نوع مقاله : تکنیک های تصویربرداری تشخیصی
نویسندگان
1 گروه آموزشی جراحی و رادیولوژی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
2 دانش آموخته دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
BACKGROUND: Pre-purchase radiographic examinations of horses are very important for the diagnosis of possible disorders.
OBJECTIVES: This study aims to determine the variation and frequency of common disorders of the tarsus in pre-purchase radiographic examinations of horses and assess the effect of age, sex, and type of hind limb (right or left) on the occurrence of these disorders.
METHODS: In this study, we used the radiographs taken from the tarsal joints of the right and left hind limbs in 110 horses for a two-year period which were requested for pre-purchase radiographic examinations. Among these radiographs, the cases that included the standard position of the tarsal joint were evaluated for the existing disorders and the effect of age, sex, and type of involved hind limb.
RESULTS: The most frequent disorders were osteoarthrosis (32.27 %), osteochondritis dissecans (5.91 %), and soft tissue swelling (1.36 %). The least common disorders were calcification, desmopathy, and tenosynovitis, each with a prevalence of 0.45%. Also, most of the tarsal joint disorders had a mild degree of severity (80 %). The prevalence of disorders was 100 % for horses aged <4 years (4 out of 4) and 49.1 % for horses aged >4 years (52 out of 106). No significant difference was observed in terms of gender (P=0.65) and type of involved hind limb (P=0.17).
CONCLUSIONS: Considering the prevalence of tarsal joint disorders in horses, pre-purchase radiographic examination can be very important for predicting the future health and performance of the horse. Therefore, radiographic evaluation of the tarsal joint should always be a part of pre-purchase examinations in horses.
کلیدواژهها [English]
بررسی عوارض و آسیبهای استخوانی و بافت نرم مفاصل اندام حرکتی بهدلیل اهمیت و ضرورت عوارض مفاصل بهعنوان مهمترین علت بروز لنگش، درد و کاهش کیفیت زندگی در اسب بسیار مهم است و رادیوگرافی در این زمینه بسیار کمککننده میباشد. بنابراین ارزیابی رادیوگرافی عوارض مفصل تارس بهعنوان بخشی از معاینات پیش از خرید اسب بسیار حائز اهمیت میباشد (1). مفصل تارس ناحیه شایع انواع مختلف قطعات استئوکندروزی، ضایعات اطراف سطح مفصلی یا ضایعات کیست ـ مانند استخوان ساب کندرال میباشد.
هرچند ضایعات استخوانیغضروفی مفصل تارسوکرورال ممکن است پس از ٥ ماهگی دیده شوند، اما استئوکندروز یک یافته رادیوگرافی رایج است که در اسبها با هر سن و نژادی دیده میشود. در تارس، استئوکندروز ممکن است نواحی مختلفی را درگیر کند، اما شایعترین محل، در برآمدگی کوکلئار اینترمدیت در قسمت دیستال استخوان تیبیا میباشد. در برخی اسبها با درگیری جزئی در دیستال تیبیا، ناهمواری و نقیصه بهصورت فرورفتگی رادیولوسنت ممکن است تنها نشانه رادیوگرافی باشد. ازلحاظ رادیوگرافی، ریدیجها یا برآمدگیهای درگیردارای محدوده مسطح و ناهموار میباشند و ممکن است دارای اپاسیته هتروژن باشند. گاهی اوقات ممکن است تکههای استخوانی در مجاور نواحی با محدوده غیرطبیعی مشاهده شوند. تکههای بزرگتر در بخش دیستال در ریدج لترال اسبهای سنگینوزن رایجترند و دارای اهمیت بالینی میباشند.
از دیگر بیماریهای رایج در مفصل تارس بیماری دژنراتیو مفصل تارس میباشد. مفاصل دیستال اینترتارسال و تارسومتاتارسال بیشترین میزان درگیری را بهصورت مجزا یا با هم دارند. یافتههای رادیوگرافی ازلحاظ شکل، اپاسیته حواشی مفصل، تشکیل استئوفیت، باریک شدن فضای مفصلی، سطح تماس مبهم استخوان ساب کندرال و غضروف، ناهنجاری و لیز در سطح ساب کندرال و اسکلروز ترابیکولای استخوان متغیر میباشد. وجود چند نشانه رادیوگرافی مشخص، شامل تغییرات اپاسیته در نواحی اطراف مفصل، به احتمال زیاد میتواند باعث بروز نشانههای بالینی شود. در نماهای لترومدیال از تارس این اسبها، برآمدگی خفیف تا متوسط در سطح دورسال ردیف دیستال تارس، همراه با نزدیک شدن فضاهای مفصلی اینترتارسال و تارسومتاتارسال به سمت دورسال میتواند مشاهده شود. ضایعات کیست ـ مانند ساب کندرال گاهی در استخوانهای مرکزی و سوم تارس و نیز در پروگزیمال متاتارس رخ میدهند. این ضایعات معمولاً بهصورت نواحی رادیولوسنت مدور تا بیضیشکل که اغلب با ناحیه اسکلروز استخوانی احاطه شدهاند، مشاهده میشوند.
بیماری دیگری که در مفصل تارس رایج میباشد، تنوسینویت غلاف تارس است. غلاف تارس یک غشای سینوویال است که تاندون خمکننده انگشتی لترال را در سطح تارس پوشش میدهد. تاندون خمکننده انگشتی لترال با تاندون خمکننده انگشتی مدیال در سطح پلانتار پروگزیمال متاتارس ادغام میشوند تا تاندون عمقی خمکننده انگشتی را تشکیل دهند. تنوسینوویت غلاف تارس اغلب موجب افیوژن بارز میشود که بهراحتی در رادیوگرافها بهصورت تورم بافت نرم در سطح مدیال تارس یا بین دیستال تیبیا و کالکانئوس مشاهده میشود. اختلالات رادیوگرافی ساستنتاکولوم تالی ممکن است در اسبهای دارای تنوسینوویت مزمن غیرعفونی و حضور شکستگی یا عفونت موضعی بهدلیل زخم نافذ دیده شود. در نمای لترومدیال تارس ممکن است افزایش اپاسیته هتروژن در ساستنتاکولوم تالی مشاهده شود. تزایدهای استخوانی در بخش دیستال ساستنتاکولوم تالی ممکن است در تنوسینوویت مزمن خفیف تا متوسط دیده شوند.
در تنوسینوویت مزمن، تزایدهای استخوانی در محل اتصال فلکسور رتیناکولوم در سطح مدیال ساستنتاکولوم تالی یا سطح آگزیال برآمدگی کالکانئوس نشاندهنده انتزوپاتی میباشند. کلسیفیکاسیون ممکن است در بافتهای نرم مشاهده شود. شکستگیهای ساستنتاکولوم تالی ممکن است بهصورت آسیب نافذ و بر اثر ضربه مستقیم رخ دهد. در اسبها با عفونت مشکوک یا تأییدشده غلاف تارس، محدوده ناهموار ساستنتاکولوم تالی، استئولیز با یا بدون پرولیفراسیون استخوانی، شکستگی و سکوئستروم نشاندهنده درگیری همزمان استخوان و استئومیلیت میباشد.
باوجوداین، استئولیز سطح فلکسور ساستنتاکولوم تالی میتواند بهطور معمول در تنوسینوویت مزمن همراه با التهاب تاندون خمکننده انگشتی لترال نیز مشاهده شود. دیسپلازی ساستنتاکولوم تالی هم بهعنوان یکی از دلایل تنوسینوویت غلاف تارس بهدلیل جابهجایی مکانیکی تاندون خمکننده انگشتی لترال به سمت مدیال در حین حرکت میباشد. ارزیابی اولتراسونوگرافی غلاف تارس و ساختارهای مربوط به آن، از قبیل تاندون خمکننده انگشتی لترال، ساستنتاکولوم تالی و بخش مجاور کالکانئوس، بهمنظور بررسی جراحات بافت نرم همراه با تنوسینوویت غلاف تارس و بهویژه در تشخیص التهاب تاندون خمکننده انگشتی لترال ضروری است (2).
در مطالعه حاضر رادیوگرافهای اسبهای باشگاههای اطراف تهران که برای معاینه پیش از خرید ارزیابی رادیوگرافی شده بودند، در بازه زمانی اردیبهشت سال 1397 تا بهمن سال 1399 جدا شدند و از بین این رادیوگرافها که مربوط به 110 اسب بود، مواردی که شامل حالت گماریهای استاندارد مفصل تارس بودند، ارزیابی شدند. رادیوگرافها با استفاده از دستگاه اشعه ایکس پرتابل شرکت Poskam تهیه شده بودند. در این راستا کمیت تابش بهکار گرفتهشده در تصویربرداری عموماً 2/3 میلیآمپر ثانیه و اختلاف پتانسیل 2 سر لوله مولد نیز 70 کیلوولت بوده است. همچنین بهمنظور رادیوگرافی از کاست دیجیتال 10 در 12 اینچ شرکت Konica minolta مدل Aero DR استفاده شده است. نماهای معمول رادیوگرافی از مفصل تارس، شامل نماهای استاندارد لترومدیال، دورسوپلانتار و نماهای مایل دورسولترال ـ پلانتارومدیال و پلانتارولترال ـ دورسومدیال بودند.
از بین ۱۱۰ اسب موردمطالعه 56 اسب ماده و 54 اسب نر، 4 اسب کمتر از 4 سال و 106 اسب نیز بالای 4 سال داشتند. رادیوگرافهایی که فاقد یافتههای غیرطبیعی در مفصل تارس بودند بهعنوان اسبهای سالم در نظر گرفته شدند. در سایر رادیوگرافها براساس نشانههای غیرطبیعی در مفصل تارس، تشخیص رادیوگرافی ثبت میشدند. بنابراین در مطالعه حاضر و در بازه زمانی یادشده، رادیوگرافهای 110 اسب از نژادهای مختلف و عمدتاً با کاربری پرش با هدف معاینه پیش از خرید، مورد بررسی کامل رادیوگرافی قرار گرفتند. در این راستا اطلاعات موجود ازنظر وجود یا فقدان تغییرات استخوانی و بافت نرم، سن و جنس اسبها ثبت شدند و تمام رادیوگرافها را متخصص رادیولوژی ارزیابی کردند.
در مطالعه حاضر، عوارضی نظیر استئوآرتروز، تورم بافت نرم، استئوکندروز دیسیکانس (OCD)، دسموپاتی، تنوسینوویت و کلسیفیکاسیون با ذکر شدت درگیری و سایر موارد ثبت شده است. موارد فاقد اطلاعات کامل درمورد اسبها یا رادیوگرافهای با کیفیت نامناسب و غیرقابلتفسیر حذف و در این مطالعه لحاظ نشدند. تمام اطلاعات بر روی فرمهای تهیهشده بدین منظور ثبت شدند و پس از تکمیل فرمها اطلاعات مربوطه با نرمافزار آماری 2013 Microsoft Exel و SPSS نسخه 25 تجزیهوتحلیل شدند. درپایان نوع، شدت و فراوانی هریک از عوارض مفصل تارس مشخص شد. ضمناً مقایسهای بین اندامهای خلفی چپ و راست صورت گرفت. ارتباط هریک از یافتههای رادیوگرافی با سن و جنس مشخص شد و با استفاده از آزمونهای Chi Square و Fishers exact test مورد بحث و ارزیابی قرار گرفتند. برای بیان ارتباط بین وضعیت شدت رخداد عارضه و متغیرهای مستقل سن، جنس و اندام حرکتی از آزمون Kruskal–Wallis test و Mann–Whitney U test استفاده شد. تجزیهوتحلیل نتایج در سطح معنیداری 05/0>P بیان شدند.
نتایج مربوط به شیوع عوارض مفصل تارس در اسبهای موردبررسی در مطالعه حاضر نشان داد، از بین ۱۱۰ اسب موردمطالعه، 56 اسب (9/50 درصد) حداقل به یکی از عوارض مفصل تارس مبتلا بودند. همچنین از بین ۲۲۰ اندام حرکتی خلفی موردبررسی در مطالعه حاضر، 130 اندام حرکتی خلفی فاقد هرگونه عارضه بودند و در 90 اندام حرکتی حداقل 1 عارضه مشاهده شد. میزان ابتلا به عوارض در سنین زیر 4 سال 100 درصد (4 مورد درگیری از 4 مورد اسب موردمطالعه) و در سن بالای 4 سال 1/49 درصد (52 مورد درگیری از 106 مورد اسب موردمطالعه) بود. ازلحاظ جنسیت (65/0=P) و همچنین ازنظر نوع اندام خلفی درگیر نیز اختلاف معنیداری مشاهده نشد (17/0=P) (اندام خلفی راست، 40 اندام از 220 اندام و اندام خلفی چپ، 50 اندام از 220 اندام).
طبق نتایج از بین عوارض موردبررسی بیشترین فراوانی مربوط به عارضه استئوآرتروز با 27/32 درصد بود. دومین عارضه ازنظر شیوع در بین اسبهای موردبررسی مربوط به عارضه استئوکندروز دیسیکانس (OCD) با 91/5 درصد و بعد از آن مربوط به تورم بافت نرم با 36/1 درصد بود. عوارض دیگری که کمتر از 1 درصد مشاهده شدند، شامل کلسیفیکاسیون، دسموپاتی و تنوسینوویت با فراوانی 45/0 درصد برای هر عارضه بودند. شدت درگیری مفاصل از روی نشانههای رادیوگرافی و براساس منابع رادیولوژی بهصورت subjective به 3 دسته خفیف (کمترین شدت درگیری)، متوسط (شدت درگیری بیشتر از خفیف) و شدید (بیشترین شدت درگیری) دستهبندی شدند. ازنظر شدت عارضه نیز درجه خفیف با 80 درصد (72 از 90) بیشترین درجه عوارض مفصل تارس را به خود اختصاص داد.
استئوآرتروز: نتایج مشاهدهشده درمورد وضعیت رخداد استئوآرتروز نشان داد که از 22۰ اندام حرکتی موردبررسی، 71 مورد (27/32 درصد) دارای این عارضه بودهاند که در بین اندامهای حرکتی دارای عارضه، 62 مورد با شدت خفیف و 8 مورد با درجه متوسط بودند و 1 مورد با درجه شدید وجود داشت.
نتایج مربوط به ارتباط بین رخداد استئوآرتروز با متغیرهای سن، جنس و اندام حرکتی نشان داد که در اسبهای بالای 4 سال، استئوآرتروز بهطور معنیداری بیشتر از اسبهای با سن کمتر از 4 سال بود. رخداد استئوآرتروز در اسبهای نر 96/33 درصد و در اسبهای ماده 70/30 درصد بود. ازلحاظ آماری، جنسیت ارتباط معنیداری با رخداد استئوآرتروز نداشت. همچنین مشخص شد شیوع این عارضه در اندام خلفی چپ (36/36 درصد) بهطور معنیداری بیشتر از اندام خلفی راست (18/28 درصد) است (جدول 1، تصویر 1).
استئوکندروز دیسیکانس: نتایج بررسی شیوع استئوکندروز دیسیکانس نشان داد که از 22۰ اندام حرکتی موردبررسی، 13 مورد (91/5 درصد) دارای این عارضه بودند که از این 13 اندام مبتلا، 11 مورد با درجه خفیف و 2 مورد با درجه متوسط بودند و هیچ موردی با درجه شدید وجود نداشت.
نتایج مربوط به ارتباط بین وقوع استئوکندروز دیسیکانس با متغیرهای سن، جنس و اندام حرکتی نشان داد که در اسبهای بالای 4 سال (66/5 درصد) استئوکندروز دیسیکانس بهطور معنیداری کمتر از اسبهای پایینتر از 4 سال (5/12 درصد) بود. رخداد استئوکندروز دیسیکانس در اسبهای نر 49/8 درصد و در اسبهای ماده 51/3 درصد بود. ازلحاظ آماری جنسیت ارتباط معنیداری با رخداد استئوکندروز دیسیکانس داشت. بهطوریکه نرها بیش از 2 برابر مادهها درگیر این عارضه بودند. همچنین مشخص شد شیوع این عارضه در اندام خلفی چپ 36/6 درصد و در اندام خلفی راست 45/5 درصد بود که اختلافی بین 2 اندام مشاهده نشد (جدول 2، تصویر 2).
تورم بافت نرم: بررسی شیوع تورم بافت نرم در اسبهای موردمطالعه نشان داد ۳ اندام (36/1 درصد) از 220 اندام موردبررسی به این عارضه مبتلا بودند که از این ۳ اندام مبتلا، 1 مورد با درجه متوسط و 2 مورد با درجه شدید درگیری را نشان میدادند.
ارتباط بین وقوع عارضه تورم بافت نرم با سن، جنس و اندام حرکتی در جدول 3 ارائه شده است. مشخص شد اسبهای بالای 4 سال بهطور معنیداری کمتر (94/0 درصد) از اسبهای با سن کمتر از 4 سال (5/12 درصد) به این عارضه مبتلا بودند. دررابطهبا جنسیت نیز ارتباط معنیداری مشاهده شد، بهطوریکه این عارضه در اسبهای ماده بیشتر دیده شد (02/0>P). همچنین مشخص شد از ۳ مورد درگیری به این عارضه 2 مورد در اندام راست و ۱ مورد در اندام چپ رخ داده است که این اختلاف ازلحاظ آماری معنیدار بود (تصویر 3).
دسموپاتی: دسموپاتی در اسبهای موردمطالعه نشان داد 1 اندام (45/0 درصد) از 220 اندام موردبررسی بهصورت خفیف درگیر این عارضه بود. جدول 4 ارتباط بین وقوع عارضه دسموپاتی با سن، جنس و اندام حرکتی را نشان میدهد. یک مورد ابتلا به دسموپاتی در اسب بالای 4 سال و در جنس ماده و اندام خلفی راست مشاهده شد (تصویر 4).
تنوسینوویت: تنوسینوویت مفصل تارس در یک مورد (45/0 درصد) از 220 اندام حرکتی موردبررسی با درجه شدید در اسب بالای 4 سال و در جنس ماده و در اندام خلفی چپ مشاهده شد. نتایج مربوط به ارتباط بین وقوع تنوسینوویت با متغیرهای سن، جنس و اندام حرکتی در جدول 5 قابل مشاهده است (تصویر 5).
کلسیفیکاسیون: کلسیفیکاسیون مفصل تارس در یک اندام (45/0 درصد) از 220 اندام موردبررسی با درجه خفیف در اسب بالای 4 سال و در جنس ماده و اندام خلفی چپ دیده شد. در جدول 6، ارتباط بین وقوع عارضه کلسیفیکاسیون با سن، جنس و اندام حرکتی را میتوان مشاهده کرد (تصویر 6).
در مقایسه با مطالعه حاضر، در مطالعهای که Oliver و همکاران در سال 2008 بر روی 1505 کرهاسب 1 ساله نژاد تروبرد بهمنظور بررسی شواهد رادیوگرافی ضایعات در مفاصل تارس و استایفل در هنگام فروش انجام دادند، استئوآرتروز مفصل تارس با شیوع 31 درصد (460 از 1505 اسب) در توافق با مطالعه حاضر، شایعترین عارضه در مفصل تارس تشخیص داده شد (3). در مطالعهای که Barcelos و همکاران در سال 2014 بر روی 50 اسب بهظاهر سالم از نژاد مانگالارگا مارچادور، قبل از ورود به مسابقه و بهمنظور بررسی تأثیر زاویه مفصل تارس بر شیوع عوارض این مفصل انجام دادند، نشان داده شد 35 اسب دارای نشانههای رادیوگرافی بودند که استئوآرتروز شایعترین (38/65 درصد) عارضه تشخیصی بود (4). تفاوتی که ازنظر میزان فراوانی با مطالعه حاضر وجود دارد، میتواند بهعلت تفاوت نژادی در اسبهای موردمطالعه باشد.
در مطالعهای که Dabareiner و همکاران در سال 2005 بر روی 118 اسب راپینگ با لنگش و عملکرد ضعیف انجام دادند، عارضه استئوآرتریت مفصل تارس در 12 اسب گزارش شد (17/10 درصد) (5). اسبهای موردبررسی در این مطالعه بهعلت فشار زیاد مسابقات با لنگش حاد و عملکرد ضعیف در کوتاهمدت ارجاع داده میشدند. میزان شیوع استئوآرتریت میتواند هم به این دلیل که اسبها دارای علائم بالینی لنگش بودهاند و هم به لحاظ اینکه مفصل تارس دچار واکنشهای التهابی حاد (استئوآرتریت) شدهاند با مطالعه حاضر متفاوت باشد. اصولاً واکنشهای دژنراتیو یا استحالهای (استئوآرتروز) زمانبرند و در یک دوره نسبتاً طولانی به شکل اولیه (در حیوانات و افراد مسن) و یا به شکل ثانویه به دنبال یک عامل یا فاکتور اولیهای که در عملکرد یا فونکسیون مفصل اختلال ایجاد کند به وجود میآیند؛ بنابراین مهم است که وقتی از استئوآرتریت صحبت میشود، روند التهابی و غالباً با نشانههای بالینی مشخص مدنظر قرار گیرد. درصورتیکه اصطلاح استئوآرتروز همانگونه که بیان شد به واکنشهای دژنراتیو زمانبر اطلاق میشود که میتواند علائم بالینی مشخصی نداشته باشد، بهخصوص اگر استئوآرتروز پیشرفته نباشد.
در توافق با نتایج مطالعه حاضر، Hoogmoed و همکاران در سال 2003 مطالعهای با هدف ارزیابی یافتههای رادیوگرافی و بالینی در معاینات پیش از خرید 510 اسب و بررسی ارتباط بین یافتههای رادیوگرافی با لنگش انجام دادند که از 510 اسب موردبررسی 314 رأس (6/61 درصد) حداقل 1 علامت رادیوگرافی داشتند. در این بین شیوع استئوکندروز 1/5 درصد (16 رأس از 314 اسب) بود (6).
Vos در سال 2008 در مطالعهای گذشتهنگر با عنوان «بروز استئوکندروز (OCD) در 1231 اسب خونگرم هلندی که برای معاینات پیش از خرید اسب ارائه شده بودند» شیوع استئوکندروز را بررسی کرد (7). 167 اسب (6/13 درصد) عارضه OCD را در مفصل تارس و در بررسی رادیوگرافی پیش از خرید نشان دادند. تعداد قابلتوجهی از اسبها در معاینات بالینی هیچ لنگشی نشان نمیدادند، اما در بررسیهای رادیوگرافی عارضه OCD تشخیص داده شد (7). تفاوت در نتایج این مطالعه با مطالعه حاضر احتمالاً به علت تفاوت نژادی اسبهای موردبررسی و شاید هم تعداد زیاد نمونههای این مطالعه باشد.
در مطالعهای که Lykkje و همکاران در سال 2012 بهمنظور تعیین میزان شیوع و ارزیابی عوارض پیشرونده ارتوپدی در مفاصل تارسوکرورال، متاکارپوفالانژیال و متاتارسوفالانژیال بر روی 464 اسب نروژی 1 ساله انجام دادند، شیوع OCD در مفصل تارسوکرورال 3/19 درصد بود (8). به نظر میرسد نژاد اسبهای موردبررسی میتواند علت تفاوت در میزان شیوع این عارضه در این مطالعه با مطالعه حاضر باشد.
در مطالعه حاضر عارضه تنوسینوویت مفصل تارس در یک مورد از 220 اندام حرکتی موردبررسی دیده شد (45/0 درصد) که اندام درگیر درجه شدیدی از عارضه را نشان میداد. باتوجهبه اینکه ارزیابی ساختارهای بافت نرم، ازجمله تاندونیت و تنوساینوویت با روش سونوگرافی بهصورت بسیار دقیقتری انجام میشود و یافتههای رادیوگرافی این عوارض با یافتههای بهدستآمده از تکنیک سونوگرافی میتواند متفاوت باشد، در ادامه مطالعاتی که تکنیک سونوگرافی را بهمنظور تشخیص تنوسینوویت مفصل تارس به کار گرفتهاند، آورده شده است.
در مطالعهای گذشتهنگر که Raes و همکاران در سال 2010 بر روی 100 اسب با تکنیک سونوگرافی انجام دادند، تنوسینویت یکی از بیشترین عوارض تشخیصی بود. 23 مورد از موارد درگیری (23 درصد) مربوط به آسیب به لیگامان کلترال و 15 مورد (15 درصد) مربوط به آسیب به تاندون خمکننده سطحی انگشتی بود (9). در مطالعهDyson و همکاران در سال 2005 که بر روی 199 اسب ارجاعی با روش MRI انجام شد، تاندونیت خمکننده انگشتی عمقی بیشترین عارضه تشخیصی بود (59 درصد) (10). براساس کتابThrall در سال 2013 تکنیک سونوگرافی و MRI از ابزار ضروری برای تشخیص تورم بافت نرم مرتبط با تنوسینوویت میباشد و اکثر مطالعات بر این اساس انجام میشوند. این موضوع میتواند علت تفاوت شیوع تنوسینوویت در مطالعات دیگر با مطالعه حاضر باشد. ازآنجاییکه این عارضه در اسبهای بالغ بیشتر رخ میدهد، تعداد اسبهای بالغ موردبررسی در هر مطالعه نیز اهمیت دارد و تفاوت در تعداد آنها در میزان تشخیص این عارضه دخیل است (2).
توجه شود که مطالعه حاضر بدون در نظر گرفتن وضع بالینی بر روی تمام اسبهایی که قرار به خرید و فروش آنها بوده است، انجام شده است که این موضوع میتواند عامل اصلی تفاوت آماری با مطالعات بر روی اسبهای دارای علائم بالینی یا بیمار باشد. رخداد تورم بافت نرم در اسبهای موردمطالعه نشان داد 3 اندام (36/1 درصد) از 220 اندام موردبررسی به این عارضه مبتلا بودند. در مطالعهای گذشتهنگر که Raes و همکاران در سال 2010 با تکنیک رادیوگرافی بر روی 89 اسب دارای عوارض در مفصل تارس انجام دادند، 40 اسب (94/44 درصد) دارای تورم بافت نرم یا مایعآوردگی در مفصل تارس بودند (9). این اختلاف در فراوانی ممکن است به این علت باشد که تمام مواردی که در این مطالعه بررسی شده است، اسبهای دارای عارضه بودهاند، اما اسبهای موردبررسی در مطالعه حاضر را اسبهایی تشکیل میدادند که بهمنظور معاینات پیش از خرید و فروش ارجاع شده بودند و دارای عوارضی مثل لنگش و غیره نبودهاند.
در مطالعه دیگری که Sorouri و همکاران در سال 2005 بر روی ارزش تشخیصی رادیوگرافی در عوارض تکسمیها انجام دادند از میان 32 رأس اسب موردبررسی 2 مورد (25/6 درصد) تورم بافت نرم مفصلی را نشان دادند که 1 مورد مربوط به اسب بالغ و دیگری مربوط به اسب نابالغ بود. 1 مورد از این تورم بافت نرم مفصلی در جنس ماده و 1 مورد در جنس نر دیده شدند (11). نتیجه این مطالعه ازلحاظ فراوانی مشابه مطالعه حاضر بود که علت آن ممکن است کم بودن تعداد نمونه و تشابه اسبهای ارجاعی ازنظر نژادی و عدم وجود لنگش بالینی بوده باشد. رخداد دسموپاتی لیگامان ساسپنسوری در اسبهای موردمطالعه نشان داد 1 اندام خلفی (45/0 درصد) از 220 اندام موردبررسی به این عارضه مبتلا بودند که درجه ابتلا در این اندام خفیف بود.
در مطالعهای که Gruyaert و همکاران در سال 2020 بر روی آسیبهای قابلبرگشت لیگامان ساسپنسوری در اسبهایی که دسموپاتی این لیگامان را در اندام خلفی داشتند، انجام دادند، میزان دسموپاتی در این لیگامان 6/28 درصد (264 از 923 اسب) با استفاده از تکنیک سونوگرافی تشخیص داده شد و نشان داده شد در اسبهای بالای 6 سال نسبت به اسبهای جوانتر این عارضه بیشتر اتفاق میافتد (12). در مطالعه حاضر نیز اندام دارای دسموپاتی متعلق به یک اسب بالای 5 سال بود. تفاوت در این اختلاف آماری میتواند بهعلت نوع مطالعه و تکنیک مورداستفاده باشد. در مطالعه آیندهنگر Read و همکاران در سال 2020، بهمنظور تشخیص ناهنجاریهای شاخههای لیگامان ساسپنسوری در اسبهای پرش از تکنیک سونوگرافی استفاده شد. از میان 960 اسب موردمطالعه 554 مورد (58 درصد) دسموپاتی این لیگامان را نشان دادند که بیشترین فراوانی مربوط به درجه متوسط بود (13). علت تفاوت در نتیجه این مطالعه با مطالعه حاضر میتواند نوع انجام مطالعه، تعداد اسبها و نوع اسبهای ارجاعی باشد.
رخداد کلسیفیکاسیون در اسبهای موردمطالعه نشان داد 1 اندام (45/0 درصد) از 220 اندام موردبررسی به این عارضه مبتلا بودند. مشابه با مطالعه حاضر، مطالعهای گذشتهنگر توسط Sorouri و همکاران در سال 2005 بر روی 32 اسب بهمنظور ارزش رادیوگرافی در تشخیص عوارض در تکسمیها انجام شد که 1 مورد (86/2 درصد) ابتلا به کلسیفیکاسیون مفصلی گزارش شده است و ازلحاظ فراوانی رخداد به مطالعه حاضر شباهت دارد.
در تفکیک نوع اندام خلفی راست یا چپ، میزان ابتلا به عوارض در اندام خلفی چپ بهطور معنیداری بیشتر از اندام خلفی راست دیده شد. چنانکه میزان ابتلا در اندام خلفی چپ 55/55 درصد (50 اندام) و در اندام خلفی راست 45/44 درصد (40 اندام) مشاهده شد. به نظر میرسد بهعلت دستگردانی کردن اسبها به سمت چپ، میزان ابتلا به عوارض در اندام خلفی چپ بیشتر است.
نتیجهگیری نهایی: باتوجهبه تنوع و فراوانی ناهنجاریهای مفصل تارس در اسب معاینات رادیوگرافی پیش از خرید میتواند در قضاوت سلامت آینده اسب بسیار تأثیرگذار و مهم باشد. بنابراین انجام رادیوگرافی در کنار معاینات بالینی این مفصل باید همواره بهعنوان بخشی از معاینات پیش از خرید و فروش در اسبها مورد توجه قرار بگیرد. همانطورکه Hoogmoed و همکاران در سال 2003 به این نتیجه رسیدند که معاینات پیش از خرید اسبها باید برای ارزیابی عملکرد درست اسبها در آینده فعالیت ورزشی آنها مورد توجه بسیار قرار گیرد، زیرا پیشآگهی مناسبی از وضعیت مفاصل در آینده ورزشی اسب به دست میدهد.
نویسندگان از جناب آقای دکتر احسان ترکی، متخصص بیماریهای داخلی دامهای بزرگ و شاغل در فیلد اسب بهدلیل همکاری در انجام مطالعه حاضر تشکر و قدردانی میکنند.
بین نویسندگان تعارض در منافع گزارش نشده است.