نوع مقاله : بهداشت خوراک دام، طیور و آبزیان
نویسندگان
1 گروه کشاورزی، پژوهشکده گیاهان و مواد اولیه دارویی دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
2 گروه فیتوشیمی، پژوهشکده گیاهان و مواد اولیه دارویی دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
3 بخش تحقیق و توسعه، شرکت نوین رشد شهران فوده، اصفهان، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
BACKGROUND: Zearalenone (ZEA) is a nonsteroidal estrogenic mycotoxin that is usually found in animal feed and causes disorder in genital organs activity. Most commercial adsorbents do not have ZEA absorbency and may have side effects on the animal performance. Therefore, the discovery and introduction of natural compounds are necessary to reduce ZEA.
OBJECTIVES: The introduction of some medicinal plants to degrade ZEA in rumen fluid is the main objective of this study.
METHODS: In the present study, essential oil and different extracts (methanol, n-hexane and ethyl-acetate) of seed of four medicinal plants belonging to Apiaceae family including coriander (Coriandrum sativum),Cumin (Cuminum cyminum), Fennel (Foeniculum vulgare) and Persian hogweed (Heracleum persicum) were investigated to reduce ZEA in rumen fluid (0.4µg ZEA in ml 20% rumen fluid) at the ratio of essential oil/extract to toxin 125:1, 250:1 and 500:1 in 48h.The ZEA-content was extracted by the immunoaffinity column and analyzed by high-performance liquid chromatography (HPLC-FLD).
RESULTS: The results showed that essential oil of coriander (contains 76.5% of linalool), n-hexane extract of coriander and methanol and ethyl acetate extracts of Persian hogweed exhibit acceptable efficiency (more than 30%) in ZEA degradation. ZEA evaluation in the presence of various concentrations of promising essential oils and extracts exhibited that the essential oil of coriander has the highest effect to remove ZEA from rumen fluid with 79.5% after 48 h. The n-hexane extract of coriander at the rate of 500:1 caused 67.8% and 74.2% reduction in ZEA content after 36 and 48 h incubation time respectively and located at the next statistical level. In addition, methanol and ethyl- acetate extracts of Persian hogweed at the rate of 500:1 reduced 46% and 41.8% ZEA content in rumen fluid respectively.
CONCLUSIONS: Coriander and Persian hogweed are introduced as promising botanical additive sources to remove ZEA in animal feed.
کلیدواژهها [English]
آلودگیهای غلات و در نتیجه خوراک حیوانات به مایکوتوکسینها (زهرابه های قارچی) به صورت یک مشکل بزرگ در سراسر جهان آشکار است (4). زیرالنون (zearalenone) یکی از مایکوتوکسینهای شایع است که بیشتر بوسیله گونه های جنس فوزاریوم(Fusarium) به ویژه فوزاریوم گرامیناروم(Fusarium graminearum) روی برخی فرآورده های کشاورزی و به خصوص بذر غلات تولید میشود و بهعنوان یکی از آلودهکنندههای رایج مواد غذایی انسان و خوراک دام، طیور و آبزیان مطرح میباشد (21). زیرالنون ترکیبی استروژنی و آنابولیک (Anabolic) است که با گیرندههای استروژن پیوند مییابد و سبب القاء سندرمی میشود که در مقادیر کم باعث بلوغ زودرس و افزایش اندازه سینه و در دوزهای بالا، منجر به بی اشتهایی و سقط جنین در دام میشود (23). همچنین زیرالنون سبب اثرات سمیت ژنتیکی، ناقص الخلقه زائی و سرطانزا در جوجه های گوشتی و آبزیان می شود (6،22،25،26،29).
استفاده از عوامل جاذب و تجزیهکنندههای مایکوتوکسینها به عنوان مواد افزودنی خوراک، رویکرد بسیار امیدوارکننده برای کاهش خطر دچار شدن به مایکوتوکسیوز در حیوانات و همچنین کاهش انتقال مایکوتوکسینها از خوراکهای آلوده به انسان است (19،27). با این حال، جاذبهای معدنی مانند بنتونیتها و زئولیتها برای جذب بعضی از مایکوتوکسینها مانند آفلاتوکسینها کارآمد بودهاند، اما اثربخشی آنها در مورد زیرالنون بسیار محدود و ناامیدکننده است (27). اگر چه برخی از جاذبها ازقبیل کربن فعال میتواند مقدار قابل توجهی از زیرالنون را جذب کنند، اما کربن فعال مواد مغذی و ویتامینها را نیز جذب کرده و اثرات منفی بر قابلیت زیستپذیری مواد معدنی و عناصر کمیاب دارد (24،33). در حال حاضر در مواجهه با ناتوانی نسبی و پیامدهای مصرفی جاذبهای معدنی، پژوهش ها به سمت ترکیبات طبیعی کاهشدهنده مایکوتوکسینها مانند اسیدهای آلی، پروبیوتیکها و ترکیبات گیاهی سوق داده شده است.گیاهان دارویی دارای دامنه گستردهای از ترکیبات مختلف طبیعی فعال هستند که در زندگی بسیاری از مردم در سراسر جهان جایگاه بسیار مهمی دارند. اسانس و یا عصارههای برخی از گیاهان دارویی خانوادههای نعناعیان (Lamiaceae)، کاسنی(Asteraceae)، چتریان(Apiaceae)، موردیان(Myrtaceae) و برگ بوئیان (Lauraceae) توانایی خود را در کاهش برخی از مایکوتوکسینها از جمله آفلاتوکسینها، به وسیله مهار رشد قارچ آسپرژیلوس فلاووس(Aspergilus flavus) و یا جلوگیری از تولید توکسین، نشان دادند (2،3،5،28). فزون بر این، چندین عصاره گیاهی برای تخریب و سمزدایی آفلاتوکسین B1 معرفی شده است (13،20). با توجه به این واقعیت که اسانس و عصاره گیاهان حاوی ترکیبات مختلف هستند، ممکن است برخی از آنها بتوانند بهعنوان تجزیهکننده زیرالنون در خوراک عمل کنند. بنابراین هدف از مطالعه حاضر: 1) بررسی توانایی اسانس و عصاره های برخی گیاهان دارویی (خانواده چتریان) برای حذف زیرالنون از شیرابه شکمبه و2) معرفی گیاهان امیدبخش به عنوان مکمل گیاهی توکسینزدای خوراک حیوانات میباشد.
آماده سازی استاندارد زیرالنون: استاندارد زیرالنون (Z2125) از شرکت سیگما خریداری شد. محلول استاندارد ذخیره در غلظت 1میلیگرم زیرالنون در mL 1 متانول (غلظت نهایی زیرالنون برابر با ppm 1000) و محلول استاندارد کاری زیرالنون در غلظت ppm 200 تهیه شد.
تهیه اسانس و عصاره های گیاهی: بذرهای گیاهان گشنیز و زیره سبز از استان کرمان-منطقه رفسنجان، بذر گیاه گلپر از استان مازندران- منطقه پلسفید و بذر گیاه رازیانه از کلکسیون گیاهان دارویی، پژوهشکده گیاهان و مواد اولیه دارویی دانشگاه شهید بهشتی، تهران جمعآوریشد. بذرهای جمع آوری شده پس از تایید توسط گروه بیولوژی پژوهشکده، پاکسازی، شستشو و خشک شدند و به طور همگن آسیاب شدند.
استخراج اسانس برای هر نمونه گیاهی (50 گرم) به روش تقطیر با آب به وسیله دستگاه کلونجر براساس روش فارماکوپه بریتانیا به مدت سه ساعت انجام شد (7). اسانس بدست آمده بوسیله سولفات سدیم خشک آبگیری و در شیشه های تیره در دمای 4 درجه سانتیگراد در یخچال نگهداری شد.
شناسایی فیتوشیمیایی گیاهان: شناسایی فیتوشیمیایی گیاهان از طریق آنالیز ترکیبات اسانس با استفاده از دستگاههای گازکروماتوگرافی (دستگاه گازکروماتوگرافیThermoquest مجهز به ستون DB-1 به طول 60 متر و قطر 25/0 میلیمتر و ضخامت لایة فاز ساکن 25/0 میکرومتر، دمای محفظه تزریق 250 درجه سانتیگراد با برنامهریزی حرارتی ستون از 60 تا 250 درجه با افزایش دمای 4 درجه در دقیقه، نوع ردیاب FID (Flame Ionization Detector ) با دمای 280 درجه سانتیگراد، گاز حامل هلیوم با جریان ثابت mm/m 1/1) و گازکروماتوگرافی همراه با طیف سنجی جرمی (از نوع Thermoquest-Finnigan، مجهز به ستون DB-1 بهطول m 60 و قطر 25/0میلیمتر، ضخامت لایه فاز ساکن 25/0 میکرومتر، ، برنامه ریزی حرارتی مشابه دستگاه GC، انرژی یونیزاسیون 70 الکترون ولت، گاز حامل هلیوم و دمای محفظه تزریق برابر با 250 درجه سانتیگراد انجام شد. شناسایی ترکیبها بر اساس شاخص بازداری و مقایسه طیف جرمی آنها با ترکیبهای پیشنهادی کتابخانه دستگاه انجام گرفت. درصد هر ترکیب با توجه به سطح زیر منحنی آن در طیف کروماتوگرام حاصل از دستگاه GC با روش نرمال کردن سطح منحنی و بدون محاسبه عامل تصحیح صورت گرفت (1).
عصارهگیری از گیاهان در سه مرحله به روش خیساندن (maceration) و به نسبت نمونه گیاهی به حلال،1به 5 ، به ترتیب با استفاده از حلالهای اِن-هگزان (به منظور استخراج چربیها و ترکیبات غیرقطبی)، اتیل استات ( استخراج ترکیبات نیمه قطبی) و متانول (استخراج ترکیبات قطبی) به مدت 48 ساعت در دمای 40 درجه سانتیگراد درون دستگاه شیکر انکوباتور با سرعت 120 دور در دقیقه انجام شد. عصارههای حاصل به کمک دستگاه پمپ خلأ از فیلتر کاغذی واتمن شماره 1عبور داده شدند. عصاره صاف شده با استفاده از دستگاه تبخیرکننده دوار(Rotary Evaporator) تحت شرایط خلا و دمای 40 درجه سانتیگراد تغلیظ شد و ماده خشک حاصل در دمای 4 درجه سانتیگراد نگهداری شد. جهت تهیه غلظتهای مختلف از عصاره، ابتدا محلول کاری به غلظت 5 درصد عصاره در حلال DMSO (Dimethyl sulfoxide) تهیه شد و از این محلول، سایر غلظتها نیز تهیه شد.
تهیه و آماده سازی شیرابه شکمبه: شیرابه شکمبه از گاوهای دارای فیستول (Fistula) دائمی از موسسه شیر و گوشت فوده سپاهان (اصفهان، قهجاورستان) و 6 ساعت بعد از تغذیه (16) تهیه شد و پس از عبور از پارچه ململ دو لا، در دمای 4 درجه سانتیگراد نگهداری شد.
تاثیر اسانس و عصاره های گیاهی در تجزیه زیرالنون شیرابه شکمبه: توانایی اسانس و عصارهها در تجزیه زیرالنون
(µg/mL 2 شیرابه شکمبه) در نسبت 500 برابر اسانس/عصاره به توکسین، در شرایط طراحی شده مشابه با شکمبه گاو بررسی شد. به طور خلاصه جهت تهیه محلول کاری عصارهها، 10 میلیگرم از هر عصاره به 100 میکرولیتر محلول DMSO افزوده شد و سپس به مدت پنج دقیقه ورتکس و 10 دقیقه در حمام آبی سونیک شد. درون ویالهای کدر شیشهای با حجم 10میلیلیتر، مقدار 2میلیلیتر آب مقطر حاوی 20 درصد شیرابه شکمبه گاو و ppm 2 زیرالنون ریخته شد (pH نزدیک به 6) و سپس به مقدار 2 میکرولیتر اسانس یا 20 میکرولیتر از محلول کاری عصاره به ویالها افزوده شد. بلافاصله ویالهای حاصل به مدت 24 ساعت روی شیکر انکوباتور با دمای 39 درجه سانتیگراد و سرعت 200 دور در دقیقه و شرایط تاریکی منتقل شدند. تیمارهای شاهد شامل ویالهای حاوی شیرابه شکمبه 20 درصد و ویالهای حاوی شیرابه شکمبه 20 درصد و زیرالنون بودند.
پایش تجزیه زیرالنون توسط اسانس و عصارههای برتر: محتوای زیرالنون در نسبتهای 125 ،250 و 500 عصاره به توکسین و پس از 12، 24، 36و 48 ساعت به روش فوق ارزیابی شد.
جداسازی و سنجش محتوای زیرالنون: جهت استخراج زیرالنون، هر نمونه با 8 میلی لیتر بافر فسفات (PBS) مخلوط و از ستون ایمونوافینیتی اختصاصی زیرالنون (Easy- extract®zearalenone) ساخت شرکت R. BiopharmRhone با سرعت 1 قطره در ثانیه عبور داده شد. سپس ستون با 6 میلیلیتر بافر فسفات شستشو شد و زیرالنون چسبیده به ستون با 5/1 میلیلیتر متانول از ستون خارج و جمعآوری شد. محتوای زیرالنون توسط دستگاهHPLC (مدل Shimadzu، شرکتKnauer) مجهز به ردیاب فلورسنت RF-10AXL و فاز متحرک استونیتریل: آب: متانول (2:6:2) و با استفاده از ستون کروماتوگرافی SunFire C18 Column, 100A, 3.5µm, 3.0 mm X 150 mm(Waters,Ireland)، در طول موج جذب 314 نانومتر و نشر 450 نانومتر ارزیابی شد.
تجزیه و تحلیل آماری دادهها: تمام آزمایشها بهصورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملا تصادفی و با سه تکرار اجرا شد. برای تجزیه واریانس دادهها از نرمافزار SAS 9.1 و به روش GLM استفاده شد. میانگین دادهها با استفاده از آزمون چند دامنهای دانکن در سطح 1 درصد مقایسه شد.
شناسایی فیتوشیمیایی گیاهان: نتایج آنالیز GC و GC-MS نشان داد که عمده ترکیبات تشکیل دهنده اسانس رازیانه شامل ترانس آنتول (3/74درصد)، فنچون (5/8درصد)، آلفا توجون (8/4درصد)، آلفا فلاندرن (5/4درصد)، استراگول (3/3درصد) و بتا فیلاندرون (9/1درصد) می باشد.
گاما ترپینن (7/30درصد)، بتا پینن (8/20درصد)، کومین آلدهاید (4/15درصد)، پارا منتا- 1و3- دین-7-آل (1/12درصد)، پارا منتا- 1و4- دین-7-آل (%5/13)، پارا-سیمن (5/3درصد) و استراگول (6/1 درصد) مهمترین ترکیبات موجود در اسانس زیره سبز میباشند. ترکیبات غالب اسانس گشنیز شامل لینالول (5/76 درصد)، گاما ترپینن (1/7درصد)، آلفا پینن (4/6درصد)، نریل استات (8/4درصد) و ترانس- دودکانال (1/2درصد) می باشند.
عمده ترکیبات تشکیل دهنده اسانس گلپر شامل ترانس آنتول (2/63درصد)، گاما-ترپینن (1/5درصد)، لیمونن (6/1درصد)، بتا- پینن (5/2درصد)، لینالول (1/2درصد)، استراگول (5/11درصد)، ژرماکرن-دی (5/3درصد) و آلفا فارنسن (4/3درصد) میباشد (جدول 1).
تاثیر اسانس و عصاره های گیاهی در تجزیه زیرالنون شیرابه شکمبه: در این مطالعه اثر بخشی اسانس و عصارههای مختلف چهار گیاه دارویی از خانواده چتریان روی کاهش محتوای زیرالنون شیرابه شکمبه مورد مطالعه قرار گرفت.
جدول (2) مقایسه میانگین اثر اسانس و عصارههای گیاهی در تجزیه زیرالنون شیرابه شکمبه در نسبت 500 به 1 (عصاره/اسانس به توکسین) را نشان میدهد. نتایج مشخص کرد که بین تیمارهای مختلف تفاوت معنیداری وجود دارد، بهطوری که اسانس گشنیز با 8/55درصد بیشترین تاثیر را در تجزیه زیرالنون شیرابه شکمبه نشان داد. عصاره ان هگزانی گشنیز، عصاره متانولی و اتیل استاتی گلپر با 49درصد، 3/34 درصد و 6/31درصد تجزیه در رتبه های بعدی قرار دارند که تاثیر قابل قبولی را نسبت به اسانس و عصاره های دیگر گیاهان در کاهش زیرالنون نشان دادند.
پایش تجزیه زیرالنون توسط اسانس و عصارههای برتر: مقایسه میانگین اثر غلظت و زمان بر تجزیه زیرالنون توسط عصارههای منتخب گیاهی نشان داد بین غلظت های مختلف کاربرد اسانس و عصارههای گیاهی (نسبتهای اسانس/عصاره به توکسین: 125 به 1، 250 به 1 و 500 به 1) و مدت زمان تعامل عصاره یا اسانس با توکسین (زمانهای 12، 24، 36 و 48 ساعت) از نظر کاهش محتوای زیرالنون شیرابه شکمبه گاو در سطح 1درصد اختلاف معنیدار وجود دارد. به طور کلی برای اغلب عصارهها با افزایش زمان، مقدار تجزیه زیرالنون افزایش یافت، اما مقدار این افزایش برای عصارههای مختلف متفاوت است. همچنین با افزایش غلظت عصاره، افزایش معنیدار تجزیه زیرالنون مشاهده شد بهطوریکه در نسبت 500، اسانس و عصاره ان-هگزانی گشنیز به ترتیب با 5/79 درصد و 2/74 درصد تجزیه در 48 ساعت بهترین تاثیر را نشان دادند. در همین غلظت و بعد از 36 ساعت، عصاره ان-هگزانی گشنیز و اسانس گشنیز به ترتیب با 8/67 درصد و 2/58 درصد در رتبه بعدی قرار گرفتند. اسانس و عصاره ان-هگزانی گشنیز بعد از 24 ساعت با 8/53 درصد و 5/49 درصد تجزیه زیرالنون تاثیر بهتری نسبت به عصاره متانولی و اتیل استاتی گلپر در طی 48 ساعت (به ترتیب با 46 درصد و 8/41 درصد تجزیه) نشان دادند. تجزیه بیشتر توکسین در شیرابه شکمبه توسط گشنیز را میتوان به وجود ترکیبات غالب اسانس از قبیل لینالول و به احتمال وجود این ترکیب در عصاره ان هگزانی گشنیز مرتبط دانست. در نسبت اسانس/عصاره به توکسین برابر با 250به 1، بیشترین تاثیر مربوط به عصاره ان-هگزانی گشنیز با 2/63 درصد تجزیه بعد از 48 ساعت بود و در زمانهای 36 و 24 ساعت نیز به ترتیب 6/59 درصد و 5/52 درصد تجزیه نشان داد. اسانس گشنیز نیز با 2/46 درصد تجزیه زیرالنون در طی 48 ساعت در مرتبه بعدی قرار گرفت و تاثیر توکسین زدایی بیشتری نسبت به عصاره های متانولی و اتیل استاتی گلپر نشان دادند. در نسبت 125 به 1، هیچکدام از عصاره ها تاثیری نشان ندادند و تنها اسانس گشنیز در این نسبت توانست زیرالنون را تجزیه کند و بهترین نتیجه در طی 48 ساعت با 2/25 درصد تجزیه حاصل شد (جدول 3).
در تحقیقات متعددی ترکیب ترانسآنتول به عنوان جزء اصلی اسانس رازیانه گزارش شده است (31). همچنین ترکیبات گاماترپینن، بتاپینن وکومینآلدهاید به عنوان اجزا اصلی اسانس زیره سبز توسط Gachkar و همکاران در سال 2007 گزارش شده است (12). معرفی لینالول به عنوان ساختار اصلی اسانس گشنیز توسط Burdock و همکاران در سال 2009 انجام شد (8). در بررسی فیتوشیمیایی ترکیبات اسانس گلپر ایرانی، ترانس آنتول با 25 درصد (11) و در مطالعهای دیگر هگزیل بوتیرات با %5/56 به عنوان جزء اصلی اسانس گزارش شده است (15).
توکسینزدایی ایمن، مؤثر و سازگار با محیط زیست برای کنترل توکسینهای قارچی موجود در خوراک حیوان یک ضرورت است. در تحقیق حاضر، در حضور عصارهها و اسانسهای منتخب، مساحت یا شدت فلورسنت کروماتوگرام HPLC مربوط به زیرالنون کاهش یافت و کروماتوگرام دیگری روی صفحه گزارش دستگاه مشاهده نشد. به عبارت دیگر، محصول ناشی از تجزیه زیرالنون توسط ردیاب فلورسنت قابل ردیابی نبود که نشان میدهد از نظر ساختار شیمیایی متفاوت از زیرالنون و متابولیتهای اصلی آن (آلفا زیرالنول و بتا زیرالنول) میباشد.. برخی از محققان گزارش کردهاند که تعدادی از عصارههای گیاهی دارای پتانسیل قابل توجهی در کاهش آفلاتوکسین هستند (13،14). پژوهش های Velazhahan و همکاران در سال 2010 روی توانایی عصارههای آبی برگ و دانه 34 گیاه دارویی متعلق به 17 خانواده گیاهی جهت توکسین زدایی آفلاتوکسین G1، نشان داد که عصاره گیاه Trachyspermum ammi با 65 درصد کاهش در آفلاتوکسین G1 بالاترین کارایی را داراست (32). در مطالعه دیگری قابلیت چشمگیر عصاره آبی آویشن دنایی و مرزه خوزستانی در تجزیه آفلاتوکسین B1 مشخص شده است (13). در مطالعهای تولید زیرالنون توسط قارچ فوزاریوم به میزان %88، %87، %91، %89 و %93 به ترتیب در محیط حاوی اسانسهای آویشن، نعناع، مرزه، شوید و فلفل قرمز کاهش یافت (18). همچنین Dwivedi و Dubey در سال 1993 فعالیتهای ضد قارچی اسانسهای استخراج شده از گیاهان زیره سیاه و نعناع را علیه A. flavus. بررسی کردند که نتایج نشان داد ترکیب کارفون به عنوان یکی از اجزاء اصلی اسانس آنها ممکن است مسئول فعالیت ضد قارچی در آنها باشد (9).
بهطورکلی نتایج تحقیق حاضر نشان میدهد که رابطه مستقیمی بین افزایش غلظت و مدت زمان حضور عصارهها و اسانس با میزان تجزیه زیرالنون وجود دارد و میتوان رابطه خطی در تجزیه زیرالنون با افزایش مدت زمان و غلظت اسانس/عصاره در نظر گرفت. برای انتخاب گیاه به صورت کاربردی باید اثرات متقابل زمان و غلظت در نظر گرفته شود. در بررسی زمان تعامل بین عوامل تجزیه کننده و توکسین، طبق بررسیهای Hormisch و همکاران در سال 2004 کاهش AFB1 در محیط کشت باکتری Stenotrophomonas maltophilia بهصورت مداوم و سریع اتفاق افتاد، بهگونهای که پس از 12 ساعت به میزان 3/46 درصد و پس از 72 ساعت به میزان 7/78درصد کاهش در میزان AFB1 حاصل شد. همچنین بهطور مشابه Albert و همکاران در سال 2006 گزارش کردهاند که 72 ساعت حضور مایع رویی کشت Rhodococcus erythropolis باعث 6/66 درصد تجزیه در میزان AFB1 شد. کشت مایع باکتری Mycobacterium fluoranthenivorans sp. nov. منجر به کاهش 80 درصد و 100 درصد میزان AFB1 به ترتیب پس از 36 و 72 ساعت شده است (17). بیشترین پاکسازی آفلاتوکسین از عصاره برون سلولیBacillus subtilis به دست آمده از کشتهای 60 و 72 ساعته باکتری حاصل شد که به ترتیب به میزان 66/81 درصد و 10/82 درصد آفلاتوکسین موجود در محیط پاکسازی شد (10).
نتیجه گیری نهایی: از آنجایی که آلودگیهای خوراک دام به مایکوتوکسینها و از جمله زیرالنون در اغلب موارد اجتناب ناپذیر است، تعیین استراتژیهایی برای توکسینزدایی از این فراوردهها و غیر فعال کردن توکسین موجود در آنها ضروری میباشد. جهت رفع این مشکل، کاربرد گیاهان دارویی از جمله گشنیز و گلپر امیدوارکننده بوده و به عنوان افزودنی خوراک دام قابل توصیه میباشد. به هر حال آزمایشهای درون تنی لازم است تا قابلیت کاربرد این دو گیاه در کاهش میزان زیرالنون خوراک دام، طیور و آبزیان به طور دقیق مشخص شده و بهصورت تجاری بهعنوان افزودنی گیاهی توکسین زدای خوراک حیوانات مورد استفاده قرار گیرند.
این تحقیق با حمایت معاونت پژوهشی و فنآوری دانشگاه شهید بهشتی (طرح موظف به شماره 3348/600) و شرکت نوین رشد شهران فوده انجام شده است که بدینوسیله نویسندگان مراتب قدردانی و تشکر خود را ابراز میدارند.
بین نویسندگان تعارض در منافع گزارش نشده است.
جدول1. شناسایی فیتوشیمیایی ترکیبات اسانس بذر چهار گیاه دارویی گلپر، گشنیز، زیره سبز و رازیانه با استفاده از دستگاه GC و GC-MS
ترکیبات* |
رازیانه |
زیره سبز |
گشنیز |
گلپر |
شاخص بازداری (RI)** |
آلفا-توجون، α-thujone |
8/4 |
7/0 |
1/0 |
- |
935 |
آلفا-پینن، α-pinene |
2/0 |
- |
4/6 |
- |
940 |
سابینن، sabinene |
- |
2/0 |
5/0 |
- |
968 |
بتا-پینن، β-pinene |
2/0 |
8/20 |
3/0 |
5/2 |
975 |
میرسن، myrcene |
3/0 |
- |
3/0 |
- |
982 |
اِن- اُکتانال، n-octanal |
- |
- |
- |
4/0 |
998 |
آلفا- فلاندرن، α- phellandrene |
5/4 |
4/0 |
- |
- |
1000 |
پارا- سیمن، p-cymene |
3/0 |
5/3 |
0/1 |
0/1 |
1016 |
لیمونن، limonene |
- |
- |
2/0 |
6/1 |
1023 |
بتا- فلاندرن، β- phellandrene |
9/1 |
- |
- |
- |
1026 |
گاما-ترپینن، γ-terpinene |
2/0 |
- |
1/7 |
1/5 |
1053 |
لینالول، linalool |
- |
2/0 |
5/76 |
1/2 |
1084 |
گاما-ترپینن، γ-terpinene |
5/0 |
7/30 |
- |
- |
1051 |
فنچون، fenchone |
5/8 |
- |
- |
- |
1071 |
پریل آلدهاید، perill aldehyde |
- |
- |
- |
- |
1181 |
هگزیل بوتانات، hexyl butanoate |
- |
- |
- |
2/1 |
1191 |
استراگول، estragol |
3/3 |
6/1 |
- |
5/ |
1221 |
کومین آلدهاید، cumin aldehyde |
- |
4/15 |
- |
-11 |
1266 |
پارا منتا-1و3-دین-7-آل، |
- |
1/12 |
- |
- |
1268 |
پارامنتا-1و4-دین-7-آل، p-mentha-1,4-dien-7-al |
- |
5/13 |
- |
- |
1273 |
ترانس- آنتول، trans- anethole |
3/74 |
- |
- |
2/63 |
1279 |
نریل استات، neryl acetate |
- |
- |
8/4 |
- |
1344 |
ترانس- دودکانال، trans-dodecanal |
- |
- |
1/2 |
- |
1407 |
ژرماکرن- دی، germacerene-D |
- |
- |
- |
5/3 |
1484 |
آلفا- فارنیسن، α-farnesene |
- |
- |
- |
4/3 |
1505 |
جمع |
0/99 |
1/99 |
3/99 |
5/95 |
|
*فهرست ترکیبات خارج شده از ستون DB-1 به ترتیب زمان بازداری
** شاخص بازداری در ستون DB-1 بر اساس منابع ان-آلکان (1)
جدول2. درصد تجزیه محتوای زیرالنون شیرابه شکمبه گاو توسط اسانس و عصاره های مختلف بذرهای چهار گیاه دارویی در غلظت دو در هزار (نسبت اسانس به توکسین: 500 به 1) بعد از 24 ساعت نگهداری روی شیکر انکوباتور با سرعت 200 دور در دقیقه و دمای ℃ 39 در شرایط تاریکی.
گیاه |
نام علمی |
درصد تجزیه زیرالنون توسط اسانس و عصارههای گیاهی (mg/mL2) |
|||
اسانس |
عصاره اِن-هگزانی |
عصاره اتیل استاتی |
عصاره متانولی |
||
گشنیز |
Coriandrum sativum |
a**72/1±8/55* |
b0/1±0/49 |
h29/0±0/7 |
j 0 |
رازیانه |
Foeniculum vulgar |
ef94/0±3/16 |
e 85/0±6/18 |
i25/0±3/5 |
i19/0±6/4 |
گلپر |
Heracleum persicum |
e90/0±5/17 |
g 28/0±3/11 |
d57/0±6/31 |
c57/0±3/34 |
زیره سبز |
Cuminum cyminum |
g35/0±6/10 |
j17/0±23/3 |
j14/0±11/3 |
j 0 |
* هر عدد میانگین سه تکرار ± خطای استاندارد میباشد.
**حروف غیر مشابه نشاندهندهی تفاوت بسیار معنی دار براساس آزمون چند دامنهای دانکن در سطح %1 میباشد.
جدول3. درصد تجزیه محتوای زرالنون شیرابه شکمبه گاو توسط اسانس و عصارههای برتر در نسبت های مختلف به توکسین (125 به 1، 250 به 1و 500 به 1) پس از 48 ساعت نگهداری در شیکر انکوباتور با سرعت 200 دور در دقیقه و دمای ℃ 39 در تاریکی.
|
نسبت |
زمان (ساعت) |
اسانس گشنیز |
عصاره انهگزانی گشنیز |
عصاره متانولی گلپر |
عصاره اتیل استاتی گلپر |
|
|
12 |
s57/0±5/9 |
t0/0 |
t0/0 |
t**0/0* |
نسبت اسانس/عصاره : توکسین |
|
24 |
qr41/1±8/17 |
t0/0 |
t0/0 |
t0/0 |
1:125 |
36 |
p52/1±6/22 |
t0/0 |
t0/0 |
t0/0 |
|
|
48 |
o12/2±2/25 |
t0/0 |
t0/0 |
t0/0 |
|
|
12 |
qr57/0±6/18 |
gh41/1±2/48 |
o70/0±6/25 |
t0/0 |
|
1:250 |
24 |
k0/1±5/36 |
f57/0±5/52 |
o57/0±0/26 |
r70/0±7/16 |
|
|
36 |
jk41/1±9/37 |
de129/2±6/59 |
n15/1±6/28 |
qr41/1±8/18 |
|
|
48 |
gh15/1±2/46 |
d41/1±2/63 |
m57/0±6/31 |
p41/1±3/21 |
|
|
12 |
n70/0±5/29 |
h0/1±5/18 |
kl57/0±5/35 |
s0/1±0/12 |
|
|
24 |
f70/0±8/53 |
g0/1±5/49 |
l57/0±6/34 |
m57/0±5/31 |
|
1:500 |
36 |
e41/1±2/58 |
c57/0±8/67 |
ij52/1±2/39 |
l70/0±5/33 |
|
|
48 |
a12/2±5/79 |
ab12/2±2/74 |
gh0/1±0/46 |
i41/1±8/41 |
*هر عدد میانگین سه تکرار ± خطای استاندارد می باشد.
**حروف غیر مشابه نشاندهندهی تفاوت بسیار معنی دار براساس آزمون چند دامنهای دانکن در سطح %1 میباشد.