نوع مقاله : جراحی، هوشبری و بیماری های اندام حرکتی
نویسندگان
1 دانش آموخته دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
2 گروه جراحی و رادیولوژی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
BACKGROUND: Epidural anesthesia is widely used for diagnosis, treatment, and performing painful surgeries in horses without the need for general anesthesia. This method can provide analgesia in the posterior regions of the body, such as the perineum, anus, rectum, vagina, and vulva.
OBJECTIVES: This study aims to compare the quality of caudal analgesia and sedation following the addition of detomidineand xylazine to lidocaine for epidural anesthesia in mares.
METHODS: The study was conducted on four horses. Each animal was subjected to all three treatment methods,lidocaine for the first group, lidocaine +detomidine for the second group, and lidocaine +xylazine for the third group, which were injected epidurally. Parameters such as heart rate, respiration rate, rectal temperature, and sedation were assessed at baseline and at various time intervals: 5, 10, 15, 30, 45, 60, 75, 90, and 120 minutes after administration. The onset and duration of analgesia were also measured. The level of sedation and ataxia induced by medications was evaluated using a four-point sedation scale (0 to 3).
RESULTS: There was no significant difference in the onset of analgesia between the three groups.The addition of either xylazine or detomidine to lidocaine significantly increased the duration of analgesia (P≤0.05).In the lidocaine group, no sedation effects were observed. However, the addition of xylazine and detomidine induced sedation. Detomidine resulted in significantly longer sedation and a higher level of sedation scores compared to xylazine (P≤0.05). Physiological variables, including heart rate, respiratory rate, and rectal temperature, showed no significant differences among the three groups (P>0.05).
CONCLUSIONS: The addition of alpha-2 agonists, such as detomidine and xylazine, to lidocaine can increase the duration of caudal analgesia in mares without causing significant side effects, and cause sedation. Moreover, detomidine causes a longer duration of analgesia and a higher level of sedation. Therefore, its use in surgeries may reduce the need for additional drug administration.
کلیدواژهها [English]
ایجاد بیحسی به روش تزریق اپیدورال خلفی در اسب بهمنظور تشخیص، درمان و انجام جراحیهای سرپایی و بدون نیاز به بیهوشی عمومی کاربرد گستردهای دارد. با این روش میتوان در نواحی خلفی بدن نظیر پرینه، مقعد، رکتوم، واژن و فرج بیحسی ایجاد کرد (1). بیحسی به روش اپیدورال خلفی، ساده و ارزانقیمت بوده و ریسک بیهوشی عمومی را برای انجام برخی از عملهای جراحی و مداخلههای مامایی از بین میبرد (2).
بسته به هدف جراح، ترکیب داروهای بیحسی با داروهای آرامبخش نظیر آگونیستهای گیرنده آلفا-۲ (نظیر زایلازین، دتومیدین و غیره)، اپیوئیدها و سایر داروها، نظیر داروی بیهوشی کتامین قابلاستفاده میباشند (3-6). در راستای کاهش دُز مصرفی دارو و همچنین افزایش مدتزمان اثر و کاهش عوارض داروها میتوان داروهای مذکور را بهصورت ترکیبی مورد استفاده قرار داد. داروهای اپیوئیدی و آلفا-۲ آگونیست، هر دو بهعنوان ضددرد قوی شناخته میشوند و مطالعات مختلف نشان داده است استفاده از ترکیب این دو دسته دارویی در تزریق اپیدورال بهصورت همافزا (synergistic) اثرات ضددردی آنها را افزایش میدهد. شروع و طول اثر داروهای اپیوئیدی مختلف، بسته به میزان حلالیت آنها در چربی متفاوت است؛ بنابراین با ترکیب یک داروی هیدورفیلیک با یک داروی لیپوفیلیک میتوان به اثرات مطلوب دست یافت (7).
داروهای بیحسکننده با ممانعت از دپولاریزاسیون غشای اعصاب باعث ایجاد بیحسی موضعی میشوند. رایجترین داروی مورداستفاده در این دسته، لیدوکائین است. تجویز مجدد این دارو طی جراحی باید با احتیاط انجام شود، زیرا دُز بالای آن میتواند باعث آتاکسی شدید، زمینگیری و افت فشار خون شود (1). داروهای آلفا-۲ آگونیست پس از تزریق در فضای اپیدورال به لایه ژلاتینی نخاع (substantia gelatinosa) متصل شده و بیدردی را ایجاد میکنند. اثر این دسته از داروها پس از تجویز اپیدورال بهواسطه تزریق داخلرگی داروهای آنتاگونیست آلفا-۲ نظیر آتیپامزول و یوهمبین قابلبرگشت است (8). دتومیدین یکی از رایجترین داروهای آلفا-۲ آگونیست مورداستفاده در اسب میباشد. این دارو در مقایسه با زایلازین طول اثر بیشتر و آتاکسی کمتر ایجاد میکند. کیفیت آرامبخشی ایجادشده ناشی از دتومیدین در مقایسه با زایلازین بالاتر است. در تزریق وریدی هم دتومیدین و هم زایلازین میتوانند باعث کاهش فشار خون و تعداد ضربان قلب شوند. میزان افت فشار خون ناشی از داروی دتومیدین بهطور معنیداری بیشتر از زایلازین است (9). باتوجهبه اینکه تاکنون در کتب مرجع و مقالات معتبر دامپزشکی اطلاعات دقیق از مقایسه اثرات تجویز اپیدورال دتومیدین و زایلازین در ترکیب با لیدوکائین در اسب ثبت نشده است، هدف از مطالعه حاضر مقایسه اثرات بالینی، بیدردی خلفی و آرامبخشی پس از افزودن داروهای دتومیدین و زایلازین به داروی بیحسی لیدوکائین متعاقب تزریق اپیدورال در اسب میباشد.
حیوانات موردمطالعه: در مطالعه حاضر4 رأس مادیان بالغ، سالم و غیرآبستن با دامنه وزنی بین 230 تا 350 کیلوگرم مورد بررسی قرار گرفتند. در گروه اول لیدوکائین 2 درصد (شرکت داروسازی ابوریحان، ایران) با دُز 22/0 میلیگرم بهازای هر کیلوگرم از وزن بدن، در گروه دوم لیدوکائین با دُز 22/0 میلیگرم بهازای هر کیلوگرم در ترکیب با دتومیدین 1 درصد (DetomoVet®،شرکتCeva Santé Animale، فرانسه) با دُز 10 میکروگرم بهازای هر کیلوگرم از وزن بدن و در گروه سوم لیدوکائین با دُز 22/0 میلیگرم بهازای هر کیلوگرم از وزن بدن و زایلازین 2 درصد (Alfasan®،شرکتAlfasan International BV، هلند) با دُز 17/0 میلیگرم بهازای هر کیلوگرم از وزن بهصورت اپیدورال تجویز شد. حجم داروی تزریقی برای هر اسب در تمام گروههای آزمایشی یکسان در نظر گرفته شد. بیشترین حجم دارو در گروه لیدوکائین ـ زایلازین محاسبه شد و با افزودن نرمال سالین حجم سایر تزریقها با آن یکسان گردید. هر سه گروه آزمایش، بر روی تمام اسبهای موردمطالعه، براساس طرح مربع لاتین با حداقل فاصله زمان پاکسازی دارو از بدن بهمدت 2 هفته ارزیابی شد. در طول مطالعه تغذیه همه اسبها کاملاً یکسان بود و دسترسی آزادانه به آب داشتند. یک روز پیش از شروع مطالعه سلامت اسبها ازنظر معاینه بالینی و بررسی آزمایشگاهی (هماتولوژی) تأیید شد. پیش از شروع مطالعه 12 ساعت پرهیز غذایی داده شد. پیش از تجویز دارو، اسبها بهمدت 20 دقیقه در باکس مخصوص معاینه جهت کاهش استرس نگهداری شدند.
روش تزریق اپیدورال خلفی: محل تزریق اپیدورال خلفی در اسب بین اولین و دومین مهره دمی میباشد (10). برای پیدا کردن محل تزریق دم بهصورت عمودی به بالا و پایین جابهجا شد تا محل اولین مفصل متحرک در خلف ساکروم پیدا شود. موهای پوست ناحیه تزریق به شکل یک مربع با اضلاع 5سانتیمتر تراشیده و پوست به شیوه آسپتیک جهت تزریق آماده شد (11). یک سوزن شماره 21 با طول 38 میلیمتر به فضای بین 2مهره وارد شد و جهت تأیید درست بودن محل تزریق، داروی تحت آزمایش در هاب سرسوزن ریخته شد و مکش دارو به داخل برای صحیح بودن محل تزریق در نظر گرفته شد (12).
ارزیابی بیحسی خلفی: در مطالعه حاضر جهت بررسی بیدردی خلفی از روش تحریک دردناک با سرسوزن شماره 23 (pinprick test) استفاده شد. برای انجام این تست سوزن به اپیدرم، درم و بافتهای همبندی زیر درم در نواحی قاعده دم، اطراف مقعد، پرینه و فرج وارد شد. هرگونه واکنش نظیر پرش عضلانی، انقباض اسفنکتر مقعد، چرخاندن سر به سمت عقب و لگد زدن بهعنوان مثبت بودن و عدم مشاهده واکنشهای ذکرشده بهعنوان منفی بودن این ارزیابی در نظر گرفته شد (13). پیش از تزریق اپیدورال وجود پاسخ به تحریک دردناک در تمام اسبهای موردمطالعه تأیید شد. مدتزمان بین تزریق اپیدورال تا منفی شدن پاسخ به تحریک دردناک در تمام نقاط مذکور بهعنوان مدتزمان شروع اثر بیدردی و زمان بین شروع اثر تا اولین پاسخ مثبت در هریک از نواحی مذکور، بهعنوان طول اثر بیدردی در نظر گرفته شد.
ارزیابی سطح آرامبخشی: براساس مطالعه Derossi و همکاران در سال 2012 سطح آرامبخشی ایجادشده براساس علائم به 4 امتیاز تقسیمبندی شد. در امتیاز صفر، اسب کاملاً به محیط اطراف هوشیار بوده، لبها در وضعیت طبیعی خود قرار داشته و افتادگی سر و یا گوشها به سمت پایین مشاهده نشد. در امتیاز 1، حیوان هنوز به محیط اطراف هوشیار بود و کمی افتادگی در سر و گوشها مشاهده شد. در امتیاز 2، حیوان به محیط اطراف هوشیار نبود و افتادگی سر و گوشها به میزان قابلتوجهی دیده شد. در امتیاز 3، هیچگونه پاسخی به محیط وجود نداشت و افتادگی شدید سر و گوش مشاهده شد و لبها کاملاً از هم جدا شد. وضعیت سطح آرامبخشی قبل از تجویز دارو و سپس در زمانهای 5، 10، 15، 30، 45، 60، 75، 90 و 120 دقیقه پس از تجویز دارو سنجیده شد (14).
ارزیابی سطح عدم تعادل: براساس مطالعه Olbrich و همکاران در سال 2003 سطح عدم تعادل متعاقب تزریق داروها براساس علائم به 4 امتیاز تقسیمبندی شد. در امتیاز صفر هیچگونه تغییری در وزنگیری بر روی اندام خلفی مشاهده نشد و اسب حالت طبیعی داشت. در امتیاز 1، عدم تعادل خفیف بود و تلو خوردن خفیف در باکس معاینه مشاهده شد. در امتیاز 2، عدم تعادل متوسط بود و اسببه دیواره باکس معاینه تکیه میکند. در امتیاز 3، شدیدترین سطح عدم تعادل مشاهده و اسب زمینگیر شد. بالاترین امتیاز سطح عدم تعادل در طول مطالعه برای هر گروه ثبت و مورد مقایسه قرار گرفت (15).
ارزیابی متغیرهای فیزیولوژیک بالینی: تعداد ضربان قلب، تنفس و دمای رکتال در زمانهای پیش از تجویز داروها و سپس در زمانهای 5، 10، 15، 30، 45، 60، 75، 90 و 120 دقیقه پس از تجویز داروها سنجیده شد. جهت بررسی تعداد ضربان قلب و تنفس از روش گوش دادن بهوسیله گوشی پزشکی و برای اخذ دمای رکتال از دماسنج دیجیتال استفاده شد.
ارزیابی آماری: دادههای حاصل از مطالعه حاضر با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 16در بین 3گروه، مورد ارزیابی قرار گرفت. جهت بررسی توزیع نرمال دادهها از آزمون شاپیرو ویلک(Shapiro–Wilk)، مقایسه زمان شروع بیدردی و طول مدت بیدردی در بین گروهها از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه (One-way ANOVA) و آزمون تعقیبی توکی (Tukey’s HSD)، مقایسه سطح آرامبخشی و سطح عدم تعادل داخل هر گروه از آزمون آماری ویلکاکسون (Wilcoxon signed-rank) و بین گروهها آزمون آماری کروسکال ـ والیس (Kruskalwallis) و سپس آزمون تعقیبی دان (Dunn’s test) استفاده شد. متغیرهای فیزیولوژیک داخل هر گروه توسط آزمون آماری فریدمن (Friedman) و بین گروهها توسط آزمون آماری کروسکال ـ والیس(Kruskal-Wallis) مورد مقایسه قرار گرفتند. سطح معنیداری مطالعه حاضر 05/0≥P در نظر گرفته شد.
در مطالعه حاضر بعد از انجام آزمایش تمام اسبها بهطور کامل ریکاور شدند و عفونت محل تزریق در هیچکدام از اسبها مشاهده نشد. در تمام اسبهای موردمطالعه پس از تزریق اپیدورال خلفی، بیدردی ناحیه خلفی ایجاد شد.
شروع بیدردی: در مقایسه 3گروه ازنظر زمان شروع بیدردی، تفاوت معنیدار مشاهده نشد. در گروه لیدوکائین زمان شروع بیدردی با میانه 5 و دامنه 4 تا 6 دقیقه، در گروه لیدوکائین ـ دتومیدین زمان شروع بیدردی با میانه 5/6 و دامنه 6 تا 8 دقیقه و در گروه لیدوکائین ـ زایلازین زمان شروع بیدردی با میانه 8 و دامنه 5 تا 9 دقیقه ثبت گردید (جدول 1).
طول مدت بیدردی: در مقایسه 3گروه ازنظر طول مدت بیدردی خلفی تفاوت معنیدار مشاهده شد، بهطوریکه مدتزمان بیدردی خلفی گروه لیدوکائین (با میانه 90 و دامنه 85 تا 95 دقیقه) بهطور معنیداری کمتر از گروه لیدوکائین ـ زایلازین (با میانه 250 و دامنه 240 تا 255 دقیقه) و گروه لیدوکائین ـ دتومیدین (با میانه 315 و دامنه 310 تا 320 دقیقه) بود (جدول 1). همچنین طول مدت بیدردی در گروه لیدوکائین ـ زایلازین بهطور معنیداری کوتاهتر از گروه لیدوکائین ـ دتومیدین بود (05/0≥P).
سطح آرامبخشی: در بررسی آماری سطح آرامبخشی، در گروه لیدوکائین در هیچ بازه زمانی آرامبخشی مشاهده نشد و حیوانات در طول مطالعه کاملاً هوشیار بودند، اما در گروه لیدوکائین ـدتومیدین تفاوت معنیدار در زمانهای 15 تا 75 دقیقه پس از تزریق دارو نسبت به زمان صفر مشاهده شد، بهطوریکه بالاترین سطح آرامبخشی 45 دقیقه پس از تجویز دارو با درجه میانه 2 و دامنه 2 تا 2 ثبت گردید. در گروه لیدوکائین ـ زایلازین نیز تفاوت معنیدار در زمانهای 15 تا 45 دقیقه پس از تزریق دارو نسبت به زمان صفر مشاهده شد و بالاترین سطح آرامبخشی در زمانهای 30 و 45 دقیقه با درجه میانه 1 و دامنه 1 تا 1 مشاهده گردید (05/0≥P).
در مقایسه بین گروهها در بازه زمانی 15 تا 75 دقیقه تفاوت معنیدار مشاهده شد. چنانکه سطح آرامبخشی در گروههایی که از ترکیب آلفا-2 آگونیست در کنار لیدوکائین استفاده شده بود، بهطور معنیداری بالاتر از گروه لیدوکائین بود. گروه لیدوکائین ـ دتومیدین در زمانهای 30، 45 و 60 دقیقه پس از تزریق دارو سطح آرامبخشی بالاتری نسبت به گروه لیدوکائین زایلازین نشان داد و همچنین گروه لیدوکائین ـ زایلازین در زمانهای 15، 30 و 45 سطح آرامبخشی بالاتری در مقایسه با گروه لیدوکائین داشت. مطالعه آماری نشان داد گروه لیدوکائین ـ دتومیدین آرامبخشی قویتر و طولانیمدتتری در مقایسه با سایر گروهها ایجاد میکند (05/0≥P) (جدول 2).
سطح عدم تعادل: مشاهدات بالینی در ارزیابی بالاترین سطح عدم تعادل در طول مطالعه نشان داد متعاقب تزریق اپیدورال ترکیب داروهای لیدوکائین ـ دتومیدین، لیدوکائین ـ زایلازین و لیدوکائین تنها، تمام حیوانات در هر سه گروه دچار عدم تعادل با امتیاز 1 شده و تفاوت معنیداری در مقایسه بین 3گروه دیده نشد (05/0P>) (جدول 1).
متغیرهای فیزیولوژیک بالینی: در بررسی آماری تعداد ضربان قلب، تعداد تنفس و دمای رکتال در بازههای زمانی مختلف نسبت به زمان صفر در هر سه گروه تفاوت معنیداری دیده نشد. همچنین در مقایسه تغییرات ضربان قلب، تعداد تنفس و دمای رکتال در طی زمان بین این سه گروه نیز تفاوت آماری معنیدار مشاهده نشد(05/0P>) (جدول 2).
داروهای آلفا-2 آگونیست بهصورت گسترده در طب بالینی بهصورت تنها یا همراه با لیدوکائین جهت بیحسی اپیدورال در اسب استفاده شدهاند (7، 16)، اما در جستوجو در منابع معتبر و کتب دامپزشکی دادهای درخصوص مقایسه اثر بیدردی خلفی بین لیدوکائین تنها و در ترکیب با دتومیدین، بهعنوان یکی از پرکاربردترین داروهای آلفا-2 آگونیست در اسب، یافت نشد. دُز لیدوکائین، دتومیدین و زایلازین در مطالعه حاضر براساس مطالعات Rønnow و همکاران در سال 2022 انتخاب شد (7).
در مطالعه Derossi و همکاران در سال 2005 بر روی اسب، شروع زمان بیحسی پس از تزریق لیدوکائین 5/7 دقیقه (17) و در مطالعه دیگر Derossi و همکاران در سال 2012 شروع زمان بیحسی 5 دقیقه محاسبه شد (18). در مطالعه Samimi و همکاران در سال 2022 بر روی الاغ، شروع زمان بیحسی لیدوکائین تنها 25/4 دقیقه، لیدوکائین همراه با دتومیدین 35/4 دقیقه و لیدوکائین همراه با زایلازین 35/2 دقیقه محاسبه شد و تفاوت معنیداری بین این سه گروه در الاغ مشاهده نشد (13). در مطالعه حاضر مشخص شد افزودن 2داروی آلفا-2 آگونیست زایلازین و دتومیدین به لیدوکائین بهطور معنیداری باعث تغییر در زمان شروع بیدردی نمیشود؛ اما از طرف دیگر طول مدتزمان بیدردی بهطور معنیداری افزایش مییابد. افزایش طول مدت بیدردی بدون نیاز به تجویز مجدد دارو در جراحیهای طولانیمدت و اقدامات مامایی دردناک حائز اهمیت فراوان میباشد. گیرندههای α-2b که تحت تأثیر داروهای آلفا-2 آگونیست قرار میگیرند باعث انقباض عروق محیطی میشوند و طول مدت بیدردی را افزایش میدهند.
در مطالعه LeBlanc و همکاران در سال 1990 در تزریق زایلازین تنها بهصورت اپیدورال در اسب زمان شروع بیدردی مناسب جهت جراحی حدود 30 دقیقه بود و طول مدت بیدردی 5/3 ساعت بود. در این مطالعه مشخص شد تزریق زایلازین بهتنهایی بهصورت اپیدورال، بیدردی موردنیاز برای جراحی پرینه در اسب را فراهم میکند. همچنین اثرات زایلازین پس از تزریق اپیدورال بر روی بلوک اعصاب حرکتی حداقل بود و تونوسیته اسفنکتر مقعد حفظ میشود و این ویژگی برای جراحی پرولاپس رکتوم مطلوب است (19).
Skarda و همکاران در سال 1996 اثرات بیدردی، قلبیعروقی و تنفسی داروهای زایلازین و دتومیدین پس از تزریق اپیدورال خلفی در اسب را بررسی کردند. در این مطالعه مشخص شد تزریق اپیدورال خلفی زایلازین به بیدردی ناحیه پرینه منجر شده و اثرات قلبیعروقی و تنفسی حداقل میباشد. میانگین و انحرافمعیار زمان شروع بیدردی در گروه زایلازین 7/3±1/13دقیقه و در گروه دتومیدین 7/2±5/12دقیقه بود (20).
Fikes و همکاران در سال 1989 به مطالعه بر روی اثرات لیدوکائین و زایلازین پس از تزریق اپیدورال خلفی در اسب پرداختند. در این مطالعه در یک گروه زایلازین با دُز 35/0 میلیگرم بهازای هر کیلوگرم از وزن بدن و در گروه دیگر لیدوکائین با دُز 35/0 میلیگرم بهازای هر کیلوگرم از وزن بدن بهصورت اپیدورال تزریق شد. در گروه لیدوکائین زمان شروع بیدردی 10 دقیقه و در گروه زایلازین 20 دقیقه بود. طول مدت بیدردی گروه زایلازین (247 دقیقه) بهطور معنیداری بیشتر از گروه لیدوکائین (135 دقیقه) بود. در تمام اسبهای این مطالعه آتاکسی خفیف مشاهده شد. در مطالعه کالبدشناسی نخاع این اسبها تغییرات پاتولوژیک مشاهده نشد (21).
در مطالعه Samimi و همکاران در سال 2022 بر روی الاغ طول مدت بیدردی در گروه لیدوکائین با زمان میانه 75 دقیقه، گروه لیدوکائین ـ دتومیدین زمان 135 دقیقه و در گروه لیدوکائین ـ زایلازین زمان 115 دقیقه مشاهده شد. در این مطالعه افزودن دتومیدین و زایلازین به لیدوکائین بهطور معنیداری باعث افزایش طول مدت بیدردی شده بود، اما بین 2گروه لیدوکائین ـ زایلازین و لیدوکائین ـ دتومیدین ازنظر طول مدت بیدردی تفاوت معنیداری مشاهده نشد. در مطالعه دیگر بر روی الاغ، Marzok و همکاران در سال 2023 به این نتیجه رسیدند که طول مدت بیدردی در گروه لیدوکائین تنها 8/75 دقیقه و گروه لیدوکائین ـ دتومیدین 3/118 دقیقه بوده و افزودن دتومیدین به لیدوکائین بهطور معنیداری باعث افزایش طول مدت بیدردی میشود (22). در مطالعه کنونی نیز افزودن دتومیدین و هم زایلازین به لیدوکائین به افزایش معنیدار در طول مدت بیدردی منجر شده و همچنین طول مدت بیدردی در گروه لیدوکائین ـ دتومیدین بهطور معنیداری بیشتر از گروه لیدوکائین ـ زایلازین بود. براساس اعداد گزارششده در منبع لامب و جونز، طول مدت بیدردی پس از تزریق اپیدورال زایلازین 5/2 ساعت و دتومیدین 3 ساعت میباشد و دتومیدین بیدردی طولانیمدتتر از زایلازین ایجاد میکند (23).
در مطالعه Samimi و همکاران در سال 2022 بر روی الاغ، افزودن داروهای دتومیدین و زایلازین به لیدوکائین، همانند مطالعه حاضربر روی اسب، تغییرات معنیداری در متغیرهای فیزیولوژیک مشاهده نشد (13). در مطالعه حاضرتغییر معنیداری در متغیرهای فیزیولوژیک در طی زمان در داخل هر گروه و همچنین بین 3 گروه موردمطالعه مشاهده نشد. به نظر میرسد پس از تزریق اپیدورال داروهای آلفا-2 آگونیست بهآرامی جذب شده و بر روی متغیرهای فیزیولوژیک مدنظر اثرات چندانی ندارند؛ بنابراین استفاده از این داروهای آلفا-2 آگونیست در کنار بیحسکننده موضعی میتواند بهطور ایمن طول مدت بیدردی را افزایش دهد.
در مطالعات Samimi و همکاران در سال 2022 و Marzok و همکاران در سال 2023 بر روی الاغ با افزودن دتومیدین و زایلازین به لیدوکائین و تزریق اپیدورال آن اثرات آرامبخشی مشاهده شد (13، 22). ایجاد اثرات آرامبخشی در کنار بیدردی موضعی در جراحیهای خلفی اسب بسیار حائز اهمیت میباشد. آرامبخشی ایجادشده نیاز به تزریق مجدد دارو را کاهش داده و همچنین بهواسطه کاهش استرس در اسب عوارض عمومی داروهای تزریقشده را کاهش میدهد. در مطالعه حاضر نیز افزودن دتومیدین و زایلازین به لیدوکائین پس از تزریق اپیدورال در اسب به ایجاد اثرات آرامبخشی منجر شده و همچنین گروه دتومیدین بهطور معنیداری سطح آرامبخشی بالاتر و طول مدت آرامبخشی بیشتری از 2گروه دیگر داشت؛ بنابراین افزودن داروهای آلفا-2 آگونیست به لیدوکائین در کنار افزایش طول مدت بیدردی، بدون تغییر در متغیرهای فیزیولوژیک، با اثرات آرامبخشی خود به کاهش استرس اسب و کاهش اسپاسم عضلانی کمک واقدامات درمانی را تسهیل میکنند. ازطرفدیگر به نظر میرسد استفاده داروی دتومیدین بهعلت طول مدت بیدردی بیشتر و کیفیت آرامبخشی بهتر نسبت به زایلازین در اقدامات بالینی برتری دارد.
Sampaio و همکاران در سال 2020 به مقایسه اثرات بیدردی داروهای دکسمدتومیدین و بوپیواکائین بهطور مجزا و در ترکیب با هممتعاقب تزریق اپیدورال خلفی در مادیان پرداختند. در این مطالعه، طول مدت بیدردی در گروه دکسمدتومیدین بوپیواکائین بهطور معنیداری بیشتر از گروه بوپیواکائین و کوتاهتر از گروه دکسمدتومیدین بود. در هر سه گروه آتاکسی خفیف مشاهده شد. تفاوت معنیداری در بررسی متغیرهای فیزیولوژیک مشاهده نشد (10). داروهای آلفا-2 آگونیست همچنین با سرکوب آزادسازی ناقل عصبی c-fiber و ماده P و هایپرپلاریزاسیون پس سیناپسی در شاخ دورسال نخاع، اثرات بیدردی را ایجاد میکنند (24).
براساس مطالعه Hudson و همکاران در سال 1999 مشخص شد تزریق اپیدورال داروهای بیحسی موضعی با دُز و یا غلظت بالا میتواند به ضایعات برگشتناپذیر در نخاع منجر شود (25). همچنین این داروها با بلوک اعصاب سمپاتیک و درنتیجه اتساع عروقی باعث کاهش طول مدت بیدردی میشوند (26). برخلاف اثرات ذکرشده، گیرندههای α-2b که تحت تأثیر داروهای آلفا-2 آگونیست قرار میگیرند، باعث انقباض عروق محیطی شده و طول مدت بیدردی را افزایش میدهند (27-29).
در مطالعه Samimi و همکاران در سال 2022 بر روی الاغ، در ارزیابی آتاکسی ازنظر زمان شروع آتاکسی بین گروه لیدوکائین تنها با گروههایی که داروهای زایلازین، دتومیدین و دکسمدتومیدین افزوده شده بود، تفاوت معنیداری مشاهده نشد؛ اما طول مدت آتاکسی در گروه لیدوکائین تنها بهطور معنیداری کوتاهتر از سایر گروهها بود (13). در مطالعه Fikes و همکاران در سال 1989 بر روی مقایسه اثرات بیدردی تزریق اپیدورال لیدوکائین و زایلازین در پونی، در ارزیابی آتاکسی، تمام اسبها در هر دو گروه آتاکسی خفیف نشان داده و تفاوت معنیدار بین 2گروه مشاهده نشد (21).
در مطالعه Ghamasari و همکاران در سال 2001 بر روی اثرات بیدردی ناشی از تزریق اپیدورال مدتومیدین در اسب مشخص شد اثرات آرامبخشی پس از 7 تا 10 دقیقه شروع شده و تا 1ساعت ادامه یافت. همچنین این دارو تعداد ضربان قلب را بهطور معنیداری کاهش داد. تغییرات تعداد تنفس و دمای بدن معنیدار نبود (30).
در مطالعه Kariman و همکاران در سال 2000 مشخص شد پس از تزریق اپیدورال ترکیب 2داروی زایلازین و کتامین، بیحسی پس از 9 دقیقه شروع شد و تا 120 دقیقه ادامه یافت. ضربان قلب پس از تزریق این ترکیب دارویی بهطور معنیداری کاهش یافت. نتایج این بررسی نشان داد تزریق توأم زایلازین و کتامین به میزانهای ذکرشده در فضای اپیدورال خلفی در اسب مطمئن بوده و ضمن ایجاد بیحسی طولانیمدت و مناسب، هیچگونه عوارض مشخصی نیز ایجاد نمیکند (31).
نتیجهگیری نهایی: نتایج بهدستآمده نشان میدهد افزودن داروهای آلفا-۲ آگونیست میتواند طول مدت بیدردی را بدون ایجاد عوارض جانبی افزایش داده و در کنار آن اثرات آرامبخشی نیز ایجاد کند. علاوهبراین، داروی دتومیدین طول مدت بیدردی بیشتر و سطح آرامبخشی بالاتری را به دنبال دارد و در طی جراحی در صورت استفاده از این دارو نیاز به تجویز مجدد دارو کاهش مییابد. همچنین این دارو با اثرات آرامبخش خود، اجرای اقدامات جراحی و مامایی را تسهیل میکند.
از بیمارستان دامهای بزرگ دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران تشکر و قدردانی میشود.
هیچ گونه تعارض منافعی در ارتباط با این مطالعه وجود ندارد.