نوع مقاله : جراحی، هوشبری و بیماری های اندام حرکتی
نویسندگان
1 گروه علوم پایه، دانشکده دامپزشکی، واحد شهرکرد، دانشگاه آزاد اسلامی، شهرکرد، ایران
2 دانش آموخته دانشکده دامپزشکی، واحد شهرکرد، دانشگاه آزاد اسلامی، شهرکرد، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
BACKGROUND: Anesthesia in rabbits is difficult because rabbits are sensitive animals. Researchers are always looking for suitable methods and drugs to induce anesthesia in rabbits.
OBJECTIVES: This study aims to investigate the effect of using acepromazine/alfaxalone and acepromazine/alfaxalone/midazolam on the quality of anesthesia and the biochemical and blood parameters of rabbits after anesthesia.
METHODS: Twelve New Zealand male rabbits were divided into two groups of alfaxalone (4 mg/kg) and alfaxalone + midazolam (0.3 mg/kg). Acepromazine was administered as a pre-anesthesia (0.02 mg/kg, intramuscular) followed by catheterization in the lateral saphenous vein of the right leg. Alfaxalone and midazolam were administered slowly through the catheter. Blood sampling was done before drug injection and 30 minutes after induction of anesthesia. Biochemical and hematological factors as well as blood electrolytes were measured in the laboratory using relevant kits. Physiological parameters and anesthesia indicators were recorded 0, 30, and 60 minutes after induction of anesthesia by determining the return of standing and pedal reflexes.
RESULTS: The biochemical parameters in the two groups receiving acepromazine/alfaxalone and acepromazine/alfaxalone/midazolam slightly increased compared to baseline, but it was not statistically significant. There was a significant increase in aspartate aminotransferase 30 minutes after administration of alfaxalone. Changes in blood electrolytes were not significant. Regarding hematological parameters, there was a significant increase in neutrophils and a significant decrease in lymphocytes 30 minutes after anesthesia. The duration of anesthesia and analgesia increased with the addition of midazolam, but this increase was not significant.
CONCLUSIONS: The injection of acepromazine, as a pre-anesthetic agent, followed by administration of alfaxalone and alfaxalone/midazolam, has no significant effect on hematological and serum biochemical parameters in rabbits. The addition of midazolam to the anesthesia protocol can increase the duration of anesthesia and analgesia. Further studies are needed to determine whether this protocol is useful in rabbits undergoing surgery.
کلیدواژهها [English]
خرگوش سومین گونه حیوان آزمایشگاهی پراستفاده در مطالعات آزمایشی میباشد، اما درمقایسه با سگ حداقل 14 برابر بیشتر در معرض خطر مرگ ناشی از بیهوشی قرار دارد (1). دلیل این امر میتواند حساسیت بیش از حد به عوامل استرسزا، دشواری در لولهگذاری داخل تراشه، احتباس تنفس طولانی در واکنش به بیهوشکنندههای استنشاقی، فشار مضاعف توده روده به ریهها، چاقی و افزایش وزن آنها و نیز عفونتهای ریوی شایع با منشأ پاستورلا پنوموتروپیکا و حجم پایین ریوی خرگوش باشد. خرگوشها همچنین مستعد ابتلا به افت فشار خون در طول بیهوشی میباشند (2). شناسایی بیهوشی ایمن و قابلاعتماد برای جوندگان همچنان یک چالش در مطالعات زیستپزشکی است (3).
بیهوشی عمومی شامل چهار فاز خواب، شلی عضلانی، بیدردی و فراموشی است. بااینحال، هیچ عامل واحدی نمیتواند این کارها را انجام دهد؛ ازاینرو به کار بردن چند دارو در عمل بیهوشی در انسان و حیوان نقش اساسی دارد. سه مرحله اصلی بیهوشی عمومی عبارتاند از مرحله القاء، نگهداری و ریکاوری. القای بیهوشی عمومی معمولاً با یک عامل القایی اولیه تزریقی (مانند پروپوفول یا آلفاکسالون) به تنهایی یا در ترکیب با بنزودیازپینها یا اوپیوئیدها انجام میشود (4).
آلفاکسالون با تعامل با گیرندههای گاما آمینوبوتیریک اسید نوع A در سیستم اعصاب مرکزی موجب شلی عضلات و القای بیهوشی میگردد. متابولیسم و کلیرانس سریع دارو مانع تجمع آن در بافتها میشود؛ ازآنجاکه شروع اثر سریع و طول اثر کوتاهی دارد و همچنین دارای حریم امنیتی عالی و بیهوشی وابسته به دُز میباشد (5)، در دامپزشکی بهعنوان یک القاکننده بیهوشی ایدئال معرفی شده است. اگرچه نسبتاً گرانتر از سایر عوامل القایی است، اما اغلب بهدلیل فقدان اثرات تضعیفی بر سیستم قلبیعروقی ترجیح داده میشود (6). البته شایعترین عارضه جانبی آن، تضعیف تنفسی است. فرمول جدیدی از آلفاکسالون استفاده شده است که بیهوشی سبکی بین 30 دقیقه در خرگوش، تا چند ساعت در گربه و سگ، بسته به دُز مصرفی، و بهبودی سریع با حداقل اثرات قلبیعروقی ایجاد میکند (7). تجویز داخل وریدی کنترلشده آلفاکسالون حاشیه ایمنی گسترده و مشخصات قلبیعروقی قابلقبولی را ارائه میدهد و آن را به انتخابی عالی برای القا و نگهداری بیهوشی در خرگوش تبدیل میکند (8).
تجویز داروهای آرامبخش و ضددرد قبل از القای بیهوشی یا همزمان با داروی اصلی، قدرت آلفاکسالون را بهعنوان یک عامل القایی افزایش میدهد (4). داروهای پیش از بیهوشی شامل آگونیستهای آلفا-2 آدرنرژیک (زایلازین، مدتومیدین و دکسمدتومیدین)، اپیوئیدها (بوپرنورفین، بوتورفانول و پنتازوسین)، بنزودیازپینها (دیازپام، میدازولام) و فنوتیازینها (آسپرومازین) میباشند. مطالعات اخیر نشان داده است با کاربرد میدازولام مقدار مصرف پروپوفول و آلفاکسالون کاهش مییابد که میتواند در کاهش بروز عوارض جانبی آنها نقش مؤثری داشته باشد (9). آسپرومازین نیز بیشتر بهعنوان آرامبخش برای حیوانات مختلف استفاده میشود و مسئول کاهش اضطراب، تضعیف سیستم عصبی مرکزی، افت فشار خون و ضربان قلب است (10).
باتوجهبه اینکه امروزه نگهداری از حیوانات خانگی رونق بسیار یافته است و نیز استفاده از حیوانات آزمایشگاهی در توسعه مطالعات علوم پزشکی و دامپزشکی رایج میباشد، بنابراین بررسی اثرات و عوارض جانبی احتمالی داروهای مختلف ضروری است تا بتوان به پروتکلها و ویژگیهای بهتر در پروسه بیهوشی دست یافت. بنابراین مطالعه حاضر بهمنظور بررسی اثر تجویز آسپرومازین-آلفاکسالون و آسپرومازین-آلفاکسالون-میدازولام و بررسی کیفیت بیهوشی و آثار هماتولوژیک و بیوشیمیایی آن در خرگوش طراحی شده است، زیرا علیرغم ویژگیهای خوب آلفاکسالون، متأسفانه در ایران استفاده از آن هنوز مرسوم نیست.
داروهای مورداستفاده: ویال آلفاکسالون (با نام تجاری alfaxan، ساخت شرکت Jurox، استرالیا)، آمپول میدازولام (ساخت شرکت کاسپین تامین، ایران)، ویال آسپرومازین (ساخت شرکت alfasan، هلند) داروهای بهکاربردهشده در مطالعه حاضر میباشند.
در مطالعه پیشرو از 12 راس خرگوش نیوزلندی نر بالغ با دامنه وزنی 2 تا 5/2 کیلوگرم و سن 6 ماه استفاده شد. بهمنظور سازگار شدن حیوانات با محیط، خرگوشها بهمدت 1 هفته در شرایط استاندارد دمایی (20-22 درجه سانتیگراد) و چرخه نور (12 ساعت روشنایی/ تاریکی)، دسترسی یکسان و آزاد به آب و غذا (پلت آماده مخصوص حیوانات آزمایشگاهی) در قفسهای جداگانه نگهداری شدند.
به خرگوشها 2 ساعت قبل از آزمایش پرهیز غذایی داده شد اما آب به میزان کافی در اختیار آنها قرار داشت. ابتدا به هر خرگوش، آسپرومازین (بهعنوان پیشبیهوشی) با دُز 02/0 میلیگرم/کیلوگرم بهصورت داخل عضلانی تزریق شد. سپس محل سیاهرگ صافن جانبی پای راست خرگوشها ضدعفونی و موی آن تراشیده و کاتترگذاری شد. خرگوشها بهصورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول آلفاکسالون با دُز 4 میلیگرم/کیلوگرم بهصورت داخل وریدی و آهسته دریافت کردند (8). ابتدا نیمی از دارو تزریق و علائم حیاتی شامل ضربان قلب، تعداد تنفس و تون عضلات چک شد و باقیمانده دارو در طی 2 دقیقه تزریق گردید. در گروه دوم ابتدا میدازولام (3/0 میلیگرم بر کیلوگرم) تجویز و بلافاصله داروی آلفاکسالون به آهستگی تزریق شد. به محض مشاهده علائم شلی عضلات و کاهش تعداد تنفس و ضربان قلب و مهار رفلکس درد و پلک و تأیید بیهوشی عمومی، تجویز دارو قطع شد. محاسبه مقدار داروی باقیمانده نشان داد دُز 3 میلیگرم/کیلوگرم آلفاکسالون همراه با میدازولام توانسته است بیهوشی ایجاد کند. بعد از تزریق آلفاکسالون دو راس از خرگوشها در گروه اول دچار آپنه گذرا و متعاقباً هیپوکسی شدند که بهدلیل مهیا نبودن ونتیلاتور، صرفاً با قرار دادن ماسک اکسیژن روی پوزه حیوان بهمدت 1 دقیقه، اکسیژنتراپی انجام شد و تنفس بهصورت خودبهخودی به شرایط مناسب بازگشت. در طول دوره بیهوشی و ریکاوری از پد گرمکننده برای حفظ دمای بدن خرگوش استفاده شد.
جمعآوری دادهها: شاخصهای بیهوشی شامل طول بیهوشی Anesthesia duration)) و طول دوره بیدردی (Duration of analgesia) با استفاده از تعیین زمان برگشت رفلکس پدال و برگشت رفلکس ایستایی (Righting) در دو گروه موردآزمایش اندازهگیری و ثبت شد. همچنین در زمانهای صفر و 30 و 60 دقیقه بعد از القای بیهوشی تعداد تنفس، ضربان قلب، درصد اشباع اکسیژن خون و فشار خون با استفاده از دستگاه مونیتورینگ و نصب لیدهای مناسب ثبت گردید (تصویر 1). پالس اکسیمتری به گوش چپ خرگوش وصل شد. برای اندازهگیری فشار خون نیز از کاف شماره 1 (به طول 3-6 سانتیمتر) استفاده و دمای بدن نیز با ترمومتردیجیتالی رکتال اندازهگیری شد.
پارامترهای هماتولوژیک و بیوشیمیایی و الکترولیتهای خون نیز در زمانهای صفر و 30 دقیقه پس از القای بیهوشی با خونگیری از ورید پای راست اندازهگیری شد. باز بودن کاتتر قبل از القای بیهوشی بررسی گردید.
طول دوره بیهوشی فاصله زمانی از بین رفتن رفلکس ایستایی تا برگشت آن و طول مدت بیدردی، فاصله زمانی از بین رفتن رفلکس پدال تا برگشت آن در نظر گرفته شد.
رفلکس ایستایی تمایلی خودکار است که جهتگیری بدن را هنگامی که از وضعیت طبیعی و تعادل خود خارج شده یا در وضعیت خوابیده قرار گرفته اصلاح میکند. رفلکس ایستایی با چرخاندن حیوان به پشت ارزیابی شد و از دست دادن رفلکس بهعنوان عدم حرکت ارادی تعریف شد. برگشت رفلکس ایستایی در مطالعه حاضر زمانی در نظر گرفته شد که خرگوش سر خود را بلند میکرد (11).
رفلکس پدال با قرار دادن فورسپس هموستات و فشردن بر پرده بین انگشتان 3 و 4 در پای راست هر 5 دقیقه 1 بار تعیین شد که شروع و مدتزمان بیدردی را نشان میدهد (12). حرکت اندام عقبی پاسخ منفی و عدم پاسخ، مثبت در نظر گرفته شد.
همه خرگوشها پس از آزمایش بدون هیچ حادثهای بهبود یافتند. آنها هر 2 ساعت 1 بار در یک دوره 24 ساعته برای رفتار طبیعی، تغذیه و دفع مدفوع مشاهده شدند.
تجزیهوتحلیل دادهها: دادهها با استفاده از روش ناپارامتری و با تست تعقیبی کروسکال والیس kruskal wallis برای مقایسه بین گروههای مختلف و من ویتنییو Mann-Whitney U برای مقایسه بین دو گروهی ارزیابی شدند و اختلافات در سطح (05/0P<) معنیدار تلقی شد.
تغییرات پارامترهای بیوشیمیایی: 30 دقیقه پس از تجویز آسپرومازین-آلفاکسالون و آسپرومازین-آلفاکسالون-میدازولام در کلیه پارامترهای اندازهگیریشده اندکی افزایش مشاهده گردید که فقط در میزان آسپارتات آمینوترانسفراز در گروه دریافتکننده آسپرومازین-آلفاکسالون معنیدار بود (05/0P<) و در سایر پارامترها تغییرات معنیداری مشاهده نشد (جدول 1).
تغییرات الکترولیتهای خون: نتایج حاصل در جدول 2 مشاهده میشود. مقدار فسفر، کلسیم و سدیم خون بعد از تجویز دارو در هر دو گروه با کاهشی اندک روبهرو بود که این تغییرات ازلحاظ آماری معنیدار نبود. میزان کلر بدون تغییر بود و پتاسیم بعد از تجویز دارو اندکی افزایش داشت که این تغییر نیز معنیدار نبود (05/0P<).
تغییرات فاکتورهای خونی: باتوجهبه جدول 3 بعد از تجویز دارو در هر دو گروه کاهش تعداد گلبولهای قرمز، هموگلوبین، هماتوکریت و پلاکتها مشاهده شد، اما ازلحاظ آماری معنیدار نبود. میزان MCV، MCHو MCHC هم تغییرات قابلتوجهی نداشتند. پس از تجویز دارو در هر دو گروه افزایش گلبولهای سفید به میزان اندک و غیرمعنیدار دیده شد. نوتروفیلها در هر دو گروه نسبت به زمان صفر دارای افزایش معنیدار بوده و لنفوسیتها در هر دو گروه پس از 30 دقیقه کاهش معنیداری داشتند. تغییرات در منوسیتها محسوس و معنیدار نبود. ائوزینوفیلها در گروه دریافتکننده آسپرومازین – آلفاکسالون-میدازولام پس از 30 دقیقه، کاهش معنیداری یافتند. افزایش میزان بازوفیلها در هر دو گروه موردمطالعه نیز معنیدار نبود. PH خون پس از تجویز دارو در هر دو گروه کاهش یافت اما معنیدار نبود.
تغییرات شاخصهای بیهوشی: طول بیهوشی و طول دوره بیدردی در گروه دریافتکننده آسپرومازین–آلفاکسالون-میدازولام نسبت به گروه آسپرومازین–آلفاکسالون افزایش اندکی یافت اما این افزایش زمان ازنظر آماری معنیدار نبود (جدول 4).
تغییرات پارامترهای فیزیولوژیک: نتایج در تصویر 2 مشاهده میشود. در گروه اول ضربان قلب ابتدا 280 ثبت شد و پس از 30 دقیقه به 249 رسید و پس از 60 دقیقه افزایش و به میزان اولیه نزدیک گردید (05/0P<). در گروه دوم ضربان قلب 276 بود و پس از 30 دقیقه بهطور معنیداری کاهش پیدا کرد و به 204 رسید و در زمان 60 دقیقه پس از القای بیهوشی مجدداً افزایش یافت و به سطح اولیه (266) نزدیک شد (05/0P<). تغییرات فشار خون نیز در 30 دقیقه اول در هر دو گروه دریافتکننده دارو روند کاهشی محسوسی داشت که ازنظر آماری معنیدار بود. در گروه اول از 133 به 73 رسیده و در گروه دوم از 115 به 71 کاهش یافت. در زمان 60 دقیقه پس از القای بیهوشی در هر دو گروه مجدداً افزایش پیدا کرد و به سطح اولیه نزدیک شد (05/0P<). تعداد تنفس در دقیقه نیز با القای بیهوشی در دو گروه موردمطالعه تا دقیقه 30، کاهش معنیداری نشان داد. در گروه اول از 32 به 23 رسید و در گروه دوم از 34 به 20 کاهش پیدا کرد. پس از 60 دقیقه تنفس در هر دو گروه به حد نرمال بازگشت (05/0P<).
درصد اشباع اکسیژن خون در 30 دقیقه اول در هر دو گروه کاهش قابلتوجه و معنیداری داشت (05/0P<). در گروه اول از 95 به 39 رسید و در گروه دریافتکننده آسپرومازین-آلفاکسالون-میدازولام این کاهش کمتر بود و از 98 به 56 رسید که احتمالاً ناشی از کاهش دُز مصرفی آلفاکسالون میباشد. پس از 60 دقیقه، درصد اشباع اکسیژن خون در هر دو گروه به حد نرمال بازگشت.
دمای بدن خرگوشها در گروه آسپرومازین-آلفاکسالون پیش از تجویز داروها بهطور متوسط 4/38 درجه سلسیوس ثبت و30 دقیقه پس از القای بیهوشی کاهش پیدا کرد و به 6/36 رسید. در گروه آسپرومازین-آلفاکسالون-میدازولام ابتدا 37 درجه سلسیوس ثبت شد و سپس در 30 دقیقه اول به 7/35 درجه سلسیوس کاهش یافت و مجدداً پس از 60 دقیقه افزایش یافته و به 38 درجه سلسیوس رسید (تصویر 3). در طی روند بیهوشی و ریکاوری از پد گرمکننده برای خرگوشها استفاده شد.
آگاهی از تغییرات هماتولوژیک، بیوشیمیایی و فیزیولوژیک ناشی از داروها و استرس و ترومای وارده در اثر جراحی در حیوانات سالم، امکان پیشبینی عوارض احتمالی حین و پس از جراحی را فراهم میکند. نتایج بررسی فاکتورهای بیوشیمیایی، الکترولیتها و شمارش سلولهای خونی در خرگوشهای موردآزمایش نشان داد تغییرات اندکی رخ داده اما معنیدار نبود. Sano و همکاران در مطالعهای که در سال 2016 ارائه کردند اثرات چند داروی بیهوشی ازجمله ترکیب کتامین– زایلازین، ایزوفلوران و پنتوباربیتال را بر فاکتورهای خونی در رت بررسی کردند. نتایج حاکی از عدم تغییرات معنیدار در فاکتورهای مورد نظر بود. فقط در گروههای دریافتکننده ایزوفلوران و ترکیب کتامین-زایلازین غلظت سرمی گلوکز افزایش و سطح سرمی انسولین کاهش داشته است (13). نتایج این تحقیق با مطالعه حاضر همخوانی دارد، چراکه اندکی افزایش گلوکز خون پس از 30 دقیقه از تجویز آسپرومازین-آلفاکسالون مشاهده شد که میتواند ناشی از تداخل با ترشح انسولین باشد. افزایش گلوکز خون همراه با کاهش انسولین در بیهوشیهای مختلف در رت نیز گزارش شده است (14).
Sogebiو همکاران در سال 2020 اثر ترکیبی دکسمدتومیدین و بوپرنورفین را بر القای بیهوشی با آلفاکسالون در خرگوش بررسی کردند و نتایج حاکی از افزایش گلوکز خون پس از تجویز داروها بود (4). در مطالعه دیگر، اثر آلفاکسالون به تنهایی یا همراه با میدازولام و کتامین در سگ برای ایجاد بیهوشی و تعیین دُز لازم جهت لولهگذاری و اثرات فیزیولوژیک آن بررسی شد. نتایج نشان داد گرچه میدازولام و کتامین دُز آلفاکسالون موردنیاز برای لولهگذاری را کاهش میدهند اما غلظت گلوکز و انسولین سرم تحت تأثیر تجویز آلفاکسالون به تنهایی و یا همراه با کتامین و میدازولام قرار نگرفت (15). اثر انفوزیون مداوم پروپوفول بر سطح سرمی گلوکز، کلسترول و تریگلیسرید در سگ بیانگر تغییرات معنیداری در میزان گلوکز و کلسترول در زمانهای مختلف نبوده اما غلظت تریگلیسرید سرم در زمانهای 30 و 60 دقیقه پس از القای بیهوشی افزایش یافته است (16). در مطالعه حاضر نیز افزایش تریگلیسرید خون در هر دو گروه موردآزمایش پس از 30 دقیقه مشاهده شد اما این افزایش معنیدار نبود و میتواند بیانگر اثر دارو بر پانکراس باشد. معمولاً افزایش تریگلیسرید همراه با افزایش گلوکز خون میباشد که در مطالعه حاضر نیز همین گونه است. 30 دقیقه پس از القای بیهوشی با آسپرومازین-آلفاکسالون افزایش معنیدار AST ثبت شد. این افزایش احتمالاً ناشی از اثرات دو دارو بر کبد یا بافت ماهیچهای حیوان میباشد و در گروه دریافتکننده آسپرومازین- آلفاکسالون- میدازولام این تغییر معنیدار نبود. گزارش شده است ترکیب کتامین-زایلازین باعث افزایش سطح ALT، AST و BUN در خرگوش میشود. بااینحال، این مقادیر پس از 24 ساعت به حالت عادی برمیگردند و عوامل مختلف بیهوشی بر میزان آنزیمهای سرم و پارامترهای بیوشیمیایی تأثیر میگذارند. با اندازهگیری میزان آنزیمهای کبدی مانند AST ،ALT و ALP میتوان به سلامت کبد و یا آسیبهای کبدی پی برد (17). اعتقاد بر این است که کتامین-زایلازین غلظت سرمی AST و ALT را در حیوانات آزمایشگاهی بدون ایجاد ضایعه هیستوپاتولوژیک در کبد و صفاق افزایش میدهد. علت بالقوه این افزایشها آسیب به بافت ماهیچهای در طول تزریق ماده بیهوشکننده بوده است. بنابراین، چنین افزایشهایی ازنظر تشخیصی ناچیز بوده و میتوان آن را بهعنوان بازتاب حداقل اثرات متابولیکی عوامل بیهوشکننده تعبیر کرد (12، 18).
برخی مطالعات کاهش آلبومین سرم را در انسان و برخی مطالعات کاهش آلبومین سرم را درخرگوشهای سفید نیوزیلندی در معرض ایزوفلوران گزارش کردهاند (19)، اما در خرگوشهای موردمطالعه، سطح پروتئین کل و آلبومین پس از تجویز داروی بیهوشکننده ثابت ماند. همچنین در نتایج مطالعه حاضر، غلظتهای سدیم و پتاسیم سرم در محدوده مرجع طبیعی خرگوشها بود، اما در صورت مواجهه با کوچکترین تغییرات در این رابطه بایستی در طی بیهوشی و مانیتورینگ حیوان احتیاط لازم را مدنظر داشت، زیرا الکترولیتها در حفظ تعادل و PH مایعات بدن، حجم خون و فشار خون نقش مهمی دارند.
تغییرات هماتولوژیک و بیوشیمیایی در سگهای مادهای که تخمدان آنها برداشته شده است، با استفاده از داروهای آلفاکسالون، میدازولام، مرفین و سوفلوران نیز بررسی گردیده است. در 30 دقیقه اول پس از بیهوشی گلبولهای قرمز، هموگلوبین، لنفوسیتها و رتیکلوسیتها کاهش، گلبولهای سفید افزایش، ائوزینوفیلها و مونوسیتها کاهش، پلاکتها کاهش و گلوکز اندکی افزایش یافتهاند. همچنین تریگلیسیرید کاهش و فسفر افزایش یافته است که این تغییرات معنیدار نبود اما با گذشت زمان تغییرات معنیداری حاصل شد که احتمالاً تغییرات حاصل ناشی از تجمع خون در طحال، استرس و تحریک غده آدرنال میباشد (20). ارزیابی درصد اشباع هموگلوبین برای داروهای بیهوشی بسیار مهم است، زیرا کاهش اکسیژن دریافتی یا کاهش برونده قلبی در طول جراحی میتواند خطرآفرین باشد (21). نتایج اندازهگیری هموگلوبین در مطالعه حاضر بیانگر عدم تغییر قابلتوجه و معنیدار در دو رژیم دارویی موردنظر میباشد.
مطالعات بر روی سگ پس از القای بیهوشی با زایلازین-کتامین و زایلازین-تیوپنتال بیانگر تغییرات هماتولوژیک و بیوشیمیایی قطعی در سگ میباشد. این تغییرات شامل کاهش معنیدار هموگلوبین، اریتروسیتها و PCV در طول بیهوشی و بازگشت مقادیر به سطح نرمال در طی ریکاوری بوده است. همچنین میزان سدیم و پتاسیم در طول بیهوشی تغییرات معنیداری نداشته است، اما کلر افزایش قابلقبولی در حد آماری از خود نشان داده است (22). تفاوت در نتایج مطالعه حاضر با مطالعه پیشگفت میتواند ناشی از داروهای مختلف و گونه حیوانی متفاوت باشد.
یک بررسی اجمالی ساده بر روی متون علمی متعدد نشان میدهد که مطالعه اثر آلفاکسالون به تنهایی یا در ترکیب با سایر داروها بر روی خرگوش عموماً بهمنظور تعیین اثرات آرامبخشی و یا اثرات قلبیعروقی آن میباشد. ازجمله مطالعهای که اثر تجویز عضلانی آلفاکسالون را به تنهایی و بهصورت ترکیبی برای آرامبخشی و بیهوشی در خرگوش بررسی کرده است. براساس این مطالعه افزودن میدازولام به آلفاکسالون مدت آثار تضعیفی را تا 25 دقیقه افزایش داده، زیرا هر دو القا کننده اثر گابا میباشند و اثر همافزایی دارند (23). در مطالعه حاضر، کاربرد همزمان میدازولام و آلفاکسالون موجب کاهش زمان القای بیهوشی شد. همچنین افزودن میدازولام موجب بیهوشی عمیقتر و تضعیف طولانیتری گردید. هرچند استفاده از اکسیژن و پشتیبانی تنفس نیز توصیه میگردد. نوتروفیلها، ائوزینوفیلها و لنفوسیتها بعد از تجویز همزمان آسپرومازین -الفاکسالون -میدازولام در دقیقه 30 افزایش معنیداری نسبت به زمان صفر داشتهاند. احتمالاً این اثر گذرا است، زیرا اثر مجموعه آسپرومازین-آلفاکسالون- میدازولام بیش از 65 دقیقه نبوده است. چکیده مطالعه حاضر و سایر مطالعات بیانگر عدم تغییرات معنیدار هماتولوژیک و بیوشیمیایی در خون خرگوش توسط آلفاکسالون در ترکیب با سایر داروهای آرامبخش و بیهوشکننده میباشد.
شاخصهای بیهوشی شامل طول بیهوشی و طول دوره بیدردی با افزودن آسپرومازین و میدازولام به آلفاکسالون گرچه اندکی افزایش داشته اما معنیدار نمیباشد. سطح آرامبخشی عمیقی پس از افزودن میدازولام در 5 خرگوش در هر گروه دیده شد. آلفاکسالون باعث ایجاد تضعیف عصبی و شلی عضلانی از طریق گیرنده گابا میشود اما خاصیت ضددرد ندارد (24).
Huynh و همکاران در سال 2015 نشان دادند با فشردن اندام عقبی بین دو ناخن پس از استفاده از دُزهای مختلف آلفاکسالون رفلکس، درد وجود داشت (11). بنابراین در مطالعه حاضر کمترین میزان تحریک درد (یعنی دستکاری) در طول ارزیابی اثر آرامبخش و متغیرهای قلبیتنفسی اتخاذ گردید.
مطالعات مختلف گزارش کردند طول دوره بیهوشی تعریفشده بهعنوان دوره زمانی بین ناپدید شدن و ظهور مجدد رفلکس ایستایی، وابسته به دُز است (11، 24). به نظر میرسد تجویز همزمان آسپرومازین-آلفاکسالون و میدازولام با اثر همافزایی این داروها بر گیرندههای گابا موجب افزایش طول دوره بیدردی و بیهوشی گردید. استفاده از مرفین نیز همراه با آلفاکسالون در مطالعهای که توسط Navarrete و همکاران در سال 2014 انجام شد نیز موجب افزایش زمان بازگشت رفلکسهای ایستایی و پدال گردید (8) که با نتایج مطالعه حاضر همخوانی دارد. کیفیت ریکاوری نسبتاً آرام ارزیابی شد و فقط با چند واکنش نامطلوب مانند لرز و تکانهای ضعیف در گروه آسپرومازین-آلفاکسالون همراه بود. این یافتهها با نتایج مطالعه Sogebi و همکاران در سال 2020 همخوانی دارد. کیفیت ریکاوری مهم است، زیرا بهبودی پس از بیهوشی میتواند برای حیوانات استرسزا باشد و ارائه یک ریکاوری آرام، شرایط کلی حیوان مرتبط با رویداد بیهوشی را بهبود میبخشد.
داروهای بیهوشی معمولاً با تضعیف قلبیعروقی و تنفسی همراه میباشند که ارتباط نزدیکی با مصرف داروهای بیهوشکننده و همچنین تداخلات آنها دارند. کاهش ضربان قلب در 30 دقیقه اول پس از القای بیهوشی با آسپرومازین-آلفاکسالون و آسپرومازین-آلفاکسالون-میدازولام مشاهده شد که البته درمقایسه بین دو گروه تغییر معنیداری مشاهده نشد، هرچند افزودن میدازولام موجب کاهش بیشتر ضربان قلب گردید. فشار خون نیز پس از تزریق داروها در 30 دقیقه اول روند کاهشی داشت. این نتایج با یافتههای Nishimura و همکاران در سال 2018 و Sogebi و همکاران در سال 2020 همخوانی دارد (4، 25). البته کاهش فشار خون و ضربان قلب بهویژه در 30 دقیقه اول پس از تزریق میتواند ناشی از تجویز آسپرومازین هم باشد (10).
دو خرگوش دوره کوتاهی از هیپوکسی را تجربه کردند که در سایر مطالعات نیز اثبات شده است (26). Huynh و همکاران در سال 2015 نشان دادند این اثر وابسته به دُز است و با دُز بالای آلفاکسالون (8 میلیگرم/ کیلوگرم) هیپوکسی بهشدت ایجاد شده و به مرگ خرگوشها منجر شده است (11). تجویز میدازولام همراه با آسپرومازین-آلفاکسالون موجب کاهش دُز مصرفی آلفاکسالون و به دنبال آن کاهش رنج تنفسی شد. برایناساس درصد اشباع اکسیژن خون نیز بهصورت معنیداری در 30 دقیقه پس از تجویز آسپرومازین-آلفاکسالون کاهش یافت که البته در گروه دریافتکننده آسپرومازین-آلفاکسالون-میدازولام میزان کاهش کمتر بود و پس از 60 دقیقه مجدداً افزایش یافت و به میزان اولیه بازگشت.
نتایج مطالعه حاضر در مقایسه با سایر مطالعات همخوانی دارد. Millerو همکاران در سال 2019 اثر القای بیهوشی همزمان با آلفاکسالون و میدازولام در سگ را بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که این ترکیب گرچه موجب القای بیهوشی بدون تغییرات قلبیعروقی قابلتوجه شد، اما پس از القای همزمان، آپنه عارضه شایع بود (9). در مطالعه دیگری به تجویز زودهنگام اکسیژن برای کاهش هیپوکسی ناشی از بیهوشی با آلفاکسالون و دکسمدتومیدین و میدازولام در خرگوش اشاره شده است (27). درمقایسه بیهوشی با آلفاکسالون+ میدازولام و کتامین+ میدازولام در الاغ مشخص شد هیچ تفاوتی در ضربان قلب و فشار خون بین تیمارها وجود نداشت. همچنین تفاوت بالینی مهمی در گازهای خون بین تیمارها مشاهده نشد. وقوع هیپوکسی در گروه دریافتکننده آلفاکسالون کمتر بود (28). نتایج مطالعات دیگری که دُزهای مختلف آلفاکسالون را در گربه بررسی کردهاند نیز بیانگر تضعیف قلبیعروقی وابسته به دُز و بروز آپنه بهعنوان شایعترین عارضه جانبی میباشد (29-31).
هیپوترمی یک عارضه شایع در حیوانات در طول بیهوشی عمومی است که موجب تضعیف عملکرد سیستم ایمنی، مهار پاسخهای التهابی و افزایش خطر عفونت میشود. مطالعات نشان داده است خرگوشها در مقایسه با حیوانات بزرگتر مانند سگ و گربه اغلب در معرض خطر بیشتری از عوارض ناشی از بیهوشی میباشند. بنابراین پیشگیری از هیپوترمی برای جلوگیری از عوارض بیهوشی در حیوانات کوچکتر مهم است. روش استاندارد استفاده از دستگاههای غیرفعال و فعال برای گرم کردن مجدد سطوح مانند پتو، بطریهای آب گرم و پدهای گرمایش با آب گرم در گردش است (32). در مطالعه حاضر بهمنظور جلوگیری از هیپوترمی در خرگوشها از پد گرمکننده در حین بیهوشی استفاده شد که به کاهش شدت تغییرات دمایی در خرگوشهای موردمطالعه منجر شد. در 30 دقیقه اول بعد از القای بیهوشی کاهش دمای بدن در خرگوشها رخ داد که از نظر آماری معنیدار نبود و پس از 60 دقیقه به حد نرمال بازگشت.
نتیجهگیری نهایی: در مطالعه حاضر آلفاکسالون و ترکیب آلفاکسالون-میدازولام برای القای بیهوشی در خرگوش پس از پیش بیهوشی با آسپرومازین مورد مطالعه قرار گرفت. تجویز میدازولام طول دوره بیهوشی و بیدردی را اندکی افزایش داد. همچنین موجب کاهش دُز موردنیاز آلفاکسالون گردید که به نظر میرسد هیپوکسی کمتری را در خرگوشها موجب میشود. باتوجهبه عدم تغییرات قابلتوجه در پارامترهای مختلف بیهوشی، هماتولوژیک و بیوشیمیایی، هر دو رژیم دارویی میتواند بیهوشی و ریکاوری قابلقبولی در خرگوش ایجاد کنند.
تمام اصول موجود در راهنمای اخلاقی پژوهش بر حیوانات با شناسه اخلاق IR.IAU.SHK.REC.1401.086 در مطالعه حاضر رعایت گردید.
بدین وسیله از مسئولین و کارشناسان آزمایشگاه دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد که در انجام مطالعه حاضر ما را یاری کردند سپاسگزاری میشود.
هیچ گونه تعارض منافعی در ارتباط با این مطالعه وجود ندارد.