نوع مقاله : بهداشت و بیماری های آبزیان
نویسندگان
1 گروه بهداشت و بیماریهای آبزیان، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تهران، تهران، ایران؛ موسسه هری باتلر، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه مرداک، استرالیا
2 دفتر بهداشت و مبارزه با بیماریهای آبزیان سازمان دامپزشکی کشور، ایران
3 دانشآموخته دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
4 دانشآموخته دانشکده دامپزشکی، دانشگاه رازی کرمانشاه، کرمانشاه، ایران
5 دانشآموخته دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
6 دانشآموخته دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گلستان، ایران
7 دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
BACKGROUND: Study of economically significant bacterial diseases in farmed rainbow trout is important.
OBJECTIVES: This study aimed to investigate the economically important bacterial diseases in rainbow trout farms in Kurdistan and Kermanshah provinces, Iran.
METHODS: Ten diseased fish were obtained from 25 fish farms located at Palangan, Siravan, Bijar, and Rijab farms as well as the trout farms along the Gavroud river. Isolation and identification of the causative agents were done using phenotypic and molecular methods. The presence of 23 risk factors affecting the occurrence/severity of bacterial diseases was also studied in these fish farms.
RESULTS: We obtained 59 and 51 bacterial isolates from Kurdistan and Kermanshah fish farms, respectively. In molecular studies, six bacterial species including Streptococcus iniae, S. agalactiae, S. dysgalactiae, Lactococcus garvieae, Yersinia ruckeri, and Aeromonas hydrophila were identified in the fish farms of both provinces. The most frequent bacterial pathogens in Kurdistan fish farms were L. garvieae (22%), S. agalactiae (20.3%), and Y. ruckeri (18.6%), followed by S. iniae (15.3%), A. hydrophila (8.5%), and S. dysgalactiae (6.8%), while in Kermanshah fish farms, Y. ruckeri (23.5%), L. garvieae (21.6%) and S. agalactiae (21.6%) were more prevalent, followed by S. iniae (13.7%), S. dysgalactiae (5.9%) and A. hydrophila (5.9%). Relative frequencies of unknown isolates in Kurdistan and Kermanshah fish farms were 8.5% and 7.8%, respectively. The relative frequency of 19 and 15 risk factors was 50% in Kurdistan and Kermanshah farms, respectively.
CONCLUSIONS: The rainbow trout farms in Kurdistan and Kermanshah have economically important bacterial diseases. Therefore, it is necessary to adopt methods to prevent their occurrence.
کلیدواژهها [English]
براساس گزارشهای سازمان خواربار جهانی از بین 10 چالش اول و عمده توسعه پایدار صنعت آبزیپروری جهانی، بروز و شیوع بیماریهای عفونی همواره بهعنوان دومین و یا سومین چالش این صنعت طی سالهای اخیر شناخته شده است؛ بنابراین مبارزه با بیماریهای عفونی، ازجمله بیماریهای باکتریایی با اهمیت اقتصادی در گونههای با ارزش اقتصادی، نظیر قزلآلای رنگینکمان ازطریق روشهای تشخیص صحیح و ارائه راهکارهای کنترلی و پیشگیری مناسب، از مهمترین روشهای جلوگیری از خسارات اقتصادی ناشی از این چالش در آبزیپروری است. در ایران پرورش ماهیان سردآبی (قزلآلای رنگینکمان) عمدتاً به دامنه رشتهکوههای زاگرس و البرز محدود بوده، جایی که منابع آبی باکیفیت و دمای مناسب برای پرورش قزلآلا قابلدسترس میباشد. بههرحال با توسعه این صنعت و افزایش تعداد مزارع ماهی در این نواحی ازیکطرف و تغییرات آبوهوایی منجر به بروز خشکسالیها و افزایش دما ازطرفدیگر، مزارع ماهیان سردآبی کشور با چالشهای جدیدی، ازجمله بروز و شیوع برخی بیماریهای عفونی مواجه شده است. بدیهی است شیوع بیماریها، بهویژه با عامل باکتریایی موجب استفاده بیرویه از مواد شیمیایی بهویژه آنتیبیوتیکها توسط مزرعهداران ماهی شده که تخریب اکوسیستمهای آبی را ازطریق حذف و یا تغییرات وسیع در زنجیره غذایی زئوپلانکتونها و فیتوپلانکتونهای منابع آبی به دنبال دارد (1).
بهعلاوه توسعه مقاومت آنتیبیوتیکی همراه با افزایش باقیماندههای دارویی در لاشه ماهیان بازاری و خطر انتقال عوامل بیماریزا از ماهیان پرورشی به انسانها از دیگر پیامدهای حاصل از شیوع بیماریهای عفونی در مزارع ماهی قزلآلا در این نواحی میباشد (2، 3). این چالش زمانی برجستهتر میشود که مزارع بهصورت مجتمع و یا پشت سر هم در حاشیه رودخانهها احداث شده باشند، زیرا کاهش کیفیت آب و افزایش بار آلودگیهای شیمیایی (مانند استفاده بیرویه از آنتیبیوتیکها) و میکروبی و درنتیجه افزایش وجود عوامل خطرساز (مستعدکننده) موجب افزایش بروز و تشدید بیماریها میشود، بهویژه اینکه تغییرات آبوهوایی در جهان و ازجمله در ایران به تشدید بیماریزایی برخی عوامل پاتوژن، بهویژه عوامل باکتریایی، مانند استرپتوکوکوزیس در گونههای حساس، نظیر تیلاپیا منجر گردیده است (4-6). اگرچه در سالهای گذشته مطالعاتی پیرامون برخی بیماریهای باکتریایی در برخی مزارع قزلآلا در برخی استانها، مانند لرستان، چهارمحالوبختیاری و کهگیلویهوبویراحمد انجام شده است (7-11)، اما این مطالعات متمرکز بر 1 یا 2 پاتوژن خاص مانند استرپتوکوکوس اینیایی و لاکتوکوکوس گارویه بوده و مطالعات جامعی، بهویژه در مجتمعهای پرورشی انجام نشده است؛ بنابراین ضرورت انجام این نوع مطالعات فراگیر، بهویژه به دنبال تغییرات آبوهوایی سالیان اخیر، امری اجتنابناپذیر است. حتی همان مطالعات قبلی هم بیانگر بروز برخی بیماریهای عفونی با منشأ باکتریایی، مانند استرپتوکوکوزیس در برخی مزارع ماهی میباشد. بههرحال سابقه انجام اینگونه مطالعات در مزارع استانهای کرمانشاه و کردستان که از مهمترین مناطق پرورش قزلآلای کشور میباشند، اندک است؛ بهویژه انجام مطالعات جامع در مجتمعهای پرورشی استانهای مذکور و با هدف ارائه روشهای پیشگیری امری ضروری است. مطالعه حاضر با هدف شناسایی بیماریهای باکتریایی با اهمیت اقتصادی در مجتمعهای پرورش مزارع قزلآلای استانهای مذکور و ارتباط آنها با عوامل مستعدکننده (خطرساز/ استرسزا) بروز این بیماریها انجام شده است. در این راستا و باتوجهبه سابقه بیماریهای باکتریایی در برخی مزارع قزلآلای استانهای دیگر کشور، در مطالعه حاضر فراوانی نسبی بیماریهای استرپتوکوکوزیس، لاکتوکوکوزیس، یرسینیوزیس و سپتیسمی آئروموناسی در مزارع قزلآلای این مناطق مورد مطالعه قرار گرفت.
مزارع ماهی موردمطالعه: مزارع موردمطالعه (مجموعاً ۲۵ مزرعه) مجتمعهای پرورش ماهی قزلآلا در استانهای کردستان، شامل مجتمع پلنگان، مجتمع سیروان، مجتمع بیجار و مجتمع پرورش ماهی ریجاب در استان کرمانشاه بودند. بهعلاوه مزارع ماهی قزلآلای مسیر رودخانه گاورود در استان کردستان نیز مورد مطالعه قرار گرفتند.
بازرسی کارگاهی و شناسایی عوامل خطرساز (مستعدکننده) بروز بیماریهای عفونی: ازآنجاییکه میزان بروز و شدت خسارات ناشی از بیماریهای باکتریایی به عوامل و فاکتورهای متعددی بستگی دارد که از آن جمله میتوان به عوامل خطرساز (فاکتورهای مستعدکننده/استرسزا) اشاره کرد، بنابراین در عملیات بازرسی کارگاهی نسبت به شناسایی و ثبت وجود فاکتورهای خطرساز در مزارع تحت نمونهبرداری اقدام گردید. فاکتورهای خطرساز بدین شرح است:
۱. استفاده از رودخانه بهعنوان منبع آب مزرعه؛ ۲. وجود دمای بالای ۱۵ درجه؛ ۳. عدم وجود اکسیژن بالای ۷ میلیگرم در لیتر؛ ۴. وجود مزرعه ماهی در بالادست مزرعه؛ ۵. وجود روستا در بالادست مزرعه؛ ۶. وجود فعالیت صنعتی در بالادست مزرعه؛ ۷. عدم کنترل تردد توریست و افراد به مزرعه و در بالادست مزرعه؛ ۸. عدم اعمال قرنطینه لازم؛ ۹. عدم کنترل بهداشتی ورود و خروج تخم چشمزده و بچهماهی به مزرعه؛ ۱۰. وجود جانوران خونگرم مانند سگ و گربه در مزرعه؛ ۱۱. عدم کنترل بهداشتی تردد وسایل نقلیه به مزرعه؛ ۱۲. عدم جمعآوری بهداشتی تلفات روزانه و دفن آنها؛ ۱۳. عدم واکسیناسیون؛ ۱۴. عدم بهکارگیری پرسنل ماهر و تحصیلکرده در مزرعه؛ ۱۵. عدم رعایت بهداشت فردی توسط پرسنل مزرعه؛ ۱۶. وجود تراکم بیشازحد در مزرعه؛ ۱۷. مشاهده ماهیان با علائم بالینی مانند کوری، کاتاراکت، سیاه شدن، اگزوفتالمی، زخمهای پوستی، پوسیدگی باله و پرولاپس مخرج؛ ۱۸. استفاده از غذاهای خام؛ ۱۹. عدم نگهداری بهداشتی خوراک در مزرعه؛ ۲۰. وجود استخرهای لجنزار در مزرعه؛ ۲۱. استفاده مجدد از آب خروجی مزرعه (آب برگشتی)؛ ۲۲. وجود فعالیت کشاورزی در بالادست مزرعه؛ ۲۳. عدم پایش در مزرعه.
نمونهگیری، کشت و جداسازی گونههای باکتریایی: با مراجعه حضوری به مزارع ماهی و بازدید مزرعه و کسب اطلاعات مربوط به تاریخچه بیماریهای قبلی در مزرعه از ماهیان بیمار با علائم کوری، کاتاراکت، آسیت، تغییر رنگ پوست و بیحالی به تعداد حداقل 10 ماهی مرضی (اکثراً با وزن بالای ۵۰۰ گرم و تا ۳ کیلوگرم) بهصورت تصادفی از هر مزرعه صید شد و در شرایط استریل از بافت کلیه قدامی یا طحال آنها بر روی محیط تریپتیک سوی آگار و یا محیط ژلوز خون کشت داده شد. پلیتهای کشت در دمای ۲۵ یا ۳۰ درجه سانتیگراد بهمدت ۷۲ ساعت نگهداری و روی پرگنههای رشدیافته ابتدا رنگآمیزی گرم و سپس آزمایشهای کاتالاز و اکسیداز انجام شد. از پاساژ ثانویه ایزولههای باکتریایی بهدستآمده در محیط حاوی گلیسرول در دمای ۲۰- درجه سانتیگراد نگهداری و برای مطالعات مولکولی و شناسایی جنس و گونههای باکتریایی استفاده گردید.
مطالعات مولکولی: مطالعات مولکولی بهمنظور تشخیص ایزولههای باکتریایی جداسازیشده از ماهیان بیمار به شرح زیر انجام شد:
استخراج DNA: استخراج DNA از پرگنههای پاساژ اول یا دوم هر ایزوله و با استفاده از کیت استخراج DNA (شرکت سینا کلون) انجام شد. کیفیت و کمیت DNAهای استخراجی با استفاده از الکتروفورز ژل آگارز 1 درصد و اسپکتروفتومتری (Bio-Rad, Germany) انجام گردید.
آزمایشهای PCR: واکنش PCR با استفاده از دستگاه ترموسایکلر (BIO-RAD, USA) با حجم کلی ۲۵ میکرولیتر انجام شد که شامل ۴ میکرولیتر DNA الگو، ۱ میکرولیتر از هریک از پرایمرهای اختصاصی طراحیشده، 5/12 میکرولیتر مستر میکس حاوی آنزیم Taq پلیمراز، dNTPs، بافر PCR و 5/6 میکرولیتر آب دیونیزه بود. مشخصات پرایمرهای مورداستفاده و همچنین سیکل حرارتی مورداستفاده در آزمون PCR در جدولهای ۱ و ۲ ارائه شده است.
الکتروفورز محصولات PCR: برای انجام الکتروفورز محصولات PCR از بافر TBE 1x و ژل آگارز 1 درصد (محصول شرکت سیناژن) استفاده گردید. میزان ۴ میکرولیتر محلول رنگی safe stain (Gene DireX) به هر ۷۰ میلیلیتر ژل اضافه و میزان ۵ میکرولیتر از محصولات PCR به چاهکهای ژل تهیهشده منتقل شد. در هر الکتروفورز یک نمونه کنترل مثبت و یک نمونه کنترل منفی نیز بارگذاری و از مارکر bp ۱۰۰ جفت باز (Gene DireX) استفاده شد. الکتروفورز در ولتاژ ۱۰۰ ولت تنظیم و بهمدت ۶۰ دقیقه انجام شد. باندهای حاصله در ژلها با استفاده از ترانس لومیناتور (BIO-RAD, USA) نمایان و با مقایسه موقعیت قطعات تکثیرشده با باندهای مارکر، اندازه محصولات PCR تعیین گردید. در مطالعه حاضر از سویههای یرسینیا راکری، آئروموناس هیدروفیلا، استرپتوکوکوس اینیایی، استرپتوکوکوس آگالاکتیه، استرپتوکوکوس دیسگالاکتیه و لاکتوکوکوس گارویه موجود در بخش میکروبیولوژی آبزیان گروه بهداشت و بیماریهای آبزیان دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران بهعنوان نمونههای کنترل مثبت و از آبمقطر بهعنوان کنترل منفی استفاده شد.
تجزیهوتحلیل دادهها: فراوانی نسبی گونههای باکتریایی جداسازیشده و نیز فراوانی نسبی فاکتورهای خطرساز در مزارع هر استان با استفاده از فرمول شماره 1 تعیین گردید.
فاکتورهای خطرساز )مستعدکننده( بروز و تشدید بیماریهای تحت مطالعه: باتوجهبه نقش عوامل استرسزای محیطی و مدیریتی و نیز کیفیت منابع آب مورداستفاده در بروز بیماریهای باکتریایی وجود و یا عدم وجود تعداد ۲۳ فاکتور خطرساز (مستعدکننده) بروز بیماریهای باکتریایی در بازرسیهای مزارع ثبت گردید و فراوانی نسبی این فاکتورها در مزارع استانهای موردمطالعه در جدول ۳ نشان داده شده است، بهطوریکه بهترتیب فراوانی نسبی ۱۵ و ۱۹ عامل خطرساز در مزارع استانهای کرمانشاه و کردستان بیشتر از ۵۰ درصد و ۱۱ و ۸ عامل خطرساز در مزارع هر استان بیش از ۸۰ درصد میباشد.
یافتههای بالینی: علائم بالینی ماهیان بیمار مورد نمونهبرداری شامل تیرگی پوست، کاتاراکت، کوری، اگزوفتالمی دوطرفه همراه با پرخونی و خونریزی در چشمها، پرولاپس مخرج همراه با پرخونی، پرخونی و خونریزی در بالهها، کاهش تحرک و عدم اشتها بود (تصویر 1).
نتایج کشت و جداسازی پاتوژنهای باکتریایی: در رنگآمیزی گرم از پرگنههای رشدیافته ۵۹ نمونه ماهی بیمار اخذشده از مزارع استان کردستان، ۳8 ایزوله باکتریایی گرم مثبت، ۱۶ ایزوله گرم منفی و ۵ ایزوله مخلوط گرم مثبت و گرم منفی یا مخلوط گرم منفی از ماهیان بیمار جداسازی گردید. از ۵۱ نمونه ماهی بیمار اخذشده از مزارع استان کرمانشاه ۳۲ ایزوله باکتریایی گرم مثبت، ۱۵ ایزوله گرم منفی و ۴ ایزوله مخلوط گرم مثبت و گرم منفی یا مخلوط گرم منفی جداسازی شد.
یافتههای مولکولی: نتایج یافتههای مولکولی مربوط به نمونههای ماهیان بیمار در مزارع قزلآلای هر دو استان در جدول ۴ و تصویر 2 قابلمشاهده است. در مطالعه حاضر 6 باکتری، شامل گونههای استرپتوکوکوس اینیایی، استرپتوکوکوس آگالاکتیه، استرپتوکوکوس دیسگالاکتیه، لاکتوکوکوس گارویه، یرسینیا راکری و آیروموناس هایدروفیلا از ماهیان مرضی در مزارع ماهی هر دو استان جداسازی و شناسایی شد. بهعلاوه تعداد و فراوانی نسبی موارد جداسازی هریک از گونههای باکتریایی مذکور به تفکیک استان و گونه باکتریایی در جدول ۵ بیان شده است. برایناساس بیشترین فراوانی نسبی موارد جداسازی هریک از گونههای پاتوژن مذکور در مزارع استان کردستان بهترتیب متعلق به گونههای لاکتوکوکوس گارویه (22 درصد)، استرپتوکوکوس آگالاکتیه (3/20 درصد)، یرسینیا راکری (6/18 درصد)، استرپتوکوکوس اینیایی (3/15 درصد)، آیروموناس هایدروفیلا (5/8 درصد) و استرپتوکوکوس دیسگالاکتیه (8/6 درصد) بود. همچنین این فراوانی نسبی در مزارع کرمانشاه بهترتیب مربوط به گونههای یرسینیا راکری (5/23 درصد)، گونههای لاکتوکوکوس گارویه و استرپتوکوکوس آگالاکتیه (هرکدام 6/21 درصد)، استرپتوکوکوس اینیایی (7/13 درصد) و گونههای استرپتوکوکوس دیسگالاکتیه و آیروموناس هایدروفیلا (هرکدام 9/5 درصد) بود. همچنین فراوانی نسبی ایزولههای جداسازیشده ناشناخته در مزارع کردستان 5/8 درصد و در مزارع استان کرمانشاه 8/7 درصد بود. نمونه ژلهای محصول PCR مربوط به تعدادی از ایزولههای گونههای باکتریایی شناساییشده در مزارع دو استان در تصاویر 2، 3، 4، 5، 6، 7، 8، 9 و 10 و 11 نشان داده شده است.
یافتههای بالینی مطالعه حاضر نشان داد وجود ماهیان بیمار و با علائم بالینی، بهویژه اگزوفتالمی دوطرفه همراه با پرخونی و یا خونریزی در چشمها، کاتاراکت، پرولاپس مخرج همراه با پرخونی و یا خونریزی، تیرگی پوست و کاهش تحرک در مزارع قزلآلای هر دو استان قابلتوجه بود. همچنین در مطالعه حاضر ۱۱۰ ایزوله باکتریایی، ازجمله ۷۰ ایزوله گرم مثبت و ۳۱ ایزوله گرم منفی از مزارع 2 استان جداسازی شد که در مطالعات PCR مشخص شد نمونههای اخذشده مربوط به جنسهای استرپتوکوکوس، لاکتوکوکوس، یرسینیا و آیروموناس میباشند. گونههای باکتریایی شناساییشده در این جنسها شامل استرپتوکوکوس اینیایی، استرپتوکوکوس آگالاکتیه، استرپتوکوکوس دیسگالاکتیه، لاکتوکوکوس گارویه، یرسینا راکری و آیروموناس هایدروفیلا بودند. علاوهبراین برخی ایزولههای گرم مثبت و گرم منفی جداسازی شد که نیازمند مطالعات آتی شناسایی در سطح جنس و گونه میباشند؛ بنابراین باتوجهبه یافتههای مطالعات قبلی در مزارع قزلآلای سایر مناطق کشور (10، 11، 21، 22)، یافتههای مطالعه حاضر نشان داد همچنان گونههای استرپتوکوکوس اینیایی، استرپتوکوکوس آگالاکتیه، لاکتوکوکوس گارویه و یرسینا راکری از عوامل عمده بروز بیماریهای باکتریایی در مزارع قزلآلای ایران، ازجمله مزارع استانهای موردمطالعه میباشند.
همچنین موارد جداسازی آیروموناس هایدروفیلا از ماهیان مرضی در مطالعه حاضر بیانگر نقش عوامل استرسزا در این مزارع میباشد که موجب بیماریزا شدن این پاتوژن ثانویه میشود (23، 24)؛ بنابراین جداسازی و شناسایی گونههای متعدد باکتریایی مذکور و موارد فراوانی نسبی جداسازی آنها از ماهیان مرضی مزارع قزلآلای این استانها بیانگر تنوع بالای شیوع بیماریهای باکتریایی با اهمیت اقتصادی، شامل استرپتوکوکوزیس، لاکتوکوکوزیس و یرسینیوزیس در این مزارع میباشد. بهعلاوه فراوانی نسبی موارد جداسازی هریک از گونههای پاتوژن مذکور در مزارع هر دو استان تقریباً مشابه بوده و بیشترین فراوانی نسبی مربوط به گونههای لاکتوکوکوس گارویه، استرپتوکوکوس آگالاکتیه، یرسینیا راکری و استرپتو کوکوس اینیایی میباشد. همچنین یافتههای مطالعه حاضر نشان داد احتمال بروز چند بیماری باکتریایی در یک مزرعه یا یک مجتمع پرورشی وجود دارد. بهعلاوه از برخی ماهیان مرضی بیش از 1 گونه باکتری بیماریزا جداسازی شد که بیانگر شدت ابتلا و درگیری ماهیان به عفونتهای متعدد در یک مقطع زمانی است؛ بنابراین علاوهبر تنوع بیماریهای باکتریایی با عوامل متعدد نظیر استرپتوکوکوزیس با عوامل آگالاکتیه، اینیایی و دیس گالاکتیه در یک مزرعه یا مجتمع پرورشی، تنوع عفونتهای همزمان در یک ماهی بیمار نشاندهنده مدیریت ضعیف بهداشتی مزارع پرورشی میباشد. علت یا علل تنوع بیماریهای مذکور و نیز شدت آنها در مزارع متنوع بوده و از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
منابع اولیه پاتوژنهای جداسازیشده در طبیعت متنوع بوده و شامل انواع متنوعی از جانوران خونگرم و ماهیان میباشد (25) که میتوانند بهراحتی ازطریق فاضلابهای کشاورزی، دامی و انسانی و نیز پساب مزارع بالادست به مزارع پاییندست ماهی راه یابند. بهعلاوه برخی از این پاتوژنها، بهویژه گونههای آیروموناس هیدروفیلا و یرسینا راکری بهعنوان بخشی از فلور میکروبی روده ماهیان بوده و به دنبال شرایط استرسزا حدتدار شده و موجب بروز تلفات میشوند. علاوهبراین برخی از این پاتوژنها، مانند گونههای استرپتوکوکوس و لاکتوکوکوس جداسازیشده در مطالعه حاضر به شرایط تغییرات محیطی، مانند نوسانات درجه حرارت و شوری مقاوم بوده، بنابراین میتوانند برای مدت طولانی در ستون آب و لجنزارهای استخرهای پرورشی زنده بمانند و به دنبال ایجاد شرایط استرسزا (عوامل خطرساز) تکثیر و موجب بروز بیماری و تلفات قابلتوجه شوند (6، 26).
در مطالعه Liao و همکاران در سال 2020 که در یک دوره 10 ساله به بررسی نقش رابطه بین فاکتورهای تغییرات آبوهوایی با بروز استرپتوکوکوزیس در ماهی تیلاپیا پرداختند، نشان داده شد تغییرات درجه حرارت و افزایش اشعه ماورای بنفش و بارانهای موسمی در تشدید استرپتوکوکوزیس در ماهی تیلاپیا نقش مؤثری دارند (4). همچنین در یک مطالعه ۵ ساله که Truong و همکاران در سال 2021 بر روی تأثیر فاکتورهای خطرساز در بروز استرپتوکوکوزیس در ماهی تیلاپیا انجام دادند، نشان داده شد عوامل متعددی، همانند افزایش گازهای سمی نیتریت، آمونیاک، سولفید هیدروژن و نوسانات دمای آب در تشدید بیماری مؤثر میباشند (27). در مطالعه Reyes و همکاران در سال 2021 علاوهبر افزایش درجه حرارت آب بهعنوان مهمترین فاکتور خطرساز در بروز استرپتوکوکوزیس در ماهی تیلاپیا فاکتورهای دیگری، مانند تراکم بالا، عملیات دستکاری و جابهجایی ماهیان، pH قلیایی، کاهش اکسیژن آب و افزایش فسفر آب نیز بهعنوان عوامل خطرساز در بروز و تشدید این بیماری معرفی شدهاند (5).
علاوهبر عوامل مذکور حضور عوامل مستعدکننده یا خطرساز متعددی در بروز و تشدید بیماریهای باکتریایی، ازجمله پاتوژنهای جداسازیشده در مطالعه حاضر نقش دارند که فراوانی نسبی این فاکتورها در جدول ۱ نشان داده شده است. فراوانی نسبی وجود ۱۵ و ۱۹ عامل خطرساز در مزارع استانهای کرمانشاه و کردستان بیشتر از ۵۰ درصد و فراوانی نسبی وجود ۱۱ و ۸ عامل خطرساز در مزارع این دو استان بیش از ۸۰ درصد میباشد؛ بنابراین وجود عوامل مستعدکننده و خطرساز بروز این بیماریها به میزان بالا در مزارع تحت مطالعه، ازجمله علل تشدید و نیز تنوع بالای این بیماریها در این مزارع میباشد. ازجمله این فاکتورهای خطرساز میتوان به کاهش اکسیژن و افزایش دمای آب مزارع (بالاتر از ۱۵ درجه) در اواخر بهار و در ایام تابستان اشاره کرد که از یک طرف موجب تسریع در تکثیر این عوامل پاتوژن باکتریایی شده و از طرف دیگر زمینه ایجاد استرس در ماهی قزلآلا را فراهم میآورد و درنتیجه به بروز و تشدید این بیماریها کمک میکند. بهعلاوه عوامل خطرساز دیگری، مانند وجود مزارع ماهی و فعالیت کشاورزی و نیز فعالیتهای انسانی (توریست و روستا) در بالادست و یا در جوار این مزارع موجب افزایش بار آلودگی میکروبی، ازجمله عوامل این بیماریها در منابع آبی مزارع ماهی شده و درنتیجه موجب سرایت عوامل باکتریایی مذکور به مزارع میشوند. برایمثال در مجتمع پالنگان و ریجاب صاحبان مزارع خرد در جوار استخرهای خود ساکن میباشند و همچنین در فصول بهار و تابستان حضور و تردد توریست در بالادست منابع آبی این مجتمعها و حتی در داخل مزارع بهطور چشمگیری افزایش مییابد. این در حالی است که هیچگونه امکانات بهداشتی مانند سرویسهای بهداشتی برای جلوگیری از آلوده شدن منابع آبی این مزارع وجود ندارد. همچنین ازآنجاییکه صاحبان مزارع و یا کارکنان آنها از تحصیلات لازم مرتبط با بهداشت آبزیان برخوردار نمیباشند، عدم رعایت بهداشت مزرعه و بهداشت فردی خود موجب تشدید این بیماریها در این مزارع میشود. در مطالعهای Soltani و همکاران در سالهای 2013 و 2015، حضور برخی از عوامل مستعدکننده (خطرساز) مذکور در بروز و تشدید بیماریهای استرپتوکوکوزیس با عامل استرپتوکوکوس اینیایی و لاکتوکوکوزیس با عامل لاکتوکوکوس گارویه در برخی مزارع قزلآلای استانهای لرستان، چهارمحالوبختیاری و کهگیلویه و بویر احمد نیز قابلتوجه بوده و رابطه مستقیمی با بروز و تشدید این بیماریها داشته است (7، 8).
همچنین در مطالعهZorriehzahra و همکاران در سال 2017 افزایش نیتریت در مزارع قزلآلای مبتلا به یرسنیوز در آذربایجان غربی بهعنوان فاکتور خطرساز گزارش شده است (10). بهعلاوه ازآنجاییکه برخی عوامل تشدیدکننده (استرسزا) در اکثر مزارع ماهی وجود دارد و از طرفی با بروز این بیماریها مزرعهداران اقدام به استفاده از انواع داروها، ازجمله آنتیبیوتیکها میکنند، این نوع مدیریتهای غیربهداشتی خود موجب تشدید این بیماریها و درنتیجه افزایش تلفات میشود.
درخصوص ارزیابی میزان خسارات اقتصادی وارده ناشی از این بیماریها در این مزارع ماهی اطلاعات دقیقی در دسترس نمیباشد. باوجوداین باتوجهبه درجه حدت عوامل بیماریزای شناساییشده و نقش عوامل استرسزای تشدیدکننده تلفات، به نظر میرسد این بیماریها حداقل موجب خساراتی بالغ بر 35 درصد در سال میشوند، زیرا میزان تلفات ناشی از هرکدام از این بیماریها در ماهی قزلآلا در دامنه 5 تا 70 درصد گزارش شده است. برایمثال میزان تقریبی خسارت اقتصادی ناشی از بیماریهای استرپتوکوکوزیس و لاکتوکوکوزیس در مزارع قزلآلای ایران ۲۳ میلیون دلار برآورد شده است (21، 22). همچنین ازآنجاییکه بروز این بیماریها، بهویژه بیماریهای استرپتوکوکوزیس و لاکتوکوکوزیس عمدتاً در ماهیان با وزن بازاری موجب تلفات میشود، در اکثر موارد نمونههای ماهیان مرضی اخذشده از وزن بالای ۵۰۰ گرم و تا ۳ کیلوگرم برخوردار بودند که بیانگر اهمیت خسارت اقتصادی وارده ناشی از این بیماریها میباشد. بهعلاوه ازآنجاییکه برخی از این بیماریها مانند استرپتوکوکوزیس و لاکتوکوکوزیس بهعلت مکانیسمهای بیماریزایی، مانند برخورداری از کپسول یا گلیکوکالیکس و ایجاد واکنشهای گرانولوماتوز در بافتهای ماهیان حساس، مانند قزلآلا بهخوبی به درمان پاسخ نمیدهند، درمانهای آنها موقتی بوده که این امر خود موجب تحمیل هزینههای بالای دارودرمانی به مزرعهداران میشود؛ بنابراین علاوهبر خسارات مستقیم ناشی از تلفات، هزینههای درمانی این بیماریها نیز قابلتوجه میباشد.
نتیجهگیری نهایی: در جمعبندی کلی باتوجهبه شدت و تنوع بیماریهای باکتریایی شناساییشده در مزارع قزلآلای استانهای موردمطالعه ضروری است سازمانهای متولی، مانند سازمان دامپزشکی نسبت به اجرای برنامههای مستمر مبارزه و پیشگیری، مانند واکسیناسیون علیه این بیماریها، بهویژه یرسینوزیس، لاکتوکوکوزیس و استرپتوکوکوزیس اقدام کنند، زیرا امروزه و باتوجهبه اپیدمیولوژی این بیماریها، مانند تنوع بالای مخازن این پاتوژنها و عدم درمانهای موفق علیه آنها و نیز باتوجهبه ضرورت حفظ محیط زیست و پیشگیری از تکرار دارودرمانی در منابع آبی، اعمال روشهای پیشگیری، مانند واکسیناسیون بهعنوان روشی مؤثر، ارزان و سازگار با محیط زیست برای پیشگیری از بروز این بیماریها میباشد. بهعلاوه درمان منابع آبی مورداستفاده در مزارع ماهی، بهویژه با استفاده از روشهای مطمئن و مقرونبهصرفه، مانند اوزنتراپی (28) میتواند ازطریق کاهش بار میکروبی منابع آبی مورداستفاده مزارع ماهی تا حد قابلتوجهی به کاهش اثر عوامل خطرساز و درنتیجه کنترل این بیماریها در مزارع کمک کند. همچنین استفاده از محرک ایمنی مانند بتاگلوکانها و پروبیوتیکهای بومی (اندوژنوس) میتواند از تشدید این بیماریها و تلفات حاصله جلوگیری کند (29-31).
مطالعه حاضر براساس کد اخلاق IR.VT.VETMED.REC.1403.56در کمیته اخلاق دانشگاه تهران انجام شده است.
نویسندگان مراتب تقدیر و تشکر خود را از کارشناسان دامپزشکی استانهای کردستان و کرمانشاه بویژه آقایان دکتر زندی، دکتر زیباکردار، دکترحیدری، دکتر قریشی و همچنین دکتر امین رستمی کارشناس آزمایشگاه میکروبیولوژی آبزیان دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران اعلام میدارند. مطالعه حاضر در قالب طرح تحقیقاتی کاربردی به شماره قرارداد ۷۰۳۵ /۲۰ فی مابین سازمان دامپزشکی و دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران و با حمایت مالی سازمان دامپزشکی کشور انجام شده است.
هیچ گونه تعارض منافعی در ارتباط با این مطالعه وجود ندارد.