نوع مقاله : تکنیک های تصویربرداری تشخیصی
نویسندگان
1 دانشآموخته، دانشکده دامپزشکی، واحد ارومیه، دانشگاه آزاد اسلامی، ارومیه، ایران
2 گروه علوم پایه، دانشکده دامپزشکی، واحد ارومیه، دانشگاه آزاد اسلامی، ارومیه، ایران
3 گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، واحد نقده، دانشگاه آزاد اسلامی، نقده، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
BACKGROUND: Computed tomography (CT) is one of the non-invasive diagnostic imaging methods that can show detailed information about the skeletal bones of animals.
OBJECTIVES: This study aimed to conduct the morphological and morphometric analysis of the pelvic bone (Os coxae) of guinea pig (Cavia porcellus) based on CT scan images.
METHODS: This descriptive cross-sectional study examined 10 guinea pigs (5 males and 5 females) with a mean age of 12 months and a mean weight of 1.12±0.22 kg. Each guinea pig was anesthetized by intramuscular injection of xylazine/ketamine and placed on the CT table in sternal recumbent position. CT scans were taken from the pelvic region on transverse, sagittal and dorsoventral planes. Onis CT software, Multi-Modality Workplace: VE 2.5A software was used for 3D reconstruction of the images. In this study, 24 pelvic parameters for male and female guinea pigs were measured and compared.
RESULTS: The CT could identify the most anatomical structures of the pelvic region. Guinea pigs’ hip bone had an irregular shape on the CT images. All surfaces, borders and angles of the ilium, ischium and pubic bones could be identified. The gluteal and sacroiliac surfaces and cranial edges (iliac crest) of ilium were clear. The cotyloid cavity was like a cup-shaped hallow and its joint and non-joint parts could be separated. The acetabular notch in the inferior part of this cavity was clear. The spines related to sacral prominence were not so clear. Obturator foramen was oval and its longitudinal axis was in the anterolateral direction. The most of pelvic parameters in males were larger than in females, while only three parameters (Midpubis width, symphysis length, and conjugal diameter) were larger in females. The distance between cranial inferior iliac spine and iliopubic eminence and the distance between cranial inferior iliac spine to pubis were significantly smaller in females than in males (P≤0.05).
CONCLUSIONS: The results of this research can be used in the identification of anatomical characteristics, examination of different types of guinea pigs, teaching anatomical sciences, and interpretation of CT scan images, as well as in clinical examinations, prevention and treatment of pelvic complications such as diseases related to obstetrics and surgery.
کلیدواژهها [English]
خوکچههای هندی پستاندارانی از راسته جوندگان (Order rodentia) و از تیره خوکچگان هندی (Caviidae family) میباشند (1). درحال حاضر 13 گونه از این حیوانات شناسایی شدهاند که رایجترین آنها نژاد آمریکایی، حبشهای و پِرویی میباشند (2). تمام گونههای خوکچه هندی به زندگی گروهی تمایل دارند و بنابراین حیوانات اجتماعی میباشند. گونههای اهلی خوکچه هندی (Cavia porcellus) در طبیعت یافت نمیشوند (3). این جوندگان از حیوانات خانگی محبوب و همچنین از حیوانات آزمایشگاهی ارزشمند محسوب میشوند. خوکچههندی (Cavia porcellus) اولین جانوری بود که در مطالعات پزشکی مورد استفاده قرار گرفت و نام آن مترادف به اصطلاح «جانور آزمایش» است (4). از قسمتهای مهم تشکیلدهنده اسکلت یک خوکچه هندی، استخوانهای لگن آن میباشد که میتواند به علل مختلف مورد آسیب قرار بگیرد. تکنیکهای مختلف تصویربرداری میتوانند در تشخیص این نوع از آسیبها مفید باشند. توموگرافی کامپیوتری (Computed Tomography: CT) یکی از جدیدترین روشهای تشخیصی برای بررسی عوارض و بیماریهای اسکلتی و بافتهای نرم در دامهای کوچک و حیوانات اگزوتیک میباشد. درواقع CT یک روش تصویربرداری است که از اصول توموگرافی (تصویر مقطعی بافتها) استفاده میکند. توموگرافی یک برش مقطعی از بافت خاصی از بدن را نشان میدهد بدون آنکه ساختارهای مجاور آن بافت در تصویر اخذشده دخالت داشته باشند. CT میتواند برای تصویربرداری هر قسمتی از بدن استفاده شود که از کاربردهای رایج آن برای تشخیص بیماریهای حفره بینی، سینوسها، گوشها، ارزیابی ستون فقرات، لگن، مغز، مفاصل، ریهها، مدیاستن، حفره پلور و تودههای شکمی میباشد (5، 6). باتوجهبه اینکه خوکچه هندی (Cavia porcellus) در سطح وسیعی از مطالعات زیستپزشکی استفاده میشود، لازم است دانش دقیقی از جزئیات بافتهای این حیوان در دسترس باشد. تصاویر توموگرافی کامپیوتری از بافتهای مختلف این حیوان میتواند اطلاعات ارزشمندی را در اختیار محققین قرار دهد.
در مطالعهای Witkowska و همکاران در سال 2014، با بررسی توموگرافی ریز کامپیوتری (micro CT) به برخی از ویژگیهای استخوانی خوکچه هندی اشاره و تمایزات گونهای آن را بیان کردهاند (7). در مطالعه دیگر Dayan و همکاران در سال 2019، با انجام CT و مدلسازی سه بعدی از استخوان ران 12 خوکچه هندی بالغ نر گزارش کردهاند که فقط تفاوت آماری بین ضخامت کورتکس چپ و راست استخوان ران وجود داشته است و در سایر پارامترها تفاوت آماری معنیداری مشاهده نگردید. آنها در گزارش خود استفاده از CT برای اندازهگیری برخی از پارامترها در استخوانهای بلند خوکچههای هندی را مفید ارزیابی کردهاند (8).
Sasai و همکاران در سال 2015 در یک مطالعه گذشتهنگر اعلام نمودهاند که روش میکرو CT در تشخیص شکستگیهای ناحیه لگنی خرگوش از ارزش تشخیصی بیشتری نسبت به روش رادیوگرافی برخوردار است، چراکه در رادیوگرافی تصاویر بافتها روی هم میافتد و به اصطلاح مشکل سوپرایمپوزیشن (Superimposition) وجود دارد، درحالیکه در تصاویر CT میتوان تمام بافتهای یک ناحیه را به تفکیک بررسی نمود (9). McDougall و همکاران در سال 2009 با انجام میکرو سیتی از مفصل استایفل خوکچههای هندی جوان (2-5 ماهه) و پیر (17-37 ماهه) ارتباط بین درد مفاصل و آسیبشناسی مفاصل را در مدل حیوانی استئوآرتریت طبیعی مورد بررسی قرار دادهاند و اعلام کردهاند اولاً یافتههای میکرو سیتی با نتایج هیستوپاتولوژی همخوانی دارد و ثانیاً علامت بالینی درد یک پیشبینی ضعیف برای ارزیابی میزان دژنراتیو مفصل و شدت استئوآرتریت میباشد و در این زمینه نشانههای میکرو سیتی دقت تشخیصی بیشتری دارند (10).
Proks و همکاران در سال 2021 با انجام یک مطالعهرادیوآناتومی بر روی ستون مهرههای 240 خوکچه هندی اعلام کردهاند 5/12 درصد از این حیوانات، ناهنجاریهای مادرزادی مربوط به ستون مهرهها را داشتند که مهرههای سرویکال دارای کمترین و لومبوساکرال بیشترین درگیری را داشته است (11). در مطالعه دیگری، Del Chicca و همکاران در سال 2023 با بررسی سر در 65 خوکچه هندی به روش توموگرافی کامپیوتری گزارش نمودهاند که بیشترین یافتههای تصادفی در این حیوانات در ناحیه گوش و بینی میباشد که در اغلب موارد مینرالیزاسیون در بافتهای نرم است (12). Yilmaz و Demircioglu در سال 2021 با انجام یک مطالعه استئومتریکی برخی از پارامترهای استخوانهای لگنی گربههای وان را به روش توموگرافی کامپیوتری بررسی و تفاوتهای آنها را در جنسهای نر و ماده مشخص نمودهاند. آنها در این مطالعه اذعان کردهاند اکثر این پارامترهای مورفومتریک نظیر طول استخوان نیملگن، طول بین لبههای داخلی استابولوم، فاصله عرضی بین زواید ورکی دو طرف و ضخامت استخوان خاصره در جنس نر بیشتر از جنس ماده است (13).
بررسی ویژگیهای توموگرافیکی استخوانهای لگنی خوکچه هندی میتواند در شناسایی خصوصیات آناتومیکی، بررسی گونههای مختلف و ارزیابی موارد پاتولوژیکی آن مفید و مؤثر واقع گردد، اما برای این منظور لازم است جزئیات آناتومی (مورفولوژی و مورفومتری) نرمال هریک از استخوانهای تشکیلدهنده لگن این حیوان دقیقاً مورد بررسی قرار گرفته باشند. توموگرافی کامپیوتری یکی از روشهای تصویربرداری تشخیصی غیرتهاجمی است که میتواند جزئیات دقیقی از استخوانهای تشکیلدهنده لگن این حیوان را در اختیارمان قرار دهد. بنابراین مطالعهای اختصاصی بر روی استخوان لگن (Ossa coxarum) خوکچه هندی انجام شد و قسمتهای مختلف تشکیلدهنده آن بررسی و حدود نرمال آنها تعیین گردید. یافتههای مطالعه حاضر میتواند در شناسایی خصوصیات آناتومیکی و آموزش علوم آناتومی، تفسیر تصاویر CT اسکن و نیز در معاینات بالینی و امور درمانی این حیوان خانگی مورد استفاده قرار گیرد.
طرح مطالعه و حیوانات: مطالعه حاضر، مطالعهای توصیفیمقطعی است که در آن از10 خوکچههندی (Cavia porcellus) (5 نر و 5 ماده) 12 ماهه با میانگین وزنی 22/0±12/1 کیلوگرم که مطابق با معیارهای مطالعه، سالم تشخیص داده شده بودند استفاده شد. این حیوانات در طول مطالعه از تغذیه مناسب برخوردار بودند و در اتاقی ایزوله که دمای آن 25 درجه سانتیگراد با رطوبت نسبی 65 درصد و مدت روشنایی و تاریکی 12 ساعت بود نگهداری میشدند (14، 15).
بیهوشی حیوانات تحت مطالعه: ابتدا هریک از خوکچههای هندی 6 ساعت محرومیت از غذا و آب داشتند. سپس با هیدروکلراید زایلازین 2 درصد رویان دارو با دُز40 میلیگرم بهازای هر کیلوگرم وزن بدن و کتامین هیدروکلراید 10 درصد آلفاسان با دُز 60 میلیگرم بهازای هر کیلوگرم وزن بدن با تزریق عضلانی بیهوش شدند (16).
مطالعات توموگرافی کامپیوتری: برای تهیه تصاویر CT، هر خوکچه هندی با حالت گماری خوابیده روی جناغ بر روی میز اسکنر دستگاه CT قرار داده و اسکن از ناحیه لگن آن در پلنهای عرضی (محوری)، ساجیتال و دورسال انجام شد. برای سیتی از دستگاه اسکنر هلیکال (Somatom Spirit CT scanner, Two detectors, Siemens, Germany) مولتی اسلایس استفاده گردید. فاکتورهای تکنیکی CT اسکنر عبارت بودند از: زمان چرخش گنتری: 400 میلی ثانیه، ضخامت برش: 1 میلیمتر، فاصله بازسازی: 1/0- 5 میلیمتر، نسبت گام (Pitch ratio): 1، کیلو ولتاژ: 120 و میلیآمپر ثانیه: 130، کولیماسیون آشکارساز فیزیکی: 6/0×32 میلیمتر، کولیماسیون مقطع نهایی: 6/0×64 میلیمتر، وضوح: 512×512 پیکسل و محدوده وضوح: 92/0×92/0، کرنل (Kernel): H10 و اینکرمنت (Increment): 5/0 میلیمتر (7). براساس فاکتورهای تکنیکی فوق تصویربرداری انجام شده و تصاویر بهدستآمده با فرمت DICOM ذخیره شدند (17).
بازسازی سه بعدی (Three-Dimensional Reconstruction): پس از ذخیرهسازی تصاویر بهدستآمده با فرمت DICOM، این تصاویر به رایانه منتقل شدند. برای بازسازی سه بعدی این تصاویر دیجیتال از نرمافزار Onis CT software, Multi-Modality Workplace: VE 2.5A استفاده شد. از کولیس الکترونیکی این نرمافزار نیز برای اندازهگیریهای مورفومتریکی استفاده شد (18، 19).
مطالعات مورفومتریک: اندازهگیریهای استئومتریک از پارامترهای مختلف لگن (Ossa coxarum) بهصورت جداگانه انجام و میانگین آنها ثبت شد. اندازهگیریها یک بار انجام شد. پارامترهای اندازهگیریشده در جداول 1، 2 و 3 قابلمشاهده است. از (NAV) (Nomina Anatomica Veterinaria بهعنوان مرجعی برای اصطلاحات علمی دامپزشکی استفاده شد (20). پارامترهای مورد بررسی در جدول 4 ارائه شده است (15، 16):
قطر عمودی استابولوم (Vertical diameter of acetabulum: VADi)، قطر افقی استابولوم (Horizontal diameter of acetabulum: HADi)، طول خاصره (Ilium length: LI)، قطر مزدوج (Conjugal diameter: C)، قطر مایل (Oblique diameter: O)، فاصله بین خار قدامی شکمی خاصره تا برجستگی خاصرهای-عانهای (Distance between cranial inferior iliac spine and iliopubic eminence: AII)، فاصله بین خار قدامی شکمی خاصره تا عانه (Distance between cranial inferior iliac spine to pubis: AIP)، فاصله بین برجستگی ورکی تا قسمت میانی کمان ورکی (Distance between ischiatic tuberosity to middle of ischiatic arch: IMI)، عرض میانی عانه (Midpubis width: PW) ، فاصله بین برجستگی ورکی تا برآمدگی خاصرهای-عانهای (Distance between ischiatic tuberosity to iliopubic eminence: IIE)، فاصله بین خار قدامی پشتی خاصره تا برجستگی خاصرهای-عانهای (Distance between cranial superior iliac spine to iliopubic eminence: ASI)، طول خاصره (Ilium length: LI)، فاصله بین دو ستیغ خاصرهای (BIC Distance between two iliac crests:)، فاصله بین بالاترین نقطه در ستیغ خاصره تا بالاترین نقطه در برجستگی ورکی (Distance between iliac crest to ischiatic tuberosity: CT)، فاصله برجستگی خاجی تا لبه قدامی استخوان شرمگاهی (Distance between anterior superior iliac spine to the pubic tubercle: ASP)، بیشترین طول سوراخ سدادی (Greatest length of obturator foramen: OL)، بیشترین عرض سوراخ سدادی (Greatest width of obturator foramen: OW)، فاصله بین خاجی تا برجستگی کوکسال (Distance between sacral to coxal tuberosity: SC)، طول بریدگی نسایی کوچک (Lesser ischchiatic notch length: LSN) و بریدگی نسایی بزرگ (Greater ischchiatic notch length: GSN)، فاصله عرضی بزرگتر (Greatest transverse distance: T)، فاصله بین دو برجستگی خاصرهای عانهای (Distance between two iliopubic eminence: BIE)، فاصله بین استابولوم تا قسمت میانی کمان ورکی (Distance between acetabulum to middle of ischiatic arch: AMI)، طول سمفیز (Symphysis length: SL) و قطر عرضی خروجی لگن (Transverse diameter of pelvis outlet: OTD).
آنالیز آماری: برای تعیین اندازه طبیعی قسمتهای مختلف تشکیلدهنده استخوان لگن (Ossa coxarum) خوکچههای هندی نر و ماده بالغ از تکنیک Confidence Interval و برای تجزیهوتحلیل دادههای پارامتریک از آزمون تی زوج (Paired t-test) با کمک نرمافزار SPSS ویرایش 21 استفاده شد. همه مقادیر بهصورت میانگین و انحرافمعیار بیان شدند و 05/0P≤ معنیدار و فاصله اطمینان ۹۵ درصد در نظر گرفته شد.
براساس نتایج مطالعه حاضر، توموگرافی کامپیوتری میتواند امکان شناسایی اغلب ساختارهای آناتومیکی ناحیه لگنی خوکچههندی (Cavia porcellus) را فراهم کند. در تصاویر CT، استخوانها بهعلت داشتن دانسیته بالا به رنگ سفید و حفره مدولاری آنها تیره رنگ و عضلات و تاندونها نیز در مقیاسهای مختلف خاکستری قابلرویت بودند. در تصاویر CT، استخوان لگن خوکچه هندی شکل نامنظمی داشت. تمام سطوح، لبهها و زوایای استخوانهای خاصره، ورکی و عانه قابلشناسایی و ارزیابی بودند. براساس نتایج مطالعه حاضر کمربند لگنی در خوکچههندی (Cavia porcellus) از استخوان لگن (Ossa coxarum)، استخوان خاجی و چند مهره اول دمی تشکیل شده است. لگن این جونده شامل دو استخوان نیم لگن (Ossa coxae) بود که هریک شامل استخوانهای خاصره، ایسکیوم و پوبیس بود. این استخوانها کاملاً ادغام شده بودند و استخوان پیچیده و فشرده لگن را تشکیل میدادند. همچنین این سه استخوان در تشکیل حفره مفصلی استابولوم نیز شرکت میکردند.
دو استخوان نیم لگن (Ossa coxae) در خط میانی بدن توسط سمفیز لگنی به هم مفصل شده بودند و خود این سمفیز شامل قسمتهای سمفیز عانهای و سمفیز ورکی است. استخوان خاصره دارای یک بدنه و یک بال و بال دارای دو سطح و سه لبه و دو زاویه بود. این دو زاویه دارای یک برجستگی خاجی در بالا و یک برجستگی هانش در پایین بود که این دو قسمت به 4 خار تقسیم شده بودند: برجستگی هانش به شوک (خار) خاصرهای شکمی قدامی و خلفی و برجستگی خاجی به شوک (خار) خاصرهای پشتی قدامی و خلفی تقسیم میشد. خارهای مربوط به برجستگی خاجی چندان واضح نبودند. یک بریدگی کم عمق در حفره استابولوم مشاهده شد. ستیغ خاصرهای محدب دیده میشد. بدنه خاصره دارای سطوح شکمی، داخلی و خارجی بود. در تصاویر CT، سطوح سرینی و خاجی-لگنی بال استخوان خاصره بهوضوح قابلمشاهده بودند. سطح خاجی-لگنی دارای سه قسمت بود. سطح خاصرهای در طرف ونترال، سطح برجستگی خاصرهای در طرف بالا که با ساکروم تماس پیدا میکرد و سطح گوشی با ساکروم مفصل میشد. در تصاویر سیتیاسکن سه لبه بال استخوان خاصره خوکچههندی (Cavia porcellus) قابلمشاهده بودند. لبههای قدامی و فوقانی محدب و لبه تحتانی مقعر بودند. استخوان ورکی دارای سطوح کوچک لگنی و پایینی بود که بهترتیب مقعر و محدب بودند. استخوان ورکی دارای چهار لبه بود. لبه قدامی که در خلف سوراخ سدادی قرار داشت. لبه خلفی که با لبه خلفی استخوان نیم لگن طرف مقابل، کمان ورکی را تشکیل میداد. لبه داخلی که سمفیز ورکی را میساخت. لبه خارجی که در تشکیل بریدگی نسایی کوچک شرکت میکرد. استخوان عانه دارای یک سطح لگنی صاف و مقعر و یک سطح شکمی محدب بود. در استخوان عانه سه لبه قابلمشاهده بود. لبه قدامی که تیز بود. لبه داخلی که همراه با استخوان عانه طرف مقابل به سمفیز لگنی متصل میشد. لبه خلفی که در قسمت قدامی سوراخ سدادی قرار داشت. استخوان عانه دارای دو شاخه قدامی و خلفی بود. شاخه قدامی در تشکیل استابولوم شرکت میکرد. شاخه خلفی به استخوان ورکی متصل میشد و همراه با این استخوان لبه داخلی، سوراخ سدادی را تشکیل میداد. شاخه قدامی (استابولومی) استخوان عانه طویلتر از شاخه خلفی (سمفیزی) بود. در تصاویر توموگرافی کامپیوتری حفره استابولوم بهصورت یک حفره فنجانی (Cotyloid) دیده میشد که راس استخوان ران در آن جای گرفته بود و دارای یک قسمت مفصلی و یک قسمت غیرمفصلی بود. قسمت مفصلی سطح هلالی داشت. قسمت غیرمفصلی که درواقع گودی استابولومی بود نازک و شفاف و قسمت خلفی این حفره دارای یک بریدگی بود. سوراخ سدادی در کف و جانب لگن بین استخوان عانه و ورک واقع شده بود. این سوراخ تخممرغیشکل بوده و محور طولی آن در جهت قدامی و جانبی بود. قسمت نوکتیز آن به سمت قدام و قسمت گرد آن به سمت خلف و داخل بود (تصاویر 1، 2، 3).
اندازهگیریهای مورفومتریک از پارامترهای مختلف لگن خوکچههندی (Cavia porcellus) بهصورت جداگانه انجام و میانگین آنها ثبت شد. پارامترهای اندازهگیریشده و توضیحات آنها در جداول شماره 1، 2 و 3 ارائه شده است. براساس اندازهگیریهای انجامشده بر روی تصاویر بازسازی سه بعدی توموگرافی کامپیوتری، میانگین AII، AIP، ASI،LI، AMIو IIE بهترتیب 89/2± 37/30، 93/2± 54/40، 46/1± 28/27، 40/0± 25/25، 34/0± 82/18 و 38/0± 61/13 میلیمتر ثبت شد. نتایج نشان داد تمام پارامترهای اندازهگیریشده در نرها بزرگتر از مادهها میباشد. فقط سه پارامتر C، BIC، PW در مادهها بزرگتر از نر گزارش شدند. همچنین پارامترهای AII و AIP در ماده بهطور معنیداری کوچکتر از نرها بودند (05/0P≤) (تصاویر 4،5،6،7).
ریختشناسی آناتومیکی استخوان ابزار مهمی در دامپزشکی، جانورشناسی و باستانشناسی است که میتواند برای تشخیص و شناسایی گونههای مختلف جانوری استفاده شود. انواع مختلفی از استخوانها را میتوان برای تعیین جنسیت انسان و حیوانات استفاده کرد که یکی از آنها استخوان لگن میباشد. در برخی از مطالعات قسمتهای مختلف استخوان لگن انسان نظیر بریدگی سیاتیک بزرگ (21)، لبه قدامی لگن (22) و حفره لگنی (23) بررسی شده است. مطالعات لگنی در اغلب حیوانات نظیر دامهای بزرگ و کوچک (24)، میمونسانان (25)، موشها (26) و حتی در گونههایی مانند وال آبی شمالی (27) انجام شده است. یکی از موارد تشخیص حیوان نر از ماده در علوم مربوط به جانورشناسی و باستانشناسی، آلت تناسلی میباشد. بااینحال ممکن است از دست دادن آلت تناسلی به مشکلاتی در تشخیص جنسیت منجر شود. به همین دلیل مطالعات بر روی انواع پارامترهای دیگر تعیین جنسیت نظیر استخوانها و دندانها انجام شده است. این موارد شامل استخوانهای لگن، کتف، جمجمه، فک پایین و دندان نیش است (28). تاکنون مطالعه اختصاصی بر روی استخوانهای لگن خوکچه هندی (Cavia porcellus) انجام نشده است و اطلاعاتی در مورد تفاوتهای مرتبط با جنسیت در این استخوان گزارش نشده است. هدف از مطالعه حاضر اندازهگیری برخی از پارامترهای مورفومتریک و ویژگیهای مورفولوژیک لگن خوکچه هندی و مقایسه تفاوتهای مشاهدهشده در جنسهای نر و ماده بود. همچنین یکی دیگر از اهداف مطالعه حاضر، بررسی تفاوتها در آناتومی اسکلتی لگن خوکچه هندی و مقایسه یافتهها با سایر جوندگان بود.
توموگرافی کامپیوتری یکی از روشهای کاربردی تصویربرداری تشخیصی است که میتواند نمایش دقیقی از ویژگیهای آناتومیکی ظریف جوندگان را ارائه دهد. مطالعه توموگرافی کامپیوتری مطالعه حاضر نشان میدهد استخوان نیملگن (Ossa coxae) خوکچه هندی یک محوری مستقیم و تقریباً افقی دارد. در این جونده استخوانهای ورکی و عانه یک سوراخ بزرگ سدادی تخممرغیشکل را تشکیل میدهند. این یافتهها مشابه مطالعات انجامشده بر روی چینچیلا (Chinchilla lanigera) میباشد (29). بال استخوان خاصره در خوکچه هندی دراز است و در مقایسه با بال استخوان خاصره در خرگوش باریکتر است (30). سطح جانبی آن یک تاج گلوتئال بسیار برجسته را نشان میدهد که در سمت جانبی گردن خاصره ادامه مییابد و به یک توبرکل ختم میشود و بهصورت خلفی تا استابولوم میرسد. این تاج بهطور کامل حفره گلوتئال را به یک حفره پشتی-جانبی و یک حفره شکمی-جانبی تقسیم میکند. اپیفیز پروگزیمال استخوان ران فاقد تروکانتر سوم میباشد. باوجوداین موقعیت تروکانترهای بزرگتر و کوچکتر به یک تاج بین تروکانتریک عمودی منجر میشوند. برخلاف خوکچه هندی در خرگوش اپیفیز پروگزیمال استخوان ران دارای تروکانتر سوم بوده و تاج بین تروکانترهای بزرگتر و کوچکتر کاملاً واضح و درشت است (30).
Sheth و همکاران در سال 2019 با انجام یک مطالعه آناتومیکی گزارش کردهاند که موش رت دارای خار خاصرهای شکمی خلفی مشخص و بالهای خاصرهای پهن است (31). این گزارش با یافتههای مطالعه حاضر مطابقت ندارد. براساس مشاهدات مطالعه حاضر در خوکچه هندی خارهای خاصرهای شکمی خلفی، شکمی قدامی، پشتی عقبی و پشتی قدامی واضح نبودند. در مطالعهای که Allen-Brady و همکاران در سال 2022 گزارش کردهاند استخوان خاصره موشها با اولین مهره خاجی مفصل میشود (32). این گزارش با یافتههای مطالعه حاضر همخوانی دارد. با این تفاوت که در خوکچه هندی علاوهبر اولین مهره خاجی، دومین مهره خاجی نیز با خاصره مفصل میشود.
در مطالعه دیگری Csanády و همکاران در سال 2024 اظهار کردهاند دهانه قدامی لگن در موشها گرد و سمفیز لگنی طویل میباشد (33). این گزارش با یافتههای مطالعه حاضر در خوکچه هندی مغایرت دارد، چون براساس مشاهدات مطالعه حاضر دهانه قدامی لگن خوکچه هندی طویل و بیضیشکل و سمفیز لگنی کوتاه بود. سوراخ سدادی در خوکچه هندی به شکل قطره اشک مشاهده شد که این ویژگی آناتومیکی تقریباً مشابه موشها است (26). در این رابطه Murray در سال 2012 با انجام یک مطالعه آناتومیکی در همستر گزارش کرده است که روزنه ابتراتور این جونده طویل و محور آن قدامیخلفی است (34). این در حالی است که براساس مشاهدات مطالعه حاضر در خوکچه هندی این روزنه زاویهدار و بهصورت قدامی جانبی کشیده شده بود.
Richbourg و همکاران در سال 2016 با انجام یکسری مطالعات آناتومیکی در جوندگان نظیر موشها، سنجابها و همسترها اذعان کردهاند که بدنه خاصره لگن این گونه از حیوانات بهصورت پهنشده از سمت میانی به سمت جانب بوده و تقریباً مستقیم و موازی با طرف مقابل است (35)، اما طبق یافتههای مطالعه حاضر بدنه خاصره در خوکچه هندی تا حدودی مورب و مایل بوده و سطح سرینی آن به سمت پشتی جانبی قرار داشت. برایناساس این فرم بدنه خاصره در خوکچه هندی میتواند بهعنوان آناتومی مقایسهای آن با سایر جوندگان مطرح گردد. در مطالعهایYoussef و همکاران در سال 2022 گزارش کردهاند در موش رت برجستگیهای ورکی وضوح کمی دارند (36) که در مطالعه حاضر نیز خوکچه هندی همین حالت را نشان میداد. همچنین آنها در این مطالعه ادعا کردهاند که در موش رت، شاخههای سمفیزی و استابولومی استخوان شرمگاهی پهن است، درحالیکه طبق مشاهدات مطالعه حاضر در خوکچه هندی این شاخهها حالت گرد و مدور داشتند. در مطالعهای گزارش شده است حفره استابولومی در انواع موشها نظیر مایس و رت C شکل میباشد (37). طبق یافتههای مطالعه حاضر ساختار این حفره در خوکچههایهندی نیز تا حدودی به همان شکل بود. درواقع در این خوکچهها حفره استابولومی بهصورت دایرهایشکل همراه با یک بریدگی در خلف این حفره بود.
Youssef و همکاران در سال 2022 با بررسی آناتومی رت سیاه (Rattus rattus) گزارش کردهاند که در این جونده استخوان خاجی به خاصره چسبیده است و سمفیز ورکی وجود دارد و سمفیز شرمگاهی وجود ندارد (38). برخلاف این مطالعه، سمفیز در خوکچه هندی کامل و توسط دو استخوان ورکی و شرمگاهی تشکیل شده بود. در ادامه این گزارش آمده است که هر لگن رت سیاه (Rattus rattus) دارای یک سوراخ سدادی نسبتاً بزرگ است که توسط شفت ایسکیوم و پوبیس تشکیل شده است که این ویژگی آناتومیکی در خوکچه هندی مشاهده شد. درواقع در این جونده همانند پستانداران اهلی همانند سگ و گربه سوراخ سدادی توسط دو استخوان ورکی و عانه تشکیل شده بود. در یک مطالعه آناتومیکی Da Cunha و همکاران در سال 2024 گزارش کردهاند که خاصره لگن سنجاب بهصورت دیستال با قسمتهای پروگزیمال ایسکیوم و پوبیس ترکیب میشود و حفره استابولوم را تشکیل میدهد (39). این گزارش با نتایج مطالعه پیشرو همخوانی داشته و بدین ترتیب حفره استابولوم خوکچه هندی مشابه سنجاب است. همچنین طبق این نتایج در لگن سنجاب شاخه صعودی پوبیس با برجستگی ایلئوپکتینال و شاخه نزولی آن با شاخه ایسکیوم در تماس است. این ویژگیهای آناتومیکی نیز در خوکچههایهندی موردپژوهش مطالعه حاضر نیز مشاهده شد.
در مطالعه حاضر 24 پارامتر لگنی در خوکچههای هندی نر و ماده اندازهگیری و تحت آنالیز آماری قرار گرفتند. برایناساس اغلب پارامترها در جنس نر بزرگتر از جنس ماده بود و فقط سه پارامتر (15/0±31/4)PW ، (47/0±71/10)SL و (46/0±83/30)C در جنسهای ماده بزرگتر از نرها بودند. همچنین دو پارامتر (72/0±80/27) AII و (62/0±93/37) AIP در مادهها بهطور معنیداری کوچکتر از نرها بودند (05/0P≤). به غیر از مقادیر SL، PW و C بقیه پارامترها در خوکچههای هندی ماده از نرها کوچکتر بودند که با یافتههای مطالعهOlude و همکاران در سال 2024 همسو میباشد (40).
نتیجهگیری نهایی: بررسی و ارائه اندازههای زوایای لگنی و اندازهگیریهای مورفومتریک و همبستگیهای انجامشده در مطالعه حاضر میتواند در ارزیابی ویژگیهای خوکچه هندی (Cavia porcellus) مثل تعیین اندازهگیریهای خارجی بدن و امتیاز وضعیت بدن مورد استفاده قرار گیرد. باتوجهبه اینکه قطر کانال لگنی در خروج جنین به هنگام زایمان مهم بوده و در پیشگیری از عوارضی نظیر سختزایی (دیستوشیا) نقش دارد، در این مطالعه اندازههای نرمال مدخل لگن را در خوکچه هندی (Cavia porcellus) ماده محاسبه و ارائه شد. این یافتهها میتواند در موارد اصلاح نژاد و یا امور درمانی استفاده گردد. نتایج مطالعه حاضر میتواند در شناسایی خصوصیات آناتومیکی و بررسی گونههای مختلف خوکچههایهندی، آموزش علوم آناتومی و تفسیر تصاویر CT اسکن و نیز در معاینات بالینی، پیشگیری و درمان عوارض لگنی نظیر بیماریهای مربوط به مامایی و جراحی مورد استفاده قرار گیرد.
ملاحظات اخلاقی: تمام بررسیهای انجامشده در مطالعه براساس دستورالعملهای انجمن بینالمللی کمیته اخلاق انجام شده است. مراقبت از تکتک حیوانات مطالعه حاضر با شناسه IR.IAU.URMIA.REC.1403.047 در کمیته اخلاق دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه ثبت شده است.
نویسندگان از معاونت محترم پژوهشی و تمام دستیاران محترم بخش رادیولوژی و آناتومی دانشکده دامپزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه بهدلیل همکاری در انجام مطالعه حاضر تشکر و قدردانی میکنند.
هیچ گونه تعارض منافعی در ارتباط با این مطالعه وجود ندارد.