Comparison of Image Quality of Excretory Urography With Lodixanol and Na- Meglumine Diatrizoate After Experimental Ureteral Anastomosis in Dogs

Document Type : Diagnostic Imaging Techniques

Authors

1 1Department of Surgery and Radiology, Faculty of Veterinary Medicine, University of Tehran, Tehran Iran

2 2Department of Clinical Sciences, Faculty of Veterinary Medicine, Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran

3 3Graduated From the Faculty of Veterinary Medicine, Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran

Abstract

BACKGROUND: An experimental study with randomized, double-blind crossover trial in excretory urography with Iodixanol (320 mgI/ml) and Na- Meglumine Diatrizoate (760 mgI/ml) in dogs.
OBJECTIVES: To compare images quality between Iodixanol and Na- Meglumine Diatrizoate after ureteral anastomosis.
METHODS: In this study six healthy mongrel dogs weighing between 15-30 kg were used. Before surgery, all dogs randomly received both drugs in 3 day intervals and control excretory radiography with Iodixanol (500 mgI/kg) and Na- Meglumine Diatrizoate (850 mgI/kg) were taken in all of them at  1, 5, 10, 15,30 and 45 minutes after contrast media injection. After midline celiotomy, left ureter near trigon area was incised and immediately end to end anastomosis was performed in simple interrupted pattern by using polydiaxanon 6/0. After operation at day 90 the same radiographs were taken in all animals. After completion of the study, the obtained radiographs were evaluated and compared independently by a radiologist who was unaware of the used contrast media. The urograms were scored in four categories from lack of opacity (grade zero) to excellent image quality (grade 3) for statistical analysis.
RESULTS: Better nephrograms were obtained in right kidneys at 1, 5 and 15 minutes after injection of Iodixanol compared to Na- Meglumine Diatrizoate and in left kidneys the nephrograms were better with Iodixanol injection at  1 minute (P<0.05). With respect to pyelograms in right ureters, Iodixanol had better quality at 1, 10 and 15 minutes (P<0.05), but there were no statistically significant differences in pyelograms quality in left ureters.
CONCLUSIONS: On the basis of these results about better images quality of iodixanol and with regard to the literature that have reported less nephrotoxicity in non-ionic and isotonic iodinated X-ray contrast medium, it can be concluded, Iodixanol is the better drug for excretory urography after ureteral anastomosis in dogs

Keywords


 

مواد و روش کار

شش قلاده سگ ظاهراً سالم با نژاد مخلوط، (سه ماده و سه نر) با وزنی بین kg 30-15 و سن بین 3-1 سال انتخاب شدند. جهت اطمینان از وضعیت سلامتی حیوانات، پس از معاینات بالینی، حیوانات به مدت پنج روز از نظر وضعیت اشتها، دفع ادرار، علائم حیاتی تحت نظر قرار گرفتند. با آزمایش‌های خون و ادرار و روش‌های رادیوگرافی ساده و اولتراسونوگرافی، شکل، ساختمان و عمل کرد کلیه‌ها، میزنای‌ها و مثانه‌ی حیوان قبل از شروع مطالعه مورد ارزیابی قرار گرفت. حیوانات مورد مطالعه، 12 ساعت پیش از عمل، با وجود دسترسی آزاد به آب، در محدودیت غذایی قرار گرفتند. برای آماده‌سازی حیوان، ابتدا با تزریق آسپرومازین (mg/kg 03.0) در کاتتر وریدی، آرام‌بخشی، سپس با تزریق وریدی تیوپنتال سدیم (mg/kg 10) بیهوشی ایجاد گردید. با قرار دادن حیوان در وضعیت جناغی و نصب لوله‌ی نایی از دستگاه بیهوشی استنشاقی (هالوتان- اکسیژن1-1.5 %) استفاده شد. . با پایدار شدن وضعیت بیهوشی، حیوان، در موقعیت خوابیده به پشت قرار گرفته و پوست در فاصله‌ی بین زائده‌ی زایفوئید جناغ تا لبه‌ی قدامی استخوان عانه، موزنی و برای جراحی آسپتیک آماده شد. تزریق وریدی سرم قندی- نمکی و محلول تزریقی فوروزماید (mg/kg 5) به منظور تسهیل جراحی میزنای با افزایش عبور ادرار و بازتر شدن مجرای آن و افزایش جریان خون کلیوی انجام شد. پس از آماده‌سازی حیوان به روش معمول، برش جراحی بر روی خط وسط شکم (از لبه‌ی قدامی استخوان عانه تا حدود cm 15 به سمت جلو) روی پوست، بافت‌های زیرجلدی و خط سفید داده ‌شد. میزنای چپ با حداقل کندکاری از مزویورتر جدا ‌شد و به منظور یکسان سازی عمل جراحی در تمامی حیوانات، محل برش میزنای چپ در فاصله حدود 5 سانتی متری ناحیه تریگون مثانه انتخاب گردید. پس از قطع میزنای برای افزایش سطح مقطع برش، دو سر آن به صورت مورب و قاشقی شکل در آمد. بخیه‌ها با نخ قابل جذب پلی دیاکسانون 6 صفر در نقاط قراردادی ساعات شش ، دوازده، سه و نُه سطح مقطع برش دو طرف میزنای، به گونه‌ای تعبیه شدند که گره، خارج از مجرا قرار گیرد و حتی الامکان مانع تنگ شدن آن یا ایجاد هسته برای تشکیل سنگ‌های ادراری باشد. پس از نصب بخیه‌ها در نقاط قراردادی فوق، بخیه‌ها گره داده شدند. بسته به نیاز تعداد بیشتری بخیه‌ی تکی بین بخیه‌ها نصب شد تا مانع نشت ادرار از محل آناستوموز شود. پس از اطمینان یافتن از کفایت بخیه‌ها، میزنای در محل اولیه خود قرار گرفته، محوطه‌ی شکمی با محلول نمکی نرمال استریل ولرم شستشو و سپس ساکشن شد. در آخر شکاف لاپاروتومی به روش مرسوم، بسته شد.

برای انجام اوروگرافی ترشحی در ابتدا قبل از انجام جراحی، سگ‌ها را به دو گروه 3 تایی تقسیم و در یک گروه ابتدا از آیودیکسانول و در گروه دیگر از سدیم مگلومین دیاتریزوئیت استفاده شد. 3 روز بعد مجددا اوروگرافی ترشحی با تعویض ماده حاجب در دو گروه تکرار شد. بدین ترتیب از هر دو ماده حاجب در هر دو گروه استفاده گردید. بعد از انجام جراحی و طی شدن مراحل التیام در روز 90 پروسه‌ی قبلی تکرار شد. برای انجام اوروگرافی ترشحی ابتدا هر سگ به وسیله ترازو توزین شد. مقدار ماده حاجب به میزان لازم که برای آیودیکسانول (mgI/ml 320) به میزان mgI/kg 500 و برای سدیم مگلومین دیاتریزوئیت (mgI/ml 760) به میزان mgI/kg 850 بود، محاسبه و در سرنگ برای تزریق آماده شد. پس از تزریق، رادیوگرافی در زمان‌های 1، 5، 10، 15، 30 و 45 دقیقه بعد از تزریق انجام شد.

پس از اتمام رادیوگرافی، رادیوگراف‌ها با یک کد مخصوص شماره گذاری شده به گونه‌ای که با این شماره نوع ماده حاجب مورد استفاده قابل تشخیص نبود و رادیولوژیست بدون اطلاع از نوع داروی مصرفی فیلم خوانی را انجام داد. رادیوگراف‌ها با دقت مورد ارزیابی قرار گرفت و فازهای مختلف اوروگرافی ترشحی شناسایی و ثبت ‌شد.

بررسیهای آماری: برای مقایسه یافته‌های اوروگرافی ترشحی در هر دو نوع ماده حاجب (که از نظر آماری متغیر‌های آن در مقیاس رتبه قرار می‌گیرد) از سیستم امتیاز بندی (Score) استفاده شد تا امکان بررسی آماری وجود داشته باشد. بر این اساس قبل از فیلم خوانی امتیازبندی طبق جدول 1 انجام گرفت.

به کمک نرم افزار آماری SPSS تحت ویندوز مقادیر میانگین‌ها، دامنه و انحراف معیار هرکدام از متغیر‌ها تهیه شد و از آزمون‌های کروسکال والیس (Kruskal-wallis test) و من ویتنی (Man-witney test) برای مقایسه متغیر‌ها استفاده گردید.

 

نتایج

هیچ گونه واکنش نامطلوب بالینی حین انجام اوروگرافی ترشحی و بعد از آن مشاهده نشد. سگ‌ها از نظر بالینی، آزمایش‌های ادراری و خونی، اولتراسونوگرافی و اوروگرافی ترشحی همگی سالم بودند. افزایش رادیواُپسیته پارانشیم (فاز نفروگرام) و امکان مشاهده‌ی کالیکس‌ها، لگنچه‌ی کلیه و میزنای (فاز پیلوگرام) هر دو کلیه بعد از تزریق آیودیکسانول و سدیم مگلومین دیاتریزوئیت وجود داشت. حفظ کارایی کلیه چپ و باز بودن میزنای چپ بیانگر موفقیت آمیز بودن عمل بعد از 90 روز بود. به طور کلی فازهای نفروگرام و پیلوگرام آیودیکسانول از نظر کیفی (ارزیابی رادیولوژیست) و از نظر کمی (میانگین امتیازات) بهتر و سریعتر از سدیم مگلومین دیاتریزوئیت بود (تصاویر1،2).

نفروگرام کلیه چپ (آناستوموز میزنای): بر اساس میانگین امتیازات (نمودار 1) و از نظر کیفی نفروگرام کلیه‌ی چپ آیودیکسانول بهتر از سدیم مگلومین دیاتریزوئیت بود به طوری که نفروگرام آیودیکسانول در دقیقه 1 به طور معنی‌دار و در بقیه دقایق به طور غیر معنی‌داری بیشتر از نفروگرام سدیم مگلومین دیاتریزوئیت بود (تصاویر1،2) (نمودارهای 1 تا 4).

نفروگرام کلیه راست (سالم): میانگین امتیازات نفروگرام حاصل از آیودیکسانول در دقایق 1، 5 و 15 پس از تزریق به طور معنی‌دار بیشتر از نفروگرام سدیم مگلومین دیاتریزوئیت بود (نمودار 2).

پیلوگرام کلیه چپ و راست: رادیواُپسیته لگنچه و کالیکس‌های کلیوی به تدریج با گذشت زمان در هر دو دارو افزایش یافت. میزان این افزایش در آیودیکسانول سریع‌تر از سدیم مگلومین دیاتریزوئیت بود به طوریکه پیلوگرام در دقایق 5 و 10 پس از تزریق آیودیکسانول با کیفیت بهتری قابل مشاهده بود و در زمان‌های 30 و 45 رادیواُپسیته کاهش یافت ولی در خصوص سدیم مگلومین دیاتریزوئیت افزایش رادیواُپسیته لگنچه و کالیکس‌ها در زمان‌های 5 تا 30 تقریباً برابر بوده و تغییر زیادی نداشت. میانگین امتیازات پیلوگرام کلیه چپ (نمودار 3) مربوط به آیودیکسانول در زمان‌های مختلف پس از تزریق بیشتر از سدیم مگلومین دیاتریزوئیت بود اگرچه اختلاف بین آن‌ها معنی‌دار نبود. اما پیلوگرام کلیه راست (نمودار 4) در زمان‌های 1، 10 و 15 دقیقه پس از تزریق حاصل از آیودیکسانول به طور معنی‌دار بیشتر از پیلوگرام سدیم مگلومین دیاتریزوئیت بود.

نفروگرام و پیلوگرام کلیهها قبل از عمل: بین نفروگرام حاصل از آیودیکسانول و سدیم مگلومین دیاتریزوئیت در دقایق 1 و 15 بعد از تزریق اختلاف معنی‌دار بود (نمودارهای 5،6).

همچنین در پیلوگرام حاصل از این دو ماده نیز در دقیقه یک بعد از تزریق اختلاف معنی‌دار بود. مقایسه‌ای نیز بین نتایج حاصل از هر کدام از مواد حاجب به تنهایی قبل و بعد از عمل با خودش نیز انجام گرفت که در این مقایسه اختلاف معنی‌داری از نظر آماری دیده نشد. گرچه از لحاظ ظاهری نتایج قبل از عمل کمی بهتر از بعد از عمل به نظر می‌رسید.

 

بحث

در این تحقیق کیفیت اوروگرافی ترشحی به وسیله تزریق آیودیکسانول (mgI/ml 320) به میزان mgI/kg 500 و سدیم مگلومین دیاتریزوئیت (mgI/ml 760) به میزان mgI/kg 850 در شش قلاده سگ سالم که آناستوموز میزنای در آن‌ها انجام گرفته بود مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته است. رادیوگرافی ساده و اوروگرافی ترشحی به عنوان دو روش نسبتاً ارزان و در دسترس تصویربرداری تشخیصی برای ارزیابی دستگاه ادراری از نظر ساختاری (کالبدشناختی) و عملکردی مطرح می‌باشند. رادیولوژی ساده و اوروگرافی ترشحی در دام‌های کوچک توسط Bartels در سال 1973،  Finco و همکاران در سال1971، Feeney و همکاران در سال1982 و Heuter در سال 2005 گزارش شده است که به عنوان مرجع اغلب کتب رادیولوژی دامپزشکی می‌باشند (1،5،6،8،12). Sundgren و همکاران در سال 1996 عوارض احتمالی و کیفیت تصاویر آیودیکسانول با آیوهکسال را برای اوروگرافی ترشحی مقایسه کرده و نتیجه گرفتند که تفاوت معنی‌داری بین کیفیت اوروگرام‌های حاصله مشاهده نشد و گزارش دادند که آیودیکسانول از نظر کیفیت اوروگرام حداقل مانند آیوهکسال است و بیماران احساس رضایت بیشتری نسبت به آیوهکسال دارند (19). همچنین Seigel و Gavant در سال 1996 در بزرگسالان اوروگرافی ترشحی را با تزریق آیودیکسانول و آیوهکسال بررسی و اوروگرافی حاصله را خوب تا عالی گزارش کردند. همچنین این دو دارو روی فاکتور‌های بیوشیمیایی خون و ادرار و علائم حیاتی تأثیر نامطلوب و مرگ یا حساسیت مشاهده نشد (18). Dacher و همکاران در سال 1998 مقایسه‌ای بین اوروگرافی ترشحی آیودیکسانول و آیوهکسال در کودکان مشکوک به بیماری کلیوی انجام دادند و نتیجه گرفتند که 80 ٪ از اوروگرام‌های ایجاد شده خوب یا عالی بودند و اطفال این دارو را به خوبی تحمل کردند (3).

نفروتوکسیسیتی و یا مسمومیت کلیوی آیودیکسانول و عوارض جانبی آن بر دیگر ارگان‌ها مبنای مطالعات جامع و متنوعی بوده است که از آن جمله می‌توان به مطالعه Tadros و همکاران در سال 2005 اشاره کرد که نفروتوکسیسیتی آیودیکسانول و آیوهکسال را در آنژیوگرافی 932 بیمار مقایسه کردند و دریافتند که سمیت کلیوی آیودیکسانول به طور معنی‌داری کمتر از آیوهکسال می‌باشد. برای اندازه گیری سمیت کلیوی از میزان کراتینین سرم خون استفاده شده بود (20).

Gavant و Seigel در سال 1992 مناسب بودن اوروگرافی با تزریق آیودیکسانول mgI/ml 320 و mgI/ml 270 را در افراد سالم گزارش دادند ضمن اینکه هیچ گونه تغییری در علائم حیاتی به جز در هفت نفر که در محل تزریق سردی را احساس کرده بودند، مشاهده نکردند (11). Feldkamp و همکاران در سال 2006 میزان سمیت کلیوی یک ماده حاجب ایزواسمولار (آیودیکسانول) را با ماده حاجب هیپواسمولار (آیوپروماید) در 221 فرد با عملکرد کلیوی سالم مقایسه کرده و مشاهده کردند که میزان شیوع نفروپاتی حاصل از ماده حاجب در هر دو نوع دارو مشابه می‌باشند و اگر در پایان کار مایعات به مقدار کافی تجویز گردد بین دو داروی یاد شده تفاوتی برای افزایش خطر نفروپاتی وجود ندارد (7). در تحقیق McCullough در سال 2006 روی 2727 فرد با بیماری مزمن کلیوی یا دیابت قندی و یا افراد دارای هردو بیماری، نشان داده شد که آیودیکسانول کمتر باعث افزایش کراتینین سرم خون شده و میزان نفروپاتی حاصل از این ماده حاجب نیز نسبت به مواد حاجب هیپواسمولار، کمتر می‌باشد. این مسئله به خصوص در بیماران مزمن کلیوی و یا بیماران مزمن کلیوی به همراه دیابت قندی برجسته تر مشاهده شد (16). در مطالعه Elmståhl  و همکاران در سال 2008 میزان سمیت کلیوی و دانسیته رادیولوژیک آیودیکسانول و گادولینیوم در کلیه ایسکمیک خوک مورد مقایسه قرار گرفت. که در این مقایسه آیودیکسانول از هر دو نظر برتری خود را نشان داد (4). در مطالعه From  و همکاران در سال 2008 تفاوت معنی‌داری بین آیودیکسانول با آیوهکسال از نظر سمیت کلیوی مشاهده نشد (9). Chuang و همکاران در سال 2009 آیودیکسانول و آیوهکسال را در بیماران کلیوی و بیماران مبتلا به مرض قند مورد مقایسه قرار دادند. در مقایسه این دو ماده حاجب اثر معنی‌داری در بروز سمیت کلیوی و واکنش‌های آلرژیک حاد مشاهده نشد ولی در مورد واکنش‌های تاخیری آیودیکسانول ریسک بالاتری به همراه داشت (2).

Kishimoto و همکاران در سال 2007 در سگ مشاهده کردند که عدد سی تی و مدت زمان افزایش کنتراست کورتکس کلیه آیودیکسانول نسبت به آیوهکسال در تصاویر سی تی بیشتر می‌باشد (14).

در مطالعه حاضر اوروگرافی ترشحی به کمک دو نوع ماده حاجب یددار آیودیکسانول و سدیم مگلومین دیاتریزوئیت متعاقب عمل جراحی تجربی آناستوموز میزنای چپ سگ بعد از طی شدن مراحل التیامی جراحی میزنای (90 روز بعد از عمل) مورد مقایسه قرار گرفت تا مشخص شود آیا تفاوتی بین اورگرام‌های حاصل از آیودیکسانول (غیر یونی و ایزواسمولار نسبت به خون) و سدیم مگلومین دیاتریزوئیت (یونی و‌هایپراسمولار) در سگهای با کلیه سالم و متاثر وجود دارد یا خیر؟ که یافته‌های تحقیق حاضر آشکار ساخت که از نظر کیفی آیودیکسانول با میزان تزریق بسیار کمتر اوروگرام‌های بهتری را ایجاد می‌نماید. در عین حال در یک دقیقه بعد از تزریق نفروگرام کلیه چپ و در دقایق 1، 5 و 15 نفروگرام کلیه راست حاصل از آیودیکسانول، به طور معنی‌داری مناسبتر از دیگر ماده حاجب مورد استفاده بود. همچنین پیلوگرام کلیه راست حاصل از آیودیکسانول در دقایق 1، 10 و 15 به طور معنی‌داری بهتر از سدیم مگلومین دیاتریزوئیت بود که بر اساس یافته‌های حاصل از این تحقیق می‌توان نتیجه گرفت میزان یاد شده‌ی آیودیکسانول به مثابه میزان توصیه شده برای اوروگرافی ترشحی در سگ (mgI/kg 880) اروگرام‌های قابل قبول و عالی را نه تنها برای کلیه راست دست نخورده بلکه برای کلیه با میزنای دستکاری شده ایجاد می‌نماید. طبق اطلاعات مولفین این تحقیق و با جستجو در اینترنت به نظر نمی‌رسد تحقیقی راجع به ارزش استفاده از آیودیکسانول متعاقب عمل جراحی تجربی آناستوموز میزنای سگ انجام گرفته باشد. ضمن اینکه گزارش‌های منتشر شده کمی در خصوص نحوه‌ی کاربرد آیودیکسانول، ماده حاجب بسیار مناسب و با ارزش تشخیصی، در سگ سالم وجود دارد. علاوه بر موارد یاد شده نتایج این تحقیق نشان داد که با توجه به کیفیت نسبتا بهتر اوروگرام‌های ترشحی حاصل از آیودیکسانول نسبت به دیگر ماده حاجب در سگ‌های سالم و جراحی شده برای اوروگرافی ترشحی از این نوع ماده حاجب می‌توان استفاده کرد. همچنین نظر به غیر یونی و ایزواسمولار بودن (عوارض جانبی کمتر) و مقدار کمتر ماده حاجب مورد نیاز (قیمت کمتر و تزریق ساده تر) آیودیکسانول برای رادیوگرافی اختصاصی از کلیه‌ها و مجاری ادراری بهتر و مناسبتر می-باشد.

نتیجهگیری نهایی: در این مطالعه آیودیکسانول در سگ‌ها هم قبل از انجام عمل آناستوموز و هم بعد از عمل، هم از لحاظ کیفیت تصاویر و هم از لحاظ آماری مناسب تر از سدیم مگلومین دیاتریزوئیت بود. با توجه به گزارشات که نشاندهنده‌ی کم بودن عوارض استفاده از آیودیکسانول است و همچنین دوز کمتر آن در نتیجه صرف هزینه کمتر و کم شدن خطرات تزریق این ماده حاجب یک ماده بسیار مناسب برای اوروگرافی ترشحی در سگ حتی پس از جراحی آناستوموز میزنای می‌باشد. بنابراین بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق، آیودیکسانول داروی بهتری برای اروگرافی ترشحی پس از آناستوموز میزنای در سگ می‌باشد.

 

تشکر و قدردانی

نویسندگان مقاله از دانشگاه شهید چمران اهواز بواسطه تامین مالی این پروژه قدردانی می‌نمایند.

 

تعارض در منافع

بین نویسندگان  هیچ گونه تعارض در منافع  گزارش نشده است.

 
Bartels J.E. (1973). Feline intravenous urograpohy, J Am Anim Hosp Assoc, 9: 349-353. 
Chuang, F.R., Chen, T.C., Wang, I.K., Chuang, C.H., Chang, H.W., Tinq-Yu Chiou, T., Cheng, Y.F., Lee, W.C., Yang, K.D., Lee, C.H. (2009). Comparison of iodixanol and iohexol in patients undergoing intravenous pyelography: a prospective controlled study. Ren Fail, 31(3):181-8.
Dacher, J., Sirinelli, D., Boscq, M, Hassan, M., Garel, C., Chateil, J.F., Amar, C. (1998). Iodixanol in pediatric excertory urography: efficiency and Safety Compared to Iohexol. Pediatr Radiol, 28 (2): 112-4.
Elmståhl, B., Nyman, U., Leander, P., Golman, K., Chai, C.M., Grant, D., Doughty, R., Pehrson, R., Björk, J., Almén, T. (2008). Iodixanol 320 results in better renal tollerance and radiodensity than do gadolinium-based contrast media: arteriography in ischemic porcine kidneys. Radiology, 247(1): 88-97.
Feeney, D.A., Barber, D.L., Johnston, G.R. (1982). The excretory urogram: part I. Techniques, normal radiographic appearance and misinterpretation. Compend Contin Educ Small Anim Pract, 4(3): 233-240.
Feeney, D., Barber DL and D.A., Johnston, G.R. (2007). The kidney and ureters. In Textbook of Veterinary Diagnostic Imaging, Thrall, DE. (ed.). (5th ed.) Sunders Elsevier. Missouri, USA, p. 693-699.
Feldkamp, T., Baumqart, D., Elsner, M., Herget-Rosenthal, S., Pietruck, F., Erbel, R., Philipp, T., Kribben, A. (2006). Nephrotoxicity of iso-osmolar versus low-osmolar contrast media is equal in low risk patients, Clin Nephrol, 66 (5): 322-30. Finco, D.R., Stiles, N.S., Kneller, S.K., Lewis, R.E., Barrett R.B. (1971). Radiologic estimation of kidney size of the dog. J Am Vet Med Assoc, 159(8): 995-1002.
From, A.M., Bartholmai, B.J., Williams, A.W., Mcdonald, F.S. (2008). Iodixanol compared to iohexol for contrast procedures: a case-matched retrospective cohort study. Acta Radiol. 49(4) 409-14.
Fussom T.W. (2007). Small animal surgery. (3rd ed.). s.l. Mosby. Philadelphia, USA, p. 643- 52.
Gavent, M.L., Siegle, R.L. (1992). Iodixanol in excretory urography: Initial clinical experience with a nonionic, dimeric (ratio 6:1) contrast medium. Work in progress. Radiology, 183(2): 515-8.
Heuter K.J. (2005). Excretory urography. Clin Tech Small Anim Pract, 20 (1): 39-45.
Jensen, S.C., Peppers, M.P. (1998). Pharmacology and drug administration for imaging technologists. (1st ed.). Mosby. Philadelphia, USA, p. 53-72.
Kishimoto, M., Yamada, K., Watanabe, A., Miyamoto, K., Iwasaki, T., Miyake, Y. (2007). Comparison of excretory urographic contrast effects of dimeric and monomeric non-ionic iodinated contrast media in dogs. J Vet Med Sci, 69(7):713-5.
Lavin, L.M. (2003). Radiology in Veterinary Technology. (3rd ed.) W.B.Saunders Company, Philadelphia, USA,  p. 244-248.
McCullough, P. A. (2006) .Renal safety of iodixanol. Expert Rev Cardiovasc Ther. 4(5): 655-61.
Osborn, C.A., Finco, D.R. (1995). Canine and Feline Nephrology and Urology. (1st ed.). Williams and Wilkins Company, Philadelphia, USA,  p. 3-46, 230-235,246-252.
Siegle, R.L., Gavent, M.L. (1996). Comparison of. iodixanol with iohexal in excretory urography. Acad Radiol, 3: S 524-7.
Sundgren. P.C., Baath, L., Tornquist. C., Hougens Grynne, B, Kjaersgaard, P. Almen, T., (1996). Image quality and safety after iodixanol in intravenous urography; a comparison with iohexol; Br J Radiol, 69 (824): 699-703.
Tadros, G. M., Malik J.A., Manske, C. L., Kasiske, B. L., Dickinson, S. E., Herzog, C.A, Wilson, R.F, Das, G., Panetta, C. J. (2005). Iso-osmolar radio contrast iodixanol in Patients with chronic kidney disease. J Invasive Cardiol, 17(4):211-5