نوع مقاله : میکروبشناسی و ایمنی شناسی
نویسندگان
1 گروه میکروبیولوژی و ایمونولوژی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
2 مرکز تحقیقات باروری و ناباروی، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه و گروه میکروب شناسی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، کرمانشاه، ایران
3 مرکز تحقیقات تکنولوژی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه و گروه میکروب شناسی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، کرمانشاه، ایران
4 گروه ایمونولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، کرمانشاه، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
BACKGROUND: Despite the availability of effective conjugate vaccines, Haemophilus influenza (HI) and Haemophilus somnus (HS) still result in enormous global morbidity in both human and cattle. Vaccines failure to protect against different strains can lead to the spread of Hemophilus infections. The absence of various epitopes from Haemophilus strains in existing vaccines is one of their weaknesses. Therefore, selection of a conserved and common set of proteins in the invasive strains of HI and HS is essential for predicting epitopes as potential vaccine candidate.
OBJECTIVES: The aim of this study was to design an effective polyepitopic vaccine against invasive HI and HS strains using in silico approaches.
METHODS: First, the protein sequences were retrieved from the databases and were aligned to determine the conserved areas with the Clustal omega software. Then, B and T cell epitopes identification was done for OapA, OMP6, PD, D15, IgA1 Protease and TbpA proteins using various immunoinformatic servers. The high ranked epitopes were selected from mentioned proteins. The selected epitopes were fused together by appropriate linkers. This designed construct was analyzed for physicochemical and structural characteristics using related servers.
RESULTS: 6 TCD4+ and 3 B cell epitopes were selected to design the final construct from 6 common proteins. The immunoinformatics analysis revealed that the designed polyepitopic peptide is a safe, soluble, hydrophilic and thermostable antigen that could be a potential vaccine.
CONCLUSIONS: The polyepitopic construct can be considered as a vaccine candidate against Haemophilus.
کلیدواژهها [English]
هموفیلـوس آنفلوانزای تیـپ b (Hib) از عوامل شایع مننژیت در سراسر جهان است. همچنین سویههای بدون کپسول (NTHi) این باکتری با اوتیت حاد در کودکان و تشدید بیماری مزمن انسدادی ریه در بزرگسالان مرتبط هستند (36،45). بــه گــزارش ســازمان جهــانی بهداشــت (WHO) هموفیلـوس آنفلوانزای تیـپ b باعث حداقل 3 میلیون مورد بیماری جدی و تقریباً 400000 مرگ سالیانه به علت مننژیت یا پنومونی در کودکان سراسر جهان است (11،41). به علاوه در صنعت دامپروری نیز برخی سویهها نظیر هموفیلوس سومنوس سبب مننگوانسفالیت ترومبوتیک، میوکاردیت، پنومونی، سقط، عفونتهای دستگاه تناسلی و ورم پستان در گاوها و تحمیل زیان اقتصادی قابل توجهی میشود (31).
رایجترین نوع واکسیناسیون استفاده از واکسنهای ترکیبی شامل کونژوگه کپسول هموفیلوس، توکسوئید کزاز، دیفتری، سیاه سرفه و آنتیژن سطحی هپاتیتB است. از محدودیتهای این واکسنهای ترکیبی میتوان به پاسخ آنتیبادی ضعیف ضد کپسول به دلیل وجود اپیتوپهای سرکوب کننده در پروتئینهای حامل اشاره کرد. به علاوه با وجود موفقیت نسبی واکسنهای کونژوگه در برابر بیماریهای ناشی از Hib به دلیل عدم کارایی این واکسنها در برابر سویههای NTHi عفونتهای ناشی از آنها شیوع یافته است (12،34). لذا با توجه به بار بیماریهای ناشی از هموفیلوس آنفلوانزا و مشکلات درمان و پیشگیری از این عفونتها مانند مقاومـتهـای میکروبـی در حـال گسترش، عدم کارایی 100 درصدی واکسنهای موجود، مؤثر نبودن واکسنهای موجود ضد همه سویههای هموفیلوس آنفلوانزا و قیمت بالای تولید واکسنهای موجود و از طرف دیگر اهمیت بیماریهای ناشی از هموفیلوس سومنوس در گلههای گاو و نیاز به دوره طولانی مدت آنتیبیوتیکتراپی، طراحی واکسنهای مؤثرتر ضروری به نظر میرسد (11،31،41).
در این زمینه طراحی واکسنهایی حاوی چندین فاکتور ویرولانس که در گونههای بیماریزای هموفیلوس محافظتشده باشد جهت پیشگیری از عفونت در انسان و حیوان بیشتر مورد توجه است. فاکتور اساسی در پاتوژنز سویههای هموفیلوس چسبیدن به مخاط دستگاه تنفس میباشد. به علاوه غلبه بر مکانیسمهای کلیرانس میزبان همانند سیستم موکوسیلیاری و ایمنی موضعی سبب تهاجم باکتری به سلولهای اپیتلیوم و ورود به سایر قسمتهای بدن میگردد. از جمله این فاکتورها که حاوی اسیدآمینههای حراست شده میباشند و دارای همولوژی بالایی در بین سوشهای هموفیلوس آنفلوانزا و هموفیلوس سومنوس هستند، میتوان به پروتئین غشای خارجی (Outer Membrane protein, OMP6)، پروتئین پوشش سلولی (Opacity Associated Protein A, OapA)، پروتئین باند شونده به ترانسفرین (Transfern Binding Protein A, TbpA)، پروتئینD (PD) و D15 اشاره کرد (1،24).
پروتئین IgA1 protease که در سویههای کپسولدار و بدون کپسول هموفیلوس آنفلوانزا وجود دارد با غلبه بر مکانیسمهای ایمنی موضعی از جمله حضور IgA1 ترشحی در ایجاد مننژیت و تهاجم به سلولهای اپیتلیال تنفسی نقش دارد. از آنجا که مطالعات مختلف تولید آنتی بادی ضد IgA1 proteases را نشان دادهاند؛ لذا این پروتئین یک کاندید مناسب واکسن ضد سویههای Hib و NTHi است (23،54). همچنین پروتئین حفاظت شده غشای خارجی OMP6در گونههای هموفیلوس با توجه به وجود اپیتوپهایی که منجر به فعالسازی سلولهای B و تولید آنتیبادی باکتریسیدال میشوند و نقش ایمونومدولاتوری که دارد به عنوان کاندید مهمی در تولید واکسن مطرح است (6،35). به علاوه پروتئین 5/17 کیلودالتونی در OMP هموفیلوس سومنوس یک لیپوپروتئین مرتبط با پپتید وگلیکان محافظت شده و مشابه OMP6 در هموفیلوس آنفلوانزا میباشد که هدف ارزشمندی در تهیه واکسن محسوب میشود (51). مطالعات پیشین پروتئین شدیداً محافظتشده در میان سویههای هموفیلوس آنفلوانزا به نام OapA مسئول ایجاد فنوتیپ کلونی شفاف و کلونیزاسیون باکتری هموفیلوس آنفلوانزا به سلولهای اپیتلیال را به عنوان یک پروتئین ایمونوژن در طراحی واکسن ضد باکتری هموفیلوس مطرح کردهاند (42،44). پروتئین TbpA نیز پروتئینی غشایی است که جهت استفاده از هم (Heme) و همچنین برای حدت باکتری ضروری است (5،19). پروتئین PD با اختلال در عملکرد سیستم سیلیاری نقش مهمی در پاتوژنز داشته و دارای ویژگیهایی همانند درجات بالایی از حراستشدگی در سویههای کپسولدار و بدون کپسول، لوکالیزاسیون سطحی و توزیع گسترده است (4،43). پروتئین D15 با وزن مولکولی تقریبی 80 کیلودالتون که در سویههای Hib، NTHi و هموفیلوس سومنوس شدیداً محافظتشده است، اهداف مهم آنتیبادیهای باکتریسیدال بوده و یک جزء مهم واکسن تحت واحد محسوب میشود (29،52).
امروزه با وجود اطلاعات فراوان و در دسترس در زمینه پروتئوم طراحی واکسن مبتنی بر رهیافتهای نرم افزاری در حال پیشرفت است و ایمونوانفورماتیک نقش مهمی در انتخاب اپیتوپهای ایمونودامیننت و حراستشده دارد. لذا طراحی واکسنهای پلی اپیتوپی بر پایه روشهای in silicoبا تمرکز بر پروتئینهای ایمونوژن در مقایسه با سایر روشهای تولید واکسن، مؤثرتر و مقرون به صرفه است (39).
هدف مطالعه حاضر طراحی ایمونوانفورماتیک واکسن پلی اپیتوپی مؤثر ضد سویههای بیماریزای هموفیلوس آنفلوانزا و هموفیلوس سومنوس با استفاده از آنتیژنهای ایمونوژن و حراستشده OapA، OMP6، PD،D15 ، IgA1 Protease و TbpA بود.
بازیابی توالی آمینواسیدی پروتئینها و بررسی همولوژی: درگام نخست توالی کامل پروتئینهای OapA (شماره دسترسی: P44415)، Omp6 (شماره دسترسی: P10324)، IgA1 protease (شماره دسترسی: P45386)، D15 (شماره دسترسی: P46024)، PD (شماره دسترسی: Q06282) و TbpA (شماره دسترسی: P44970) از باکتری هموفیلوس آنفلوانزا و OapA (شماره دسترسی: Q0I4U6)، Omp6 (شماره دسترسی: Q0I1N0)، D15 (شماره دسترسی: Q0I385)، PD (شماره دسترسی: Q0I242) و TbpA (شماره دسترسی: Q0I2A4) از باکتری هموفیلوس سومنوس از پایگاه داده UniprotKB (http://www.uniprot.org) بازیابی شد. برای تعیین شباهت میان پروتئینها در سویههای مختلف باکتری هموفیلوس آنفلوانزا و هموفیلوس سومنوس توالی آنها بلاست (BLAST) شد. هم چنین جهت شناسایی نواحی مشترک بین پروتئینهای هموفیلوس آنفلوانزا و هموفیلوس سومنوس، با استفاده از ابزار Clustal omega (http://www.genome.jp/tools/clustalomega/) همردیفی صورت گرفت.
تعیین دومینهای حفاظتشده: دومینهای حفاظتشده پروتئینهای OapA، OMP6، PD،D15 ، IgA1 Protease و TbpA با استفاده ازجستجو در پایگاه داده NCBI’s Conserved Domains Database (CDD) بر اساس همردیفی توالیها و با کمک منابع داده خارجی Pfam، SMART،COG ،PRK و TIGRFAMs (حد آستانه 1e-05) انجام شد.
پیشگوییساختار سوم پروتئینها: مدلسازی ساختار سه بعدی پروتئینها توسط سرور I-Tasser (http://zhanglab.ccmb.med.umich.edu/I-TASSER) انجام شد (56). بهترین مدلهای ساخته شده بر اساس امتیاز C (C-score) حاصل از سرور I-TASSERبرای پروتئینهایOapA ، PD،D15 ،IgA1 protease ، OMP6 و TbpA انتخاب شدند.
پیشگویی اپیتوپهای سلول B: به منظور پیشگویی بهترین اپیتوپهای سلول B از پنج سرور مختلف استفاده شد و با مقایسه نتایج حاصل از سرورهای گوناگون اپیتوپهای خطی مشترک در تمامی سرورها انتخاب گردیدند. در سرور BCPreds (http://ailab.ist.psu. edu/bcpred/predict.html) از دو روش AAP و BCPred با استفاده از ویژگیهای هیدروفیلیسیتی، دسترسی سطحی و انعطاف پذیری بر پایه الگوریتمهای subsequence kernel based SVM و amino acide pair antigenisity scale استفاده شد (7،10). در سرورBepiPred-1.0 (http://www.cbs.dtu.dk/ services/BepiPred/) بر پایه روشهای hidden Markov model و propensity scale، با مشخصه (حد آستانه 35/0) پیشگویی اپیتوپهای خطی صورت گرفت (25). از طرف دیگر سرور BcePred (http://www. imtech.res.in/ raghava/bcepred) با استفاده از ویژگیهای فیزیکی – شیمیایی و آستانههای پیشفرض (3 تا 3-)، اپیتوپهای خطی سلول B را مشخص میکند (46). همچنین سرور ABCpred (http://www.imtech.res. in/raghava/ abcpred/ABC_submission.html) با الگوریتم شبکه عصبی مصنوعی (حد آستانه 51/0) جهت پیشگویی اپیتوپهای خطی مورد استفاده قرار گرفت (48). برای پیشگویی اپیتوپهای فضایی براساس توالی اولیه پروتئینها سرور CBTOPE (http://www.imtech.res.in/ raghava/cbtope) به کار رفت (2). استفاده از سرورهای مختلف صحت اپیتوپهای خطی انتخابی را افزایش میدهد.
پیشگویی اپیتوپهای سلول T: پیشگویی اپیتوپهای متصلشونده به مولکولهایMHC-II انسانی (HLA) بر اساس آللهای شایع در پایگاه Allelefrequencies با بیشترین پوشش جمعیتی صورت گرفت و از آنجا که تاکنون هیچ سروری آللهای MHC-II گاوی را جهت پیشگویی اپیتوپهای ایمنیزای سلول T ارائه نکرده است؛ بر طبق نتایج حاصل از پژوهشGhorbanpour و همکاران در سال 2018 آللهای MHC انسانی مشابه با آللهای MHCگاوی موجود در جمعیت هلشتاین ایران، به عنوان آللهای معادل برای پیشگویی اپیتوپها مورد استفاده قرار گرفتند (14). پیشگویی اپیتوپهای نونامری متصل شونده به MHC کلاس II با استفاده از سه سرور TEPITOPEpan، ProPred و HLAPred انجام گرفت و تا حد امکان سعی شد که اپیتوپهای مشترک با امتیاز بالاتر در بیشتر سرورها جهت طراحی سازه نهایی انتخاب شوند. با استفاده از سرور TEPITOPEpan (http://datamining-iip.fudan.edu.cn/service/ TEPITOPEpan/TEPITOPEpan.html) پپتیدهای متصل شونده به مولکولهای MHC-II برپایه ماتریس امتیاز براساس موقعیت (PSSM) پیشگوی شدند (37). سرورهای HLAPred (http://crdd.osdd.net/raghava/hlapred/team.html) و ProPred (http://www.imtech.res.in/raghava/propred) با اجرای ماتریسهای کمی (حد آستانه 3 درصد) جهت پیشگویی اپیتوپهای متصلشونده به MHC کلاس II به کار رفتند (49،50). همچنین سرور TEPITOPEpan جهت پیشگویی اپیتوپهای متصلشونده به آللهای MHC انسانی (HLA) معادل با آلل های MHC گاوی، استفاده گردید.
طراحی سازه پلی اپیتوپی: سازه پلی اپیتوپی با اتصال اپیتوپهای انتخابی سلولهای T و B طراحی گردید. اپیتوپهای سلول T به کمک لینکر GPGPG و اپیتوپهای سلول B به کمک توالی GGGGSS به همدیگر متصل گردیدند. لینکر GPSL جهت اتصال اپیتوپهای سلولهای T و B به همدیگر استفاده گردید (22).
پیشگویی ساختار دوم و سوم سازه پلی اپیتوپی: جهت پیشگویی ساختار دوم سازه واکسن از سرور GOR4 (http://cib.cf.ocha.ac.jp/bitool/GOR/GOR.php GORIV) با الگوریتم مبتنی بر تئوری اطلاعات درترکیب با آمار بیزی استفاده شد. همچنین مدلسازی واکسن پلیاپیتوپی بر اساس توالی سازه پروتئینی با استفاده از سرور (https://zhanglab.ccmb.med.umich.edu/I-TASSER/) I-TASSER انجام شد (56).
بهینهسازی و ارزیابی اعتبار و پایداری ساختار پیشگویی شده سازه پلی اپیتوپی: بهینه سازی مدل سه بعدی به دست آمده برای واکسن پلی اپیتوپی در یک فرایند دو مرحلهای با استفاده از سرورهای ModRefiner (https://zhanglab.ccmb.med.umich.edu/ModRefiner/) و GalaxyRefine (http://galaxy.seoklab.org/cgi-bin/submit.cgi type=REFINE) انجام شد. بهینهسازی ساختارهای پروتئینی توسط سرور ModRefiner بر اساس به حداقل رساندن انرژی در مرحله اتمی انجام میشود که منجر به بهبود هر دو ساختارهایlocal و global با موقعیتهای زنجیره جانبی دقیقتر، شبکههای اتصال به هیدروژن بهتر و همپوشانی اتمی کمتری میشوند (55).از طرف دیگر سرور GalaxyRefine در ابتدا زنجیرههای جانبی را مجدداً بازسازی میکند و دوباره بسته بندی زنجیرهای را انجام داده و متعاقباً از شبیه سازی دینامیک مولکولی برای دستیابی به ساختار کلی استفاده مینماید (18). به منظور ارزیابی پایداری ساختار و کیفیت نتایج استریوشیمی ساختار بهینهشده سازه واکسن، از نقشه راماچاندران در نرمافزارهای PROCHECK (http://www.ebi.ac.uk/thornton-srv/ software/PROCHECK) و RAMPAGE (http://mordred. bioc.cam.ac.uk/~rapper/rampage.php) استفاده شد. نقشه Ramachandran روشی برای تجسم انرژی زاویههای مجاز و غیرمجاز (ψ)psi و (φ)phi یک اسیدآمینه است و بر اساس شعاع واندروالس زنجیره جانبی محاسبه میشود. نتایج حاصل از RAMPAGE شامل درصد اسیدآمینهها در مناطق مجاز و غیرمجاز است که کیفیت ساختار مدل سه بعدی را تعیین میکنند. سرور RAMPAGE برای اعتبارسنجی ساختار سوم پروتئین از نقشه Ramachandran و نقشههای مربوط به اسیدآمینههای گلیسین و پرولین استفاده میکند (26،30).
تجزیه و تحلیل پارامترهای فیزیکوشیمیایی: پارامترهای فیزیکوشیمیایی سازه واکسن با استفاده از ابزارProtParam (http://web.expasy.org/protparam/) مورد ارزیابی قرار گرفتند. پارامترهای محاسبه شده شامل وزن مولکولی، نیمه عمر، نقطه ایزوالکتریک، شاخص آلیفاتیک و مقدار (GRAVY)Grand average of hydropathicity میباشند. حلالیت سازه با نرم افزار Protein-Sol (https://protein-sol.manchester.ac.uk/) بر اساس ویژگیهای توالی پروتئین پیشگویی گردید (17).
بررسی تغییرات پس از ترجمه: برای بررسی تغییرات پس از ترجمه سازه پلی اپیتوپی از نرمافزارهای آنلاین NetNGlyc1.0 و (http://www.cbs.dtu.dk/services/) استفاده شد. سرور NetOGlyc4.0 با استفاده از الگوریتم شبکه عصبی مکانهای O-گلیکوزیلاسیون را پیشگویی میکند. سرور NetNGlyc1.0بر پایه الگوریتم شبکه عصبی توالی (Asn-Xaa-Ser/Thr) را برای پیشگویی مکانهای N-گلیکوزیلاسیون بررسی میکند.
ترجمه معکوس و بهینهسازی کدون: ترجمه معکوس سازه پلی اپیتوپی به توالی نوکلئوتیدی و اپتیمایز نمودن کدونهای ژنی برای بیان در میزبان Escherichia coliبه ترتیب توسط نرمافزارهای آنلاین Backtranseq (http://www.ebi.ac.uk/tools/st/emboss_backtranseq/) و JCat (http://www.jcat.de) انجام شد (15،27).
ارزیابی آلرژنسیتی و آنتیژنسیتی: آلرژنسیتی سازه با استفاده از سرور AlgPred (http://www.imtech. res.in/raghava/algpred/) بررسی گردید. سرور AlgPred، آلرژنسیتی را براساس شباهت اپیتوپهای شناخته شده با هر ناحیه از پروتئین مورد نظر پیشگویی مینماید. این سرور شش رهیافت پیشگویی دارد که در مطالعه حاضر از رهیافت هیبرید (SVMc+IgE epitope+ARPs BLAST+MAST) استفاده شد (47). هچنین پیشگویی آنتیژنسیتی سازه واکسن با استفاده از سرور VaxiJen (http://www.ddg-pharmfac.net/vaxijen/ VaxiJen/VaxiJen.html) بدون انجام همردیفی و بر اساس ویژگیهای مختلف فیزیولوژیکی پروتئین با رهیافت ACC output (حد آستانه 4/0) صورت گرفت (9).
بررسی اولیه توالی پروتئینها: در مطالعه حاضر توالی اسیدآمینهای پروتئینهایOapA ،OMP6 ،PD ،D15 ، TbpAو IgA1 protease بدون توالی سیگنال پپتید جهت انتخاب اپیتوپهای سلولهای T و Bبا کمک روشهای ایمونوانفورماتیک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج بلاست توالی کامل اسیدآمینهای پروتئینهایOapA ،OMP6 ،PD ،D15 ، TbpAو IgA1 protease به ترتیب 4/98، 100، 9/98، 6/97، 1/94 و 3/67 همولوژی را بین Hib و NTHi نشان داد. همچنین نتایج بلاست توالی کامل اسیدآمینهای پروتئینهای OapA،OMP6 ،PD ، D15و TbpA به ترتیب 8/39، 2/75، 3/77، 9/62 و 8/40 همولوژی را بین هموفیلوس آنفلوانزا و هموفیلوس سومنوس آشکار کرد. بر اساس نتایج حاصل از همردیفی با کمک ابزار Clustal omega نواحی مشترک میان پروتئینهای هموفیلوس آنفلوانزا و هموفیلوس سومنوس جهت انتخاب اپیتوپهای سلولهای TوB تعیین گردیدند.
دومینهای حفاظتشده: نتایج جستجو در پایگاه دادهNCBI’s- CDD بر اساس الگوریتم RPS-BLAST فهرستی از دومینها با فواصل مشخص و امتیاز E (حد آستانه 05-e1) میباشد. لذا بر اساس امتیاز E، مناطق حفاظتشده پروتئینها جهت انتخاب اپیتوپها مورد استفاده قرار گرفت.
ساختار سوم پروتئینها: بهترین مدلهای پیشگویی شده برای ساختار سوم بر اساس نتایج سرور I-TASSER برای پروتئینهایOapA ،PD ،D15 ، TbpA، IgA1 protease و OMP6 به ترتیب با بالاترین C-score برابر با 24/2-، 45/0-، 21/1+، 79/0-، 41/2- و 81/0- انتخاب شدند.
اپیتوپهای سلول B: نتایج پیشبینی اپیتوپهای مشترک سلول B در جدول 1 آورده شده است. در این مطالعه از بین تمامی اپیتوپهای خطی پیشگویی شده بر اساس الگوریتمهای مختلف در سرورهای BcePred،ABCpred ،BCPred و BepiPred اپیتوپهای مشترک با امتیاز بالاتر انتخاب شدند. سرور CBTOPE اسیدآمینههایی که امتیاز 4 به بالا دارند را اپیتوپ فضایی در نظر میگیرد که برای پروتئین OapA توالی LNISDVNAM در 7 مکان، OMP6 توالی LGHDEAAYSKNRRAVLAY در 15 مکان، PD توالی TKDGKQAQVYPN در 6 مکان، D15توالی GGRVTIPGSDNK و LVFSYAKPI در 4 و یک مکان، TbpA توالیIRGMDRNRV در یک مکان و IgA1 protease توالی WLFLGSYDF در 4 مکان اسیدآمینهها به ترتیب با بیشترین نمره 4، 5 و 6 به عنوان اپیتوپ فضایی سلول B پیشبینی شدند. در نهایت اپیتوپهای خطی که در سطح ساختار 3 بعدی پروتئینهای کاندید و سازه واکسن قرار داشتند، جهت طراحی سازه واکسن استفاده شدند.
اپیتوپهای سلول T: بر اساس مقایسه نتایج سه سرور ProPred، HLAPred و TEPITOPpan اپیتوپهای سلول T CD4+که میان شایعترین آللهای موجود در جمعیت انسانی و همچنین برای آللهای انسانی با بیشترین شباهت به آللهای گاوی (HLA-DRB1*13:11 ، HLA-DRB1*14:82،HLA-DRB1*11:89 ،HLA-DRB1*14:14 ،HLA-DRB1*14:51 ) در حد آستانه 3 درصد مشترک بودند، انتخاب شدند (جدول 2).
طراحی سازه واکسن: جهت طراحی سازه نهایی، 6 اپیتوپ سلول T CD4+و 3 اپیتوپ سلول B از 6 پروتیین کاندید به کمک لینکرهای مناسب به یکدیگر متصل شدند. توالی اسیدآمینهای سازه پلی اپیتوپی به شرح ذیل است:
LGHDEAAYSGPGPGLVFSYAKPIGPGPGLNISDVNAMGPGPGWLFLGSYDFGPGPGIRGMDRNRVGPGPGMVYLQTFDFGPSLGGRVTIPGSDNKGGGGSSLGHDEAAYSKNRRAVLAYGGGGSS
TKDGKQAQVYPN
ساختار دوم و سوم پیشبینی شده سازه واکسن: نتایج پیشگویی ساختار دوم نشان داد که درصد رندوم کویل (42/66) بیشتر از استرند بتا (55/25) و آلفا هلیکس (03/8) میباشد. از آنجا که قسمتهای کویل انعطافپذیری بیشتری دارند، به لحاظ آنتیژنسیتی مناطق مناسبتری برای اپیتوپها هستند. ساختار 3 بعدی پپتید پلی اپیتوپی با استفاده از سرور I-TASSER پیشبینی شدند. سرورI-TASSER، 5 مدل را با امتیاز C مختلف پیشگویی میکند. بازهC-score برابر با (2 تا 5-) است که امتیاز بالاتر بیان کننده مدل با کیفیت بهتر میباشد؛ لذا در مطالعه حاضر بهترین مدل با بالاترین C-score برابر با 44/ 2 - را انتخاب شد. با استفاده از نرم افزار کایمرا UCSF ساختار سه بعدی و موقعیت اپیتوپها بررسی شد (تصویر1).
بهینهسازی و ارزیابی اعتبار و پایداری ساختار سوم پیشگویی شده سازه واکسن: بهینهسازی مدل سه بعدی واکسن با سرور ModRefiner و پس از آن بهینهسازی بیشتر با سرور GalaxyRefine، پنج مدل را به همراه داشت. براساس نمرات کیفیت مدل برای همه مدلهای بهینهشده، مدل 1 بر اساس ویژگیهای مختلف از جمله GDT-HA، RMSD و MolProbity به ترتیب برابر با 9648/0، 366/0 و 509/2 بهترین مدل را نشان داد و Clash scoreبرابر با 4/17،Poor rotamers برابر با 1 و Rama favored برابر با 9/77 درصد بود. این مدل به عنوان مدل واکسن نهایی برای تجزیه و تحلیل بیشتر انتخاب شد. ارزیابی نهایی اعتبار مدل پیشبینی شده با استفاده از نقشه راماچاندران در نرمافزارهای PROCHECK و Rampage انجام شد. بررسی نقشه راماچاندران قبل و بعد از بهینهسازی صورت گرفت. بعد از بهینهسازی 100 درصد اسیدآمینهها در نواحی مطلوب و مجاز (مطلوبترین، مجاز فرعی، مجاز سخاوتمندانه) سرور PROCHECK و 8/97 درصد اسیدآمینهها در نواحی مطلوب و مجاز سرور Rampage بودند. نتایج در تصویر 2 آورده شده است.
تجزیه و تحلیل پارامترهای فیزیکو شیمیایی: برحسب نتایج سرور PratParam، وزن مولکولی پپتید پلی اپی توپی 86/14297 دالتون است. نقطه ایزوالکتریک (PI) پپتید پلی اپیتوپی 25/8 محاسبه شد، بنابراین سازه پلی اپیتوپی قلیایی است. با توجه به شاخص ناپایداری (Ii) محاسبه شده توسط سرور (69/32) این پپتید جزء پایدارها طبقه بندی میشود. مقدار GRAVY این پپتید 423/0- میباشد. مقدار منفی GRAVY نشان دهنده هیدروفیلیسیتی پپتید و واکنش بهتر با مولکولهای آب اطراف است. شاخص آلیفاتیک محاسبه شده برای این سازه 45/58 است. شاخص آلیفاتیک بالاتر پایداری پپتید در دماهای مختلف را بیان میکند. نیمه عمر تخمین زده شده این توالی در یاخته پستاندار یک ساعت، در مخمر 30 دقیقه و در E.coli بیشتر از 10 ساعت میباشد. سرور SolPro با استفاده از دادههای موجود برای حلالیت پروتئین E.coli در یک سیستم بیان بدون سلول (حد آستانه 45/0) حلالیت این توالی را برابر با 574/0 پیشگویی نمود.
بررسی تغییرات پس از ترجمه: نتایج سرور NetNGlyc بیانگر یک N-گلیکوزیلاسیون در اسیدآمینه آسپارژین (NISD) بود. اما در سرور NetOGlyc هیچ جایگاهی برای احتمال O-گلیکوزیلاسیون پیشگویی نشد. نتایج نشان داد که سازه واکسن عاری از تغییرات پس از ترجمهای است که میتواند ایمونوژنسیتی را تحت تأثیر قرار دهد.
بهینهسازی کدون: یکی از روشهای افزایش بیان پروتئینهای خارجی، اپتیمایز نمودن کدونهای ژنی میباشد. ترجمه معکوس توالی آمینواسیدی پپتید پلی اپیتوپی و بهینهسازی کدونی به ترتیب با نرمافزارهای آنلاین Backtranseq و JCat انجام شد. درصد محتوای CG و شاخص ارجحیت کدون ژن (CAI) به ترتیب برابر با 56 درصد و 1 محاسبه گردید. محدوده درصد مطلوب محتوای GC باید بین 30 تا 70 درصد باشد.
آلرژنسیتی و آنتیژنسیتی: بر اساس نتایج سرور AlgPred، رهیافت هیبرید این پپتید را غیرآلرژن معرفی کرد و همچنین در روش SVM بر پایه توالی اسیدآمینهای امتیاز این سازه برابر با 89841668/0- است، لذا غیر آلرژن میباشد. سایر روشها همچون اپیتوپ IgE، BLAST وMAST نیز این پپتید را غیرآلرژن شناختند. سرور Vaxijen با حد آستانه 4/0 برای مدلهای باکتریایی، آنتیژنسیته این سازه را برابر با 1997/1 پیشگویی کرد؛ لذا با احتمال بالا این پپتید یک آنتیژن میباشد.
امروزه بروز مقاومت و یا کاهش حساسیت نسبت به آنتیبیوتیکها در بسیاری از سویههای هموفیلوس مشاهده میشود (20). اگر چه واکسنهای کونژوگه کنونی تا حدودی منجر به کاهش بار بیماریهای ناشی از سویههای هموفیلوس شده است، اما به دلیل پوشش پایین، کارایی کم و قیمت بالای تولید این نوع واکسنها به خصوص در کشورهای درحال توسعه توجه به طراحی واکسنهای جدید با پوشش بیشتر، هزینه و زمان تولید کمتر ضروری است (16،33).
واکسنهای پپتیدی به دلیل امکان استفاده از اپیتوپهای ایمونودامیننت حراستشده میان سرووارها میتواند منجر به ایمنی در برابر طیف وسیعتری از سرووارها و سویهها شود. از این حیث واکسنهای پپتیدی مولتی والان میتوانند واکسنهایی مطمئن و مقرون به صرفهای باشند (28). به همین دلیل طراحی واکسنها بر پایه پپتیدهای ایمونوژن سنتتیک برای تولید پاسخهای ایمنی اختصاصی در سالهای اخیر افزایش یافته است. به طوری که استفاده از واکسنهای پپتیدی ضد ایدز، هپاتیت، آنتراکس و تب برفکی در مراحل مختلف تکامل هستند (28). به علاوه واکسنهای مولتی اپیتوپی با کمک رهیافتهای بیوانفورماتیک ضد سرووارهای مختلف سالمونلا و شیگلا طراحی شدهاند (38،53). اما در زمینه طراحی واکسن پلی اپیتوپی مؤثر ضد هموفیلوس این خلاء هنوز وجود دارد.
عفونت با هموفیلوس عمدتاً منجر به تولید آنتیبادیهای اختصاصی توسط سلول B میشود. از آنجا که سلولهای T در هر دو پاسخ ایمنی همورال و سلولی نقش دارند؛ لذا برای افزایش ایمنی لازم است که اپیتوپهای سلول B با اپیتوپهای سلول T کمکی کونژوگه شوند. بنابراین در این مطالعه پیشگویی اپیتوپهای سلولهای B و T به صورت تواماً انجام شد.
مطالعه حاضر برای شناسایی اپیتوپهای سلولهای B و T در بین پروتئینهای مختلفی از باکتری هموفیلوس جهت طراحی واکسن ضد باکتریهای هموفیلوس آنفلوانزا و هموفیلوس سومنوس صورت گرفت. برای طراحی واکسن پلی اپیتوپی قوی توجه به انتخاب آنتیژنهای مناسب اهمیت دارد؛ لذا ما به دنبال پروتئینهای حراستشده و ایمونوژن مناسب جهت پیشگویی اپیتوپها بودیم که با بررسی مطالعات مختلف از میان پروتئینهای مختلف هموفیلوس نهایتاً 6 پروتئین OapA، OMP6، PD،D15 ، TbpA و IgA1 Protease جهت پیشگویی اپیتوپها انتخاب شدند (6،19،43،44،53،54).
در مطالعه حاضر با کمک سرورهای BcePred،ABCpred ،BCPreds و BepiPred اپیتوپهای خطی سلول B برای هر یک از 6 پروتئین OapA، OMP6، PD،D15 ، TbpA و IgA1 Protease پیشبینی شدند. موقعیت اپیتوپهای فضایی در ساختار سوم پروتئینهای کاندید ممکن است در ساختار سه بعدی سازه واکسن متفاوت باشد؛ بنابراین برای پیشگویی اپیتوپهای فضایی بر پایه توالی پروتئین از سرورCBTOPE استفاده شد. با مقایسه نتایج سرورهای مختلف اپیتوپهای مشترک در میان همه سرورها انتخاب شدند. از آنجا که نواحی سطحی روی پروتئین شانس بیشتری جهت اپیتوپ بودن دارند، لذا واکنش بهتری با آنتی بادی خواهند داشت. مشاهده ساختار سه بعدی سازه پلی اپیتوپی با نرم افزار کایمرا نشان داد که سه اپیتوپ انتخابی سلول B در سطح ساختار سه بعدی سازه قرار دارند و مطابق نتایج سرور BcePred، دارای ویژگیهایی همچون دسترسی سطحی، انعطاف پذیری و هیدروفیلیسیتی هستند، لذا جهت طراحی سازه واکسن انتخاب شدند.
یکی از عوامل مهم در طراحی واکسن توزیع متفاوت HLA در سراسر جهان است؛ بنابراین اپیتوپهای مشترک سلول T برای آللهای HLA-II با بیشترین فراوانی و بر پایه ویژگیهای فیزیکوشیمایی و الگوریتمهای مختلف پیشگویی شدند. از آنجا که تاکنون هیچ سروری آللهای MHC-II گاوی را جهت پیشگویی اپیتوپهای ایمنیزای سلول T ارائه نکردهاست؛ آللهای انسانی مشابه با 5 آلل فراوان موجود در جمعیت گاوهای هلشتاین ایران، به عنوان آللهای معادل برای پیشگویی اپیتوپها استفاده شدند. جهت افزایش صحت اپیتوپهای انتخابی ترکیبی از سرورهای HLAPred، ProPred و TEPITOPpan با الگوریتمهای مختلف استفاده شد. در مقایسه نتایج، اپیتوپهایی که در هر سه سرور و در بین تمامی 20 آلل با فراوانی بالا مشترک بودند، انتخاب شدند. با مقایسه نتایج معلوم شد که برخی از اپیتوپها محرک هر دو سلول B و T میباشند. اعتبار ابزارهای ایمونوانفورماتیکی مبتنی بر ارزیابیهای in vivo وin vitro اپیتوپهای پیشگویی شده میباشد. مطالعات گذشته نشان داده است که اپیتوپهای سلولهای B و T حاصل از پیشگویی سرورهای ABCpred،TEPITOPpan ،BcePred ، ProPred و BepiPred در ارزیابیهای آزمایشگاهی سبب تولید آنتی بادی و افزایش سطح سایتوکاینها میگردند (13،38،57). با توجه به نتایج موفق بدست آمده از مطالعات مذکور، در مطالعه حاضر نیز جهت پیشگویی اپیتوپها از همان سرورها استفاده شد.
اپیتوپهای نهایی سلول T برای پروتئینهای OapA،OMP6 ،IgA1 Protease ،PD ،D15 و TbpA به ترتیب نواحی اسیدآمینهای 379-371 (LNISDVNAM)، 144-136 (LGHDEAAYS)، 321-313 (WLFLGSYDF)، 788-770 (LVFSYAKPI)، 216-208 (MVYLQTFDF)، 120-112 (IRGMDRNRV) بودند. سه اپیتوپ نهایی سلولB شامل 18 اسیدآمینه انتهایی بخش C ترمینال OMP6 با توالی LGHDEAAYSKNRRAVLAY در ناحیه اسیدآمینهای 152-136، توالی GGRVTIPGSDNK ناحیه اسیدآمینهای 599-588 از پروتئین D15 و توالی TKDGKQAQVYPN ناحیه اسیدآمینهای 127-138 از پروتئین D (PD) میباشند. در مطالعهای مشابه Hua و همکاران در سال 2016 اپیتوپهای سلولهای B و T ازOMP6 و PD هموفیلوس آنفلوانزا را پیشگویی نمودند. با بررسی تیتر آنتیبادی علیه اپیتوپهای سنتز شده، آنها را به عنوان کاندیدهای واکسن مطرح نمودند که اپیتوپهای TKDGKQAQV وDMVYLQTFDF از PD و LGHDEAAYSKNRاز OMP6 مشابه اپیتوپهای پیشگویی شده مطالعه حاضر میباشند (21). در تحقیقی دیگر Beck-Sickinger و همکاران در سال 1994 اپیتوپهای سلول B از OMP6 هموفیلوس آنفلوانزا را تعیین نمودند که اپیتوپها در نواحی اسیدآمینهای (46-31)، (70-59) و در بخش C ترمینال OMP6 قرار داشتند؛ در مطالعه حاضر نیز اپیتوپ انتخاب شده در بخش C ترمینال OMP6 واقع شده است (3).
اتصال اپیتوپهای انتخابی با لینکرهای GGGGSS و GPGPG توالیهایی با حداقل ایمنیزایی را در نواحی اتصالی تولید میکنند، بنابراین در طراحی منطقی یک واکسن پلی اپیتوپی قوی مناسب میباشند. توالی GPSL جهت اتصال اپیتوپهای سلولهای T و B به همدیگر استفاده گردید. این نوع لینکرها انعطاف پذیر هستند و پتانسیل تاخوردگی (folding) اپیتوپهای سلولهای T و B را به طور مستقل فراهم میکنند (22). در نهایت سازه پلی اپیتوپی متشکل از 6 اپیتوپ سلول T و 3 اپیتوپ سلول B دارای امتیاز بالاتر و مشترک میان سرورهای گوناگون (جدول 1،2) طراحی گردید. آنتیژنسیتی و خاصیت آلرژن پروتئین سازه نهایی آن را به یک واکسن بالقوه تبدیل میکند. وزن مولکولی پروتئین واکسن 86/14297دالتون محاسبه شد. شاخص PI سازه پپتیدی 25/8 بود، بنابراین پروتئین واکسن ماهیت بازی داشت. شاخص آلیفاتیک نشان داد که پروتئین با استفاده از زنجیرههای جانبی آلیفاتیک اشغال شده است. شاخص ناپایداری سازه واکسن توسط سرور PratParam کمتر از 40 محاسبه شد، لذا سازه پپتیدی جزء پایدارها طبقه بندی میشود. مقدار GRAVY واکسن منفی بود، بنابراین پپتید پلی اپیتوپی هیدروفیل میباشد. همه این پارامترها بیانگر پایداری سازه واکسن در دماهای مختلف است. بررسی ساختار دوم سازه واکسن نشان داد که درصد عمدهای از سازه پلی اپیتوپی ساختارهای رندوم کویل هستند و از آنجا که این نواحی انعطاف پذیری بیشتری نسبت به سایر ساختارهای ثانویه دارند، لذا نتایج نشان داد که اپیتوپها نسبتاً انعطاف پذیر میباشند (40). علاوه بر این، ساختار سه بعدی به دست آمده با استفاده از مدلسازی همولوژی توسط سرور I-Tasser، شامل اطلاعات کافی در مورد چیدمان فضایی اسیدآمینههای مهم در پروتئینها میباشد که در مطالعه عملکرد پروتئین و واکنش با سایر پروتئینها کمک کننده است. جهت تشخیص خطاها در ساختار مدل سه بعدی واکسن نهایی از ابزارهای اعتبارسنجی ساختار استفاده شد. نقشه راماچاندران در سرورRAMPAGE نشان داد که درصد اسیدآمینهها در نواحی مطلوب، مجاز و خارج از محدوده به ترتیب برابر با 4/91، 4/6 و1/2 و در سرور PROCHECK برای نواحی مطلوبترین، مجاز فرعی، مجاز سخاوتمندانه و غیرمجاز به ترتیب برابر با 8/79، 17، 2/3 و0 بودند. لذا کیفیت کلی مدل مناسب میباشد.
برای دستیابی به سطح بالای بیان پروتئین واکسن نوترکیب در E.coli، بهینهسازی کدون برای بهبود رونویسی و ترجمه انجام شد. این کار با تجزیه و تحلیل شاخص سازگاری کدون (CAI) و محتوای کلی GC توالی DNA صورت گرفت. حلالیت پروتئین نوترکیب بیان شده در میزبان E.coli یکی از ملزومات اساسی بسیاری از تحقیقات بیوشیمیایی و عملکردی است و واکسن پروتئینی ما درصد قابل قبولی از حلالیت را نشان داد.
پس از طراحی واکسنهای پلی اپیتوپ یکی از اهداف تولید انبوه آنهاست. بدین منظور سیستمهای پروکاریوتی مانند E.coli به دلیل راحتی در کشت و تولید بالای پروتئین یکی از مهمترین میزبانها است. با این حال فقدان تغییرات پس از ترجمه از مشکلات بیان پروتئینها در میزبان پروکاریوتی است. از آنجا که سازه واکسن در این مطالعه فقط یک جایگاه N-گلیکوزیلاسیون داشته و فاقد جایگاه -O گلیکوزیلاسیونی میباشد، لذا عدم گلیکوزیلاسیون تأثیری در ساختار پروتئین و تغییر در اپیتوپهای پیشبینی شده نخواهد داشت (8).
لازم به ذکر است از آنجا که روشهای تشخیص هموفیلوس آنفلوانزا بر اساس کشت، الیزا و PCR میباشد و تستهای الیزا جهت تشخیص آنتیژن کپسولی بوده و میزان آنتیبادی ضد پروتئینهای انتخابی این مطالعه را نمیسنجند، لذا سازه واکسن طراحی شده تداخلی در تشخیص ایجاد نمیکند (32).
به طور خلاصه در این مطالعه با استفاده از ابزارهای گوناگون ایمونوانفورماتیک، 6 اپیتوپ سلول T و 3 اپی توپ سلول B بر پایه 6 پروتئین ایمونوژن سویههای باکتری هموفیلوس آنفلوآنزا و هموفیلوس سومنوس دارای امتیاز بالاتر و مشترک میان تمامی سرورها جهت طراحی سازه نهایی واکسن انتخاب شدند. بر اساس ارزیابیهای ایمونوانفورماتیکی واکسن فوق یک پادگن بی خطر، محلول، پایدار در دماهای متفاوت و هیدروفیل است. لذا این پپتید پلی اپیتوپی میتواند کاندیدی جهت ایجاد ایمنی ضد باکتری هموفیلوس باشد. در نهایت کارایی واکسن فوق میبایست در مطالعات vitro inو vivo inارزیابی گردد.
این مقاله منتج از طرح تحقیقاتی طراحی و ارزیابی برونتنی ایمنیزایی واکسن هموفیلوس مصوب دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه با کد پروژه 96645 و کد اخلاقIR.KUMS. REC.1396.96 میباشد.
بین نویسندگان تعارض در منافع گزارش نشده است.
References