نوع مقاله : جراحی، هوشبری و بیماری های اندام حرکتی
نویسندگان
1 دانش آموخته دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
2 گروه بهداشت و کنترل مواد غذایی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
3 گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
BACKGROUND: Claw horn lesions (CHL) are among the most important production disorders in high-yielding dairy cows, leading to economic losses.
OBJECTIVES: This study aimed to evaluate the impact of CHL occurrence during the first lactation on the recurrence of such lesions during the second lactation and to assess the effect of this recurrence on the culling risk.
METHODS: In this cohort study, first-lactation cows were divided into two groups of 73, based on the presence or absence of CHL. The CHL recurrence during the second lactation was tracked and recorded in both groups. Relative risk, attributable risk in the exposed group, and population attributable risk for the CHL recurrence in the second lactation were calculated. Survival probabilities and probabilities of not-having a lesion, were estimated using Kaplan-Meier method and compared using log-rank test. The effect of CHL occurrence in the first lactation on the hazard ratio for recurrence in the second lactation and the influence of CHL recurrence on culling risk were analyzed using Cox proportional hazards regression (Cox PH).
RESULTS: CHL recurrence in the second lactation was significantly associated with its occurrence during the first lactation (chi-square, P=0.003). The relative risk of CHL recurrence in the second lactation for the CHL group was 11 times higher (95% CI: 1.46–83.02) than in the non-CHL group. The probability of having no lesion was 0.523 in the CHL group (95% CI: 0.406–0.674) and 0.677 (95% CI: 0.565–0.812) in the non-CHL group (P<0.0008). Cox PH model showed that the hazard ratio for CHL recurrence in the second lactation was 14.43 times higher in the CHL group than in the non-CHL group. The survival probability during the first lactation was 0.822 (95% CI: 0.762–0.886) in both groups, but declined to 0.601 (95%CI: 0.517–0.700) during the second lactation. CHL recurrence in the second lactation had no significant effect on culling risk (P=0.13), but cows with a history of a CHL in the first lactation had a culling risk 1.96 times higher than those without a history.
CONCLUSIONS: This study highlights the importance of preventing CHL during the first lactation to reduce the risk of its recurrence in the second lactation and thus improve the longevity of high-yielding cows.
کلیدواژهها [English]
لنگش عارضهای برخاسته از تولید و از مهمترین مشکلات گاوداریهای شیری، بهویژه گلههای پرتولید است. مطالعات متعددی درمورد خسارات ناشی از لنگش در دورههای زمانی و مناطق مختلف ارائه شده است، برایمثال در یکی از منابع گزارش شد که لنگش و ورم پستان معادل 77 تا 548 پوند بهازای هر رأس گاو در انگلستان خسارت درپی دارند (1). این خسارات شامل کاهش تولید شیر، کاهش کارایی در شاخصهای تولیدمثلی، بازگشت مجدد جراحات، خسارات درمانی و هزینههای لازم برای پیشگیری از لنگش است (2-6). میزان خسارات و هزینههای انجامشده برای درمان و پیشگیری از لنگش در کشورهای مختلف، بسته به وضعیت اقتصادی و بهداشتی هر منطقه متفاوت است (2). دراینمیان جراحات بافت شاخی و در رأس آنها زخم کف سم، بیشترین میزان خسارت را به گله وارد میکنند (2، 6). مطالعات اپیدمیولوژیک ماهیت چندعاملی بودن رخداد جراحات بافت شاخی را نشان داده و به انجام مطالعات بیشتر پیرامون دیگر عوامل مربوط به حیوان و محیط که ممکن است در بروز این جراحات تأثیرگذار باشند، منجر شده است (7). با سست شدن لامیناها که وظیفه معلق نگهداشتن استخوان بند سوم درون کپسول بافت شاخی را برعهده دارند و باز شدن پیوستگی دراپیدرم، افتادگی بند سوم و درنهایت جراحت بافت شاخی، بهخصوص در ناحیه کف سم در ابعاد و شدت متفاوت ایجاد خواهد شد (8، 9). تغییرات هورمونی پیرامون زایمان، بیومکانیک وزنگیری سمها، آسایش دام (اعم از مدتزمان ایستادن دام و نوع بستر) و تأثیر آن بر آسایش از عوامل خطر و علل زمینهای است که برای رخداد این نوع جراحات عنوان شده است (8، 10).
همچنین از تأثیر عواملی چون روز شیردهی، اندازه گله، شکم زایش و امتیاز شرایط بدنی دام بر رخداد لنگش نام برده شده است (11). اجسام خارجی و نازکی کف سم (برایمثال بهعلت سایش شدید یا سمچینی نامناسب) نیز از عوامل رخداد جراحات بافت شاخی عنوان شدهاند (12). درمجموع هر عاملی که بتواند تعادل بین نیروهای داخلی و خارجی واردشده به کف کپسول بافت شاخی را برهم زند، سبب ایجاد جراحت در این ناحیه میشود (9، 10). سیستم تعلیق بند سوم، استخوان بافتی جنینی است که در صورت آسیب بهبود نمییابد؛ بنابراین بهبود جراحت بافت شاخی از ایجاد مجدد اپیتلیوم و تولید جوانه گوشتی در ناحیه شکاف صورت میگیرد (8، 10). درصورتیکه زخم عوارض خاصی نداشته باشد و اقدام درمانی (تخته، بانداژ و سمچینی درمانی) روی آن صورت گیرد، بین 24 تا 30 روز زمان برای تولید مجدد بافت شاخی لازم دارد و در این مدت زخم بهبود مییابد (8). یافتن موارد جدید معمولاً برای ارزیابی رخداد لنگش اهمیت زیادی دارند و در مطالعات قبلی باتوجهبه اینکه به شکل میانگین، زمان 30 تا 45 روز برای رخداد جراحت بافت شاخی شناخته شده و زمان 50 روزه نیز برای بهبود عارضه در نظر گرفته شده است، فاصله 90 روزه بهعنوان فاصلهای امن برای بهبود جراحات قبلی و ثبت عارضه، بهعنوان عارضه جدید، شناخته شده است (13). حذف بهعنوان ابزاری مهم برای مدیریت گلههای شیری استفاده میشود. باتوجهبه اهمیت اقتصاد و دامداری، پیشگیری از بروز بیماریها بهعنوان عامل مؤثر در افزایش طول عمر مفید در مرکز توجه قرار گرفته است (14).
باتوجهبه ایجاد درد و عدم آسایش و جنینی بودن سیستم تعلیق بند سوم و قرار گرفتن لنگش در رده سوم عوامل زیانآور در گاوهای شیری (11)، تأثیر لنگش بر حذف دام از گله در مطالعات مختلفی بررسی شده است. در این مطالعات نسبت خطر حذف برای گاوهای با جراحت در شیرواریهای مختلف، باتوجهبه شدت جراحت و ناحیه درگیر، 18/1 تا 1/7 برابر گروه بدون جراحت عنوان شده است (15-17). باتوجهبه عدم بهبود لایه لمینار سم، این فرضیه ایجاد میشود که دامهایی که دارای سابقه قبلی رخداد جراحت بافت شاخی میباشند، نسبت به دامهایی که این عارضه در آنها رخ نداده، در معرض خطر بیشتری برای رخداد مجدد آن قرار میگیرند. این فرضیه قبلاً در مقالات مختلف بررسی شده و در همه موارد خطر ابتلا در این دسته از دامها بالاتر گزارش شده است (18، 19). در این مقالات از روش مطالعه همگروهی، محاسبه خطر نسبی بازگشت مجدد جراحات یا حذف دام در هر نوبت شیرواری نسبت به نوبت شیرواری قبل و روشهای آنالیز بقا استفاده شده است. مطالعه مشاهدهای همگروهی در هرم مطالعاتی در ردیفی بالاتر از سایر انواع مطالعات پایهای مشاهدهای قرار دارد. باتوجهبه نوع طرح و گروهبندی اولیه آن که براساس مواجهه یا عدم مواجهه با علت موردنظر است، این روش مطالعه، شواهد خوبی برای نتیجهگیری علیتی به محقق میدهد. بهعلاوه در این طرح امکان محاسبه بروز (Incidence) در گروه مواجهه و عدم مواجهه و محاسبه خطر نسبی (Relative risk) (نسبت بروز در گروه مواجهه به گروه عدم مواجهه) وجود دارد. محاسبه نسبت موارد جدید بیماری در گروه مواجهه نسبت به گروه عدم مواجهه نشانگر بروز تجمعی 2 گروه نسبت به هم در مدتزمان مطالعه است (20).
در روش آنالیز بقای کاپلانمایر و log Rank test در زمان موردنظر (برایمثال در هر نوبت شیرواری) احتمال عدم رخداد نتیجه محاسبه شده و بین گروههای مختلف مقایسه آماری صورت میگیرد. روش (Cox PH) Cox proportional hazard regression امکان محاسبه خطر رخداد موردنظر (Hazard ratio) و وارد کردن سایر متغیرهایی را که ممکن است در افزایش یا کاهش خطر رخداد تأثیر داشته باشند، به وجود میآورد (21).
در شرایط مدیریتی ایران با عنایت به توسعه روزافزون صنعت و نبود شاخصهای اپیدمیولوژی رخداد بیماریها، بهویژه عوامل ایجادکننده لنگش، نیاز به تحقیقات داخلی عمیق درباره این عوامل احساس میشود. باتوجهبه اهمیت شناسایی تأثیر بروز جراحات بافت شاخی و لنگش حاصل از آن بر میزان ابتلای دام در شیرواری بعد و همچنین اثر آن بر حذف، در مطالعه حاضر خطر رخداد جراحت بافت شاخی در شکم دوم و خطر حذف از گله بین گاوهای دارای سابقه و گاوهای بدون سابقه جراحت بافت شاخی در شکم اول، مقایسه شده است. نتایج مطالعه حاضر بهعنوان دانش زمینه برای تصمیمسازی در محاسبات اقتصادی و پیشآگهی سلامت و بهرهوری گاو، در تحقیقات بعدی مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
انتخاب دامداری و جمعآوری دادهها: یک دامداری صنعتی با 4000 رأس گاو مولد و 3400 رأس گاو دوشا انتخاب شد. میزان تولید شیر روزانه این گاوداری 135000 لیتر بود و سیستم نگهداری، نوع بستر و کف بهاربندها و راهروها بهترتیب فریاستال، ماسه و سیمان بود. برنامه منظم سمچینی براساس الگوی 2 بار در سال در این گله انجام شد و امتیاز حرکتی و ردیابی گاوهای لنگ در خروجی شیردوشی بهصورت منظم و ماهانه انجام میگرفت. در این گله بهطور مرتب از حمام سم فرمالین در خروجی شیردوشی استفاده میشد.
ثبت دادههای مراقبت از سم به مسئول مراقبت از سم و کارگران بخش سمچینی آموزش داده شد و اطلاعات براساس الگوی ثبت علت ارجاع، جراحات (در هریک از نواحی 12گانه سم) و عملیات انجامشده (اعم از سم چینی، تختهگذاری و درمان) (22) از فروردین سال 1398 تا اردیبهشت سال 1402 ثبت شد. سمچینی و درمان جراحات در این گله تحت نظر دامپزشک بود و درمان جراحات بافت شاخی براساس روش معرفیشده توسط Weaver و همکاران در سال 2018 (23، 24) انجام میشد.
روش مطالعه و نمونهگیری: در یک طرح همگروهی (Retrospective/ Prospective Cohort) گاوهای شکم 1 گله براساس رخداد جراحت بافت شاخی یا عدم رخداد آن، به 2 گروه تقسیم شدند. تعداد نمونه در هر گروه باتوجهبه فرمول محاسبه اندازه نمونه در مطالعه همگروهی (فرمول 1)، محاسبه شد (20).
K= .1
فرمول 1. نحوه محاسبه اندازه نمونه در هر گروه، 1p: بروز موردانتظار در گروه 1، 2p: بروز موردانتظار در گروه 2، (p-1)=q، M: ضرایب مربوط به α و β.
در گروه 1 گاوهایی قرار گرفتند که در شیرواری اول در یکی از نواحی 1 تا 5 کف سم و نواحی 7، 8، 11 و 12 دیواره سم جراحت بافت شاخی نشان دادند (22). در گروه 2 گاوهایی قرار گرفتند که در طول شیرواری اول در هیچیک از نواحی یادشده، جراحتی نشان ندادند. در فرمول شماره 1، 1p بروز موردانتظار در گروه 2 است که مقدار بروز جراحت در شکم بعد براساس مطالعات اولیه (1p) 1/0 در نظر گرفته شده است. 2p حداقل بروز موردانتظار در گروه 1 است که مقدار بروز جراحت در شکم بعد براساس مطالعات اولیه (p2) 3/0 (اطلاعات منتشرنشده) در نظر گرفته شده است. درمورد حذف 1p، 25/0 و 2p، 5/0 در نظر گرفته شد. خطای نوع 1 برابر با 05/0 و قدرت 8/0 لحاظ شد. حداقل تعداد نمونه با استفاده از فرمول شماره 1 در هر گروه 64 رأس دام محاسبه شد. در این دامداری 73 رأس دام واجد شرایط قرار گرفتن در گروه 1 بودند که همگی آنها وارد مطالعه شدند؛ بنابراین از گاوهایی که واجد شرایط قرارگیری در گروه 2 بودند، 73 رأس دام بهصورت تصادفی انتخاب شدند.
رخداد جراحت بافت شاخی در شکم دوم همراه با ناحیه و اندام درگیر در این دو گروه ردیابی و ثبت شد. این دامها تا زمان حذف از گله در مدتزمان مطالعه دنبال شدند و نوبت شیرواری حذف در آنها ثبت شد. درصورتیکه تا زمان اتمام مطالعه وضعیت حذف دام مشخص نمیشد، دام موردنظر بهعنوان داده سانسورشده (Censored) در نظر گرفته میشد.
آنالیز آماری: خطر نسبی (Relative risk) بروز جراحت بافت شاخی در نوبت شیرواری دوم، خطر منتسب بروز جراحت بافت شاخی در نوبت شیرواری دوم در گروه 1 (دارای جراحت بافت شاخی در شکم اول) (Attributable risk in the exposed)، خطر منتسب در جمعیت (Attributable risk in the population)، نسبت خطر منتسب در گروه 1 (Attributable fraction in the exposed) و نسبت خطر منتسب در جمعیت (Attributable fraction in the population) با استفاده از نرمافزار R Studio (نسخه 0/0/09/2024) و کتابخانه (library) یا بسته نرمافزاری 2by2.epi محاسبه شد.
احتمال عدم رخداد جراحات در هر گروه با استفاده از آنالیز بقا (survival analysis) به روش کاپلانمایر محاسبه شد و این احتمال در 2 گروه با استفاده از log rank test مقایسه شد. سپس تأثیر قرارگیری هر دام در هر گروه (سابقه رخداد جراحت بافت شاخی در شکم اول) بر نسبت خطر بروز جراحت در شکم دوم، با استفاده از Cox PH محاسبه شد.
احتمال بقای دام در هر نوبت شیرواری در هر گروه، با استفاده از آنالیز بقا (survival analysis) به روش کاپلانمایر محاسبه شد، احتمال بقا در 2 گروه با استفاده از log rank test مقایسه شد. سپس تأثیر قرارگیری هر دام در هر گروه (سابقه رخداد جراحت بافت شاخی در شکم اول) و همچنین اثر رخداد جراحت در شکم دوم بر نسبت خطر حذف دام، با استفاده از Cox PH محاسبه شد. این محاسبات با استفاده از بسته نرمافزاری survival (2020، نسخه 7-2/3v، Therneau) در نرمافزار R صورت گرفت. همچنین محاسبه نسبت خطر در 2 گروه ابتدا با استفاده از تست GOF (goodness of fit) برای اطمینان از برقراری فرضیات لازم برای رگرسیون Cox PH انجام شد.
رخداد جراحت بافت شاخی در شکم دوم با بروز جراحت در شکم اول ارتباط معنیدار داشت (chi square، 003/0=P). خطر نسبی بروز جراحت بافت شاخی در شکم دوم، در گاوهای گروه 1، 11 برابر (فاصله اطمینان 95 درصد: 02/83 - 46/1) گروه 2 بود. بروز جراحات بافت شاخی در نوبت شیرواری دوم در گروه 1، 07/15 در هر 100 رأس دام (فاصله اطمینان 95 درصد: 77/36 - 7/25) بود. خطر منتسب به بروز جراحت بافت شاخی در شکم دوم، برای گاوهای گروه 1، 7/13 در هر 100 رأس دام (فاصله اطمینان 95 درصد: 75/101 - 6/1) بود. نسبت خطر منتسب در گروه 1، 91/90 درصد (فاصله اطمینان 95 درصد: 80/98 - 38/31) بود و 91/90 درصد از بروز جراحت در شکم دوم در گروه 1، مربوط به درگیری آنها به جراحات بافت شاخی در شکم اول بود. خطر منتسب به بروز جراحت بافت شاخی در شکم دوم در جمعیت، 85/6 در هر 100 رأس دام (فاصله اطمینان 95 درصد: 04/12 - 66/1) بود و رخداد جراحت بافت شاخی در شکم 1، 85/6 مورد بیماری در هر 100 رأس دام از کل جمعیت را بالاتر میبرد. نسبت خطر منتسب به بروز جراحت بافت شاخی در شکم 1 در جمعیت 33/83 درصد (فاصله اطمینان 95 درصد: 40/97 - 82/6) محاسبه شد و 33/83 درصد از بروز جراحت بافت شاخی در جمعیت مربوط به بروز جراحت در نوبت شیرواری اول بود. احتمال عدم رخداد جراحت بافت شاخی در شکم دوم 86/0 (فاصله اطمینان 95 درصد: 937/0-79/0، خطای استاندارد: 0374/0) محاسبه شد.
در این مرحله تعداد رأس دام در معرض خطر 86 مورد بود و 12 رأس دام به جراحت بافت شاخی مبتلا شده بودند. در جدول 1 احتمال عدم رخداد جراحت در شکم دوم در هر گروه به تفکیک نشان داده شده است. احتمال عدم رخداد جراحت بافت شاخی در گروه 1، 523/0(فاصله اطمینان 95 درصد: 674/0-4061/0) و در گروه 2، 677/0 (فاصله اطمینان 95 درصد: 812/0-565/0) محاسبه شد. عدم رخداد جراحت بافت شاخی در هر گروه در log-rank test اختلاف معنیدار نشان داد (0008/0=P). نسبت خطر ابتلا به جراحت بافت شاخی در شکم دوم برای گروه 2، 06929/0 (فاصله اطمینان 95: 008941/0-537/0، خطای استاندارد: 045/1) برابر گروه 1 بود (Cox PH، 011/0=P). به بیان دیگر گاوهای گروه 1 در شکم دوم، 43/14 برابر گروه 2 در معرض ابتلا به جراحات بافت شاخی بودند. احتمال بقای دام در نوبتهای شیرواری بعدی در جدول 2 آمده است. احتمال بقای دامهای موردبررسی در 2 گروه در شکم 1، 822/0 (فاصله اطمینان 95 درصد: 886/0 - 762/0) بود.
احتمال بقا در شکم دوم به 601/0 (فاصله اطمینان 95 درصد: 700/0 - 517/0) کاهش یافت. احتمال بقای دام در نوبتهای شیرواری بعدی به تفکیک گروه در جدول 3 آمده است و نمودار 1، بقای دام در هر نوبت شیرواری در 2 گروه را نشان میدهد. احتمال بقای گاوهای گروه 1 در شکم دوم 523/0 (فاصله اطمینان 95 درصد: 674/0 - 406/0) بود، درحالیکه در گروه 2 احتمال بقا در شکم دوم 677/ 0(فاصله اطمینان 95 درصد: 812/0 - 565/0) محاسبه شد. مقایسه نمودارهای بقا در هر گروه با استفاده از log-rank test اختلاف معنیدار نشان داد (002/0=P). نتایج آزمون GOF برقرار بودن فرضیات لازم برای رگرسیون Cox PH را نشان داد (43/0=P). بروز جراحت در شکم دوم تأثیری بر خطر حذف گاو نداشت (13/0=P)، خطر حذف گاوهای گروه 2، 5084/0 برابر (فاصله اطمینان 95 درصد: 843/0 - 307/0) گاوهای گروه 1 بود. به بیان دیگر نسبت خطر حذف در گاوهایی که دارای سابقه جراحت بافت شاخی در نوبت شیرواری اول بودند، 96/1 برابر گاوهای بدون سابقه در هر شکم بود (جدول 4).
رخداد جراحات بافت شاخی در گلههای شیری و بهخصوص در نژاد هلشتاین علاوهبر شیوع بالاتر نسبت به سایر انواع جراحات سم، خسارت اقتصادی قابلتوجهی ایجاد میکند. بخش عمدهای از خسارات وارده، خسارات غیرمستقیم است که شناسایی میزان این خسارات در هر منطقه برای حفظ صنعت و پایداری آن (چه ازلحاظ اقتصادی و چه ازلحاظ دامداری پایدار و حفظ محیط زیست) ضروری است (2، 4، 25). یکی از راههای محاسبه خسارات غیرمستقیم، برآورد بروز مجدد این عوارض و همچنین ارزیابی تأثیر رخداد آن بر طول عمر اقتصادی گاو است. باتوجهبه بیماریزایی جراحات بافت شاخی و جنینی بودن سیستم تعلیق بند سوم، در مطالعه حاضر برای ارزیابی تأثیر رخداد جراحت بر بروز مجدد آن از محاسبه خطر نسبی بروز جراحات در شکم دوم در 2 گروه 1 و 2 (گروه دارای جراحت در شکم 1 و گروه بدون جراحت در شکم 1) استفاده شد. خطر بروز نسبی (Relative risk)، بروز موارد جدید جراحات بافت شاخی در شکم دوم در گروه 1 را در مقایسه با گروه 2 نشان میدهد (20). در این شاخص بروز جراحات بافت شاخی در شکم دوم تا پایان مطالعه در هر گروه بررسی و بروز تجمعی در مدتزمان مطالعه در گروه 1 نسبت به گروه 2 محاسبه شد.
بدینترتیب Oikonomou و همکاران در سال 2013، بروز جراحات سم را برای گاوهایی که دارای سابقه جراحت خط سفید و زخم کف سم در نوبت شیرواری اول بودند، بهترتیب 6/19 (15/24 - 1/9) و 9/43 (5/49 - 4/38) عنوان کردند که تقریباً در محدوده یافتههای مطالعه حاضر است (17). در مطالعه حاضر تمام جراحات بافت شاخی، شامل زخم کف سم، خط سفید، زخم پنجه و ترکهای دیواره باتوجهبه شباهت پاتوژنز رخداد آنها (هرچند جزئیات در جراحات مختلف بسته به محل نگهداری، تغذیه، نوع پرورش و علل متعدد دیگر ممکن است برای جراحات گوناگون تفاوت کند) بهعنوان سابقه جراحت بافت شاخی در نظر گرفته شد و بروز مجدد این جراحات در شکم دوم مورد بررسی قرار گرفت. در مطالعه Oikonomou و همکاران در سال 2013، مطالعه بر سابقه جراحت زخم کف سم (درگیری ناحیه 4) و خط سفید (درگیری ناحیه 1، 2 و 3) و درماتیت انگشتی (درگیری ناحیه 10) و تکرار مجدد این جراحات در شکم بعدی متمرکز بود. بااینحال بروز07/15 در هر 100 رأس (فاصله اطمینان 95 درصد: 36/25 - 77/7) در گاوهای گروه 1، در مطالعه حاضر، در دامنه بروز گزارششده درمورد سابقه با جراحت خط سفید در مطالعه یادشده است (17). امکان کنترل عوامل مخدوشگر و محاسبه تأثیر متغیرهای وابسته به زمان (علاوهبر متغیرهای مستقل از زمان) در روش آنالیز بقا وجود دارد (21). هرچند در مطالعه حاضر، سایر متغیرهایی که ممکن است در نسبت خطر تأثیرگذار باشند، وارد نشد، اما استفاده از این روش امکان مقایسه نتایج مطالعه حاضر را با مطالعات بعدی فراهم میآورد.
Hirst و همکاران در سال 2002 در مطالعهای با استفاده از mixed effects time to event models نسبت خطر ابتلا به لنگش در شکم دوم برای گاوهایی با سابقه لنگش درمانگاهی را 2 (فاصله اطمینان 95 درصد: برابر 2/1-3/3) گاوهای بدون سابقه در شکم قبل گزارش کردند؛ لنگش درمانگاهی در این مطالعه به تمام انواع جراحات عفونی و بافت شاخی گفته شده است. در مطالعه حاضر نسبت خطر بروز جراحات بافت شاخی در گاوهایی که سابقه ابتلا به این جراحت را در شکم اول داشتند 2/3 (فاصله اطمینان 95 درصد: برابر 3/1-5/7) گاوهای بدون سابقه این جراحات محاسبه شد (19). در مطالعه Oikonomou و همکاران در سال 2013 نسبت خطر رخداد جراحت زخم کف سم یا خط سفید در شکمهای متوالی بررسی شده است، درحالیکه در مطالعه حاضر نسبت خطر رخداد تمام جراحات بافت شاخی در شکم دوم در گروه گاوهای بدون سابقه جراحت بافت شاخی ارزیابی شده است (17).
در مطالعه Hirst و همکاران در سال 2002 علاوهبر در نظر گرفتن متغیر، نوبت شیرواری، متغیرهای زمان اولین زایش و فصل زایمان نیز کنترل شده و علاوهبر سابقه رخداد جراحات بافت شاخی، داشتن سابقه تمام انواع جراحات و جراحات عفونی نیز بهصورت جداگانه محاسبه شده است (19)؛ بنابراین به نظر میرسد در مطالعه حاضر، باتوجهبه اینکه نسبت خطر رخداد جراحت بافت شاخی در گاوهای دارای سابقه جراحت بافت شاخی 43/14 برابر گروه بدون سابقه محاسبه شد، کنترل سایر متغیرها، مانند سابقه جراحات عفونی، سابقه ابتلا به سایر بیماریهای متابولیک و عفونی، فصل زایش، فصل رخداد جراحت و سایر شاخصهای تولیدی دام، مانند میزان تولید شیر و روز شیردهی، ثبت جراحت و دنبال کردن وضعیت بازگشت جراحت در شکمهای متوالی بتواند در یافتن نسبت خطر دقیقتر کمک کند.
عمر مفید گاو در گله شیری، به سلامت، باروری و نیاز اقتصادی دامدار بستگی دارد. درواقع عمر گاو باید به اندازهای باشد که تولید شیر هزینه رشد دام را جبران کند و ازطرفدیگر جریان جایگزینی گاو در گله را تحت تأثیر قرار ندهد (26)؛ بنابراین حذف بهصورت اجباری (بهعلت مشکلات تولیدمثلی و مشکلات سلامتی) یا اختیاری (بهعلت شرایط اقتصادی یا بهبود ژنتیک گله) انجام میشود. هرچه شاخصهای سلامت و باروری بهبود یابد، امکان حذف اختیاری بیشتر فراهم میشود. درزمینه تأثیر لنگش (بهعنوان سومین عامل زیانآور در گلههای شیری) بر حذف، مطالعات متعددی منتشر شده است (16، 17، 27). در این مطالعات نسبت خطر حذف در گاوهای با سابقه انواع لنگش (جراحات بافت شاخی، جراحات عفونی با هر دو) در هر نوبت شیرواری یا در نوبت شیرواری دوم محاسبه شده است. نسبت خطر حذف در گاوهای لنگ، از 18/1 تا 4/15 برابر در این مطالعات گزارش شده است که در محدوده نسبت خطر محاسبهشده در مطالعه حاضر است (جدول 4) و نشاندهنده اهمیت پیشگیری از جراحات بافت شاخی در نوبت شیرواری اول است.
مطالعه حاضر بهعنوان مطالعه اولیه برای ارزیابی خطر رخداد جراحات بافت شاخی و حذف دام در گاوهای با سابقه جراحت بافت شاخی انجام شد. هرچند تعداد نمونه محاسبهشده برای مطالعه حاضر براساس خطای نوع یک 05/0 و قدرت 8/0 محاسبه شد، اما برای بهبود قدرت تعمیمپذیری خارجی و تصمیمگیری مطمئنتر براساس مطالعه، لازم است این پژوهش در تعداد نمونه بیشتر و گاوداریهای دیگر تکرار شود.
یکی از عوامل مهم درزمینه بروز جراحات و حذف، مدیریت و شرایط دامداری است. باتوجهبه این موضوع، اضافه کردن دامداریهای مختلف با شرایط نگهداری یکسان به مطالعه و ارزیابی این عامل کمک میکند. با نظر به نتیجه حاصل از مطالعه حاضر مبنی بر عدم ارتباط رخداد جراحت بافت شاخی در شکم دوم با خطر حذف در آن نوبت شیرواری، محاسبه خطر رخداد جراحت در نوبتهای شیرواری مختلف و خطر حذف حاصل از آن، از مواردی است که باید در مطالعات بعدی مدنظر قرار گیرد. کنترل متغیرهایی که ممکن است بهعنوان مخدوشگر در بروز جراحات بافت شاخی مؤثر باشند (مانند روز شیردهی، میزان تولید و ابتلا به بیماریهای همزمان) یا در هنگام محاسبه خطر حذف با متغیر موردمطالعه رقابت کنند (Competing risk) (مانند ابتلا به ورم پستان و مشکلات تولیدمثلی)، ازجمله مواردی است که باید در مطالعات آینده مورد توجه قرار گیرد.
نتیجهگیری نهایی: نتایج مطالعه حاضر بر اهمیت پیشگیری از جراحات بافت شاخی باتوجهبه جنینی بودن ساختار لمینا و خطر بروز مجدد در شکم بعد تأکید دارد. سابقه جراحت در نوبت شیرواری اول، بروز جراحات بافت شاخی در جمعیت را تا 85/6 در هر 100 رأس گاو افزایش میدهد. 91/90 درصد از بروز جراحات در شکم دوم در گاوهایی که دارای سابقه بودند، مربوط به ابتلا به جراحت بافت شاخی در نوبت شیرواری اول است. بروز جراحت در گاوی که در نوبت شیرواری اول خود قرار دارد، بر حذف تأثیر داشته و خطر حذف را 96/1 برابر میکند، اما بروز جراحت در شکم دوم تأثیر معنیداری بر خطر حذف نشان نداد. این نتیجه، اهمیت پیشگیری از جراحت بافت شاخی، بهخصوص در نوبت اول شیرواری برای افزایش طول عمر گاو مولد را نشان میدهد.
نویسندگان از زحمات آقای دکتر مجید جدیدی (D.V.M.) و شرکت دامپروری کشت و صنعت زاگرس شهرکرد تشکر و قدردانی میکنند.
هیچ گونه تعارض منافعی در ارتباط با این مطالعه وجود ندارد.