Document Type : Large Animal Health Management
Authors
1 Graduated from the Faculty of Veterinary Medicine, University of Tehran, Tehran, Iran
2 Department of Internal Medicine, Faculty of Veterinary Medicine, University of Tehran, Tehran, Iran
3 Department of Microbiology and Immunology, Faculty of Veterinary Medicine, University of Tehran, Iran
4 Department of Clinical Sciences, Faculty of Veterinary Medicine, Tabriz Medical Science Branch, Islamic Azad University, Tabriz, Iran
5 Department of Food Hygiene, Faculty of Veterinary Medicine, University of Tehran, Tehran, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
استرپتوکوکوکها، کوکسیهای گرم مثبت، کاتالاز منفی، بیهوازی اختیاری، فاقد هاگ و غیر متحرک میباشند که رشدشان در محیط مایع به صورت آرایش زنجیری شکل میباشد. گونههای متعدد استرپتوکوکها بر اساس ماهیت و میزان همولیز به انواع همولیز کامل (بتا)، همولیز ناقص (آلفا) و عدم همولیز (گاما) تقسیمبندی میشوند. استرپتوکوکوس اولین بار توسط روزنباخ از ضایعات چرکی در انسان جدا شد. استرپتوکوکوس اکوئی تحت گونه اکوئی (Streptococcus equi subsp. equi) یک باکتری گرم مثبت کوکسی شکل میباشد و در محیط مایع به صورت زنجیرههای بلند و کوتاه دیده میشود. پرگنههای این باکتری در محیط آگار خوندار اغلب موکوئیدی یا مات، عسلی رنگ و احاطه شده توسط منطقه گستردهای از همولیز بتا میباشد (1).
استرپتوکوکهای بتاهمولیتیک بیماریزا در نوع اسب شامل استرپتوکوکوس اکوئی تحت گونه اکوئی عامل بیماری گورم، استرپتوکوکوس اکوئی تحت گونه زواپیدمیکوس (Streptococcus equi subsp. zooepidemicus) از علل مهم بیماری تنفسی و متریت و استرپتوکوکوس دیس گالاکتیه تحت گونه اکوئی سیمیلیس (Streptococcus dysgalactiae subsp. equisimilis) از علل نادر لنفادنیت و عفونت جفت میباشد و از سوابهای بینی جمعآوری شده از اسبهای با تاریخچه بیماریهای تنفسی جدا شده است. استرپتوکوکهای بتاهمولیتیک اغلب از اسبهایی با سابقه بیماریهای تنفسی و تناسلی جدا شده است (2).
اگرچه استرپتوکوکوس زواپیدمیکوس از نظر DNA (بیش از 98 درصد) همسانی مشابه با استرپتوکوکوس اکوئی تحت گونه اکوئی داشته اما از نظر بیولوژی و بیماریزایی متفاوت میباشد. این باکتری در شرایط همزمانی با ویروس آنفلوانزا، استرس گرمایی در تابستان یا استرس حملونقل میتواند سبب یک بیماریزایی ویرانگر و به سرعت کشنده در دستگاه تنفس گردد. جدایههای اسبی استرپتوکوکوس دیس گالاکتیه تحت گونه اکوئی سیمیلیس، بتاهمولیتیک بوده و آنتیژن کربوهیدرات گروه C لانسفیلد را در دیوارههای سلولی خود دارند. اگرچه این جدایهها از گروه C لانسفیلدند، اما از نظر ژنتیکی از استرپتوکوکوس اکوئی تحت گونه اکوئی و استرپتوکوکوس اکوئی تحت گونه زواپیدمیکوس متمایز بوده و همسانی کمی از نظر DNA دارند. به نظر میرسد زیستگاه طبیعی آنها سطح پوست و مخاط میباشد. بیشتر جدایهها از جفت سقط شده و در مواردی از آبسه عقده لنفاوی و به ندرت از مواردی مانند بیماری شبه گورم جدا شدهاند (2). در گزارشهای اخیر این ارگانیسم از اسبهایی با تاریخچه بیماری تنفسی یا بیماری شبه گورم جدا شده است، با این حال عفونت ناشی از استرپتوکوکوس دیس گالاکتیه تحت گونه اکوئی سیمیلیس نادر بوده و از جمله عفونتهای فرصت طلب محسوب میشود (3).
به دلیل گزارش شیوع بالای سرمی بیماری گورم (7/45 درصد) در شهرستان تبریز (4)، نویسندگان بر آن شدند تا به بررسی بیشتر و دقیقتر بیماری بپردازند. هدف از مطالعه حاضر، بررسی وقوع موارد بالینی عفونتهای قسمت فوقانی دستگاه تنفس در مراکز پرورش اسب سه استان آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و اردبیل با منشأ استرپتوکوکهای بتاهمولیتیک و ارزیابی برخی از فاکتورهای خطرساز این بیماری در این سه استان بود. همچنین در مطالعه حاضر از سوابهای بینی- حلقی (5) جهت نمونهبرداری از اسبهای مورد بررسی استفاده گردید.
جمعآوری نمونهها: مطالعه حاضر در قالب بررسی مقطعی (Cross sectional survey) انجام شد. جمعیت مورد ارزیابی در مطالعه حاضر اسبهای دارای علائم بالینی بودند و ارتباط این اسبها با متغیرهای سن، جنس، نژاد، نشانههای بالینی و منطقه جغرافیایی ارزیابی گردید. بر اساس هماهنگیهای به عمل آمده با مدیران برخی از باشگاههای سوارکاری استانهای شمال غربی ایران (آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و اردبیل) در خصوص بروز هر گونه بیماری تنفسی و یا موارد مشکوک بیماری در اسبداریهای فوقالذکر، به محض اطلاع از وقوع بیماری به محل باشگاه مراجعه نموده و اسبهای مبتلا مورد ارزیابی بالینی قرار گرفتند. پس از اطمینان بالینی از درگیری دستگاه تنفس در اسبهای مورد معاینه ابتدا تمام علائم بالینی و مشخصات اسبهای مورد ارزیابی به صورت انفرادی در کار برگهای طراحی شده ثبت گردید. نشانههای بالینی در دامهای مورد بررسی شامل: تب، دیسترس تنفسی، حضور ترشحات بینی (موکوسی- چرکی)، گرمی، تورم عقدههای لنفاوی ناحیه سر (تحت فکی و عقب حلقی) (تصویر 1) در کاربرگهای مخصوص ثبت گردید.
برای به دست آوردن حجم نمونه در مطالعه حاضر از محاسبهگر آنلاین سایت Raosoft استفاده گردید. بر اساس مطالعه صورت گرفته قبلی در ایران (6) شیوع عفونت با باکتریهای مهم استرپتوکوک بتاهمولیتیک 86 درصد در نظر گرفته شد. با در نظر گرفتن مقدار خطای (d) 07/0 تعداد کل نمونههای مورد نیاز، 92 رأس محاسبه گردید و با احتساب 30 درصد میزان ریزش نمونهها، جهت پایش جمعیت اسبی بیمار از تعداد 121 رأس نمونهگیری به عمل آمد.
در بازه زمانی آبان ماه لغایت بهمن ماه سال 1399 از تعداد 121 اسب در محدوده سنی 1 الی 21 سال و نژادهای متنوع شامل دوخون، عرب، کرد و تروبرد که دارای علائم بالینی بودند نمونهبرداری صورت گرفت. نمونهبرداری توسط سوابهای بینی- حلقی (60 سانتیمتری برای بالغین و 30 سانتیمتری برای کرهها) طراحی شده توسط محققین (تصویر 2) از اسبهای مبتلا به بیماری موجود در 18 باشگاه پرورش اسب مختلف که در دورههای مختلف دارای طغیانهای قبلی بیماری گورم و شبه گورم بودند، صورت گرفت. نحوه انجام کار بدین صورت بود که سوابها از طریق مجرای شکمی بینی عبور داده میشد و بعد از تحریک دام برای انجام چندین عمل بلع جهت آزادسازی ترشحات از جیوب حلقی و اطمینان از آغشته شده سواب به ترشحات، سواب از مجرای بینی خارج میگردید. سپس سوابها در محیط کشت انتقالی Amies agar gel transport medium به آزمایشگاه باکتریایی منتقل شدند (7).
رنگ آمیزی بیوشیمیایی، جداسازی باکتریایی و تفریق بیوشیمیایی: سوابهای بینی- حلقی در محیط کشتTodd Hewitt broth برای غنیسازی در 37 درجه سانتیگراد برای 4 ساعت تلقیح شدند. سپس نمونهای از این مایع غنیسازی، بر روی پلیتهای آگار خوندار حاوی 5 درصد خون گوسفند تلقیح شده و برای جداسازی استرپتوکوکها در 37 درجه سانتیگراد به مدت 48 ساعت انکوبه شدند. پس از 48 ساعت انکوباسیون در آگار خوندار، جدایههای باکتریایی که پرگنههای نیمه شفاف و شفاف صاف با مناطق همولیز بتا را نشان میدادند برای پردازش بیشتر انتخاب شدند. پرگنههای خالص باکتریها در کشت مجدد برین هارت آگار (BHI) به دست آمدند. جدایههای باکتریایی بر اساس رنگ، وضعیت همولیز، رنگ آمیزی گرم و آزمایش کاتالاز شناسایی شدند. استرپتوکوکهای بتاهمولیتیک گرم مثبت به صورت زوج یا زنجیری در نمای میکروسکوپ نوری مشاهده شدند. تمام جدایههای استرپتوکوکی به دست آمده با استفاده از آزمایشهای بیوشیمیایی متمایز گردید. این آزمایشهای بیوشیمیایی شامل تخمیر قندهای تره هالوز، لاکتوز، مالتوز، سوربیتول (تصویر 2)، اینولین، مانیتول، رافینوز، سالیسین، هیدرولیز آسکولین و هیپورات سدیم، رشد در سدیم کلراید 5/6 درصد بودند (8).
آنالیز آماری: جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار SPSS ویرایش 26 استفاده شد و روشهای توصیفی (محاسبه فراوانی مطلق و نسبی) و آزمونهای مربع کای و دقیق فیشر برای مقایسه نتایج به دست آمده در مطالعه حاضر به کار گرفته شدند و در تمام مراحل مقادیر 05/0P< معنیدار تلقی شد.
در کشت باکتریایی انجام شده بر روی 121 نمونه اخذ شده از باشگاههای پرورش اسب 10 منطقه مختلف از 3 استان شمال غرب ایران 51 مورد از نظر استرپتوکوکوکهای بتاهمولیتیک منفی بودند در صورتیکه نتایج برای 70 نمونه اخذ شده دیگر از نظر استرپتوکوک بتاهمولیتیک مثبت بود (جدول 1) (001/0P<). در مورد نمونههای مثبت از نظر استرپتوکوکس بتاهمولیتیک نتایج کشت تفریقی به شرح زیر بود: 8 مورد استرپتوکوکوس اکوئی تحت گونه اکوئی، 57 مورد استرپتوکوکوس اکوئی تحت گونه زواپیدمیکوس و 5 مورد استرپتوکوکوس دیس گالاکتیه تحت گونه اکوئی سیمیلیس.
فراونی عفونتهای بتا همولیتیک در اسبهایی با سن کمتر از 2 سال 97/70 درصد، 2 الی 6 سال 78/48 درصد، 6 الی10 سال 91/73 درصد و بیشتر از 10 سال 30/42 درصد تعیین شد. در جدول 2 توزیع فراوانی موارد مثبت و منفی به تفکیک سن آمده است. این جدول نشان میدهد که بین عفونتهای بتاهمولیتیک و سن اسب ارتباط معنیداری وجود دارد (05/0P<).
فراونی حضور عفونتهای بتاهمولیتیک در نریانهای مورد نمونهبرداری 8/53 درصد و در مادیانهای نمونهبرداری شده 9/65 درصد بود (جدول 3). استفاده از آزمونهای آماری اختلاف معنیداری را بین عفونتهای با منشأ استرپتوکوکهای بتاهمولیتیک و جنس اسبهای نمونهبرداری شده نشان نداد (05/0P>).
فراوانی عفونتهای بتاهمولیتیک در نژادهای مختلف اسب نمونهبرداری شده به شرح زیر بود: عرب 6/65 درصد، کرد 8/48 درصد، دوخون 5/62 درصد و تروبرد 4/44 درصد (جدول 4). آزمونهای آماری نشان داد که بین عفونتهای بتا همولیتیک و نژاد ارتباط معنیداری وجود ندارد (05/0P>).
در جدول 5 توزیع فراوانی مطلق و نسبی موارد مثبت و منفی عفونتهای بتاهمولیتیک در اسبهای مورد نمونهبرداری به تفکیک شهر و منطقه جغرافیایی آورده شده است. نتایج آزمونهای مربع کای (Chi-square) و دقیق فیشر (Fisher’s Exact test) نشان داد که بین مناطق جغرافیایی سه استان آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و اردبیل و نتایج مثبت و منفی آزمایش کشت باکتریایی ارتباط معنیداری وجود نداشت (05/0P>). بیشترین و کمترین نتایج مثبت به ترتیب در شهرهای تبریز و سلماس مشاهده گردید.
در اسبهای مبتلا و مثبت از نظر استرپتوکوک بتاهمولیتیک در مطالعه حاضر فراوانی نشانههای بالینی در جدول 6 آورده شده است. بیشترین علامت بالینی مشاهده شده مربوط به حضور ترشحات موکوسی- چرکی بینی 09/41 درصد (30 رأس از 119 رأس) بود. دو مورد از یافتههای بالینی به دلیل تک مورد بودن علامت بالینی از آنالیز آماری جهت متغیر نشانههای بالینی حذف شدند.
مطالعه حاضر بر روی 121 رأس اسب مبتلا به علائم دستگاه تنفسی جهت بررسی وقوع عفونتهای ناشی از استرپتوکوکهای بتاهمولیتیک در اسبداریهای سه استان شمال غربی ایران انجام گرفت. در بیشتر مطالعات قبلی انجام شده در ایران، مطالعه بر روی باکتری استرپتوکوکوس اکوئی تحت گونه اکوئی بوده و در برخی دیگر از مطالعات نیز بیماری گورم از نظر سرولوژی مورد ارزیابی قرار گرفته است (4-6، 11-13). تشخیص عفونتهای ناشی از استرپتوکوکهای بتاهمولیتیک درگیر کننده دستگاه تنفسی بر اساس علائم بالینی، کشت باکتریایی، روشهای مولکولی و سرولوژی میباشد. نمونهبرداری از دستگاه تنفس توسط سواب و لاواژ (شست و شو) صورت گرفت (14). از سوابها میتوان برای نمونهبرداری از قسمت قدامی حفره بینی، همچنین کل طول حفره بینی و بخش بینی- حلقی (Nasopharynx) استفاده کرد (15). ولی متأسفانه سوابهای استاندارد نمونهبرداری برای این موضوع بسیار گران قیمت بوده و با توجه به شرایط خاص کشور هم به لحاظ اقتصادی و نیز دسترسی امکان استفاده از آنها فراهم نبود، لذا محققین سوابهایی را از جنس پنبه در اندازههای مختلف (تصویر 2) طراحی نمودند و برای نمونهبرداری از آنها استفاده شد (16).
در مطالعهای در کشور سوئد شیوع بیماری تنفسی فوقانی ناشی از استرپتوکوکوس اکوئی تحت گونه زواپیدمیکوس مورد ارزیابی قرار گرفت. از اسبها در فواصل چند ماهه در طغیانهای بیماری 4 بار نمونهگیری توسط سواب بینی، سواب بینی- حلقی و شستشوی بینی- حلقی انجام گرفت. بهطور کلی در طی مطالعه حاضر 12 رأس از نظر باکتری فوقالذکر مثبت بود (17). در مطالعه حاضر در سه استان ایران، از تعداد 121 نمونه با علائم بالینی درگیری دستگاه تنفس، 57 مورد از نظر استرپتوکوکوس اکوئی تحت گونه زواپیدمیکوس مثبت بودند.
در مطالعهای در شهر جامو هندوستان از تعداد 96 نمونه (50 بیمار و 46 به ظاهر سالم) در مجموع 218 جدایه باکتریایی به دست آمد (18). نمونهگیری توسط سواب بینی یا از ترشحات آبسهای صورت گرفت. اکثر باکتریهای جدا شده (97 از 121) از اسبهای بیمار گرم مثبت و مابقی گرم منفی بودند. در این مطالعه، 40 جدایه استرپتوکوکی بر اساس شاخصهای باکتریایی شناسایی شدند. سپس توسط بررسی مولکولی 20 جدایه استرپتوکوکی (16 مورد اسبهای بیمار و 4 مورد اسبهای به ظاهر سالم) شناسایی شد که از این 20 مورد 2 نمونه استرپتوکوکوس اکوئی و 12 نمونه استرپتوکوکوس زواپیدمیکوس بودند. در مطالعه حاضر در شمال غرب کشور، تمام نمونهها از اسبهای دارای علائم بالینی اخذ گردید که از 121 نمونه، 70 نمونه از نظر استرپتوکوکهای بتاهمولیتیک مثبت بودند. همچنین برخلاف این مطالعه، در مطالعه حاضر نمونهگیری توسط سوابهای بینی- حلقی مخصوص از مناطق جغرافیایی مختلف و چندین شهر صورت گرفته بود. در مطالعه دیگری توسط Preziuso و Cuteri در سال 2012 کشت باکتریایی بهعنوان آزمون طلایی برای 300 نمونه اخذ شده مورد استفاده قرار گرفت و در مجموع از کشت 300 نمونه اخذ شده 150 مورد مثبت از نظر باکتری استرپتوکوکهای بتاهمولیتیک و 150 مورد منفی گزارش گردید. از این بین 45 مورد استرپتوکوکوس دیس گالاکتیه تحت گونه اکوئی سیمیلیس، 99 مورد استرپتوکوکوس اکوئی تحت گونه زواپیدمیکوس و 6 مورد استرپتوکوکوس اکوئی تحت گونه اکوئی بودند (19). در مطالعه حاضر در سه استان ایران بر اساس کشت باکتریایی از 121 نمونه جمعآوری شده توسط سواب بینی- حلقی، 5 مورد استرپتوکوکوس دیس گالاکتیه تحت گونه اکوئی سیمیلیس، 57 مورد استرپتوکوکوس اکوئی تحت گونه زواپیدمیکوس و 8 مورد استرپتوکوکوس اکوئی تحت گونه اکوئی جدا گردید.
در مطالعهای ارتباط بین متغیرهای سن، نژاد، سابقه بیماری تنفسی با داشتن تیترهای بالای پادتنی اختصاصی ضد ژن SeM استرپتوکوکوس اکوئی در سرم مورد ارزیابی قرار گرفت. این مطالعه نشان داد فاکتورهایی از جمله جنس، نژاد و سابقه بیماری تنفسی بهطور قابل توجهی سبب افزایش شیوع سرمی حاملین میشوند (20). برخلاف این مطالعه نتایج مطالعه حاضر نشان داد که هیچ ارتباط معنیداری بین فراوانی عفونتهای بتاهمولیتیک درگیرکننده دستگاه تنفسی با متغیرهای جنس، نژاد وجود ندارد ولی در هم راستا با این مطالعه بر اساس متغیر نشانههای بالینی ارتباط بسیار معنیداری وجود دارد و اسبهای دارای نشانههای بالینی شدید از نظر عفونتهای بتاهمولیتیک مثبت بودند. همچنین در مطالعهای ارتباط بین سابقه بیماری تنفسی و سرواپیدمیولوژی پاتوژنهای تنفسی در اسبهای کار اتیوپی بررسی شده که هم سو با یافتههای مطالعه حاضر (شمال غرب ایران)، ارتباط معنیداری بین فراوانی استرپتوکوکهای بتاهمولیتیک درگیر کننده دستگاه تنفسی با نشانههای بالینی که توسط پرسش از مالکین اسبها ثبت شده بود، وجود داشت (21).
گورم در وهله اول اسبهای جوانتر را درگیر میکند، اگرچه بیماری میتواند در هر سنی رخ دهد. اسبهای مسن غالباً دارای شکل غیرمعمول و خفیفتر بیماری گورم هستند، که احتمالاً در نتیجه ایمنی متقابل ناشی از درگیری قبلی با سویههای مختلف استرپتوکوکوس اکوئی و استرپتوکوکوس زواپیدمیکوس میباشد. در باشگاههای سوارکاری که اصول بهداشتی و امنیت زیستی رعایت نمیگردد و از وسایل جداگانه برای هر رأس اسب استفاده نمیکنند، سبب افزایش فراوانی وقوع عفونتهای ناشی از استرپتوکوکهای بتاهمولیتیک درگیر کننده دستگاه تنفسی در هر سنی در اسبها میگردد (22، 23). در مطالعه حاضر در شمال غرب ایران هم ارتباط معنیداری در رابطه با سن و شیوع عفونتهای بتاهمولیتیک درگیرکننده دستگاه تنفسی مشاهده گردید. همچنین موارد مثبت کمتری از اسبهای مسنتر (بالای 10 سال) گزارش گردید که نشانه ایمنی بالاتر بود.
در رابطه با فاکتور سن، در مطالعه صورت گرفته در شهرستان ارومیه بر روی شیوع بیماری گورم (12)، برخلاف بررسی حاضر ارتباط معنیداری مشاهده نگردید. در مطالعه صورت گرفته در استان خوزستان مطابق با آزمون رگرسیون (Regression test) شانس مواجهه با افزایش یک سال سن، 10 درصد افزایش نشان داد و هم سو با مطالعه حاضر ارتباط معنیداری بین متغیر سن و بیماری گورم گزارش شده بود (13). همچنین در مطالعه صورت گرفته در عراق نیز میزان شیوع بیماری گورم در اسبهای با سن زیر 3 سال نسبت به اسبهای مسنتر بیشتر گزارش شده بود (24) که هم سو با مطالعه حاضر بوده که میزان شیوع عفونتهای بتاهمولیتیک در اسبهای با سن زیر 2 سال بیشترین میزان بود. در ارتباط با حساسیت نژادی اسبها به بیماری گورم و ابتلا به استرپتوکوکوکهای بتاهمولیتیک گزارشی وجود ندارد و در این مطالعه نیز ارتباط بین شیوع عفونت با متغیر نژاد مشاهده نشد.
در مطالعهای حضور استرپتوکوکوس اکوئی در 30 رأس اسب دارای علائم بالینی عفونت دستگاه تنفسی در مشهد مورد ارزیابی قرار گرفت. در کشت باکتریایی سواب بینی اخذ شده از این 30 رأس، یک مورد استرپتوکوکوس اکوئی تحت گونه اکوئی و 25 مورد استرپتوکوکوس اکوئی تحت گونه زواپیدمیکوس جدا شد (6). برخلاف این مطالعه، در بررسی حاضر از سوابهای بینی- حلقی جهت افزایش دقت و حساسیت استفاده شد. مطالعات مختلفی در ارتباط با پارامترهای سرمی در اسبهای مبتلا به بیماری گورم و اسبهای سالم به صورت مقایسهای در شهرستان تبریز صورت گرفته است (11، 25، 26) و همچنین Moghaddam و همکاران در سال 2021 در شهرستان تبریز مطالعهای سرولوژیک بر روی استرپتوکوکوس اکوئی تحت گونه اکوئی ارتباط آن با متغیرهایی از جمله سن، نژاد، جنس و سابقه بیماری تنفسی انجام دادند (4). در این مطالعه هم سو با مطالعه حاضر بین شیوع عفونت و نشانه بالینی ارتباط معنیداری وجود داشت ولی بر خلاف این مطالعه بین شیوع عفونت با متغیرهای نژاد و جنس ارتباط معنیداری مشاهده نشد. همچنین میزان شیوع حاملین در مطالعه Moghaddam و همکاران در سال 2021، 7/45 درصد گزارش شده بود درحالیکه در مطالعه حاضر 8/57 درصد اسبهای دارای نشانههای بالینی (دامهای مشکوک) نتیجه مثبت باکتریایی را نشان دادند که تا حدودی همسو میباشد.
خطر بیماری گورم زمانی که جمعیت باشگاههای پرورش اسب بیش از 100 رأس باشد بیشتر میگردد. در چنین باشگاههایی در زمان بروز اپیدمی بیماری، تعداد اسبهای آلوده اما بدون علامت بیشتر از تعداد حیواناتی است که علائم بالینی را در هر برحه زمانی نشان میدهند (27). در طول شیوع گسترده بیماری باید چنین تصور شود که همه اسبهای موجود در باشگاه نهایتاً در معرض خطر قرار خواهند گرفت و علائم بالینی را نشان خواهند داد. در همین راستا در یکی از باشگاههای سوارکاری در شهرستان تبریز که جمعیت اسبی باشگاه بیش از 100 رأس بود تمام موارد جمعآوری شده از نظر استرپتوکوکهای بتاهمولیتیک مثبت بودند.
علائم بالینی شامل حضور ترشحات چرکی بینی، گرمی، تورم و آبسهای بودن عقده لنفاوی تحت فکی و عقب حلقی از نشانههای تیپیک عفونتهای ناشی از استرپتوکوکهای بتاهمولیتیک درگیر کننده دستگاه تنفسی اسب میباشند (28). البته در مطالعه حاضر برخی از علائم ثبت شده از جمله حضور ترشحات موکوسی- چرکی بینی، تب و صداهای غیرطبیعی دستگاه تنفسی در سمع در اسبهایی مشاهده گردید که در نمونههای جمعآوری شده از آنها نتیجه کشت باکتریایی از نظر استرپتوکوکهای بتاهمولیتیک هم مثبت و هم منفی (جدول 6) بود. در مطالعهای توسط Laus و همکاران در سال 2007 در ایتالیا، شیوع بیماری شبه گورم (strangle-like) از نظر بالینی، آندوسکوپی، سیتولوژی، کشت باکتریایی و PCR مورد بررسی قرار گرفت. از تعداد 28 اسب، 8/30 درصد دارای علائم بالینی عفونت راههای هوایی فوقانی شامل دپرسیون، ترشحات چرکی، سرفه و تورم عقدههای لنفاوی را نشان دادند، درحالیکه 23/69 درصد از نظر بالینی سالم بودند (10). در مطالعه حاضر از کل اسبهای دارای علائم بالینی بیماری 09/41 درصد دارای ترشحات موکوسی- چرکی بینی (جدول 6) بودند.
در مطالعهای وجود ترشحات موکوسی- چرکی بینی و آبسههای خارجی در ناحیه حلق به عنوان متغیرهای پیش بینی کننده بیماری گورم در نظر گرفته شده بود (29) که همسو با مطالعه حاضر 09/41 درصد موارد مثبت دارای ترشحات موکوسی- چرکی بینی و 100 درصد موارد مثبت دارای آبسههای ناحیه حلق (تحت فکی و عقب حلقی) بودند. از لحاظ تاریخچهای حضور آبسه خارجی در ناحیه حلق یک علامت بالینی شایع برای بیماری گورم محسوب میشود. در مطالعه Duffee و همکاران در سال 2015، فقط 23 اسب از 105 مورد (22 درصد) دارای آبسه خارجی در ناحیه حلق بودند و در مطالعه حاضر 19 اسب از 119 مورد دارای آبسه خارجی بودند. اگرچه تب به عنوان مشخصه بیماری گورم محسوب میشود (28) اما در مطالعه حاضر فقط 7 مورد از 119 مورد بالینی مورد بررسی حاضر دارای تب بودند و 112 مورد بالینی دیگر افزایش درجه حرارت رکتومی به شکل تب را نشان نمیدادند. واکنش تب در اسب به دنبال عفونت قسمت فوقانی دستگاه تنفسی ناشی از استرپتوکوکهای بتاهمولیتیک گذرا و دورهای بوده و از آنجاییکه در مطالعه حاضر فقط یکبار جهت نمونهبرداری به محل باشگاه مراجعه میشد و فقط یکبار دمای بدن اندازهگیری میگردید و اندازهگیری سریالی دمای بدن صورت نمیگرفت؛ لذا موارد گزارشی از افزایش درجه حرارت رکتومی به شکل تب کمتر بوده است.
در مطالعه حاضر اسبها فقط یکبار مورد معاینه قرار گرفته و در صورت داشتن شرایط مد نظر بررسی، مورد نمونهبرداری قرار گرفتند، در مواردی که اسب به تازگی وارد باشگاه شده بود سابقه مشخصی از بیماری و بروز درگیری تنفسی قبلی از آن موجود نبود و به همین دلیل بهطور دقیق این مورد ارزیابی نشد. همچنین به دلیل مراجعه یکبار به محل باشگاه سوارکاری جهت اخذ نمونه، بیماری اسبهای مورد بررسی از نظر حاد و مزمن بودن دنبال نگردیدند. حضور در مسابقات ورزشی، نحوه نگهداری و رسیدگی به اسبها، مدیریت اسبداریها در وقوع و شیوع عفونت استرپتوکوکهای بتاهمولیتیک تنفسی نقش دارند که در بررسی حاضر مورد ارزیابی قرار نگرفتند.
نتیجهگیری نهایی: بررسی حاضر در مورد فراوانی عفونتهای ناشی از استرپتوکوکهای بتاهمولیتیک درگیر کننده دستگاه تنفسی در جمعیت اسبهای اسبداریهای شمال غرب کشور با در نظر گرفتن متغیرهای سن، جنس، نژاد، نشانههای بالینی و منطقه جغرافیایی بود. از نتایج مطالعه حاضر چنین نتیجهگیری میشود که بیشتر عفونتهای دستگاه تنفسی در اسبهایی با علائم بالینی درگیری تنفسی و با منشأ استرپتوکوک در سه استان آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و اردبیل ناشی از استرپتوکوکوس اکوئی تحت گونه زواپیدمیکوس بوده و لذا این گونه از باکتری در این سه استان به عنوان یک عامل بیماریزای بالقوه برای اسبهای باشگاههای سوارکاری است. همچنین چون برخی از سویههای باکتری استرپتوکوکوس زواپیدمیکوس در اسبها میتوانند منشأ عفونتهای تهاجمی شدید در نوع انسان باشند و گزارشهایی مبنی بر درگیری در انسان با این جرم وجود دارد، این مسئله بایستی در باشگاههای سوارکاری استانهای آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و اردبیل مدنظر قرار گیرد و خطرات ناشی از این عامل به کلیه عوامل درگیر در این باشگاهها اطلاع رسانی گردد. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که هیچ تفاوتی از نظر جنس و حساسیت نژادی در درگیری با این عفونت در این بررسی مشاهده نشد. توصیه میشود جهت جا به جایی اسبها از باشگاهی که دارای سابقه درگیری تنفسی به باشگاهی دیگر قبل از انتقال و در محل باشگاه مبدأ بررسی بالینی اسبها بهطور دقیق توسط دامپزشک انجام گرفته و حتیالمقدور نمونهبرداری از ناحیه بینی- حلقی جهت اطمینان از حامل نبودن اسب مورد نظر انجام پذیرد. همچنین پیشنهاد میشود به دلیل شیوع بالا این جرم در اسبها با درگیری تنفسی در سطح استانهای آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و اردبیل از آزمونهایی با دقت بالاتر مانند PCR بر اساس سوابهای بینی یا لاواژ جیوب حلقی برای غربالگری استفاده گردد.
نویسندگان از جناب آقای دکتر ایرج اشرافیتمای کارشناس محترم آزمایشگاه میکروبیولوژی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران و جناب آقای ابراهیم شرقیمتنق کارشناس محترم آزمایشگاه میکروبیولوژی دامپزشکی جهت همکاری در اجرای مطالعه حاضر قدردانی مینمایند. نویسندگان از حمایت مالی معاونت پژوهشی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران نهایت تقدیر و تشکر را دارند.
بین نویسندگان تعارض در منافع گزارش نشده است.