نوع مقاله : بهداشت و بیماری های آبزیان
نویسندگان
1 1گروه شیلات، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه گنبد کاووس، گلستان، ایران
2 2گروه بهداشت و بیماریهای آبزیان، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
BACKGROUND: Probiotics have more functional effects on shrimp immunological parameters but there is less information on comparative effects of Commercial and Indigenous probiotics on post-larvae and larval stage of shrimp life.
OBJECTIVES: This 60 day study was conducted to determine the effect of probiotic bacterium commercial and allochthonous (Bacillus subtilis and Bacillus licheniformis) on some of immune parameters and serum enzymes in the whiteleg shrimp (Litopenaeus vannamei).
METHODS: Three experimental diets were supplemented with similar concentration of 1.5×106 Cfu/g by bacteria, commercial and allochthonous supplementation. Control (without probiotic supplementation), D1 (commercial probiotic), D2 (commercial+allochthonous probiotic) and D3 (allochthonous probiotic) were used for the experiment. At the end of trial, to evaluate immune parameters, Shrimp hemolymph was collected by syringe into the ventral sinus of L. vannamei, transferred to a tube and allowed to anticoagulant. To investigate serum enzymes level, body shrimp were homogenized and extracts were analyzed biochemically.
RESULTS: Total haemocyte count (THC), large granular cells (LGC), semi granular cells (SGC) and hyaline cells (HC) treated with commercial probiotics increased in comparison with control and significant difference was observed (P<0.05). Enzyme alanine aminotransferase (ALT) and aspartate aminotransferase (AST) were significantly decreased in the experimental groups compared with control (P<0.05). However, post-larvae enzyme alkaline phosphatase was not found to be significantly affected by probiotic supplementation (P>0.05).
CONCLUSIONS: The probiotic Bacillus influenced the increase of the immune parameters haemolyph and decreased serum enzymes level and it is appropriate for supplementation in the diet of whiteleg shrimp post-larvae.
کلیدواژهها [English]
میگوی پا سفید غربی (Litopenaeus vannamei) بطور گسترده در بخشهای مختلفی از دنیا پرورش داده میشود. رشد سریع، بازماندگی خوب در تراکمهای بالای پرورش و دامنه تحمل نسبت به بیماری سبب شده است تا این میگو بعنوان یک انتخاب مناسب در سیستمهای پرورشی متراکم و نیمه متراکم در نظر گرفته شود (33،50). این گونه در حال حاضر به عنوان اولین گونه پرورشی میگو در ایران پرورش داده میشود. بنابراین، جیرههای مصنوعی که بتواند احتیاجات ایمونولوژیکی و تغذیهای را تأمین نماید موجب گسترش و بهبود تولید صنعتی میشود. به عنوان مثال باکتری باسیلوس میتواند آنزیمهای خارجی زیادی را ترشح و سبب افزایش دامنه تحمل نسبت به دما و کم آبی شود، این باکتریها بطور گستردهای به عنوان پروبیوتیکهای مورد قبول و شناخته شده در غذا به کار گرفته میشوند (27و28). مطالعات نشان میدهد هنگامی که این باکتریها به عنوان پروبیوتیک در میگو استفاده میشود رشد، بازماندگی، فعالیت آنزیمهای هضمی و قابلیت هضم ظاهری غذا بهبود یافته و موجب افزایش ایمنی میشوند (25،37).
سیستم ایمنی در سختپوستان شامل واکنشهای سلولی و هومورال بوده که بطور عمدهای وابسته به خون یا همولنف آنها میباشد. واکنشهای سلولی شامل ذرهخواری، تشکیل کپسول و برآمدگی کوچک از میکروارگانیزمها و انگلها؛ و تخریب آنها به وسیله مولکولهای میکروبیوسیدال و سیتوتوکسیک میباشد. از سوی دیگر، واکنشهای هومورال شامل چندین ملکول محلول همچون لکتینهای پلاسما، ترکیبات سیستم پروفنولکسیداز (proPO)، پپتیدهای ضد میکروبی و پروتئینهای درگیر شده در انعقاد همولنف میباشد که در ترکیب با واکنشهای سلولی؛ جانور را در برابر عوامل بیماریزا محافظت مینماید (32).
محققان شیلاتی برای طبقهبندی هموسیتها، معیارهای مختلفی اتخاذ کردهاند اما با این وجود طبقهبندی هموسیتهای سخت-پوستان هنوز بحث برانگیز باقی مانده است. در سختپوستان هموسیتهای سیال به طور کلی به 3 دسته شامل سلولهای دانهدار بزرگ (LGC)، سلولهای نیمه دانهدار (SGC) و هیالین (HC) طبقهبندی میشوند (15). هموسیتهای سیال نه فقط از طریق ذرهخواری و کشتن عوامل عفونی بلکه با ساخت و اگزوسیتوز ترکیبات ضد میکروبی، نقش مهمی در سیستم ایمنی میگو ایفا میکنند (39). مطالعات صورت گرفته بر روی پارامترهای بیوشیمیایی سرم خون در برخی از بیماریها نشانگر بروز تغییرات معنیدار در برخی پارامترهای بیوشیمیایی سرم خون میباشد (30). پارامترهای بیوشیمیایی موجود در خون به عنوان شاخص با ارزشی برای نظارت بر سلامت و پاسخهای فیزیولوژیک تغذیه میباشد (8). از آنجا که پارامترهای خونی شرایط نامناسب را بسیار سریعتر از سایر پارامترها نشان میدهند از آنها به طور وسیعی برای توصیف وضعیت سلامت جانور و ارزیابی پاسخهای استرس و سازشهای فیزیولوژیک موجود استفاده میشود (4).
بیشتر تحقیقات پروبیوتیکی صورت گرفته اخیر بر روی میگوی پا سفید غربی بر روی مراحل جوانی و بلوغ متمرکز بوده است (24،49) و دانش کمی در مورد اثرات پروبیوتیکها بر روی مراحل لاروی و پست لاروی وجود دارد. بنابراین، هدف از انجام این آزمایش؛ بررسی پاسخهای ایمونولوژیکی و سنجش آنزیمی در میگوی پا سفید غربی در نتیجه استفاده از جیرههای حاوی پروبیوتیکهای باسیلوسی جداسازی شده و تجاری (Bacillus subtilis; B. licheniformis) بود.
مواد و روش کار
سویه پروبیوتیکی و جیره: پروبیوتیک تجاری بکار رفته در این آزمایش که شامل B. licheniformis و Bacillus subtilis بود از شرکت پروتکسین آکواتک تهیه گردید. همچنین باسیلوسهای پروبیوتیک بومی (Bacillus subtilis; B. licheniformis) مورد استفاده در این تحقیق نیز از دستگاه گوارش بچه ماهیان انگشتقد فیل ماهی استخراج گردید (26). در ادامه جهت آماده سازی این پروبیوتیکها بر اساس دستور العمل Abdollahi Arpanahi و همکاران در 2014 عمل گردید (1). بدین صورت که اسپورهای باسیلوسی را بر روی محیط کشت تریپتیک سوی آگار (TSA) کشت داده و برای مدت 24 ساعت در دمای C° 30 انکوباسیون شدند تا پرگنهها نمایان شود. سپس با استفاده از دستگاه اسپکتروفتومتر (Biochrom, Libra S22) غلظت مورد نظر در طول موج nm 600 بر مبنای CFU/mL تعیین گردید. برای تهیه غلظت پروبیوتیک تجاری- بومی (با نسبت برابر از هر یک) نیز به همین طریق عمل گردید. در پایان غلظتCFU/g 106×5/1 را که برای هر سه تیمار آزمایشی یکسان بود از طریق اسپری نمودن به سطح غذای میگو اضافه گردید. میگوها در گروه شاهد در طول کل دوره آزمایش با جیره پایه تغذیه گردیدند. میگوها در تیمار 1D، 2D و 3D به ترتیب با جیرههای حاوی پروبیوتیک تجاری، پروبیوتیک تجاری- بومی و پروبیوتیک بومی با غلظت بیان شده تغذیه شدند.
طرح آزمایش: میگوهای پا سفید غربی (L. vannamei) از مرکز تکثیر و پرورش آبزیان گمیشان (استان گلستان) تهیه و در همان مرکز نیز آزمایش انجام پذیرفت. میگوها در مخازن فایبرگلاس با حجم آبگیری L 50 لیتر نگهداری و برای یک هفته از جیره پایه با غذادهی 3 بار در روز تغذیه گردیدند. میگوهای با وزن یکسان (mg 45/6±50) بصورت تصادفی در 12 مخزن با تراکم نگهداری 50 قطعه در هر مخزن و 3 تکرار برای هر تیمار ذخیره سازی شدند. مخازن با آب شور دریا که از فیلترهای ریز عبور داده شده بود و با حجم تعویض آب روزانه 20 درصد، آبگیری شدند. در طول دوره پرورش درجه حرارت آب C° 32-28، شوری آب ppt 42-38، اکسیژن محلول mg/l 6 و دوره نوری 12 ساعت تاریکی و 12 ساعت روشنایی بود. میگوها روزانه 3 مرتبه با غذای تجاری شرکت هوورراش و با نرخ غذادهی روزانه 7 درصد وزن کل بدن تغذیه نمودند و بر اساس میزان غذای خورده شده واقعی میگو تنظیم گردید. روزانه باقی مانده جیره هر مخزن قبل از غذادهی بعدی از طریق سیفون کردن جمعآوری میگردید. به علاوه نرخ مرگ و میر در هر مخزن روزانه ثبت و در پایان 60 روز آزمایش، درصد بازماندگی میگوها محاسبه شد.
روشهای تحلیلی و شاخصهای ایمنی: در پایان دوره آزمایش، میگوها به مدت 24 ساعت قبل از دستکاری گرسنه مانده و تغذیه آنها قطع گردید (8). نرخ افزایش رشد ویژه، ADG (بر حسب g/day) و همچنین نرخ افزایش وزن نسبی، RWG (بر حسب درصد) محاسبه گردید.
1- نرخ رشد ویژه= [لگاریتم طبیعی وزن نهایی میگو- لگاریتم طبیعی وزن اولیه میگو/ دوره پرورش×]100
2- نرخ وزن نسبی بدست آمده= [(گرم وزن نهایی میگو- گرم وزن نهایی میگو)/ گرم وزن اولیه میگو×]100
همولنفگیری: همولنف با استفاده از سرنگ استریل از حفره پریکاردیال میگو گرفته شد که برای این عمل همولنف 6 میگو را گرفته و با هم آمیخته شدند (24) و در میکروتیوبهای کوچک که حاوی 4/0 از محلول ضد انعقاد آلزور (mmol 115 گلوکز،mmol 336 سدیم کلراید، mmol 27 سیترات سدیم و mmol 9، EDTA با pH برابر با 7) بود تزریق گردید.
شمارش هموسیتهای همولنف: از نمونه همولنف تهیه شده برای تعیین تعداد هموسیت کل (THC) و شمارش افتراقی هموسیتها (DHC) استفاده شد. تعداد هموسیت کل همولنف به وسیله لام هموسیتومتر (نئوبار) و با بزرگ نمایی 40 در زیر میکروسکوپ شمارش شد. همچنین برای تعیین تابلوی هموسیتی یا شمارش افتراقی هموسیتها، پس از تهیه گسترش از همولنف و خشک شدن کامل گسترشها به وسیله جریان هوا، برای مدت زمان 10 دقیقه تثبیت شدند. سپس اقدام به رنگآمیزی به روش می-گرانوالد-گیمسا شد و با میکروسکوپ نوری، تعداد 200 سلول هموسیت شمارش و تعداد هموسیتهای دانهدار بزرگ، نیمهدانهدار و هیالین تعیین گردید (15).
میزان هموسیت کل و شمارش افتراقی هموسیتها با استفاده از معادلات زیر محاسبه گردید:
تعداد هموسیت کل (THC)= سلولهای شمارش شده×ضریب رقیق سازی×1000/ حجم اتاقک لام نئوبار (0.1mm3)
شمارش افتراقی هموسیتها (DHC)= (تعداد انواع سلولهای هموسیتی مختلف/ هموسیت کل شمارش شده) × 100
آنزیمهایسرمی میگو: به منظور تعیین تغییرات فاکتورهای بیوشیمیایی همولنف در پستلاروها، به علت کوچکی اندازه آنها و عدم همولنف دهی به میزان کافی، از روش همگن کردن بدن آنها استفاده شد (34،35). نمونههای هر تکرار با هم آمیخته شده (14) و در دستگاه هموژنایزر له شدند. سپس بدن له شده پستلاروها به لولههای شیشهای استریل در C° 4 انتقال داده شد و پس از آن درون دستگاه سانتریفیوژ با دور 14000 در دقیقه قرار گرفتند (34،35). در مرحله بعد مایع قسمت فوقانی لولهها که همان عصاره بدن میباشد، برای آنالیز فاکتورهای بیوشیمیایی، به آزمایشگاه منتقل گردید.
سنجش ALT و AST: آلانین آمینو ترانسفراز (ALT) که قبلاً به نام گلوتامیک پیروویک ترانس آمیناز (GPT) نامیده میشد، و آسپارتات آمینو ترانسفراز (AST) که قبلاً به نام گلوتامیک اگزال استیک ترانس آمیناز (GOT) نامیده میشد، مهمترین آنزیمهای گروه آمینو ترانسفرازها یا ترانس آمینازها هستند که با انتقال واحدهای آمین، a-Keto acid را به آمینو اسیدها کاتالیز میکنند. برای اندازهگیری آنزیمهای ALT و AST از روش IFCC و در طول موج nm 340 استفاده شد.
سنجش آلکالین فسفاتاز (ALP): آلکالین فسفاتاز آنزیم هیدرولیتیکی است که اپتیمم فعالیت آن در پی- اچ قلیایی است. برای اندازهگیری آن از روش DGKC (استاندارد انجمن بیوشیمی آلمان) و در طول موج nm 405 استفاده گردید .
تجزیه و تحلیل آماری: تفاوت بین میانگینها برای بررسی از نظر معنیداری آماری با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه (ANOVA) تحلیل و بر اساس آزمون چند دامنه دانکن دنبال گردید. همچنین سطح معنیداری بکار رفته در مطالعه حاضر 05/0>P بود.
نتایج
در این آزمایش، تأثیر باسیلوسهای پروبیوتیکی بر برخی پارامترهای رشد میگوی پا سفید غربی نشان داده شده است (جدول 1). نتایج آزمایش حاکی از اختلاف معنیداری در وزن، طول، نرخ وزن نسبی بدست آمده و نرخ رشد ویژه شدند (05/0>P). بیشترین وزن (mg 12 / 1101)، طول (mm 46/56)، نرخ رشد ویژه (78/4) و نرخ وزن نسبی (2252/8) میگوی پا سفید غربی در تیمار تغذیه شده با غذای مکمل شده با پروبیوتیک تجاری بدست آمد.
شاخصهای همولنف: اثر پروبیوتیکها بر پارامترهای همولنف میگو در جدول 2 آمده است. نتایج حاصل از آنالیز دادهها بیانگر این بود که بکارگیری باسیلوسهای پروبیوتیکی مورد استفاده در این آزمایش تأثیر معنیداری بر تعداد هموسیت کل همولنف در تیمارهای آزمایشی نسبت به گروه شاهد داشت (05/0>P). به طوری که کمترین تعداد هموسیت کل برای تیمار شاهد (106×Cell/mL 7/10) بدست آمد، در حالی که بیشترین تعداد آن در تیمار آزمایشی اول (106×Cell/mL 4/13) که پستلاروهای میگوی سفید غربی در آن با جیره حاوی باسیلوسهای پروبیوتیکی تجاری تغذیه شده بودند مشاهده گردید.
تعداد سلولهای دانهدار بزرگ پستلاروهای میگو در تیمارهای آزمایشی نسبت به گروه شاهد اختلاف معنیداری را نشان دادند (05/0>P). بطوری که بیشترین تعداد از این نوع هموسیت در تیمار آزمایشی اول و معادل 106×Cell/mL 40/2 (85/17 درصد از هموسیت کل تیمار اول) بدست آمد در حالی که کمترین میزان این پارامتر در گروه شاهد و معادل 106×Cell/mL 20/1 (21/11 درصد از هموسیت کل گروه شاهد) مشاهده گردید.
تعداد سلولهای نیمه دانهدار پستلاروها در تیمارهای آزمایشی نسبت به گروه شاهد اختلاف معنیداری را نشان دادند (05/0>P). به طوری که کمترین تعداد آن در گروه شاهد و معادل 9/2 (11/27 درصد از هموسیت کل گروه شاهد) و بیشترین تعداد آن در تیمار آزمایشی اول و معادل 45/3 (65/25 درصد از هموسیت کل تیمار اول) مشاهده گردید.
استفاده از باسیلوسهای پروبیوتیکی در این مطالعه، اختلاف معنیداری در تعداد هیالین تیمارهای آزمایشی در مقایسه با گروه شاهد را نشان داد (05/0>P). کمترین تعداد سلول هیالین در گروه شاهد و معادل 60/6 (68/61 درصد) و بیشترین آن درتیمار آزمایشی اول 60/7 (50/56 درصد) مشاهده گردید.
آنزیمهای سرم: نتایج بدست آمده از تأثیر پروبیوتیکها بر آنزیمهای سرم بدن در جدول 3 آمده است. نتایج حاصل از آنالیز دادههای مربوط به ALT سرم بدن پستلاروهای میگوی پا سفید غربی نشان داد که باسیلوسهای پروبیوتیکی، به طور معنیداری میزان ALT را کاهش دادهاند و اختلاف معنیداری با تیمار شاهد بدست آمد (05/0>P). کمترین میزان ALT معادلIUL-1 125 برای تیمار اول بود که در این تیمار پستلاروها با جیره غذایی حاوی باسیلوسهای پروبیوتیک تجاری تغذیه شده بودند، در حالی که بیشترین میزان آن در تیمار شاهد معادل IUL-1163 به دست آمد.
آنزیم آسپارتات آمینوترانسفراز سرم بدنی پستلاروهای میگو در تیمارهای آزمایشی در مقایسه با گروه شاهد اختلاف معنیداری را با تیمار شاهد نشان داد (05/0>P). کمترین میزان AST سرم در تیمار آزمایشی اول (IUL-11045) و بیشترین میزان آن در گروه شاهد (IUL-11560) مشاهده شد.
استفاده از باسیلوسهای پروبیوتیکی در این مطالعه، تأثیر معنیداری بر ALP سرم بدن پستلاروهای میگو در تیمارهای مختلف نداشت (05/0<P). ولی از نظر عددی کاهش نسبی بین تیمارهای آزمایشی و گروه شاهد مشاهده شد و کمترین میزان این پارامتر در تیمار اول معادل IUL-14450 و بیشترین میزان این پارامتر در گروه شاهد و معادل IUL-18195 بدست آمد.
بحث
زندگی میگوها هم مانند سایر آبزیان ارتباط نزدیکی با میکروارگانیسمها دارد، استفاده از پروبیوتیکها منجر به متعادل سازی فلور میکروبی روده شده و به سبب آن عملکرد دستگاه گوارش را ارتقا میدهد. بدین موجب میگوهای پرورشی از عملکرد رشد بالاتری برخوردار خواهند شد (5،52،53).
در آزمایش حاضر افزایش رشد در میگوهای تغذیه شده با مکملهای باسیلوسهای پروبیوتیکی در مقایسه با گروه شاهد گزارش شد. در کل پروبیوتیکها با افزایش سطوح آنزیمهای گوارشی به هضم پرروتئینها، نشاسته، چربی و سلولز بهبود بخشیده و منجر به افزایش جذب مواد غذایی شده و در نهایت افزایش پارامترهای رشد را در میگو به همراه دارد (47،52)، با وجود اینکه این آنزیمهای خارجی نسبت به آنزیمهای مترشحه از دستگاه گوارش کمتر هستند ولی عامل محرک ترشح آنزیمهای داخلی محسوب میشوند (47،53) علاوه بر این تولید مکملهایی مانند بیوتین، ویتأمین B12، اسیدهای چرب، آمینو اسیدهای ضروری و بسیاری از فاکتورهای رشد ضروری توسط باسیلوسها به پیشرفت و ارتقای رشد کمک میکند (10،45).
مکانیسم عمل پروبیوتیکها در اصل به تعاملات بین گونههای پروبیوتیکی و فلور میکروبی میزبان یا سلولهای ایمنی مخاط روده بستگی دارد، پارامترهای زیادی در اتصال پروبیوتیکها به موکوس روده نقش دارند که از آن جمله میتوان به شرایط محیطی و مقاومت ژنتیکی اشاره کرد (9).
Wang و همکاران در سال2012 در تحقیقی اثر باسیلهای پروبیوتیکی را بر روی پارامترهای رشد میگوی پا سفید غربی (Litopenaeus vannamei) بررسی کردند و بیان داشتند که استفاده از این باکتریها بعنوان مکملهای غذایی افزایش رشد و بازماندگی را در پی داشتند (48).
Ziaei-Nejad و همکاران در سال 2006 از آرتمیا فرانسیسکانای غنی سازی شده با باسیلوسهای پروبیوتیکی تجاری به منظور رشد و بقاء در پرورش میگوی سفید هندی استفاده کردند (53). همچنین در مطالعهای دیگر Rengpipat و همکاران در سال 1998 با استفاده از باسیلوسهای پروبیوتیکی (Bacillus S11) منجر به افزایش رشد میگوی ببری سیاه (P. monodon) شدند (36).
در میگو مهمترین نقش گردش هموسیتها، حفاظت از جانور در برابر میکروارگانیزمهای مضر از طریق شرکت در بازشناسی، فعالیت ذرهخواری و تجمع است (18،42). علیرغم وجود تنوع در پاسخهای میگو، بسیاری از آنها از هموسیت میگو سرچشمه میگیرند. هموسیتهای میگو در مکانیسمهای دفاعی مانند ذرهخواری، کپسول گذاری، تشکیل لخته و بازشناسی دخالت دارند (20). سطح هموسیت کل در پاسخ به عفونت، تغییرات محیطی و پوست اندازی در بیشتر سختپوستان متفاوت است (22). هموسیتهای سیال نه فقط از طریق ذرهخواری و کشتن عوامل عفونی بلکه با سنتز و اگزوسیتوز ترکیبات ضد میکروبی، نقش مهمی در سیستم ایمنی میگو ایفا میکنند (39).
یکی دیگر از ویژگیهای عملکردی پروبیوتیکها کمک به افزایش شرایط سلامت و کنترل زیستی بیماریها از طریق بهبود فعالیت ایمنی میگواست (41). تعداد کل هموسیتها بعنوان یکی از شاخصهای سلامت میگو، جذب مواد غذایی به صورت کارآمد و بازماندگی مناسب محسوب میشود (31). بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق، باسیلوسهای پروبیوتیکی موجب افزایش معنیداری در تعداد کل هموسیتها نسبت به گروه شاهد شدند که میتواند به دلیل عملکردهای مختلف پروبیوتیک در بدن از جمله تأثیر مثبت بر سلولهای همولنف و سلامتی میگو باشد. در موافقت با نتایج این مطالعه Kongnum و Hongpattarakere در سال 2012 گزارش دادند که استفاده از پروبیوتیک لاکتوباسیلوس پلانتاروم (Lactobacillus plantarum) در جیره غذایی میگوی پا سفید غربی باعث افزایش تعداد کل هموسیت پس از رویارویی با ویبریوهارویی نسبت به گروه شاهد شده است (21). نتایج مشابهی نیز توسط Vieira و همکاران در سال 2007 گزاراش شده است، آنها بیان کردند که پروبیوتیک لاکتوباسیلوس پلانتاروم جدا سازی شده از میگوی مولد سفید غربی که به عنوان یک محرک ایمنی استفاده شده بود پس از تزریق ویبریوهارویی موجب افزایش تعداد کل هموسیت و همچنین افزایش باکتری اسید لاکتیک در دستگاه گوارش این میگو شد (46). افزایش در گرانولوسیتها (LGC, SGC) و هیالین نتیجه فعالیت محرک ایمنی است (40) و توانایی تحریک ایمنی باسیلوسها به واسطه ترکیبات اصلی دیواره سلولی آن است که منجر به افزایش ایمنی میگو میشود (41). همسوی با نتایج تحقیق حاضر Jussila و همکاران در سال 1997 در مطالعهای تعداد هموسیت کل و تعداد هموسیت افتراقی را در لابسترهای صخرهای غربی (Panulirus cygnus George) تحت استرس پس از جمع آوری بررسی کردند و بیان نمودند که نسبت SGC در لابسترها افزایش نشان داده است (21). در مخالفت با این نتایج، Gullian و همکاران در سال 2004 ضمن بیان این مطلب که تغییر در تعداد افتراقی هموسیت نشان دهنده یک هشدار ایمنی است، گزارش نمودند که تحریک میگوی سفید غربی با باسیلوس و ویبریو آلجینولیتیکوس تفاوت قابل توجهی را در تعداد هموسیت کل نشان نداد اما به طور معنیداری باعث افزایش در جمعیت سلولهای هیالین شد. همچنین اگر چه هیچ گونه تفاوت معنیداری از لحاظ تعداد سلولهای دانهدار بزرگ و نیمه دانهدار مشاهد نشد و جمعیت آنها ثابت باقی ماند اما این سلولها به شدت تحریک شدند (14). کاهش در نسبت SGC میتواند با توجه به نوسانات HC، SGC، LGC نسبت به زمان باشد (10). نسبت LGC پایینتر و SGC بالاتر در لابستر صخرهای غربی در معرض هوا (air-exposed) کمتر از آنهایی بود که در معرض هوا نبودند (11).
Van de Braak و همکاران در سال 2002 اشاره کردند که افزایش در هموسیتهای جوان و نابالغ ممکن است شاخصی از فعالیت تکثیر شدید از بافت خونساز باشد. همچنین کاهش در سلولهای نیمه دانهدار میتواند توسط نفوذ بالا از این نوع سلول به بافت همبند، معده و آبششها در زمان عفونتهای باکتریایی اتفاق بیفتد (27).
کاهش معنیدار میزان آنزیمهای آلانین آمینوترانسفراز (ALT) و آسپارات آمینوترانسفراز (AST) در گروههای آزمایشی نسبت به گروه کنترل مشاهده شد. این آنزیمها شاخصها سلامت هپاتوپانکراس محسوب میشوند و در حیواناتی که هپاتوپانکراس آنها آسیب دیده است به همولنف رها میشوند (23). Vargas-Alboresو همکاران در سال 2016 (44) کاهش فعالیت این دو آنزیم را در میگوی سفید Litopenaeus vannamei که از مخلوط پروبیوتیکی استفاده کرده بودند را گزارش دادند.
از جمله مکانیسمهایی که منجر به افزایش روند رشد در میگو میشود، افزایش آنزیمهای گوارشی است. آلکالین فسفاتاز آنزیمی است که دارای انواع رودهای، استخوانی و کبدی است و نوع رودهای آن از بافت داخل رودهها ترشح میگردد. میزان این آنزیم در روده بیانگر وضعیت فعالیت روده میباشد. مطالعات انجام شده توسط برخی محققان حاکی از این مطلب میباشد که میزان تغییرات سطح آلکالین فسفاتاز تحت تأثیر فاکتورهای مختلفی مانند وضعیت شیمیایی آب میزان جذب غذا، مصرف و نوع غذا، دما و سن و به علاوه ترکیبات موجود در جیره غذایی بهویژه، فسفر میباشد (39). میزان این آنزیم از لحاظ عددی در تیمار حاوی پروبیوتیک تجاری، کمتر از سایر تیمارهای آزمایشی و نیز تیمار شاهد بوده است ولی از لحاظ آماری این فاکتور معنیدار نشد (05/0<P).
اگر چه آلکالین فسفاتاز در بسیاری از گونههای جانوری ردیابی شده است، اما اطلاعات دقیق در مورد آن در بیمهرگان محدود است. اخیراًً این آنزیم در سختپوستانی مانند خرچنگ بهار (spring lobster)، خرچنگ منزوی (Hermit (crab، خرچنگ دراز آب شیرین (cray fish) و میگوی جاوالا (Jawala shrimp) نشان داده شده است (6).
در مجموع نتایج این مطالعه حاکی از آن است که باسیلوسهای پروبیوتیکی منجر به ارتقای عملکرد رشد، افزایش پارامترهای همولنفی و کاهش سطح آنزیمهای آلانین آمینوترانسفراز و اسپارات آمینوترانسفراز شده است. بنابراین پروبیوتیکها مکملهای غذایی مناسبی در جهت بهبود شرایط پرورشی میگوی سفید غربی محسوب میشوند. لازم به ذکر است که در بین تیمارهای پروبیوتیکی،پروبیوتیکهای تجاری عملکرد بهتری در مقایسه با پروبیوتیکهای بومی از خود نشان دادند. در حالیکه Ghosh و همکاران در سال 2002 در تحقیق خود بیان داشتند که باکتریهای جدا شده از دستگاه گوارش فیل ماهی عملکرد بهتری نسبت به نوع تجاری آن بر ماهی داشتند (13)، همچنین Jafaryan و همکاران در سال 2011 باکتریهای زیست یار بومی را نسبت به غیر بومی کارآمدتر دانستند (19). تفاوت در عملکردهای متفاوت باکتریهای زیست یار میتواند به ژنتیک، تغذیه و فاکتورهای محیطی برگردد(3). البته تفاوت در شرایط محیط گوارشی ماهی (محل جداسازی باکتریهای پروبیوتیک بومی) و میگو، و یا استفاده از سویههای برتر در پروبیوتیک تجاری نیز میتواند از جمله علل تفاوت عملکرد پروبیوتیکها تجاری و بومی باشد.
تشکر و قدردانی
بدینوسیله از مجموعه دانشگاه گنبد کاووس، آزمایشگاه آبزیپروری و همچنین مرکز تکثیر و پرورش آبزیان گمیشان به جهت فراهم آوردن تسهیلات لازم برای انجام این پروژه صمیمانه قدردانی میشود.
تعارض در منافع
بین نویسندگان هیچ گونه تعارض در منافع گزارش نشده است.