای نیوکاسل (58 کانون، 9/47 درصد) بیشتر از آنفلوانزا (54 کانون، 6/44 درصد) شد ولی این اختلاف معنیدار نبود. در مطالعات متعددی بیشتر بودن وقوع یا شیوع نیوکاسل در مقایسه با آنفلوانزا در طیور روستایی ذکر شده است (23،25).
با وجود کمتر بودن تعداد طغیان و نیز علیرغم اینکه ویروس H9N2 جز ویروسهای کمبیماریزای آنفلوانزا طبقه بندی میشود، تلفات ناشی از آنفلوانزای H9N2 به طور معنیداری از تلفات نیوکاسل و نیز تلفات همزمان هر دو بیماری بیشتر بود. این امر میتواند به دلیل ایجاد عفونت همزمان با عوامل ثانویه (باکتریایی، ویروسی و ...) و سینرژیسم اثر آنها باشد. خسارات شدید و تلفات بالا به دنبال همزمان شدن عفونت H9N2 با عوامل پاتوژن دیگر توسط محققین متعددی گزارش شدهاست (2،10).
تعداد موارد گزارش بیماری در سال 94 (3/84 درصد) بیش از سال 93 (7/15 درصد) بود و بیشتر آن به درگیری در استان آذربایجان غربی مربوط میشد. یکی از مهمترین دلایل آن میتواند افزایش آگاهی روستاییان و حساسیت در اعلام گزارشات به مراکز دامپزشکی باشد. در مورد تلفات و گزارش بیماری آنفلوانزای H9N2 و نیوکاسل در طیور بومی گزارشات منتشر شده زیادی در کشور وجود ندارد. گزارشهای موجود هم بیشتر بر نوع ویروسهای جدا شده متمرکز میباشد. در مطالعه Broomand و همکاران در سال 2018 از طیور روستایی اهواز به ترتیب 60 و 34 درصد ویروس نیوکاسل و آنفلوانزا جدا شد (4). Sabouri و همکاران در سال 2018، 8 ویروس نیوکاسل جدا شده از طیور روستایی را از لحاظ فیلوژنی و مولکولی بررسی و آنها را در دسته ویروسهای ولوژن طبقهبندی کردند (24). این مطالعه و مطالعات مشابه بیانگر چرخش ویروسهای ولوژن نیوکاسل در کشور است (9،11). در زمینه شیوع سرمی ویروس نیوکاسل و آنفلوانزا آمار متفاوتی در طیور روستایی از مناطق مختلف کشور گزارش شده است که نتایج همه آنها بر شیوع بالا، اندمیک بودن این بیماریها در طیور روستایی و چرخش مداوم آنها درکشور دلالت دارد. شواهد مثبت سرمی در پرندههایی که قبلاً واکسن دریافت نکرده باشند نشانه بیماری قبلی یا در معرض ویروس وحشی قرارگرفتن و به بیانی تابلوی چرخش و حضور این ویروس در مناطق نمونهگیری شده است (1). نتایج سرمی مطالعات پیشین هم ملاک مناسبی برای بررسی میزان حضور ویروس در منطقه میباشد. به عنوان مثال در طیور روستایی جنوب غرب کشور، شیوع سرمی آنفلوانزا، 45 درصد و نیوکاسل 77 درصد بیان شد (14). در مطالعه طیور روستایی استان بوشهر (جنوب ایران) Saadat و همکاران در سال 2014 شیوع سرمی نیوکاسل و آنفلوانزا را به ترتیب 1/40 و 39 درصد گزارش کردند (23). در بررسی Rezaeianzadehو همکاران در سال 2011 روی طیور روستایی واکسینه نشده استان فارس هیچ ویروس نیوکاسلی از نمونههای سوآب جدا نشد (این احتمال وجود دارد از قبل در معرض ویروس قرار گرفته و بهبود یافته باشند) اما در ارزیابی سرمی از 21 روستا، 13 روستا مثبت و شیوع سرمی نیوکاسل در مجموع 9/61 درصد گزارش شد (22). شیوع سرمی 88 درصدی آنفلوانزا H9N2 در طیور روستایی ایران هم توسط Fallah و همکاران در سال 2015 گزارش شدهاست (8). با نگاهی به مطالعات شیوع سرمی آنفلوانزا در کشور شیوع بالای 40 درصد را مشاهده میکنیم که با نتیجه مطالعه حاضر مطابقت دارد. بیماریهای نیوکاسل و آنفلوانزا H9N2در طیور روستایی کشورهای همسایه و برخی کشورهای آفریقایی نیز بومی بوده و گزارشهای متعددی از آن سالیانه در دنیا منتشر میشود. در کشور عمان 84 درصد گلههای روستایی از لحاظ سرمی علیه آنفلوانزا و 90 درصدشان علیه نیوکاسل مثبت بودند. این مقادیر در سطح گله برای آنفلوانزا و نیوکاسل به ترتیب 5/37 و 42 درصد بود (25). Terefeو همکاران در سال 2015 شیوع سرمی نیوکاسل در طیور بومی اتیوپی را 3/11 درصد گزارش و در 4/38 درصد نمونههای سوآبی که ویروس APMV1 جدا شده بود نیوکاسل ولوژن را تشخیص دادند (6). Musa و همکاران در سال 2009 وقوع نیوکاسل را در تمام سال با افزایش 6/86 درصدی در فصل سرد و خشک (نوامبر تا مارس) و شیوع سرمی نیوکاسل در طیور روستایی و بازارهای پرندگان را 9/51 درصد گزارش کردند (15).
در مطالعه حاضر بیشترین طغیان در ماههای خرداد و تیر بود. علت احتمالی این افزایش تلفات را میتوان حساسیت در گزارش بیماری و یا افزایش تراکم طیور در این فصل به علت افزایش زاد و ولد طیور بومی دانست. افزایش فصلی وقوع طغیانهای نیوکاسل و آنفلوانزا در مطالعات پیشین بیان شده است. طبق مطالعهای در جنوب شرقی اندونزی که طی 3 سال طغیانهای نیوکاسل در طیور روستایی را بررسی نموده، بیشترین طغیان در ماههای نوامبر تا فوریه (آبان تا بهمن) گزارش شد (18). همین محققین یک پیک دیگر طغیان را در طیور صنعتی علاوه بر ماههای فوق و در ماههای ژوئن و آگوست (خرداد و تیر) بیان داشتند. ایشان افزایش وقوع بیماری همزمان با مناسبتهای خاص از جمله حوالی کریسمس و سایر جشنها که با افزایش خرید از بازارهای پرندگان و ورود پرنده جدید به روستا همزمان است و یا افزایش در فصول سرد و بادی سال که شرایط محیط سخت و استرسزا میشود را توصیف کردند (19). بررسیها نشان داده که به طور معمول ابتدای طغیان و شروع علائم بیماری در گله مرغ بومی، روستاییان پرندههای بیمار را به بازارهای پرندگان زنده (LBM) برای فروش میبرند یا برای ترمیم گلههای آسیب دیده پرندههای جدید از بازارها خریداری میکنند و این امر سبب گسترش بیماری از گلهای به گله دیگر یا از روستایی به روستای دیگر میشود (3). از طرفی برخی از این روستاها به مزارع صنعتی طیور بسیار نزدیک هستند و ممکن است سبب انتقال بیماری به مزارع صنعتی شوند (19). مخزن نیوکاسل برای جوجههای تازه از تخم خارج شده در روستاها، جوجههای دیگری که قبلاً در معرض بیماری بوده یا از بازارهای پرنده خریداری شدهاند هستند (20).
عوامل متعددی سبب میشود بیماری نیوکاسل و آنفلوانزا در طیور بومی گسترش یافته و کنترل آن را با مشکل مواجه ساخته است. ضعف آگاهی و عدم رعایت اصول بیوسکوریتی، ورود پرندههای جدید به گله (خریداری پرنده جدید از بازارهای پرندگان و ...)، سایز کوچک گلهها و سن متفاوت جوجههای یک گله، حرکت آزادانه و تغذیه این پرندهها از ضایعات خوراک و زبالههای محیط، اختلاط گلههای روستایی، تنوع گونهای در گلهها، سهولت ارتباط و تماس با پرندههای مهاجر، هزینه بالای واکسن، تأثیر عوامل استرسزای محیط مثل سرما، باد و ...، نبود سیستم زنجیره سرد برای نگهداری واکسن زنده از جمله مهمترین این عوامل هستند (27).
طیور بومی کشور علیه آنفلوانزای H9N2 واکسینه نمیشوند و در مورد نیوکاسل نیز به طور معمول جوجههای روستایی در کشور بهعلت هزینه، نبود روش مناسب تجویز و بعضاً عدم امکان حفظ زنجیره سرد برای نگهداری واکسن، واکسینه نشده و در مواردی که واکسیناسیون توسط سازمان دامپزشکی انجام میگیرد، واکسیناسیون محدود و پوشش کمی دارد، لذا این جمعیت طیور بومی در برابر عفونت حساس میباشند. از طرفی با توجه به ارتباطات بین طیور بومی و صنعتی، امکان انتقال بیماری بین این دو جمعیت وجود دارد. و توجه به این نکته ضروری است که سلامت طیور روستایی بر معیشت مردم روستا، سلامت مرغداریهای صنعتی مجاور روستا و در نهایت بر بهداشت عمومی اثرگذار است (13). پرورش طیور بومی به عنوان یک منبع درآمد برای روستاییان بوده و در سالهای اخیر با هدف ایجاد اشتغال با پرداخت وام در بسیاری از مناطق کشور روستاییان را به پرورش طیور بومی تشویق کردهاند. جوجههای روستایی مخزن ویروسهای نیوکاسل و آنفلوانزای H9N2 بوده و نقش مهمی در حفظ و چرخش ویروس در منطقه، انتقال آن به صنعت طیور و بروز طغیان بیماری دارند. از طرفی به دلیل امکان تماس آزادانه با پرندههای وحشی و یا ورود پرندههای جدید از بازارهای زنده فروشی پرندگان به گله، در معرض مداوم ویروسهای جدید آنفلوانزا و نیوکاسل قرار دارند. با توجه به خسارات اقتصادی ناشی از این بیماریها بر معیشت روستاییان، برای کنترل این بیماریها در طیور روستایی و به دنبال آن جلوگیری از گسترش و انتقال این ویروسها به طیورصنعتی، میبایست ضمن برگزاری دورههای آموزشی جهت افزایش سطح آگاهی روستاییان درباره اهمیت و نحوه رعایت اصول بهداشتی، اقدامات کنترلی مناسب از جمله پایش مستمر ویروسهای در گردش در طیور بومی توسط سازمان دامپزشکی اجرا گردد.
این مقاله مستخرج از پروژه پژوهشی مصوب موسسه رازی شماره 950088-013-18-18-2 میباشد. نویسندگان از دفتر بهداشت و مدیریت بیماریهای طیور سازمان دامپزشکی و ادارات کل دامپزشکی استانها به خاطر همکاری در اجرای این تحقیق کمال تشکر را دارد.
بین نویسندگان تعارض در منافع گزارش نشده است.
References