Document Type : Basic Sciences
Authors
1 Graduated from the Faculty of Animal Sciences and Fisheries, Sari University of Agriculture and Natural Resources, Sari, Iran
2 Department of Fisheries, Faculty of Animal Sciences and Fisheries, Sari University of Agriculture and Natural Resources, Sari, Iran
3 Department of Fisheries, Faculty of Fisheries and Environmental Sciences, Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources, Gorgan, Iran
Abstract
Keywords
ماهی سفید، Rutilus kutum (Kamenskii,1901)، یکی از با ارزشترین ماهیان تجاری ایران بوده که در سرتاسر سواحل ایران و نیز در قسمت شمالی دریای خزر به ویژه در رودخانههای ولگا و اورال پراکنش دارد ولی به طور عمده در سواحل جنوبی دریای خزر بین رودخانه کورا تا گمیشان پراکنده بوده و در مجموع 90 درصد ذخایر آن بومی آبهای ایران است (1). سازمان شیلات ایران سالانه بهطور میانگین حدود 200 میلیون بچه لارو از طریق تکثیر مصنوعی تولید و رهاسازی مینماید ولی با وجود روند افزایشی تکثیر و رهاسازی، ضریب بازگشت شیلاتی این ماهی روند معکوس داشته است (2). یکی از راهکارهای احیاء ذخایر ماهی سفید، تولید بچه ماهیان مقاومتر و درشتتر است که برای این منظور یکی از روشهای متداول استفاده از مکملهای غذایی است (3). یکی از مکملهایی که امروزه به دلایل مختلف در آبزیپروری و در مطالعه حاضر استفاده میشود نوکلئوتیدها میباشند (4). امروزه استفاده از مکمل نوکلئوتید در جیرههای آبزیان به دلیل تقویت سیستم ایمنی، افزایش سطح جذب در روده، مؤثر بودن در رشد، شرکت در پاسخهای استرسی و افزایش ظرفیت تنظیم اسمزی بسیار مورد توجه قرار گرفته است (5). با وجود اینکه اغلب بافتها توانایی سنتز نوکلئوتید را از طریق مسیرهای از نو (de novo pathway) دارند ولی سلولهای مهم دستگاه ایمنی نظیر لنفوسیتها، گلبولهای قرمز، سلولهای خونساز و سلولهای موکوسی روده با توجه به متابولیسم سلولی و حجم زیاد واکنشهای سریع و همچنین نیاز فراوان آنها به نوکلئوتید، فاقد این توانایی بوده و در نتیجه تهیه نوکلئوتید از منبع خارجی برای انجام وظایف این سلولها حیاتی است (6). با این وجود حتی در سلولهایی که قادر هستند خودشان به اندازه کافی مولکولهای لازم برای ساخت DNA و RNA به منظور تقسیم سلولی را تولید نمایند، نیاز به سطح زیادی از انرژی داشته اما با فراهم کردن نوکلئوتیدها برای این فرایندها، ضمن افزایش سرعت تولید به ویژه در زمان استرس، نیاز به انرژی کم میشود. بنابراین نیاز به وجود نوکلئوتید در جیره آبزیان حتی در صورت سنتز بافتی به خوبی احساس میشود (7).
در هنگام رهاسازی ماهیان از آب شیرین به آب دریا، تغییر در شوری سبب ایجاد استرس اسمزی بر ماهی شده و در نتیجه مکانیسمهای تنظیم یون سلولی بهطور مخالف و معکوس عمل میکند که در نتیجه این تغییرات ساختار پروتئینی سلولها تغییر پیدا میکند (8). زمانی که فرایندهای نرمال سلولی به صورت معکوس عمل میکنند مجموعهای از پروتئینهای متعلق به خانواده پروتئینهای شوک حرارتی (HSPs) سریعاً ساخته میشود (9). پروتئینهای شوک حرارتی خانوادهای از پروتئینهای به شدت حفاظت شدهای هستند که در پاسخهای استرسی و در طی فرایندهای بیولوژیکی تولید میگردند که سبب تاخوردگی مجدد، گردهمآیی مجدد و بازیابی شکل خارجی یا ظاهری پروتئین میگردند (10). سلولهایی که تحت استرس قرار میگیرند به کمک القای پروتئینهای شوک حرارتی یا بر استرس وارد شده غلبه کرده و زنده میمانند و یا تسلیم شده و دچار مرگ میگردند. بنابراین موجودات زنده در شرایط مختلف محیطی استراتژیهای خود را توسعه داده تا بتوانند بقای خود در شیبی بین هموستازی تا مرگ را حفظ نمایند (11).
در مطالعه حاضر ابتدا بچه ماهیان سفید که تازه شروع به تغذیه خارجی نمودهاند را با سطوح مختلف مکمل نوکلئوتید تغذیه نموده و سپس در معرض شوک شوری قرار میگیرند. با توجه به این مسائل، ضرورت انجام مطالعه حاضر در زمینههای مختلف بهخصوص تغذیه با مکمل غذایی، سیستم تنظیم اسمزی، سطح پروتئینهای شوک حرارتی در ماهی سفید به ویژه در زمان رهاسازی نمایان میشود. علاوه بر این موارد تاکنون هیچ مطالعهای در زمینه اثر مکملهای غذایی بر بیان HSPs در زمان استرس شوری صورت نگرفته است. لذا هدف از مطالعه حاضر پاسخ به این سوالات است: الف) آیا مکمل نوکلئوتید ضمن افزایش نرخ بازماندگی، میتواند سبب تولید بچه ماهیان مقاومتر به هنگام مقابله با استرس شوری شود؟ ب) آیا استفاده از مکمل نوکلئوتید موجب میشود تا پس از بکارگیری شوک شوری میزان بیان HSP70 افزایش و شاخصهای استرسی بیوشیمیایی سرم خون مانند کورتیزول کاهش یابد؟
تهیه ماهی، شرایط پرورشی و نحوه تیماربندی: تعداد 3000 بچهماهی نورس ماهی سفید از کارگاه تکثیر و پرورش ماهی شهید رجایی ساری واقع در استان مازندران در اردیبهشت سال 1395 تهیه شد. میانگین وزن و طول اولیه آنها در هنگام صید 05/0 گرم و 37/20 میلیمتر اندازهگیری شد. از تانکهای پلاستیکی ۱۰۰ لیتری (که همگی دارای شکل، رنگ و اندازه مشابه بودند) با تراکم ۲5۰ قطعه ماهی در هر تانک مورد استفاده قرار گرفت. تانکهای پرورشی 2 بار در روز از کف سیفون و در هر سیفون دوسوم حجم آب تعویض میشدند. بهدلیل مشکلات استفاده از غذای پودری، در کلیه تانکها از فیلترهای اسفنجی استفاده شد. سیستم هوادهی تانکها بهصورت مرکزی طراحی و کلیه تانکها از یک پمپ مرکزی هوادهی میشدند. همچنین بدلیل ایجاد بستر مناسب برای رشد باکتریهای تثبیتکننده نیتروژن (نیتروزموناس و نیتروباکتر) از سنگریزههای رودخانهای جهت بسترسازی در 50 درصد کف تانک استفاده شد بهطوریکه غذادهی در نقاط فاقد بستر سنگریزهای صورت میگرفت. فاکتورهای فیزیکی و شیمیایی کیفیت آب به صورت هفتگی اندازهگیری شدند.
به منظور بررسی اثر نوکلئوتید جیره ۴ سطح صفر (کنترل)، 3/0، 5/0 و 7/0گرم نوکلئوتید در 1 کیلوگرم جیره پایه (g NT Kg-1) برای مکمل نوکلئوتید جیره در نظر گرفته شد (مکمل نوکلئوتید ۱۵ درصد AUGICشرکتICC. Indl. Com. Exp. e Imp. Ltda.، کشور برزیل). میزان سطوح چربی، پروتئین مورد استفاده در ساخت جیره، بر اساس مطالعه تغذیهای صورت گرفته بر روی بچهماهیان سفید دریای خزر، 13 و 42 درصد انتخاب شدند (12). بنابراین مطالعه دارای مجموعاً ۴ تیمار بوده که با در نظر گرفتن 3 تکرار برای هر تیمار، مجموعاً 1۲ واحد آزمایش بهکار گرفته شد. ابتدا بچه ماهی سفید جهت سازگاری با شرایط آزمایشگاهی، به مدت 2 هفته با غذای پایه فاقد نوکلئوتید تغذیه شدند. پس از سازگاری، بچه ماهیان به مدت ۶ هفته و 5 بار در روز در ساعات ۸، 11، 14، 1۶ و ۱۸ و به صورت غذادهی در حد سیری انجام شد. ماهیان هر هفته وزن شده و میزان تلفات به صورت روزانه گزارش میشد.
چالش شوری و نحوه نمونهگیری: بعد از اتمام دوره و 24 ساعت قبل از چالش شوری، تغذیه متوقف شد و ماهیان مستقیماً از آب شیرین به آب به شوری ppt ۱۵ و ppt ۳۰ منتقل شدند. آب شور مورد استفاده در مطالعه حاضر از ترکیب آب دریای خزر و نمک دریاچه ارومیه تهیه شد. به منظور نمونهگیری، ۵ قطعه ماهی از هر تانک در زمانهای 0 (قبل از چالش شوری)، ۲، 8 و 24 ساعت بعد از انتقال، به آرامی صید شده و سریعاً به وسیله محلول پودر گل میخک با دز 200 میلیگرم در لیتر و با استفاده از روش غوطهوری بیهوش شده و سپس فوراً به تانک نیتروژن مایع منتقل و پس از انتقال نمونهها به آزمایشگاه در فریزر 80- درجه سانتیگراد نگهداری شدند.
سنجش فاکتورهای رشد: تمام ماهیان پس از اتمام دوره پرورش، وزنکشی و فاکتورهای رشد شامل میزان افزایش وزن بدن، ضریب تبدیل غذایی، شاخص وضعیت، ضریب رشد ویژه، نرخ بازده پروتئین، درصد رشد روزانه و درصد بقاء با استفاده از فرمولهای زیر محاسبه شد:
رابطه 1: 100*(میانگین وزن اولیه / (میانگین وزن اولیه - میانگین وزن ثانویه)) = (WG) افزایش وزن بدن
رابطه 2: افزایش وزن بدن(گرم) / مقدار غذای خورده شده (گرم) = (FCR) ضریب تبدیل غذایی
رابطه 3: 100 × ۳(طول چنگالی) / وزن بدن (گرم) = (CF) شاخص وضعیت
رابطه 4: 100 × (دوره پرورش به روز / (Ln W2 – Ln W1) = (SGR) ضریب رشد ویژه
رابطه 5: پروتئین مصرفی (گرم) /تفاوت وزن اولیه و ثانویه (گرم) = (PER) نرخ بازده پروتئین
رابطه ۶: 100× تعداد روزهای پرورش/ (تفاوت وزن اولیه و ثانویه (گرم) = (DGR) درصد رشد روزانه
اندازهگیری میزان بیان HSP70 به روش RT-PCR کمی: استخراج RNA آبشش با استفاده از روش اسید گوانیدنیوم تیوسیانات فنل کلروفرم (acid guanidinium thiocyanate-phenolchloroform method) انجام شد (13). جهت سنتز اولین رشته cDNA از کیت Fermentas cDNA Synthesis Kit (Fermentas; USA) استفاده شد و فرایند کپیگذاری طبق دستور کارخانه و دمای مورد نظر انجام و سپس cDNA ساخته شده در دمای20- درجه سانتیگراد نگهداری شدند. پرایمرهای qPCR برای ژن پروتئین شوک حرارتی HSP70 و ژن رفرنس ماهی سفید بر اساس مناطق محافظت شده توالی DNA در بانک ژن و پایگاه داده اطلاعات ژنومی NCBI و با استفاده از نرم افزار PRIMER3.0 طراحی شد (جدول 1). ژن β actine به عنوان ژن رفرنس به منظور استانداردسازی سطوح بیان مورد استفاده قرار گرفت. آنالیز qPCR بهوسیله دستگاه iCycler (Bio-Rad) با استفاده از مستر میکس CYBR Green (Fermentas Maxima SYBR Green qPCR Master Mix) توسط پروتکل پیشنهاد شده Kolangi Miandare و همکاران در سال 2016 صورت پذیرفت (13). کارایی PCR بر اساس معادله: E%=10(1 / Slope) − 1×100 محاسبه شد. تغییرات در میزان بیان mRNA ژن HSP70 پس از نرمالسازی با ژن رفرنس (به منظور برآورد بیان نسبی)، با استفاده از روش منحنی استاندارد مورد ارزیابی قرار گرفت. دادههای بدست آمده با استفاده از نرمافزار iQ5 optical system software version 2.0 (Bio-Rad) مورد ارزیابی قرار داده شد.
اندازهگیری کورتیزول کل بدن: کورتیزول کل بدن به وسیله روش الایزا بر اساس دستورالعمل سازنده کیت (RE52061، IBL-International، Hamburg، Germany) مورد سنجش قرار گرفت (14).
تجزیه و تحلیل آماری دادهها: مطالعه حاضر در قالب طرح کاملاً تصادفی برنامهریزی و اجرا شد. برای یکنواختی واریانس و توزیع نرمال دادهها، به ترتیب از آزمونهای تکمتغیره لون و آزمون کولموگروف-اسمیرنوف استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها به روش آنالیز واریانس یکطرفه و دو طرفه ANOVA انجام شد. برای مقایسه میانگینها از آزمون آماری دانکن در سطح اعتماد 5 درصد استفاده شد.
نتایج مطالعه حاضر نشان داد در نرخ تلفات طی 8 هفته تغذیه اختلاف معنیداری بین تیمارها مشاهده شد (05/0˂P) بهطوریکه ماهیانی که با جیره غذایی حاوی مکمل نوکلئوتید تغذیه نموده بودند دارای نرخ معنیدار کمتر از مرگ و میر نسبت به گروه کنترل بودند (جدول 2). ماهیانی که از جیره g NT kg-1 7/0 تغذیه نمودند دارای بیشترین میزان وزن نهایی، درصد افزایش وزن بدن، ضریب رشد ویژه و درصد رشد روزانه بودند. همچنین ماهیانی که از جیره g NT kg-1 3/0 تغذیه کرده بودند کمترین میزان این فاکتورها در آنها مشاهده شد. ضریب تبدیل غذایی در بین تیمارها معنیدار نبود. بهترین میزان فاکتور وضعیت در ماهیانی که با جیره g NT kg-1 3/0 تغذیه نمودند مشاهده شد با این وجود در این فاکتور اختلاف معنیداری بین تیمارها مشاهده نشد. همچنین ماهیانی که از جیره g NT kg-1 3/0 بیشترین و ماهیانی که از جیره g NT kg-1 7/0 تغذیه مینمودند کمترین میزان نرخ بازده پروتئین را داشتند (جدول 2).
نتایج آنالیز واریانس یکطرفه در بین زمانهای مختلف در بچهماهیان سفید تغذیه شده با سطوح مختلف مکمل نوکلئوتید جیره نشان داد میزان بیان پروتئین شوک حرارتی HSP70 و کورتیزول کل بدن در تمام زمانها دارای اختلاف معنیدار آماری میباشند (05/0˂P) (جدول 3). نتایج آنالیز واریانس دو طرفه و بررسی اثر تیمار، اثر زمان و برهمکنش این دو بر بچه ماهیان سفید تغذیه شده با سطوح مختلف مکمل نوکلئوتید جیره نشان داد اثر تیمار، اثر زمان و برهمکنش این دو در مورد پروتئین HSP70 و کورتیزول کل بدن دارای اختلاف معنیدار آماری میباشد (05/0˂P) (جدول 3).
بیشترین و کمترین میزان کورتیزول کل بدن به ترتیب در ماهیانی که از جیره g NT kg-1 ۰ (در زمان ۲ ساعت پس از شوک شوری؛ 52/5 ± 03/41) و در ماهیانی که از جیره g NT kg-1 7/0 تغذیه مینمودند (در زمان ۲۴ ساعت پس از شوک شوری؛ 89/0±35/11) مشاهده شد (نمودار 1). بیشترین و کمترین میزان بیان پروتئین شوک حرارتی HSP70 به ترتیب در ماهیانی که از جیره g NT kg-1 5/0 (در زمان 8 ساعت پس از شوک شوری؛ 07/1±03/5) و در ماهیانی که از جیره g NT kg-1 3/0 تغذیه مینمودند (در زمان ساعت صفر و یا قبل از شوک شوری؛ 21/0±50/0) مشاهده شد (نمودار 2). بر اساس نتایج مطالعه حاضر میزان بیان پروتئین شوک حرارتی HSP70 پس از ۲ ساعت انتقال به آب شور ۳-۲ برابر میزان سطح پایه (ساعت صفر) افزایش یافت و سپس در طی ۲۴ ساعت کاهش یافت با این وجود میزان بیان پروتئین شوک حرارتی HSP70 در ساعت ۲۴، ۳-۱ برابر سطح پایه شد.
نتایج مطالعه حاضر نشان داد تغذیه با مکمل نوکلئوتید در سطح g NT kg-1 7/0 سبب ایجاد تأثیرات مثبتی بر عملکرد رشد بچهماهیان سفید در مقایسه با سایر تیمارها شد (جدول 2). نتایج بسیاری از مطالعات نشان میدهد بکارگیری مکمل نوکلئوتید جیره در سطح g NT kg-1 1 سبب بهبود عملکرد رشد در تیلاپیای نیلی (15)، g NT kg-1 5/1 در ماهیان نوجوان گروپر (16)، g NT kg-1 2-5/1 در ماهیان انگشتقد قزلآلای رنگینکمان(17)، g NT kg-1 2 در ماهی دروم قرمز (18) وg NT kg-1 5/2 در ماهی آزاد دریای خزر (19) میشود. با این وجود نتایج برخی مطالعات در ماهی نوجوان دروم قرمز (20)، ماهی نوجوان روهو (21)، گربه ماهی کانالی (22) نشان میدهد که نوکلئوتید اثری بر بهبود عملکرد رشد ندارد. امروزه توضیح دقیقی در مورد اینکه چگونه نوکلئوتید سبب بهبود عملکرد رشد میشود، وجود ندارد (6) اما به نظر میرسد بکارگیری یک منبع خارجی از نوکلئوتید ممکن است سبب ارتقا رشد ماهیان و سخت پوستان در مراحل ابتدایی زندگی شود چرا که در این دوران نرخ تکثیر سلولی بسیار زیاد است (23). با این وجود مکانیسم اینکه چگونه نوکلئوتید سبب بهبود عملکرد رشد میشود، تا کنون ناشناخته مانده است. برخی مطالعات بیان میدارند اثر جاذب شیمیایی نوکلئوتید که به دلیل حضور برخی مواد مانند آدنوزین مونوفسفات، اینوزین مونوفسفات، اوریدین مونوفسفات و آدنوزین دی فسفات است، سبب این موضوع میشود (15). با این وجود با توجه به نوع ترکیب مکمل نوکلئوتید جیره، مرحله زندگی ماهی، نوع گونه و طول دوره تغذیه بکارگیری نوکلئوتید میتواند سبب اثرات مثبت یا منفی بر عملکرد رشد ماهیان شود (7). در مطالعه حاضر اثر تحریککنندگی نوکلئوتید در سطح g NT kg-1 7/0 ممکن است به دلیل مرحله زندگی ماهی باشد چراکه در این دوران به دلیل نرخ تکثیر سلولی زیاد، تقاضای بیشتری برای جذب نوکلئوتید وجود دارد و از طرف دیگر به نظر میرسد دز زیاد نوکلئوتید (g NT kg-1 7/0) سبب طعم بهتری از غذا شده بود.
اگرچه بسیاری از مطالعات نشان میدهد تغییر در فاکتورهای محیطی مانند شوری (هایپر اسموتیک یا هیپو اسموتیک) سبب بیان پروتئینهای شوک حرارتی در ماهی میشود (24) با این وجود تا کنون هیچ مطالعه وجود ندارد که بیان دارد استرس اسمزی و یا هر گونه استرسی سبب افزایش بیان HSPs در ماهی سفید میشود. نتایج مطالعه حاضر نشان میدهد شوک شوری سبب القا بیان پروتئین شوک حرارتی HSP70 در بچه ماهیان سفید، همچنین به نظر میرسد القا بیان HSP70 توسط شوک شوری بر افزایش مقاومت بچهماهیان سفید تأثیر داشته است بهطوریکه بچهماهیان با سطوح بیشتر HSP70 دارای نرخ بیشتری از بازماندگی در مقایسه با گروه کنترل در طی استرس اسمزی بودند (جدول 2). اگرچه مکانیسم دقیق سلولی که در آن بیان پروتئینهای شوک حرارتی به ماهی اجازه میدهد تا شوک اسمزی را تحمل نماید، تا کنون مشخص نشده است (25)، با این وجود به نظر میرسد کاهش تبعات از دست دادن آب سلولی بر پایداری پروتئین، تاخوردگی و حلپذیری پروتئین سلوی کاندید مناسبی برای توجیح مکانیسم آن باشد (26). نتایج مطالعه حاضر نشان داد میزان بیان HSP70 در آبشش متأثر از سطوح مکمل نوکلئوتید جیره میباشد و گروهی که سطوح بیشتری از نوکلئوتید جیره را دریافت نمودند بیان بیشتری از HSP70 را در آبشش نشان دادند. در ماهیان، میزان HSP70 در 2 ساعت پس از شوک شوری افزایش یافته و در ساعت 8 به پیک خود رسیده و سپس تا ساعت 24 روند کاهشی از خود نشان میدهد (نمودار 2). مطالعات در خصوص اثر نوکلئوتید جیره بر میزان بیان پروتئین شوک حرارتی در ماهی بسیار محدود است تنها یک مطالعه وجود دارد که نشان میدهد بکارگیری نوکلئوتید جیره تأثیری بر میزان بیان mRNA پروتئین شوک حرارتی HSP70 مغز در خورشید ماهی ندارد (27). در مطالعه حاضر ماهیان به مدت 8 هفته با جیره حاوی g NT kg-1 4/0 نوکلئوتید (نه مکمل نوکلئوتید) تغذیه و سپس مورد استرس دستکاری قرار گرفتند که نتایج نشان داد میزان بیان mRNA HSP70 مغز ارتباطی با نوکلئوتید جیره و یا با استرس دستکاری ندارد. به نظر میرسد نتایج متناقض در مطالعه حاضر به دلیل نوع استرس بهکار رفته در این مطالعه است چراکه میزان بیان پروتئین شوک حرارتی ارتباط نزدیکی با نوع استرسور دارد و در غالب موارد استرس دستکاری، جابهجایی، اسارت و شلوغی سبب بیان پروتئین شوک حرارتی نمیشود (24،28) و این در حالیست که تحت تأثیر این گونه استرسها پاسخهای استرسی فیزیولوژیک مانند افزایش سطوح آدرنالین، کورتیزول، گلوکز و ... مشاهده میشود (29). تأثیر بالقوه اثر مکمل نوکلئوتید جیره بر بیان پروتئین شوک حرارتی در ماهی به مقدار بسیار محدودی شناخته شده است و در حال حاضر توضیح مکانیسم دقیق آن بسیار مشکل است. بر اساس دانش امروزی به نظر میرسد یکی از مکانیسمهای اثر مکمل نوکلئوتید جیره بر بیان HSPs در ماهی، ارتباط آن با پاسخهای استرسی مانند کورتیزول است (27). از آنجایی که در زمان استرس تقاضا برای نوکلئوتید موجود در بدن افزایش یافت، یک منبع خارجی از نوکلئوتید ممکن است برخی از پاسخهای استرسی را بهبود بخشد (6) که در این زمان مکمل نوکلئوتید جیره میتواند در کاهش اثرات بازدارندگی سطوح زیاد کورتیزول بر سیستم ایمنی ماهی، مؤثر باشد (27). بنابراین مطالعات بیشتری نیاز است تا دانش امروزی را در خصوص مکانیسم اثر نوکلئوتید جیره بر بیان HSPs گسترش دهد.
نتایج مطالعه حاضر نشان داد مکمل نوکلئوتید موجب شد سطوح کورتیزول اندازهگیری شده پس از قرارگیری در معرض استرس شوری بهطور معنیداری کاهش یابد بهطوریکه در ماهیان گروه کنترل و تیمارهای نوکلئوتید، سطوح کورتیزول در ساعت 2 به ماکزیمم مقدار خود رسیده و پس از 8 ساعت به سطوح قبل از استرس باز گردد حتی این مقدار در تیمارهای نوکلوتید به کمتر از زمان صفر در مقایسه با گروه کنترل رسید (نمودار 2). اخیراً Abedian Kenari و همکاران در سال 2012 در مطالعهای تغذیهای اثرات مکمل نوکلئوتید جیره را بر رشد، پارامترهای بیوشیمیایی سرم خون بچهماهیان انگشتقد ماهی آزاد دریای خزر مورد ارزیابی قرار داده و بیان نمودند پس از استرس حاد اسارت، کورتیزول پلاسما ماهیان گروه کنترل و ماهیانی که از نوکلئوتید تغذیه نموده بودند در ساعت 3 به ماکزیموم مقدار خود رسیده و 8 ساعت پس از برطرف شدن استرس به مقدار اولیه خود باز میگردد (19). با این وجود در آغاز شرایط استرس مزمن ممکن است سطوح کورتیزول پلاسما افزایش یافته و پس از چند روز با آداپته شدن ماهی به شرایط جدید به سطوح اولیه خود بازگردد (30). به نظر میرسد یکی از مکانیسمهایی که موجب میشود مکمل نوکلئوتید به طور سودمندی پاسخهای استرسی را متأثر نماید مربوط به اثرات بازدارندگی نوکلئوتید در آزادسازی کورتیزول ناشی از استرس القایی است (7).
بر اساس نتایج مطالعه حاضر میتوان بیان نمود احتمالاً میزان کورتیزول بر میزان بیان HSP70 آبشش بچه ماهیان سفید تأثیرگذار است بهطوریکه با افزایش سطوح غلظت کورتیزول بیان HSP70 افزایش و با کاهش غلظت کورتیزول آن بیان HSP70 کاهش یافت. در حمایت از این حدس مطالعهای که روی ماهیان قزلآلای رنگینکمان صورت پذیرفت نشان داد هپاتوسیتهای ماهیانی که در معرض کورتیزول قرار گرفتهاند، دارای سطوح کمتری از بیان HSP70 در پاسخ به استرس حاد گرمایی بودند (31). در مجموع برای درک بهتر این حدسیات، مطالعات بیشتری نیاز است تا این روابط را بسط نماید.
نتایج مطالعه حاضر نشان داد بکارگیری مکمل نوکلئوتید در طی تغذیه سبب ایجاد یک سری اثرات مثبت در عملکرد رشد بچهماهیان سفید میشود. همچنین بکارگیری مکمل نوکلئوتید در چالش با شوری سبب کاهش سطوح کورتیزول (ساعت 2 در تیمارهای نوکلئوتید) میشود که این موضوع نشان میدهد جیره حاوی نوکلئوتید قادر به کاهش استرس در طی انتقال از آب شیرین به شور است. همچنین بر اساس افزایش میزان بازماندگی و سطوح بیشتر پروتئین شوک حرارتی HSP70 میتوان پیشنهاد نمود بچهماهیان سفید با وزن 5/0 گرم این پتانسیل را دارند که مستقیماً به دریا رهاسازی گردند که البته این موضوع نیاز به مطالعات بیشتری دارد.
از زحمات خانم دکتر نیکوگفتار، پروفسور Sema İşisağ Üçüncü و آقای کابلی (کارخانه خوراک دام و آبزیان شمال) تشکر و قدردانی میشود. این مقاله به روح بلند ذاتاله احمدیکمرپشتی (حاجی مدیر) اهدا میشود، کسی که خود را به صورت تمام وقت وقف خدمت به دیگران نمود چرا که ایشان معلمی دلسوز و پدری فداکار بودند.
بین نویسندگان تعارض در منافع گزارش نشده است.