Document Type : Epidemiology & Public Health
Authors
1 Department of Anesthesiology, Shahid Beheshti Hospital, Qom University of Medical Sciences, Qom, Iran
2 Student Research Committee, Faculty of Health, Qom University of Medical Sciences, Qom, Iran
3 Department of Health Education and Health Promotion, Faculty of Health, Qom University of Medical Sciences, Qom, Iran
4 Department of Obstetrics and Gynecology, School of Medicine, Nekouei-Hedayati-Forghani Hospital, Qom University of Medical Sciences, Qom, Iran
5 Department of Epidemiology and Biostatistics, Faculty of Health, Qom University of Medical Sciences, Qom, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
ابتلا به بیماریهای منتقله از غذا در سطح جهان به عنوان یکی از شایعترین مشکلات بهداشت عمومی است. میزان ابتلا به بیماریهای منتقله از غذا در سطح جهان حدود 600 میلیون تخمین زده شده است و مرگ و میر ناشی از آن 420000 مورد بوده است (1). آلودگی میکروبی مواد غذایی علت اصلی مرگ و میر ناشی از غذا به ویژه در کشورهای در حال توسعه است (2). تاکنون گزارشهای زیادی از شیوع بیماریهای گوارشی منتقله از لبنیات محلی منتشر شده است. شیر در معرض آلودگی باکتریها بسیار آسیبپذیر میباشد و به همین دلیل به راحتی قابل فساد است (3-5). زیرا وجود مواد مغذی و مفید در آن محیط مناسبی برای رشد میکروارگانیسمها فراهم میکند. بنابراین لبنیات میتواند یکی از مهمترین منبع عفونتها باشد (6) از طرفی عدم مصرف شیر و لبنیات و نداشتن فعالیت فیزیکی میتواند زمینه بروز پوکی استخوان را فراهم کند (7).
طبق بررسیهای انجام شده اشرشیاکلی، لیستریامنوسایتوژنز، سالمونلاها، استا فیلوکوکوس اورئوس مهمترین باکتریها در ایجاد مسمومیتهای غذایی میباشند که از طریق مصرف شیر و محصولات لبنی به انسان منتقل شده و همگی میتوانند موجب بیماریهای زئونوز با مرگ و میر بالا شوند (6، 8). مواد غذایی شامل کلیفرمهای مدفوعی نشاندهنده آلودگی آن به مدفوع انسانی و حیوانی میباشند. مهمترین نوع این باکتریها اشرشیاکلی میباشد که بیوتیپهای مختلف آن، بیماریهای اسهالی نوزادان، کولیت خونریزی دهنده و اسهال مسافران را ایجاد میکنند. باکتری لیستریا مونوسیتوژنز ناشی از مواد غذایی عامل ایجاد لیستریوزیس است که تقریباً نیمی از شیوع آن مربوط به محصولات لبنی آلوده میباشد (9، 10). عفونت سالمونلا یکی از مشکلات عمده سلامتی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه است و تخمین زده میشود که در سطح جهان، عفونت سالمونلا مسئول 8/93 میلیون مورد گاستروانتریت و 155000 مرگ در سال میباشد که یکی از راههای انتقال آن مصرف شیر و محصولات لبنی است که فرایند پاستوریزاسیون را طی نکردهاند (2). تب مالت به عنوان یکی از مهمترین بیماریهای مشترک بین انسان و دام میباشد که به ندرت کشنده است و باعث بروز اختلالات شدید و ناتوانی در انسان میشود. این بیماری ممکن است در اندامهای مختلف بدن از جمله کبد، طحال و استخوانها عفونت موضعی چرکی ایجاد کند (11، 12). هر ساله 500 هزار مورد انسانی تب مالت در سطح جهان اتفاق میافتد که یکی از راههای انتقال آن از طریق مصرف شیر و فراوردههای لبنی غیرپاستوریزه است (12). سرانه مصرف شیر در ایران حدود 50 کیلوگرم در سال میباشد بنابراین با توجه به اینکه بسیاری از افراد در گروههای سنی مختلف لبنیات را در وعده غذایی خود استفاده میکنند، باید از لحاظ بهداشتی مورد توجه قرار گیرد (1، 5). توجه به مسئله مصرف شیر خام و محصولات تولید شده از آن به دلیل خطراتی که برای افراد با ضعف سیستم ایمنی، کودکان، افراد میانسال و زنان باردار دارد، مهم میباشد (13، 14).
در ایران خرید و فروش شیر و محصولات لبنی غیر پاستوریزه شایع است (15، 16). لبنیات غیر پاستوریزه طرفداران خاص خود را دارد که از دلایل آنها میتوان به تولید خانگی، ادعای سالمتر بودن و بالاتر بودن ارزش تغذیهای، سهولت دسترسی و طعم شیر اشاره کرد حال آنکه مطالعات نشان میدهند بین شیر پاستوریزه و غیرپاستوریزه از لحاظ ارزش تغذیهای تفاوت معنیداری وجود ندارد. طبق مطالعات انجام شده، سن، میزان درآمد، سطح سواد، سکونت در دامداری و یا مناطق روستایی از جمله عوامل مؤثر بر رفتار مصرفی است (16، 17). از آنجایی که شیر و محصولات لبنی یکی از مهمترین اقلام غذایی مردم ایران میباشد و با توجه به اینکه استان قم قطب دامپروری است و دارای دام شهر و شهرکهای لبنی میباشد و از نقاط مختلف کشور و حتی کشورهای دیگر دام را به صورت قانونی و قاچاق دریافت میکند و اکثر خانوارهای شهری در ارتباط با روستائیان میباشند و فراوردههای دامی از آنان دریافت مینمایند و همچنین به دلیل اینکه اطلاعاتی راجع به میزان مصرف لبنیات محلی و عوامل مؤثر بر آن توسط محققین یافت نشد، لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی میزان مصرف لبنیات محلی وعوامل مؤثر بر آن در شهر قم در سال 1401 طراحی و انجام شد.
مطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی-تحلیلی میباشد که بر روی زنان مراجعهکننده به مراکز بهداشت شهر قم انجام شد. حداقل حجم نمونه لازم برای مطالعه با در نظر گرفتن خطای نوع اول برابر با 5 درصد، شیوع مصرف شیر غیرپاستوریزه برابر با 35 درصد و با در نظر گرفتن دقت برابر 05/0=d بر اساس نتایج مطالعه Ayele و همکاران در سال 2017 (1)، برابر با 315 نفر به دست آمد.
جامعه هدف مطالعه حاضر مردم شهر قم بودند و انتخاب افراد از طریق نمونهگیری طبقهای از هر یک از مناطق شهر قم انجام شد. در هر منطقه دو مرکز بهداشتی درمانی انتخاب و افراد با توجه به جمعیت تحت پوشش هر مرکز و حجم نمونه لازم از آن مرکز، به صورت در دسترس انتخاب شدند. معیارهای ورود شامل زنان متاهل اعم از خانهدار و یا شاغل مراجعهکننده به مراکز مراقب سلامت شهر قم بودند و معیارهای خروج شامل عدم همکاری زنان مراجعه کننده به مراکز سلامت و عدم استفاده از شیر و فراوردههای آن به دلایل مختلف مانند حساسیت و غیره بود که چنین مواردی از مطالعه خارج شدند.
ابزار گردآوری دادهها در مطالعه حاضر، شامل دو پرسشنامه دموگرافیک و پرسشنامه مبتنی بر تئوری قصد رفتاری بود. پرسشنامه اول توسط محققین ساخته شد و شامل اطلاعات دموگرافیک افراد (سن، تحصیلات، وضعیت اشتغال و درآمد) بود. همچنین میزان مصرف انواع لبنیات محلی سوال شد. روایی محتوای پرسشنامه توسط همکاران آموزش بهداشت، آمار، اپیدمیولوژی و تغذیه به تأیید رسید و پایایی ابزار نیز برابر با 83/0 به دست آمد. بخش دوم اطلاعات با استفاده از پرسشنامه مبتنی بر تئوری قصد رفتاری به دست آمد که این پرسشنامه قبلاً توسط Foroumandi و همکاران در سال 2018 (18) طراحی و استفاده شده بود و روایی آن با شاخص روایی محتوا و نسبت روایی محتوا و پایایی آن بر اساس روش همسانی درونی با محاسبه آلفای کرونباخ و روش توافق بین ارزیابها با ضریب همبستگی درون ردهای تعیین گردیده بود (18). این پرسشنامه عوامل مؤثر در انتخاب نوع لبنیات مصرفی توسط مصرفکنندگان را بررسی میکند و از 32 سوال تشکیل شده است که در 4 بخش: نگرش تغذیهای (18 سوال)، هنجارهای انتزاعی (3 سوال)، قصد رفتاری (3 سوال) و رفتار تغذیهای (8 سوال) طبقهبندی شدهاند. هر سوال دارای 5 پاسخ (کاملاً موافقم، موافقم، نظری ندارم، مخالفم، کاملاً مخالفم) با نمره بندی 2 تا 2- میباشد. قابل ذکر است که در آنالیز دادهها، با توجه به تعداد سوال متفاوت در حیطههای مختلف، نمره کلی هر حیطه بر تعداد سوالات آن حیطه تقسیم شد و نمره استاندارد شده از 5 به دست آمد. قبل از توزیع پرسشنامه بین نمونهها راجع به اهمیت موضوع و نحوه تکمیل پرسشنامه توضیح مختصری داده شد و همچنین به افراد این اطمینان داده شد که اطلاعات آنها پنهان خواهد ماند. پرسشنامه برای افراد بیسواد از طریق مصاحبه تکمیل شد.
دادههای جمعآوری شده به نرم افزار SPSS ویراست 22، وارد شد و پس از تعیین نرمالیتی دادهها با استفاده از آزمون شاپیرو-ویلک و نمودار هیستوگرام، جهت مقایسه میانگین متغیرهای کمی در سه گروه مورد مطالعه از آزمون آنالیز واریانس و جهت مقایسه توزیع متغیرهای کیفی مورد مطالعه در سه گروه مورد بررسی از آزمون مربع کای در تجزیه و تحلیل دادهها استفاده گردید.
کد اخلاق انجام مطالعه از کمیته اخلاق در علوم زیستی دانشگاه علوم پزشکی قم به شماره IR.MUQ.REC.1399.248 در تاریخ 17/11/99 اخذ گردید و رضایت آگاهانه کلامی از همه مشارکتکنندگان دریافت شد.
مطالعه حاضر بر روی 315 نفر انجام شد که دادههای 290 نفر مورد استفاده قرار گرفت. میزان پاسخ دهی برابر با 07/92 درصد به دست آمد و میانگین سنی شرکتکنندگان 91/9 ± 04/33 سال بود.
توزیع شرکت کنندگان در مطالعه براساس متغیرهای دموگرافیک (جدول 1) نشان داد بیشتر مادران شرکتکننده در مطالعه حاضر متاهل (5/95 درصد) و خانهدار (76 درصد) بودند. همسر یا اعضای خانواده در 9/9 درصد از شرکت کنندگان به شغل دامداری مشغول و 7/31 درصد از آنها تحصیلات دانشگاهی داشتند. مسئولیت خرید منزل در 6/78 درصد از شرکت کنندگان، با همسرانشان بود و در 3/54 درصد با روستاییان در ارتباط بودند. ترجیح نوع لبنیات مصرفی در 8/57 درصد همسران و 1/39 درصد فرزندان آنها لبنیات محلی بود.
شیوع مصرف شیر محلی برابر با 9/76 درصد بود (نمودار 1) و از میان افراد مصرفکننده 8/17 درصد هر روز و 8/38 درصد هر هفته شیر محلی مصرف میکردند. میزان مصرف پنیر محلی برابر با 1/23 درصد بود که در 9/33 درصد مصرف روزانه پنیر محلی گزارش شد. همچنین شیوع مصرف ماست محلی و خامه محلی برابر با 6/80 درصد و 1/73 درصد به دست آمد. مصرف کره محلی و کشک محلی نیز به ترتیب در 9/76 درصد و 6/77 درصد از مادران گزارش شد. بالاترین میزان مصرف روزانه لبنیات محلی مربوط به شیر و ماست و کمترین میزان مصرف روزانه مربوط به خامه و کشک محلی بود.
میانگین نمره رفتار تغذیهای 56/0±1/3، قصد رفتاری 85/0±0/4، نگرش تغذیهای 48/0±3/2 و هنجار انتزاعی 80/0±6/2 به دست آمد (جدول 2). بنابراین بیشترین نمره مربوط به قصد رفتاری و کمترین نمره مربوط به نگرش تغذیهای بود. تحلیل دادههای پرسشنامه قصد رفتاری با نوع مصرف لبنیات بر اساس آزمون آنالیز واریانس نشان داد که میان رفتار تغذیهای و هنجار انتزاعی با نوع لبنیات مصرفی تفاوت معنیداری وجود ندارد (جدول 3). همچنین بین متغیرهای سن شرکت کننده و سن همسر وی با نوع لبنیات محلی نیز تفاوت معنیداری یافت نشد. اما بین قصد رفتاری و نگرش تغذیهای با نوع لبنیات مصرفی تفاوت معنیداری وجود داشت (05/0>P).
نتایج آزمون مربع کای ارائه شده در جدول 4 نشان داد که بین نوع لبنیات مصرفی همسر با سطح تحصیلات، تأهل، وضعیت اشتغال و ارتباط با روستاییها تفاوت معنیداری دیده نشد (05/0>P) اما میان نوع لبنیات مصرفی همسر و شغل دامداری تفاوت معنیداری وجود داشت (001/0=P).
بیشتر شرکتکنندگان در مطالعه حاضر متأهل و خانهدار بودند و این اطلاعات میتواند در درک دیدگاه و تجربیات زنانی که مسئولیت اصلی کارهای خانه و مدیریت امور خانواده را بر عهده دارند، مهم باشد. نتایج نشان داد که 8/57 درصد از همسران و 1/39 درصد از کودکان لبنیات محلی را ترجیح میدهند. این نتایج حاکی از علاقه قابل توجهی به حمایت از شیوههای کشاورزی محلی میباشد و ممکن است پیامدهای بهداشتی برای مصرفکنندگان داشته باشد. Alighadri و همکاران در سال 2020، در ارومیه در مطالعه خود با عنوان عوامل مؤثر بر میزان و نوع شیر مصرفی در شهر اردبیل به نتایج مشابهی دست پیدا کردند، به طوری که حدود نیمی از جمعیت مورد مطالعه از لبنیات محلی استفاده میکردند (16).
الگوهای مصرف محصولات لبنی نشان داد که شیوع کلی مصرف شیر محلی برابر با 3/82 درصد، ماست 1/85 درصد، پنیر 3/57 درصد، خامه 7/53 درصد، کره 3/42 درصد و کشک 9/33 درصد میباشد. همچنین بالاترین شیوع مصرف روزانه مربوط به شیر 9/13 درصد و ماست 8/11 درصد و کمترین مصرف مربوط به کشک و خامه 1/3 درصد و 1/5 درصد میباشد. بنابراین شیوع مصرف شیر و ماست محلی بالا است. در بین مصرفکنندگان، اکثریت (8/17درصد) شیر محلی را به صورت روزانه مصرف میکنند و بخش قابل توجهی (8/38 درصد) مصرف شیر محلی را به صورت هفتگی گزارش کردند. این نتایج با مطالعه Owusu-Kwarteng و همکاران در سال 2020 که در آن مصرف کنندگان شیر، عادت به مصرف شیر غیرپاستوریزه داشتند، همخوانی داشت و 5/60 درصد از افراد مطالعه آنها، عادت به مصرف شیر غیرپاستوریزه داشتند (6). در مطالعه Ayele و همکاران در سال 2017 در منطقه اورومیا مرکزی کشور اتیوپی در بین دامداران 35 درصد از آنها شیر غیرپاستوریزه مصرف میکردند (1). در مطالعه دیگری در اتیوپی شرقی توسطKemal و همکاران در سال 2019 بر روی صاحبان گله بیش از 50 درصد مصاحبه شوندگان مصرف شیر غیر پاستوریزه را ترجیح میدادند (19). این میزان در مطالعه دیگری درکشور نیجریه برابر با 51 درصد بود (20). در ایران نیز در مطالعه Alighadri و همکاران در سال 2020، در شهر اردبیل، 67/40 درصد از شیر تازه غیر پاستوریزه استفاده میکردند (16).
بیشترین نمره شرکت کنندگان مربوط قصد رفتاری و کمترین مقدار میانگین مربوط به نگرش تغذیهای بود. تحلیل دادههای پرسشنامه مبتنی بر تئوری قصد رفتاری نشان داد که بین قصد رفتاری و نگرش تغذیهای با نوع لبنیات مصرفی تفاوت معنیداری وجود دارد. به هر حال بر اساس مطالعات قبلی همبستگی معنیداری بین اتخاذ رفتارهای پیشگیرانه با دانش، نگرش و سازههای اعتقاد بهداشتی وجود دارد (21).
در مطالعهای در استان قم میزان بروز تب مالت حدود 7 مورد در صد هزار نفر بوده که اکثر مبتلایان به این بیماری دامداران، کشاورزان، زنان خانهدار و دانشآموزان بودند (22). الگوی مصرف لبنیات در مطالعه حاضر نشان داد که مصرف پنیر محلی، کمتر از ماست محلی بود اما با این حال، 9/33 درصد از افرادی که پنیر محلی مصرف میکنند این کار را به صورت روزانه انجام میدهند. در مطالعه Ajayi و همکاران در سال 2014، بیش از 51 درصد شرکت کنندگان لبنیات غیرپاستوریزه مصرف میکردند (20).
نتایج مطالعه حاضر نشان داد که بین نوع لبنیات مصرفی همسر و شغل دامداری ارتباط معنیداری وجود دارد. در مطالعه Ajayi و همکاران در سال 2014، بین سن، جنسیت، وضعیت زناشویی، سطح درآمد، سطح تحصیلات، عادات غذایی پرخطر و نوشیدن شیر غیرپاستوریزه همبستگی بالایی مشاهده شد و به این نتیجه رسیدند که اگرچه مصرفکنندگان ممکن است از خطرات مواد غذایی آگاهی داشته باشند، اما دانش به تغییر در رفتارهای غذایی منجر نشده است (20). همچنین در مطالعه Alighadri و همکاران در سال 2020، ارتباط معنیداری بین نوع شیر مصرفی و سطح تحصیلات، سن و وضعیت تحصیلی سرپرست خانوار دیده شد (16).
نتیجهگیری نهایی: الگوی مصرف لبنیات در جامعه نشان داد که شیوع مصرف لبنیات محلی به خصوص مصرف شیر و ماست محلی در شهر قم بالا بوده و این میزان مصرف بالاتر از سایر مطالعات در داخل کشور و سایر کشورها میباشد. مصرف بالای لبنیات محلی در حالی است که قصد رفتاری آنها برای مصرف لبنیات سالم بالا بوده اما نگرش تغذیهای و رفتار تغذیهای مناسبی ندارند و به همین دلیل زمینه ابتلا به بیماریهای مشترک انسان و حیوان از جمله تب مالت در شهر قم بالاست (23).
سپاسگزاری
از معاونت تحقیقات دانشگاه علوم پزشکی قم جهت تصویب این طرح، صمیمانه تشکر و قدردانی میشود.
بین نویسندگان تعارض در منافع گزارش نشده است.